آمایش سرزمین


آمایش سرزمین، پیش‌نیاز رشد نرخ جمعیت
درس‌های سیاست‌های ابلاغ شده جمعیتی برای مدافعان و منتقدان ایده افزایش جمعیت چیست؟

در سیاست های ابلاغی از سوی رهبر انقلاب، نه فقط بر توزیع جمعیت تاکید شده، بلکه به جغرافیای مشخصی برای ایجاد اقامتگاه های تازه نیز اشاره شده است. حاشیه خلیج فارس و دریای عمان ازجمله سرزمین های بکر و با این حال مناسب برای زیست شهروندان است که به دلیل بی توجهی، نتوانسته از توسعه درخور توجهی برخوردار باشد. مهاجرت از شهرهای بزرگ به این مناطق البته نیازمند توسعه بسیار سریع این محدوده است اما فراموش نکنیم که کشورهای همسایه چگونه از ظرفیت های محدودتر آبی خود برای رونق دادن به جزایر فاقد سکنه استفاده کردند و ...
رصد، یوسف آبشاریان/ ابلاغ سیاست های ۱۴ ماده ای جمعیتی از سوی رهبر انقلاب، شاید پاسخی بود به برخی اظهارنظرها درباره ضرورت همه جانبه دیدن موضوع جمعیت در ایران. موضوعی که هرچند تنها عینی ترین و ساده ترین وجه آن در مقوله «ازدیاد جمعیت» جلوه گر می شود، اما ورای آن، دارای سویه های دیگری نیز هست که در سیاست های کلی جمعیتی به آن توجه شده است.
این ابعاد گسترده از یکسو وضعیت معیشتی مردم و نیز اوضاع نابسامان خانواده ها از لحاظ فروپاشی کانون خانواده را در بر می گیرد و از سوی دیگر اشاره ای به سیر مهاجرت و ضرورت معکوس شدن جهت آن دارد. علاوه بر این یکی از مهمترین موضوعاتی که رهبر معظم انقلاب در این ابلاغیه به آن اشاره کرده اند، بحث آمایش سرزمین و توزیع جمعیت در نقاطی است که در حال حاضر تراکم جمعیتی بالایی ندارد.
ایشان در بندهای نهم و دهم این ابلاغیه به این موضوع مهم توجه کرده و بر ضرورت «باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیت، متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیتی» و «حفظ و جذب جمعیت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیتی به ویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکه‌های زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی» تاکید کرده اند.
ناگفته پیداست که یکی از مهمترین موانع پیش روی تنظیم جمعیت در ایران، انباشت جمعیت در شهرهای بزرگی چون تهران، اصفهان، مشهد و… است که با توجه به پیامدهایی چون ترافیک، افزایش خشونت های اجتماعی به دلیل فاصله اندک اجتماعی میان مردم، آلودگی هوا، کمبود آب و… فرزندآوری و توسعه خانواده ها را از لحاظ ذهنی با مشکلات جدی مواجه می سازد. همین کمبود امکانات متناسب با جمعیت میلیونی ابرشهرهایی چون تهران باعث شده تا برخی خانواده ها با دیده تردید به موضوع افزایش جمعیت نظر کرده و آن را اولویت جامعه قلمداد نکنند. این درحالیست که اگر سرریز جمعیت ۱۲میلیونی تهران و جمعیت میلیونی کلانشهرهای دیگر کشور به مناطق دیگری که تراکم بالای جمعیتی ندارد منتقل شود، هم نسل آینده با منابع محدود و امکانات اندک زیستی مواجه نخواهد شد و هم شهرهای بزرگ فرصت توسعه خانواده و برخورداری از جمعیت جایگزین را خواهد یافت.
پیش از این سیاست ایجاد شهرهای جدید در نزدیکی کلانشهرها، با هدف مدیریت ازدیاد جمعیت عملیاتی شد و با توسعه مسکن مهر در دولت های نهم و دهم ابعاد گسترده ای به خود گرفت، با این حال به نظر می رسد که تمرکز امکانات در شهرهای بزرگ و عدم توزیع مناسب زیرساخت ها در مناطق مختلف کشور، نه تنها باعث توزیع متناسب جمعیت در شهرها و روستاها نشده، بلکه بالعکس، موجبات رشد فزاینده مهاجرت از روستا به شهر را فراهم کرده و بحران حاشیه نشینی را در کلانشهرها پدید آورده است.
