آذربایجان غربی گنجینه آداب نوروزی
آذربایجان غربی گنجینه آداب نوروزی/ سفر به دیار هزار و یک شب شناسهٔ خبر: ۲۵۲۱۸۵۲شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۴ استانها > آذربایجان غربی ارومیه – آداب و رسوم آیینهای باستانی ونوروزی در هر دیار رنگ و بوی خاص دارد اما در آذربایجان غربی، رنگین کمان اقوام و ادیان به مانند یک مجموعه کوچک از ایران گرد هم آمده و ویژگی های منحصر به فردی دارد. به گزارش خبرنگار مهر، شکل گیری تمدن های آشور، اورارتو، مانا، ماد و پارس در قبل از اسلام و ظهور سلسله ها و حکومت های محلی در این بخش از ایران بزرگ به همراه حضور اقلیت های دینی متعدد ترک، کرد، ارمنی و آشوری به همراه هم مرزی با سه کشور خارجی موجب شده تا استان آذربایجان غربی بزرگترین مرکز تعامل فرهنگی در کشور باشد. هر چند در رهگذر زمان آداب و رسوم نوروزی مردم این منطقه یا رنگ باخته، یا دچار تغییر و تحول شده حتی برخی از آنها نیز در دست فراموشی است اما هنوز در برخی از مناطق می توان این آیین های ناب و کهن را به نظاره نشست. در آذربایجان غربی از اواسط اسفندماه، خانهها گرد و غبار یک ساله را با آیین خانه تکانی از رخسار میزدایند و رنگ و بوی تازهای میگیرند وسعت این رسم که در منطقه به "هیس آلماق" موسوم است آن چنان در یکی دو هفته مانده به عید بیشتر می شود که گاهی مشکل کمبود و قطع آب آشامیدنی شهری را در پی میآورد. اسفند ماه یا بایرام آیئی ماه خانه تکانی زنان آذربایجان غربی مردم آذربایجان غربی هنوز هم اسفندماه را با عنوان بایرام آیئی " ماه عید" میخوانند و مطابق سنتهای کهن و قدیمی مردم آذربایجان غربی هفته اول اسفند ماه را "چیله قووان" یعنی هفتهای که چله زمستان را فراری میدهد یا یالانچی چارشنبه "چهارشنبه دروغین" مینامیدند و با آیینهایی اتمام فصل زمستان را جشن میگرفتند. یکی دیگر از آیین های نوروزی که پیشینه بسیار کهن داشته و تا به امروز نیز به حیات خود ادامه داده است، گسترش سفره هفت سین است. البته علت این که چرا باید هفت شی که با حرف سین شروع می شوند در این سفره گذاشت به درستی معلوم نیست آنچه معلوم است این که عدد هفت یکی از اعداد مقدس و مورد احترام ایرانیان کهن بوده است. در نجوم عدد هفت خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفت نوید می دهند. علامه مجلسی می فرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل بر آنند و اگر موقع تحویل سال هفت آیه از قران مجید را با سین شروع می شوند، نجوا کنند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می دارد و در آداب و سنن برخی ادیان و هم چنین در بسیاری از موارد سنتی و قبیله ای، عدد هفت اهمیت بارزی دارد، مانند هفت موضع نمازگزار، هفت سلام قرآن، هفت تکبیر در صفا و مروه، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت دیار و هفت دوزخ. شاید به خاطر همین تقدس عدد هفت بوده است که در سفره عید نوروز هفت شی که هر یک معرف نمادی هستند بر سر سفره گذاشته می شود. با این اوصاف گستردن سفره هفت سین در میان مردم آذربایجان غربی خصوصا در روستاها آن طور که امروز رواج یافته، معمول نبوده و تنها به باز کردن سفره عید اکتفا می شده است. از دیگر سوم درست کردن سبزه عید نوروز است که کدبانوان شهری و روستایی آذربایجان از چند روز مانده به پایان سال دانه