اماکن سیاحتی آذربایجان غربی


تالاب قوپی باباعلی - مهاباد
چله خانه - كهريز - اروميه
چله خانه که در مرکز روستا ودرجلوی قهوه خانه های روستا قرار گرفته یک مکان مقدس ومتبرک برای مردم روستا است که مردم روستا به این مکان احترام خاصی قائل هستند
مردم روستا معتقدند در گذشته گوزنی بسیار زیبا وبزرگ وجود داشت که هرساله به این محل می امد واستراحت می کرد که این گوزن نوعی واسط رحمت محسوب می شد ومردم روستا با این گوزن کاری نداشتند که متاسفانه مثل اینکه با ورود اسلحه وتفنگ ا زاطراف مردم غریبه مورد اذیت قرار گرفته واین محل را ترک کرده ودیگر برنگشته واز ان زمان این محل توسط دیواری که مردم روستا ساخته به عنوان مکان متبرک حفاظت می شود که متاسفانه د رچند سال اخیر از طرف سودگران وقاچقچیان ودشمنان فرهنگ مورد تاراج وحفاری های غیر قانونی صورت گرفته که این اراد معلوم حال با تاراج و سرقت این مکان متبرک به پول های هنگفتی (به گفته بسیاری از اهالی) دست پیدا کرده اند جا دارد مردم روستا وبخصوص مسولین امنیتی ونظامی منطقه با این افراد مصامحه نکرده وبرخورد شدید بکنند تا این منطقه متبرک که نشان از اعتقادات قوی وپاک مردم روستا وپدران ماست برای نسل اینده به عنوان میراثی مذهبی به یادگار بمانند
گونور - كهريز - اروميه
گونور یا محل تابیدن خورشید کوههای قسمت جنوبی روستای کهریز است که بیشتر حالت تپه ای دارد ونسبت به کوههای قسمت شمالی روستا ارتفاع وسرسبزی کمی دارند وبیشتر محصولات دیمی مثل گندم کاشته می شود این کوهها وقتی که ازپایین روستا واز قسمت گورستان روستا خارج می شویم واز محل عبور سیل می گذاریم به این کوهها می رسیم ان طرف کوه پادگان ارتش قرار دارد ویک قسمت از کوه ها نیز به باغات تبدیل شده است.
واین ور روستا د رقسمت بالای روستا کوههای بزرگ مثل سال استه واغ داغ قرار دارد که هم پراب هست وهم سرسبز وجلوه خاصی به روستا داده است وموجب تعدیل هوای روستا شده است.
تقریبا بهاروتابستان سرسبز است وگونه های گیاهی زیادی در این منطقه روییده می شوند وبسیاری از دام های روستا دراین کوهها چرا می کنند
قهوه قاباغی - كهريز - اروميه قهوه قاباغای(مرکز روستا)مرکز تجمع روستا است مردم روستا عصر ها که از کار مزرعه خسته می شوند برای مطلع شدن از حال هم دیگر وباخبر شدن از اخبار روستا دور هم گرد می ایند ودر قهوه خانه که از سالیان درا زبه عنوان نبض تپنده روستا وهم اندیشی بزرگان روستا است هرچند چند سالی است این مرکز تبادل تجربه بزرگان وچاره اندیشی بزرگان برای مشکلات روستا دیگر وجود ندارد دیگر در روستا قهوه خانه فعال مثل سابق وجود ندارد ولی همچنان مردم د رجلوی قهوه خانه سابق که مرکز روستا هم است گرد هم میایند از نظر جغرافیایی نیز نقطه ای است که همه روستاهای بالا دست یکهریز که برای خرید هایشان ورفع نیازهایشان به کهریز می ایند د راین نقطه خرید می کنند وهمچنین ماشین ها ومینی بوس های کهریز در اینجا مسافران را پیاده می کنند وچه غلغه ای که عباس با ان ماشینش که راه نمی اندازد ماشینی که نه ترمز داررد نه صندلی وفقط یک راننده متبحر و زرنگ دارد
مردم بیشتر خرید هایشان را ا زاین نقطه که چندین فروشگاه بزرگ ومغازه بزرگ است انجام می دهند وعصرها مردم روستا همه پس از یک روز مشقت بار دور هم جمع می شوند ودر مورد مسائل روز وکشاورزی بحث می کنند وتا پاسی از شب این جمع ها است وگاها جوانان هم دور هم جمع می شوند ودر مورد مسائل بیشتر درسی با هم صحبت می کنند .
قهوه ها که امروز دیگر کسی را بر تخت های خود نمی بیند تا همین چند سا ل پیش قوی ترین پایگاه اجتماعی روستا بود انجا خریذ وفروش می شد دختر شوهر می دادند وتذارک عروسی می ببیند وجالب ترین قسمت اش اسامی کسانی بود که به خدمت اسم اشان در می امد به شیشه قهوه خانه می زدند ویا اگر نامه ای برای کسی می امد به قهوه خانه می امد ویک نقش سازندگی در روستا داشت اگر کسی در روستا یک دون از شان روستا را انجام می داد ویا اگر دختری یا پسری لباسی غیر معمول می پوشید مردم در قهوه خانه بحث می کردند وبه شدت محکوم می کردند واین یک نقش کننترل کنندگی داشت واگر اتفاقی در روستا اتفاق می افتاد واختلافی پیش می امد در همین قهوه خانه ها صلح داده می شدند ونقش دادگاه وشورای حل اختلاف وشورا را داشت وبه مشکلات روستا رسیدگی می کردند.
بلاغ اوستی - كهريز - اروميه
بلاغ اوستی(سرچشمه) مرکز قدیمی واصلی روستا است واز قدیم الایام مرکز تجمعات وخرید وفروش مردم روستا علی الخصوص اوست کوچه(مردم کوچه بالا)بوده است .در این قسمت چشمه ای بسیار گوارا وبا فراوان وهمیشگی وجود دارد که این اب در فصل بهار دو برابر می شود ومردم روستا زمانی که اب اشامیدنی روستا که بعلت فرسودگی و بی کفایتی مسولین روستا از کیفیت بسیار پایینی برخوردار بوده واکثر مواقع وبخصوص در تابستان قطع می شوند که مشکلات بی شماری برای مردم ایجاد میکند.این چشمه همیشه جوشان بولاغ است که نیاز مردم را تامین می کند این اب بسیار خوردنی وسبک است.حتی این روزها که مردم گل تپه اب اشامیدنی ندارند (اب گل تپه شور وغیر قابل شرب شده است)این اب از کوههای اطراف روستا که اولیه اوسته می گوییم نشات می گیرد که با طی مسافتی به مرکز روستا می رسد حدود ۱۰سال پیش به علت عدم توجه این چشمه ناگهان خشک شد که مردم روستا ان موقع قدر این نعمت الهی را دانستند والبته متاسفانه چون ان موقع ها این اب لوله کشی نشده بود و از زیر خانه های مردم م یامد با فاظلاب روستا ها ترکیب می شد که نگرانی های از نظر سلامت برای مردم ایجاد کرده بود که بالاخره مسولین موقت مسیر این چشمه را لوله کشی کرده وبا بتن های مسیر را بتنه کردند که این مسیر از بلاغ اوستی شروع وتا اولیه اوسته می رود که این باعث شده این چشمه همچنان به حیات خود ادامه دهد چون روستا کهریز(همان کاریز وقنات)دارای چشم های طبیعی بسیاری بوده که باعث شده مردم د راین نقطه اسکان پیدا کنندیکی از این چشمه ها گللو بلاغ است که البته این چشمه یک چشمه فصلی است که اوایل بهار بعلت بارندگی زیاد وبالا امدن سطح اب شروع به جوشش می کند که این چشمه در قسمت ولی کندی روستا (قسمت های نزدیک پای کوهها )است که منظره بسیار زیبا ودیدنی خلق می کند که بسیار دیدنی است ومردم زیادی را از شهر وروستای اطراف به خود جلب می کند که بسته بارندگی ها تا اردیبهشت نیز ادامه پیدا میکند که مردم با اب ان ابیاری اولیه که هنوز موتورهای اب کار نمی کنند بهره می گیرند.البته اگر بارندگی زیاد وشدید باشد دله بلاغ(چشمه خروشان)نیز جاری می شود که این چشمه از طرف کوههای قالاچخ ها وبالاتر از گلی بلاغ قرار دارد وبعد از درامدن به این متصل می شود که ترکیب این دو مناظری رویایی خلق می کنند.
یکی از چشمه های دیگر سوچخن (محلی که اب در می اید )است که این بالای کوه قرار دارد که جند سال پیش که اب روستا نمی امد مردم روستا همه با هم ا زکوه وسرچشمه لوله کشی کردند تا منبع اب روستا که بالای تمتمه قرار دارد(تا یادم نرفته دارند یک منبع بزرگ اب برای روستا ساخته میشود)وبعد از جمع شدند اب ان را در روستا پخش می کردند
یکی از چشمه های دیگر در اوتاغ فرزاد(چراگاه استاد فرزاد)،یکی دیگر در اغ داغ،یکی در زیر مکان بهزیستی قرار داشت که الان خشکیده وبهزستی روی ان ساخته شده ودیگری در قسمت پایین تمتمه نزدیک روستا قرار داشت که این هم خشک شده است.
بلاغ اوستی که هم اکنون نیز به یمن اب چشمه فعال وزنده است دارا ی چندین مغازه است که بسیاری از مردم از مردم ا ز از اینها خریداری می کنند وفضای سبزی نیز که به همت دهیاری ایجاد وحفاظت می شود طراوت خاصی به انجا داده است.قدیم ها که روستا اب لوله کشی نداشتند بلاغ اوستی رونق زیادی داشت همه زن روستا از صبح علی اطلوع برای اوردن اب برای رفع نیازهای خودشان ودام هایشان به چشمه می امدند که البته رنج بسیاری می بردند وبیشتر اشنایی وشناخت های دختر وپسرهای قدیم روستا از طریق اشنایی در سر چشمه بود(نه مثل امروزی ها که با تلفن وایمیل و..)
