جامعه اطلاعاتی و اثرات اقتصادی آن
جامعه اطلاعاتی و اثرات اقتصادی آن
عصرحاضر را باید تلفیقی ازارتباطات و اطلاعات دانست. عصری که بشر در آن بیش از گذشته خود را نیازمند به داشتن اطلاعات و برقراری ارتباط برای کسب اطلاعات مورد نیاز می باشد.امروزه با در اختیارداشتن فناوری اطلاعاتی و ارتباطی مختلف و پیشرفته، امکان برقراری سریع ارتباط و تبادل سریع اطلاعات بیش از پیش میسر گردیده است. افراد در هر کجا که باشند می توانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خود را در هر زمینه ای دریافت کنند. ترديدي دراين واقعيت نمي توان داشت كه جهان درحالت خيز تازه يي به سمت يك تحول دوران ساز است. جانمايه اين تحول در حوزه اطلاع رساني و دانايي استقرار يافته است.
در حقيقت فناوري اطلاعات به عنوان موتور محرکي در نظر گرفته شده است که ضمن به حرکت درآوردن چرخ هاي شغلي و استخدامي، سبب رشد و پويايي اقتصاد جامعه و ايجاد نوع جديدي از اقتصاد مي شود. اقتصاد دنياي امروز بر پايه نوآوري، خلاقيت و استفاده از دانش به ويژه دانش اطلاعات و ارتباطات استوار است. چنين اقتصادي را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور مي گويند
تعاريف و تقسيم بنديهاي ديگري نيز ميتوان براي جامعه اطلاعات يافت بعنوان مثال نويسنده كتاب نظريههاي جامعه اطلاعاتي وبستر،پنج تعریف را که هرکدام معیاری برای تشخیص جامعه ی نو عرضه می کنند،ارائه نموده است:
ـ تكنولوژيك
ـ اقتصادي
ـ شغلي (occupational)
ـ مكاني (spatial)
ـ فرهنگي
که در تعريف اقتصادي از جامعه اطلاعاتي به اقتصاد اطلاعات توجه شده است.
جامعه اطلاعاتی،از بعد اقتصادی، مبتنی بر اطلاعات تعریف میشود. اقتصاد مبتنی بر اطلاعات نوعی اقتصاد خدماتی است كه با اقتصاد صنعتی و كشاورزی كه در زمره اقتصادهای تولیدیاند تفاوتهای كلی دارد پدیده صنعتزدایی در كشورهای پیشرفته صنعتی، بازتابی از ظهوراقتصادیهای اطلاعاتی دراین كشورهاست. در نظامهای اقتصادی پیشرفته، كسب وكارهای خدماتی مبتنی بر اطلاعات و دانش، روز به روز در موقعیت بهتری قرار میگیرد. ثروتمندترین كشورهای امروز جهان، آنهایی هستند كه بیش ازدیگران از ساختار نوین اطلاعاتی جهان بهرهمندند. اقتصاد اطلاعاتی كه در آن بهرهوری و رقابت میان شركت ها و بنگاه های تجاری ،مناطق و حوزه های اقتصادی و كشور ها ،بیش از هر زمان دیگر به معرفت و دانش، اطلاعات ،تكنولوژی لازم برای پردازش این اطلاعات ،از جمله تكنولوژی مدیریت و مدیریت تكنولوژی متكی شده است. این نوع اقتصاد فرا- صنعتی در مقیاس با اقتصاد صنعتی، از قابلیت طرد و دفع و حاشیهرانی به مراتب بیشتری برخوردار است.
این اقتصاد مشتمل است بر فعالیت های كشاورزی و صنعتی و خدمات دهی كه همگی یك سره متكی بردانش و اطلاعات هستند.اقتصاد جهانی كه نمیباید آن را با اقتصاد جهان یكسان پنداشت. پدیدار دوم، امری نوظهور به شمار نمیآید. در حالی كه اقتصاد جهانی در مفام یك واقعیت اجتماعی نو در درونی ترین هسته های شكل دهنده خود در بر گیرنده فعالیتهای استراتژیك مسلطی است كه قادرند در مقام یك واحد به هم وابسته، انواع كار و تكاپوی اقتصادی را در تراز جهانی و مقیاس سیارهای در زمان واقعی به مورد اجرا درآورند. این اقتصاد جهانی است، كه آثار آن در سرتاسر كره ارض پدیدار است، اما بخش چشمگیری از جمعیت ساكن در زمین از دایره این اقتصاد بیرون میمانند.اقتصاد های ملی ،منطقه ای ،و محلی در نهایت متكی به دینامیسم این نوع اقتصاد جهانی هستند.بدین معنی كه آثار و عوارض و محصولات آن در سرتاسر كره ی ارض پدیدار است.
ويژگيهاي جامعه اطلاعاتي[ویرایش]
صاحبنظران علم اطلاعرساني ويژگيهاي متعددي از جامعه اطلاعاتي و ظواهر آن ارائه دادهاند كه ویژگی اقتصادی از مهمترين آنهاست.
← ویژگی اقتصادیرویکرد اقتصادی به نقش روزافزون اطلاعات در فرایند تولید، توزیع، و مصرف، بهویژه در زمینه نوآوری و رقابت اشاره دارد. جامعه اطلاعاتی نوع جدیدی از تقسیم کار را مطرح میکند و در نتیجه مشاغلی از میان میرود و مشاغل جدیدی پدید میآید، و البته ساختار اقتصادی، ناگزیر، خود را با حوزههای تازه هماهنگ میکند. در این جوامع، اطلاعات منبعی اقتصادی تلقی میگردد. سازمانها برای افزایش کارآیی خود بر استفاده بیشتر از اطلاعات تأکید میورزند تا نوآوریها تقویت گردد، موقعیت اقتصادی و رقابتطلبانه آنها بهبود یابد، و سبب ارتقای کیفیت ابزارها و خدمات شود.
تاثير اطلاعات بر روندهاي اقتصادي جامعه انساني[ویرایش]
مورخان اقتصادي نشان دادهاند كه اطلاعات و فناوري از طريق افزايش بهرهوري، نقش بنيادين در رشد اقتصاد و به ويژه در عصر صنعتي ايفاد نموده است؛ اما مطالعه تاريخ اقتصادي جامعه انساني نشان ميدهد كه در طي قرون عوامل مختلف ديگري در روندهاي اقتصادي تاثير گذار بوده است؛ براي نمونه، افكار اقتصادي افلاطون بر پايه «اخلاق» بنا نهاده شده بود. او كه پستيهاي زمان خود را در جمعآوري ثروت به چشم ديده بود، عقيده داشت كه «پول و فضيلت به مانند دو كفه ترازو هستند كه محال است كه يك كفه آن بالا رود؛ بدون آن كه طرف ديگر نزول نكند».
