آذغان


تک نگاری
نام محلی روستا آذغان است و درمراودات هم آذغان نوشته می شود که ترکیبی است ازحروف عربی و فارسی، ذال حرفی عربی است ودرمحل مهجورذال به قاف. آذغان تلفظ محلی ترکی شده آسجان و آسگان است.لابد میرزایان آنروزگاران نخواسته اند این ترکیب معنی کلاغ و زاغ دهد و به ذال نوشته اند.


وجه تسمیه[ویرایش]

درتقسیم نامه خانوادگی سندی است از دوران افشاریه(نادری) که هنوز هم موجود است، ازاردوباد آذربایجان شمالی تا صوفیان گونی ،بناب ، مرند، لیوارخان و... که چهار دانگ و ششدانگ آسگان(آذغان امروزی) نیزدر متن آن است وبه تایید معتمدین و بزرگان ۱۳محال ارسباران و سه طایفه بزرگ قراچورلو،حاج علیلو و چلپیانلورسیده است.پس آذغان در ۲۲۵ سال پیش آسجان نوشته می شده و آسجان معرب آسگان است یعنی محل آسیابهای بسیار که از دو کلمه (آس+گان)ونه از (آس+ جان) ،واما آسیاب که آس وآب است وحرف "ی" در بین این دو کلمه به مثابه روغنی است، بین دوجسم سخت که تلفظ را آسان وروان میسازد پس آسیاب بادی ترکیبی است نادرست، چون آس یا آبی است یا بادی ویا امروزه آتشی(برقی و الکتریکی).
امروزه خرابه های بسیاری از آسیابها در گوشه و کنارآذغان به چشم می خورد که من زمانیکه ابتدایی می خواندم شاهد کاردرآسیاب بودم که مرحوم حاج رستم از نوادگان عبدالکریم بیگ (نایب) آنها را می گرداند و گندم روستا های اطراف را آردمیکرد تا زمانیکه ژنراتوری بنام (اوددگیرمانی)آسیاب آتشی در اهرتوسط قندچیها بکار افتاد (به نقل ازآقای سلطانی).
بعد ها دو روستا در بالا و پایین دست آذغان پدید آمده اند.روستای بالایی آنکه در شمال واقع است ابریق نام دارد،ابریق معرب مشوش آبریزاست یعنی جاییکه ساکنین قلعه آسگان برای براه انداختن آسیابها جهت آردسازی و روغن کشی و حتی چکش کاری سلاحهای خویش آب را در آنجا ذخیره میکردند. روستای پایین دست رواسجان است،که نام محلی اش قرنقوش و نام رسمی اش رواسجان می باشد.رواسجان یعنی( رو+ آسجان) و رویعنی راه ، و آسجان نیز همان آسگان است که قبلا" ذکر گردید پس رواسجان یعنی راه آسگان وقرنقوش رایج در زبان محلی وعامیانه ازقرلان قوشون،یعنی محلی که سربازان آسگان به دست مغول قتل عام شده اند،گرفته شده است.

نام دهستان،بخش و شهرستان[ویرایش]

آذغان مرکز دهستان آذغان بخش حومه واقع در قطعه اول بلوک شهرستان اهر و بخش۲۰ استان آذربایجان شرقی واقع در شمال غرب اهر و شمال شرق تبریز می باشد.

تاریخچه"شخصیت ها وآثارتاریخی ده"[ویرایش]

