آسیب شناسی و ارزیابی فرهنگ و مدیریت جهادی


قال رسول الله (ص) : لكل شيئي آفه يفسده وآفه هذا الدين ولاه سوء « نهج الفصاحه حديث شماره ۲۲۵۵»
پيامبر اعظم فرمود : براي هر پديده اي آسيبي است كه موجبات تباهي آن را فراهم مي سازد و آسيب دين من وجود زمامداران نابكار است .


ميراث جاودانه[ویرایش]

بي شك انقلاب اسلامي ايران در جهان نمونه و منحصر به فرد است . زيرا با بهره داشتن از ويژگيهاي انقلاب هاي مهم دنيا اساس آن بر اصول مسلم مكتب و ارزشهاي اسلامي است . بر اين مدعا دلائل فراوان و قرائن زيادي وجود دارد كه از جمله حضور ميليون ها انسان مسلمان و متدين در صحنه مبارزات و خون پاك شهدا با انگيزه ديني بود كه با ايمان راسخ به مبارزه ادامه داده و مبارزه را طبق فرمان رهبر ديني مبارزه حق و باطل و مبارزه ايمان باكفر باور داشت و از همه گوياتر و مشخص تر وجود شخصيت ممتاز مكتب به عنوان مرجع تقليد و صددر صد با انگيزه ديني بود كه در رأس آن قرار داشت . مرجعيت در اصول اعتقادي شيعه به نائب حضرت مهدي (عج) دوازدهمين پيشواي معصوم معرفي گرديده و جايگاه بس مقدس پس از مقام و ربوبيت و نبوت و در دل امامت قرار دارد . افزون برآن روحانيون و مجتهدان و عالمان سر شناس و مورد اعتماد و دينداران در حوزه هاي علميه و مناطق مختلف كشور و هم چنين زنان و مردان پاكباخته و متعهد اين سرزمين خصوصاً نسل جوان بي نهايت حامي اين نهضت و حركت اسلامي بودند و هزاران نفر خون پاكشان را جهت تحقق آرمان بلندشان تقديم نمودند .
بنابراين نهضت اسلامي و مكتبي اين سرزمين ريشه درباورهاي ديني و معنوي مردم داشته و اكنون نيز دارد . امام خميني (ره) بنيانگذار نهضت اسلامي كه همه آوازه ها از بركت وجود نازنين و ستودني او بوده و هست . هدفش استمرار بخشي انقلاب و رساندن پيام انقلاب به مردم و بهره مند شدن مردم محروم از ثمرات آن همانند ديگر رهنمودهاي داهيانه در مقطع حساس تاريخ انقلاب بود و لذا فرمان تشكيل برخي از نهادها و ارگانها را به حكم ضرورت صادر فرمودند كه هر يك در جاي خود خدمات ارزشمندي را تقديم مردم نموده اند از جمله نهاد انقلابي و مردمي جهاد سازندگي بود كه در روز ۲۷ خرداد سال يكهزار و سيصد و پنجاه و هشت ( ۲۷/۲/۵۸) هجري شمسي تشكيل يافت .
در اينكه اين نهاد نو پا در روزهاي نخست خود چگونه شكل يافت و با چه قشري از اقشار جامعه انقلابي سامان پذيرفت و با چه گروهي از مردم روبرو گرديد و خدمات رساني كرد و مردم نيز از چنين نهاد چگونه استقبال نمودند و آنها را به حق فرشته نجات مي پنداشتند .و عمق خدمات تا كجا بود خصوصاً در دوران دفاع مقدس هشت سال مبارزه با دشمن خود نياز به تدوين كتابها و جزوات متعددي است و قطعاً در اين چند سطر كوتاه كه در اختيار است گوشه اي از خدمات گسترده و بيشمار اين عزيزان ترسيم نخواهد شد .

بررسي ها[ویرایش]

مطالعه و كاوش در موفقيت اين تشكيلات در طول مدت خدمت مخلصانه خصوصاً در سالهاي اوليه شكل گيري مي تواند راهنماي موثر و خوبي براي آشنائي با عوامل پيروزي باشد به راستي چه عواملي موجب اين همه موفقيت گرديده است ؟ چه روشهاي مناسب باعث اين همه خدمات در سطح روستا گرديده است ؟ و چگونه موجب تحول شگفت انگيز در سطح روستا شد ؟ بررسي عواملي كه اين تشكيلات را گل سر سبد همه تشكيلات اجرائي ساخته است قابل شناسائي است . تشكيلاتي كه تا آن روز هيچ سابقه اجرائي در عرصه كار نداشت و اكثر افراد خدمتگزار در اين ارگان انقلابي از افراد تازه كار و به اصطلاح صفر كيلومتر بوده و سابقه مديريتي در هيچ اداره كشور نداشتند بلكه بسياري از آنان جوانان ديپلم وزير ديپلم و تعدادي هم دانشجوي دانشگاههاي كشور بودند ولي قلبي مملو از ايمان و اعتقاد داشتند و به امام و انقلاب عشق وافر نشان داده و سري پر شور براي خدمت به محرومين داشتند . اينك در اينجا دو سئوال مطرح است .
۱- موجبات اين همه افتخار كه در جهاد سازندگي و مديريت آ؛ن وجود داشت چه بود ؟ در پاسخ به چنين سئوال بايد گفت : همه اين خدمات غزت آفرين در سايه « فرهنگ و مديريت جهادي » بود اگر آن فرهنگ و روحيه در پرسنل جهاد وجود نمي داشت هرگز شاهد اين همه افتخارات نبوديم .
۲- سئوال ديگر اينكه آيا تاكنون براي شناخت آن عوامل كه امروزه در تعاريف از آن به عنوان فرهنگ و مديريت جهادي ياد مي شود كه قدمهائي برداشته شده است ؟ آيا مسئولين و نيز حافظان و مروجين چنين فرهنگ به اين فكر افتاده اند كه چرا و چگونه آن دوره طلائي بوجود آمده است ؟ و تاكنون براي حفظ آن روحيه چه حركت مثبت و سازنده اي كه موجب حيات مجدد آن فرهنگ بشود . صورت پذيرفته است ؟
گر چه در طول اين مدت در اين زمينه حركتها و اقدامات خوبي انجام پذيرفت كه انصافاً جاي تقدير و تشكر دارد . ولي كافي و شايسته آن همه عزت ها و افتخارات نبود و بايد پذيرفت كه قدمهاي كوچك و اقدامات چنيني نمي تواند گوشه اي از ايثارگريها و تلاشهاي عزيزان جهادي را به تصوير بكشاند . بلكه به حركتهاي وسيع علمي و فرهنگي و تبليغاتي نياز است . اميد است از اين تاريخ به بعد به يمن ايجاد فضاي مناسب محققين و نويسندگان خصوصاً جهادگران و مسئولين فرهنگي مجموعه تلاشهاي خوبي انجام داده و بستر مناسب جهت ارائه خدمات و فداكاريهاي جهادگران فراهم سازند .