های گندم، عدس و ... را در ظرفی خیس می کنند و روی آن پارچه نازکی می کشند و هر از گاه روی آن آب می پاشند تا دانه ها اندک اندک جوانه زنند و سبز شوند. برخی از زنان با سلیقه نیز، این کار را با بذر بر روی کوزه های سفالی انجام می دهند، که پس از چند روز با جوانه زدن و ریشه دواندن سبزه ها، کوزه شکل سبز و زیبایی به خود می گیرد. یمیش سوفراسی آماده پذیرایی از مهمانان نوروز می شود در گذشته خانواده های آذربایجانی سفره سفید پارچه ای به نام " بایرام سوفراسی" سفره عید یا " یمیش سوفراسی" سفره خوراکی را در اتاق مهمان پهن می کردند و هر مهمانی که از راه می رسید پای آن می نشست و صاحبخانه از آنها پذیرایی می کرد. این سفره در واقع هم سفره پذیرایی بود و هم سفره هفت سین، اما به شکل محلی و قدیمی که بسان امروز از تشریفات مواد آن خبری نبود. زنان با سلیقه سفره عید را که پارچه ای چهارگوش مربع یا مستطیل بود با استفاده از نخ های رنگین، گل بوته هایی در چهار گوشه آن سوزن دوزی می کردند و ملزومات سفره را به شکل زیبایی روی آن می چیدند و پای همین سفره از مهمانان پذیرایی می کردند. معمولا در این گونه مجالس بزرگترها در بالا و صدر مجلس و کودکان در پایین سفره می نشستند و مقابل هر دو نفر هم یک بشقاب گذاشته می شد، این نکته گفتنی است که محتویات این سفره حدودا تا پنجاه سال پیش (دهه ۳۰) به غیر از سفره هفت سین به سبک امروزی بود که در سطور پیش از آن یاد شد. معمولا در سفره های عید قدیمی و سنتی تنقلاتی مانند نخود، کشمش، مغز بادام و گردو، شیرینی های رنگین، شیرینی نعناعی، سنجد، خرما، انجیر، انار، سیب، " قیزیل ئوزوم" انگور سرخ، ترشی خربزه یا ترشی انگور، شیرینی کوکه، حلوای خانگی و همچنین موادی مانند: سجوق، سماق، سیر، سکه، لپه، برنج، بلغور و سبزه را به عنوان سفره هفت سین در کنار اقلام یاد شده بالا می گذاشتند، سبزه را معمولا از پخله" باقلا" یا گندم و در برخی خانواده از سنب و... تهیه می کردند. زنانی که با سلیقه بودند بر روی سبزه چند دانه ذرت بو داده هم می ریختند تا شبیه شکوفه باشد و فرا رسیدن بهار و جریان زندگی را نشان دهد یا کمی نشاسته را در آب حل کرده و به شکل نقطه نقطه روی برگهای باقلا می زدند، پس از خشک شدن روی آنها را با رنگ سرخاب تزیین می کردند. در ایام گذشته معمولا سفره عید خانواده ها تا روز سیزدهم به همان شکل گسترده می ماند و در این روز است که سفره برچیده شده و سبزه آن توسط مسافران سیزده به در به دست آب روان سپرده می شود، چرا که در باور مردم، ماندن سبزه در این روز شگون نداشته و چه بسا رها کردن سبزه نوروزی در آب جاری به منزله جریان زندگی و حیات دوباره جانداران باشد. عارافات آخشامه(شب عرفه)، زیارت اهل قبور همیشه در میان آذربایجانی ها خصوصا شیعیان، برگزاری اعیاد ملی و مذهبی اغلب با دید و بازدید و زیارت اهل قبور بوده و شادی های این روز را همراه با قرائت فاتحه و احسان کردن به اموات خویش تقسیم می کنند از این رو طبق رسم معمول روز قبل از عید اعم از اعیاد مذهبی مانندک عید فطر و قربان یا اعیاد ملی، در آخرین پنجشنبه سال باید به زیارت اهل قبور رفت و برای آمرزش گناهان آنها فاتحه ای خواند، چرا که ارواح مردگان همیشه در چنین ایامی چشم به راه بوده و طالب احسان و دعاهایی مغفرت آمیز از سوی بازماندگان هستند. در اعتقادات