ميتوان گفت تا قرن دهم ميلادي اقتصاد از دريچه اخلاق مورد بررسي قرار ميگرفت. كوشش كليسا، بيتوجه كردن مردم به ماديات و دلخوش ساختن آنها به صبر و قناعت بود. اما از قرن ۱۲ م، كم كم جنبشهاي محلي موجب به وجود آمدن چند كارگاه صنعتي گرديد و از قرن ۱۳ م به جهت تسلط اروپا بر درياي مديترانه و توسعه روابط تجاري سودمند با خاورميانه يك دوره پيشرفتهاي اقتصادي به وجود آمد و پول به عنوان وسيله پرداخت رواج يافت. از لحاظ عقايد اقتصادي، قرون وسطي يك دوره هزار ساله فقر افكار و تاريكي انديشه بود. سيستم مبادله به صورت مبادله مستقيم كالا با كالا بود و علاقهمندي به مال از طرف روحانيون تقبيح شده و اقتصاد و فعاليتهاي اقتصادي تحت الشعاع اخلاق، سنتها و مذهب قرار گرفته بود. اختراع ماشين چاپ، كشف آمريكا و دسترسي به هندوستان از طريق آفريقا، امكان توسعه فعاليتهاي اقتصادي و علاقهمدي به مال و ثروت را فراهمتر ساخت و در نهايت، رنسانس و اصلاحات فرهنگي – مذهبي، روند تفكر جامعه اروپايي را دگرگون كرد. فعاليت و تفكر اقتصادي بدون توجه به عوامل مذهبي و اخلاقي مورد بررسي قرار گرفت و با كشف بازارهاي جديد، دسترسي به ثروتهاي سرشار براي اروپا ممكن گرديد. سيل طلا و نقره به اروپا، چگونگي تفكر جامعه را تغيير داد و ماهيت تفكر اقتصادي كه تا قرن ۱۵ م تحت الشعاع اخلاق و مذهب بود، از آن به بعد تغيير نمود و مكاتب جديد اقتصادي ظهور كرد. اما تا ظهور انقلاب صنعتي هنوز رويكردهاي اقتصادي بر پايهاي مستقيم استوار بود. (قديري اصل، ۱۳۴۸)
در دهه ۱۹۶۰، انتقال تدریجی اقتصاد کالایی به اقتصاد اطلاعات آغاز گردید و اطلاعات و تشکیلات آن، تبدیل به مهمترین منبع تولید ثروت جوامع شد، بهگونهای که برخی اقتصاددانان، اقتصاد را به بخشهای اطلاعات اولیه،اطلاعات ثانویه، و غیر اطلاعاتی تقسیم کردند. در بخش اطلاعات اولیه، همه کالاها و خدماتی که اطلاعات را فراهم کرده یا مربوط به جمعآوری، پردازش، و توزیع اطلاعات و بازارهای مربوط است جای میگیرد. این بخش، نه تنها صنایع میکروالکترونیک، ارتباط، و فرهنگ را دربر میگیرد، بلکه انواع گستردهای از کالاها و خدمات را نیز شامل میشود. بخش اطلاعات ثانویه شامل فعالیتهای اطلاعاتی محدودتر، مانند فعالیتهای تحقیق و توسعه، برنامهریزی، کنترل، بازاریابی، و بایگانی اطلاعات تولیدشده توسط بخش دولتی برای مصارف داخلی و خارجی و کلیه فعالیتهای اطلاعاتی صنایع خصوصی و مؤسسات آموزشی است که با بازار دادوستد ندارند.
اقتصاد اطلاعات نشان میدهد که تولید اطلاعات و فنآوریهای اطلاعاتی سهم مهمی از تولید ناخالص ملی کشورهای پیشرفته را به خود اختصاص میدهد. به این اعتبار، اگر سهمی از تولید ناخالص ملی یک جامعه که صرف فعالیتهای اطلاعاتی میشود، نسبت به سایر فعالیتهای اقتصادی بیشتر باشد آن جامعه را میتوان "جامعه اطلاعاتی " نامید.
منابع:
-قديري اصل، باقر (۱۳۴۸)، سير انديشه اقتصادي؛ تهران: دانشگاه تهران.
-كاستلز، مانوئل (۱۳۸۰)،عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ؛ ترجمه احد عليقليان، افشين خاكباز و حسن چاوشيان، ويراستار علي پايا، تهران: طرح نو.
-شیلر، هربرت. اطلاعات و اقتصاد برهان، ترجمه یونس شکرخواه. تهران: کانون ترجمه و نشر آفتاب
نوروزی، علیرضا. "اقتصاد اطلاعات در جهان و ایران".
نوشته شده در جمعه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۱ساعت ۰:۱ توسط فایزه جباری | نظر بدهید
چشم انداز توسعه ی جامعه ی اطلاعاتی در ایران چیست؟
برای ارائه تصویر کلان از جامعه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران لازم است در ابتدا دورنمای این جامعه ترسیم شود؛ دورنمای یاد شده در قالب چشم انداز جامعه اطلاعاتی و ویژگی های آن در قالب مختصات ارزشی جامعه اطلاعاتی در ایران ارائه شده است.
دستیابی به قابلیت ها و ارزش های جامعه اطلاعاتی، هدف مرحله ای جمهوری اسلامی ایران در مسیر رشد و توسعه و در راستای تحقق اهداف چشم اندازی آن است.
با تحقق جامعه اطلاعاتی هر فرد ایرانی از هرنقطه از کشور قادر به دستیابی به شبکه اطلاعاتی (ملی و بین المللی) بوده و به راحتی از قابلیت های این شبکه برای تامین نیازهای اطلاعاتی و دریافت خدمات مورد نیاز برای پیشبرد زندگی و انجام کسب و کار خود به زبان فارسی استفاده می کند.
هم چنین منابع انسانی کشور از سواد، دانش و مهارت های لازم برای انجام فعالیت های الکترونیکی و تامین نیازهای خود و جامعه برخوردار خواهند بود، علاوه بر این دسترسی به انواع دانش و مهارت های بشری برای هر یک از شهروندان در هر نقطه کشور در دسترس خواهد بود و ارتباطات بین آحاد جامعه با بهره مندی از قابلیت های شبکه ای و به روش های بومی با خط و زبان فارسی گسترش می یابد.
در جامعه ی اطلاعاتی استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات و قابلیت های آن بخش قابل توجهی از زندگی روزانه شهروندان و کسب وکار جاری سازمان ها را تشکیل می دهد و درصد قابل توجهی از فعالیت های اقتصادی بر بستری از تعاملات و عملیات الکترونیکی استوار است و اطلاعات نقش غالب در ایجاد ارزش افزوده دراین فعالیت ها دارد؛ در همین ارتباط دولت و سایر نهادهای حکومتی نیز ضمن چابک سازی و روان سازی عملیات خود خدمات مورد نیاز شهروندان و واحدهای کسب و کار را به صورت الکترونیکی ارائه می کنند.
هم چنین سیاست ها و زیرساخت های سازمانی، قانونی، قضایی و امنیتی برای انجام فعالیت های مختلف الکترونیکی به روشنی وجود داشته و استانداردهای لازم در این زمینه تعریف و بکار گرفته شده است.
