محمود آباد


محمودآباد استان مازندران
معرفي شهرستان محمودآباد


جغرافياي سياسي[ویرایش]

شهرستان محمودآباد در قسمت مركزي استان مازندران در ساحل درياچه خزر قرار دارد و حدود آن از شمال به درياچه خزر از جنوب به شهرستان آمل از غرب به شهرستان نور و از شرق به بخش فريدونكنارو شهرستان بابلسر ميباشد.
اين شهرستان از سال ۱۳۵۱ با تصويب مجلس شوراي ملي به بخش تبديل شد و دابوي شمالي هراز پي شمالي و اهلمرستاق شمالي در محدوده آن قرار گرفت و به بخش هراز نامگذاري گرديد . از اين تاريخ به بعد با سرعت زياد پيشرفت نمود تا اينكه قابليت شهرستان شدن رايافت و در سال ۱۳۷۵ با تلاش مسئولان به شهرستان تبديل گرديدوبا نام شهرستان محمودآباد مستقل شد.
تعداد جمعيت:
تعداد جمعيت طبق سرشماري سال ۱۳۹۰ جمعيت شهرستان محمود آباد ۹۱۳۴۹ نفر بوده است .
تعداد كل خانوار :
تعداد جمعيت كل خانوار شهرستان محمودآباد طبق سرشماري سال ۱۳۹۰ ، ۲۸۱۷۳ نفر بوده است
تعداد بخش ها و روستاها :
اين شهرستان داراي ۲ بخش مركزي و بخش سرخرود است .
تعداد كل روستاها :
تعداد كل روستاها : ۸۶ روستا
تعداد روستاهاي بخش مركزي : ۴۶ روستا
به نام هاي آهنگر كلا ، اسلام آباد ، بائوده سفلي ، بائوده عليا ، بوليده ، ترسياب ، تشبندان ، تلارم ، جونيكلا ، حسن آباد ، خوردونكلا ، زنگي كلا ، سنگ كتي ، سياركلا شوميا ، عشق آباد ، قصاب كتي ، كرچك لاريجاني ، كرچك نوايي ، كلوده ،‌كهلوكاج ، گالشپل ، گليرد ، گيلاپي ، مير علمده ، ناصر آباد ، آزادمون ، اهلم ، برنجده ، بونده ، تجكنار ، خشت سر ، شرفتي ، شورستاق يوسف آباد ، آرم ، آهي محله ، ارمك كلا ، جوراكلا ، حربده ، خط آهي ، ساحل مهر ، سياهرود سر ، متوريج ، مرواريد دريا ، ميان كلمرز ، يمچي
تعداد روستاهاي بخش سرخرود : ۴۰ روستا
به نام هاي ابوالحسن آباد ، اسدالله آباد ، اسكنده ، افراتخت ، اورطه دشت ، بيشه كلا ، تازه آباد ، چهار افرا ، دريا سر ، رود پشت ، زرد آب ،‌سياهكلا ، عبدالله آباد ، عزت آباد ، علمده شرقي ، علمده غربي ، علي آباد ، فرامده ، كلمرز عليا ، كلوسا ،معلم كلا ، ملا كلا ، وازيك ، ولم عليا ، احمد آباد كليج سفلي ، احمد آباد كليج عليا ، اسلام محله ، افراسرا ، چاكسر ، حاجيكلا سفلي ، حاجيكلا عليا ، درويش آباد ، زنگي كلا سفلي زنگي كلا عليا ، سيرجارون ، علوي كلا مير ، كنس مرز ، گل محله ، ميرده سفلي ، ميرده عليا
معرفي كوتاهي از شهر محمودآباد
شهر محمودآباد كه مركز شهرستان محمودآباد مي باشد شهري است با سابقه كهن بندري اين شهر در شمال غربي شهرستان محمودآباد واقع است و موقعيت جغرافيايي آن ۲۱ دقيقه و ۵۲ درجه طول جغرافيائي و ۲۵دقيقه و ۳۶ درجه عرض چغرافيائي مي باشد و حدود ۱۸ كيلومتر مربع مساحت دارد و طبق سرشماري سال ۱۳۷۵ جمعيت شهر به ۱۹۸۸۳ نفر رسيده است .
طبق آخرين نقشه شهر اين شهر از شمال به پايان محدوده تليكسر به طول ۴ كيلومتر و از سوي خاور به طول ۳ كيلومتر تا ۲۰ دستگاه و از سمت باختر تا دانشكده فني مهندسي نفت به طول ۳ كيلومتر كشيده شده است .
فاصله آن تا تهران ۲۰۵ كيلومتر و تا آمل ۲۰ كيلومتر است نزديكترين بندري است كه تهران را به درياچه خزر وصل مي كند و درحال حاضر داراي سه خيابان عريض و چندين خيابان فرعي است چون بحث مور نظر ما شهر محمودآباداست در مبحثهاي ديگر بطور گسترده در اين باره سخن به ميان خواهد آمد.
نگاهي به تاريخچه محمودآباد
شهري كه اكنون در باره آن سخن مي گوئيم سابقه تاريخي آن به سال ۱۳۰۷ هجري قمري در زمان ناصرالدين شاه بر مي گردد. قبل از بازگو كردن تاريخچه محمودآباد بايد از آبادي ديگري بنام اهلم سخن به ميان آورده شود زيرا محمودآباد وارث و جانشين تمدن آباد است . اهلم اكنون كه در ه كيلومتري شمال غربي محمود آباد قرار دارد قصبه بسيارآبادي بود. چنانكه اكنون روستاهاي غرب شهرستان محمودآباد اهلمرستاق خوانده مي شود همواره در كتابهايي كه از مازندران نام برده شده نام اهلم همراه با ناتل و رستمدار آمده است . چنان بر مي آيد كه قرن دوم هجري تا زمان افول ستاره اقبال آمل (تا زنان زنديه و افشار)‌اهلم براي آن شهر بزرگ پيش بندري فعال و پررونق بود. مكان قصبه اهلم دقيقا مشخص نيست اگر بندر بودن آن پذيرفته شود بايد مكانش نزديكتربه دريا باشد زيرا اكنون اهلم تا دريا فاصله دارد. وجود يك آبادي بزرگ مثل خشت سر همراه با امامزاده صالح با سابقه طولاني اين ظن را بر مي انگيزد كه شايد اين روستا در گذشته اهلم بوده يا به طريق با آن قصبه آباد ارتباط تنگاتنگ داشته است . گذشته از اهلم بايد در شرق محمودآباد كنوني از بندري بنام دريابار نام برد كه بندري فعال بود . كه اكنون مكان دقيق آن مشخص نيست تمام اين مطالب گوياي اين واقعيت است كه محمود آباد كنوني از دير باز توانايي بندر شدن را دارا بود.
اما شهري كه اكنون محمود آباد خوانده مي شود سابقه و. گذشته آن به زمان سطنت ناصرالدين شاه بر مي گردد . قبل از زمان ناصرالدين شاه بزرگترين آبادي منطقه تليكسر بود كه در آن روزگار محل بود و پاش و سكني مالكان منطقه و مكان رتق وفتق امور بود . به اين دليل در آن حوزه علميه و مسجد جامع بزرگي قرار داشت .
روستاي محمود آباد در زمان ناصرالدين شاه بسيار كوچك بود كه اين منطقه در مكاني كه اكنون از مركز شهر به سمت شرق كشيده مي شود واقع بود. دقيقا زمان پيدايش اين روستا معلوم نيست اما در شرق محمودآباد كنوني رودخانه اي نسبتا بزرگ بنام چايرود وجود داشت با آبادي زيادي در اطراف آن .
در مسير اين رود شش روستاي بزرگ ديگر بنامهاي كلاهه شيربار نهك كش بند كلا پيدسرا و تشبندان قرار داشت كه تبر آباد بر اين مناطق مركزيت داشت و در همين تبر آباد كارخانه بزرگ چوب بري ساخته شده بود كه از چوبهاي انبوه جنگل اطراف استفاده مي شد و همين كارخانه بيشترين چوبهاي تراوس براي ريلهاي راه آهن محمودآباد به آمل را فراهم آورده بود.
آبادي تبر آباد بسيار پر رونق بود و محدوده آن تا دهانه رودخانه شهرود امروز امتداد داشت . محمودآباد فعلي جزء محدوده تبر آباد بود. جا دارد كه نام باستاني تبر آباد بار ديگر با نام فراگيرنر نبرستان احيا شده و براي عموميت يافتن شهرستان بر روي (اين ) شهر گذاشته شود. تبرآباد محل زتدگي تيولدار منطقه بود و از آنها قصرهاي بزرگ بجا مانده بود سه قصراز همه مهمتر بود كه بترتيب : قصر دو برادر بنام پولا و هولاخان و قصر سومي بنام نرگس خاتون (نرگس تپه ) از همه معروفتر بودند .