زنهای روستا که با حجاب بودند والحمدالله با گذشت ۵۰-۶۰سال تا انجا که من شنیده ام همین حجاب هم اکنون نیز با صلابتر از ان زمان با وجود این همه تبلیغات بی حجابی ودلربایی های که خود بی حجابی دارند هنوز با حجاب اند با وجود انکه مسولین روستا از لحاظ فرهنگی هیچ برنامه مفیدی برای روستا انجام ندادند و تکریالی از ان بودجه های فرهنگی بخش واستان در این روستا چندین هزار نفری هزینه نشده است ولی با این وجود همچنان مردم روستا قاطعانه می گوییم یکی از با حجاب ترین مردم ایران هستند منطقه واستان به کنار که همه اینها نشان از ریشه دوانیدن حجاب در اعماق فکری مردم روستا است هنوز عروسان به نشانه احترام و به خاطر حجب وحیایی که دارند در سفرهای جدا از مردان غذا می خورند وهنو ز از نامحرم یاشماغ (گرفتن قسمت دهان باروسری)می گیرند تا بی احترامی به بزرگی نکنند ومقابل او با صدای بلند ونکره نخندند وحرف نزنند اری در تک تک ادا ب ورسوم مردم ما بوی اصول اصیل اسلام وقران به مشام می رسد وزمستان وتابستان فرق نمی کند در همه مکانها لباس سنگین ومتین می پوشاند که باید قدر این حجاب ها را که با مشقتهای فراوان به نسل ما رسیده حفظ کنیم ومواظب باشیم از دست ندهیم که شاید یکی ا زدلایل رحمت بیشمار خداوند به این منتطقه کوچک همین اصول اسلامی مان باشد.که به مسولین فرهنگی استان پیشنهاد می کنم به عنوان یک الگو بیایند وبررسی کنند وریشه یابی کنند که چگونه هنوز که هنوز مردم روستا به این اصول پا فشاری می کنند وبا درک این حقیقت ها به استان بی حجاب ما که حتی راه رفتن در خیابان را بر ادمی حرام می کنند تسری بدهند واستان را از این اپیدمی بی حجابی نجات دهند.
واما بلاغ اوستی ،در این محل مسجد جامع روستا وپایگاه مقاومت هم قرار دارد که این مسجد محل برگزاری مراسم ها ی مذهبی همچو نماز های اعیاد ونماز های جمعه است(البته در مورد نماز جمعه بعضی از افراد که حاضرنیستند در روستا اسکان پیدا کنند ورفتند ودر شهر اسکان پیدا کردندمشکلاتی را از روی غرض و با اهداف نابودی وحوت روستا دنبال می کنند که با زیرکی تمام کار خود را پیش می برند که دراین بعضی ساده لوح ها هم از انها حمایت می کنندکه به نظرم مردم روستا که واقعا در این روستا زندگی می کنند وبه این روستا عشق می ورزند این مشکل را حل کنند ونگذارند شهرنشینان بی درد د ر کار روستا دخالت کنند)
د راین مسجد مراسم سوگواری و ترحیم اموات گرفته می شود که دراینجا نیز گوشه ای از فرهنگ بالای مردم روستا دیده می شود وان اینکه در این ۳روز مراسم ترحیم همه مردم روستا برای تسلی بستگان مرده کوچک وبزرگ وزن ومرد بدون هیچ چشم داشتی وغرضی شرکت می کنند که نشان از فرهنگ بالا وایمان قوی است که به نظرم با چنگ ودندان هم که شده این وحدت این دستگیری از یکدیگر این با هم بودن این از حال با هم باخبرشدن حفظ شود وخانواده داغدا راحساس تنهای وغم نکند ود راین بین برای اینکه هزینه اقتصادی این مراسم به خانواده داغدار فشار وارد نکند مردم روستا در ۳روز مراسم تمام میهمانان وبخصوص غریبه ها را برای صرف نهار به خانه های خودشان دعوت میکنند وبعد از صرف نهار وخواندن نماز دوباره به مسجد می ایند وتا عصر در مسجد حضور پیدا می کنند وبه قران خوانی وفاتحه فرستادن به روح مرده می پردازند که این علاوه بر تقویت روابط اجتماعی باعث دستگیری از همدیگر وانفاق وجلوه های از ایثار می شود که قابل تقدیر است.
غار علی شیخ
غار علي شيخ که مردم محل به آن 'ديپسيز کوهول' يا غار بي انتها مي گويند، از پديده هاي شگفت و استثنائي طبيعت اين منطقه است که در يک کيلومتري شمال غربي روستاي علي شيخ قرار دارد. به گزارش ايرنا، در طبيعت خرم و زيباي خدادادي شهرستان خوي نقاط ديدني فراواني وجود دارد که غار علي شيخ يکي از آنها است. اين غار که همانند غار علي صدر همدان است و هر سال هزاران نفر گردشگر را به سوي خود جلب مي کند. فاصله روستاي علي شيخ تا شهر خوي در حدود ۴۸ کيلومتر است و در منطقه سکمن آباد در بخش شمال غرب خوي واقع شده است. غار علي شيخ بنا به تاييد اهالي منطقه و مسوولان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري خوي يکي از طولاني ترين غارهاي منطقه آذربايجان غربي است. به گفته اهالي روستاي علي شيخ، اين غار به سبب داشتن استالاگميت و استالاگيت دست کمي از غار علي صدر همدان ندارد. به نقل از برخي افراد که از درون غار ديدن کرده اند غار فاقد آب است، ولي بنا به گفته مردم بومي منطقه در بعضي از قسمت هاي غار نه تنها آب وجود دارد، بلکه از وجود نوعي گياه ني نيز در آنجا خبر مي دهند. راه دروني غار همانند کندوي عسل مي باشد و به سبب داشتن راهروهاي پر پيچ و خم، به اصطلاح به غار بي انتها شهرت يافته است. اخيرا به همت اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري خوي، تحقيق و پژوهش علمي از اين غار با عظمت و خارق العاده که يک دنيا اطلاعات و غناي تاريخي، فرهنگي، خصوصا اکولوژي، طبيعي و آب هواي در آن نهفته است به عمل آمده است. با اجراي زيرساخت هاي لازم اين غار مي تواند به يکي از مکان هاي گردشگري کشورمان تبديل شود. غار علي شيخ در ۴۵ کيلومتري غرب شهرستان خوي واقع است.
مشخصات غار علی شیخ: غار علی شیخ دارای دو دهنه میباشد ارتفاع یکی از دهانه ها حدود دومتر ودهانه کوچک حدود یک متر میباشد مسیر هردو دهانه دردرون غار پس از طی هفتاد متر به هم دیگر میرسد در طی ادامه مسیر تالارهای زیبای وجود دارد که بعد از طی مسیری حدودآ به طول ۲۵۰ متر به یک آبشار سنگی میرسیم که باید توسط نردبان طنابی که در انجا نسب شده پایین رفت درست در زیر ابشار یک مسیر فرعی وجود دارد که عبور از ان خیلی مشکل است چون دارای دهانه ی دایره ای شکل به قطر حدودآ نیم متر که پس از وارد شدن در ان باید مسیر ۳۰متری را به صورت سینه خیز طی کرد پس از طی کردن این مسیر سخت به سالن کوچکی میرسیم که سقف ان پر از قندیلهای زیبایست که نام انها استالاکتیت میباشد که دیدن انها خالی از لطف نیست در ادامه مسیر اصلی به یک سه راهی میرسیم که یک مسیر به تالار خوابیده ومسیر دیگر به تالار خفاشها میرسد .درتالار خفاشها،خفاشهای زیادی از سقف اویزان شده اند وصحنه های جالبی ایجاد کرده اند جالب تر از همه قله های است که خفاشها با فضولات خود ایجاد کرده اند انها با انباشته کردن فضولات خود درچند نقطه قله هایی ایجاد کردهاند ارتفاع بزرگترین قله حدود ۶ متر است.
در تالار خوابیده نیز سنگهای اهکی بسیار زیبای که طرحهای جالبی دارند وجود دارد .
لازم به ذکر است که این غار توسط گروه غار نوردی اذرخش مسیر گشای وعلامت گذاری شده و وارد شدن به ان بدون همراه داشتن چراغ قوه امکان پذیر نیست .این غار دارای یک مسیر اصلی وچندین مسیر فرعی میباشد که شناسایی شده ومسیرهای زیادی وجود دارد که هنوز شناسایی نشده است .
اهمیت غار های کارستی به ویژه غار علیشیخ
در این مقاله شما با اهمیت غارعلیشیخ که یک غار کارستیک میباشد اشنا خواهید شد امروز بخش اول مقاله رو براتون میزارم در روزهای اتی با بخش بعدی مطلب که به ارزش واهمیت غارهای کارستی از لحاظ اقتصادی و طبعیی پرداخته اشنا خواهید شد.
مقدمه:
منابع کارست و غار مكان‌هايي بسيار ويژه و بسیار حساس می باشند و به سرعت تحت تاثیر فعالیت ها و عملکردهای پیرامون خود قرار می گیرند. این مناطق تا کنون مورد توجه بسیار کمی قرار گرفته و مديران مناطق حفاظت شده كنترل بسيار محدودي بر آنها دارند. مناطق و سایت های کارستیک باید با مورد شناسایی و بازنگری قرار گیرند و ارزش های مختلف آنها بارز و بیان گردد.
کارگروه حفاظت از غار و کارست متشکل از مديران غار، غارشناسان، مجريان، پژوهشگران و مديران مناطق حفاظت شده از سراسر جهان دستورالعمل‌هاي لازم براي حفاظت از غار و كارست را تهیه نموده و آنرا به روز می نمایند. اين گروه دغدغه‌اي مشترك براي آينده غارها و منابع كارستي دارند و موارد زير را تأييد مي‌كنند:
۱- غارها، سيستم‌هاي زيرزميني مربوط به آنها و كارست سطحي، اجزاي مهم زمين هستند كه پراكنش گسترده جهاني دارند.