● اما مختصات ارزشی جامعه اطلاعاتی در ایران چیست؟
تحقق جامعه اطلاعاتی در جمهوری اسلامی ایران وقتی واجد ارزش و مطلوبیت است که دارای ویژگی های ارزشی باشد که می توان به مواردی از این جمله اشاره کرد: شهروندان و سازمان های مختلف جامعه مستقل از نوع فکر، مذهب، قومیت، گرایش سیاسی، محل سکونت و... امکان اشتراک، دسترسی برابر و عادلانه به اطلاعات، فرصت ها و قابلیت های موجود در شبکه های اطلاعاتی (ملی و بین المللی) عمومی را دارند.
همچنین وجه حاکم بر محتوای موجود در شبکه های عمومی و فضای الکترونیکی کشور متناسب با مقتضیات دینی، ملی، فرهنگی و اخلاقی بوده و حفظ کرامت انسان ها و حقوق کلیه شهروندان و سازمان ها از اصول حاکم بر آن می باشد.
کاربست های لازم برای تولید علم، دانش و فن آوری پیشرفته در محیط الکترونیکی و غیرالکترونیکی فراهم شده و آحاد مختلف جامعه ضمن مشارکت فعال در این تولید، از این امر احساس نشاط و غرور می کنند.
مورد دیگر اینکه بخش قابل توجهی از آحاد مختلف جامعه به ویژه کارکنان بخش دولتی و خصوصی و تمام تربیت شدگان نظام آموزشی جامعه، افرادی برخوردار از مهارت های و دانش روز در استفاده و به کارگیری فن آوری دنیای شبکه ای بوده و در ضمن مومن منضبط، مسئولیت پذیر، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، مفتخر به ایرانی بودن، متعهد به انقلاب اسلامی، دارای روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، دارای قابلیت نواندیشی و پویایی فکری و نوآوری می باشند.
همچنین آحاد مختلف جامعه با به کارگیری قابلیت های محیط الکترونیکی احساس مسئولیت و مشارکت بیشتری در اداره امور جامعه و تعیین سرنوشت خود دارند و بازیگران اصلی در جامعه اطلاعاتی شهروندان و سازمان های بخش خصوصی بوده و دولت- جز در بخش های حاکمیتی - حداقل دخالت و حضور در این عرصه را خواهد داشت.
سازمان های مختلف به ویژه دستگاه های دولتی نیز فعالیت های گسترده و متعددی را در زمینه ارائه اطلاعات شفاف، دقیق و درست از اطلاعات مورد نیاز شهروندان و سازمان ها دنبال می کنند.
در جامعه اطلاعاتی نظام مدیریتی کارآمدی برای هدایت، مراقبت و رصد فعالیت های مختلف در جامعه اطلاعاتی و اقتصاد شبکه ای و مدیریت تحولات ناشی از حضور در دنیای شبکه ای شکل گرفته است. کاربست های بکار گرفته شده برای تامین امنیت ملی، سازمانی و فردی در محیط عمومی الکترونیکی، به گونه ای است که اطمینان لازم را در سطوح مختلف جامعه و دولت برای قرار دادن اطلاعات شخصی و سازمانی و تعامل بادیگران در محیط شبکه فراهم می کند.
نظام حقوقی و قضایی حاکم بر فعالیت های الکترونیکی هم از سرعت، کارایی و قابلیت های لازم برای بازدارندگی از وقوع جرم و تخلف از یک طرف، و از ایجاد اطمینان و اعتماد درآحاد مختلف جامعه برای انجام فعالیت های سالم از طرف دیگر، برخوردار است و استقرار عدالت محور اصلی این نظام را تشکیل می دهد.
تعامل سازنده ای بین شهروندان و سازمان های خصوصی و دولتی با جهان در زمینه تبادل اطلاعات و دانش و تعاطی اقتصادی براساس عزت، حکمت و مصلحت برقرار می باشد و در انجام کلیه فعالیت های جامعه و به ویژه در فعالیت های مرتبط با محیط الکترونیکی رعایت استانداردها و قواعد رفتار حرفه ای یک اصل پذیرفته می باشد.
● حوزه راهبردی جامعه اطلاعاتی ایران
حوزه های راهبردی جامعه اطلاعاتی، حوزه هایی کلیدی و محوری هستند که موجب می شوند جمهوری اسلامی ایران با توسعه کاربردهای فن آوری اطلاعات در آن ها، شرایط لازم را برای دنیای شبکه ای و به کارگیری قابلیت های آن کسب کند که این حوزه ها براساس دسته بندی ارائه شده در مدل مرکز توسعه بین الملل یکی از دانشگاه های معتبر دنیا (CID) تنظیم شده است که شامل پنج محور و موضوع ذیل هستند: دسترسی به محیط شبکه ای، توسعه انسانی، علم و آموزش شبکه ای، جامعه شبکه ای،
● جامعه اطلاعاتی، محور دستیابی به جامعه دانایی
رشد و توسعه دستاوردهای فن آوری در طی سال های گذشته، جامعه اطلاعاتی را به عنوان عامل محوری در دستیابی به جامعه دانایی و توسعه و تولید ثروت در کشورهای توسعه یافته قرار داده است، کاربردهای فن آوری اطلاعات به طور چشمگیری تبدیل به نیروی محرک رشد فرهنگ و اقتصاد دانایی محور و کارایی آن ها شده و تغییراتی اساسی در دنیای پیرامون ما که در آن زندگی می کنیم به وجود آورده است.
در این فضای دیجیتالی، کشورهای توسعه یافته هم چنان در حال بهره بردن از منافع بی شمار این دست آوردها هستند. این باور در بین کارشناسانان اهل فن وجود دارد که استفاده درست و مناسب از فن آوری های مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات هم چنین می تواند زندگی ۸۰ درصد جمعیتی را که در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند، بهبود بخشد.
متاسفانه شکاف بزرگ بین کشورهای ثروتمند و فقیر که در اثر شرایط اقتصادی و اجتماعی آن ها شکل گرفته است، در زمینه فن آوری های مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات نیز قابل مشاهده می باشد.
در حالی که توسعه و رشد اینترنت و ادامه دیجیتالی شدن جامعه در کشورهای در حال توسعه یک امر پذیرفته شده و معمول تلقی می شود، بسیاری از کشورهای در حال توسعه با چالش چگونگی انتخاب راه های مشارکت و حضور در دنیای در حال تغییرات سریع در اطراف خود مواجه هستند.
اما چالش های اصلی کارگزاران این کشورها این است که چگونه فن آوری های مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات می تواند به علمکرد بهتر سازمان های دولتی و کسب و کارهای خصوصی منجر شده و چگونه این کشورها می توانند با حضور در دنیای شبکه ای و جامعه اطلاعاتی آماده شوند، طوری که ضمن بهره مندی از منابع آن از ضررهای پیش روی نیز جلوگیری کنند؟
● شبکه های جهانی اطلاعاتی گامی مهم در راستای...
