آرامگاه های استان گیلان


آرامگاه های استان گیلان
ماکسیم گورکی می‌گوید: «زیر هر سنگ قبر، یک تاریخ کامل نهفته است.» این سخن با وجود عیار سنجیده‌اش که هر شخص در گذشته را مجموعه‌ای از‌ یادها و انبوهی از دانسته‌هایی می‌داند که با خود زیر خاک برده، توجه به معرفتی را که هر سنگ قبر به ما می‌دهد، را نادیده گرفته است.


مقدمه[ویرایش]

مشاهده سنگ قبر و قبرستان، احساس گذشته را در انسان برمی انگیزد و همین احساس گذشته است که انسان را به قلمرو تاریخ می‌کشاند. ژول میشله• - مورّخ فرانسوی- وقتی صحبت ازخاطرات کودکی خویش می‌کرد، تأثیر اقامت در مجاورت گورستان پرلاشز را از دلایل توجّه خود به تاریخ می‌دانست.[۱]    
نه تنها شهر، دیار و آثار تاریخی با مورّخ سخن می‌گویند و او را در نشنة گذشته‌ها فرو می‌برند، حتی یک قبر هم با مورّخ نجواها دارد و رازهای گذشته را با وی در میان می‌گذارد. محقق آرامگاه‌شناس، یک آرامگاه را بررسی کرده، هویّت اصلی آن را در بسیاری جهات می‌کاود؛ مانند اطلاعات آماری در مورد سنّ و سال متوّفیات، متوسط عمر آنان، تعداد زنان و مردان و کودکان، علل فوت، آمار مشاهیری چون هنرمندان، سیاستمداران، دانشمندان، ورزشکاران و...؛ همچنین توپوگرافی (نقشه‌برداری و مکان نگاری) و موقعیت آرامگاه، تعیین نوع و اَشکال مختلف سنگ‌های قبور، تعیین پوشش گیاهی و نوع درختان منطقه، ترسیم نقشه و بخش‌های مختلف آرامگاه، ذکر تاریخ و اقوال مختلف و داستان‌های مربوط به آن آرامگاه و خلاصه هر اطلاعاتی که بتواند هویّت واقعی یک آرامگاه را شناسایی نماید.
به طور اختصار می‌توان گفت آرامگاه‌شناسان بعد از مرگ انسان، حق حیات را از او سلب نمی‌کنند و نام و نشان او را برای همیشه زنده نگه می‌دارند.[۲]    
افتخار به نیاکان و سعی در حفظِ آنچه ما را به نوعی با گذشته مرتبط می‌دارد، حسی طبیعی و مؤثر در شناسایی و حفظ فرهنگ و هویّت قومی است. در واقع هویّت امروزی ما بر اساس کمک و معاونت اَجدادمان و بر اساس داشته‌های به ارث رسیده از آن‌ها، در قرون متمادی شکل گرفته است.
اللّهیار صالح، زادگاه خود، آران را بیش از اندازه دوست داشت و هر زمان که از آنجا صحبت می‌شد، از گورستانش یاد می‌کرد و می‌گفت: «از سنگ قبرهای آنجا در می‌یابم که در گذشته چه قصبة معتبری بوده و چه بزرگانی داشته است».[۳]    