آذغان بنا به مشهودات و برخی کاوش های محلی و نه رسمی و کارشناسانه محلی بسیار دیرینه و باستانی است،گورستان هایی در گوشه و کنار روستا هنوز هم باقی است که مردمان آن روزگار مردگان خود را در خمره ها دفن می کردند. آثاری از زمان ساسانی به نام دیزلی یعنی دیر زرتشت باقی است.دیرها برفرازتپه هایی است ، سازو مرتفع در غرب روستا آنسوی رودخانه به تعداد هفت دیرپشت سرهم قراردارند که خود دیرها ویران ولی تپه ها هنوز دست نخورده به چشم می خورد.قلعه آسگان، در مرکز روستای آذغان محلی است بلند، و امروزه خیابانی کشیده شده است که هنوز هم قلعه نام دارد. سنگ بناها و مقبره ها در گوشه و کنار و در منازل افراد درپله ها و زیر بنای دیوارها بکار رفته است.دیوارهای کسانیکه حوالی و حواشی قلعه ساکنند اکثرسنگ ها مکعب مستطیل بزرگ هستند، منقورو منقوش.سنگ مزارفرمانده نامی قلعه " شیخ بهلول سلطان محمد جهان پهلوان"به آیات قرآنی در کنار مسجد بزرگ افتاده وبعضی ازنوشته هایش دراثر بی توجهی ازبین رفته ولی قابل خواندن بوده است( البته این سنگ حدود پنج سال پیش توسط اداره میراث فرهنگی از روستا برده شده است).
سلطان محمد جهان پهلوان ازاتابکان آذربایجان است و بعضی به دنبلی(دین بلی) نسبت داده اند، دین بلی ها نسبشان به انوشیروان می رسد.می گویند آخرین جنگ سلطان جلال الدین خوارزمشاه، این افسر نامدارایرانی درمحل قرلان قوشون(قرنقوش) که قبلا"ذکر گردید،اتفاق افتاده. سلطان جلال الدین به تفلیس گرجستان رفته، گویا آنها ازترس مغول که درآن حوالی اردو زده بودند به این فرمانده دلاور پناه نداده اند و گفته اند، که در جنوب رودخانه یعنی ارس قلعه ایست بنام آسگان شما به آنجا بروید. سلطان جلال الدین به آسگان پناهنده میشود واین خبر به گوش مغول که درقره باغ"کشور آذربایجان امروزی "اردو زده بودند میرسد. آنها یعنی سواران مغول در امتداد قره سوو کناره های اهر چای به حوالی رواسجان امروزی میرسند وسربازان قلعه آسگان به فرماندهی بانوی قلعه" جهان آقا"همسر سلطان محمد در قرنقوش فعلی با سربازان مغول درگیر میشوند.سربازان آسگان شکست سختی می خورند وقرلان قوشون(یعنی لشکرتارو مارشده ) نام همین محل است. فرمانده این جنگ خاتون قلعه"جهان آقا" به دست سربازان مغول کشته میشود.جمعی از فدائیان جنازه بانوی قلعه را شبانه بر خلاف سمت قلعه تا رودخانه اهرچای میبرند وهمانجا دفن می کنند که مبادا جنازه به دست مغولان افتد وهتک حرمت شود.امروزه بقعه کوچکی که کنار جاده اهر-تبریز سه راه روستای گونجیک،واقع است محل دفن این بانوی شجاع ایرانی است و سلطان جلال الدین چون در قلعه خبر شکست سربازان آسگان را می شنود نه به تبریز که زمانی والی آنجا بود بلکه به سوی کردستان میرود.
از سلطان محمد جهان پهلوان بهلول و همسرش کشته شده در جنگ مغول تا کاظم خان قراچه داغی بیگلربیگی تا فرزندش مصطفی قلی خان امیرکبیروبرادرش نجفقلی خان سرشار تا اسماعیل بیگ قراچه داغی که جد اسماعیلیهای آذغان(رحیمی ،رستمی، سلطانی ) وفرزندان رشیدش ( عبد الرحیم بیگ ، عبدالکریم بیگ ،عبدالغفار بیگ) همگی شهدای راه وطن درهرات وترکمنستان و تنگستان می باشند، همگی از شخصیت های تاریخی همین روستا می باشند.پس از فرار رحیم خان (سردار نصرت) ازتهران طبق حکمی محمدعلی شاه ،محمد علی بیگ سلطان فوج امیریه قراول مخصوص با حکمی روانه اهرنموده وبه وی می سپارند در صورتیکه رحیم خا ن دست از مشروطه برنداشت کریم خان برادر رحیم خان را به جای وی منصوب کن . محمد علی سلطان بیگ مراتب را به رحیم خان گوشزد می نماید،رحیم خان طبق قرارقبلی رفتار و جریان در مجلسی دراهر و کسانق صورت مجلس و با حضورعده ای ازخوانین اهرعکس برداری میگردد و در آن عکس که هنوز باقی است این افراد حضور دارند ، رحیم خان ،محمد آقا برادر امیر تومان،حاج حسن آقا( پدر دکتر قاسم خان اهری) اجلال الملک ،موتمن آقا، حاج تقی (پدر بزرگ عابدی ها)، محمد علی بیگ سلطان با سه نفر ازمحافظانش در عکس حضوردارند و ۵نفر منشی نشسته ،محمد علی سلطان عکس را بر داشته و به تهران عزیمت می کند در پی این اقدام محمد علی ساطان خانه وی در روستای آذغان بدست باقرخان به آتش کشیده میشود،می گویند چنان آتشی بوده که ازهرم آن ظروف مسی نیز آب شده است،یپرم خان که در همین نزدیکیها در شمال راه یخفروزان بوده به باقرخان اعتراض میکند(در رابطه با آتش زدن خانه) باقرخان قهر کرده از یپریم خان جداشده و با سربازان خود به سوی تبریز می رود ، یپریم خان پس از ساعتی سربازمی فرست که بروید هر طورشده دل باقررا بدست آورید والا به تبریزمی رود و میانه من و ستاررا (ستار- خان سردار ملی،سردار بنام مشروطه)به هم میزند ،پس از مدتی سربازان یپرم- خان را برمی گردانند( برداشت از یاد داشتهای آقای سلطانی).
عکس مورّخه ۱۳۲۶،ابلاغ حکم محمد علی شاه به رحیم خان( سردار نصرة) در عدم سازش با مشرو طه چی ها و تقسیم نامه مربوط به روستای آذغان ضمیمه مستندات می باشد .