کارشناسان معتقدند که در حال حاضر یک فرصت یگانه برای بسیاری از این کشورها وجود دارد که با پیوستن به شبکه های جهانی اطلاعاتی گامی به سوی دستیابی به دانایی، ثروت و شکوفایی بردارند. کشورهای در حال توسعه بدون یک تلاش متوازن برای آماده شدن جهت حضور در جامعه ای دانایی محور و اقتصاد جهانی شبکه ای، نمی توانند شکاف بین معیارهای زندگی در کشورهای خود با کشورهای توسعه یافته را پر کنند.
در این حال این شکاف هم چنان در حال افزایش خواهد بود و استفاده موثر از این فن آوری ها تنها محدود به بخش ثروتمند جهان باقی خواهد ماند.
اما جمهوری اسلامی ایران با تدوین سند چشم انداز بیست ساله خود گامی بلند برای ترسیم وضعیت و جایگاه بلند مدت خود برداشته است، دستیابی به اهداف متعالی مطرح در سند مذکور، نیازمند تکمیل با تدوین و اجرای برنامه های راهبردی و اجرایی پایین دستی است؛ تحقق جامعه اطلاعاتی یکی از اهداف مرحله ای و میان مدت برای تحقق اهداف چشم انداز کشور از طریق توسعه و به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و بر پایه تولید و استفاده هرچه بیش تر از اطلاعات و دانش در سطوح مختلف جامعه است.
نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ساعت ۲۱:۵۹ توسط فایزه جباری | نظر بدهید
جامعه ی اطلاعاتی و هویت
هویت
احساس هویت ترکیبی از همسانیها و تمایزها است. این ادعا که چیزی یا فردی هویتی ویژه دارد، بدین معناست که این چیز یا فرد مانند دیگر وجودها، دارای آن هویت است و در عین حال چونان چیز یا فردی متمایز، هویت و خاصیتی دارد. به بیان روشنتر، هویت یعنی کیفیت یکسان بودن در ذات، ترکیب و ماهیت و نیز یکسان بودن در هر زمان و همه شرایط. در هرحال، هویت داشتن یا یگانه بودن، دارای دو جنبهی متفاوت است: همانند دیگران بودن در طبقه خود و همانند خود بودن در گذر زمان .
هویت عبارت از نیازهای روانی انسان و پیشنیاز هر گونه زندگی اجتماعی است. اگرمحور و مبنای زندگی اجتماعی را برقراری ارتباط پایدار و معنادار با دیگران بدانیم، هویت اجتماعی چنین امکانی را فراهم میسازد. هویت اجتماعی نه تنها ارتباط اجتماعی را امکانپذیر میکند، بلکه به زندگی افراد هم معنا میبخشد. معناساز بودن هویت بر ساختگی بودن آن دلالت میکند. معنا خاصیت ذاتی واژهها واشیاء نیست، بلکه همیشه نتیجه توافق یا عدم توافق است. بنابراین، معنا میتواند موضوع قرارداد باشد و میتوان بر سر آن به مذاکره و گفتوگو نشست. پس هویت نیز چیزی طبیعی، ذاتی و از پیشموجود نیست، بلکه همیشه باید ساخته شود. انسانها باید همواره چیزها یا اشخاص راطبقهبندی کنند و خود را داخل آن طبقه قرار دهند. بیگمان فرهنگ را باید مهمترین و غنیترین منبع هویت دانست. افراد و گروهها همواره با توسل به اجزاء و عناصر فرهنگی گوناگون، هویت مییابند، زیرا این اجزا و عناصر توانایی چشمگیری در تأمین نیاز انسانها به متمایز بودن و ادغام شدن در جمع را دارا هستند.
فرهنگ در جوامع سنتی به خوبی از عهده انجام کار ویژه هویتسازی برمیآمد، چرا که توانایی و قابلیت تفاوت آفرینی و معنابخشی بسیار بالایی داشت. در چنین جوامعی فرهنگ نه تنها مرزهای شفاف و پایداری را ایجاد میکرد، بلکه در عرضه کردن نظامهای معنایی منسجم و آرامش بخش هم توانا بود. بنابراین، انسانهایی که در دنیای شکل یافته با فرهنگی معین قرارمیگرفتند، خود به خود و منفعلانه وارث هویت و نظام معنایی آماده و از پیش موجود میشدند و هرگونه زمینهی بحران هویت و معنا تقریباً از بین میرفت. این توانایی چشمگیر فرهنگ در عرصه هویتسازی و معنابخشی، در درجه نخست از پیوند تنگاتنگ فرهنگ با مکان و سرزمین ناشی میشد.
اما نفوذپذیری و فروریزی فزاینده مرزها به واسطه انقلاب اطلاعات و ارتباطات و ظهور جامعه شبکهای و اطلاعاتی، فضای امن و خلوت فرهنگها را نیز از بین میبرد و در فضای بسیار فراخ زندگی اجتماعی فرهنگهای مختلف به آسانی گسترش و جریان مییابند. تمامحوزههای استحفاظی درهم میریزند و هر فرهنگی نیز به ناچار در فضایی قرار میگیرد کهعرصه حضور و ابراز وجود فرهنگهای دیگر هم هست. در چنین دنیای بدون مرزی، اجزاء و عناصر مختلف فرهنگی به صورتی گریزناپذیر با هم برخورد میکنند و در کنار یکدیگر قرارمیگیرند، ثبات و «خلوص» فرهنگی کموبیش از بین میرود و نوسان، سیالیت و اختلاط جایگزین آن میشود.(گل محمدی ۱۳۸۰)
جامعهی اطلاعاتی
دسترسی مداوم به رسانههای جدید در همهی ساعات شبانهروز عنصر بسیار مهمی در تجربه زندگی بشری است که فقط در جامعه اطلاعاتی امکانپذیر شده است.
فنآوری اطلاعات در پگاه هزارهی سوم و در سپیده دم قرن بیست و یکم آنچنان تند و پرشتاب پیشرفت کرده که باورِ آن دشوار است. فنآوری اطلاعات، جهانگیر شده و به تعمیق سلطهی خود بر جهان ادامه میدهد بهطوری که سازمانها و نظامهای اجتماعی بدون بهکارگیریِ مظاهر و نمودهای آن به سختی میتوانند به حیات خود ادامه دهند.
ظهور جامعه اطلاعاتی باعث شده است که امکان پردازش اطلاعات، برقراری ارتباطات و کنترلِ کلیه جنبههای زندگی جامعه و رفتار اجتماعی فراهم شود. Beniger, ۴۳۶)
در جامعه اطلاعاتی انسانها به مدد تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی خود میتوانند بهطور مداوم و ۲۴ساعته مصرف کننده و در عین حال تولید کننده پیام و اطلاعات (به ویژه در اینترنت) باشند. امری که در گذشته، سابقه نداشته است و فراگیری رسانهها نه تنها جامع و گسترده و جهانی نبوده، بلکه یک طرفه و از رسانه به مخاطب بوده است. کنش متقابل مخاطبان و رسانهها و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان اطلاعات در جامعه اطلاعاتی با سرعت غیرقابلانکاری فراگیر شده است.
