گروه جهادی وارثون
تور های جهادی هفتگی[ویرایش]
پس از مدتها برنامه ریزی و جلسات مداوم سر انجام کار اجرای گروه جهادی وارثون در مناطق محروم استان تهران آغاز شد
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت ۱۲:۳۹
مدرسه،حمام،درمانگاه،آب،گاز... نداریم![ویرایش]
بخشي از ساکنان منطقه يک تهران براي امرار معاش، با چهار پا تردد ميکنند
۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۲۱
از ۵۰ خانوار پس قلعه شميران۳۰خانوار بدون حمامند و نزديک ۵۰ نفر در راه رسيدن به بيمارستان فوت کردهاند. در زمستان که آب يخ ميزند مردم از آب چشمه ها که تصفيه نشده است استفاده مي کنند.باورش سخت است اما براي حفظ منافع برخي، مردم محله پس قلعه منطقه يک تهران از کوچکترين امکانات در بام تهران محروم هستند و در قرن ۲۱ براي تردد از چهار پايان استفاده مي کنند .
سرويس دانشگاه برنا/زهرا سيفي
تلفن خبرگزاري زنگ زد. اين دومين زنگ رابط خبري سازمان بسيج دانشجويي بود که مي خواست تاکيد کنه که حتما ساعت ۸ صبح پنج شنبه در محل مجتمع دانشجويي فرهنگي ۱۳ آبان براي اعزام به اردو هاي جهادي حاضر باشيم، در ضمن تاکيد کرد حتما کتاني و لباس گرم برداريم. هرچي پرسيدم کجا مي خواهيم بريم؟چيزي نگفت و من رو با دهها تصوير از مناطق کم برخوردار جنوب شهر که بيشتر در تصاوير اردوهاي جهادي ديده بودم تا صبح فردا درگير کرد . پس قلعه ،نقطه شروع اردوهاي جهادي اصحاب رسانه
روز پنج شنبه تقريبا ساعت۱۰: ۸ خودم رو با عجله رسوندم. در حياط مجتمع چشمام همين طور دنبال اتوبوسي بود که قراره ما و دانشجويان جهادي رو به منطقه اعزام کنه، ولي اتوبوسي نديدم .دانشجويي هم نديدم. وقتي به اتاق کنفرانس رسيدم از توضيح هاي که آقاي احمدي مدير روابط عمومي سازمان بسيج دانشجويي متوجه شدم از اين پس مناطق محروم توسط بسيج دانشجويي شناسايي مي شود ودر زمان معين دانشجويان در غالب اردوهاي جهادي به منطقه اعزام مي شوند ولي جلوتر از اون اصحاب رسانه براي معرفي منطقه به مردم و نشون دادن مشکلات آنجا به محل مورد نظر اعزام مي شوند .
پس قلعه،درست در بام تهران
اول آقاي احمدي گزارشي از منطقه شناسايي شده ارائه کرد. همش منتظر بودم يک جايي رو بگه که جزو مناطق جنوب و حاشيه شهر باشه، اما در کمال نا باوري منطقه اي که در کليپي که از قبل تهيه شده بود معرفي شد محله پس قلعه شميران يکي از محله هاي بالاي شهر تهران بود. اين محله در منطقه دربند تهران قرار دارد و ۲۵۰ خانوار با جمعيت هزار و ۲۰۰ نفر در اين محل ساکنند .لازمه که بگم اين محله " در ۳ كيلومتري ميدان تجريش و يك و نيم كيلومتري منطقه دربند قرار گرفته ، يعني درست در بام تهران. کاروان راه افتاد
پس ازجمع بندي گزارش، با دو اتوبوس حامل خبرنگاران و تصوير برداران اصحاب رسانه به سمت محل مورد نظر حرکت کرديم، روي اتوبوس بر کاغذي نوشته بودند : بازديد اردوهاي جهادي از محله پس قلعه شميرانات ، اتوبوس ميدان تجريش را دور زد و به سمت بالا حرکت کرد. هرچي بالاتر مي رفتيم جمعيت دختر و پسرهايي با تيپ هاي عجيب و غريب و به قول خودشون "فشن" با ماشين هاي خارجي گران قيمت زيادتر مي شد که فقط براي تمدد اعصاب به اين منطقه آمده بودند و يک جوري به کاغذ روي اتوبوس نگاه مي کردند انگار اصلا اسم اردوي جهادي يا محله پس قلعه به گوششون نخورده بود ! محله اي در ۳کيلومتري پايتخت، بدون امکانات اوليه
اتوبوس پس از پشت سر گذاشتن تجريش و دربند و سربند به محل مورد نظر رسيد. البته اشتباه نکنيد محل مورد نظر که مي گم پاي کوه صعب العبوري بود که بايد اون رو بالا مي رفتي و پس از طي مسيري که بيشتر محل عبور چهار پا بود تا انسان ،به ابتداي محله پس قلعه مي رسيدي. وقتي ازاتوبوس ها پايين اومديم اهالي محله به استقبالمون آمده بودند. مردم خوب و خونگرمي که با ديدن ما کمي اميد پيدا کرده بودند تا شايد مسوولان نيم نگاهي به محله اي بيندازند که ۳ کيلومتر بيشتر با تجريش فاصله ندارد و از امکانات اوليه محروم است .
