اورنج
اورنج يادگاري از تاريخ تمدن كهن ايران باستان و ...
روستاي اورنج يكي از روستاهاي تابعه شهرستان
نمین كه در بخش مركزي شهرستان و در ۱۵ كيلومتري شهر نمين واقع شده است.
موقعيت جغرافيايي روستا[ویرایش]
اورنج دهی از دهستان گرده ، بخش مرکزی شهرستان
نمین ، استان
اردبیل است و در طول جغرافیایی َ٢٣ َْ٤٨ و عرض جغرافیایی َ٢٧ ˚ ۳۸ ارتفاع متوسط ١٤٤٥متر قرار دارد. سرزمینی پایه کوهی و سرد خشک است که در ١٤ کیلومتری شمال باختر نمین و ۴ كيلومتري كارخانة سيمان و در ۲۵ كيلومتري قسمت شمال مركز استان اردبيل واقع شده. از شرق با روستاي
گرده و شهر
عنبران و از جنوب با روستاي نوشنق و از شمال با روستاي
کلاندرق سفلا و از غرب با روستاي
یاجیلو و
دؤشان بلاغی هم سايه مي باشد.
معني لغوي كلمة اورنج[ویرایش]
استاد مرحوم دهخدا ، كلمة اورنج را در فرهنگ لغات خويش اين گونه معني كرده اند:
۱ـ در زبان محلی ( دهی ) منطقه آران و بیدگل ، به معنای موریانه می باشد.
۲ـ اورنج .
رَ (اِ) گیاهی است از طایفة سلانه و در داروها به کار برند و تاجریزی و سگ انگور و روپاس و به تازی عنب الثعلب خوانند. (از ناظم ...
۳ـ اورنج .
[۲] (اِ) چوب خوشه ٔ انگور که انگور آن را خورده باشند. (از برهان ) (ناظم الاطباء).
اولنج . (برهان ).
در فرهنگ برهان قاطع ، كلمه «اَورنگ» «Avrang» به معني تخت پادشاهان ، عقل و دانش و فرّ ، زيبايي ، شادي و خوشحالي و زندگاني هم معني شده است.
وجه تسميه روستا اورنج[ویرایش]
۱- كلمة «اورنج» از دو جز «اور» و «اَنج» تشكيل شده ، كه شكل ابتدايي آن به صورت «اوركنز» بوده، در اثر گذشت زمان و تغييرات آوايي به شکل كنوني در آمده است. «اور» در كتاب هاي لغات یعنی شهر.
شواهد موجود:
• «اور» نام شهری باستانی در جنوب میان رودان بود، نزدیک دهانه دو رود دجله و فرات آن جا که به سوی خلیج فارسمیریزند و چسبیده به اریدو. این مکان به عنوان یکی از شهرهای تمدن سومر و اکد، یکی از مناطق باستانی پر ابهت در عراق به حساب میآید. این شهر که از آن چندین بار در کتاب مقدس به عنوان زادگاه حضرت ابراهیم نام برده شده یکی از مهمترین شهرهای تمدن سومر در ربع اول هزاره سوم پیش از میلاد، از زنده ترین و فعال ترین مراکز شهری در جنوب بین النهرین در قرونِ ذکر شده بود. اور پایتخت تمدن باستانی سومر بود. چنین مینماید که اور نخستین تمدن بشری است. به دلیل پس رفت دریا سرزمینی که امروزه بخشی از عراق خوانده میشود پدید آمد، جنوب بستر راست فرات، که تلالمقیر خوانده میشود و نزدیک شهر ناصریه در ۳۶۵ کیلومتری جنوب بغداد.
این منطقه از راست به یک زیگورات ویران که هنوز دستنخورده به جا مانده محدود است. این نیایشگاه که در ارتفاع ۲۱ متری بناشده و از آن ننا خدای ماه در اسطورههای سومری است دارای دو اشکوب میباشد و از آجر ساخته شده است. بعدها بابلیها از نیایشگاه ننا برای نیایش همتای بابلیاش (سین) استفاده کردند. در اشکوب پایینی آجرها باقیر به هم چسبانده شدهاند و در طبقه بالا برای چسباندشان از ساروج بهره گرفته شده است. سومریان بدین شهر اوریم میگفتند.