آثار تاريخي قبل از زمان ناصرالدين شاه
از روزگار كهن ميتوان از وجود راه سراسري كه منتسب به شاه عباسي است (آثار آن در محموآباد ديده مي شود ) نام برد كه اين راه در ۵۰ متري جنوب راه شوسه كنوني محمودآباد به بابل قرار داشت اما مهمترين بناي تاريخي آن زمان وجود مسجد و امام زاده بزرگي در مكان امروز دبستان انقلاب و راهنمائي امام بود . اين مكان مسجد بزرگي با محوطه وسيع بود كه مقبرة امام زاده قاسم در آن قرار داشت و مسجد و محوطه مذكور محل زيارتي و سياحتي شهرستان آمل بلكه شهرستانهاي اطراف نيز بود . بخصوص در تابستان هر سال بويژه در روزهاي چهارشنبه جمعيت انبوهي از مناطق اطراف حتي از پازوار و اميركلا به اينجا مي آمدند و به سير و سياحت مي پرداختند كه يكي از رايج ترين اين تفريحات انجام كشتي لوجو بود . در ضلع شرقي آن تاسيساتي وجود داشت كه به زبان محلي به آن كالم سرا (كاروانسرا)‌ مي گفتند . چون محمودآباد در محل تقاطع راه آمل و تهران و گيلان به استرآباد قرار داشت در اين مكان براي استراحت مسافرين و تجار كاروانسرايي ساختند كه بعدها اين كاروانسرا به محل حراست (منطقه ) تبديل گرديد. تعدادي تفنگداران محلي كه در ارتباط با دولت بودند در آن قلعه به حراست و نگهباني مشغول مي شدند.
لازم با يادآوري است كه در روزگاران گذشته هر منطقه از د.و جانب مورد تهاجم قرار مي گرفت . اول از جانب ياغيها كه سر از اطاعت دولتيان مي پيچيدند. دوم دولتياني كه گاه بي مزد و مواجب بودند . اما مناطقي كه در كنار دريا واقع بود از طريق سومي هم مورد تهاجم قرار مي گرفت كه آ ن از راه دريا مي بود كه حدود ۷۰۰ تا ۳۰۰ سال پيش و تا زمان روي كار آمدن رضا شاه تركمن ها به غارتگري از طريق دريا مي پرداختند . كاروانسراي ياد شده جهت جلوگيري از حمله درياي تركمن ها مورد استفاده قرار مي گرفت . در شرق محمود آباد كنوني بطور تقريب فاصله بين مجتمع ورزشي آموزش و پرورش در جاده حربده و ۲۰ دستگاه در غرب اين مجتمع دهانه رود بزرگي بود آن رود (چايرود)‌خوانده مي شد و آبادي بسيار بزرگ تبرآباد در مصب آن بنا گرديده بود.
اكنون امامزادهاي در منطقه گنبدبن در يك كيلومتري غرب حربده دوباره بازسازي شده است . سندي از زندگي در اين منطقه است به دلايلي از جمله تغيير مسير رود آباديهاي اطراف از باشندگان و سكنه خالي شده و مردم به جاهاي ديگر مهاجرت كردند و روستاهاي جديدي را بوجود آوردنداز جمله اين روستا شايد بتوان حربده و محمودآباد را نام برد.محمودآباد در كنار رودخانه اي تازه ايجاد شده ‌بنام وقفي رود ساخته شده . چند خانوار كه تعداد آنها اندك بود در آن اطراف زندگي مي كردند تا اينكه در زمان ناصرالدين شاه يكي از تجار بنام آن زمان كة ‌ارتباط تنكاتنگ با دربار داشت بنام محمد حسن خان امين الضرب پس از مشاهده محمودآباد در فكر ايجاد بندري جديد در اين شهر افتاد. براي تحقق اين منظور محمودآباد را از مالكان تليكسر خريد و قطعه زمين ديگري در روستاي آهو محله خريداري نمود و در آن قطعه زمين ساختمان بزرگ مسكوني تجاري ساخت كه اولين آثار باستاني محمودآباد بود. اين ساختمان بزرگ در جوار مزار شهداء آهو محله ايجاد گرديده بود كه اكنون آثاري از آن نيست . حاج محمد حسن خان اسفهاني براي بهره برداري از معادن كوههاي البرز راه آهني از محمودآباد تا كوههاي البرز در جنوب آمل كشيد و بندري كه امروز در ضلع شرقي استراحتگاه كارگران وزارت كار واقع است ايجاد كرد و آنرا بندر ناصريه ناميد . و چند بناي جانبي نيز در كنار راه آهن ايجاد نمود از جمله حمام بهداشتي براي كارگران راه آهن كه مكان آن بهداري هفت تير در شرق محمودآباد بود كشيدن راه آهن در يك منطقه بسته و تا اندازه اي از تمدن جديد دور ‌اشكالهائي را در بر داشت . از جمله مالكان منطقه كه از نزديكان دربار بودند ايجاد راه آهن را با منافع خود در تضاد مي ديدند مي پنداشتند كه اين راه آهن تجارت سنتي را بخطر مي اندازد و براي دام و چهارپايان نيز خطرناك است . به دربار شكايت كردند و طرفين در اين منازعه درگير شدند تا سرانجام متنفذين منطقه موفق گشتند و دستور تعطيل كار اين راه را گرفتند . اولين راه آهني كه جنبة اقتصادي داشت از كار افتاد.
چرا محمود آباد بعنوان بندر از روزگاران گذشته مورد توجه بود؟