۲- اين مناطق اهميت ويژه‌اي براي حفاظت، پژوهش علمي (زيست‌شناسي، زمين‌شناسي و انسان‌شناسي)، اهداف مذهبي و معنوي، تفرج و گردشگري دارند.
۳- اين مناطق به طور ويژه‌اي نسبت به آسيب و آلودگي حساس هستند و بنابراين به همراه مناطق حوزه آبخيز سطحي نيازمند به حفاظت دقيق و مديريت حساس مي‌باشند.
۴- حجم قابل توجه دانش تخصصي در مورد مديريت غار و كارست در جوامع ملي و بين‌المللي غارشناسي بايد گردآوری شود و توسط نهادهاي مديريتي مناطق حفاظت شده به كار گرفته شود.
در این زمینه تعداد زيادي غار و كارست، تحت كنوانسيون ميراث جهاني شناسايي شده‌اند. همكاري بين‌المللي مي‌تواند نقشي حياتي در تقويت ظرفيت مديريت كارست در نهادهاي مديريت سرزمين بازي كند و حفاظت يكپارچه را بر يك مبناي جهاني تضمين نمايد.
دستورالعمل‌های حفاظت از غار وکارست ، راهنمای مفيدي برای مديران و برنامه‌ريزان است تا بتوانند آگاهي جامعه را نسبت به سيستم‌هاي كارست و غار افزايش دهند و درنتيجه، امكان پذيرش محلي براي حفاظت و مديريت و نيز مشاركت آنها را در اين كار افزايش دهند. اين دستورالعمل‌ها همچنين می توانند با فراهم كردن راهبردها يا طرح‌ها، به اجرای مديريت بهتر ‌ در سطح ملي، منطقه‌اي و يا سايت كمك كنند.
تشکیل غارهای کارستیک
غارهای طبیعی کارستیک در اثر نفوذ آب در طبقات آهکی بوجود می آیند و به فراوانی در دنیا یافت می شوند. اکثر غارهای طبیعی که در سنگ های آهکی تشکیل شده اند، ارتباطی مستقیم با تشکیلات سنگ های رسوبی دارند. منشاء این سنگ ها در اصل شیمیایی یا بیوشیمیایی است و تشکیل دهنده عمده آنها کربنات کلسیم CaCO۳ می باشد.
مهمترین خاصیت سنگ های آهکی انحلال آنها در آبهای محتوی دی اکسید کربن CO۲ است. این گاز ترکیبی از دو عنصر کربن و اکسیژن است که به فراوانی و به صورت گسترده در سطح زمین وجود دارد و همواره در فعل و انفعالات بیولوژیکی شرکت می کند.
دی اکسید کربن گازی است که در هوا وجود دارد، این گاز در جایی که سنگ های آهکی در داخل غار تشکیل شده اند، از غلظت بیشتری برخوردار است. از بدو پیدایش در روی زمین مقدار این گاز به تدریج رو به افزایش بوده است.
محلول دی اکسید کربن در آب اسیدکربنیک (H۲CO۳) تولید می کند. کلسیم محلول در آبها یا ترکیب این اسید کربنات کلسیم به وجود می آورد که در آب قابل حل بوده و طبقات سنگ های آهکی را تشکیل می دهد.
سنگ های آهکی احتمالا از دوره پرکامبرین( ۲۰۰۰ تا ۳۵۰۰ میلیون سال قبل) وجود داشته اند. همزمان با تشکیل سنگ های جدید آهکی، سنگ های قدیمی در اثر فعل و انفعالات هوای روی زمین و اسید کربنیک ناپدید می شوند.
CaCO۳ + CO۲ + H۲O-------Ca (H۲ CO۳) ۲
البته این فعل و انفعالات ساده نیست و قابل تغییر نیز نمی باشد و نهایتا موازنه های شیمیایی که همیشه در آب وجود دارد، انجام می گیرد. برقراری موازنه در اثر شرایط خاص به صورت فعل و انفعالاتی از چپ به راست یا از راست به چپ انجام می گیرد. زمانی که فعل و انفعال این فرمول از چپ به راست انجام گیرد، در حقیقت آبهای جاری از طریق زمین هایی که دارای پوشش گیاهی هستند، از گاز CO۲ غنی شده و به لایه های تحتانی سنگ های آهکی نفوذ می کنند و مقدار مساوی از کربنات کلسیم به محلول بی کربنات کلسیم تبدیل می شود. حال اگر این محلول به داخل غاری جاری شود یا در لایه های سنگ های آهکی نفوذ کند با فضایی که دارای دی اکسید کربن کمتری است، مواجه می شود. قسمتی از محلول دی اکسید کربن به فضایی که تحت تاثیر ته نشینی کربنات کلسیم است باز می گردد، در این حالت فعل و انفعال فرمول از راست به چپ انجام می گیرد. در این صورت آب مدت بیشتری نمی تواند تمامی کربنات کلسیم را که به شکل رسوب باقی مانده است، حل نماید، لذا رسوب یا ته نشین نازکی از آهک در سقف یا دیواره غار یا به صورت آهک کریستالیزه باقی می ماند.
وقتی که این تشکیلات آهکی که به طور عمودی از سقف به پائین آویزان باشند، آنها را استالاگتیت و Stalactite یا چکنده می نامند. ته نشین های آهکی به وجود آمده از چکه های آب از سقف به سمت پائین در کف غار رو به بالا می روند که استالاگمیت Stalagmite یا چکیده نامیده می شوند. تزئینات آهکی در ایران به نام های پرده ای، سوزنی، جرقه ای، گل کلمی، فندقی، اسفنجی و نقل بادامی معروف است.
این دو تشکیلات در طول هزاران سال گسترش پیدا می کنند و رشد آنها گاهی فقط به چند سانتی متر در یک قرن محدود میشود که به نظر عده ای از زمین شناسان رشد آنها در هر قرن ۵/۲ سانتی متر مکعب است. گاهی این دو تشکیلات در طول قرون متمادی بهم رسیده و تشکیل ستونی را می دهند که از سقف به زمین می رسد و این ستون ها گاهی به دیواره غار می چسبد که به آنها جرز Piliers می گویند. آبی که در امتداد طول سقف غار جریان می یابد، بتدریج سقف غار را از کربنات کلسیم می پوشاند که روانه (Coulee Flow) نامیده می شود.
پيچيده‌ترين بخش در بررسي غارهاي كارستي، ارايه خاستگاه و چگونگي پيدايش غار و روند تكاملي آن است، زيرا در تشكيل غارهاي آهكي كارستي، از يك طرف مورد حساس انحلال آهك‌ها (كه متأثر از شيمي آب و ليتولوژي سنگ‌هاي آهكي است) و از طرف ديگر تأثير همزمان تكتونيك- زمين‌شناسي منطقه است كه بر پيچيدگي مسئله مي‌افزايد
سیستم غارهای کارستیک
ايران داراي طيف وسيعي از صخره‌هاي قابل انحلال مي‌باشد. سن صخره‌هاي آهكي به دوران ژوراسيك و اليگوسن مي‌رسد كه همگي آنها در حال حاضر خاصيت كارستيك دارند.
مناطق كارستيك حدود ۱۱ درصد مساحت ايران را دربر مي‌گيرد و در تأمين ذخاير آبي بسياري مناطق نقش مهمي دارد. عليرغم مطالعات بسياري كه در زمينه ژئولوژي و ژئوهيدرولوژي كارست صورت گرفته در مورد غارشناسي كارست كمتر مطالعه‌اي صورت گرفته است. طولانی ترین غار آهکی ایران غار علیصدر به طول ۱۱ کیلومتر و عميق‌ترين غار كارستيك ايران غار پراو در جنوب کوه پراو و در ۲۵ کیلومتری شمال شرق کرمانشاه است که تاکنون ۷۵۱ متر از عمق این غار مورد کاوش قرار گرفته است .
در نقشه شماره (۳-۶) توزيع رخنمون‌هاي آهكي در ايران نشان داده شده است. در کلیه این مناطق احتمال وجود غارهای کارستی زیاد است.
سطوح طبيعي كارستي و عوارض مرتبط با آن نظير غارها به طور وسيعي در سراسر جهان گسترش دارند و واجد ارزشهای زیادی می باشند. بسياري از سطوح کارستی تحت حفاظت قرار می گیرند که تعدادی از آنها جزء ليست ميراث جهاني قرار دارند.
برخي از دلايل حفاظت آنها عبارتند از:
· به عنوان زيستگاهي براي گونه‌هاي گياهي و جانوري در معرض خطر هستند.
· سايت‌هايي هستند كه كاني‌هاي كمياب يا عوارض طبيعي منحصر به فرد دارند.
· سايت‌هاي مهمي براي مطالعات زمين‌شناسي، ژئومورفولوژي، ديرين‌شناسي يا ديگر رشته‌ها هستند.
· از نظر فرهنگي، تاريخي و پيش- تاريخي سايت‌هاي مهمي هستند.
· به عنوان سيماهاي مذهبي يا معنوي محسوب مي‌شوند.
· به دليل تخصصي شدن كشاورزي و صنايع واجد اهمیت می باشند
· «دريچه‌اي» هستند، روي درك هيدرولوژي منطقه‌اي
· به عنوان منبع مواد و مصالحي هستند كه از نظر اقتصادي اهميت دارند.
· به دليل گردشگري و فوايد اقتصادي مرتبط با آن حائز اهیمت هستند
به دلیل اهمیت فوق العاده و ارزشهای مناطق کارستیک ، کمیسیون جهانی مناطق حفاظت شده (WCPA) که یکی از کمیسیون های جهانی حفاظت (IUCN) می باشد و در زمینه مديريت موثر شبكه مناطق حفاظت شده خشكي و آبي فعالیت می کند، کارگروه حفاظت از غار وکارست را تشکیل داد و این گروه دستورالعمل های حفاظت از غار و کارست را تنظیم نمودند.
