هشت مرخ
سلسله گزارش هاي ۲۱ تيم اعزامي به روستاهاي استان
هفت خان مشکلات در «هشت مرخ»
خراسان شمالي - مورخ سهشنبه ۱۳۹۳/۰۲/۱۶ شماره انتشار ۱۸۶۸۰
<<
>>
گروه اعزامي ـ کار تهيه گزارشمان از روستاي
خسرویه تمام شده و هنوز از مجال استراحت چند دقيقه اي مان بهره اي نبرده ايم که صحبت مرد جوان با راهنماي ما در مسير تهيه گزارش از روستا، توجه مان را جلب مي کند، چند دقيقه بعد راهنماي ما يا همان «احمدي» دهيار سابق روستاي خسرويه همراه مرد جوان به سراغمان مي آيند و قبل از اين که «احمدي» حرفي بزند، مردجوان مي گويد: شما که تا «خسرويه» رنج سفر را تحمل کرده ايد، به روستاي ما هم سري بزنيد و پاي درد دل مردم اين روستا بنشينيد.
فاصله روستاي ما تا خسرويه فقط ۶ کيلومتر است، با حرف هاي اين جوان، عزم مان را براي تهيه گزارش از روستاي «هشت مرخ» جزم مي کنيم و راهي مي شويم، خستگي امانمان را بريده، بالارفتن از کمرکش کوه براي شنيدن مشکلات مردم اين روستا که رودخانه اي آن را به ۲ بخش تقسيم کرده، انرژي زيادي را از ما گرفته است.از بخشي از طبيعت زيباي روستاي «خسرويه» بايد گذر مي کرديم تا به جاده روستا مي رسيديم.
هواي ارديبهشت و شکوفه هاي زيبا، درختان سيب، گلابي و گيلاس خستگي را از تنمان در مي آورد، اما رسيدن به مسيري که هيچ شباهتي به جاده روستايي ندارد، تعجبمان را برمي انگيزد.خودرويي که با آن عازم روستاي «هشت مرخ» هستيم، به سختي حرکت مي کند، جاده سرشار از شکاف هايي است که سرعت خودرو را گرفته است و با افتادن چرخ خودرو در هر يک از اين شکاف ها، از جايمان کنده مي شويم.راهي که به تصورمان در حداقل کمتر از ۲۰ دقيقه بايد به پايان مي رسيد، اکنون به ۳۰ تا ۴۵ دقيقه و شايد هم بيشتر مي انجامد.
طبيعت زيبا، کوه هاي سر به فلک کشيده، تک درخت هاي ارس و ناگهان چند خانه در ميانه يکي از کوه هايي که در اطراف است، توجه مان را جلب مي کند.جاده به قدري ناهموار و پردست انداز است که احساس مي کنيم، هر لحظه همراه خودرو از جاده منحرف خواهيم شد، گويي به آخر دنيا سفر مي کنيم که مسافت اين قدر طولاني شده است! در همين لحظه به پيچي مي رسيم که مردجوان با ديدن آن به ياد فوت يک بيمار در اين مسير ميافتد و مي گويد: نبود امکانات بهداشتي و درماني موجب شد، اهالي به دليل وخامت حال بيمار، برانکاري تهيه و در اين مسير ناهموار، او را به سمت روستاي خسرويه حمل کنند، اما در همين نقطه بيمار فوت کرد.ديدن چند خانه و ۸ درخت ارس، ما را به رسيدن اميدوار مي کند.
سکوت در روستا[ویرایش]
سکوتي در روستا حاکم است و تنها صداي خودروي خسته و از نفس افتاده ما، اين سکوت را در هم شکسته است. گويي فردي در روستا وجود ندارد، لحظاتي بعد به مرکز روستا نزديک تر مي شويم، پيرزني که از پشت پنجره بيرون را تماشا مي کند، با ديدن تازه واردها، بلافاصله به سمت ما مي آيد و با زبان زيباي کرمانجي شروع به خوش آمدگويي مي کند و سپس با راهنمايي هاي پيرزن به سمت مرکز روستا راهي مي شويم.
