آبشار دی جان
آبشار دی جان ، زیبای جنگلی همیشه بیدار
دی جان همان دهگان است . روستایی با پنج خانوار که شغل اصلی مردمش دامداری است . پیشترها تعداد خانوارهای این روستا بیشتر بود که بنا به دلایلی مانند طرح خروج دام از جنگل ها و عدم امکانات ساده زندگی از آنجا کوچ کردند و تمام خاطرات گذشته دورادورشان را برای همین پنج خانوار بر جای گذاشتند .
این روستای کوچک جنگلی از ملحقات روستای خرما سیسکوی بخش اتاقور شهرستان لنگرود است که مردمش برای فروش محصولات دامی و خرید دیگر مایحتاج زندگی خود معمولا به روستای خرما و در نهایت به بخش اتاقور رجوع می کنند و کمتر اتفاق می افتد که در طول سال ، گذرشان حتی برای یک بار به شهرستان لنگرود بیفتد . ساده زیستی و پایین بودن سطح توقع از ویژگی های مردم روستایی است که از امکانات اولیه ای همچون برق محرومند .
در انتها و یا به تعبیری ، پشت کوچه های این ده کوچک ، مسیر مالرویی وجود دارد که به دو راه ختم می شود . یکی به پای آبشار بی نهایت زیبایی می رسد که به آبشار دی جان و یا ماهی منشو معروف است . ماهی منشو ، اصطلاحی است که کوهنشینان منطقه به جای آبشار بکار می برند و مختص این آبشار نیست .
اصطلاح ماهی منشو از سه قسمت ماهی ، من و شو تشکیل شده است و به معنای ماهی نمی تواند برود . مسیر دوم نیز مالرویی است که از بالای آبشار می گذرد . در بالای این آبشار چند آبشار کوچکتر قرار دارد که از لای سنگ ها و صخره های آنها چشمه های فراوانی می جوشد که هرگز نمی گذارند این زیبای جنگلی دمی بخوابد .
ادامه مسیر دوم از میان جنگل انبوهی می گذرد و به یال می رسد که مرز بین دو شهر لنگرود و سیاهکل است . ادامه مسیر مالرو به روستای بالارود سیاهکل که در مسیر دیلمان قرار دارد ختم می شود.
کل محدوده جنگلی خرما تا بالارود به خاطر نوع پوشش گیاهی و جنگلی اش ، دامداران زیادی را در خود جای داده و همین امر موجب شده تا محیط بسیار خوبی برای رویش قارچ ها پدید آید . قارچ هایی که نظیرشان را کمتر می توان جایی دید .
اما برسیم به تاویل نام منطقه ای که به خرما سیسکو معروف است . آنچه از این ترکیب بر می آید باید سابقه ای بس طولانی داشته باشد .
(( خرما )) مخفف دو واژه (( خور و مه )) است . عده ای بر این باور هستند که خورمه نام خواهر بابک خرمدین بوده است ، اما سند محکمی برای این مدعا در دست نیست .
خور و مه ، همان است که آفتاب و مهتاب می گوییم . یکی عنصری نرینه و دیگری عنصری مادینه است . این روستا دارای دو امامزاده است اولی مرد که پشت جاده و بالای کوه و دومی زن که در زیر جاده و کنار رودخانه قرار دارد . در حیاط هر دو امامزاده دو گورستان واقع شده که در گورستان بالا مردان و در گورستان پایین زنان را دفع می کنند که در نوع خود عجیب و بسیار کم سابقه است . اما اخیرا این ترتیب رعایت نمی شود .
سیسکو هم واژه ای ترکیبی است که بخش اول آن یعنی (( سی )) در زبان پهلوی باستان به معنای کوه و سنگ است و (( کو )) هم مخفف کوه است که کاربرد ترکیب سیسکو غلطی مصطلح است . سی پیشوند و پسوند بسیار از مکان ها و روستاهای کوهستانی در گیلان است . مانند سجیران یعنی پایین کوه و سی پشت به معنای پشت کوه .
متن از آقای علی خوشتراش
ساعت ۸ صبح جلوی فرمانداری لنگرود قرار داشتیم تا با بچه های گروه به کوه برویم . بالاخره ساعت ۸ شد و بچه ها رسیدند به سمت اطاقور حرکت کردیم تا از آنجا به خرما برویم از خرما کوهنوردی را شروع کردیم و به سمت روستای دی جان آخرین روستای لنگرود حرکت کردیم .مسیر فوق العاده زیبا است . و درختانی که در ارتفاعات بودند کلاه سفیدی بر سر کرده بودند .