کمیسیون مناطق حفاظت شده (WCPA)، كارگروه حفاظت از غار و كارست.
اين كارگروه شبكه‌اي غيررسمي از دانشمندان، غارنوردان و غارشناساني است كه ضرورت ارتقاء و تبادل اطلاعات و تجارب را ميان مديران مناطق حفاظت شده، غارشناسان وديگر متخصصان كارست احساس مي‌كنند. اين گروه در چهارمين كنگره جهاني پارك‌هاي ملي و مناطق حفاظت شده كه سال ۱۹۹۲ در كاراكاس واقع در ونزوئلا برگزار شد، تشكيل شد.
به دنبال آن، اين گروه توصيه‌هايي درخصوص مديريت غار و كارست به مديران مناطق حفاظت شده و ديگران ارائه داده است. همچنين تاكنون پيشنهادهايي براي تعيين چندین ميراث جهاني ارائه داده و اين دستورالعمل را نيز تهيه كرده است. اين اولين بار است كه چنين دستورالعملي در سطح جهاني تهيه شده است.
اميد است اين دستورالعمل‌ها كمك بزرگي به دانش ما درخصوص ملاحظات مديريتي ويژه ضروري براي حفاظت غارها و كارست كند. اين «گام اول» است و چالش امروز براي توسعه راهبردهاي ملي و مختص به هر سايت مي‌باشد. همچنين اين دستورالعمل‌ها مبنايي براي رايزني و همفكري بيشتر فراهم مي‌كنند كه به موقع خود، مستندات بين‌المللي موثرتر و جامع‌تري را فراهم خواهند كرد.
مفهوم حفاظت از كارست
حفاظت از مناطق كارستي پي‌آمدهاي ويژه متعددي به دنبال دارد كه ممكن است براي بسياري از مديران مناطق حفاظت شده، عجيب يا ناشناخته باشد. خصوصاً آنکه تعيين مرز سيستم‌هاي كارستي غالبا دشوار است. بايد دانست كه سيستم‌هاي كارستي به طور موثر از سوي كل حوزه آبخيز مشخص مي‌شوند كه ممكن است اين كارست تنها بخشي از آن باشد. به علاوه بايد دانست حوزه آبخیز زیرزمینی در این مناطق ممكن است كاملاً متفاوت با حوزه آبخیز روی زمین باشند. از اين رو، مديريت موثر در حفاظت بسیاری از این مناطق ممکن است ، اراضي خارج از محدوده را نيز در بر ‌گيرد و مستلزم مذاكره براي قراردادهاي حفاظتي با ديگر مالكان يا مديران مي‌باشد.
در اين‌جا مقايسه‌اي با مناطق كوهستاني مي‌تواند مفيد باشد. يك منطقه كوهستاني را مي‌توان به راحتي با توپوگرافي مشخص كرد و واقعاً مي‌توان آن را جزيره‌اي قلمداد كرد كه تنها مرزها و حواشي آن متأثر از وقايع و رويدادهاي محيط پيرامونش است. ولی مناطق كارستي بيشتر شبيه يك درياچه يا تالاب هستند كه به شدت متأثر از رخدادهاي محيط پيرامون خود می باشند.
به علاوه، بسياري از مناطق كارستي، ابعاد وسيعي دارند و معمولاً داراي ارزش‌هاي اقتصادي فراوان هستند. گرچه بايد پذيرفت كه كل اين مناطق نبايد به پارك يا ديگر مناطق حفاظت شده اختصاص يابد، اين هم باز بدين معنا است كه مديران بايد تلاش كنند تا از طريق مذاكره، عمليات حفاظتي مناسب در اراضي پيراموني اجرا شود.
محيط‌هاي كارستي و سيستم‌هاي غاري
منظرهاي كارستي، جلوه مهمي از تنوع زميني (geo-diversity) و يكي از مقاصد مهم مديريتي را ارائه مي‌دهند. مفهوم كارست (karsts) به معناي نوع متمايزي از عوارض زمين است كه با اشکال منحصر به فردي از شكل زمين و چشم‌اندازها توصيف مي‌شود و اين چشم‌اندازها و اشكال در مقياس كلان، حاصل انحلال مواد سنگي توسط آب‌هاي طبيعي به ميزاني فراتر از مقدار متداول در اكثر منظرها هستند. اين كلمه به مفهوم ساده، به هر منطقه‌اي اشاره دارد كه در اثر فرايندهاي انحلال شكل گرفته باشد.
از دیدگاه کلی تمامي مواد سنگي تا اندازه‌اي قابل انحلال هستند. اما توسعه يافته‌ترين كارست، طبيعتاً در سنگ‌هاي انحلال‌پذيرتر يافت مي‌شود. بنابراين، عموماً كارست در سنگ‌هاي كربناتي مثل سنگ آهك، دولوميت و سنگ‌هاي اواپوريت مثل سنگ گچ به طور كامل بروز مي‌كند. اين سنگ‌ها در بيش از %۳۰ از سطح زمين وجود دارند اما از نظر قابليت تبديل شدن به كارست، بسيار متفاوتند.
با وجود زمان كافي و ثبات محيط زيستي، پديده واقعي كارست ممكن است حتي در سنگ‌هايي كه نسبتاً انحلال‌ناپذير به نظر مي‌رسند نيز رخ دهد. مانند كوارتزيت و ماسه سنگ‌هاي كوارتز، و حتی ایجاد پیکره ها توسط انحلال در گرانيت و سنگ‌هاي مرتبط با آن رخ مي‌دهد.
غارها و ديگر سيماهاي نمونه كارستي ممكن است ناشي از فرايندهاي ديگري نيز باشند و باعث پديده‌اي به نام شبه كارست (Pseudokarst) شوند. شبه كارست سيستم‌هاي زميني هستند كه شامل عوارض و سيماي مشابه كارست مانند غارها و متلاشي شدن سطوح مي‌باشند كه منشأ انحلالي ندارند.
مانند تونل‌هاي گدازه حاصل از فعالیت های آتشفشانی، غارهاي حاصل از ذوب يخ درون و زير يخچال‌هاي طبيعي در توده‌هاي برفي يا در لايه‌هاي منجمد دائمي زمين، غارهاي ناشي از حركت‌هاي زمين‌ساختي (tectonic) و غارهايي كه با حفر کانال يا ديگر فرايندهاي مكانيكي در رسوبات سست يكپارچه يا زير سطوح سست قديمي پوسته زمين شكل گرفته‌اند. بسياري از اصولي كه در اين دستورالعمل آمده است براي مديريت منظرهاي شبه كارستي هم مهم هستند و هر دومنظر را در برمی گیرند.
در برخي محيط‌ها، فرايندهاي انحلال تحت‌الشعاع ديگر فرايندهاي تغییر شکل زمين (geomorphic) مانند فرسايش يخچالي قرار مي‌گيرند و در برخي ديگر، انحلال غلبه دارد. مناطق كارستي بيشتر به خاطر سيستم‌هاي زهكش زيرزمين يا سيستم‌هاي انحلالي غار كه در آنها بروز مي‌كند، معروف هستند اما از ويژگي‌هاي ديگر آنها، پيچيدگي‌شان است. در مناطق كارستي، ساختارهاي زمين‌شناختي تعيين‌كننده جهات زهكشي زيرزميني هستند و توپوگرافي سطحي ممكن است تصويري گمراه‌كننده از آن ارائه دهد. درواقع در كارستي كه كاملاً توسعه يافته، ممكن است هيچ الگوي زهكشي سطحي وجود نداشته باشد.
جريان‌هاي زيرزميني در مناطق کارستی معمولاً دارای سرعت می باشند و فرصتي براي پاكسازي طبيعي آب‌هاي زيرزميني آلوده يا سرشار از رسوبات وجود ندارد و موجودات زنده بيماري‌زا اغلبً در اين جريان‌ها زنده مي‌مانند.
به اين دغدغه‌هاي اساسی مديريتي باید دشواري‌هاي فني- مهندسي را نيز افزود.مواردی از قبیل: پي‌ريزي دشوار براي ساختمان‌ها و ديگر سازه‌ها، فرونشست سطح زمين و نشت مخازن مصنوعی.
معروف‌ترين عناصر كارستي نزد مردم، غارهايي هستند كه با پديده‌هاي غاري نظير استالاكتيت و استالاگميت و يا حتي منظره ديدني قندیل های یخی در غارهاي بسيار مرتفع، آرايش يافته‌اند.اين عناصر به سايت، احساس زيبايي، راز آلودگي، برانگيختگي و ماجراجویی مي‌بخشندو از اين رو منابع مهمي براي تفرج و گردشگري هستند.
در حال حاضر، مكان‌هاي کارستیک بسیارکمی وجود دارند که به صورت طبيعي و دست‌نخورده باقی مانده باشند و بتوان از آنها حفاظت کرد . علاوه بر نگهداري و حفظ چنين سايت‌هايي، اصلاح نتايج منفي مديريت‌هاي قبلی و كنوني و نيز مرمت ساختار اکولوژیکی از نیازهای مدیریت امروزی این مناطق است .
ويژگي اسرارآميز و زيبايي غارها، تمام توجهات را به خود معطوف داشته و درنتيجه، توجه از محيط وسيع‌تر كارست منحرف شده است. حفاظت و مديريت اين محيط وسيع‌تر كارستي نه تنها براي خود کارست مهم است، بلكه باعث حفاظت از غار و ديگر ساختارهای منفرد منظر كارستي نيز مي‌شود.
اهميت غارها و كارست
علاوه بر اهميت حفظ نمونه‌ها، جلوه‌ها و مناظر كارستي به عنوان بخشي از راهبرد حفاظت از تنوع جهاني زمين (global geo-diversity)، ارزش‌هاي متعدد اقتصادي، فرهنگي و علمي نيز در مناطق كارستي وجود دارد که ممكن است به دلیل مطالبات و نيازهاي متنوعي که از کارست انتظار می رود با هم در تعارض قرار گیرند.