براي بررسي اين موضوع بايد به دو مسئله توجه كرد . نخست موقعيت داخلي و دوم تحولات خارج از كشور. در رابطه با تحولات خارج از كشوربايد نگاهي به داخل امپراتوري روسيه بيندازيم زيرا كه در آن روزگار امپراتور روس براي سهولت در امر تجارت راه آهن سراسري را از مسكو تا قفقاز و از مسكوتا سيبري ومرز چين در دست ساخت داشت كه راه آهن مسكو به آستاراخان و تاشكند و از آنجا به مرزهاي چين كشيده مي شد. و از سوي ديگر راه آهن قفقاز از مسكو به كيف و از كيف به تفليس و از تفليس به بادكوبه (باكو) ‌امتداد مي يافت و بعنوان يك راه آهن و راحت تجاري محسوب مي شد و محمد حسن خان كه تاجري آگاه و جهانديده بود از اين موضوع آگاهي داشت و مي خواست براي پيشرفت امر تجارت از اين امكانات استفاده كند . زيرا در مكاتبات بين امين الضرب و ناصرالدين شاه به اين امر توجه شده بود.
درآن زمان مال التجاره اي كه براي ايران از اروپا مي آمد هم مسير طولاني دريايي را طي مي كرد و هم در داخل مرزهاي ايران در جنوب از هجوم مردان قبايل در امان نبود پس بندري مثل ناصريه (محمودآباد ) ميتوانست هم با اتصال به بندر باكو از راه قفقاز به اروپا بهره گيرد و هم با اتصال به بندر كراسنووسك از راه آهن ماورالنهر بهره مند گردد.
عوامل داخلي كه باعث شد محمودآباد براي بندر شدن مورد توجه قرار گيرد ميتوان اينچنين برشمرد:
بندرهاي فعال درياي خزر مثل بندر انزلي و آبادي هاي شبه جزيره ميانكاله از نفوذ ايران خارج بوده و تحت نظر دولت روس قرار داشت و ديگر آنگه فاصله بين محمودآباد تا تهران كه جديدا به شهري بزرگ تبديل شده بود از تمام شهرهاي سواحل درياي مازندران كوتاه تر بود و از مناطقي عبور مي كرد كه مورد هيچگونه تهديدي از سوي راهزنان كه در آن روزگار بلاي بزرگ تجارت بودند قرار نمي گرفت راهي كوتاه و امن بود. با توجه به آن موقعيت زماني در ايران تجار در اكثر راههاي تجاري از آسيب راهزنان در امان نبودند اين عوامل باعث شد كه محمودآباد براي بندر شدن مورد توجه قرار گيرد .
محمود آباد در فاصلة سلطنت ناصرالدين شاه تا رضا شاه
محمود آباد در فاصلة سلطنت ناصرالدين شاه تا رضا شاه بعلت اينكه وضع داخلي ايران ثبات نداشت و آرامش و امنيت بر قرار نيود در تمام ايران سازندگي و عمران و آباداني صورت نگرفت حتي شهر بزرگي چون آمل كه به قريه تبديل شده بود حركتي براي سازندگي نداشت . در اين فاصله اقدامات محمد حسن خان امين الضرب از بين رفت و از تمام آن آبادانيها فقط يك ساختمان بزرگ چند طبقه بيشتر بجا نماند و آن ساختمان كه در اصطلاح محلي بدان عمارت مي گفتند كه در آهو محله سمت شمال غربي مزار شهدا واقع بود ساختمان نامبرده زماني محل تجارت امين الضرب بود و سپس براي مقاصد گوناگون مورد استفاده قرار مي گرفت ولي امروز آن اثر باستاني بكلي نابود شد.
در هر صورت در سال ۱۳۰۸ محمودآباد به همراه چند شهر در مازندران مثل علي آباد شاهي (قائم شهر ) مشهد سر(بابلسر) تبرآباد (محمودآباد) دهنو (نوشهر) و سخت سر(رامسر) مورد توجه قرار گرفت .
در محمود آباد نقشه شهر پياده شدو سه خيابان كشيده شد و نيز بعلت مركزيتي كه داشت كم كم به مركز بخش تبديل گرديد و بعنوان بخش ۱ شهرستان آمل شناخته شد اين بخش از سولده (غرب محمودآباد) تا فريدونكار (شرق محمودآباد) كشيده مي شد و دهستانهاي اهلمرستاق هرازپي دابو و قسمتي از نور يعني از امير آباد تا سولده (نور) امروز را در بر مي گرفت . در زمان رضا شاه براي سرپرستي هر بخش بجاي بخشداري كار پردازي ايجاد گرديد و از سال ۱۳۱۲ رسمآ كارپردازي محمودآباد كه حكم بخشداري داشت مشغول به كار شد و اولين كارپرداز آن موسي خسروي ‌دومين آن يزداني و آخرين آن علي شيزاد بودند . هر كارپردازي (بخشداري ) از چند بلوك و هر بلوك از چند ده تشكيل مي شد هر بلوك از يك سر بلوك و هر ده را يك كدخدا اداره مي كرد بخش ۱ (‌محمودآباد ) از ۷ بلوك تشكيل شده بود . در اين دوره چند اسلكه جديد در شهر محمود آباد تاسيس شد منتهي با ظرفيت كمتر.