مدال افتخار[ویرایش]

توفيقات شگفت انگيز فرهنگ و مديريت جهادي صرفاً يك ادعا نيست بلكه با عنايت به سابقه شكل گيري آن و بابررسي به ديدگاههاي رهبر كبير انقلاب حضرت امام (ره ) در پيام نخست و نيز پيامهاي هر ساله كه به مناسبت سالگرد تشكيل جهاد سازندگي صادر مي فرمود و نيز عنايات خاص رهبر فرزانه حضرت آيت ا... خامنه اي حفظه ا... و ديگر شخصيتهاي بر جسته به مناسبتها مختلف از جمله در جمع جهادگران همه و همه نشان دهنده خدمات گسترده صادقانه در طول خدمت بوده است . و همگان بر اين باوريم كه تنها ارگان انقلابي جوشيده از متن جامعه اسلامي چگونه در خط مقدم جبهه و جنگ در قالب پشتيباني مهندسي در دوران دفاع مقدس و حتي در مدتي پس از آن حضور فعال داشته و با احداث جاده هاي نظامي در مناطق جنوب و غرب كشور و منطقه حساس عملياتي ايفاء نقش نموده است و با احداث سنگرها ي انفرادي و گروهي در رساندن امكانات و تجهيزات نظامي به رزمندگان و نيز باز سازي مناطق جنگي و اهداء ۳۱۰۰ شهيد بي سنگر و هزاران جانباز و آزاده و ايثارگر دين خود را تا حدي به اسلام و انقلاب اداء نموده اند .
بدون ترديد خدمات فراموش نشده و خاطره هاي حماسي رزمندگان جهادي در قالب اين الفاظ و در جند سطر گنجايش ترسيم نيست و بهترين عبارت گويا و زيبا كه معرفي كننده خدمات اين عزيزان مي باشد همان لقب جاودانه « سنگر سازان بي سنگر » است كه رهبر عزيز و امام راحل ما چنين مدال افتخار را به جهادگران عنايت فرمود .

ضرورت چند پرسش[ویرایش]

حال جاي اين پرسش است كه چرا چنين روحيه عالي و وصف ناشدني با وجود آن همه سابقه درخشان و خدمات ارزنده در چنين حالت و وضعيت نابساماني قرار گرفته است ؟ وضعيتي كه چندان رضايت بخش نيست و در مواردي جاي تاسف دارد . و همواره بايد زمانهاي اوليه جهاد سازندگي را در خاطره ياد كنيم و از آن روزگار و دوران طلائي كه سراسر عزت و افتخار بود صرفاً حسرت بخوريم و بالاخره امروز از آن همه جوش و خروش و گرمي و حرارت چندان خبري نيست بلكه در بسياري از موارد به سكون و سكوت گرائيد . باز هم جاي ذكر است كه هنوز هم كه هنوز است آن روحيه شايسته به صورت كامل از دست نرفت و افرادي را شاهديم كه در مسئوليتهاي خويش همان روحيه را حفظ كرده و خود را افرادي جهادي مي دانند و در فرهنگ جهادي بسر مي برند .
البته اينگونه افراد صرفاً به يك يا چند نفر منحصر شده است بلكه بسياري از همكاران جهادي باسابقه اند كه روحيات اوليه جهادي خويش را حفظ كرده اند .
پرسش ديگر اينكه چه راهي را بايد در پيش گرفت تا به همان نقطه رسيد و بار ديگر در همكاران شاهد همان روحيه در عرصه هاي خدمت باشيم ؟
براي پاسخ به اين پرسش نخست بايد به دو نكته نگاه واقعي نمود .
۱- بررسي و نگاه عميق به آن دسته از عواملي كه چنين فرهنگ و مديريت شايسته را پديد آورد به عبارت ديگر به مثبتات اين مسئله بايد توجه كافي نمود .
۲- عواملي كه سبب از دست رفتن و كم رنگ شدن روحيات و فرهنگ و مديريت جهادي گرديده است به عبارت ديگر آندسته از عواملي كه سبب آسيب رساني به چنين فرهنگ گشته است و به اصطلاح منفيات قضيه بايد بررسي شود .بنابراين بر شمردن و نيز پيدا كردن عوامل ( مثبتات و منفيات ) و اطلاع دقيق داشتن آنها ما را در فرآيند بعدي راهنمائي مي نمايد و هم چنين راهكارهاي عملي در حفظ و نگهداري آن ويژگيها و عوامل سازنده را به ما نشان خواهد داد .
نوشتار حاضر سعي دارد كه نگاه واقعي به آسيبها و آفاتي كه سبب از دست دادن فرهنگ و مديريت جهادي است و يا موجب كم فروغي و كم رنگي آن مي گردد به صورت اختصار بررسي نمايد و تا آنميزان كه ظرفيت مقاله گنجايش دارد راهكارهاي آن را منعكس سازد .و بر اين باوريم كه اگر همين عوامل و يا بهتر بگوئيم همين آسيبها بر پيكره هر نهاد و ارگان انقلابي ديگر نيز وارد گردد همين چالشها را بدنبال خواهد داشت و متأسفانه اكنون شاهد همين چالشها در ديگر نهادهاي انقلابي نيز هستيم و منحصر به جهاد سازندگي نبود و نيست بنابر اين وظيفه اينجا حكم مينمايد كه با دقت هرچه بيشتر و با نگرش عميق به عواملي كه موجب آسيب رساني به فرهنگ و مديريت جهادي شد و يا مي شود مورد بحث قرار گيرد . حال كه بدنبال زنده ساختن موقعيت افتخار آميز گذشته هستيم لازم است هر يك از آفات پس از شناسائي كامل مورد مبارزه جدي قرار گيرد و از راههاي مختلف بايد جلوگيري صورت گيرد تا از صحنه كار اخراج شود صرف شناسائي كافي نيست و بايد راههاي علاج آن را پيدا نمود و عملا وارد مبارزه شد . نظير نفوذ ميكربها و ويروسها در بدن انسان پس از شناسائي علت بيماري و تشخيص آن بدون درنگ مي بايد مرحله درمان و مبارزه با آن بيماري آغاز گردد و بيمار .وارد صحنه درمان گردد به نظر مي رسد اين مسئله يعني درمان بيماري ومبارزه با آفات و آسيبها بسيار با اهميت تر و مهمتر از مرحله تشخيص بيماريها و آفات است مسلماً اگر مبارزه با آسيبها آغاز شود و چهره فرهنگ و مديريت جهادي از گرد و غبار آفات زدوده گردد در آن لحظه شما چهره فرهنگ و مديريت جهادي را درخشان مي بينيد .

