روستای جاورتن


تگ روزگار از درازی که هست
همی بگسلاند سخن ها ز دست
فردوسی

درباره ی نام و پیشینه ی جاورتن پیشتر چند پیوست به تارنما افزوده بودم که همگی بیشتر بر گمانه زنی و احتمال استوار بود.اما بررسی های بیشتر و نیز پرس و جوهایی که از بزرگان انجام دادم دیدگاهی نو را در اندیشه ی من پدید آورد و آن اینکه :
جاورتن یک واژه پارسی سره می باشد،این واژه (جاورتن) در واقع دیسه ی (=form) دگرگون شده ای است از واژه ی دوبخشی " گبرتن ". گبرتن خود از دو بخش گبر (= زرتشتی/عبدالحسین زرین کوب،دو قرن سکوت) و تن (= کوتاهشده ی "تان" به معنی جایگاه) ساخته شده است و روی هم رفته معنای "جایگاه مردم زرتشتی دین " معنا میدهد (همان گونه که می دانیم دین ایرانیان تا پیش از راهیابی اسلام به ایران زرتشت بوده است).
توضیح اینکه پسود "تان" در واژه های سیستان،گلستان و ... نیز به چشم می خورد.اما چگونه واژه ی "گبرتن" به "جاورتن" ترادیسیده است؟
ترادیسی(=تبدیل/transformation) نویسه ی "گ" به "ج" در پارسی بسیار رخ می دهد،برای نمونه واژه های "زنجان"،"سیرجان" در آغاز "زنگان" و "سیرگان" بوده است.اما "ا" چگونه در جاورتن پدیدار شده است؟ در این باره دیدگاه دوست گرامی ام آقای رضا کریمی(زبان و ادبیات عرب/دانشگاه فردوسی مشهد) را بیان می کنم، و آن اینکه به گمان بسیار "ا" به جای فتحه ی "گ" در گبرتن نشسته است.و سرانجام نویسه ی "ب" در گبرتن به "و" در جاورتن دگرگون شده است.ناگفته نماند که جاورتن را مردمان روستاهای پیرامونی "گورتن(GOVR TAN)" و ترک زبان های جغتای GAVARTAN می گویند که ریخت های کهن تر و نزدیک تر به "گبرتن" است.
گواه دیگر در درستی این ادعا و اینکه مردم روستای جاورتن زمانی زرتشتی بوده اند گورهایی است که به گفته ی بزرگان روستا بر دامنه ی شمالی کوه جاورتن یا همان کوه "بدرالدین" قرار دارد.
( نکته ی بالا خود روشنگر دیرینگی این روستا می باشد.چرا که از پیدایش اسلام هزار و چهارصد و اندی سال می گذرد پس بی گمان این روستا پیشینه ای بیش از ۱۴۰۰ سال دارد )
نویسنده : مجتبی ذوالفقاری / تارنمای روستای جاورتن



جعبه‌ابزار