• «اورشليم» نام شهري كه بيت المقدس در آن واقع شده است و يا «اورسلم» يعني شهر يا ميراث سلامت.(فرهنگ برهان قاطع)
• «اورمیه» که از ترکیب دو واژه آشوری اور (شهر) + میه (آب) تشکیل شدهاست. ارومیه به صورت اورمو، اورومیه و اورمیه تلفظ میشود
محمد حسين خلف تبريزي در فرهنگ برهان ، كلمة«اور» را مشت و «اورا» را حصار و قلعه معني كرده است.
جز دوم كلمة اوركَنز «كنز» ، به معنای گنجینه است. برخی از نویسندگان اولیه این واژه را عربی دانستهاند اما غیر عربی بودن این واژه توسط زبان شناسان اولیه کاملا شناخته شده بود. از واژه فارسی کنج به معنای گنج وام گرفته شده است. این واژه به طور مشخص فارسی است و در پازند به صورت ganz و در پهلوی به صورت ganj به معنای گنج وجود دارد. سانکسریت، ارمنی، بلوچی، یونانی، سُغدی و خانواده زبان های سامی این واژه را از فارسی وام گرفتهاند. از آن جا که واژه ganjāβar به معنای خزانهدار و گنجدار نیز در همه این زبان ها دیده میشود، روشن میگردد که تمامی این زبان ها این واژه را از فارسی وام گرفتهاند. این احتمال بسیار قوی است که این واژه از فارسی میانه به طور مستقیم وارد عربی شده است؛ اگر چه واج ز در این واژه میتواند نشانگر تاثیر زبان آرامی در آن باشد. این واژه باید بسیار پیش از دوران پیامبر وام گرفته شده باشد؛ اگر چه در اشعار قدیم بسیار کم استفاده شده است.« او يلقي اليه كنز او تكون له جنه ياكل منها وقال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا» (سوره فرقان آیه ۲۵) هم چنین درسوره های کهف/۸۲، توبه/۳۴-۳۵، هود/۱۲( جفری ، آرتور The Foreign Vocabulary of the Qur'an)
اورگنج يعني شهر گنج و يا گورگنج يعني محل مدفن گنج گرفته شده و اين روستا يكي از روستاهاي تاريخي و باستاني شهرستان مي باشد. قدمت روستا طبق آثار به دست آمده زيرخاكي به دوران هخامنشي و حتي به عصر آهن ، يعني پنج هزار سال قبل مي رسد.
علاوه بر آن وجود محلي به نام شال تپه كه در قسمت غرب روستا واقع شده مبين همين مسأله مي باشد.
شال تپه كه قسمت شرق آن به دگرمان بؤيني معروف است تپه ايست كه بناها و آثار و نشانه هاي به جاي مانده از دوران بسيار كهن را در سينة پر رمز و راز خويش جاي داده و هر وجبش آينه ايست درخشان از روزگارن دور براي اهل بصيرت و بينش و منعكس كنندة نشانه هاي زيبا و دلنشين زندگاني پر از صميميت و متمدن عهد باستان و شعار هميشه جاويد پندار نيك گفتار نيك و كردار نيك.
آثار به جاي ماندة خانه ها و پي و نشانه هاي معشيتي آن زمان از جمله تنور يخت و پز تاقچه هاي زينتي و ... گواه بر همان ادعاست. علاوه بر آن وجود قبرهاي كهنه و ناشناس در روستا قابل تأمل بوده و مورد توجه صاحبان خرد مي باشد. و يا سنگ نبشته هايي به خط ميخي و پهلوي قديم و زيارتگاهي هم چون توربَه حكايت از تاريخي بودن روستا بوده و نشانه ايي از تمدن كهن و تاريخ بسيار دور مي باشد.