سنگ قبرها می‌توانند قِدمت گورستان‌ها و دهکده‌های اطراف و ترکیب و تنوّع مذهبی مناطق را بیان کرده، اطلاعات ارزشمندی در این رابطه به محققین ارائه نمایند. نازار گورگیانتس در کتاب ارامنة ایران با مشاهدة سنگ قبرهای گورستان انزلی می‌نویسد: «یکی از سنگ قبرهای قابل توجه در این گورستان، کتیبه‌ای بدین مضمون دارد: "سنگ قبر مانوئل لاهیجانی، فرزند ماناسه، ۱۷اُکتبر ۱۸۴۹ م." این سنگ قبر نشان می‌دهد که در آن زمان، ارامنه در لاهیجان نیز سکونت داشته اند»[۴]    .
مطالعة نوشته‌های سنگ قبرها، ما را با نوع اصطلاحات رایج زمانشان آشنا می‌کند: دربارة آوردن ماهِ فارسی به جای شهر عربی، می‌گوید: «در گورستانی از آبادی‌های بویراحمد سفلی، گردش می‌کردیم؛ تاریخ سنگی را خواندم که "فی ماه رجب" در آن ذکر شده بود. دوستم، اسلام پناه، گفت که نباید درست باشد. گفتم در سنگ‌های قدیم مخصوصاً روستاهای دور از شهرها و حتی انجامه‌های نسخه‌های قدیم، دیده‌ام که حجّارها و کاتب‌ها به جای "شهر" عربی، "ماهِ" فارسی را در ترکیب نام ماه‌های قمری نوشته‌اند».
در کتابخانة مرعشی قم بودم. دانشمند گرامی، آقای دکتر محمود مرعشی، نسخة جدیدی را حاوی سه رسالة پزشکی و نجومی که خریداری کرده بودند، آوردند و دیدم. این مجموعه به خط جلال ادیب بود و این تاریخ در آن نوشته شده بود: فی منتصف ماه محرّم سنة خمس عشر سبعمائه[۵]    .
امروزه به دانش مزارشناسی توجّه کمتری می‌شود، اما این رشته از پیشینة دیرینه‌ای برخوردار است. کتاب شدالازارتألیف معین الدّین جنید شیرازی، نگاشته به سال ۷۹۱ ه‌ . ق. به عربی که توسط فرزند مؤلف- عیسی بن جنید شیرازی- با عنوان «تذکرة هزارمَزار» به فارسی ترجمه شده، دربارة مزارات شیراز و کتاب روضات الجنان و جنات الجنان تألیف حسین کربلایی تبریزی، تحریر سال ۹۷۵ هـ‌ . ق که بیشتر مطالب آن شرح حال اکابر و عُرفای تبریز بر اساس مرقد و مدفن آن‌هاست که با تصحیح و تحشیة عالمانة مرحوم جعفرسلطان القرایی به چاپ رسیده، دو نمونه از قدیمی‌ترین تلاش‌ها در مبحث مزارشناسی‌است.
دو کتاب معاصر در این زمینه هم آرامگاه خارجیان اصفهان وآرامگاه اَرامنة اصفهان، به سعی هوشنگ مظاهری است. کوشش او ستودنی است.
آرامگاه‌ها پس از مساجد، بیش از هر بنای دیگری مورد توجه عام بوده اند.[۶]     مطالعات نشان می‌دهد که مردم، مزار امامزادگان و مفاخر فرهنگی را در طول تاریخ، بیش از مزار حکام و اُمرا پاس داشته‌اند. در این راستا، اگر روزی این بناها و آثار آرامگاهی مورد بررسی دقیقی صورت گیرند، نکات مهمّی در ارتباط با تاریخ اجتماعی سرزمین ما به دست خواهند آمد. این مزارات، رابطی بین حال و گذشته اند و به تقویت اعتقادات دینی، غرور ملی و علایق وطنی کمک می‌کنند.