محمود آباد اكنون مركزيت يافته بود. در مغرب محمودآباد كارخانه بزرگ و مدرن شاليكوبي ايجاد شد كه سه عدد از اين كارخانه در شمال ايران ساخته شد كه اين كارخانه ها در رشت محمودآباد و شاهي ( قائمشهر) بنا گرديده بود. چون بيشتر صادرات برنج مازندران و گيلان به روسيه و بندر بادكوبه صورت مي گرفت بدين منظور اسكله اي چوبي ساخته شده بود كه محل اسكله در شمال غربي استراحتگاه كارگران وزارت كار واقع مي گرديد و چون كارخانه در مغرب اسكله ساخته شده بود و بين اسكله و كارخانه شاليكوبي رودخانه شهرود قرار داشت بر روي رودخانه پلي ايجاد گرديده بود و ريلي از كارخانه تا اسكله امتداد مي يافت و بدين ترتيب برنج هاي استحصالي از شاليكوبي به كنار اسكله حمل مي كردند . سپس با كرجيها آنرا به كشتي هاي بخاري(پراخوت ) مي رساندند تا از آنجا به شوروي حمل گردد. در ضمن دو انبار بسيار بزرگي در محمودآباد احداث گرديده بودكه يكي در جوار كارخانه شاليكوبي بطول ۱۰۰ متر و ديگر انبار ۶۰ متري كه در شرق دبستان انقلاب امروز واقع بود كه توليدات منطقه مثل برنج و كنف كه از همه مهمتر بودند خريداري و انبار مي گردند و برنج را به شوروي صادر مي نمودند.
براي سهولت امر صادرات ساختمان گمرك را احداث كردند كه محل آن همين دبستان انقلاب امروزي است زماني اداره فعال گمرك بود . در اطراف شهر محمود آباد دوباره پرورش كرم ابريشم شروع شد كارگاه مدرن پيله كشي (پيله خانه ) در جوار كارخانه شاليكوبي احداث گشت كه پيله هاي كرم ابريشم پس از آماده شدن از آنجا به كارخانه ابريشم بافي چالوس ارسال مي گرديد.
چون محمودآباد به مركز بخش بزرگي تبديل شد در راه توسعه آن فعاليتهاي گوناگون صورت گرفت كه مي توان از جمله اين اقدامات ايجاد كارخانه برق براي روشنايي شهر ايجاد ادارات از جمله دفتر املاك اداراه طرق كه مركزيت غرب مازندران را داشت و مراكز انتظامي و مرزباني و جنگلباني و ...... را نامبرد. و نيز براي توسعه شهر نشيني در مسير وقفي رود و خيابان تازه تاسيس كه از ساختمان نآمين اجتماعي امروز شروع مي شد و تا به درمانگاه هفتم تيرامتداد مي يافت . خانه هاي جديدي پس از خراب كردن خانه هاي قديمي در محل آنها احداث گرديد و مردم را تشويق به سكونت در آن مي كردند اما به دو دليل اين خانه ها از طرف بوميان با استقبال روبرو نشد . نخست اينكه بوميان به خانه ها سنتي خود علاقه چند ساله داشتند و آن را به زندگي در خانه هاي مدرن ترجيح مي دادند و دوم به كشف حجاب بر مي گشت كه در شهرها چادر و روسري از سر زنها بر مي داشتند و زنان مسلمان بهتر مي ديدند كه زندگي شهري را رها كرده و به روستاها پناهنده شوند در نتيجه مهاجران جديدي از شهرهاي اطراف به محمودآباد كوچ كرده و در اين خانه هاي نوساز مسكن گزيدند . خيابان ديگري نيز از روبروي پاسگاه انتظامي امروز به طرف جنوب كشيده مي شد و تا پل وقفي رود ادامه داشت و در مسير اين خيابانها مغازه هائي ساخته شد كه هنوز پا بر جاست از روستاهاي اطراف افرادي را كه سر شناس تر بودند به آنجا كوچ مي دادند. تعدادي ساختمانهاي مدرن تر نسبت به آن خانه هاي ياد شده كه در بين مردم به قصر معروف بود ايجاد شد كه معروفترين آنها قصر شاه وليعهد و چايخانه شاه شهرت داشت كه تعدادي از آنها در هاضمه زمين خواران جاي گرفت .
محمودآباد پس از شهريور سال ۱۳۲۰
پس از شهريور سال ۱۳۲۰ ديگر آن التهاب و جوشش به سردي گردانيد و اين امري مسلم بود زيرا كه ضعيف شدن حكومت مركزي و از هم پاشيدن آن سيستم و نظامي كه ترقي و اقتصاد را پيش مي برد . وقفه در كار عمراني بوجود آوردو محمود آباد نيز نمي تواتست از اين امر كلي مستثني گردد و در نتيجه يا بسيار از طرح سازندگي از رونق افتاد و يا بسيار كند شده بود تا اينكه پس از تثبيت اوضاع كلي عمران آبادي در سراسر ايران شروع شد و شهر محمودآباد نيز دوباره مورد توجه قرار گرفت . در سال ۱۳۳۵ در شهر محمودآباد شهرداري ايجاد شد و در آغاز كار براي شهرداري سرپرستاني تعيين شدند كه عبارت بودند از آقايان مجد پنجه اي و وحدت پناه . و پس از تشكيل انجمن شهر در سال ۱۳۳۸ آقاي كريم سعيدي بعنوان شهردار انتخابي مشغول بكار شد . از آن تاريخ دو باره محمودآباد شروع به پيشرفت نمود از آنجا كه محمودآباد شهري بندري بود پيشرفت آن شتاب گرفت و با تصويب وزارت كشور در سال ۱۳۵۱ اين منطقه به بخش تبديل گرديد. و بخش جديد از دابوي شمالي ‌هراز پي شمالي و اهلمرستاق شمالي تشكيل مي شد كه به بخش هراز معروف گشت و شهر محمودآباد به عنوان مركز آن بخش انتخاب شد. دهستان اهلمرستاق به مركزيت كلوده ‌دابوي شمالي به مركزيت سرخرود و هرازپي شمالي به مركزيت بيشه كلا ‌اين بخش را تشكيل مي دادند و چون محمودآباد منطقه بزرگ كشاورزي بود و بعلت اهميت ارتباطي اقتصادي و صنعتي كم كم استعداد شهرستان شدن را پيدا كرد و با تلاش مسئولان شهر محمودآباد در سال ۱۳۷۰ به شهرستان تبديل گرديد . اولين شهردار محمودآباد بعد از شهرستان شدن آقاي سيف ا... فرزانه و اولين فرماندار آن مهندس طبري بود.