شايد ياد محرومان بيفتند[ویرایش]
در اين بين مرد جواني که «علي جهانديده» نام دارد و پس از سال ها زندگي در شهرستان
مشهد ، خسته از زندگي شهري به روستا پناه آورده است، از تفاوت قيمت حمل مصالح ساختماني و مشکلاتي که انگيزه ها را براي برگشتن به وطن کم مي کند، سخن ميگويد.
به گفته وي، تفاوت قيمت حمل مصالح ساختماني از روستاي خسرويه تا هشت مرخ ۱۰ميليون ريال ميشود، اما براي آن ها که هنوز خانه پدريشان را فراموش نکرده اند، به جان خريدن سختي ها هم شيرين است.
او مي گويد: اصرار داشتم بياييد تا اسمي از روستاي ما در روزنامه شما برده شود، شايد متوليان امر، به ياد محرومان اين روستا هم بيفتند و در راستاي برطرف کردن مشکلات تلاش کنند.
روستايي که ۹ ماه سال از سکنه خالي مي شود[ویرایش]
روستاي «هشت مرخ» به دليل اين که راه ناهموار و نامناسبي دارد، ساکنان آن فقط ۳ ماه از سال را در اين روستا مي مانند و ۹ ماه ديگر را براي رهايي از مشکلات در شهر و روستاهاي همجوار ساکن ميشوند.
از ۱۲۰تا ۱۳۰ خانوار روستايي و عشايري اين منطقه، فقط ۳۰ خانوار باقي مانده اند و حالا براي ديدن هشت مرخي ها ناگزير بايد به شهرهاي همجوار سفر کرد و بسياري از آنان را مي توان در
روستای خانلق شهرستان شیروان يافت.يکي ديگر از اهالي ميگويد: لوله هاي آب، رسوب گرفته و فرسوده است و اين معضل،پرت آب را زياد کرده است.وي مي افزايد: تعدادي از روستاييان آب مصرفي شان را از روستاي بالا تهيه مي کنند.
«رضا کوهستاني» از نرسيدن آب به بالاي روستا، تعويض نشدن لوله ها از سال ۶۳ ، رسوبي شدن شبکه هاي آب و هدر رفت اين نعمت الهي سخن مي گويد.
وي اظهار مي دارد: در شرايط فعلي، حتي نانوايي و مدرسه هم نداريم و نان مورد نياز را بايد از روستاهاي اطراف تهيه کنيم که بسياري از ساکنان خودشان نان مورد نياز را مي پزند.بافت خانه هاي قديمي روستا که حالا تخريب شده است، نشان از خوش سليقگي و مهارت اهالي در ساخت آن، در شرايط سخت روستا دارد.
«جهانديده»، مدرسه سابق روستا را که در يکي از خانههاي قديمي واقع است، نشان مي دهد و ميگويد: اين مدرسه با کمترين امکانات در اين جا راهاندازي شده بود که اکنون ديگر آموزش و تحصيل در آن انجام نمي شود.
وي تصريح مي کند: در سال هاي ۶۳ تا ۶۴ در اين روستا يک باب کتابخانه روستايي داشتيم اما اکنون محروم از تمام اين امکانات شده ايم.
همه چيز فراهم است
هواي خوب، طبيعت زيبا، محصولات باغي خوش عطر و بو و لبنيات؛ همه چيز فراهم است که چرخ توليد اين روستا بچرخد و افراد زيادي مشغول کار شوند.
البته جاده بزرگ ترين مانع اقتصاد پويا
«ولي کوهستاني» يکي ديگر از اهالي نيز مي گويد: محصولات توليدي اين روستا مرغوب و قابل مقايسه با توليدات ديگر مناطق است، اما از آن جايي که اهالي اين روستا بضاعت حضور در بازارهاي اقتصادي را ندارند، دلال ها محصولات را با هر نامي که براي آن ها صرفه اقتصادي داشته باشد، به بازار عرضه مي کنند.