مسلمانان آذربایجان غربی آخرین روز از سال را عارافات آخشامه می گویند و چنان که اشاره شد باید به زیارت اهل قبور رفت، و برای اموات خود فاتحه خواند. از این رو زنان و مردان معمولا بعد از ظهر روز عرفه به اتفاق، بر سر قبور اموات خود حاضر شده، سنگ قبرها را می شویند و گلاب می پاشند و در شهرها برخی نیز سبزه نوروزی، چند شاخه گل رز یا گلایول و ... روی قبر می گذارند؛ سوره جمعه و فاتحه قرائت کرده و در آخر ضمن طلب آمرزش گناهان برای مردگان، مقداری نقل، حلوا، خرما و نانهای محلی مانند کوکه احسان می کنند. تحویل سال و دید و بازدید با نزدیک شدن به زمان تحویل سال، طبق سفارش اسلام مومنین غسل مستحبی کرده و خود را برای سال نو تطهیر می کنند. بزرگ خانواده به اتفاق اهل و عیال بر سر سفره عید می نشینند و سوره هایی چند از قرآن مجید را تلاوت می کنند و برخی نیز در روستاها در مساجد جمع می شوند و دعای "چهل یاسین" را می خوانند و بر تنگ ماهی فوت می کنند بر این باور که هر موقع ماهی سرخ داخل تنگ،. وارونه شود نشان تحویل سال است. در ضمن این باور در میان ساکنان شهرهای استان، خصوصا پیرمردان و گیس سفیدان نیز از عمومیت بیشتری برخوردار است که در لحظه تحویل درختان بید، سر تعظیم فرود می آورند و آب ها بند آمده و از حرکت باز می ایستند؛ هر کس در این لحظه متوجه اتفاق فوق شود، هر نیت و آرزویی بکند بی شک دعای او نزد خداوند مستجاب خواهد شد. و آنگاه که سال نو شد، دعای تحویل سال قرائت می شود« یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول و الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و اهل منزل بر محمد و آل محمد صلوات می فرستند، و سپس اولین تبریک های نوروز و روبوسی ها از پای سفره هفت با جملات زیر آغاز می شود: "بایرامین موبارک اولسون" و جواب می شنوند: "سنینده بایرامین موبارک اولسون، یوز بله بایراملار گوره سن". دعای تحویل سال عامل برکت باغات انگور ارومیه می شد معمولا در برخی از روستاهای حومه ارومیه مانند جهتلو، رسم بود دعای تحویل سال را پساز خواندن، بر کاسه ای آب فوت می کردند و به باغات انگور می پاشیدند تا برکت زیادی داشته باشد. در حوزه فرهنگی تکاب، خانواده ها معمولا به یک انگشت زدن به سمنو و سرکه و خوردن چند دانه تخمه، آجیل، سنجد . چشیدن سماق و دندان زدن به سیر اکتفا می کنند. همچنین نوجوانان و بچه ها مقداری از سیر و پیاز را خورده و کمی هم زیر پای خوی می مالند و این جملات را به زبان محلی می خوانند: بویور بویور بویورولسون، حکم سلیمان اولسون، چارشنبه بایرامدا سارمساق سوغان یمیشم، ایاقیم آلتنا سورتمشم، آلا چایان کیش با خواندن این جملات، معتقدند که از شر همه گزندگان مصون مانده و مار و عقرب و رتیل و ... به آنها نزدیک نمی شوند. گویند خوردن سمنو باعث زیادی هوش و قدرت بینایی و سرکه و سماق صفرا را از بین برده و سرگیجه را معالجه می نماید و خوردن سیر، سموم را از بدن خارج می سازد و کسی که سیر را در سال نو بخورد با مرگ ناگهانی از دنیا نمی رود. اما در شب تحویل سال، کرد زبانهای جنوب استان کپه های آتش در گذرگاهها و معابر یا بلندی ها روشن می کنند که در گویش کردی « سر سال» گفته می شود. بعد از تحویل سال و روبوسی های اهل خانه و رد و بدل شدن عیدی ها که بزرگترها به بچه ها می دهند، دید و بازدیدهای معمولی و رسمی آغاز