ضرورت حراست[ویرایش]

همانگونه كه در سطور گذشته بدان اشاره شد فرهنگ و مديريت جهادي نيز همانند ديگر پديده ها از آسيب و يا آسيبها مصون نيست و نمي توان آن را دور از آفات دانست . ليكن با بكارگيري برخي از امور مي توان تا حدي به آن مصونيت بخشيد و كنترل نمود .
باز هم تكرار مي كنم كه امروزه نيز فرهنگ و مديريت جهادي در بسياري از افراد جهادگر وجود دارد چه آندسته از جهادگراني كه در مجموعه ادامه فعاليت مي دهند و چه آن تعداد افرادي كه به انحاء مختلف از جهاد جدا شده اند به صورت يك اصل فراموش نشدني و ايده هميشگي در نهاد آنان وجود داشته و دارد و بسيارند كه پس از گذشت چند سال از دوره طولاني خدمات صادقانه همان روحيه و شأن مديريت جهادي را حفظ كرده و آن را جزء بهترين هديه الهي و عاليترين امتياز خويش مي دانند و افتخارشان اين است كه در يكدوره از دوران خدمت خود چنين توفيقاتي را بدست آورده و تا كنون آن را حفظ نموده اند ولي نبايد فراموش كرد كه فاصله زماني از روزهاي اول پيروزي انقلاب از يك طرف و نبود زمينه هاي خدمت و شرائط خاص آن از طرف ديگر موجب گرديد كه فرهنگ و مديريت جهادي دچار آسيبها گردد گر چه ممكن است فرآيند ذكر شده تأثير اندكي بخشيده باشد ولي در شعارها و حتي در بسياري از تحليلهاي علمي و تجري اين حقيقت را پذيرفته ايم كه حفظ و حراست يك شي و نگهداري از آن راحت تر از بدست آوردن آن نيست .
بنابر اين حفاظت از يك امر باارزش كه حيات سياسي و اجتماعي و عقيدتي تشكيلات به آن وابسته است بايد از روشها و تاكتيك هاي مناسب و صحيح كه در اختيار است بهره جست و به اصطلاح آفت زدائي كرد . لذا در قدمهاي نخست بايد شناسائي كامل آسيبها انجام گيرد و در قدمهاي بعدي روشهاي جلوگيري از آن صورت پذيرد .
ذكر اين نكته در اين قسمت ضروري است كه براي هر حركت آنهم از نوع حركتهاي سازنده و مثبت به ويژه حركتهاي معنوي دوره بحران و عبور از موانع وجود دارد كه با اندك غفلت موجب كندي حركت خواهد شد و يا به سكون دچار مي سازد در توصيه هاي قرآني علي الدوام اين گونه هشدارها و اعلان خطرها ديده مي شود . از جمله آيه شريفه « فليحذر الذين يخالفون عن امره ان تصيبهم الفتنه او يصيبهم عذاب اليم » (۱)آنان كه فرمان خدا را مخالفت مي نمايند بايد از فتنه و يا عذاب دردناك خدا بيمناك باشند روشن است كه مخالفت فرمان الهي موجب ايجاد فتنه در دنيا و چشيدن عذاب دردناك در آخرت خواهد شد طبق مضمون آيه شريفه اينگونه حركات داراي اثراتي است در دنيا و نافرماني از آن نيز دچار بحرانهاي شديد .

حقيقت فرهنگ و مديريت جهادي[ویرایش]

بدون ترديد فرهنگ و مديريت جهادي همان فرهنگ دين و مكتب اسلام است . همان فرهنگ خداباوران و يكتا پرستان است . همان فرهنگ ولايت و امامت و خلاصه فرهنگ محمد و علي و فرزندان پاكشان است و بايد توجه داشت كه در تحليلها و بررسيها هرگز نبايد فرهنگ و مديريت جهادي را با فرهنگ ناب محمدي (ص) جدا تصور نمود . بدليل اينكه به عقيده همه جهادگران راستين راز و رمز موفقيت اين عزيزان در صحنه هاي مختلف خدمات رساني و محروميت زدائي و نيز مبارزه با دشمنان بعثي و حضور در صفوف رزمندگان اسلام تنها داشتن عوامل معنوي بود و وابستگي به
۱- سوره نور ،آيه ۶۳