مراحل رشد محمودآباد از سال ۱۳۲۰به بعد
در بارة مراحل پيشرفت محمودآباد بعد از شهريور ۱۳۲۰ بايد به اين نكته توجه شود كه بعد از شهريور ۱۳۲۰ تا زمان ايجاد شهرداري نه تنها محمودآباد پيشرفت نكرد نه تنها آن مقدار پيشرفت و توسعه كه قبل از شهريور ۱۳۲۰ پيدا كرده بود راكد شد بلكه شهر رو به خرابي گذاشت .
بسياري از مؤسسات اقتصادي آن از حيز انتفاع افتاد تا اينكه بعد از ايجاد شهرداري در سال ۱۳۳۵ و ايجاد كارخانه چتايي ايجاد استراحتگاه نفت توسعه در شهر شروع شد. علت عدم توسعه شهر در سالهاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۸ را بايد در طرز تفكر افرادي كه تازگيها پس از ضعف املاك بعنوان مالك يا مباشر در منطقه ظهور كردند جستحو كرد كه با تمام قوا از پيشرفت منطقه جلوگيري مي كردند تا وضعيت موجود را حفظ كنند . پس از ايجاد شهرداري و ايجاد پارك و بلوار جديد زمينه براي پيشرفت شهر مهيا شد . از قضا در همين احوال جاده هراز نيز افتتاح گرديد و دو شهر آمل و محمود آباد بسرعت راه توسعه را پيمودند و محمودآباد و بهمراه بابلسر نوشهر و چالوس بعنوان يك شهر توريست و گردشگري مهم مطرح گشت و هتل و متلهاي گوناگوني در سطح شهر داير گرديد كه در مشهور شدن شهر محمودآباد در ايران نقش بسزائي داشت . در اين مراحل پيشرفت شهر و توسعه يافتن آن روستاهاي مجاور جزو محدودة شهر قرار گرفت كه اكنون نگاهي به توسعه شهر و روستاهايي كه بدان پيوستند مي اندازيم و تاريخچه مختصر اين روستاها را بازگو مي كنيم .
مرحله اول : نخستين آبادي كه نام محمودآباد را بخود گرفت قسمتي از تبرآباد قديم بود كه ساكنان جديد نام آنرا محمودآباد گذاشتند و آن در مسير وقفي رودتا شهرود واقع مي شد.
و همين محل مورد توجه محمد حسن خان واقع شد و بندر در اين آبادي ساخته گرديد و تعدادي از غير بوميان به اين محل نقل مسكان كردند و سپس از محل مزبور مهاجرت نمودند.
مرحله دوم : توسعه محمود آباد به زمان رضا شاه مربوط مي شود كه شهر با گسترش خود روستاهاي آهو محله را در بر گرفت و در اين زمان مهاجرت نسبتآ بزرگ به شهر جديد الاحداث از شهرهاي اطراف مثل آمل و بابل صورت گرفت و تا اندازه اي فرهنگ شهر را تحت تآثير قرار داد و با خود شيوة‌شهرنشيني را به ارمغان آورد و در بين ساكنين اشاعه يافت .
مرحله سوم : گسترش شهر با ايجاد كارخانة چتايي و استراحتگاه شركت نفت آغاز گشت و مهاجران نستبآ‌زيادي از شهرهاي اطراف حتي خارج از استان به اين شهر آمدند. با ايجاد كارخانه و استراحتگاه شركت نفت قشر حديدي در شهر پديد آمد كه آن قشر كارگر با نيازهاي خاص خود بود.
به دنبال اين توسعه در اين مرحله تمامي آهو محله و قسمتي از سوراخ مازو از سال ۱۳۳۲ الي ۱۳۵۷ در محدوده شهري قرار گرفت . اين مرحله با ايجاد چند اردوگاه تفريحي و مثل و جلب ايرانگردي و جهانگردي و رونق اقتصادي و شهرت شهر افزود و محمودآباد در گروه چهار شهر مهاجر پذير قرار گرفت .
مرحله چهارم : اين مرحله با گشترش شهر همراه بود با چنبش وسيع براي شهر نشيني در ايران و افزايش سريع جمعيت در كل ايران به دلايلي كه از حوزه بحث ما بيرون است جمعيت از روستاها كنده و راهي شهر شدند و شهرها به سرعت گسترش يافت و محمودآباد نيز در اين مرحله كه از سال ۱۳۵۳ شروع شده و تا كنون ادامه دارد بسيار وسيع گرديد چنانكه خانواده بسياري از روستاها به شهر محمودآباد مهاجرت كردند و حتي از استانهاي ديگر بخصصوص آذربايجان گروه زيادي به محمودآباد نقل مكان نمودند. محدوده شهر افزايش يافت .تمامي سوراخ مازو تليكسر و آباد محله به محدوده شهر افزوده شد و گذشته از آن محلات و كوي هاي مسكوني جديد بنا گرديد مانند كاله در شرق سوراخ مازو و در غرب محمودآباد محلات و كوي هاي تازه ساز ايجاد گرديد و همچنين در شرق محمودآباد در دو سوي خيابان معلم محلات جديدي ايجاد شد كه در بافت فرهنگي شهر در بارة آن بيشتر سخن به ميان مي آوريم .
نظري كوتاه به تاريخچه محلات محمودآباد
در باره سابقه تاريخي منطقه محمودآباد در صفحات پيش سخن گفته شد . اكنون به بيان تاريخي محلات ديگري مي پردازيم نخست از اولين روستا كه به محدوده شهر افزوده شد سخن مي گوئيم و آن آهو محله است . اهو محله در غرب محمود آباد قرار دارد از شمال به درياي خزر ‌از شرق به محمودآباد ‌از جنوب و جنوب غربي به سوراخ مازو و از غرب به آزاد مون محدود است . علت نامگذاري آن به اين نام معلوم نيست . ولي وجود اهوان زيادي از نوع شوكا در زمانهاي نه چندان دور شايد دليل اصلي نامگذاري آن به اهو محله باشد . بيش از اين اطلاعي در دست نيست .
دومين روستائي كه با توسعه شهر به محدوده آن افزوده شد سوراخ مازو است . اين محل جديد از شمال به اهو محله و محمودآباد از مشرق به حربده از جنوب به تليكسر وآباد محله و از مغرب به آزاد مون و خشت سر محدود است . روستاي وسيعي با تاريخ كهن مي باشد . علت نامگذاري آن را بايد در تحقيق در محل بسيار فديمي ديگري كه فعلآ نام آن باغ بن است پيدا كرد . پس چند سطري در بارة باغ بن مي نويسيم . باغ بن كه داراي سابقه تاريخي بسيار طولاني است كه در بارة آن تحقيق جامعي صورت نگرفت . منطقه باغ وبن قبل از آنكه مازندران به دين اسلام گرائيده شود آباد بود. اين منطقه را گبرنشين مي گفتند . در سالهاي اخير در منطقه باغ بن (‌اكنون در جبوب جاده آزاد مون در فاصله ۶۰۰ متري غرب بلوار امام قرار دارد )‌بوميان براي توسعه آب بندان با لودر خاك برداري و هموار كردند ‌كاسه هاي گلي منقش بدست آمد كه تمام آن زير چرخهاي لودر خرد شد. يعني تاريخ كهن اين محل محو گرديد. و بعضي از بومياني كه در آنجا ‌باغ سبزي كاري دارند مي گفتند كه كاسه هاي زيبا و پر نقش و نگار از دل خاك بيرون آورند. در چند كيلومتري اطراف اين روستا يعني در جنگل هاي آزادمون. ساحل شهرود در سوراخ مازو تونلهاي زير زميني كه از آجر ساخته شده بود پيدا كردند مي گفتند كه اين تونلها همچنان ادامه داشت .