۱- ارزش‌هاي اقتصادي
كشاورزي، جنگلداري، مديريت آب، استخراج سنگ آهك و گردشگري، معمولاً مهمترين اَشكال فعاليت اقتصادي در مناطق كارستي هستند.
· بيشتر جمعيت جهان به کشاورزی و فعالیت های مرتبط با آن وابستگی دارند و كشاورزي، به عمق چند سانتيمتري از سطح زمين وابسته است. برخي از كارست‌ها خاك‌هاي غني و حاصلخيزي دارند كه براي كشاورزي عمومی و تخصصي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. ميليون‌ها نفر در مناطق كارستي زندگي مي‌كنند اما خاك‌هاي كارستي معمولاً به علت فرسایش ناشي از فرايندهاي کارستیک از یک طرف و سایر فشارهای متداول بر خاک از طرف دیگر بسیار حساس و آسيب‌پذير هستند. گاهي از غارها براي اشكال تخصصي كشاورزي و صنعتي استفاده مي‌شود. از جمله: پرورش ماهي، پرورش قارچ و توليد پنير. هر صنعت و فعاليتي كه در اين مناطق انجام مي‌شود بايد تحت نظارت قرار گيرد تا برداشت بيش از اندازه صورت نگيرد.
· حدود يك چهارم جمعيت جهان، آب موردنياز خود را از كارست به دست مي‌آورند که يا از طریق چشمه‌هاي جوشان و يا از آبهای زيرزميني كارست است. به همين دليل در برخي كارست‌ها، الگوهاي سكونت به شدت متأثر از منابع آب است و پیشینیان ما استفاده وسيعي از غارها و منابع آب زيرزميني مي‌كرده‌اند. ديگر استفاده‌هاي مهم از آب كارست عبارتند از آبياري، انرژي هيدروالكتريك و شيلات. تأمين آب، چه براي مصارف انساني و چه براي كشاورزي، خصوصاً در مناطق كارستي بالادست چشمه‌ها دشوار است و آلاينده‌ها مي‌توانند به سرعت به شبكه‌هاي زيرزميني منتقل شوند.
· در برخي كارست‌ها منابع جنگلي مهمي وجود دارد و يا وجود داشته است. هر چند فشارهای ناشی از خشكسالي و زهكش آزاد سطوح کارست مي‌تواند محدوديت مهمي براي احداث جنگل باشد در این مناطق باشد. از اینرو حذف جنگل در این مناطق با اتلاف خاك و تغييرات هيدرولوژيك برگشت‌ناپذيري همراه است.
· سنگ آهك، منبع مهمي است كه در عرصه‌هاي مختلف كشاورزي و صنعت كاربرد دارد، به طور مثال به عنوان ذوب‌كننده در توليد فولاد استفاده مي‌شود و نيز براي كاهش برخي از آلودگي‌هاي صنعتي مانند از بين بردن گازهاي دي‌اكسيد سولفور به كار مي‌رود. استخراج سنگ آهك براي سنگ ساختماني، كشاورزي يا ديگر اهداف صنعتي، در تعارض باديگر ارزش‌ها و استفاده‌های كارست است و نياز به برنامه‌ريزي و اجراي دقيق دارد. در برخي كارست‌ها معادن دیگری وجود دارد مانند نفت که دراین صورت سنگ های آهکی روی این معادن را می پوشانند.
· گردشگري در برخي كارست‌ها، فعاليت اقتصادي مهمي است كه شامل استفاده از غارهاي توسعه يافته و توسعه نيافته و چشم‌اندازهاي سطحي مي‌شود و به موجب آن فرصت‌هاي شغلي محلي ايجاد مي‌نمايد.سالانه حدود ۲۰ ميليون نفر در جهان از غارهاي نمایشی بازديد مي‌كنند، به عنوان مثال غار ماموت (Mammoth Cave) در كنتاكي امريكا، بيش از ۲ ميليون بازديدكننده در سال دارد. ۶۵۰ غار توريستي در جهان وجود دارد كه مجهز به سيستم روشنايي هستند. علاوه بر اين، غارهايي هم هستند كه براي گردشگري طبيعي استفاده مي‌شوند و افراد بايد با خود چراغ قوه داشته باشند.
همچنين استفاده از فيلم، ويدئو و كتاب‌هاي مصور، در بیان ارزش‌هاي كارست بسیار مفید است كه توليد همين موارد هم مي‌تواند جزء مهمي از اقتصاد محلي باشد. به علاوه چنين رسانه‌هايي ارزش‌هاي غارها و كارست را براي گردشگري و نيز به عنوان محيط‌هايي كه بايد از آنها مراقبت شود، تقويت مي‌كنند.
· در برخي مناطق دنيا، غارها به عنوان محل درمان بيماري‌هاي تنفسي و ديگر بيماري‌هاي مزمن مورد استفاده قرار مي‌گيرند. خصوصاً غارهايي كه داراي چشمه‌هاي آب گرم نيز هستند مانند بانف (Banff) در كانادا و بوداپست (Hungary).
· برخي از غارها هنوز هم براي سكونت دائمي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. برخي ديگر براي جان‌پناه و به عنوان سايت‌هايي براي پناه بردن از حملات هوايي و فعاليت‌هاي نظامي به كار مي‌روند. پايداري چنين استفاده‌هايي، معمولاً بستگي به تأمين مطلوب آب و هواي تميز دارد.
- ارزش‌هاي علمي
در محيط‌هاي كارستي، ارزش‌هاي علمي متعددي وجود دارد. از نظر علوم زمين، كارست‌ها، واحدهاي سنگ‌شناسي، ساختارهاي زمين‌شناختي و كاني‌ها را به وضوح در معرض ديد زمين‌شناسان قرار مي‌دهند و دسترسي به سايت‌هاي سنگواره‌اي را براي ديرين‌شناسان ممكن مي‌سازند.
· ژئومورفولوژيست‌ها (دانشمنداني كه روي ناهمواري‌هاي سطح زمين و علل پيدايش آنها بحث مي‌كنند)، از روي ريخت‌شناسي غارهاي ويژه و مطالعه رسوبات غاري به بينشي درخصوص شكل‌گيري تغييرات سطح زمين و تغييرات آب و هوايي در پهنه‌هاي وسيعي دست مي‌يابند. غارها معمولاً داراي اسناد باستان‌شناسي و ديرينه‌شناسي مهمي هستند كه فقط در چنين محيط‌هايي به خوبي حفظ مي‌شوند.
· براي دانشمندان علوم زيستي، كارست به عنوان زیستگاه گونه‌ها و جوامع گياهي و جانوري ويژه و در معرض خطر در سطح و زيرزمين اهميت دارد. برخي كارست‌ها براي گونه‌هايي كه در مقابل تغييرات محيط زيستي در زير زمين بقا یافته اند، حكم پناهگاه را دارند. خفاش‌ها از جمله موجوداتي هستند كه به طور متعارف با غارها در ارتباطند، همچنین مجموعه‌اي از حيوانات مهره‌دار و بي‌مهره بومي در كارست‌ها ساكن هستند كه برخي از آنها جمعيت بسيار كوچكي دارند و يا كاملاً با محيط زير زمين سازگاري يافته‌اند. در برخي از كارست‌ها- و نه در همه آنها- شرايط محيطي زير زمين چنان ثابت است كه گونه‌هاي موجود در غار فاقد بردباري در مقابل تغييرات محيط زيست زير سطحي هستند. ديرين‌شناسي نيمه سنگواره‌اي نيز ارزش مهم ديگري است.
۳- ارزش‌هاي انساني
برخي از كارست‌ها به دلايل معنوي، مذهبي، زيباشناختي، تفرجي و آموزشي اهميت دارند.
· در برخي نقاط دنیا، جوامع محلی، اهميت خاصی برای غارها يا اشكال خاص آهكي قائل می شوند، مانند ماياها كه از غارها به عنوان معبد استفاده مي‌كنند. بسياري از هندوها و بودايي‌ها درون غارها، معابد زيرزميني ساخته‌اند. بعضي از جوامع بودايي معابد خود را به شكل غار مي‌سازند مانند معبد بزرگ ساكوروم (Sokkurum) در كره جنوبي و معابدي كه در رانگون براي كنفرانس جهاني بودايي‌ها ساخته شد.
· در برخي موارد، ارزش معنوي غار مربوط به به آب‌هاي زيرزميني است. روحانيون مايا در مديريت منابع آب، برای خداي آب چاك (Chac) دعا مي‌كنند. برخي چشمه‌هاي كارستي مانند چشمه‌هاي ماكتيناث (Muktinath) در نپال، هم براي بودايي‌ها و هم براي هندوها مقدس هستند. براي مسيحيان نيز برخي از غارها، اهميت معنوي قابل توجهي دارند، مانند غار زيرزميني واقع در لوردس (Lourdes). تعداد اندكي از غارهاي توريستي غرب، واجد «تالار كليساي جامع» هستند، كه اين تالار بر ارتباط معنوي برخی افراد با محيط غار، تأكيد مي‌ورزد. در سراسر جهان، همچنان غارها براي محل قبرستان مورد استفاده قرار مي‌گيرند و پرستشگاه‌ها در ميان كارست بنا نهاده مي‌شوند، مانند برج‌هاي كارستي چين جنوبي.
· بسياري از خوش‌منظره‌ترين محيط‌هاي دنيا، جاذبه خود را مرهون پديده‌هاي كارستي هستند مانند مناطق كوهستاني كه راه‌پيمايان، كوهنوردان، عكاسان، هنرمدان و دوستداران طبيعت را به سوي خود مي‌كشند. غارنوردي در برخي نقاط دنيا، فعاليت تفرجي مهمي است و سالانه ميليون‌ها نفر از غارهاي توسعه يافته توريستي بازديد مي‌كنند.
· ارزش‌هاي متعدد اقتصادي، معنوي و علمي كارست، معمولاً معمولا باهم در مناطق محدودي تظاهر مي‌كنند و طبعاً غارها و مناطق كارستي را تبديل به نمونه‌هاي عالي جهت آموزش مي‌نمايند. در هيچ محيطي، مانند غارها زنجيره‌هاي اكولوژيك علت و معلول و عوامل تعيين‌كننده محيط زيستي بر جوامع انساني، اين‌چنين به وضوح، آشكار نيستند.