جامعه اطلاعاتی، از بعد اقتصادی، با اقتصاد مبتنی بر اطلاعات تعریف میشود. اقتصاد مبتنی بر اطلاعات اساساً نوعی اقتصاد خدماتی است که با اقتصاد صنعتی و کشاورزی که در زمره اقتصادهای تولیدی هستند تفاوتهای کلی دارد. پدیدهی صنعتزدایی در کشورهای پیشرفته صنعتی، بازتابی از ظهور اقتصادهای اطلاعاتی در این کشورهاست. در نظامهای اقتصادی پیشرفته، کسب و کارهای خدماتی مبتنی بر اطلاعات و دانش، روز به روز در موقعیت بهتری قرار میگیرد. به گونهای که میتوان گفت «امروزه برای بازارهای جهانی ادامه فعالیت بدون مدد گرفتن از قدرت رایانهها (کامپیوترها) و سیستم مخابرات امکانپذیر نیست. ثروتمندترین کشورهای امروز جهان آنهایی هستند که بیش از دیگران از ساختار نوین اطلاعاتی جهان بهرهمند هستند. (محسنی،۱۳۷۵،ص ۴۰)
تعریف فرهنگی جامعهی اطلاعاتی
فرهنگ کنونی، به طور آشکار نسبت به تمامی دورههای پیشین دارای اطلاعات بیشتری است. ما در محیطی لبریز از رسانهها زندگی میکنیم، به این معنا که زندگی امروزی اصولاً پیرامون نمادسازی امور، مبادله و دریافت و...
درباره خود و اطرافیانمان دور میزند. این امر به خاطر تأیید پدیدهی انفجار نشانهسازی است که براساس آن، برداشت بسیاری از نویسندگان این است که ما در حال ورود به «جامعه اطلاعاتی هستیم». ( وبستر،۱۳۸۰،صص ۵۲-۵۳)
یکی از مشخصهها یا ویژگیهایی که جامعهی اطلاعاتی و شبکهای با آن تعریف میشود، جهانی شدن Globalizationاست. مطابق معیاری که وبستر ارائه میدهد، جهانی شدن مقولهای است که ذیل جامعه اطلاعاتی معنا پیدا میکند. در تعریفی که اینجا مدنظر است، جهانی شدن عبارت است از درهم فشرده شدن جهان و تبدیل آن بهمکان واحد (رابرتسون ،۱۳۸۰،ص ۱۲). به تعبیر دیگر جهانی شدن همان یگانه شدن جهان و نه وحدت و ادغام آن است. این تعبیر از جهانی شدن مبتنی بر تکنولوژیهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی است. مطابق این تعریف، جامعه اطلاعاتی، جامعهای است که در آن تجارت، رسانهها و ارتباطات علمی دانشگاهی و آموزش در سراسر جهان یگانه میشود Webster,۴-۱۳به مدد شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی زبان دانشمندان یگانه میشود و حتی زندگی روزمره بهطور باورنکردنیای توسط مردم جهانی که ظاهراً با یکدیگر فرسنگها فاصلهدارند، در هم فشرده و یگانه میشود و انگار همگی در یک مکان واحد زندگی میکنند. آنچه که در این بین بهعنوان تمایز و اختلاف مشاهده میشود، صرفاً سلیقههای مختلفی خواهند بود که در یک مکان، همیشه امکان وجود داشته است. تکنولوژیهای جدید ارتباطی ابزارهایی هستند که توانستهاند این مهم را از عالم غیرواقع و مجازی به واقعیت تبدیل کنند. این تکنولوژیها، انسانهای مختلفی را از سراسر جهان به هم متصل ساختهاند و بین آنها ارتباط برقرار کردهاند. کاربران این تکنولوژیها، گاهی بیش از آن که با همسایهها و اطرافیان خود احساس نزدیکی کنند، با افرادی که فرسنگها از آنها فاصله دارند، احساس نزدیکی و قرابت میکنند و سلیقهها، افکار و خصوصیات اجتماعی مشابه پیدا میکنند. بنابراین، جامعه اطلاعاتی جامعهای است که در آن افراد مختلف جوامع گوناگون همگی حول یک سفره فشرده جهانی نشستهاند و با هم تعامل دارند. ازاینرو گفته میشود، جامعه اطلاعاتی، جهان فشرده شده و یگانه شده است؛ یگانگیای در عین افتراق و تمایز.
امروز فنآوری پست مدرن امکانات مناسبی را برای کشورهایی نظیر ایران فراهم ساخته است. از این طریق میتوانیم همگام با تحولات جامعه اطلاعاتی جهانی (به کمک فنآوری پست مدرن) برخی از سنتهای خود را حفظ کنیم. اما در شرایط شکلگیری قریب الوقوع جامعه شبکهای در عصر پساصنعتی یا پستمدرن (که اکثر کشورهای دنیا تاکنون از مزایای فنآوری مدرنیته و انقلاب صنعتی بهرهمند شدهاند)، دیگر نمیتوان این فنآوری را نادیده گرفت و به وضع پیشین یا پیش مدرن بازگشت.
باید توجه داشت که در عصر ارتباطات و شکلگیری جامعهی اطلاعاتی جهانی، هیچ کشوری از منابع و اثرهای این جامعه بی نصیب نخواهد ماند، به نحوی که امروز شاهد گسترش روزافزون کاربری «اینترنت» در داخل کشور، در شرایطی هستیم که هنوز راجع به فنآوری ماقبل آن یعنی «ماهواره» هیچسیاست گذاری خاصی نداریم. این وضع در دورهی قبل نیز تجربه شده است. یعنی زمانی که هنوز هیچ سیاست و تصمیمگیری خاصی راجع به «ویدیو» و استفاده از آن نشده بود که کاربرد «آنتنهای بشقابی و گیرندههای آن» در کشور گسترش یافت. وضعیتی که نشان میدهد همواره سرعت پیدایش و دسترسی به فنآوریهای ارتباطی از سیاستگذاریهای ارتباطی و اطلاعاتی ما بیشتر است. این مسائل نشان میدهند که هنوز درک شکلگیری جامعه شبکهای یا جامعه اطلاعاتی جهانی برای مسئولان و برنامه ریزان کشور تا حدودی دشوار است.