انباشت امکانات اقتصادی چون انواع کارخانجات و موسسات اقتصادی در تهران، تمرکز خدمات علمی و تحصیلی همچون دانشگاه های بزرگ و معتبر در پایتخت، انجام عمده فعالیت های فرهنگی و تفریحی در شهرهای بزرگ باز هم با محوریت تهران، همه و همه باعث شده تا نه فقط جمعیت پایتخت نشین به دیگر شهرهای کشور مهاجرت نکند و پروژه هایی چون اجبار کارمندان به انتقال از پایتخت شکست بخورد، بلکه هر روزه شاهد حضور جمعیت دیگر شهرها در تهران باشیم. اتفاقی که نسبتی با تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر توزیع مناسب جمعیت از نظر جغرافیایی، ندارد.
اما در سیاست های ابلاغی از سوی رهبر انقلاب، نه فقط بر توزیع جمعیت تاکید شده، بلکه به جغرافیای مشخصی برای ایجاد اقامتگاه های تازه نیز اشاره شده است. حاشیه خلیج فارس و دریای عمان ازجمله سرزمین های بکر و با این حال مناسب برای زیست شهروندان است که به دلیل بی توجهی، نتوانسته از توسعه درخور توجهی برخوردار باشد. مهاجرت از شهرهای بزرگ به این مناطق البته نیازمند توسعه بسیار سریع این محدوده است اما فراموش نکنیم که کشورهای همسایه چگونه از ظرفیت های محدودتر آبی خود برای رونق دادن به جزایر فاقد سکنه استفاده کردند و مثلا در امارات متحده عربی، هر روز یک جزیره رونق توریستی پیدا می کند.
این درحالیست که ایران با برخورداری از کیلومترها ساحل در جنوب کشور، نتوانسته از ظرفیت های آن به خوبی استفاده کند. شاید به منظور بهره بردن از همین ظرفیت هاست که رهبر انقلاب در سیاست های کلی ابلاغ شده، بر «تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری، و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنان» نیز تاکید کرده اند.
علاوه بر این، انتقال جمعیت از شهرهای بزرگی چون تهران به جنوب کشور، این فرصت را به وجود می آورد که برخی تهدیدات از سوی گروه های افراطی که برای درگیری های قومی و مذهبی برنامه ریزی می کنند خنثی شده و اختلاط قومی و مذهبی فرصت را از دست تهدیدکنندگان یکپارچگی کشور بیرون آورده و به همگرایی و انسجام ملی کمک کند. بدیهی است وقتی سرمایه گذاران کلان از شهرهای مختلف کشور، پروژه هایی درخور توجه را در جنوب کشور به اجرا درآورند، نه فقط فرصت های شغلی برای اقوام بومی منطقه ایجاد خواهد شد، که اقوام حاضر در این محدوده با هدف توسعه اقتصادی شهر خود، برای آرامش بیشتر دیارشان تلاش خواهند کرد و در چنین شرایطی، تفرقه افکنان قدرت اعمال نفوذ نخواهند داشت.
جدای همه این نکات باید به این مهم نیز توجه کرد که سیاست های ابلاغ شده، الگویی برای صاحبنظران در حوزه های مختلف است که برای طرح یک ایده به ابعاد گسترده آن توجه داشته باشند. هرچند در سال های گذشته برخی افراد تنها با تکرار شعار ازدیاد جمعیت، موجی منفی در این رابطه به راه انداخته و مخالفت هایی را باعث شدند اما اکنون ابلاغ سیاست های کلی جمعیتی هم به مدافعان و هم به منتقدان ایده افزایش جمعیت کشور نشان می دهد که افزایش جمعیت نیازمند زیرساخت هایی است که پیش زمینه افزایش نرخ رشد جمعیت خواهد بود و از امروز باید تامین و توسعه این زیرساخت ها را از دولت های مختلف مطالبه کرد تا در پس آن، آرام آرام خانواده ها نسبت به توسعه خانواده و تکثیر نسل اقناع شوند.



جعبه‌ابزار