ارباب - رعیتی درروستا[ویرایش]

طبق مدارکی که هنوز موجود است، تمامی شش دانگ آ ذغان من قراء الحال اهر که صداق غفران مأ ب خانم، صاحب خانم بنت اسماعیل بیگ قراچه داغی بوده است.ولی شخصی به اسم دکتر قاسم خان اهری به طور غیرقانونی خود را ارباب روستای آذ غان کرده بود واز مردم بهره کشی می کرده است . طبق مدارک موجود در اداره ثبت اسناد و املاک ارسباران به تاریخ ۲۴/۷/۱۳۱۶ دکتر قاسم- خان اهری در آذغان مالکیت نداشته ولی چون نماینده وسناتوربوده با تکیه بر قدرت غیرقانونی خود را مالک بخشی ازروستا کرده و برای خود دسته وگروه درست کرده بوده ایشان با اینکه درروستا ساکن نبودند ولی هرازچند گاهی به روستا مراجعت کرده و پول کاه و یونجه را با اینکه متداول نبوده ازمردم می گرفته است. دولت های وقت نیز که حامی مالکیتی جدید بودند برنارضایتی افزون میکردند. بنابراین طبقه کشاورزان دهات محل سکونت خود را رها کرده و درشهرها به حمالی و عمله گی می پرداختند .مالکیت غیر قانونی و زور مدارانه دکتر قاسم اهری در آذغان منشأ اثرات بد و مخرب بوده و با تکیه به بعضی مسایل قومی وعشیره ای باعث تفرقه در بین اهالی و دشمنی های فراوان شده، هنوز آثارسوءاین تمرد از قانون در قریه آذغان آشکارو هویداست.

موقعیت جغرافیایی[ویرایش]

دردوازده کیلومتری شمالغرب اهر دره ای است که شمال به جنوب از یارالوجه تا جائیکه به رود خانه اهر چای می پیوندد. رودخانه ای در آن جاریست معروف به رودخانه آذغان، به برکت این رودخانه که حوالی و حواشی آن باغات و قلمه زار و یونجه زارهای سر سبز و پر- محصول وجود دارد که منبع و منشاء خیر و برکت برای ساکنین آن دره که تقریبا هشت روستا از شمال ۱- ابللو ۲- ابریق ۳- گلوچه ۴- آذغان ۵- رواسجان ۶- کاشان ۷- کرداحمد سفلی ۸- اشدلق را شامل می شود از مزایای این برخوردارند. لیکن در سال های اخیر بدلیل خشکسالی و کم آبی این دره سرسبز از رونق افتاده چشمه هایش فرو رفته ، درختانش خشکیده ، باغات میوه و یونجه زارهایش به زردی گراییده اند. در میان این آبادیها آذغان با چشم اندازی وسیع با دشت های فراخ و کوه های بلند و چشم نواز خود از همه این آبادی ها زیباتر ولی عقب مانده تر است از نظر زیباسازی و ساختار شهری.