اعتقادات قلبي قابل توجيه است تأكيد مضاعف مي نمائيم كه بشريت در طول تاريخ از انواع انحرافها و آسيبها در امان نبوده است و دائماً با آنها دست به گريبان و به شدت از نفوذ آنها رنج مي برد و بناچار همواره در جستجوي علل و عوامل رهائي بخش بود .
در قرون اخير در حوزه هاي تحقيق و كاوش توجه به شناخت آسيبها نيز مورد توجه محققين و پژوهشگران قرار گرفته است بطوريكه در مراكز آموزشي و علمي رشته هائي از موضوعات آسيب شناسي جزء آموزه هاي اساسي دانشگاهها و انسيتوها و.. گرديده است . در اين رشته نو پا كتابها و جزوات و مقالات فراواني انتشار يافت و يافته هاي علمي نيز امروزه در اختيار كاوشگران است . تحقيقات نسبي نشان داد كه فرهنگ و مديريت جهادي نيز دچار آسيبها گرديده و او هم در امان نبود و نيست خصوصاً در سالهاي اخير مشاهدات عيني نشان ميدهد كه نسبت به سالهاي آغازين زيادتر گرديده است و سعي ما بر اين است كه برخي از آسيبها را كه بنظر مي رسد خيلي مهم تر است نشان دهيم .
۷- واژه آسيب
اين واژه در موارد عديده به عنوان پيشوند بكار ميرود و در بسياري از علوم مورد بهره برداري قرار مي گيرد نظير آسيب شناسي اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي ، اخلاقي ، ديني و ... در توصيه هاي ديني و فرهنگ اسلامي مسئله آسيب كه با واژه آفت ذكر شد در بسياري از موارد نقل گرديده است البته بايد توجه داشت كه تعبيرات حديثي منحصر به واژه آفت نيست علاوه بر واژه هائي چون موانع ، ضد ، عدو و ... بكار رفته است . جالب است كه در يكي از كتابهاي حديثي كه در سالهاي اخير به زيور طبع آراسته گرديد مؤلف در رابطه با واژه آفت و هشدارهاي اخلاقي فقط از امام اول شيعيان حضرت علي (ع) ، ۷۰ حديث با واژه آفه . از توصيه هاي اخلاقي نقل كرده است . جالب تر اينكه در بسياري از اينگونه احاديث جمله زيباي « لكل شي آفه » و يا « لكل شيئي آفات» به صورت مفرد و يا به صورت جمع ذكر گرديد به اين معني كه آفت براي هر چيز يك اصل پذيرفته شده در مكتب است . اگر محدوديت مطلب اجازه مي داد ، جا داشت از بيانات معصومين (ع) چند نكته اخلاقي به عنوان شاهد بر مدّعي و هم چنين عنوان تيمن و تبرك نقل مي كرديم ولي امكان نقل نيست به لحاظ وجود محدوديت ها ولي اين نكته را ياد آور مي شوم كه در مجامع روائي پس از ذكر آفت يا آفات كه همان معني آسيب و يا آسيبها است از بيان معصومين (ع) نسبت به رفع آنها و چگونگي بر طرف ساختن آنان راهكارهاي عملي نيز نشان داده شده است . يعني راه علاج اينگونه بيماريها در توصيه هاي ائمه معصومين (ع) آمده است كه خود بحثهاي فراوان و جالبي دارد كه مقالات و جزوات ديگري را مي طلبد و بخواست خدا سعي بر اين است در خصوص موارد آفتهاي فرهنگ و مديريت جهادي در حد بضاعت به برخي از آنها اشاره گردد.


شناخت و تبيين آسيب ها[ویرایش]

برخي از آسيبها را كه از نزديك با آنان آشنا هستيم و صاحب نظران نيز نسبت به آنان نظر دارند به صورت كلي و كوتاه اشاره مي شود و آنها عبارتند از :
۱- نفوذ انديشه هاي مادي و نفساني
۲- عدم التزام عملي و يا عدم پايبندي به رفتارهاي ديني و اخلاقي
۳- رخنه فرصت طلبان و سست عنصران در مسئوليتها
۴- بركناري و يا بي مهري نسبت به پايه گذاران جهاد
۵- ضعف نظارت و ارزشيابي
۶- سستي در كادر سازي
۷- بي توجهي يا سطحي نگري به جايگاه نمايندگي ولي فقيه
البته مواردي ديگر نيز وجود دارد كه به نظر مهمترين آنها مواردي است كه آمده است در اين قسمت به توضيح هر يك پرداخته م مختصراً اشاره مي كنم .
۱- نفوذ انديشه هاي مادي
بدون استثناء در وجود هر انسان غرائز و تمايلات گوناگوني وجود دارد كه وجود هر يك براي ادامه حيات ضروري است ليكن بايد توجه داشت كه اگر اين غرائز كنترل نشود و از حد خويش تجاوز نمايد آدمي را تهديد كرده و به لحاظ كشش طبيعي در بسياري از موارد به ورطه سقوط مي كشاند كه امام علي (ع) در بياني مي فرمايد : « عبد الشهوه اذل من عبد الرق »(۱) بنده خواهشهاي نفساني از بنده زر خريد پست تر است در جاي ديگر مي فرمايد : « عبد الشهوه اسرء لاينفك اسره »(۲) اسير تمايلات نفس هرگز از اين اسارت رهائي نخواهد يافت برخي از افراد به لحاظ عدم تربيت صحيح خانوادگي و نيز عدم نفوذ دين در عمق جان وي و ديگر مسائلي نظير اينگونه مسائل باعث مي گردد در برهه اي از زمان تحت تاثير فضاي حاكم بر جامعه قرار گيرد به اين معني در فضاي حاكم ديني خود را متدين و در فضاي غير ديني خود را بي دين جلوه دهد در حقيقت او متأثر از فضاي موجود و جو حاكم است . اينگونه افراد در فرصتهاي سخت ديني و فرصت آسايش دنياي ضد دين . خيلي زود فضاي آسايش را پذيرفته و فرصتهاي ديني را از دست خواهند داد . نمونه هاي آن در تاريخ انبياء الهي خصوصاً در اسلام فراوان آمده است و بر طبق فرمايشات امام سوم شيعيان حضرت ابا عبد ا... الحسين (ع) در سرزمين تاريخي كربلا با اطلاع از حضور هزاران افراد مسلمان نما در مخالفت با آن حضرت و اطاعت از بني اميه چنين مطلبي را در ضمن سخنان خويش به اصحاب باوفايش فرمود :« الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم و ... » بسياري از مردم
بنده تمايلات دنيوي هستند و به سوي آنها كشش دارند و اظهار دين براي آنان يك لقلقه زباني است .
۱ و ۲- غررالحكم شماره ۶۳۰۰و۶۲۹۸
« يحوطونه مادرت معايشهم فاذا محصوا با البلاء قل الديانون » (۱) حمايت و پشتيباني از دين تا آنجا است كه زندگيشان در رفاه است و آنگاه كه در بوته امتحان قرار گرفتند دينداران كم خواهند شد .وجود اينگونه افراد در تشكيلات جهاد سازندگي هم قابل انكار نيست . بودند افرادي كه با وجودسابقه درخشان و تلاشهاي صادقانه و حضور در خط مقدم دفاع مقدس امروزه طرززندگي آنها و روش تفكر شان تغيير يافته و متأسفانه تحت تأثير تمايلات نفساني قرار گرفته و اسير مسائل مادي گرديداند و شايد نسبت به دورة درخشان گذشته خويش اظهار پشيماني هم بنمايد و بر اين روند فعلي خود دلائل و برهاني داشته و دارند و خود را قانع ميسازند و قرآن نيز اين آسيب را چنين معرفي مي نمايد « فلا تتبعوا الهواي ان تعدلو ا» از هوا و هوس پيروي نكنيد كه از حق منحرف مي شويد .يعني برخورد غير منطقي با هوا و هوس مساوي است با انحراف از حق.

