بافت های روستایی درایران
بافت های روستایی درایران
شناسایی معیارهای عام شکل گیری بافت های روستایی درایران
[۱] چکیده بافت كالبدي روستاها علاوه بر دخالت مستقيم افراد جامعه از عوامل محيطي نيز تأثير مي پذيرند. شدت تأثيرگذاري اين عوامل گاه بواسطه توانايي هاي انساني کاهش مي يابد ولي همواره تأثيرات خود را بر شکل بندي کالبد و سازمان فضايي روستا حفظ مي کند. بنابراين خصوصيات کالبدي روستاها تحت تأثير دو گروه کلي عوامل مرتبط با محيط يا طبيعت و انسان شکل مي گيرد. بافت هاي روستايي حاوي اطلاعات مفيدي براي ارزيابي ميزان تأثيرپذيري فرايند شكل گيري و توسعه طبيعي كالبد روستاها از عوامل مختلف محيطي ـ اقليمي، اقتصادي و اجتماعي ـ فرهنگي هستندکه در بسياري از روستاهاي كشورنیزحضورو تداوم دارند.این مقاله با هدف شناسایی الگوهای شکل گیری و تکامل بافت های روستایی کشور متاثر از عوامل مذکور است.
مقدمه
روستاها به واسطه کارکرد اساسي خود که تأمين كننده بسياري از نيازهاي زيستي، سکونتي و اقتصادي جامعه روستایی هستند، از خصيصه پويايي و تغيير دايمي برخوردارند. پويايي روستاها در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، کالبدي و فضايي قابل بررسي و ملاحظه است. اين خصيصه از پويايي افراد و گروه هاي جامعه روستايي براي اعمال نگرش ها و علايق خود در ساخت کالبدهاي فعاليت و شکل دادن به فضاي مورد استفاده و تصميمات در حال تغيير آنها براي رويارويي با عوامل محدود کننده تمايلات خود در شکل دادن به کالبد و فضاي روستا ناشي مي شود. بنابراين پذيرش پويايي و تغيير دايمي براي جامعه انساني موجب الزام به پذيرش تغييرات دايمي و پويايي روستا (در ابعاد مختلف آن) است. بافت كالبدي روستاها علاوه بر دخالت مستقيم افراد جامعه از عوامل محيطي نيز تأثير مي پذيرند. شدت تأثيرگذاري اين عوامل گاه بواسطه توانايي هاي انساني کاهش مي يابد ولي همواره تأثيرات خود را بر شکل بندي کالبد و سازمان فضايي روستا حفظ مي کند. بنابراين خصوصيات کالبدي روستاها تحت تأثير دو گروه کلي عوامل مرتبط با محيط يا طبيعت و انسان شکل مي گيرد. روستاها تکامل و توسعه خود را طي دو فرايند مبتني بر حرکت طبيعي يا ارگانيک و برنامه ريزي از پيش انديشيده شده دنبال مي کنند. در شکل نخست، روستاها براساس تعامل بين عوامل طبيعي و انساني شکل مي گيرند و تکامل مي يابند. در اين شکل گرچه برنامه اي شبيه آنچه در دوره معاصر در ادبيات برنامه ريزي روستايي درک مي شود، وجود ندارد ولي انسانها براساس تجربه و خرد جمعي ، روستاها را به گونه اي که نيازهاي آنها را تأمين سازد، شکل مي دهند. در مقابل حرکت تکاملي روستاها براساس برنامه ريزي اقتدارگرایانه، داراي تفاوت هايي اساسي با الگوي تکامل طبيعي است. در الگوي مبتني بر برنامه ريزي، توسعه روستاها مبتني بر شناخت نيازها، رعايت کميات مطلوب فضايي براي تأمين نيازها، جامع نگري شرايط و نيازها و نگرش به آينده روستاها انجام مي شود. مهمترين تفاوت دو الگوي توسعه روستاها در استفاده از کميات مطلوب فضايي است که عمدتاً نتيجه تلاش برنامه ريزان شهري براي هدايت منطقي و مطلوب توسعه شهري است. استفاده از اين کميات گرچه مي تواند به تأمين نيازهاي روستاها کمک نمايد ولي گاه در نقطه مقابل خواست و تمايل اجتماعي روستاييان و شرايط مطلوب زيست محيطي روستاها قرار مي گيرد. امروزه طرح هادي روستايي مهمترين ابزار مديريت توسعه روستايي در ايران است. اين طرح ها عمدتاً جنبه هاي کالبدي روستاها را مورد توجه قرار مي دهند و بخش عمده قابل اجرا يا اجرا شده طرح هاي هادي روستاهاي کشور نيز جنبه کالبدي دارند. گرچه در مورد ساير نيازهاي روستاها نيز برنامه هايي تعيين مي شود ولي کمتر اجرا مي شوند. طرح هادي روستايي برگرفته از الگوي طرح هادي و جامع شهري است که داراي سابقه اي طولاني در ايران هستند. دخالت شهرسازان و افراد مرتبط با مباحث برنامه ريزي شهري در تهيه طرح هادي روستايي نيز بر غلبه رويکرد طرح هاي هادي و جامع شهري بر طرح هاي هادي روستايي افزوده است. به گونه اي که تلاش اندکی براي