نگاهی به جایگاه ارتباطات در نظام برنامه سوم کشور برای تکمیل این بحث مفید به نظر میرسد. در برنامه پنجساله سوم (۱۳۷۹-۸۳)، در ماده ۱۰۳ قانون برنامه، دولت موظف شده تا امکانات لازم برای دستیابی آسان به اطلاعات و ارتباطات خارجی، زمینه سازی برای اتصال کشور به شبکههای جهانی، بهبود خدمات و ترویج استفاده از فنآوریهای جدید را ازطریق فراهم ساختن زیر ساختهای ارتباطی و شاهراههای اطلاعاتی لازم پهنای باند کافی و گسترده، از طریق وزارت پست و تلگراف و تلفن، ایجاد تسهیلات لازم برای استفادهی دانشجویان و اعضای هیأت علمی فراهم سازد و وظایف مجموعههای تأمین کننده اطلاعات، تأمین کننده خدمات و تأمین کننده ارتباطات را تفکیک کند. بنابراین، ماده ۱۰۳ قانون برنامه را میتوان قانونی مترقی در سیاست گذاری لازم برای تسهیل و گسترش شبکههای ارتباطی رایانهای ارزیابی کرد. چرا که این سیاست گذاری در واقع دستهای عاملان اجرایی نظام را در توسعه و گسترش نظام ارتباطی باز نهاده است. (رضوی زاده،۱۳۸۱)
اینترنت پدیده شگفت قرن، انقلاب مهمی در ارتباطات پدید آورده است. ویژگی عمدهای که در اینترنت وجود دارد و در سایر رسانهها دیده نمیشود، تعامل است. اینترنت مانند صنعت چاپ امکان ایجاد اطلاعات را برای عموم فراهم میکند، مانند تلفن تبادل اطلاعات را امکانپذیر میسازد، مانند کتابها و نشریات، امکان یادگیری و خودآموزی را بهوجود میآورد، مانند سینما و تلویزیون امکان سرگرمی را فراهم میآورد و کلیه این کارها را بهطور همزمان نیز انجام میدهد. اما ویژگی عمده آن در داشتن بازخور و قابلیت تعامل است که سبب شخصی کردن ارتباطات میشود. (selnow,۶۰)
اینترنت، بیش از ابزارهای تکنولوژیک دیگر، از توانایی کمک به کشورهای در حال توسعه برای پیشرفت در عصر اطلاعات برخوردار است. اگر در نظر داشته باشیم که اطلاعات، قدرت است، بنابراین اینترنت باید به عنوان آسانترین وسیلهی توانمند ساختن کشورها برای عبور از راه توسعه و پیشرفت، به کار گرفته شود. اینترنت، درهای گسترش آموزش الکترونی و بهداشت الکترونی را، که از متغیرهای مهم معادلهی توسعه به شمار میروند، باز میکند.
اینترنت نیز کاربران و ارتباط گران را بهطور ۲۴ ساعته به هم مرتبط می کند (webster,۲۰۰۱ ). در حال حاضر به عنوان یک رسانهی پست مدرن تداعیگر مرگ فاصلهها در جغرافیای ذهنی برخاسته از راهآهن است. با احداث راهآهن، انسان بر فاصله و مسافت غلبه کرد. تکوین زیرساخت اینترنت نیز بیانگر همان اتفاق است. انسان امروز بر مکان و زمان غلبه یافته است. به عبارت بهتر، صداهایی که شنیده نمیشدند حالا شنیده میشوند. میتوان گفت که آن تمرکزگرایی شدید در رسانههای حاکم سنتی با تمرکززدایی شدیدتری در رسانههای دیجیتالی و پست مدرن به چالش کشیده شده است.
نقش اینترنت در پژوهش، خلاقیت و علم
از جمله مهمترین اقداماتی که میتوان از طریق اینترنت سازمان داد، عضویت استادان و متخصصان رشتههای مختلف در گروههای تخصصی است. با عضو شدن «کاربران» اینترنت در این گروهها، آنها میتوانند در جریان آخرین اطلاعات موجود در رشتههای تخصصی خود قرار گیرند زیرا همه اعضا در جریان پیامهای علمی که توسط یک نفر صادر میشود قرار دارند. در شرایطی که خطوط ارتباطی از کیفیت لازم برخوردار باشد و در ایستگاههای محل کار هر دو یا چند طرف با امکانات لازم (دوربین ویدئویی...) به سیستم اتصال داشته باشد، آنان میتوانند تصویر یکدیگر و فعالیتهای هریک را نیز مشاهده کنند. هم اکنون انجام عملهای مهم جراحی به شکل هدایت از راه دور و با شرکت چند متخصص که هر کدام در گوشهای از دنیا به کار مشغول هستند و میتوانند در یک آن، ناظر عمل جراحی یا راهنماییکننده آن باشند، در تعدادی از مراکز مجهز درمانی متداول شده است. یکی دیگر از شکلهای تا حدودی رایج فعالیتهای پژوهشی که در سطح کشورهای اروپای غربی و امریکا مورد استفاده قرار میگیرد، کنفرانس از راه دور است که در آن تعدادی از متخصصان (که هر کدام در یک گوشه از کره زمین زندگی میکنند) با یکدیگر درباره موضوع مورد علاقه خود به تبادل نظر میپردازند. این نوع کنفرانسهای الکترونیک در آینده رواج زیاد خواهد یافت و احتمال میرود که در مقیاس وسیعی از اهمیت کنفرانسهای حضوری (که بسیار پرهزینهتر است کاسته شود. (محسنی، ۱۳۷۵،صص ۱۳۸-۱۳۹)
تکنولوژیهای ارتباطاتی ابزاری هستند که حرکت جهانی شدن را به واقعیت نزدیک میکنند و اینکه عدهای فکر میکنند این تکنولوژیها برای برخی کشورها مفید نیست و یا آنکه آن را ابزاری برای ایجاد تغییر و تحول در کشورهای به خصوصی تلقی میکنند درست نیست؛ چون این یک حرکت جهانی است، ماهوارهها و اینترنت همه کشورهای دنیا و همه فرهنگها را تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین آنچه حائز اهمیت است محتوای رسانهها و نحوه استفاده از فنآوری اطلاعات است.
اما متأسفانه چون کشورهای در حال توسعه همیشه بهدنبال قافله حرکت کردهاند و در دنیای دیجیتالی امروز و عصر اطلاعات، به خاطر تکنولوژیهای ماهوارهای و ارتباطاتی، سرعت انتقال اطلاعات و سرعت تغییر و تحول آنقدر سرسامآور شده که اگر آنها خودشان را با این حرکت تطبیق ندهند، بیشتر عقب میمانند، رسانهها نقش مهمی در فرهنگسازی و افکار عمومی و حوزههای اقتصادی، اجتماعی و آموزشی دارند و باید تا آنجا که امکان دارد از آنها استفاده کرد و آن را بومی کرد. در مورد بومی کردن اینترنت هم باید توجه داشت که نمیتوان ذرهبین روی یک درخت گذاشت اما جنگل را نادیده گرفت. اینترنت بخشی از یک جریان و روند است، مهم این است که آن جریان را بشناسیم و از آن برای توسعهی کشورمان و بهتر شدن شرایط زندگی استفاده کنیم.
چگونه میتوان اینترنت را بومی کرد؟
اینترنت از دو چیز تشکیل شده است:
۱- تکنولوژی به معنای ابزار و تکنیک
۲- محتوا یعنی آنچه در بستر اینترنت جریان دارد.
ما البته هم اکنون هم از ابزار اینترنت استفاده میکنیم اما باید بیاموزیم که چگونه از این تکنولوژی نه تنها در سطح داخلی، بلکه در سطح بینالمللی در جهت منافع ملی خود استفاده کنیم. اینترنت به ما این فرصت را میدهد که در سطح جهانی حضور داشته باشیم و حرف خودمان را بزنیم (کمالی پور،۱۳۸۲). از این طریق میتوانیم به جهانیان ارزشهای دینی و فرهنگی خودمان را بشناسانیم. اما ملتها به پدیدههایی که نمیشناسند واکنشی حاکی از ترس نشان میدهند.