روستاي اورنج در قديم محلي سرسبز ، پر آب با بركت بوده و آسياب آبي داشته است.
طبق گفتة مردان كهنسال ، آب مورد نياز روستاهاي هم جوار از جمله نوشنق تپه و يزن آباد از روستاي اورنج تأمين مي شد و منبع اين آب ها از قنات و رودخانه هاي فصلي بود.
مهم ترين قناتي كه هم اكنون باقيست و آب مورد نياز روستا را تأمين مي كند به باش گؤزه معروف است. يعني ‹چشمه بالا› طبق گفته هاي بزرگان محل باش گؤزه كه به عمق سه يا چهار متر مي باشد آبش آن قدر زياد بود كه سر ريز شده رودخانه اي بزرگ تشكيل مي داد. به طوري كه شبي ظلماني اسب سواري ناشناس كه از آن جا عبور مي كرد با اسبش در باش گؤزه غرق مي شود.
رودخانه هاي فصلي موجود در روستا عبارتند از :
۱- شؤر درسي كه از كوه هاي عنبران سرچشمه مي گيرد.
۲- كركينجك كه از كوه هاي اطراف روستا سر چشمه مي گيرد.
۳- گئن درسي كه از كوه هاي عنبران و آذربايجان سر چشمه مي گيرد.
۴- بؤيوك چاي كه از كوه هاي كلاندرق عليا و آذربايجان سر چشمه مي گيرد.
۵- گيرده چايي كه از كوه هاي عنبران عليا و آذربايجان سر چشمه گرفته از كنار روستاي گرده عبور كرده به روستاهاي نوشنق و تپه و آغا زمان(خشكه سيل) مي رود. روستاي اورنج سيل بندي در بالاي روستاي گرده درست كرده كه از آن سهم خود را به وسيلة جو يا كانالي كه قدمت آن به بيش از دويست سال پيش مي رسد براي استفاده و آبياري زمين هاي آبي روستا هدايت مي نمايد. لازم به توضيح است كه آب اين رودخانه كه مشهور به چاي سويي است طبق نوبت بندي از آن آبياري مي نمايند.
روستاي اورنج از نظر آباداني و حاصل خيزي و آب و هواي مساعد براي زندگي و دارا بودن زمين هاي وسيع و مرغوب در بين روستاهاي هم جوار زبان زد عام و خاص بوده كه توجه خان ها و بيگ هاي آن زمان را به خود جلب كرده و محل زندگي و آرامش آن ها بود. و علاوه بر آن مهاجرت مردمان روستاهاي هم جوار و دور و نزديك به روستاي اورنج مزيد بر همين علت مي باشد. مردمان روستاهايي كه به روستاي پر آب و بركت مهاجرت كرده تا امرار معاش نموده از نعمت هاي بهشت روي زمين با فراغ كامل بهره مند شوند. عبارتند از:
۱- روستاي ياجيلو؛
۲- روستاي تقي ديز؛
۳- روستاي كلاندرق سفلي؛
۴- روستاي گرده؛
۵- روستاي سطان آباد؛
۶- روستاي امين جان؛
۷- روستاي جيد؛
۸- روستاي قشلاق چايي؛
۹- روستاي غريب دوستي.
روستاي اورنج به علت تاريخي بودن و قدمت فراوان با سوابق درخشان و افتخار آفريني هاي به ياد ماندني با طوايف مختلف و با اصل و نسب هنوز هم به سير زندگي پاك و دور از هر گونه آلايش فكري و اخلاقي و قومي ادامه داده در آغوش گرم خود فرزنداني غيور و تأثير گذار مي پرورد تا افتخار ايراني و ايرانيان هميشه سر افراز باشند.