نماينده اهالي محله پس قلعه؛ مرد قانون
ميان اهالي محله که به استقبالمون اومده بودند،از هر قشري پيدا مي شد. زن، مرد، پير ، جوون.علي آبشاري به عنوان نماينده محله پس قلعه شروع کرد به توضيح دادن مسائل و مشکلات مردم. البته اين رو هم بگم علي آقا همه چيز رو در چهار چوب قانون بيان مي کرد و دائم به صحبت هاي آقا اشاره مي کرد که قانون فصل الخطاب است ، علي آقا اونقدر که پي گير مسائل محله پس قلعه بوده، براي تموم حرفاش يک بند قانون شهرداري رو ارائه مي داد. يک جورايي کل قانون شهرداري ها رو از بر بود. واسه همين نمي تونست قبول کنه محله اي که تا يک سال و نيم گذشته زير نظر شهرداري منطقه يک بوده يک باره بره زير نظر رودبار قصران که ۸۰ کيلومتر تا محله پس قلعه فاصله داره و منافع يک عده از اين طريق به ضرر مردم محله تامين بشه .
کارشکني فرماندار
علي آقا مشکلات محله پس قلعه رو و اينکه چرا فرماندار شميرانات نميگذارد قسمتي از پايين محله راه سازي بشه را به شرح زير تشريح کرد ؛طبق ماده ۹۹ شهرداري ها، شهرداري هاي سراسر کشور موظف هستند علاوه بر اعتباراتي که دولت به آنها مي دهد، ۸۰ درصد درآمد حريم را خرج حريم کنند به ويژه درمورد راه سازي، البته فرماندار فقط ميتواند ناظر بر فعاليت هاي شهرداري باشه و وظيفه ديگري ندارد. اين درحالي است که فرماندار شميرانات محله پس قلعه را تحت پوشش رودبار قصران قرار داده تا اينجا از محله به روستا تغيير کنه . فرار از ماليات به قيمت محروم ماندن اهالي پس قلعه
علي آقا درباره علت اين کار فرماندارگفت : اينجا حريم به دو دسته تقسيم مي شود. کساني که برِخيابان اصلي هستند ۵۰ الي ۷۰ درصد ارزش افزوده ملک را بايد به عنوان ارزش افزوده ، طبق ماده ۱۰۰ به شهرداري ارائه بدهند و محل ما يعني مردم پس قلعه هم بايد ۱۰ درصد ارزش افزود ه مسکوني و ۲۰ درصد تجاري پرداخت کنند ، کساني که بايد عوارض ۵۰ تا ۷۰ درصد پرداخت کنند (منظور "کسبه پايين محله پس قلعه ") که بايد ۲۱۰ ميليون تومان عوارض به شهرداري پرداخت کنند، نمي گذارند جاده کشيده شود و براي فرار از ماليات خودشان رو به محله پس قلعه چسباندند.
