اب چین


شرحی درمورد ابچین
ابچین درلغت بمعنای حوله است یعنی جائی که آب درآنجانمی ماندوجذب میشود ودراطراف شیارهای دارد که آبها رابسمت خودمیکشدودریک جمله ابچین سیل گیرنیست.
مطمئنا اجداد ما که این نقطه را برای سکونت انتخاب کردندبهترین نقطه از نقاط منطقه بوده است هم ازلحاظ امنیت وهم ازلحظ آسایش ورفاه .ازنام گذشته چشمه ها ،زمینهاوجنگلهاچیزی دردست نیست ولی نامهای کنونی رامینویسم.

-واچال(یعنی دره وچاله ای که وا همان باد خنک است میوزد باآب زلال۲-خیمتی که روزگاری قیمتی بوده است چشمه ای که به همه چیز می ارزید۳-ریگ چشمه که ازآن دومعنی دریافت میشودیاچشمه ای است تمام شرایط آرامش وآسایش راداردکه انسان راشاداب مینماید ویاآبی که از داخل سنگهای ریز یکدست، میجوشد۳-لاکدونه که لاک همان به تشت چوبی گفته میشود ودونه که همان برنج شسته شده است درمجموع یعنی آبی که هم زلال وهم بافایده است ۴-کور چشمه همانطور که ازنامش پیداست ازنقطه نامعلومی آب می جوشد۵-چک سر که همان چکل سر میباشدکه درداخل کوه وسنگ وجنگل ابی گوارا بیرون می آید والان توسط جوانان محل درحال مرمت می باشد۶-اف چشمه که بالای این جشمه درخت افرا دارد۷-فتلی چشمه ،موسی چشمه و پنبول چشمه که درآنجا گیاهی یکساله بنام پنبول بابرگهای پهن می رویداز برگ این گیاه اصولا چوپانها ظرف درست می کردند وبجای آبخوری استفاده میکردند .
امازمینهای این روستا-لئی صحراکه همان صحرای وسیعی است که مشترک بین روستاهای منطقه لائی است-افتلد-افتپه-کلدله-کیتاور-زییه-مرادکل-مچکتی-صلواسی-کندبن-لیلمسر-تلی-گداغوزبن-افچال-جوجارچاله-مل لکی-چپپیش-کلبن-سیجاری-بیندستنی-میونکله-قرقگله وتمام این زمینها که نامبرده شدسیصدهکتار هم نمی شود برای یک روستای صدخانواری.
وجنگلهای متصل به روستای ابچین الاش-توسکالش-کمربند-په سر-تنگه-کلبن گذر.
کشاورزی مردم برمبنای گندم وجو بوده چون زمینهای آبی ندارند چیز دیگه نمی توانند بکارند مدتی است روی به لوبیا روغنی آوردند.چون چشمه ها کم آب شدند درنتیجه بسته به بارندگی آن سال دارد.
گردو عمده محصول این روستا است درکنارش سیب وبه هم دارند.
سیر، پیاز،سیب زمینی،لوبیاهم به اندازه امرارمعاش دارند اما باز هم بستگی به آب وهوا دارد ازنظر داشتن گاو وگوسفند باید گفت چند نفری گوسفند دارند وهرکدامی یک یادو تا گاو ،به شکل صنعتی چیزی ندارند.شغلی درمنطقه وجود ندارد که جوانها به ان جذب شونددرنتیجه همه به شهرهای اطراف کوچ کردند روزی مدرسه ابتدائی بالغ بر دویست دانش آموز داشت ولی حالا پنج نفر هم ندارد.خلاصه کلام درآمدی جز کشاورزی ندارندآنهم بسته به بارندگی ان سال دارد.
مردم شبها عادت به شب نشینی داشتند که این هم به مرور کم رنگ شد.زنان پابه پای مردها کمک کارشان بودند البته الانها که کاربیشتر ماشینی شد دیگه بیشتر مشغول خانه داریند [۱]
منبع
[۱]    



جعبه‌ابزار