دامداري ديگر به صرفه نيست[ویرایش]
اهالي در شرايط سخت به دامداري مشغول مي شوند و اندوخته شان را در زمستان که ناگزير به کوچ از روستا و ساکن شدن در شهرهاي مجاور هستند، براي تأمين علوفه خشک هزينه مي کنند.
يکي از پيرمردهاي اين روستا مي گويد: روستا به دام، زمين و باغ هاي کشاورزي اش زنده است و اگر روستاييان از اين امکانات محروم شوند، ديگر هويتي نخواهند داشت.
او که ما را به خانه خود دعوت کرده است، مي افزايد: از سال هاي دور، جوانان براي يافتن کار و اشتغال از روستا مهاجرت کردند و اکنون هم از پيرمردهاي باقي مانده، بعضي به رحمت خدا رفته اند و بعضي مثل ما در رفت و آمد به شهر و روستا هستند.
وي که از رزمندگان دوران دفاع مقدس است، بيان مي کند: مشکل اصلي اين روستا همان ۶ کيلومتر راه است که همان راه هم در سال ۶۳ با جمع آوري ۱۰هزار ريال از ۱۱۳خانوار ساکن در روستا و با کمک اهالي از خسرويه به هشت مرخ ايجاد شده است.
وي ادامه مي دهد: لوله کشي آب هم با کمک اهالي و همکاري جهاد سازندگي سابق انجام شد و هم چنان با همان ساختار قديمي باقي مانده است.
تنوري که هنوز داغ است[ویرایش]
سراغ نانوايي روستا را مي گيريم، اهالي مي خندند و ما را به جايي هدايت مي کنند که پيرزن روستا در شرايط سخت در حال پخت نان است و بوي نان تازه فضا را پر کرده، اين در حالي است که تأمين آرد و انتقال آن در مسير ۴۳ کيلومتري فاروج تا «هشت مرخ» دغدغه اصلي اهالي محسوب مي شود.
«هشت مرخ» روستايي است که غسالخانه ندارد و ماندن در روستا به يکي از دغدغه هاي اهالي تبديل شده است که پس از فوت آن ها خانواده هايشان با چه مشکلاتي مواجه مي شوند.
يکي از پيرمردان روستا اظهار مي دارد: مردگانمان را در مسجد روستا غسل مي دهند و اهالي براي مقدماتي ترين نيازهايشان با سختي و مشکل مواجه هستند.
وي با اشاره به تنها شهيد اين روستا مي گويد: تنها شهيد روستاي «هشت مرخ» نيز در اين روستا دفن نشده است.
يکي از اهالي اضافه مي کند: با وجود اين همه مشکل ، کمتر مسئولي در اين روستا حضور يافته است و تنها سال گذشته بخشدار به اين روستا آمد و وعده هايي داد اما امسال بخشدار جديد هنوز به اين روستا نيامده است.
روستايي که شورا ندارد[ویرایش]
اهالي مي گويند: روستايي که شورا ندارد، چگونه ميتواند حقوقش را مطالبه کند و چه فردي بايد پيگير ايجاد خانه بهداشت، نانوايي، تلفن ثابت و همراه باشد؟
از طبيعت زيباي روستا که بگذريم شايد تنها نکته اميد بخش، نوسازي ۲۷ واحد مسکوني در اين روستاست که نويد بخش زنده شدن دوباره اين منطقه است؛ روستايي که تلفن همراه در آن آنتن نمي دهد، تنها يک خط تلفن ثابت دارد و به غير از شبکه هاي يک و ۲ سيما آن هم با کم ترين کيفيت، امکان استفاده از شبکه هاي ديگر در آن وجود ندارد.
اهالي اين روستا مي گويند: راديو تنها همدم مردم اين روستاست.مردم اين روستا با دعاي خيرشان ما را بدرقه مي کنند، شايد درد دلشان به گوش مسئولان دلسوز برسد.