بدیهی است که اینترنت راه حل کامل مسائل و رفع دشواریها نیست، اما برای کمک به توسعه، تواناییهای مهمی را داراست.
جامعه اطلاعاتی و هویت
جامعهی اطلاعاتی اجتماعات و هویتهای جدیدی خلق میکند. در جامعهای که به ارتباطات مبتنی برصنعت چاپ، تلویزیون و تلفن متکی است، شیوه تولید به گونهای است که هویتها را به صورت عاقل سودمند و خودبسنده در میآورد اما در جامعه اطلاعاتی، جامعهای که ارتباطات الکترونیکی سیطره دارد ذهنیتها و هویتهای ناپایدار، چند لایه و پراکنده ظهور میکند (پاستر،صص ۶۸-۶۹). مارک پاستر در «عصر دوم رسانهها» تأکید میکند در دوره جدید که اینترنت و ارتباطات الکترونیکی در جامعه سیطره دارد، این دادهها و اطلاعات و یا به عبارتدقیق کلمه این اجتماعات مجازی هستند که هویت افراد را میسازند. (کوزر،ص ۵۲۷)
در واقع در اجتماعات مجازی معمولاً افراد حداقل در یک چیز اشتراک دارند و آن علایق و منافعی است که آنها را دور هم جمع میکند. این منافع که همان دسترسی به اطلاعات است، هویتآنها را میسازد، هویتی که مدام در حال تغییر و ناپایدار است. در جوامع مبتنی بر صنعت چاپ، تلویزیون و تلفن که جوامع ارگانیک نیز نامیده میشوند، مجموعهای از عوامل و شاخصهای هویتی افراد را میسازند، از اینرو هویت آنها با آن مجموعه کاملاً هم بسته و در هم تنیده است و در مقابل هرگونه بیثباتی و تغییر پذیری میستیزد. هویت افراد در اجتماعات مجازی «هویتی دیجیتال (Digital Identity) است. دیگر، سرزمین، زبان بومی و محلی،کشور، فرهنگ ملی و نژاد، هویت افراد را در اجتماعات مجازی تعیین نمیکنند، بلکه منافعی که آنها را نزد هم جمع میکند، هویت آنها را میسازد. اطلاعات هویت افراد را در جامعهی جدید شکل میدهد.
هویت دیجیتالی که محصول جامعهی اطلاعاتی و اجتماعات مجازی است، مخاطبان و کاربران وسایل نوین ارتباطی و اطلاعاتی را هدف قرار میدهد و هویت ملی و محلی آنها به سمت هویت فراملیتی تغییر میکند. وسایل نوین ارتباطی و اطلاعاتی مخاطبانی تغییرپذیر، منفعل و جهانی تربیت میکند، از اینرو مخاطبان و کاربران این وسایل در ایران هویت جهانی پیدا میکنند. هویتی که این وسایل میآفرینند در نهایت هویتی بسیار منعطف، سیال و تغییرپذیر است که بهنوعی همخوان و سازگار با اندیشه پست مدرن در مورد هویت انسان است. بهواسطهی این تحولات ساختاری و معرفتی و شکلگیری ذهنیت و هویت سیال و ناپایدار در جهان جدید، ذهنیت و هویت ما ایرانیان نیز به ناچار متحول و سیال و ناپایدار میشود و برداشتهای ما از مفاهیم هویت ملی، فرهنگی و مذهبی نیز دگرگون میشود. چاره کار آن است که دست به بازفهمی و بازسازی هویت بزنیم. بازسازی هویت به دو نوع کلی قابل تقسیم است:
۱. بازسازی خاص گرایانه
۲. بازسازی عام گرایانه
بازسازی نوع اول در خاص گراییهای فرهنگی و بازسازی نوع دوم درعامگراییهای فرهنگی نمود مییابد.
بازسازی خاص گرایانه
"مانوئل کاستلز" با اذعان به اینکه تحولات جهان معاصر و شکلگیری جامعهی شبکهای فرایند سنتی و رایج هویتسازی را زیرسؤال میبرند و نوعی بحران هویت را پدید میآورند؛ وجه غالب بازسازی هویت را خاصگرایانه میداند. "کاستلز" مدعی است برنامهریزی انعکاسی (رفلکسیو) زندگی، جز برای نخبگان واقع در فضای بیزمان جریانهای جهانی، ناممکن میشود. در جامعهی شبکهای بازسازی هویت بر پایهی اصول جمعی صورت میگیرد که بنیادگرایی دینی، ملیگرایی و قومیت نمودهای برجسته آن هستند. وی میافزاید: برای آندسته از کنشگران اجتماعی که از زندگی در شبکههای جهانی قدرت و ثروت طرد شدهاند و یا در برابر آن مقاومت میکنند، اصلیترین جایگزین بر ساختن معنا، جماعتهای فرهنگی استوار بر بنیادهای دینی، ملی یا منطقهای هستند. آنها هویتهایی تدافعی هستند که کارکردشان ایجاد انسجام و تأمین پناهگاه و حمایت در برابر دنیای خصمانه بیرونی است؛ زیرا وقتی جهان بزرگتر از آن میشود که بتوان آن را کنترل کرد، کنشگران اجتماعی در صدد برمیآیند تا دوباره جهان را به حد و اندازهی قابل دسترس خود تکهتکه کنند. وقتی شبکهها، زمان و مکان را محو میسازند، مردم خود را به جاهایی متصل میکنند و حافظه تاریخی خود را به یاری میخوانند. (کاستلز،۱۳۸۰)
بازسازی عامگرایانه
در اندیشههای منادی و مروج بازسازی غیر خاصگرایانه هویت بر دو وجهی بودن تأثیر فرایند جهانیشدن و جامعهی شبکهای در عرصهی هویت تأکید میشود تا روشنشود که این فرایند در عین حال که هویت سازی سنتی را مخدوش و مختل میسازد، امکانات و بسترهایجدیدی را برای بازسازی هویت فراهم میکند. به همین علت، برخی نظریهپردازان در بحث از پیامدهای جامعه شبکهای و جهانیشدن، آن را موجد «آزادی و اضطراب» و «فرصت و خطر» میدانند و از دیالکتیک جهانیشدن سخن میگویند. (Giddens,۱۹۹۴:۲۲۴)
در عرصهی هویت، جامعه شبکهای از آن رو موجد امکان و فرصت است که منابع و ابزارهای لازم برای ساخت هویت را بسیار افزون میسازد و از آنجا که جامعهی شبکهای سبب پویایی، پیچیدگی و سیالیت روابط و زندگی اجتماعی میشود، هویتهای ساخته شده نیز معمولاً سیال، متغیر و نسبتاً موقتی هستند. افراد در جامعهی شبکهای با دگرگون ساختن ترکیب عناصر هویتبخش و تغییر دادن تقدم و تأخر و اولویتبندی آنها، به بازسازی هویت خود میپردازند (Thompson,۱۹۹۸). بنابراین، احتمال متصلب شدن هویتها نیز بسیار کاهش مییابد.