مي توان چنين احتمال داد كه اين تونلها از منطقة باغ بن شروع مي شد و به اطراف گسترش مي يافت . ممكن بود محلي براي مخفي شدن مردم و ساكنان آن منطقه براي فرار از خطر باشد و يا كانالي براي عبور آب يا فاضلاب در هر صورت وجود آجرها و سفالهاو كوزه ها و ماسه هاي منقش و كانال كشي از يك زندگي با مرحلة بسيار پيشرفته در اين منطقه از روزگاران بسيار دور خبر مي دهد . خوشبختانه مكانهاي دست نخورده در منطقه باغ بن وجود دارد و مي توان در آن به تحقيق پرداخت . اما علت نامگذاري سوراخ مازو وجود همان تونلهائي بود كه از باغ بن به اطراف از جمله سوراخ مازوكشيده مي شد البته اقوال ديگري هم براي نامگذاري اين منطقه به سوراخ مازو رايج است .از جمله وجود درختان مازو يا موزي وبلوط كهنسال است كه اين منطقه به سوراخ مازو مشهور شد كه چندان معتبر نيست . در هر صورت روستاي سوراخ مازو و يا ليكاموزو در مسير رود خانه شهرود به طول ۲ كيلومتر ادامه داشت .
سومين روستائي كه در محدوده شهري واقع شد روستاي تلكسر مي باشد . اين روستا در جنوب محمود آباد واقع شده است و از شمال به سوراخ مازو و از شرق به حربده و از جنوب به سيار كلا و ترسياب و از مغرب به آزادمون و يوسف آباد محدود است .
علت نامگذاري تليكسر
تاريخچه تليكسر: تليكسر را بايد از ديگر محلات محمودآباد قديمي تر دانست زيرا پس از آنكه باغ بن و بدنبال آن اهلم مركزيت و اهميت خود را از دست بدهد بجاي آن دو منطقه در اطراف محمود آباد جانشين اهلم شدند يكي تبرآباد در شرق محمود آباد كنوني و دومي تليكسر است . زيرا در اين زمان آمل ديگر مثل گذشته اعتبار و رونق نداشت و بجاي آن بابل به نام بار فروش مركزيت يافته بود و در نتيجه خوانين كه در تبرآباد زندگي مي كردند در ارتباط با شهر بارفروش بودند و شايد از تيولداران بار فروش نمايندگي مي كردند .
اما تليكسر حداقل از اوايل سلسله قاچار بر چندين روستا در اطراف محمودآباد مركزيت يافته بود و محل زندگي خوانين جنوب غربي اهلمرستاق شده بود و اين خوانين از زما ن فتحعلي شاه اين منطقه را به عنوان تبول دريافت كردند و در اين روستا اقدامات چندي صورت گرفت و از آنچه كه در اذهان مردم هنوز مانده است مسجدي بود كه روستاهاي اطراف براي اداي فريضه مذهبي در ماه رمضان هر سال به آنجا مي آمدند و ديگري حوزه علميه بود كه به تربيت دانش آموزان و طلبه ها مي پرداخت چون اين مالكان روي نمدي كه نقش و نگار داشت و به آن نليك مي گفتند مي نشستند به اين نام خوانده شد.
نگاهي كوتاه به بافت فرهنگي و اقتصادي در طول توسعه چند مرحله اي خود
در باره بافت فرهنگي محمود آباد از بامداد ايجاد آن بايد گفت كه ساكنان نخستين مردماني بود كه پس از ويراني تبرآباد به محمود آباد آمدند و چند خانواده كه بوميان اصلي محمودآباد مي باشند هنوز آن روزگار را كه قول نياكان خود شنيده اند در سينه محفوظ دارند اينان روستائياني بودند كه در مزارع كار مي كردند و خانه هائي كه در اين دوره ساخته شده بسيار ساده بودند . مردم نيز از لحاظ فرهنگي در سطح فرهنگ ساير روستائيان بودند و در سطح سواد پائين بود.
پس از ايجاد اسكله و كشيدن راه آهن و ورود تعدادي از غير بوميان به منطقه از لحاظ فرهنگي محمود آباد تكاني خورد ولي پس از ‌از كار افتادن راه آهن تحركات فرهنگي مسكوت ماند و دراين زمان پس از شكست جنبش مشروطيت شخصي بنام مشكات كه از وابستگان محمد حسن خان بود به دلايلي از جمله ‌فرار از مجازات به محمودآباد آمد و هم او قبل از دوره پهلوي مدرسه اختصاصي در منزل مسكوني خود معروف به عمارت كه در اهو محله در جوار مزار شهداء واقع بود داير كرد و تعداد معدودي از فرزندان اين منطقه با سواد شدند كه در دوره بعد مصدر كارهائي از جمله كارپردازي گرديدند . اما در دوره پهلوي همراه با تبديل شدن محمود آباد به بخش براي تغيير فرهنگي منطقه اقدامات چندي صورت گرفت .
از جمله ساختمانهاي مدرن و جديد كه قبلآ‌ در باره آن در مبحث قبل سخن به ميان آمد اما كار جدي فرهنگي ‌ايجاد دبستان تا كلاس چهارم ابتدائي بود كه مدرسه مختلط پسرانه و دخترانه اداره مي شد و اين مدرسه در ساله ۱۳۱۲ ايجاد گرديد . گرچه روش حشن آموزش و تنبيه سخت و زياد باعث گريز دانش آموزان از مدرسه مي شد ولي دانش آموختگان اين مدرسه از جمله افرادي بودند كه در اداراتي كه در سالهاي بعد بوجود آمده بودند مشغول به كار شدند.
در اينجا لازم مي دانم كه بيان كنم اولين معلم دبستان شهر محمودآباد شخصي بنام جلالي بود و مكاني كه براي مدرسه انتخاب شد املاك سابق ( اكنون منزل مسكوني خانواده يكي از بوميان واقع در پشت شهرداري سابق مي باشد) قرا رداشت .
با ايجاد بازار ‌كارخانه ‌كارگاه ها و ادارات دو قشر جديد بازاري و كارگر پديد آمد و در نتيجه زمينه تغيير بافت فرهنگي فراهم شد . اين روند تغيير همچنان ادامه داشت گرچه روند تغيير كند شد ه بود اما از سال ۱۳۳۵ به بعد اين روند سرعت به خود گرفت . بافت قديمي شهر به سرعت بهم خورد و روش زندگي مردم دگرگون گرديد.
تب نوگرائي در مردم شدت گرفت از اين زمان با ايجاد كارخانه گوني بافي و آمدن كارگران از ساير نقاط به شهر و ايجاد ادارات و بسط و گسترش داد و ستد و توسعه بازار و ايجاد درآمد در ميان تعدادي از ساكنان شيوه زندگي آنها دگرگون شد.
