محرم - (راویان عاشورایی در گوگ تپه خالصه)


عالم همه قطره اند و دریاست حسین خوبان همه بنده اند ومولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ازبس که کرم دارد و آقاست حسین
به نام شاهد و مشهود و به نام یکتای شهادت آفرین
السلام عليك يا ابا عبد الله الحسين وعلى علي بن الحسين وعلى اولاد الحسين وعلى اصحاب الحسين
صاحبدلان و همراهان دل آگاه ، سلام .
السلام عليك يا ابا عبد الله الحسين وعلى الارواح الي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت وبقي الليل و النهار
سِرّ محرم را عاشقان و محبان حسین (ع) می دانند آنانکه به همراه کاروان حسینی از مکه به کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) که در مسیر راه به همه ی جوانان پیام داد :
آنگاه که در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست " وحسین (ع) این چنین اعلام کرد :
" انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیاه مع الظالمین الا کبریا " = " مرگ را جز سعاد ت نمی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمی دانم ".

یا ایتها النفس المطمینه ۲۷- ارجعی انی ربک راضیه مرضیه ۲۸ - وادخلی فی عبادی ۲۹ - وادخلنی جنتی ۳۰ - (سوره فجر۲۷ - ۳۰)
الا این که با یاد پروردگار رسیدی به آرامشی و قرار بیا این زمان سوی یزدان خویش به سوی خدا گام بگذار پیش
که هستی تو خشنود از کبریا زتو نیز راضی است یکتا خدا کنون در صف بندگانم درآی به باغ بهشتم تو می کن سرای
این جانب اسماعیل عبادی عرض خیر مقدم دارم خدمت شما صاحبان علم و طالبان عمل و پرهیزگاران و وارستگان و عابدان و عاشقان حسین (ع) . فرا رسیدن ماه مجرم الحرام و ایام سوگواری مظهر لطف و احسان سالار شهیدان را تسلیت و تعزیت عرض می نماید .
بسی مایه ی سعادت است که در خدمت کسانی هستيم که اعضای آن را شخصیت های مذهبی و فرهنگی و بزرگواران درد آشنای فرهنگ و دیانت تشکیل می دهند و حضورشان در همایش " راویان عاشورایی " موجب اعتبار و غناي مجلس ماست.

انقلاب اسلامی ایران پیروز شد تا تمدنی نو بسازد تمدنی که دو مولفه ی عمده ی آن معنویت و مادیت تو امان تشکیل می دهد .
یقینا این تمدن با تمدن غرب این تفاوت اساسی را خواهد داشت که معنویت اسلامی در تمامی اجزا و جزییات آن وجود خواهد داشت و محوریت "الله" در آن جوهره ی اساسی آن را شکل خواهد داد . همان طور که امروز نیازمندی بشریت به اخلاق و معنویت اسلامی روزافزون است قشرجوان هم به حاکمیت روح اخلاق و معنویت اسلامی به شدت نیازمند است و این نیازمندی دایمی و همیشگی است و خواهد بود.
تلاش روحانیون و استادان برای ارایه عملی الگوی اخلاق و معنویت اسلامی در اقشار مختلف جامعه و حاکمیت این روح الهی در سطح اجتماع بر همگان مبرهن است . با امید به اینکه فضای معنوی که مد نظر امام واولیای معزز دین مبین اسلام بوده است به تدریج در همه ی جوامع اسلامی حاکم گردد و موجب تحکیم پایه های کشور ها گردد که هم اسلامی است و هم تمدن ساز.

+ نوشته شده در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۳ توسط اسماعیل عبادی | نظر بدهيد