تعديل رويکردهاي پيش بيني و برآورد نيازها، طرح ريزي کالبدي، کميات فضايي يا سرانه ها در طرح هاي هادي روستايي انجام مي شود. اين مساله سبب بروز مشکلاتي در هدايت توسعه روستاهاي کشور شده است که ضرورت تعديل روش در برنامه ريزي روستايي را مطرح ساخته است. طرح اين ضرورت ، ريشه در تفاوت هاي بين شهرها و روستاها در زمينه نيازهاي فضايي، شرايط اجتماعي، زيست محيطي و تعاملات بين جوامع انساني و محيط هاي طبيعي تحت تصرف آنها دارد. بنابراين استفاده از شرايط و مقتضيات روستاها براي برنامه ريزي آنها ضرورتي است که در فرايند و رويکرد تهيه طرح هادي روستايي تاکنون فراموش مانده است. استفاده طرح هادي از الگوها و کميات مطلوب رايج در برنامه ريزي هاي شهري که در نتيجه تجربه آنها در محيط هاي شهري بسط يافته اند، نشاني از اين فراموشي است. بافت هاي روستايي حاوي اطلاعات مفيدي براي ارزيابي ميزان تأثيرپذيري فرايند شكل گيري و توسعه طبيعي كالبد روستاها از عوامل مختلف محيطي ـ اقليمي، اقتصادي و اجتماعي ـ فرهنگي هستندکه در بسياري از روستاهاي كشورنیزحضورو تداوم دارند. تا به امروز بافت هاي مسكوني روستاها، عمدتاً در انطباق با خصوصيات محلي همان روستاها شكل مي گرفتند، استفاده از مصالح ساختماني مناسب در اقليم مختلف سرد و معتدل و گرم براي مقابله با مشكلات آب و هوايي، تبعيت ازمنابع آب ( چشمه، قنات، آب انبار ) در تمركز مراكز عملكردي مختلف، ميل به تمركز در زمينهاي نامناسب براي كشاورزي در روستاهايي كه كشاورزي گسترش بيشتري دارد، ساخت واحدهاي مسكوني دو طبقه و محدود شدن وسعت حياط در روستاهاي شيب دار دامنهاي، نمونههايي محدود ولي شايع از تاثيرپذيري خصوصيات كالبدي روستاها از عوامل مختلف محلي در كشور است. اين واقعيات بهترين راهنما براي تعيين ضوابط مطلوب برنامه ريزي کالبدي روستاهاست. شناخت اين واقعيات و استخراج قانونمنديهاي مرتبط با آنها و پردازش يافته های بدست آمده به عنوان اصولي کلي در کنار اصول شهرسازانه و معمارانه براي توسعه کالبدي روستاها، سبب پرورش ضوابطي مطلوب براي هدايت توسعه کالبدي روستاها مي شود. با درك اين مسائل و ضرورت مصون ساختن برنامهريز ي روستايي از اسلوبهاي برنامهريزي صرف شهري، وبا هدف انطباق مباني و رويكردهاي ذاتی روستاهابراساس ویژگی های روستاها، تاكنون بررسي هاي مختلف و متعددي براي استخراج و كشف اين الگوهاي نسبتاً عام در شكل گيري و تكامل بافت هاي روستايي انجام شده است و نتايج قابل توجهي نيز بدست آمده است. حاصل مطالعات انجام شده، شناسايي مجموعه اي از الگوهاي عام تجربه شده در شكل گيري و توسعه كالبدي روستاهاي كشور است كه ساكنان در ساخت و توسعه كالبد روستاي خود بكار گرفته اند. بسياري از اين الگوها نتيجه وجود يك عامل قوي اثرگذار در روستا است. عوامل اقليمي، اقتصادي و اجتماعي ـ فرهنگي جزء مهمترين عوامل موثر در شكل گيري الگوهاي بافت روستايي محسوب مي شوند كه بيشترين تنوع الگوهاي بافت روستايي موجود را بوجود آوردهاند. بطور قطع و يقين نمي توان بين اين عوامل از نظر ميزان تاثيرگذاري آنها در شكلگيري الگوها، ارزشگذاري مشخصي انجام داد. اهميت و قدرت تاثيرگذاري هريك از اين عوامل در تك تك روستاها، بطور مناسب تري قابل اولويتبندي است. طرح مطالعاتي "بافت شناسي روستايي كشور" از جمله طرح هايي است كه با هدف شناسايي الگوهاي شكل گيري و تكامل بافت هاي كالبدي روستايي كشوربا نظارت حوزه معاونت عمران روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی طی سال های ۱۳۷۸ الی ۱۳۸۴ توسط شرکت مهندسین مشاورمآب انجام شده است. اين طرح وضعيت كالبدي ۳۲ روستاي نمونه در سراسر كشور را مورد بررسي تفصيلي قرار داد و آثار تأثيرات عوامل مختلف محيطي، اقتصادي و اجتماعي را در شكلگيري و خصوصيات كالبدي روستاها را شناسايي كرده است. حاصل اين بررسي ها شناخت قانونمنديهاي بومي در چهار حوزه شبكه دسترسي، نظام محلات و مراكز محلات، الگوی معماري و ساخت مسكن و نظام كاربري زمين با توجه به مجموعهاي از عوامل اقليمي، محيطي، اقتصادي و اجتماعي
منبع[ویرایش]