"پسقلعهايها"، معلق بين دعواي شهرداري و فرمانداري منطقه يک
محمد لاريجاني فرماندار شميرانات معتقد است پس قلعه از اول جزو رودبار قصران بوده و روستا محسوب مي شده ولي به مردم اطلاع رساني نشده .اين درحالي است که طبق نقشه ۲۲ گانه ، طبق قانون ماده ۹۹ شهرداري ها ، طبق قانون ۳۵۲ ۱،طبق قانون ماده چهار ۱۳۵۵ محله پس قلعه جزو حريم شهرداري منطقه يک محسوب مي شه و الان يک سال و نيم است که محله رو تحت پوشش قصران و رودبار قرار دادند که اصلا قانوني نيست. چون اينجا اصلا جدا نشده، شهرداي منطقه يک چند بار اعلام کرده اين محله جزو شهرداري منطقه يک است. کساني که اين مساله به ضررشون بود مردم را گول زدند از آنها امضا گرفتند و محله پس قلعه را تحت نظارت رودبار قصران بردند . ترک کاشانه به علت نبود راه
همين طور که علي آقا که داشت حرف مي زد به سمت يکي از خانم هايي که به استقبال آمده بودند رفتم. يک نايلون پر از مدارک پزشکي خودش و همسرش دستش بود و همان طور که خواهرش مي گفت ديسک کمر هم داشت ولي آمده بود تا مشکلات محله پس قلعه رو بگه به اين اميد که شايد فرماندار از خر شيطون پايين بياد و بگذارد راهي به بالا درست شود . اين خانم که اسمش کوکب بود گفت : من و همسرم هردو بيمار هستيم و براي اثبات حرفهايش نايلوني را که پر از مدارک پزشکي بود بالا اورد و شروع کرد به بيرون کشيدن مدارک پزشکي و گفت: محله پس قلعه از کوچکترين امکانات محرومه ،نه مدرسه داريم، نه خانه بهداشت ،نه گاز کشي داريم و نه آب سالم و نه راه داريم. واسه همين با ۴۰۰ هزار تومان پول بازنشستگي يه خونه در تهران اجاره کرديم که ۲۰۰ هزار تومان کرايه مي دهيم و با ۲۰۰ هزار تومان ديگه امرار معاش مي کنيم .
هيچ معلمي حاضر نيست براي آمدن به مدرسه هر روز کوهنوردي کند!
کوکب خانم اضافه ميکنه:خب اگه اينجا راه داشت ما توي خونه خودمون زندگي مي کرديم .مجبور نبوديم به دليل اينکه مريضيم و نمي تونيم اين راه رو بريم و بياييم ،کوچ کنيم . يک خانم ديگه گفت ، اينجا بچه ها واسه درس خواندن تا تجريش ميروند.البته نه به خاطر اينکه مدرسه نداريم، مدرسه داريم اما هيچ معلمي حاضر نيست براي آمدن به مدرسه هر روز کوهنوردي کند! واسه همين بچه ها يک ساعت زودتر راه مي افتند تا برسن پايين کوه البته حالا خوبه ، زمستون ها که ۲ تا ۳ متر برف مي بارد بچه ها ۵:۳۰ صبح سوار کول پدراشون مي شوند تا ساعت ۷ به پايين کوه برسند . بعضي از بچه ها هم به خاطر سختي راه ترک تحصيل کردند. در منطقه یک،چهار پا وسيله نقليه مردم محله پس قلعه است
بعد از صحبت هاي اوليه براي ديدن محله همراه چند نفر از راهنمايان کاروان خبرنگاران به راه افتاد ، واقعا راه صعب العبوري بود. بعد از گذشتن از کوه ، تازه به جايي رسيديم که کمي وضعيت بهتر بود و يک مسر مالرو بود که اونقدر قاطر و الاغ از اونجا حرکت کرده بود که راه درست شده بود راستي يادم رفت که بگم وسيله نقليه مردم پس قلعه در قرن ۲۱ چهار پا است و تقريبا نقش آژانس رو براي محله پس قلعه بازي مي کند، و براي هر رفت ۴ هزار تومان هزينه دريافت مي کند .وقتي که کمي جلوتر رفتيم به ماموران شهرداري رسيديم که مشغول تميز کردن محله پس قلعه بودند و جالب اينکه روي پلاک مغازه ها و خانه ها آرم شهرداري منطقه يک حک شده بود. پس اين محله يه جورايي جزو حريم شهرداري منطقه يک هست و اينکه فرماندار شميرانات چرا براي بردن اين محله تحت نظارت رودبار قصران اصرار دارد و منافع چه کساني را دنبال مي کند معمايي بود که قرار بود با حضور فرماندار در حسينيه محله پس قلعه فاش شود .