مسیر کوهستانی جنگلی و بسیار زیبا بود هوا هم عالی بود اگر چه بارش باران و برف باعث شده بود که مسیر کاملا گلی باشد ولی ما همچنان با شادی و نشاط بالا می رفتیم و از طبیعت لذت می بردیم .
چشمه ای زیبا در مسیر
به چشمه که رسیدیم پس از کمی توقف و عکس انداختن به راهمان ادامه دادیم .بارش باران شروع شد و زیبایی منطقه را دوچندان کرد قرار شد به آبشار دی جان که رسیدیم توقف کنیم . هر چه بالاتر می فتیم زیبایی بیشتر می شد . بالاخره به روستای زیبای دی جان رسیدیم .
روستای دی جان
از روستا رد می شدیم تا به آبشار زیبای دی جان برسیم . به یکی از روستاییان که در حال کار کردن بود برخوردیم و صحبت کوتاهی داشتیم با ایشان که می گفت این روستا در حال حاضر فقط ۵ خانوار دارد . بقیه اهالی روستا به شهر مهاجرت کرده بودند . او می گفت به اهالی اینجا پول دادند تا در شهر برای خود خانه ای بخرند . اولش خوب بود اما وقتی با پولهایشان خانه خریدند پولی براشون نمانده شغلی هم نداشتند ناچارا به سیگار فروشی روی آوردند . و نکته ای دیگری رو که اشاره کرده بود این بود که در روستا همه با هم بودند ولی در شهر پراکنده شدند و دیگر با هم نیستند . وی از نوع زندگی خود راضی بود و میگفت لااقل در زمین کشاورزی خودم مشغول کار هستم . از این آقا خداحافظی کردیم و سمت آبشار رفتیم . آبشار فوق العاده زیبا است همچنان که در ابتدای گزارش عکس آبشار را گذاشته ام . قرار بود تا آبشار برویم و برگردیم به آبشار که رسیدیم حسابی برف می بارید . دانه های برف با صدای موسیقی آبشار رقص کنان بر روی زمین می نشستند . و گویا آنها هم با دیدن آبشار ذوق می کردند و جشن می گرفتند چرا که بارش برف بسیار شدید شده بود . بالای آبشار رفتیم تا جایی برای توقف پیدا کنیم . و استراحت کوتاهی داشته باشیم . به جنگل بانان برخورد کردیم که کلبه ای برای خود درست کرده بودند تا جایی برای استراحت در آن منطقه داشته باشند . به ما اجازه دادند که نهار مان را آنجا بخوریم . کلبه ای در دل جنگل های شمال با بخاری هیزمی لذت کوهنوردی را چند صد برابر کرده بود . پس از صرف نهار تصمیم گرفتیم که مسیر را ادامه بدهیم و به سمت سیاهکل حرکت کنیم . جای همه دوستان خالی بود .
مسیر زیبای سیاهکل
مسیر را طی می کردیم البته دو تا از اعضای گروه کمی جلوتر بودند که ناگهان صدای چند سگ را شنیدیم که به سمت ما می آمدند اول خیلی جدی نگرفتیم و لی ناگهان متوجه شدیم که ۵ سگ دور ما حلقه کردند و ما هم ناچار از رفتن شدیم . همه ترسیده بودیم فقط آقای خوشتراش می گفت حرکت نکنید این سگها خسته می شوند و می روند . خلاصه کمی طولانی شد و ما هم خسته شده بودیم . با هر حرکتی که می کردیم سگها به ما نزدیکتر می شدند . سگها هم سگهای گله بودند . بالاخره صاحب سگها با شنیدن پارس آنها به سمت ما آمد البته مسیر بسیار طولانی را طی کرد تا به ما رسید . سگها را با خودش برد و ما هم نفس راحتی کشیدم . از آن لحظه نتونستم عکس بندازم ولی از سگها که اول به سراغ ما آمده بودند عکس انداختم .
از دو نفری که جلوتر حرکت کرده بودند خبر نداشتیم . ظاهرا سگها اول به آنها حمله کرده بودند و بعد از اینکه آنها فرار کرده بودند به سمت ما حمله ور شده بودند . بالاخره به سیاهکل رسیدم و از آنجا به لنگرود برگشتیم .
خلاصه اینکه روز بسیار خوبی رو پشت سر گذاشتیم و مسیر بسیار زیبایی را طی کردیم . خدا را شکر که چنین فرصتی را به ما داد تا از زیبایی طبیعت لذت ببریم .
پیوندها[ویرایش]
وبلاگ گردشگری تی جان