نکته‌هایی پیرامون این نوشتار[ویرایش]

هدف از این نوشته، ارائة فهرستی از آرامگاه‌های موجود ازعُرفا و مفاخر ملی و فرهنگی گیلان است. فهرست برداری از امامزادگان و شهیدان، کاری است دامنه دار که خود مجالی دیگر می‌طلبد. از آنجا که این فهرست، تحقیقی کتابخانه‌ای است، نگارنده ادّعایی برای کامل بودن آن ندارد. بر این اساس انتظار دارد تا علاقه‌مندان به این مبحث، با مشارکت خود، فهرست را تکمیل گردانند.

فهرست الفبایی[ویرایش]

آپیرجنگلی:
از مشایخ صوفیه بود. مقبرة وی در بازکیاگوراب، میان آستانة اشرفیه و لاهیجان واقع شده و مسجد قدیمی آبادی، متصل به بقعه است.
آرسن خاچاطوریان میناسیان:
پزشک داروساز، مؤسس اولین سرای سالمندان گیلان و صاحب داروخانة کارون رشت که مردم به وی لقب مسیح گیلان دادند. متوّفی ۱۴ فروردین ۱۳۵۶ ش، مدفون در مدرسة اَرامنة رشت، خیابان سعدی.
آقا دایی نمایشی:
از پیشگامان تئاتر جدید در ایران، متوّفی ۱۳۰۴ ش، مدفون در جوار آرامگاه میرزا کوچک خان.
آوادیس هورتانانیان:
بانی اولین سالن نمایش عمومی در رشت، متوّفی ۱۲۹۰ش، مدفون در صحن مدرسه و تماشاخانه، بعدها این مدرسه "انوشیروان" نامیده شد، ولی نام تماشاخانه"سالن آوادیس" باقی ماند.
ابراهیم پورداوود:
محقق نامی، متوّفی ۲۶ آبان ۱۳۴۷ ش، مدفون در مکتب خانة خانوادگی‌اش در رشت، کوی حاجی داوود.
ابراهیم فخرایی:
روزنامه نگار، محقق و نویسندة معاصر و از یاران میرزا کوچک خان. ۱۶ بهمن ۱۳۶۶ ش. در تهران درگذشت، اما پیکرش را در۱۳۷۰ ش. از بهشت زهرا به گیلان منتقل و در سلیمان داراب، کنار مزار میرزا کوچک خان به خاک سپردند.
ابراهیم گیلانی:
پسر شیخ عبدالله زاهد گیلانی، دانشمند، شاعر و خوشنویس قرن ۱۲. متوّفی ۱۱۱۹ هـ. ق، مدفون در لاهیجان.
احمد عاشورپور:
متولد ۱۲۹۶ در بندر انزلی، مشهورترین خوانندة ترانه‌های گیلکی، متوفی ۲۲/۱۰/۱۳۸۶ش، مدفون در جوار آرامگاه بی بی حوریة انزلی.
اسماعیل جنگلی:
خواهرزادة میرزاکوچک خان جنگلی، مؤلف کتاب قیام جنگل، متوفی فروردین ۱۳۲۷ش مدفون در سلیمان داراب.
امیره تی تی:
دختر سلطان محمدخان حاتمی بوده که در۹۴۵ هـ. ق درنبرد با خان احمدخان، حکمران لاهیجان کشته شد. او در نواحی رودبار و منجیل مدفون شده که به این بنا در زبان محلی، سیّد پرنور گفته می‌شود.
امین الدّوله، میرزا علی خان:
متولد ۱۲۶۰ ش، پسرحاج میرزا محمدخان سینک، از مردم مازندران، ولی مقیم سینک لواسان بوده است. وی لقب‌های متعدّد یافت: منشی حضور، امین الملک و امین الدّوله. تا مقام صدارت بالا رفت. متوّفی ۱۳۲۲ش.، در تکیه مجاور بُقعة آقا سیدمحمّدرضا در لشت نشا به خاک سپرده شد.
بابا حسن:
از شاگردان شیخ زاهد گیلانی، بقعة بابا حسن درلوندویل آستارا قرار دارد. لازم به ذکر است کلمة بابا، مجازاً به معنی پیر و سالخورده است و عنوان احترامی برای صوفیان، عارفان و حکیمان در فارسی و ترکی بوده است.
بابا علی:
از شاگردان شیخ زاهد گیلانی، بُقعة بابا علی در دهکدة بابا علی در آستارا .
باباولی:
مدفن قادر پیغمبر، بقعة بابا ولی در دهکدة بابا ولی در دیلمان، بنایی چهار گوش با دری است که در سال ۱۳۴۸ ش. دزدیده شد و نقاشی های آیینی روی دیوارهای اتاق، ایوان و سقف و یک صندوق با کتیبة فارسی و تاریخ ۹۹۹ ه‌ . ق.
بی‌بی فاطمه:
معروف به خیرالنساء، دختر شیخ عبدالله صومعی و مادرعبدالقادر گیلانی،‌ رئیس فرقة قادریه- در صومعه سرا.
پیرجلودار:
در فومن، بنایی ساده و جنگلی.
پیرزاهد:
بقعة پیرزاهد در سیاه رودِ آلیان فومن، آرامگاه منسوب به شیخ زاهد گیلانی که می‌گویند هنگام رفتن به آذربایجان با شیخ صفی، در این آبادی فوت کرد و به خاک سپرده شد. آرامگاه واقعی، در شیخانورلاهیجان
پیر محمّد:
در رودسر، پیش ازصفوّیه.
پیر موسی:
مزار پیرموسی در دهکده‌ای به همین نام در شرق بازار کوچصفهان با چهارارسی قدیمی درضلع شرقی.
پیرعلی:
بُقعة پیرعلی در محلة پیرعلی لاهیجان با گنبدی که داخل آن ابیاتی از محتشم کاشانی به تاریخ ۱۲۳۵ ق. نوشته شده است.
پیرقطب‌ا‌لدین:
در آستارا، دهکدة باغچه سرا.
پیرولی خان (محمودخوارزمی):
معروف به پوریای ولی، واقع در منطقة منارة بازار، صومعه سرا.
تی تی خانم:
عمّة شاه عبّاس بزرگ، مدفون در دهکدة شکاکم لاهیجان.
جهانگیر سرتیپ پور:
محقق و شاعر، صاحب کتاب نام‌ها و نامدارهای گیلان، متوّفی ۱۳۷۱ ش. مدفون در سلیمان داراب رشت.
چهار پادشاه:
بُقعة چهار پادشاه در لاهیجان. مرقد سیّد خرّم کیا یا سیّد خورکیا، مقتول در ۶۴۷ ق. وی سیّدِ زیدی بود و از آنجا که چند شهید دیگر زیدی، ازجمله سیّد رضی را هم در اینجا به خاک سپرده اند، این نام را داراست.
حسن بگ دشت:
بُقعة حسن بگ دشت، قبر مشتاق علی درویش لاهیجانی نیز در آن است و در ایوان آن نقش‌های مربوط به صحرای کربلاست.
حسین کسمایی:
شاعر و روزنامه‌نگار مبارز، متوّفی ۱۲۹۹ش، مدفون در سلیمان داراب.
حیدرخان عمو اوغلی:
اهل ارومیه بود. دوران قیام میرزا کوچک خان، حیدر خان با وی همکار و دوست بود، اما این اتحاد به سبب اختلاف سلیقه، به جدال انجامید. حیدرخان توسط طرفداران میرزا، در محلة پسیخان رشت کشته شد و در قبرستان آن محله دفن گردید.
دکتر حشمت (ابراهیم حشمت):
همسنگر و همرزم میرزا کوچک خان، در یازدهم شعبان ۱۳۲۷ ق. در قُرُق کارگزاری (محل فعلی اداره ثبت واسناد) به دار آویخته شد و در گورستان چله خانة رشت دفن گردید.
سلیمان دارابی:
عارف، مدفن در قرارگاه خود، سلیمان داراب. تاریخ صندوق مزار وی ۹۵۳ ق. را نشان می‌دهد.
سلطان محمدکیا(سرتربت):
در زمین‌های کشاچک واقع شده. در حیاط این بنا گورهای سلطان محمدکیا - فرمانروای لاهیجان - پسرش میرزا علی کیا و پری سلطان - دختر سلطان محمد- قرار دارند. آن‌ها بین سال‌های ۸۸۳ تا ۹۱۲ ه‌ . ق فوت کرده‌اند. کتیبه‌ای بر مدار وی نصب شده که تاریخ احداث بنا را به دست میرزاعلی در ۸۸۳ ه‌ . ق نشان می‌دهد.
سیّد شرف‌شاه:
آرامگاه پیرشرفشاه در روستای دارسرا در پنج کیلومتری شرق رضوان شهر، شاعر و عارف، متوّفی قرن هشتم هجری. بر اساس شجرة موجود در بُقعه، نسَب وی از ده پشت به امام موسی کاظم می‌رسد. اشعار وی در قالب دو بیتی و به صورت هجایی سروده شده که مردم گیلان هنوز آن‌ها را می‌خوانند.
سیّده بانو:
معروف به مزار مادر شرفشاه، در دارسرا.
شهدی لنگرودی (محمد شهدی‌نژاد):
شاعر، متوّفی دی ماه ۱۳۷۱ ش.، مدفون در لنگرود.
شیخ ابراهیم:
فرزند شیخ عبدالله زاهد گیلانی، عَمَّّ شیخ محمد علی حزین گیلانی و شاگرد پدرخود در خوشنویسی و شاعری. وی حاشیه‌ای بر کتاب علامة حلی، رافع الخلاف و حاشیه‌ای بر کشّاف نوشته و در شاعری نیز اشعاری در مدح و رثای امامان به یادگار گذاشته است. متوّفی ۱۱۱۹ ه‌ . ق مدفون در لاهیجان.