· مديريت منابع فرهنگي، معمولاً از ملاحظات مهم در مناطق كارستي است. برخي چشمه‌ها و غارها به مدت طولاني به عنوان كانون‌هاي سكونت و فعاليت‌هاي انساني عمل كرده‌اند و در حال حاضر مستندات ارزشمندي از شكل‌گيري جوامع را لايه به لايه در رسوبات و يا بر ديوار غارها نشان مي‌دهند. ميراث پيش تاريخي کشف شده در برخي غارها، بیانگر دانش نیاکان ما است. باستان‌شناسي تاريخي برخي كارست‌ها هم اهميت دارد، از جمله اشكالي چون سيستم‌هاي شبكه‌بندي آب كه در برخي كارست‌هاي چيني وجود داشته است.
در بعضي مناطق كارستي، میراث های طبیعی و تاریخی گذشته در کنار میراث های امروزی قرار می گیرند كه دامنه آن از ساخت و سازهاي پيش تاريخي در غارها تا پناهگاه‌هاي غاري در اروپا و هتل‌هاي برجسته توريستي مرتبط با غارها در استراليا و امريكا متغير است.
دستورالعمل
۱- طرح‌ريزي موثر مناطق كارستي مستلزم شناخت كامل ارزش‌هاي اقتصادي، علمي و انساني آنها در بستر سياسي و فرهنگي محلي است.
تهديدهاي غار و كارست
دانستن اين مسأله بسيار اهميت دارد كه حفاظت صحيح غارها و كارست تنها حفظ عوارض طبيعي زيبا و يا جذاب از نظر علمي نيست. در بيشتر موارد، حفاظت مفاهيم محيط زيستي بسيار وسيعي دارد كه در عوض، اثرات اقتصادي مهمي برجای می گذارد. مديريت مناسب كارست، به ويژه عنصري ضروري در مديريت منابع آب است.
غارها و كارست‌ها نسبت به سایر منابع، حساسيت بیشتری دارند. در درجه اول، يكپارچگي سيستم های كارستی به نوع خاصي از ارتباط ميان آب، زمين، پوشش گياهي و خاك بستگي دارد. اين آب معمولاً در يك حوزه آبخيز وسيع قرار می گیرد؛ هر اختلالي در سيستم هيدرولوژيك، كارست و غارهايي كه ارتباط پيوسته‌اي با تراز آب و يا كيفيت آن دارند را تهديد خواهد كرد. در عين حال، هر آسيبي كه به يكپارچگي سيستم كارستي وارد شود، اثرات هيدرولوژيك وسيعي خواهد داشت. بايد اين را هم دانست كه انشعابات آب‌هاي زيرزميني و مرزهاي حوزه آبخيز آن، منطبق با حوزه های آبخیز سطحي نيستند.
· در درجه دوم، بسياري از غارهاي ديگر كه با پايين رفتن سطح آب زيرزميني، آب‌هاي اوليه خود را از دست داده‌اند، نسبتاً خشك و فعالیت کارستیک در آنها متوقف خواهد شد که اصولاً تجديدناپذير خواهند بود. بسياري از غارهاي غيرآهكي نيز، مانند غارهاي آتشفشاني، در اين گروه قرار مي‌گيرند. به هر حال جريان‌هاي موئینه و هيدرولوژي حوزه آبخيز، هم براي فرايندهاي زمين- شيميايي درون غارها و هم براي حيات گياهي و جانوري عار مهم هستند و از اين مهمتر، به دليل تأثيري كه رطوبت بر خرد- اقليم غار مي‌گذارد، اهميت دارند.
· تمايز ميان غارهايي كه ارتباط مداوم با سفره آب زيرزميني دارند و غارهايي كه از آب خالي شده‌اند، در اينجا بيشتر مشخص مي‌شود. غارهايي كه جريانات فعال يا طغيان‌هاي فصلي دارند، در معرض سطوح بالايي از انرژي جنبشي هستند كه باعث تغييرات دائمي در غار مي‌شود. اين تغييرات، در عوض به سرعت، اثرات ديگر تغييرات كوچك‌تر مثل اثرات ورود بازديدكنندگان را مي‌زدايند. در حالي كه ديگر غارها، ظرفيت انرژي بسيار پاييني دارند و بيشترين انرژي ورودي آنها ممكن است به عنوان مثال، فضولات جيرجيرك‌هاي غار و جريانات شبانه‌روزي هوا باشد. در چنين سيستم كم‌انرژي، اثرات ورود انسان، هر چقدر هم به دقت مديريت شود، قابل توجه خواهد بود.
· به علاوه تهدیدات دیگری برای غارها وجود دارد که از تهديدات كاملاً مستقيم مثل تغييرات كالبدي (مانند تخريب سراسري غار با استخراج) گرفته تا تهديدات غيرمستقيم (به طور مثال، استفاده از غار براي تفرج) كه منجر به فشردگي تدريجي و جبران‌ناپذير طبقات و درنتيجه انقراض جامعه گياهي غار (كه حياتشان وابسته به طبقات غيرفشرده غار است) مي‌شوند، متغير است. ديگر تأثيرات غيرمستقيم شامل وارد شدن جلبك‌ها و ديگر موجودات زنده آلاينده به غار است.
تخريب كلي
· غارها يا منظرهاي مهم كارستي ممكن است به طور كامل از طريق معدن كاوي، استخراج، كار با بولدوزر براي عمليات مهندسي و ديگر توسعه‌ها، با زير آب رفتن از طريق ذخيره‌سازي مصنوعي آب و يا پر شدن با زباله و پسماندها تخريب شوند. اين مسأله جزء واضح‌ترين تهديدات هستند كه با تكرار فزاينده رخ مي‌دهند و معمولاً تضادهاي مهمي با كاربري زمين ايجاد مي‌كنند.
اختلال اساسي خاكي يا هيدرولوژيك
· جنگلداري، استخراج معدن، پاكسازي زمين، ساخت و ساز، فعاليت‌هاي كشاورزي، دفع مواد زايد يا انباشتن ديگر مواد و ديگر فعاليت‌هاي توسعه‌اي با وجودي كه منجر به تخريب مستقيم نمي‌شوند، ممكن است كار سيستم‌هاي كارستي را مختل كنند. تغيير پوشش خاك، تجمع رسوبات در آبراهه‌ها (كه حتي ناشي از فعاليت‌هايي خارج از منظر كارستي است)، انحراف مسير آب و يا تغيير رژيم‌هاي آبي و پوشش های گياهي، همگي اثراتي اساسي دارند.
· برداشت بي‌رويه از منابع آب زيرزميني ممكن است منجر به پايين رفتن سطح آب شود و گاهي عواقب پرهزينه و مصيبت‌باري به همراه داشته باشد. صنايع استخراجي مانند برداشت سنگ های غار، جابجايي و انتقال صخره‌ها و كارن‌هاي (Karren) زيبا براي تزيين باغ‌ها يا برداشت آشيانه پرندگان نیز اثرات زیادی بر اكوسيستم‌هاي درون غارها دارند.
· برداشت بي‌رويه از منابع آب سفره‌هاي عميق منجر به اختلالات شدید و هزينه‌بري می شود که اثرات آن را می توان در آمريكاي جنوب شرقي، چين و آفريقاي جنوبي به صوت فروچاله های بزرگی دید که با نشست و ریزش زمین در سطوح وسیع منجر به تخريب خانه‌ها و ساختمان‌هاي تجاري و صنعتي شده است و عمدتاً تلفات جاني قابل توجهي به همراه داشته است.
آلودگي
· انباشت يا تخليه مواد مختلف در محدوده حوزه آبخيز كارست معمولاً آلودگي جدي ايجاد مي‌كند. فاضلاب و زباله‌هاي خانگي، زراعي يا صنعتي از مشكلات رايج در این مناطق هستند. هيدروكربن‌هاي گازي ناشي از ذخيره‌سازي سوخت يا سايت‌هاي دفع زباله، خطر آلودگي درپی دارند. چنين آلودگي‌هايي ناشي از تركيبات محلول در آب ، انتقال میکروب ها، ته نشینی رسوبات يا حتی انباشت كلان مقياس زباله، برای محیط های کارستی خطرناک هستند. نمونه‌هاي فراواني از مشكلات ناشي از آلودگي آب‌هاي زيرزميني به صورت مستند وجود دارند كه يكي از قديمي‌ترين‌هاي آنها مربوط به بروز وباي همه‌گير در انگليس است كه درسال ۱۸۵۴ رخ داد. چنين مشكلاتي تا به امروز ادامه دارد. انتقال نسبتاً سريع‌تر جريانات آب زيرزميني در كارست، فرصتي براي تصفيه طبيعي يا ديگر اثرات پاك‌كننده باقي نمي‌گذارد و درنتيجه، مشكلاتي مانند انتقال بيماري با سهولت بيشتري بروز مي‌كند. حتی اگر منبع آلودگي در جايي خارج از محدوده كارست و بسيار دورتر از آن واقع شده باشد، همچنان اثرات ناگواری دارد.
بهره‌برداري انساني از غارها
· انسان استفاده های متعددی از غارهای می نماید از جمله اهداف نظامي (ذخيره‌سازي، پناهگاه، تاكتيك‌هاي چريكي، پناهگاه‌هاي هسته‌اي و غيره)، مسائل مذهبي يا مقبره‌ها، آسايشگاه‌ها، قبرستان‌ها، سايت‌هاي توليدي، ذخيره‌سازي آب و سكونتگاهي، پرورش قارچ، پنيرسازي، شراب‌سازي و ذخيره‌سازي آن، قاچاق، جنبه‌هاي مختلف پژوهش‌هاي علمي، گردشگري در اشكال مختلف، تالارهاي كنسرت و تفرج در سطوح متعدد.