می شود. معمول این است که قبل از همه کوچکترها به دیدار بزرگ خانواده رفته و پس از آن به اتفاق به دیدار خانواده هایی که در سال گذشته عزیزی را از دست داده اند و به اصطلاح« قره بایرام» آنها است می روند. اما در دید و بازدیدهای معمول خانواده ها، خصوصا در ایام گذشته در روستاها، مردان به طور دسته جمعی به دیدار بزرگانی مانند ارباب روستا، کدخدا، سیدها و اولاد پیامبر یا روحانیون رفته و دید و بازدیدهای بعد از ظهر هم اختصاص به زنان داشت. در صورتی که دید و بازدید خانواده های دیگر در روستاهای همجوار مد نظر بود مردان هنگام عظیمت جلوتر و زنان پشت سر آنها حرکت می کردند. در این گونه دید و بازدیدها ظاهرا هیچ تفاوتی بین فقرا و اغنیا وجود ندارد و همگی با صمیمیت و شادمانی، سال جدید را به یکدیگر تبریک و تنهنیت می گویند. هدیه فرستادن به مناسبت نوروز از رسم های بسیار کهن ایرانیان است که در منابع مختلف اشاره هایی به آن شده است. کتب تاریخی از انواع هدایایی که سلاطین در نوروز می گرفتند و به زیر دستان می دادند، خبر می دهد. در بارگاه این سلاطین به هنگام نوروز همه، از وزیران، علما، دبیران، لشگریان، کارگزاران و شاعران جمع شده و از دست پادشاه هدیه می گرفتند به طوری که ادامه همین رسم را می توان در گذشته نه چندان دور هم مشاهده کرد. دکتر سعید جواد برومند، مولف کتاب نوروز جمشید، بر این اعتقاد است که بنای تخت جمشید برای برگزاری آیین ها و مراسم نوروز ساخته شده است، از این رو احتمال می دهند نقش برجسته های ملل مختلف که در حجاری های بنای تخت جمشید دیده می شود کسانی باشند که هدایای خود را به مناسبت نوروز در ایران باستان بر عهده مردم بود. وی می گوید: نوروز آیینی مردمی و مقدس است و این مردم هستند که پایه های هزینه های آن را بر عهده دارند. در دوران «ارباب رعیتی» در حوزه آذربایجان غربی نیز رسمی مشابه آن وجود داشت که اهالی هنگام نوروز، دسته جمعی، با هدایا و پیشکش هایی به دیدار« ارباب روستا» می رفتند و سال نو را به وی تبریک می گفتند. اما در روستاهای مناطق کردنشین عموما پس از دیدار از خانواده های عزادار مردان برای تبریک و تهنیت عید به منزل روحانی ساکن در روستا می روند. با وجود این، در ایام نوروز دید و بازدید چندانی در میان مردم روستاهای کرد زبان رواج ندارد، مگر در شهرهای بزرگی چون: مهاباد، بوکان و سردشت. برگزاری مراسم میر نوروزی در مناطق کرد نشین آذربایجان یکی از رسم های مربوط به ایام نوروز در مناطق کرد زبان مانند مهاباد، پیرانشهر، بوکان و ... رسم میر میرن با همان میر نوروزی است که گویا در زمانهای گذشته به مدت سیزده روز اول فروردین ماه اجرا می شده است، بعدها مردم منطقه زمان اجرای آن را فراموش کرده و تنها به مدت یکی دو روز انجام می دادند و اکنون نیز به بوته فراموشی سپرده شده است. میر فردی عامی و از توده مردم خود شهرها و یا روستاها بود که او را تحت شرایطی انتخاب و زمام امور محلی را برای مدتی به دست او می سپردند. گویا طی این مدت ارباب محل از سمت خود خلع شده و امورات به دست میر و افرادش می افتاد. تداوم این رسم با اندک تفاوت هایی در شهرها و روستاهای کرد زبان جنوب استان مانند مهاباد، پیرانشهر، سردشت و ... که «میرمیرن» نامیده می شود گویا تا چند سال پیش، طی سیزده روز اول فروردین اجرا می شده است. در این نمایش