آشنایی با شب یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی - میاندواب -گوگ تپه خالصه
تنوع برگزاری یلدا
شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان
همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند.
آنها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در
درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین
ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن
خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه
ای است برای بیدار ماندن یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن ایزدمهر
است.
مهر به معنای خورشید و یکی از بغان ایرانی و هندی است و تاریخ پرستش به سال ها
پیش از زرتشت می رسد. پس از ظهور زرتشت، این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را
اهوارمزدا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. در باور
زرشتی، بغان تیره اهورایی ستوده و تیره دیوانی نکوهیده شود. یکی از ایزدان اهواریی
مهر ایرانی و هنی بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا به نام او، نام گذاری
شده است. در مهریشت اوستا آمده است: «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی
می نگرد تا دروغی نگوید.»
ایزد مهر در یکی از شهرهای خاوری ایران از دوشیزه ای به نام ناهید زاده شد. پس از
مدت اندکی کشور به کیش مهرپرستی گروید. مهرپرستی از مرزهای ایران فراتر و به رم
رفت. پادشاهان رم به آن گرویدند و دین رسمی رم شد. «یولیانوس» یا «ژولیان» یکی از
پادشاهان رومی گروه گروه مردم ترسا را به دین مهر می کشاند و دعوت می کرد. هنوز
هم نیایش های این شاه رومی با مهر برجاست. «ای پدر در آسمان نیایش مرا بشنو»
«یولیانوس» در این نیایش خدا را پدر می نامد. این اسمی بود که ترسایان به تقلید از
مهرپرستان بر خدای خود گذاشتند. رومیان سال های بسیار تولد مهر و شب چله را
جشن می گرفتند و آن را آغاز سال می دانستند. حتی پس از گسترش دین مسیحیت،
باز کشیشان نتوانستند از گرفتن این جشن ها جلوگیری کنند و به ناچار مجبور شدند به
دروغ این شب را زادروز تولد عیسی معرفی کنند تا روز ۲۵ دسامبر را به بهانه تولد
عیسی جشن بگیرند نه تولد ایزدمهر،‌ هنگامی که به آیین و مراسم مسیحیان در
کریسمس نگاه می کنیم بسیاری از نشانه های ایرانی این مراسم را در می یابیم.
ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقره ای و طلایی می
آراستند. بعدها مسیحیان درخت کاج را به تقلید از مهرپرستان و ایرانیان تزیین کردند. مهر
از دوشیزه با کره ای به نام آناهیتا در درون غاری زاده شد که بعدها مسیحیان عیسی را
جایگزین مهر و مریم را جایگزین آناهیتا قرار دادند. یکی دیگر از وام گیری های مسیحیان
از مهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است.
به معنی روز خورشید یا مهر است که روز مقدس مهرپرستان بود. ارنست رنان درباره آیین
مهرپرستی گفته است:‌ «اگر عیسویت به هنگام گسترش خود بر اثر بیماری مرگ ماری
باز می ایستاد، سراسر جهان به آیین مهر می گروید.»
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می شود
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان
الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر
بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر
می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند و
بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و
رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکی ها به تبع محیط و سبک
زندگی مردم منطقه مصرف می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی
افتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر
چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد
کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و
بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره ای می گسترانند که بی
شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علی (ع) را
جای می دهند. انواع و افسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری،
رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به و بخصوص هندوانه خوراکی های این شب را
تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خورند و باور دارند که با خوردن
هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می دهند که زیاد سخت نگیرد و
معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می
خورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم می کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه
بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
«آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به
روش خاصی تهیه می شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از
آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج
از هوای گرم اطاق می گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه
می شود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر
وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می آورند و
آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.
دکتر محمود روح الامینی روایت جالبی از یلدای مردم کرمان ذکر می کند. بنا به روایت او
مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند. قارون در
لباس هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به طلا
تبدیل می شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می آورند.
«جمشید کیومرثی» مردم شناس زرتشتی درباره یلدا می گوید:« نزد ایرانیان، زمستان
به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دیماه تا ۱۰ بهمن ماه را در بر
می گیرد و از ۱۰ بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ
است.»
بنا به روایت او زرتشتیان در این شب جشن می گیرند و فدیه می دهند:« فدیه، سفره
ای است که در هر خانه گسترده می شود و در آن خوراکی های مرسوم شب یلدا چیده
می شود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام «نی ید» را می خوانند که دعای شکرانه
نعمت است. خوراکی هایی که در این جشن مورد استفاده قرار می گیرند، گوشت و ۷
میوه خشک شده خام (لورک) را شامل می شوند.»
آشوریان ایران نیز در جشن یلدا با سایر اقوام ایرانی شریک هستند. «آلبرت کوچویی»
رئیس سابق انجمن آشوریان تهران ضمن تایید این نکته می گوید:« ما معتقدیم یلدا،
سنت دیرینه آشوری است. یلدا یعنی تولد و آشوری ها معتقدند به دلیل نزدیکی عید
میلاد مسیح و شب یلدا، آشوری ها بعد از مسیحیت، یلدا را به عنوان شب تولد مسیح
جشن می گرفتند ولی بعدها به علت تغییراتی که در گاهشماری ها پیش آمد و سال
های کبیسه را هم محسوب کردند، این تاریخ تغییر کرد و شب یلدا سه روز عقب تر آمد و
ما این سال ها در ۴ دی ماه میلاد مسیح را جشن می گیریم.»
وی در ادامه می افزاید:« آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا می خرند و تا
پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می گذرانند و در خانواده های تحصیل کرده
آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد
شب یلدا:
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شــود ؟!
پیش پایی به چراغ تـو بـبـیـنـم چه شــود ؟!
یـا رب انـدر کـنـف سـایـه‌ی آن ســرو بـلـنـــد
گر من سوخته یکـدم بـنـشـیـنـم چه شود ؟!
آخـر ای خـاتـم جـمـشـیـد سلیمان آثـار
گر فُـتـد عکس تـو بر لعل نگینم چه شود ؟!
زاهد شـهـر چو مِـهـر ملِک و شَـحـنـه گـزیـد
من اگر مِـهـر نگاری بگزیـنـم چـه شــــــود ؟!
عقلـم از خانه به در رفت ، وگر مِی این است
دیدم از پیش که در خانه‌ی دیـنم چه شود ؟!
صرف شد عمر گرانـمایه به معشـوقه و مِـی
تا از آنم چه به پیش آید ، از اینم چه شود ؟!
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حـافــظ ار نیز بداند که چنیـنم ، چه شـود ؟!
ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اماهمیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد. ماه به استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد.
در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می کنند و مهر دیر بر می آید و این شب، «یلدا» نام می گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست
پیوند یلدا با میترائیسم
از آنچه که از منابع و متون کهن برمی آید، یلدا زاد روز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در
کیش میترائیسم پرستش می شد و این دین، یکی از تاثیر گذارترین مذاهبی بود که
نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری از خود به جای
گذاشت.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی
منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسی
مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد
وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران
سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان به سایر
جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد
میترا جشن گرفته می شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی،
این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن
گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می شود و
درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.

یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می شود.

ادامه نوشته
+ نوشته شده در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۳ توسط اسماعیل عبادی | نظر بدهيد

غم هجران تو ای یار پریشانم کرد
دیده با رفتن تو اشک به دامانم کرد
بی حضورتو ندارم سر شوقی زیرا
غم تو در شب ظلمت زده مهمانم کرد
به کمند سر زلف تو اسیریم بیا
که فراق رخ تو بی سر و سامانم کرد
سخن عشق تو در محفل یاران روزی
ز پس پرده ی راز تو نمایانم کرد
یا چو مجنون به سر کوی تو سرگردانم
یا در این خلوت شب سر به گریبانم کرد
خبراز فرقت یاری که مرا داد ( صبا )
شب هجران تو سرگشته و حیرانم کرد
سحری وصف تو با بلبل شیدا گفتم
که پریشانی زلف تو پریشانم کرد
------------------------------------------
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
دوز یولوندان آزان آغلاتدی منی
گوردوم حسرتدی همالر سوموگه
ایشله ییر شاخدا سوموکدن ایلیگه
دوزوموزده اییلیر ایری لیگه
قالدی قانماز قانان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
تک صبیر گلدی دئدیم ایش دوزه لر
قار گئدر، بوز ارییر یازدا گلر
نه بیلیم یازدا بوران باغری ده لر
یوخاچیخمیش گومان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
دئدیلر بیر گون اولار ساز حالیمیز
قیتدیق اولسا واریمیز یاغ بالیمیز
ایندی کی اون تک اولوب ساققالیمیز
بو یالان سوز یامان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
ظن ائدیردیم آغیر اولسا یارالار
یارالار آغریسین آنجاق یار آلار
نه بیلیدیم اوره گی یار یارالار
بیلمه مز لیکدی، قان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
اره لر توشدو که جنگل جانینا
تولکی لر تور توخودو اصلانینا
طرلانی اووچی باتیر جاق قانینا
اوخدان آرتیق کامان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
اری مز قالدی بیینده بوزوموز
گویده سایریشمادی بخت اولدوزوموز
نه قویون قالدی نه املیک قوزوموز
قوردا بنذر چوبان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
من دئدیم باغلاسا یادلار قولومو
دایاقیم وار قورییا ساغ سولومو
قوپدی بیر چن که ایتیردیم یولومو
داغا باخدیم دومان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
وای بیزه اولدی پوزولماز یازیمیز
مضراب اود توتدی قیریلدی سازیمیز
قالدی قیشلانمادا عاصم یازیمیز
یازی گول سوز یازان آغلاتدی منی
آغلامازدیم زامان آغلاتدی منی
-----------------------------------
یک جرعه نیاز!
ای خداوند
به علمای ما مسئولیت
و به عوام ما علم
و به مومنان ما روشنایی
و به روشنفکران ما ایمان
و به متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان ما تعصب
و به زنان ما شعور
و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی
و به جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده
به دانشجویان ما نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری
و به دینداران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف
و به نومیدان ما امید
و به ضعیفان ما نیرو
و به محافظه کاران ما گستاخی
و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان
و به مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه
و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قرآن
و به شیعیان ما علی(ع)
به فرقه های ما وحدت
و به حسودان ما شفا
و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر
و به مردم ما خودآگاهی
و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش
----------------------------------
خدایا این حال را از ما نگیر!
من آموخته ام که برای زخم پهلویم برابر هیچ کیکاووسی ، گردن کج نکنم وزخم در پهلو وتیر درگردن،خوشتر تاطلب نوشدارو از ناکسان وکسان . زیرا درد است که مرد میزاید وزخم است که انسان می آفریند.
پدرم میگوید : قدر هر آدمی به عمق زخمهای اوست.
پس زخمهایت را گرامی دار. زخمهای کوچک رانوشدارویی اندک بس است تو اما در پی زخمی بزرگ باش که نوش دارویی شگفت بخواهد
وهیچ نوشدارویی شگفت تر از عشق نیست. ونوشداروی عشق تنها در دستان اوست .
او که نامش خداوند است.
پدرم گفته بود که عشق شریف است وشگفت است ومعجزه گر اما نگفته بود او که نوشدارو دارد، دستهایش این همه از نمک عشق پر است ونگفته بود که عشق چقدر نمکین است ونگفته بود که او هر که را دوست تر داردبر زخمش از نمک عشق بیشتر میپاشد!
زخمی بر پهلویم است وخون میچکد وخدا نمک می پاشد. من پیچ میخورم وتاب میخورم ودیگران گمانشان که میرقصم!
من این پیچ وتاب را و این رقص خونین را دوست دارم، زیرا به یادم میآورم که سنگ نیستم،چوب نیستم خشت وخاک نیستم که انسانم...
پدرم گفته است از جانت دست بردار، از زخمت اما نه، زیرا اگر زخمی نباشد، دردی نیست و اگر دردی نباشد در پی نوشدارو نخواهی بود واگر در پی نوشدارو نباشی عاشق نخواهی شد
و
عاشق اگر نباشی خدایی نخواهی داشت .
خانه
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشته‌های پیشین
اردیبهشت ۱۳۹۲
آرشیو موضوعی
کاربردی آداب معاشرت
پیوندها
معرفی روستای گوگ تپه خالصه
معرفی آداب و رسوم روستای گوگ تپه خالصه
گوگ تپه خالصه - آلبوم تصاویر پروفایل - گالری ... - اسماعیل عبادی - به
روستاي گوگ تپه خالصه
گوگ تپه خالصه قدیم در یک نگاه - چیلله گئجه سی؛ قارپیز ناغیلی در ...
رسم و رسومات در گوگ تپه خالصه
گوگ تپه خالصه( ایل دایاغیم) - مرد فقیرى
گلچین نغمه های غم۱
آپلود سنتر پایا/ عکس و فایل
فایل تصویری هیئت های گوگ تپه خالصه

BLOGFA.COM



جعبه‌ابزار