· برخي از اين استفاده‌ها از نظر فرهنگي واجد اهمیت اند و اغلب قدمتي بيش از چندين قرن دارند. طرح استفاده از غار به عنوان كارخانه پنيرسازي در یک کشور اروپائی، با ماهيت آن تناقضي اساسي دارد اما کسی نمی تواند بطور جدی توليد پنير را در غار راك‌فورت (Roquefort) را متوقف كند.
در مجموع می توان گفت استفاده های انسانی از غارها اثرات بسياري دارند از جمله:
· تغيير ساختار كالبدي غار
· تغيير شيمي آب
· تغيير هيدرولوژي غار
· تغيير در جريان هواي غار و خرد- اقليم آن
· ورود نور مصنوعي به غار
· فشردگي بستر و لجنی شدن آن
· فرسايش يا اختلال در جریان رسوبگذاری غار
· تخريب پديده‌هاي غاري
· تخريب جامعه گياهي
· ورود موجودات زنده و يا ناسازگار به غار (مانند بتن، دست‌اندازهاي صخره‌نوردي)، آلاينده‌ها، مواد مغذي، گونه‌هاي جانوري، قارچ و جلبك
· اثرات سطحي مانند فرسايش، رسوبگذاری، تغيير پوشش گياهي
اين اثرات، ممكن است مستقل از هم باشند و یا رابطه تجمعي يا هم‌افزايي داشته باشند. به علاوه روابط پيچيده‌اي ميان تعداد بازديدكنندگان در هر بار، تعداد دفعات بازديد و اثرات حاصل از آن وجود دارد.
دستورالعمل‌ها
۲- يكپارچگي هر سيستم كارستي بستگي به رابطه متقابل ميان خاك، آب و هوا وجود دارد. هرگونه اختلال در اين رابطه اثرات احتمالي نامطلوبي به دنبال دارد و بايد به طور كامل مورد ارزيابي محيط زيستي قرار گيرد.
۳- مديران سرزمين بايد سراسر محدوده حوزه آبخيز اراضي كارستي را شناسايي كنند و به اثرات بالقوه هرگونه فعاليتي در حوزه آبخيز حساس باشند، حتي اگر آن فعاليت در خود كارست اتفاق نيفتد.
۴- اقدامات مخرب در كارست مانند استخراج معدن يا ساخت سد بايد به گونه‌اي استقرار يابد كه ناسازگاري با ديگر منابع يا ارزش‌هاي طبيعي به حداقل برسد.
۵- آلودگي منابع آب زيرزميني، مشكلات ويژه‌اي را در كارست ايجاد مي‌كند و بايد همواره به حداقل برسد و مورد نظارت قرار گيرد. اين نظارت و فرابيني بايد به جاي اينكه بر پايه فواصل زماني منظم باشد، مبتني بر وقايع و رويدادها صورت پذيرد؛ زيرا در طي طوفان‌ها و طغيان‌ها است كه بيشترین آلودگي درون كارست جابه‌جا مي‌شوند.
۵- کلیه كاربري‌هاي انساني مناطق كارستي بايد در جهت به حداقل رساندن اثرات نامطلوب برنامه‌ريزي شوند و جهت تأمين اطلاعات براي تصميم‌گيري‌هاي آينده تحت نظارت و فرابيني قرار گيرند.
۷- ماهیت بسياري از پديده‌هاي كارستي، به ويژه غارها تجديد ناپذیر است،ولی با اینحال، براي مديريت موثر غار، لازم است پديده‌هاي تخريب شده تا جايي كه ممکن است، بهسازي و احياء شوند.
۷- توسعه غارها براي اهداف گردشگري نياز به برنامه‌ريزي دقيق دارد، از جمله توجه به پايداري. بنابراین در هر جا كه ممکن است، مرمت و بهسازي غارهاي آسيب‌ديده بر گشودن غارهاي جديد به روي مردم ارجحيت دارد.

حمام اربابی هولاسو
در ذکر قدمت این خزینه باید مهاجرت مرحوم آقای علی نقی خان افشار(یمین لشکر) از روستای اوغول بیگ تکاب به هولاسو را به یاد آورد. متقارن با این تاریخ یمین لشکر خان به رسم اربابی قریه ی هولاسو را از نواده های مرحوم سلیمان خان افشار خریداری کرده و در آن سکنی می گزیند(۱۲۳۸ ه.ق).ایشان پس از اندک مدتی به فکر ساخت خانه ی اربابی برای خود شده و بدین منظور حاج معمار باشی تبریزی را مامور ساخت قلعه ی خود کرده و پس از ساخت این بنا تصمیم می گیرد اولین حمام هولاسو را هم به دست معمار باشی به اتمام برد (۱۲۴۴ ه.ق). فلذا با جداسازی دو کانال زیرزمینی انتقال آب از چشمه ی زلال اروج بلاغی یکی به قلعه ی ارباب و دیگری به حمام مقدمات تامین آب آن نیز فراهم شده و دو مخزن آب سرد و گرم که از طریق مجرای ناقل حرارت حاصل از چوب و حتی فضولات حیوانات اهلی در مواردی به نقطه ی جوش می رسیده است. همچنین حمام در عمق پایین تری از سطح زمین قرار گرفته به گونه ای که در فصولی چون زمستان ورود سرما به آن کنترل شود. سقف آن به شکل حمام های فلات مرکزی بنا گشته و دیوار و کف آن به وسیله ی سنگ های مرمر و گرانیت و کاشی های مرغوبی به صورت زیبا و مطلوبی نورگیری و منقوش شده و دو حوض داخلی حمام یکی به خانواده ی شخص ارباب و اشخاص سرشناس و دیگری به عامه ی مردم اختصاص می یابد. افراد پس از شستشو با عبور از پایشویه در رخت کن مخصوص دیگری خود را خشک نموده و اهالی در عوض استحمام خود اقلامی چون نان،تخم مرغ و زمانی مقدار معینی از سهم برداشت محصول سالیانه ی گندم و جوی خود را به مستخدمین می داده اند. حمام هفته ای یک روز در اختیار یمین لشکر و اهل و عیال او و بقیه ی روزها از اذان صبح تا طلوم خورشید در اختیار آقایان و از طلوع تا غروب خورشید در اختیار بانوان بوده است.

سخن آخر اینکه این حمام آشنا با ویژگی های معماری آذربایجان؛با نهایت تاسف سال ها در بوته ی فراموشی سازمان میراث فرهنگی قرار گرفته و هنوز در لیست آثار ملی ثبت نشده است؛در سالهای اخیر به دلیل بی توجهی مسئولین و ساکنین دهستان این اثر با ارزش که نشانگر هویت فرهنگی و تاریخ بومی منطقه می باشد در معرض خطر جدی تخریب و نابودی قرار گرفته طوریکه سقف گنبدی آن ریزش کرده و هنوز سازمان اقدامی برای حفاظت و مرمت از آن انجام نداده اما امید است با همت دستگاه های ذی ربط و دوست داران میراث فرهنگی بار دیگر همچون نگینی در تاریخ هولاسو بدرخشد.
آبشار بدلان
اين آبشار با ارتفاع بيش از ۵۰ متر يکي از بلندترين آبشارهاي آذربايجان غربي و منطقه است. مناظر دل نواز و روح انگيز طبيعي اطراف دشت خوي نيز، به آبشار بدلان، جلائي بيشتر بخشيده و آن را ديدني تر کرده است. در مسير بستر اين آبشار، روستاهاي سبز و خرمي به نام روستاي پسک و بدلان قرار دارند که سرسبزي و طراوت طبيعت شان گردشگران را به وجد مي آورد. اين منطقه از نظر شرايط اقليمي و آب و هوا در رديف پر باران ترين و حاصلخيزترين روستاهاي شهرستان خوي هستند. آبشار بدلان که در خوي به 'چير' و 'قزل چير' موسوم است را بايد يکي از نشانه هاي عجيب عالم خلقت برشمرد. آب سرچشمه آبشار بدلان از شکافي به ارتفاع بيش از ۵۰ متر به داخل يک گودال يا محل غار مانندي به طول ۳۰ متر سرازير مي شود. اما از قديم گفته اند كه شنيدن كي بود مانند ديدن - از همين جا از شما دعوت مي كنم حتما يك سري به اين مكان بزنيد مطمئنم خوشتان خواهد امد به اميد ديدار
منطقه زیبای قطور در شهر دارالمومنین خوی
وقتی که سنم کمتر بود همیشه با خودم فکر می کردم که چرا کشور ما با این همه جاذبه طبیعی، چهار فصل بودن، آثار تاریخی، پشتوانه تاریخی باستانی و فرهنگ غنی و و و و .... در جذب گردشگر و توریست اینقدر عاجز و دست و پا بسته است و چطور همین کشور ترکیه (که البته آن هم دارای سابقه و تمدن تاریخی است ولی نه به اندازه ما) که زمانی نه چندان دور میزبان قاچاق چای بی کیفیت ایرانی و حتی دمپایی و ... بود و به لحاظ اقتصادی جزء کشورهای ضعیف با تورم بالا (تا ۴۵٪) چطور بیشتر از درآمد صادرات نفت ما از صنعت توریسم درآمد دارد؟
البته این را هم در نظر می گیریم که بخشی از این درآمد، مربوط به سواحل ترکیه و امکانات و آزادیها و مباحث مربوطه است ولی آیا کشور ترکیه همه درآمدش در صنعت توریسم را از این بخش کسب می کند و آیا توریستهای کشورهای اروپایی و آمریکایی به خاطر همین قضیه ترکیه را انتخاب می کنند؟
ترکیه در سالهای اخیر با شدت و قدرت روی سرمایه گذاری خارجی و تقویت زیرساختهای اقتصادی خود و به خصوص صنعت توریسم که اتفاقاً پاشنه آشیل درآمد ملی این کشور می باشد پرداخته است و توانسته در جذب گردشگر موفق عمل کند. حتی ترکیه از ظرفیت بالقوه طبیعی و خدادادی خود به نحو احسن استفاده کرده و می بینیم اینک به عنوان یکی از برترین کشورهای تولید کننده مواد غذایی از همه نوع خود را شناسانده و کشور ما هم اتفاقاً میزبان خوبی جهت این کالاهاست. ولی چرا ما با این همه موقعیت بالقوه در صنعت توریسم دچار رخوت و سستی هستیم؟ در اخبار و جرائد قطعاً مشاهده کرده اید که فلان کشور با تاسیس یک رستوران یخی به جذب گردشگر فراوان پرداخته و بهمان کشور با ایجاد یک هتل در دل کوه با شکل خاص تا مدتها از آن بهره می برد.