۲- عدم التزام عملي و يا عدم پاي بندي به رفتارهاي ديني
افرادي كه خويشتن را با تكرار انجام عملي و رفتارها و سكنات ديني تربيت نكرده باشند و دستورات ديني را با حركات و رفتار انجام نداده باشند نمي توان چندان به پاي بندي هاي ديني اميدوار بود .صرفاً باورهاي ديني را قبول داشتن و يا به زبان اعتراف نمودن آدمي را از ارتكاب به خلاف باز نمي دارد . دينداري نيز همانند بسياري از واقعيتها جامعه داراي مقررات است كه رعايت همين مقررات و انجام هر يك موجب كنترل انسان و ارتكاب به ناهنجاريها است . بنابر اين اهتمام به انجام فرائض كاشف از روح انقياد و موجب تقويت اساس تقوا و ايمان و اخلاق است . در حديثي از پيامبر اسلام (ص) نقل شد « اعمل بفرائض الله تكن اتقي الناس » (۲)به آنچه خدا واجب كرد عمل كنيد تا با تقواترين مردم باشيد و نيز در حديثي ديگر از امام چهارم (ع) نقل شد كه فرمود: من عمل بما افترض الله عليه فهو من خيرالناس (۳). هركس به واجبات الهي عمل نمايد از بهترين مردم است . در آيه شريفه به كسانيكه ادعاي دوستي با خدا را داشته اند و ظاهراً دليلي بر عدم پاي بندي خود نسبت به اعمال ارائه مي كردند پاسخ بسيار دندان شكن به آنان داده و چنين مي فرمايد: قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني... اگر خدا و آئين او را علاقه منديد پس پيروي و اطاعت مرا بنمائيد و مفهوم آيه اين است اينكه مرا اطاعت نمي نمائيد پيداست كه دوستار ما هم نيستيد.و لذا روح پاك داشتن و فرهنگ دين را در اعماق جان حس كردن در سايه الترام عمل به دين است . رفتارها بايد نشان دهنده باورهاي قلبي باشد. در بسياري از حالتها حالت ظاهري نشاندهنده حالتهاي معنوي و دروني است و عكس آن نيز به همين صورت است اگر فرهنگ جهادي و مديريت آن بخواهد بار ديگر زنده گردد بايد اعمال و رفتارهاي فردي واجتماعي جهادگران نيز دگرگون گردد و به همان دوران اوليه برگردد و لذا اين حركت و حالت يعني عدم پاي بندي به رفتارهاي ديني نيز ديگر آسيبي است كه موجب از بين رفتن آن خواهد شد و مي شود . يادمان نرفته است آندسته از جهادگران ديروز كه نام و ياد آنان امروز موجب افتخار - تحف العقول ص ۱۷۴ ۲- اصول كافي ج ۲ص۸۵ ۳- اصول كافي ج ۲ ص ۸۱
ما است داراي روحيه جهادي بودند و هم چنين شأن مديريت جهادي را حفظ مي نمودند و مي نمايند. كساني اند كه به تمام واجبات عمل كرده و حتي به مستحبات نيز پاي بند بودندو اين ها فعلاً هم كم نيستند و همان فرهنگ را حفظ كرده و تا سالهاي سال آگر زنده بمانند از چنين روحيه اي برخوردار خواهند بود.
۳- نفوذ فرصت طلبان و سست عنصران:
يكي از طرفندهاي مهم دشمن در ناكامي ملتها و عقيم ساختن حركتهاي اصلاحي و جنبش هاي خيرخواهانه نفوذ در صفوف مستحكم آنان است و نفوذ بيگانگان در هر جامعه موجب انحراف و ناكامي آن جامعه خواهد شد. زيرا اعمال نفوذ فلسفه اش انحراف و به نيستي كشاندن است . لذا مسئولين جوامع اصلاح گر و ملتهاي بيدار و هشيار بايد همواره هشياري خويش را حفظ نموده و همه جوانب امر را به دقت مورد نظر داشته باشند. البته دشمن نيز در اعمال نفوذ تاك تيكهاي مدرن و غيرقابل پيش بيني نشده اي بكار مي گيرد. فرهنگ و مديريت جهادي نيز از عمده ترين بنيادهائي است كه همواره مورد دشمني دشمنان جهاني قرار داشته و دارد. همانگونه كه بارها شنيده شد استكبار جهاني در سالهاي پس از پذيرش قطعنامه هميشه از مسئولين محترم نظام براي ادامه گفتگو و يا رابطه با ابرقدرتها از جمله پيش شرطي بر آن تأكيد داشتند حذف ارگانهاي انقلابي كشور بوده است . زيرا وجود هريك از نهادهائي كه حضرت امام ره پايه گذار آن بوده همانند خاري است برچشمان دشمن و مهمترين سدي در مقابل نفوذ برملتهاست قطعاً جهادسازندگي مورد خشم و كينه دشمن است زيرا جهادسازندگي در خود روحيه و فرهنگي دارد كه در قدم اول شعارش دشمن ستيزي و استعمار زدائي است و آن را خصوصاً در عمران و آباداني روستاها و مناطق محروم و نيز در جبهه هاي حق عليه باطن نشان دادو «در اين راه اولين شهيد را قبل از جنگ تحميلي به اسلام و انقلاب تقديم كرد » (۱) .
مخفي نماند اخيراً يعني پس از پذيرش قطعنامه و خاتمه يافتن فتنه جنگ حركت ناخواسته اي در اين نهاد انقلابي صورت گرفت كه در برخي از موارد چندان شايسته و مصلحت نظام نبود. اينكه افراد متعهد و رزمنده جايش را به افراد حداقل بي تفاوت بدهد در حاليكه اينان سالهاي سال دست از همه مواهب زندگي شسته و در جهادسازندگي خدمت كرده بودند، خصوصاً در مناطق جنگي ماهها و سالها جنگيدند و شهيدان زيادي تقديم اسلام كرد و مقدار زيادي جانباز و آزاده نيز در جهاد به يادگار ماندند متأسفانه با پرداخت اندك امتياز مادي را آنان از مجموعه بيرون راندند و عذرشان را به اصطلاح خواستند به نظر ميرسد حق آنان اين گونه برخورد نبود. زيرا بسياري از آنها تا حدي مي توانستند كارهاي اداري انجام دهند ضمن اينكه حضور آنان در جمع پرسنل يادآور حماسه آفريني هاي هشت سال دفاع مقدس در اذهان مي بود، تأسف آور اينكه براي جايگزيني چندان دقت كافي به عمل نيامده
۱- مقام معظم رهبري در جمع مسئولان و وزير جهادسازندگي مورخ ۱۵/۷/۷۷