طايفه هاي موجود در روستا[ویرایش]
تعریف و تاریخچۀ کوچ نشینی و طایفه های موجود در استان اردبیل
کوچ نشینی یک نوع حیات بشری است که پس از یکجا نشینی پدیده آمده است و قدمت آن به ۱۲هزار سال پیش بر می گردد و تاریخچه عشایر شاهسون نیز به طوایف و ترکمانان وابسته به ترک های غز که از گذشته های دور در نواحی شرق دریای خزر زندگی چادر نشینی و شبانکاره داشته اند ارتباط پیدا می کند که در حدود ۱۰۰۰ سال قبل به خراسان عزیمت و پس از شورش و طغیان برعلیه محمد غزنوی به دشت ها و دامنه های کوه سبلان رهسپار و برخی در اردبیل و عده ای در دشت مغان به زندگی مشغول شده اند و از همین زمان زبان ترکی بین اهالی و ساکنین آذربایجان رواج یافته که امروزه آن را زبان آذری می نامند.
جمعیت عشایر استان از دو ایل بزرگ به نام ایل شاهسون با ۸/۹۳ درصد و ایل قره داغ با ۷/۲ درصد جمعیت و دو طایفه مستقل شاطرانلو با ۹/۲ درصد و طایفه مستقل فولاد لو یا ۶/۰ درصد جمعیت از ۱۰۷۷۸ خانوار و ۷۲۲۱۳ نفر جمعیت که ۳۷۳۲۴ نفر یعنی ۵۲ درصد مرد و ۳۴۸۸۹ یعنی ۴۸ درصد زن هستند تشکیل شده است این تعداد عشایر در ۵۷۲ قشلاق ، ۷ زیست بوم ، ۵۳ کانون توسعه و ۱۵۲۷ اوبه زندگی می کنند و در مجموع عشایر استان از ۴۵ طایفه تشکیل شده است . از نظر مقایسه با عشایر استان ۲/۶ درصد جمعیت استان و در کل ۶/۵ درصد جمعیت عشایری کشور را تشکیل می دهد.
دشت حاصل خیز مغان در جلگه گسترده اردبیل و متاثر از آب و هوا و شرایط اقلیمی سبلان از پر محصول ترین نقاط کشور بوده و عشایر را در فصول پاییز و زمستان ، به عبارتی دوره قشلاقی را به خود اختصاص داده است . شغل اصلی و درآمد عمده عشایر در استان اردبیل دامداری است و زراعت ، باغداری ، صنایع دستی در درجه های بعدی اهمیت قرار دارند . کوچ یکی از ضروریات لازم زندگی عشایر است که به دو صورت شامل کوچ عمودی و کوچ افقی است که در استان اردبیل کوچ از نوع عمودی بوده و از کمترین ارتفاع (۵مترازسطح دریا) شروع و تا ارتفاع ۴۵۰۰ متری ادامه داشته و طول این کوچ به بیش از ۴۰۰ کیلومتر ادامه پیدا می کند . که شامل کوچ بهاره و کوچ پاییز است . کوچ بهاره معمولا براساس عرف و عادت محلی از ۴۵ روز بعد عید شروع و به مدت ۱۵ الی ۲۰ روز طول می کشد و کوچ پاییز که از اواسط یا اواخر شهریور ماه شروع و به مدت ۴۰ الی ۴۵ روز طول می کشد البته ذکر این نکته ضروری است که زمان شروع کوچ بهاره و پاییزه و مدت اطراق در مراتع می یابند تابع شرایط اقلیمی و آب و هوایی است که این امر می تواند مدت کوچ را اندکی تغییر دهد.
تاریخچه عشایر شاهسون
شاهسون ها گروه هایی از طوایف ترک ایران هستند که از سوی شاه عباس اول سازماندهی شده اند تا موقعیت طوایف ترک قزلباش را احراز کنند. نادرشاه افشار برخی از این طوایف را تحت رهبری فردی به نام بدرخان از طایفه ساریخان بیگلو متحد کرد. در قرن هجدهم در اثر رقابت داخلی در خانواده بدر خان شاهسون به دو کنفدراسیون تقسیم شد که از آن زمان به بعد به نام شاهسون های اردبیل و مشکین شهر نامیده می شود. در اویل قرن نوزدهم میلادی هرکدام از کنفدراسیون های دو گانه که ال خوانده می شد به وسیله یکی ار اعقاب بدرخان با لقب ال بیگی رهبری می شد.