اين نوخواهي و تجد طلبي چون با برنامه ريطي درست همراه نبود (‌ گرچه بيشترين قسمت شهر نوساز شد )‌روش شهرسازي صورت نگرفت شايد اين كاستي را يكي در چگونگي برداشت مردم از زندگي نوين شهري دانست زيرا آنان مظاهر ظاهري را فرا گرفتند اما زمينه لازم را براي استفاده از آن فراهم نكردند. مهاجرين جديدي كه بيشتر از روستائيان بودند و به زندگي در زمينهاي چند هزار متري عادت داشتند ناگهان خود را در خانه ها و زمين هاي دويست متري يا سد متري محفوظ ديدند . در محلات جديد قانون شهر سازي رعايت نشد مكاني براي مدرسه و ديگر مراكز رفاهي يا آموزشي و بهداشتي در نظر گرفته نشد . اكثر خانواده مهاجر پر اولاد بودند و با درآمدي اندك گرفتاري فرهنگي بيشتري ببار آوردند .
عامل دومي كه اين گرفتاري را بوجود آورد مسامحه و چشم پوشي مقامات شهر در گذشته بود كه نظارت دقيق نداشتند در هر صورت اكنون شهر با معضلات فرهنگي بسيار روبرو است ‌كه از جمله آن رعايت آداب شهرنشيني مثل رعايت بهداشت و غير و مي باشد .
بررسي اقتصاد شهرستان محمود آباد :
براي بررسي اين موضوع بايد نگاهي به گذشته انداخت اگر ما به گذشته نه چندان دور منطقه نظر بيندازيم خواهيم ديد كه استان مازندران (‌از جمله محمود آباد كه مورد بحت ماست )‌از لحاظ اقتصادي خود كفا بود . براي صحت اين كفته بايد نظري به محصولات متنوع اين منطقه بيفكنيم گرچه از روزگار طولاني عمده ترين محصول منطقه برنج بوده است . اما كشاورزان در كنار آن به كشت محصولات ديگري مي پرداختند مثلآ كشاورزان براي تامين مواد قندي به كشت نيشكر مشغول بودند كه دو نوع آن به نامهاي لله شكر و هن لله شكر ( ني شكر هندي ) معروف بود . براي تآمين مواد گوشتي ‌كشاورزان به صيد ماهي و مرغابي مي پرداختند البته صيد اين دو جانور بيشتر در كنار ساحل ميسر بود چون جمعيت منطقه در آن سالها كم بود هر روستائي در خانه خود باغي بسيار بزرگ داشت كه در آن انواع محصولات صيفي مي كاشتند و دراين باغها هم چنين كنجد و نيشكر كشت مي شد و چون هر كسي در خانه خود چهار پا ( گاو براي شخم زدن زمين و استفاده از شير آن اسب براي باركشي) داشت براي آنها جو كشت مي كردند كة به محصول نارس آن خسيل(خويد) مي گفتند.
اين محصول زمينهاي زيادي را به خود اختصاص مي داد كه يكي از عمده ترين غذاي چهارپايان بود و در باغ خانه مسكوني هر كسي محصولات درختي مثل انار ‌گردو‌پرتقال نارنج و ازگيل (كنس) به وفور يافت مي شد كه از اين لحاظ منطقه بي نياز بود . در خارج از حياط خانه كشاورزان باغستانهائي بود كه معمولا در آنها محصولاتي كه نياز به زمين وسيع تري داشت كشت مي شد كه از جمله آنها كنف كه دو نوع آن كشت مي گرديد يك رس كه مي توانستند آنرا پس از درو كردن و خشك كردن الياف برداري نمايند و آن قدي كوتاه داشت و آنرا با دوك ( كترم )‌ميريسند و ريس (رس) از آن بدست مي آمد ديگر كنفهاي ساقه بلند كه پس از درو مي بايست مدتي در خزانه ( كنف چال ) زير آب خيس مي دادند سپس الياف آنرا جدا مي كردند(كول كشيدن )‌و از چوب آن (گاسه ) براي چپر (كنار) استفاده مي كردند و الياف آنرا به مصارف گوناگون مي رساندند . و پنبه نيز از محصولاتي بود كه در خارج از باغ بعمل مي آمد.
پس از آنكه پنبه جمع آوري مي شد آنرا براي لحاف و تشك ..... بكار مي بردند يا آنرا با دوك (كترم) يا چرخ ريسندگي (چل) تافته به ريس تبديل مي كردند و سپس در اطاقي كه كارگاه بافندگي بود (كارچال) آنرا به صورت پارچه در مي آوردند تا پيراهن يا شلواري براي اعضاي خانواده باشد . خانه خويش را نيز از موادي كه در منطقه به وفور يافت مي شد درست مي كردند كه بيشتر از كل و علف بود.
خانه ها نسبت به توان هر كسي ساخته مي شد ساده ترين آن خانه اي بود كه در اصطلاح محلي به آن كل چو خانه مي گفتند كه از تيرهاي چوبي تشكيل مي شد و چوبها در طول و عرض روي هم قرار مي گرفتند و قفل و بست مي گرديد تا سقف مي رسيد و سقف با چوب و علف پوشيده مي شد و لابلاي چوب را با كل اندود مي كردند و نوع ديگر آن خانه هائي بود كه ديوار آن كلي بود و از اتاق يا بيشتر تشكيل مي شد و سقف آنرا با چوب و روي چوب را با علف و كاه كه به زبان محلي به آن جره ورون آهه وآلم مي گفتند مي پوشاندند و فرش خانه هم از علف هائي بود كه در اصطلاح محلي كوب (حصير)‌ناميده مي شد و آن از دو نوع علف تشكيل مي شد كه بوميان به آن گاله و واش ميگفتند.هر كسي در خانه خود براي نگهداري چهار پا ( اسب و گاو )‌طويله داشت كه در زبان محلي مازنداني (كلوم) ناميده مي شد . گذشته از اين در خانه هر شخص ماكيان (‌مرغ – اردك – غاز )‌به حد وفور يافت مي شد . از نوع پيچك جنگلي كه نام آنرا اسلما مي گفتند ‌محصولات متنوع مي ساختند مثلآ سبد و ديگر محصولات و همچنين از چوب درخت قايق كه در مازندران آنرا (نو) مي گفتند درست مي كردند . از نوع چوب جنگلي (شمشاد )‌كه در مازندران آنرا (شهر) مي ناميدند . انواع قاشقهاي بزرگ و كوچك كه به مازندراني (‌كچه و كترا) خوانده مي شد درست مي كردند و همچنين از گل كوزه گري انواع كوزه كه به محلي ( پليكا _ دلنگر – گمه _ دوش – كلا – دز – دزكل) خوانده مي شده است فراهم مي آوردند كه بعضي را برا ي نگهداري آب بعضي را براي نگهداري ماست و بعضي هم برا نگهداري ماهي و گوشت نمك سود استفاده مي نمودند.
براي شخم زدن زمين وسايل مورد نياز يا از محل و يا از شهرهاي مجاور بدست مي آمد. مثلا براي گاو آهن (ازال )‌چوب ‌ريسمان يوغ (جت ) در محل موجود بود فقط آهن را كه براي كندن زمين مورد نياز بود از استان هاي ديگر مي آوردند . منطقه تنها نياز به مشتقات فلزي داشت كه از بيرون منطقه فراهم مي شد اكنون مي بينيم كه تك محصولي شديم و براي رفع نيازمندي روزانه نيز به ساير نقاط عجيب وابسته گشتيم . البته در جهان امروز نمي توان ادعا كرد كه هر منطقه تمام نيازهاي خود را بتواند برآورده كند و اين امر براي يك كشور نيز امكان ندارد ولي اين امكان وجود دارد كه بسياري از محصولات كشاورزي را در محل توليد كنيم.