هيچ نماينده اي به محله پس قلعه خدمات ارايه نکرد
در مسير رفت سفره خانه هاي زيبايي است که به علت صعب العبور بودن راه محله مشتري چنداني ندارد ، تمام اين افراد تقريبا مشکلات مشابهي را عنوان مي کنند ، يکي از مغازه داران با تاييد حرف هاي نماينده مردم محله گفت : اينجا يک محيط گردشگري و توريستي است. ۱۲۰۰ نفر ساکن هستند. داراي هويت و قدمت ۴۸۰ ساله است که زير پونز قرار گرفته و هيچ کس به ما نگاه نکرده ، از حداقل امکانات هم برخوردار نيستيم آب، راه ، خانه بهداشت ، مدرسه در اينجا وجود ندارد و چندين نفر تا رسيدن به پايين محله از بين رفته اند و کسي توان مالي ندارد که اين منطقه را ترک کند .قبلا از نمايندگان بوده کسي که بيايد و از اين منطقه بازديد کند اما هنوز کسي خدمات ارائه نداده است.
۵۰نفر در راه رسيدن به مراکز درماني جان باختند
او ادامه ميدهد:"محله پس قلعه ۱۲۰۰ متر تا خيابان اصلي و نيم ساعت تا سه ربع با تجريش فاصله دارد ما براي يک کپسول گاز که توسط چهار پا حمل مي شود ۴هزار تومان پرداخت مي کنيم .در فصول مختلف متغير است و زمستان مصيبت است من به عنوان کسي که جبهه رفتم به صورت داوطلبانه و با دکتر چمران همرزم بودم از مسئولان مي خواهم نگاه مثبت به اين محله بيندازند ." يکي ديگر از مشکلات مردم نبود حمام عمومي و شخصي است از ۵۰ خانوار ۳۰ خانوار بدون حمامند و نزديک ۵۰ نفر در راه رسيدن به بيمارستان فوت شده اند و همچنين در زمستان که آب يخ مي زند از آب چشمه ها که تصفيه نشده استفاده مي کنند. شايد باورش سخت باشد اما به خاطر حفظ منافع برخي ها مردم محله پس قلعه از کوچکترين امکانات در بام تهران محروم هستند.
همه راپورتچيهاي آقاي فرماندار!
بعد از بازديد از محله و اقامه نماز در حسينيه قرار بود که نماينده فرماندار يا خود وي براي پاسخ گويي به خبرنگاران حضور پيدا کنند که تنها به زنگ زدن به گوشي مدير روابط عمومي بسيج دانشجويي و تهديد وي که "با چه حقي وارد محله شده و در مورد مشکلات مردم پرس و جو مي کنيد" ختم شد و ما کسي را رويت نکرديم. البته فرماندار سه نفر از اهالي محله پس قلعه را به عنوان اعضاي شورا انتخاب کرده که تازه يکي از آنها هم در محله مستقر نيست و کار اين سه نفر به گفته اهالي برهم زدن اتحاد مردم و ايجاد تفرقه بين آنها بود که يکي از اين افراد را مشاهده کرديم که دايم درحال گزارش دادن بود و هرجا که پا مي گذاشتي مثل جن ظاهر مي شد .
دود اسپندو مردم باصفا و چراغ اميدي که در دلشان روشن شد...
خلاصه بازديد ما از محله پس قلعه بعد از۵ ساعت به اتمام رسيد و بعد از صرف نهار منزل علي آقا آبشاري مردي که به خاطر رفاه مردم محله کل قانون شهرداري و فرمانداري را حفظ بود و مي گفت: راه کربلا براي من از راه محله مي گذرد صرف شد و با دود کردن اسپند ، خبرنگاران توسط مردم با صفاي محله پس قلعه بدرقه شدند. مردمي که با پا گذاشتن اصحاب رسانه کمي روزنه اميد در دلهاشون روشن شده بود که بالاخره شايد صداشون به گوش مسوولان برسد و ديگه شاهد مردن هم محلي هاشون به خاطر نبودن راه و مراکز بهداشتي نباشند .
پیوندها[ویرایش]
گروه جهادی وارثون