در دوران حکومت قاجار فعالیت های زیادی در قلمرو شاهسون ها به وقوع پیوست به خصوص در زمان فتحعلی شاه با عقد قرارداد گلستان بین ایران و روس ، روس ها در منطقه تالش و بخش های شمالی مغان ساکن شدند و این امر باعث تهدید سرزمین های قشلاقی شاهسونان گردید و بر اساس معاهده ترکمن چای مرزهای ایران از سمت شمال محدود به شکل هروی در آمد در نتیجه قسمت بزرگی از منطقه قشلاقی ایل شاهسون از دست رفت در دوره رضاخان پهلوی عشایر شاهسون به یک سیاست اجباری اسکان عشایر لطمات فراوانی از جهت ساختار اجتماعی ـ سیاسی و تولیدی متحمل شده و سیاست اجباری که در قلمرو شاهسون ها نیز به نخنه قاپو بودن بود. هویت ایلی شاهسون ها را در نابودی کامل قرار داد. بعد از سقوط رضاخان ، محمدرضا پهلوی سیاست های پدری را به شکلی دیگر با زیرکشت بردن اراضی واقعی آن ها و دریغ حمایت های دولت از شاهسون ها ادامه داد . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان امور عشایر متولی عشایر استان شده و با حمایت های خود و تشکیل شرکت های تعاونی عشایری در جهت بهبود وضع زندگی آن ها گام برداشت.
طوایف عشایر استان ( ایل شاهسون)
اجیرلو ، آرالو ، اودولو ، ایواتلو ، بالابیگلو ، بیگ باغلو ، بیگ دیلو، تلکه ، جعفر قلی خانلو، جعفرلو ، جلودارلو ، جهان خانیم لو ، حاجی خواجه لو ، حسین حاجی لو ، حسین کلو ، خامسلو ، خلیفه لو ، دمیر چی لو ، رضا بگلو ساربانلار ، ساری خان بیگلو ، ساری خانلو ، ساری نصیر لو ، سید لر، شاه علی بیگلو ، طالش میکائیلو ، عربلو ، علی بابالو ، عیسی لو ، قره لر جبدرق، قره لرخیاو ، قوتلار، قوجه بیگلو ، کلاش، کورعباس لو ، گبلو ، گیگلو ، لاهرود ، مرادلو ، مستعلی بیگلو ، مغانلو ، هومون لو ، یکلو.
طایفه هایی که در آبادانی روستای قدیمی اورنج که در اثر چپاول و تاخت و تازهای زمانه تخریب گشته بود سهم بسزایی داشتند و هم چنان اعقاب و نسل آن در روستای به زندگی ارزشمند خود ادامه می دهند ، به قرار ذیل می باشند.
۱-طایفۀ بيگ باغلو
یکی از ایل های شاهسون بوده که ۱- حاجی علی حسنلو ۲- حاتم خانلو ۳- آغ ساغلو از تیره های این طایفه می باشد. طایفۀ بیگ باغلو همانند سایر طوایف دارای ییلاق و قشلاق در مغان ، سردابه و سبلان هستند.
۲- قره لو
۳- تاليشلار
۴- اجيرلو
۵- ائميرخانلو
روستاي اورنج علاوه بر تاريخي و باستاني بودن ، روستايي فرهنگي و علمي نيز به شمار مي آيد. اين روستا در دامن زرين و پر افتخار خويش فرزندان اديب و عالم و خدمت گزار و پزشك ، شاعر ، عارف ، معلم ، استاد دانشگاه و هنرمند پرورش داده تحويل جامعه ايراني و غير ايراني داده تا قوم هاي مختلف و مردمان جهان از دارايي هاي فرزندان نيك آئين خود استفاده كرده و از فرهنگ هميشه جاويد ايراني بهره اي وافر برده باشند.
پیوندها[ویرایش]
وبلاگ روستای اورنج