بخش سرخرود[ویرایش]


← دهستان دابوئ شمالي
افراسرا/ چاک سر /حاجي كلا عليا/حاجي كلاسفلي/درويش اباد/زنگي كلاسفلي/زنگي كلاعليا/ سیرجارون /احمد اباد كليج سفلي/احمدابادكليج عليا/اسلام محله/علويكلامير/ کنس مرز /گل محله/ميرده سفلي/ميرده عليا

← دهستان هرازپي شمالي
ابوالحسن اباد/تازه اباد/زرداب/سياه كلا/عبداله اباد/عزت اباد/فرامده/كلوسا/معلم كلا/ملاكلا/وازيك/ولم عليا/اردوگاه نيروي هوايي/اسداله اباد/ اسکنده /افراتخت/ بیشه کلا / چهارافرا /درياسر/رودپشت/علمده غربي/علمده شرقي/علي اباد/اورطه دشت/كلمرزعليا/مجتمع مسكوني خانه دريا

← شهرها
زرداب/سرخرود/زنگي كلاعليا/عبداله اباد/معلم كلا/ملاکلا/بيشه كلا

بخش مركزئ[ویرایش]


← دهستان اهلمرستاق جنوبي
بولیده / ترسیاب /جوني كلا/حسن اباد/خوردونکلا/سنگ کتی/سیارکلا/شومیا/تلارم/عشق اباد/قصاب كتي/كرچك لاريجاني/كرچك نوايي/كلوده/گالش پل/گليرد/گيلاپي/ميرعلمده/اسلام آباد/بائوده سفلي/بائوده عليا/زنگي كلا/ناصراباد/ کهلوکاج / تشبندان /اهنگركلا

← دهستان اهلمرستاق شمالي
مجتمع مسكوني نفت/ازادمون/اهلم/برنجده/بونده/تجكنار/خشت سر/شرفتي/شورستاق/يوسف اباد

← دهستان هرازپي غربي
حرب ده/ارم/اهي محله/جوراكلا/سياه رودسر/متوريج/ميان كلمرز/يم چي/ارمك محله/مجتمع مسكوني ساحل مهر/خطاهي/مجتمع مسكوني مرواريد دريا

← شهرها
محمودآباد/ترسياب/گالش پل/ازادمون/اهلم/برنجده/خشت سر/اهي محله







جعبه‌ابزار