پوشش گیاهی ،آب و هوا[ویرایش]

پوشش گیاهی بدلیل اینکه زمینهای کشاورزی هم مرزهستند درسال های اخیربه علت وجود تراکتور گسترش یافته اند از بین رفته است، یعنی به غیر از قله ها ، بلندی های دیگری وجود ندارد که به کشتزارتبدیل نشده باشد یعنی سرزمینی بنام مرتع وجود ندارد. کشت غالب، گندم و جو و عدس می باشد. کشت دیمی است و کشاورز پس از اینکه تخم را پاشید رو به آسمان منتظر باران می ماند. در سال های اخیر خشکسالی و کم آبی امان کشاورزان را بریده است.
آب و هوای روستا مثل بسیاری از نقاط آذربایجان شرقی خشک وکوهستانی است، با تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد وخشک.

کوه ها و بلندی ها[ویرایش]

کوهها و بلندیهای روستا، در شمال از جمله تغیل، گهینگی و فرورفتگی زیبا و مشهوری به نام "آق داغ دره سی "دره ای سفید و شیری رنگ ازجنس میکاست و اراضی وسیع در شرق تا نزدیکی های اهر ادامه دارد . در غرب پس از رودخانه آذغان تپه ماهوریست ازشمال تا رودخانه اهرچایی .

محدوده جغرافیایی[ویرایش]

آذغان ازشمال به اراضی ابریق از شمال شرق به علیرضاچای ازشمال غرب به نهارازجنوب به اراضی رواسجان ، جنوبشرق کرداحمدعلیا وجنوبغرب برمیس، از شرق به اراضی اهرویخفروزان و ازغرب به اراضی کسانق محدود می باشد. حدود اراضی آذغان تقریبا ۶ در ۶کیلومتر می باشد واکثراهالی دارای زمین زراعی و صاحب نسق و سند اصلاحات ارضی دارند . تعداد خانوارهای خوش نشین در این روستا محدود می باشد .

امکانات رفاهی[ویرایش]

روستای آذغان دارای آب لوله کشی ، برق، تلفن میباشد و اخیرا هم اقدام به گاز رسانی شده است . این روستا دارای ۴ مسجد آباد ، خانه روحانی و غسالخانه میباشد که روحانی در ایام بخصوص مثل ماه مبارک رمضان و ماه محرم از شهرستان اهر به روستا آورده می شود.
در سال های اخیراهالی با توجه به امکاناتی که ذکر شد اقدام به اصلاح و بازسازی منازل مسکونی خویش نموده اند وساختمان ها اکثرا جدید الاحداث هستند ولی از نظر شهرسازی و زیبا سازی واصلاح معابر و گذرگاه ها هیچگونه اقداماتی انجام نشده است .

جمعیت و خانوار[ویرایش]

کل جمعیت روستا ۱۱۳۲ نفر تعداد کل خانوار ۲۹۰ خانوار
کل زنان روستا ۵۵۹ نفر کل مردان ۵۷۳ نفر
کل باسوادان ۸۰۰نفر کل بی سوادان ۷ سال به بالا ۲۴۰ نفر
بنابراین میزان باسوادی در روستا حدود ۶۶ در صد می باشد.
(آمار فوق بنا به اعلام فرمانداری شهرستان اهر و مربوط به سال ۱۳۸۵می باشد) .

آموزش و سواد[ویرایش]

درسال های گذشته تعداد بیسوادان خیلی بیشتر بوده و با گذشت سال های پس ازانقلاب و با تأسیس نهضت سواد آموزی سال به سال از آمار بی سوادان کاسته شده است و سالخوردگان درمرتبه اول بیسوادان قراردارند و بعد از آن زنان بالاتراز پنجاه سال روستایی هستند که قریب به اتفاق آنان از تحصیلات ابتدایی هم محرومند وعلی رغم تلاش نهضت سواد آموزی رغبت چندانی برای سواد آموزی ندارند. میزان سواد در روستای آذغان حدود ۶۶ درصد میبا شد.