است و تا آنجا كه نويسنده بررسي كرده است افراد بي خبر از جنگ و جهاد و تقريباً دور از فرهنگ جهاد و مديريت آن جايگزين گرديدند . اين سياست نيز آسيبي ديگر بر پيكره جهادسازندگي مي تواند باشد كه متأسفانه تا حدي هم آسيب وارد كرده است و موجب تضعيف فرهنگ و مديريت جهادي شد . البته مطلب بسيار است ولي به همين مقدار بسنده مي نمائيم .
۴- بركناري يا بي مهري نسبت به بانيان جهاد در عرصه مسئوليتها:
از اصول سيستم مكتب ما در احراز پست و مسئوليت شايسته سالاري است كه بحث آن به طور كافي و وافي در كتب مديريت اسلامي و غيره پرداخته شد در اين فرصت به اين قسمت از بحث نمي پردازيم و مواردي كه مورد نظر است اشاره نمايم كه تاكنون ضربات سختي بر پيكره جهاد سازندگي وارد گرديد. از اينكه اين سياست خزنده از كجا و از ناحيه چه كسي يا كساني آْغاز گرديد براي نگارنده شناخته شده نيست ولي چنين حركت نابجا شكل گرفت و جداً غيرانتظار بوده و هست و آن اين بود كه افراد شايسته و دلسوز كه سهم جدي در تشكيل اين نهاد انقلابي داشته اند و در شكل پذيري آن در زوزها ي نخست تلاشها كرده و رنجهائي متحمل شدند ولي بدلائل مختلف و بي توجهي برخي از مسئولين و يا ايجاد فضاي نامناسب از جهادسازندگي رانده شده و در جاي ديگر انجام وظيفه مي نمايند. اگر معتقديم كه فرهنگ و مديريت جهاد بايد حفظ گردد جا داشت جهت ترويج و اشاعه فرهنگ و مديريت جهادي در رأس برنامه ها از وجود فرهنگ سازان اصلي جهادسازندگي به نحو شايسته بهره مند مي شد و قضيه را درگير كشمكشهاي سياسي و جناحي نمي كرد نه اينكه اصولي ترين حركت را درگير برخي از مسائل بي حاصل و يا تنش زا كرده و بدون نتايج مثبت به اصل ارزشهاي ملي و انقلابي پشت پا زده شود. تصميم گيران يا بهتر بگوئيم سياست بازان تشكيلات جهادسازندگي در سالهاي اخير مي بايد توجه بيشتري به حفظ ارزشهاي معنوي و فرهنگي مي نمودند.
امام اول شيعيان علي (ع) در يك بيان حكيمانه توصيه مي فرمايند كه در مسئوليتها تقديم « الافاضل علي رذائل » يعني شايسته گان در بدست گرفتن پست و مسئوليت برتري دارند. و طبق تأكيد قرآن كه مي فرمايد: ان الله بأمركم آن تؤدو الامانات الي اهلها. پست و مسئوليت خود امانت بزرگ الهي است و اين امانت بايد بدست كساني كه اهليت داشته و دارند قرار گيرد. يعني ملاك شايستگي شخصي است كه اگر رعايت نشود آسيب ديگري است بر فرهنگ و مديريت جهادي.
۵- ضعف نظارت و ارزشيابي:
در يك تشكيلات وجود اهرم هاي نظارت و ارزشيابي يك ضرورت است زيرا هر تشكيلات ممكن است در طول زمان خود از مسير اصل خويش دچارانحراف گردد. خصوصاً به لحاظ وجود بافتهاي متفاوت اعم از مدير ، معاونين ، كارشناسان و ديگر مجموعه و با توجه به وجود محدوديت در مسئوليتها . بنابراين در بدنه تشكيلات به لحاظ بررسي به عملكردها و كيفيت و كميت اجراي برنامه با نظارت بر امور امري است اجتناب ناپذير. مجموعه مي بايد در چهارچوب اهداف مشخص و مدون هدايت شود. چنانچه انحرافي ديده شود و بايد در اسرع وقت با قدرت برخورد گردد. اما از اينكه چه كس يا كساني اين مسئوليتها را داشته باشند ، خود نياز به بررسي ديگري است آنچه كه مربوط به حيطه بحث ماست نظارت بر ارزشهاي ديني و فرهنگ جهادي است و ارزشيابي نيز در محدوده همان مسئله است . متأسفانه تاكنون در اين دو وظيفه كار جدي صورت نپذيرفت واگر هم انجام شد بسيار ضعيف و در حد سمبليك بوده است . اگر از ابتدا و تشكيل نهاد انقلابي جهادسازندگي جهت حفظ فرهنگ و مديريت جهادي نظارت و ارزشيابي بطور صحيح و جدي عمل شد قهراً وضعيف بهتر از اين مي بود و جهادگر واقعي بيشتري مي داشتيم و اين دغدغه خاطر را در مجموعه تا اين حد نمي داشتيم و جا دارد مسئولين محترم فرهنگي جهاد يك چنين تشكيلاتي كه صرفاً ارزشهاي ديني وفرهنگي پرسنل را ضمن فعاليتهاي اداري بررسي نمايد راه انداخته و حداقل سالي دوبار كليه نيروها را از صدر مسئوليت تا ذيل بدون در نظر گرفتن مسائل و ملاحظاتي چون عاطفي بومي گري رو در بايستي و .. بطور دقيق نظارت و ارزشيابي كند.
خالي بودن چنين جايگاه ضربه مهلكي به فرهنگ و مديريت جهادي وارد خواهد ساخت و از آسيبهاي مهلك مي باشد و تاكنون هم از نبود چنين حركت سازنده آسيبهائي وارد گرديد و اين آسيب رساني همواره نيز ادامه دارد.
در بسياري از جلسات و يا گفتگوي صورت به صورت اينگونه انتقادات شنيده مي شود خصوصاً از سوي افراد با سابقه و با تعهد كه در مجموعه اداري كسي نيست كه بين افراد كاري و يا وقت گذران و نيز دلسوز و بي تفاوت و .. فرقي گذاشته و نسبت به كساني كه دلسوزانه تلاش مي نمايند و همه همشان خدمت است فرقي با بي تفاوت ها بگذارد. در اينجا لازم است از راهنمائي امام علي (ع) بهره ببريم كه در سفارش به نماينده و استاندار خويش مالك اشتر چنين مي فرمايد: ولايكوننّ المحسن و المسي عندك بمنزله سواء. اي مالك : هرگز نيكوكار و بدكار در نظرت يكسان نباشند. فان ذالك تزهيداً لاهل الاحسان في الاحسان. و تدريباً لاهل الاساءه علي الاساءه زيرا نيكوكاران در نيكوكار ها بي رغبت و بدكاران در بدكاري تشويق مي گردند. بنابراين در يك تشكيلاتي كه سابقه آن همه خدمات با ارزش دارد ضروري است آن تلاشهاي خالصانه به عنوان فرهنگ ديني احياي گشته و جاويدان بماند. يكي از راههاي حفظ آن فرهنگ و مديريت نظارت و ارزشيابي درست است در صورت ضعف نظارت و ارزشيابي آسيب جدي بر فرهنگ و مديريت خواهدبود .