شیخ تاج الدین:
بُقعة شیخ تاج الدّین محمود خیوی (منسوب به خیاو مشکین شهر کنونی در آذربایجان)، با کتیبه‌ای مورّخ ۷۳۲ ه‌ . ق مدفون در لمیر محلة آستارا، سه سنگ قبرداخل بقعه به شیخ و یارانش تعلق دارد.
شیخ زاهد گیلانی:
تاج الدّین ابراهیم (۶۱۵-۷۱۱ ق.) در دهکدة شیخانور لاهیجان، کتیبة صندوق ۷۱۱ ه‌ .‌ ق، پدرزن و مرشدِ شیخ صفی‌الدّین اردبیلی.
شهیدان:
نام قطعه‌ای است از صحرای ناصریه، متعلق به تومانیانس، بانکدار ارمنی که امروزه جزء محوّطة بیمارستان پورسینای رشت است. مدفن چهار تن از مدافعان رشت که توسط افراد روسیه تزاری دستگیر و به سبب ردّ پیشنهادهای آنان در سیزدهم صفر ۱۳۳۰ ق. به دار آویخته و همگی در یک گودال به خاک سپرده شدند. نام شهیدان: عبدالعزیز شریعتمدار طالشی، میرزا یوسف خان جوبنه ای -سرتیپ و معاون نظمیة گیلان- صالح خان مژدهی -افسر سرباز- و کاظم خان علی اوستا - نایب کلانتری ناحیة سبز میدان کیاب.
شیون فومنی (میراحمد سیّد فخری نژاد):
شاعر، متوّفی ۱۳۷۷ ش، مدفون در سلیمان داراب رشت.
علی زیبا کناری:
متولد۱۳۳۲ در بندرانزلی، خواننده و ترانه سرا، متوفی ۱۳۷۰ش، مدفون در سلیمان داراب رشت.
کاشف السّلطنه(آقا محمدخان قاجار قوانلو):
وی برای و مشاهدة کشت چای به چین رفت و با زحمت بسیار مقداری بذر چای به ایران آورده، در ۱۲۷۹ق. اوّلین مزرعه چای را ایجاد کرد. (۱۳۰۸ش). در راه بوشهر- شیراز در کتل کلو، اتومبیلش به درّه پَرت شد (یا پَرت کردند!). جنازه‌اش را به لاهیجان برده، و به خاک سپردند.
کیوان (حاج ملا عباس علی قزوینی):
متولد۱۲۷۷ش فرزند اسماعیل از مُریدان گنابادی، روحانی عارف که در اواخر عمر از فرقة مزبور اعراض کرد و سرانجام در ۱۳۵۷ش، در حالی که هشتاد سال داشت، در بیمارستان آمریکایی رشت درگذشت و در سلیمان داراب مدفون گردید.
محمّد مهدوی:
از علمای پژوهشگر، صاحب تألیفات متعدّد از جمله جغرافیای گیلان، متوّفی دی ماه ۱۳۶۱ش، مدفون در حسینیة مدرسة جامع لاهیجان
محمّد معین:
دانشمند و استاد دانشگاه، اوّلین صاحب مدرک دکترای ادبیات فارسی در ایران، مؤلف فرهنگ معین، متوّفی ۱۳۵۰ش، مدفون در آستانة اشرفیه.
محمود بهزاد‌:
متولد ۱۲۹۲ش، دکترای داروسازی، مؤلف، مترجم و مدرس دبیرستان البرزتهران. او به پدر زیست‌شناسی نوین ایران معروف است. مدفون در سلیمان داراب رشت.
میرزاکوچک خان:
متولد ۱۲۵۷ش، در محلة استاد سرای رشت، مبارز، بانی نهضت جنگل و جمهوری گیلان، متوفی یازدهم آذر۱۳۰۰ش، مدفون در سلیمان داراب.
میرشمس‌الدّین لاهیجی:
از معارف زمان شاه اسماعیل اول صفوی. این بنا داخل شهرلاهیجان واقع شده، سنگ قبرآرامگاه، تاریخ ۱۰۱۷ ه‌ . ق دارد.
ولی الله اردشیری :
متولد ۱۳۲۴ لنگرود، دبیر نمونة فیزیک دبیرستان‌های گیلان، شاگرد پروفسورحسابی، متوفی ۱۳۸۱ش، مدفون در سلیمان داراب رشت.
هدایت‌الله خان:
پسر حاج جمال فومنی، پسر امیردباج، معروف به اتل خان رشتی، پس از قتلِ نادر در گیلان ادّعای استقلال کرد و در عصر کریم خان قدرتش افزون شد. در ۱۲۰۱ ه‌ . ق جنگی میان وی و مصطفی خان دولو -سردارآغا محمد خان- درگرفت. وی هنگامی که با کشتی عازم باکو بود، به دریا افتاد. بدنش را در بندر انزلی دفن کرده، سرش را برای آغا محمّد خان فرستادند.

جستارهای وابسته[ویرایش]

اماکن مذهبی روستاهای ایران



جعبه‌ابزار