← مؤسسات آموزشی و جمعیت دانش آموز
آذغان دارای مدارس ابتدایی ( دخترانه ، پسرانه ) راهنمایی( پسرانه،دخترانه) و دبیرستان (شبانه روزی ) می باشد که معلمان مدارس همگی غیر بومی هستند و هر روز ازشهرستان اهرآمده وبرمی گردند. در سالهای اخیر بدلیل کمی تعداد بچه در خانواده ها ازتعداد دانش آموزان کاسته شده است . ضمنا کلاس نهضت سواد آموزی نیزدایرمی باشد .
این روستا از لحاظ مؤسسات و امکانات آموزشی سه باب مدرسه فعال دارد و در تمام مقاطع تحصیلی (ابتدایی ،راهنمایی، متوسطه) به تفکیک دختر و پسر فعال می باشد. مدرسه ابتدایی در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر قاسم خان اهری وبه نام عیالش خانم عزیزالملوک اهری درملک شخصی محمد علی سلطانی تأ سیس شده است. طبق آماری که از مدرسه گرفتیم حدود ۸۸۶ نفر ازاین مدرسه (البته پس از وقوع انقلاب اسلامی درایران) فارغ التحصیل شده اند. این مدرسه حدود ۱۲سال پیش بدلیل فروریختگی به جای دیگری منتقل شده و به دبستان شهید مفتـّح تغییر نام داه است . در حال حاضر این مدرسه ۹۵نفر دانش آموزدارد، که ۴۵نفر دانش آموز دخترو ۵۰نفر دانش آموز پسر دارد.بدلیل کمتر شدن زادو ولد در سالهای اخیر از تعداد بچه های لازم اتعلیم در روستا کا سته شده است ،بنابر این امسال کلاس ها به صورت یک شیفته و مختلط برگزار می گردد.
مدرسه راهنمایی امام هادی (ع) در سال ۱۳۵۹تأسیس شده و از زمان تأ سیس آن حدود ۶۱۰نفراین مدرسه فارغ التحصیل شده اند. این مدرسه حدود ۴۲نفردانش آموزدارد که حدود ۲۱نفر دانش آموزدخترو ۲۱نفردانش آموز پسر در آن مشغول به تحصیل می باشند. دبیرستان متوسطه در سال ۱۳۸۱ با نام فردوسی تأ سیس شده است. حدود ۵۲نفردر دبیرستانهای روستای آذغان مشغو ل به تحصیل می باشند که ازاین تعداد حدود ۲۱ نفر دانش آموز دختر و ۳۱ نفر دانش آموز پسر می باشد. مدرسه فردوسی آذغان به صورت یک شیفت هم راهنمایی(هدی) و هم دبیرستانی(فردوسی)،دخترانه دایر می باشند .همچنین مدرسه راهنمایی (امام هادی "ع" ) و دبیرستان پسرانه ( ولیعصر) نیز به صورت مشترک ازیک مدرسه استفاده می کنند. ازبین مؤسسات آموزشی موجود درروستای آذغان فقط در دبیرستان امام هادی(ع) از روستاهای اطراف ازجمله روستای ابریق وعلیرضاچای ثبت نام کرده اند ومشغول به تحصیل می باشند. لازم به ذکر است که در دبیرستانهای روستای آذغان فقط رشته علوم انسانی تدریس می شود

← کادر آموزشی
تعداد کادر آموزشی درابتدایی حدود ۸ نفرآموزگار زن ، راهنمایی حدود ۱۶نفر ، درپسرانه دبیر مرد ۸نفر و دخترانه ۸نفر دبیر زن ،در دبیرستان ها از حدود ۲۱نفر کادر آموزشی ۱۰ نفر دبیر مرد در دبیرستان پسرانه و ۱۱نفر دبیر در دبیرستان دخترانه که ۳نفر از آنان دبیرمرد و۸ نفردبیر زن می باشند . کادر آموزشی همگی افراد غیر بومی هستند و ایاب و ذهاب می کنند.

پیوندها[ویرایش]


[۱]    






جعبه‌ابزار