۶-سستي در كادر سازي :
از بركات انقلاب اسلامي و نيز نفوذ كلام حضرت امام (ره) و سبك زندگي مبارزاتي آن بزرگوار وجود افراد فدائي اسلام وانقلاب در جامعه بوده است كه اين عده نيز كم نبودند سراسر كشور مملو از افراد صادق و مخلص و خدمتگزار واقعي بود. و بسياري از آنها نيز روحيه مديريتي و توان اداره ادارات و سازمانها را بخوبي داشتند. گرچه بسياري از آنها سابقه مديريتي نداشتند اما به لحاظ عشق به خدمت رساني خيلي زود پيچيدگيها و فرمول مديريت را آموخته و تجربه كردند. علاوه بر اينكه همان كاركنان و مديران تشكيلاتهاي موجود كشور خودشان روشهاي مديريت را آشنا بوده بي درنگ اداره آن تشكيلات را در دست گرفتند و مديريت مي كردند. با عنايت به اينكه نياز بود در همان روزهاي نخست شيوه كادر سازي اعمال مي شد و سياست تربيت نيروهاي مخلص و با فرهنگ ديني جهت اداره كشور بكار گرفته مي شد. البته بسياري از مسئولين نظام به لحاظ سرگرم شدن به اداره كشور، گر چه چنين تصميمي را داشتند ولي فرصت اجراي آن را پيدا نكردند.
يكي از مواردي كه فرهنگ و مديريت جهادي ضربه جدي ديد مسئله عدم كادرسازي بود و اين نقيصه هنوز هم احساس مي گردد و هيچكس و يا هيچ يك از واحدهاي موجود و متصديان فرهنگ و فرهنگ سازان تاكنون برنامه مؤثر و سازنده اي در اين جهت ارائه نكرده اند و همواره بايد به اين فكر بود كه اگر فرهنگ و مديريت جهادي بخواهد خود را در عرصه كار نشان دهد چگونه مي تواند عملاً اين وظيفه را انجام دهد و بر همه روشن است كه استفاده از نيروهاي متعهد و با فرهنگ جهاد كه اينك انجام وظيفه مي نمايند براي هميشه در عرصه مسئوليتها امكان ندارد زيرا دوره خدمت و عمر حضور آنان روزي طبق قانون پايان پذيرفته و بسر خواهد آمد. آيا براي جايگزيني نيروي موجود نيروئي همانند نيروهاي قبل تربيت شده است ؟ آيا نيروهاي جديد كه جاي افراد قبلي را گرفته و يا خواهند گرفت همانند آنها خواهند بود؟ آيا آن اخلاص و صفا وآن تعهددرروحيه در نيروهاي جايگزيني وجود دارد؟ به راستي جهت حفظ و حراست فرهنگ و مديريت جهادي با وجود عدم نيروهاي واجد شرايط به فرهنگ و مديريت جهادي چه بايد كرد؟
اين مسئله نيز يكي ديگر از آسيبهاي فرهنگ و مديريت جهادي است . لازم است دلسوزان و متوليان اين امر نسبت به اين مسئله يعني كمبود چنين نيروها جهت اداره تشكيلات حركتهاي سازنده اي را آغاز نمائيد. گرچه تشكيلاتي در وزارت خانه به عنوان اداره گزينش نيرو و در حدي انجام وظيفه مي نمايد ولي بحث گزينش نيروها و تربيت و كادرسازي دو مقوله جدا از هم هستند و از جهت كاري چندان با هم ارتباطي نداشته و ندارند و پيشنهاد ما در كادرسازي والاتر و گسترده تر از مسئوله گزينش است به اميد برداشتن قدمهاي مؤثر در آينده.
۷- بي توجهي يا سطحي نگري به جايگاه نمايندگي ولي فقيه
جهادسازندگي در بين ديگر نهادهاي انقلابي داري اويژه گيهائي است كه ديگر دستگاههاي اجرائي از داشتن آن محرومند حتي تعدادي از ارگانهاي انقلابي نيز از داشتن چنين ويژگيهائي بي نصيب هستند و آنها از ويژگيهاي خاص جهادسازندگي است از جمله حضور نماينده محترم ولي فقيه در كنار نيروها است البته در برخي از ارگانهاي انقلابي نيز مقام معظم رهبري نماينده دارند كه از جمله آنها سپاه پاسداران و ...است .
بي شك حضور نماينده محترم اما م(ره ) در ابتداي تشكيل جهاد و نيز پس از رحلت حضرت امام (ره) مقام معظم رهبري حضرت آيت ا.. خامنه اي نيز همان راه را ادامه دادو نمايندگان خويش را معرفي فرمودند و قريب سه دهه است كه جهادگران اين افتخار را دارند كه در كنار خويش از فيض وجود اين عزيزان بهره مندند. همانگونه كه وجود با بركت مقام معظم رهبري حفظه الله در كشور و جهان اسلام از موهبتهاي سراسر لطف الهي است و در بحرانها كشتي انقلاب را از تلاطم و موجهاي سهمگين بيدينان و ستمگران و دشمنان بين المللي به ساحل نجات مي رساند وجود نماينده لايق معظم له نيز مي تواند تشكيلات عظيم جهاد را با همان صلابت و فرهنگ غني اسلامي جهادي حفظ نمايد تا از تلاطمات دشمنان محفوظ ماند. بر نيروهاي جهاد فرض است كه اين جايگاه را حفظ نمايد براي بهره برداري بهينه از موهبت الهي چند نكته را بايد توجه داشت .
الف – همه بايد به قداست جايگاه ايمان داشته و همواره وجود اين پايگاه مقدس را در كنار خويش احساس كنند ضمن اينكه آن را از يادگاران حضرت امام (ره) دانسته بر استحكام پايه هاي فرهنگ جهادي به كمك اين جايگاه تلاش كنند از راهنمائي و هدايت داهيانه اش بهره مند گردند و پشتوانه محكمي براي انقلاب و ارزشهاي آن بدانند و باور داشته باشند كه اگر اين جايگاه نباشد و يا تضعيف شود در حقيقت ارزشها و باورهاي ديني ما از بين خواهد رفت . خلاصه حضور نماينده ولي فقيه و جايگاه مقدس نمايندگي را ضروري بدانيم .