"داریوش شایگان" با اتخاذ دیدگاه غیرخاصگرایانه در بازسازی هویت، مینویسد: فضاهای سازندهی ما، فضاهایی متنوع و ناهمگونند. ما دیگر ریشهای واحد نداریم که تک و تنها در سرزمینی خاص فرو رفته باشد. ما ریزومهایی هستیم در ارتباط با دیگران، بافرهنگ، جهانها و آگاهیهای گوناگون. این وضعیت از ما افرادی خانه به دوش میسازد، بهاین معنا که در فضاهای باز رشد میکنیم و شیوه زندگی ما تعیینکنندهی کیفیت بینشهای ماست. ما برحسب ارتباط هایی که با حیطههای فرهنگی مختلف برقرار میکنیم میتوانیم بهشیوههای گوناگون در مکان جای گیریم. در روزگار ما هیچکس از این تماسها، از این حوزههای آمیزشی، از این اختلاطی که میتوان گفت اکنون شیوهی بودن ما در جهان شده، مصون نیست.
شایگان میافزاید: بعضیها خود را در تنگنای مقولههای بسته محبوس میکنند، مقولههایی همچون ملت، قبیله، دارودسته یا تعلق به قومی واحد. این ترفندها گریزگاههاییاند که امکان مقاومت در برابر پراکندگی هویت متکثر انسان را فراهم میآورند، اما این گریز به هیچوجه مشکل را حل نمیکند. چنین واکنش زیانباری غالباً به در خود فرو رفتن یا تحجر هویت منجر میشود. (شایگان،۱۳۸۰)
نتیجهگیری:
ما در عصری زندگی می کنیم که رسانه ها متحول شدهاند و نمی توان انتظار داشت که با این تحول هیچ تغییری در افراد جامعه پدید نیاید. انقلاب در رسانهها به معنی انقلاب در درون آدمهاست. در عصر صنعتی، رسانههای ما یکطرفه بود و اکنون دو طرفه است و تعاملی و این فرصتی است که باید از آن در جهت منافع ملی خود استفاده کنیم. ازاین طریق میتوانیم حرف خودمان را بزنیم و به ترمیم بخش آسیب دیده تصویرمان در نزد جهانیان بپردازیم و تواناییهای خودمان را نشان دهیم. ما باید با تکیه بر فرهنگ خودمان در جامعهی علمی و فرهنگی حضور فعالتر داشته باشیم و جهانیان را با فرهنگ خود آشنا کنیم. همه میدانیم که فنآوری، خود روی انسان ها تأثیر نمیگذارد، بلکه این محتواست که انسانها را تحت نفوذ در میآورد و اگر از این فرصت به نفع خود استفاده نکنیم، میتواند موجد خطر باشد؛ چرا که علایق ملتها به سمت ارزشهای غربی میرود. وابستگی بیش از حد به غرب، فرهنگ خودی را ضعیف و آسیب پذیر میکند.
دلبستگی به هویت ملی از آگاهی نسبت به خصیصهها ،مفاخر و ارزشهای ملی سرچشمه میگیرد و عدم شناخت موجب بیگانگی میگردد. تفکر، مطالعه و آگاهی ملت در زمینهی فرهنگ ملی موجب حفظ هویت و اصالت و پیشرفت میشود. شناخت هویت ملی مستلزم درک درست معارضان این هویت از جمله پایگاه غرب است و برای آگاهی نسبت به غرب باید باطن، حقیقت و انگیزهی حاکم بر این فرهنگ را به درستی شناخت. رویکرد نسل جوان به فرهنگ غرب زمانی که با نقد و بررسی و ارزیابی آگاهانه همراه باشد با تکوین هویت ملی در تعارض نیست و این نوعی از تجلی تبادل فرهنگهاست. درمقابل برخورد منفعلانه با دستاورد فرهنگ غرب، فرهنگهای ملی را از هم متلاشی میکند، در نتیجه جایی برای حضور هویت ملی باقی نمیماند. تعامل فرهنگها نیز روش خرد مندانهای است که موجب غنای بیشتر فرهنگهای ملی شده و به روند مسالمت آمیز ملتها نیز کمک می کند؛ به ویژه فرهنگهایی که از مشترکاتی با فرهنگ خودی برخوردارند. چنین موقعیتی زمینه ساز انس و الفت فرهنگی است زیرا آدمی با پدیدهای مأنوس میشود که با آن ارتباط شناختی داشته باشد و حاصل این، نوعی تعلق خاطر و دلبستگی به هویت ملی است. استمرار این دلبستگی موجد شکل گرفتن بخشی از هویت فرهنگی است. همچنین روند مبتنی بر گفت وگو، بحث و انتقاد و مناظرات علمی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی به نسل جوان فرصتی میبخشد تا هویت اجتماعی خویش را بیابد و برای تقویت و تکوین آنها اقدام کند.
منابع:
- پاستر، مارک. عصر دوم رسانهها، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران، مؤسسه ایران، ۱۳۷۷.
- رابرتسون، رونالد. جهانیشدن، ترجمه کمال پولادی، تهران، نشر ثالث و مرکز بینالمللی گفتگویتمدنها، ۱۳۸۰.
- رضوی زاده، سید نورالدین .«عصررتباطات وجهانی سازی لزوم تغییرات در انگاره توسعه »همایش ایران وجامعه اطلاعاتی در سال ۱۴۰۰هجری شمسی،تهران ۲۵-۲۸آذر ۱۳۸۱ وهمچنین www.iranwsis.com
- شایگان، داریوش. افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار، ترجمه فاطمه ولیانی،نشر فرزانروز، ۱۳۸۰.
- عاملی سیدسعید رضا.« دو جهانی شدنها و آینده هویتهای همزمان»، دوشنبه ۳ فروردِینwww.iranwsis.com .۱۳۸۳
- کمالی پور یحیی. بومی کردن اینترنت ،گفتگوی حمید ضیایی پرور با دکتر یحیی کمالی پور، روزنامه خراسان، ۱۷مرداد۱۳۸۲.
- کوزر، لوئیس و روزنبرگ، برنارد. نظریههای بنیادی جامعهشناختی، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، نشرنی، ۱۳۷۸.
- کاستلز، مانوئل. عصراطلاعات: ظهور جامعه شبکهای، ترجمه احد علیقلیان افشین خاکباز،انتشارات طرح نو،۱۳۸۰
- گلمحمدی، احمد. جهانی شدن و بحران هویت، فصلنامه مطالعات ملی، سال سوم، زمستان۱۳۸۰
- محسنی، منوچهر. «شبکه اطلاعاتی اینترنت، ویژگیها و تأثیرات اجتماعی ـ فرهنگی»؛ فصلنامه رسانه، سال هشتم، شماره اول. (بهار ۱۳۷۵)
- وبستر، فرانک، نظریههای جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعیل قدیمی، تهران: نشر قصیدهسرا(۱۳۸۰
نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت ۱۴:۹ توسط فایزه جباری | نظر بدهید