آئینی، گروهی از مردان فردی را از میان خود که از قشرهای پایین بوده، به عنوان میر یا امیر و پادشاه موقتی انتخاب می کردند. میر باید شخصی با اقتدار و قاطع می شد و خنده بر لبان وی نمی نشست. سیزده بدر در آذربایجان غربی طلیعه نوروز از رسوم قدیمی ایرانیان است که مجموعه شادیهای آن با آیین مذهبی و آداب دینی آغاز و با شادی در ۱۳ فررودین با ذهنیتی چون طبیعت گردی، پی بردن به عظمت خداوند و تفکر در خلقت دوباره نباتات و ... نیز پایان می پذیرد. آیین بیرون رفتن از منزل و ساعاتی را دل به سبزه ها سپردن در روز ۱۳ فروردین از رسوم قدیمی ایرانیان است که با وجود رسوخ آن در برخی فرهنگ ها طی سالهای اخیر باورها و عقاید مختلفی هم در شکل گیری این روز نقش داشته است. در هر حال با فرا رسیدن روز دوازدهم که دید و بازدیدهای نوروزی هم به پایان می رسد خانواده خود را برای مراسم روز سیزده بدر و آشنایی با خلقت خداوند و پی بردن به عظمت او و طبیعت گردی آماده می کنند. حلوا گردویی، نقل و بیدمشک رهاورد سفر به آذربایجان غربی از مطالب کتب جغرافیا در گذشته چنین برمی آید که ارومیه شهری زیبا و پر نعمت بوده و تاکستان های انگور فراوانی داشته است. فراوانی درخت مو در اطراف ارومیه به قدری بوده که ۳۰ نوع انگور در آن به عمل می آمده است. در حال حاضر علاوه بر انگور، سیب، گلابی، گردو، تخمه آفتابگردان و کدو، هلو، زردآلو، شلیل و گیلاس، چغندرقند و دانه های روغنی نیز اطراف ارومیه کاشته می شود. امروزه حلوا گردویی، نقل، عرق بیدمشک از رهاوردهای ارومیه هستند، نقل یکی از تنقلات معروف و سنتی ارومیه است و به نوعی سوغاتی ارومیه محسوب می شود. در تهیه نقل از شکر، مغز بادام و پسته و هل و گلاب استفاده میشود. انواع قالی و گلیم، نساجی سنتی، رنگرزی و چاپهای سنتی، رودوزی و بافتنی، سفالگری و سرامیک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، چوب، حصیربافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلدسازی سنتی، گیوه دوزی و نمدمالی از جمله صنایع دستی بومی آذربایجان غربی محسوب می شوند. در مورد قالی های استان آذربایجان غربی تاریخ دقیقی در دسترس نیست و نقشه خاصی که مربوط به استان باشد نیز وجود ندارد. ولی هم اکنون تقریباً نقشه سایر مناطق را می بافند در آذربایجان غربی, به دلیل نزدیکی و همجواریش با استان آذربایجان شرقی که یکی از مراکز عمده قالیبافی در دنیا است، قالیبافی متداول می باشد. مهمترین مراکز قالیبافی استان شهرهای تکاب و میاندوآب و مناطق روستایی و عشایری آن است کلیه فرآورده هایی که بوسیله قلم مو، قالب و شابلون، رنگ آمیزی می شود و پذیرای نقش می شود جزو چاپ های سنتی به حساب می آیند. البته در آذربایجان غربی عمدتا در زمینه رنگرزی فعالیت می شود رودوزی های استان عمدتا در زمینه آ"ممقان دوزیآ" انجام می شود. این هنر- صنعت که تولیدش در انحصار زنان و دختران خانه دار است مواد اولیه مورد نیار نخ ابریشم رنگین پارچه است. بیشتر محصولات این رشته در تهیه کلاه است. البته در حال حاضر زیرلیوانی، کمربند، کفش، جلیقه،رومیزی نیز تهیه می شود. سوزندوزی: این رشته از سوزندوزی از بخش هایی است که طی آن زمینه اساسی پارچه را از بخیه می پوشانند و زمینه تازه ای از نقش و نگار ایجاد می شودطرحهای سوزندوزی عمدتاً ذهنی و ملهم از برداشت های شخصی هنرمند است.
|