ب – اين جايگاه مورد هجوم داشمنان است و بايد در موارد حساس و گوناگون از آن به نحو شايسته حمايت همه جانبه كرد. در مراسم و اقامه نماز جماعت و سخنرانيهائيكه از طرف اين جايگاه برگزار مي گردد حضور فيزيكي داشته و اگر خداي ناكرده توطئه اي عليه اين جايگاه صورت گيرد سعي در برطرف ساختن و خنثي نمودن بايد كرد و به اين جايگاه همه گونه حمايتها را بايد نمود. قطعاً اگر اين جايگاه تضعيف گردد فرهنگ و مديريت جهادي قطعاً رخت برمي بندد. بنابراين اطاعت و فرمانبرداري از آن و حمايت جايگاه مي تواند جلو آسيبهاي فرهنگ و مديريت جهادي را گرفته و كنترل و حفظ نمايد . البته اينكه جايگاه چه وظايفي داشته و چقدر مي تواند در تقويت فرهنگ و مديريت نقش داشته باشد بحث ديگري است كه در جاي خود بررسي شده و مي شود.
آخرين سخن :
در خاتمه ذكر چند نكته لازم است .
۱-آنچه كه دراين مقاله به عنوان عوامل آسيب آفريني به فرهنگ و مديريت جهاد عرضه شد منحصر به همين تعداد نيست بلكه زيادتر از اينها است .و سعي بر اين بود ضمن بر شمردن هر يك و آثار سوء آنها راه حل هر يك نيز به صورت كلي ارائه گردد تا اگر تصميم بر بهبود روحيه و فرهنگ و مديريت جهادي گرفته شد حداقل ÷يشنهادها مشخص باشد به اين اميد كه ديگر عزيزان خصوصاً محققين محترم و نويسنده گان عاليقدر موارد بيشتري و راه حلهاي مناسب تري را كاوش كرده و ارائه كنند .
۲-نهاد انقلابي جهاد سازندگي خصوصاً و جهاد كشاورزي به طور عام از نهادهائي است كه معمار بزرگ حضرت امام (ره) در حق وي وصفهاي فراواني نمود كه در تاريخ انقلاب ثبت شده است . و همه آنها نشانگر جايگاه و عظمت در ميزان خدمت رساني و محروميت زدائي و نيز صداقت و اخلاص تشكيلات و نيروها خدمتگزار بوده است . بر اساس مدارك و شواهد موجود هرگاه حضرت امام نام جهاد سازندگي را مي شنيد و يا بر زبان مباركش اين نام مقدس را جاري مي كرد از خدمات آن به نيكي ياد مي فرمود از عمق جان ياد خير مينمود . از اخلاص جهادگران و توانمنديهاي مديران جهادگر سخن ميراند و تمجيد مي فرمود و همه آن توصيفها و يادكردهاي امام در حق جهاد و جهادگران ستودني و غرور آفرين است به عنوان تيمن و تبرك به يكي دوتا از جملات زيباي آن يار سفر كرده تمسك مي جوئيم .
۱- نقش جهاد سازندگي در جنگ كمتر از نيروهاي نظامي نبوده و نيست و اين اقراري است مكرر از سوي فرماندهان ارتشي و سپاهي ما كه اگر جهاد نبود پيروزي با اين سرعت به دست نمي آمد .بايد اعتراف كرد كه اينان بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامي خود داده اند ... امروز در گوشه و كنار كشور در ميان دور افتاده ترين روستاهاي محروم و بد آب و هوا كه قدم بگذاريد با ايثارگران جهاد سازندگي مواجه مي شويد كه خيلي زود از شما خود را بدان جا رسانده اند .
۲- فرزندان عزيز جهاديم به تنها چيزي كه بايد فكر كنيد به استواري پايه هاي اسلام ناب محمدي (ص) است ... اميدوارم از صحنه هاي سخت سياست نه شرقي و نه غربي جمهوري اسلامي عبور كنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعي پايه ريزي نكنيم هيچ كاري نكرديم . چشم من به شما سازندگان پر شور و نشاط است (۱) .
۳-.... از زحمات جهاد در روستاها و جبهه ها تشكر و تقدير مي نمايم كه كراراً درباره زحمات جهاد در جبهه ها گفته ام زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه بوده است (۲).
۳-به عنوان حسن ختام از ديدگاه مقام معظم رهبري ولي امر مسلمين حضرت آيت ا... خامنه اي نيز استفاده كرده در حد چند فراز مي پردازيم كه عبارت از :
الف- شايد بيست و چهار ساعتي نمي گذرد كه من يك بار شما ها را دعا نكنم يعني از مجموعه هائي كه من اسم مي آورم و از خداي متعال صلاح و رشد و حفظش را مي خواهم جهاد است و
۱- صحيفه نور – ج ۱۶- ص ۲۰۳
۲- صحيفه نور – ج ۲۱ – ص ۵۹


جهاد واقعاً هميشه مثل يك نقطه درخشان و مثل يك پنجره باز در مقابل چشم ما به يك دنياي خوب است .
به هيچ وجه سر سوزني از اميد و اعتماد ما ه جهاد كاسته نشده است . من به جهاد اميدوارم(۱) .
ب- توقعي كه من از جهاد دارم اين است كه جهاد اين هويت انقلابي و ارزشي خودش را دو دستي حفظ كند اين است كه مي تواند شما را كارآمد بكند و الا مثل يك اداره مي شويد .(۲)
به اميد پيروزي حق عليه باطل و ياد همه شهدا و امام شهيدان و درود فراوان بر روان پاك آنان باد.
و به اميد اينكه اينگونه همايشها و برنامه ها زمينه اي باشد بر احياء مجدد فرهنگ و مديريت جهادي .
و السلام علي من التبع الهداي

۱-۲- در ديدار با مسئولان و وزير جهاد سازندگي مورخ ۲۰/۱۱/۷۶
نويسنده: محمد باقر لياقتي مرجع: مجموعه مقالات همايش فرهنگ و مديريت جهادي



جعبه‌ابزار