به هر صورت نمی توانیم از کنار این نکته به راحتی بگذریم که کشور ایران با تمام سابقه تاریخی و گردشگری به هر دلیلی تا این حد به لحاظ ایجاد ساختارهای لازم جهت جذب گردشگر ضعیف عمل کرده است. البته نباید از عملکرد عجیب و غریب و نامانوس و .... مدیران متولی این صنعت که در سالها و روزهای اخیر اکثر جرائد و روزنامه های کشور اسلامی و عزیزمان به آن پرداخته اند نیز بگذریم.
انشاا.. در آینده بصورت تخصصی به این مطلب خواهم پرداخت ولی در حال حاضر چند عکس از منطقه زیبای قطور واقع در شهر دارالمومنین خوی جهت آشنایی با این منطقه مستعد قرار خواهم داد که امیدوارم مقبول عزیزان واقع گردد.
شهر خوی شهری مرزی است که از سمت منطقه قطور با استان وان ترکیه هم مرز است. در مورد این شهر باید یک مطلب و یک مقاله اختصاص بدهم تا بتوان از تاریخ و زیباییهای آن سخن گفت. مع الوصف شهر خوی پر درخت ترین شهر کشور است. البته نه درختان جنگلی مانند شمال کشورمان بلکه پر درخت از لحاظ درختان بارده و میوه های اعلا و همچنین درختان صنعتی که دورتا دور شهر را تا هکتارها پوشانده است و شهر را چونان نگین انگشتری در میان گرفته اند.
در حال حاضر من فقط در مورد منطقه قطور قلم خواهم زد که منطقه ای است کوهستانی و خنک و بینهایت زیبا با کوههای بلند که کوه معروف "اورین" خوی (که به نوعی نشان شهر خوی نیز هست) را در خود جای داده است.
رودخانه قطور در حوزه آبريز ارس مي‌باشد و حوزه آبخيز آن با مساحت ۹/۳۴۷۱ كيلومتر مربع از چين‌خوردگيهاي شمال غربي سلسله جبال زاگرس بوجود آمده بطوريكه اراضي محدوده‌اي داراي شيب تند بوده و كمتر اراضي مسطح در اين منطقه مشاهده شده است. مساحت حوزه رودخانه قطور تا ميله مرزي ۲۴۸ (محل ورودي رودخانه قطور به ايران) در ارتفاع ۲۹۰ متري، ۸۱۰ كيلومتر مربع و طول آبراهه‌هاي اصلي در تركيه ۱۱۵ كيلومتر مي‌باشد. اطراف اين رودخانه را تا ابتداي دشت خوي كوه‌هاي مرتفعي تشكيل داده و فاصله ميله مرزي تا شهرستان خوي ۷۰ كيلومتر مي باشد. سرشاخه‌هاي متعددي نظير چيليك، كلندسو، آورش، قيله‌ليق، سريك، غازان ، الند و قودوغ بوغان در محل بويلاپوش وارد دشت خوي شده و مورد استفاده قرار مي‌گيرد و سپس با تغيير جهت بسوي شمال به مسير خود ادامه مي‌دهد و وارد دشت ايواوغلي مي‌گردد. رودخانه زيلبر چاي نيز پس از عبور از اين دشت در نقطه‌اي پس از مظفر‌آباد ايواوغلي در داخل منطقه حفاظت شده مراكان وارد قطور چاي مي‌گردد. سرشاخه‌هايي از جنوب دامنه‌هاي شمالي كوههاي ميشو و غازان به زيلبر چاي قبل از پيوستن به قطور چاي و سرشاخه‌هاي ديگر از جانب شمال‌شرقي از دامنه كوههاي قره‌داغ، آق داغ و علي باش به رودخانه قطور چاي پس از پيوستن دو رودخانه به يكديگر مي‌ريزند و نهايتاً در روستاي مراكان به آق‌چاي مي‌پيوندد و با نام قطور چاي (گاهاً آق‌چاي نيز مي‌گويند) از داخل دره‌اي بنام دره شام عبور و در محل پاسگاه مرزي فرهادي به رودخانه ارس منتهي مي‌گردد.
برخی روستاهای منطقه قطور عبارتند از: گرناویک، مخین، گیوران، حبش علیا و سفلی، ترس آباد، بلجوک، رازی، میرعمر ، کوتان آباد ، استران و ....
پل فلزی راه آهن ایران و ترکیه ، در کیلومتر ۲۱ جاده آسفالته محور خوی ـ قطور در منطقه خوش آب و هوا با منظر بسیار زیبا و بدیع و آبشار های کوچک و بزرگ که از ارتفاعات کوه ها با سایش و صدای روح افزا، خود را به رودخانه جاری قطور می رسانند ، واقع شده است. عارضه های طبیعی در جوار راه ریلی با پل ها و راه آهن که به صورت ماهرانه در دل کوه و دامنه های ارتفاعات کشیده شده، و در کنار آن، چشمه های آب جاری و آبگرم، بر اهمیت گردشگری این منطقه افزوده است و امید می رود با اتمام جاده منتهی به مرز رازی، گردشگران داخلی و خارجی بیش از پیش به عمق این محور پا بگذارند که دیدن این مناظر و استفاده از آب و هوای بکرآن خارج از لطف نیست.
پل هوایی قطور یکی از بزرگترین و حساس ترین پل های ریلی خاورمیانه محسوب می شود. این پل مهم همچنین نقش به سزائی در امر مبادله کالا و مسافر بین ایران و اروپا و بلعکس دارد. این تنها پل موجود در محور قطور نیست بلکه تعداد۲۵۴ پل کوچک و بزرگ فلزی و سنگی و همچنین تعداد ۳۷ تونل بزرگ و کوچک بر اهمیت این منطقه از دیارمان افزوده و جاذبه های بسیار زیبایی را پدید آورده است .
احداث این پل در سال ۱۳۴۷ توسط دو شرکت ایرانی ( رانکین ) و شرکت اتریشی (پور) پی ریزی و پایه های بتونی آن اجرا و اسکلت فلزی و شاسی آن توسط امریکائی ها انجام گرفت ودر تاریخ ۱۳۵۰/۷/۵ خط ریلی ایران و ترکیه رسما افتتاح گردید و مبادله کالاهای اساسی کشورهای اروپائی و ایران از این طریق امکان پذیر شد و نقطه عطفی در تاریخ راه آهن ایران به شمار آمد.
این راه ریلی تنها ۵۳ کیلومتر آن در محور خوی قطور واقع شده است و ابتدای آن در کیلومتر ۱۸ و انتهای آن کیلومتر ۷۳ نقطه صفر مرزی ایران و ترکیه می باشد. این خط ریلی از طریق کوه های اوزالپ به وان و در نهایت به اروپا متصل می شود.
از تپه حسنلو چه می دانید؟
تپه حسنلو در میان جلگه ای سرسبز و خرم که به نام "سلدوز" معروف است و در کنار قریه ای به همین نام قراردارد.
براساس داده های باستان شناسی، این تپه در ده دوره مورد سکونت قرار گرفته است. دوره دهم که قدیمی ترین دوره سکونت حسنلو به حساب می آید، مربوط به هزاره ششم تا هزاره سوم ق.م است و دوران هایی را شامل می شود که تپه حسنلو زیاد مورد توجه نبوده است. در این دوره ها به بناهای خشتی، گلی و سنگی برخورد شده است. تپه حسنلو
از دوره چهارم سکونت در حسنلو یعنی در هنگام وقوع آتش سوزی بزرگ تا دوره هفتم سکونت – ۲۲۰۰ سال پیش از آتش سوزی – آثار ساختمانی به دست آمده است که دلالت بر سکونت افراد در این تپه دارد. بنابراین، دوره هفتم بین ۲۵۰۰تا۳۰۰۰ ق.م است. در این دوره از ابزار مفرغی استفاده می شد. دوره ششم بین ۲۰۰۰ تا۲۵۰۰ ق. م و دوره پنجم ۱۳۰۰ق. م است. از دوره پنجم سکونت در این تپه، ظروف سفالی خاکستری رنگی به دست آمده است. از مختصات دوره پنجم سکونت در حسنلو، وجود ساختمان های خشتی و گلی است. تپه حسنلو
دوره چهارم ۱۳۰۰ تا ۸۰۰ ق. م – همان دوره آتش سوزی بزرگ – است. در این دوره تمدن بسیار درخشانی در حسنلو وجود داشت و ساختمان های آن از سنگ ساخته شده بود. دوره سوم سکونت در تپه حسنلو دوره مادها و کمی پیش از آنها است. این دوره نیمی از آنها است. این دوره نیمی از دوره هخامنشی را نیز در بر می گیرد و به دو قسمت A و B تقسیم می شود. دوره A قدیمی تر از دوره B است. دوره دوم هم زمان با نیمی از دوره هخامنشی، همه دوران پارت و نیمی از دوران ساسانی است و دوره اول که لایه ای بسیار ضعیف است، اواخر دوره ساسانی و اوایل ظهور اسلام را شامل می شود. دوره چهارم حسنلو مهم ترین دوره فرهنگی این تپه است. دژ نظامی (برج و بارو) و سه تالار بزرگ ستون دار از عمده واحدهای ساختمانی مکشوفه در این دوره هستند.
این سه تالار ستون دار در یک زمان ساخته نشده اند؛ اول تالار ستون دار شرقی، سپس تالار ستون دار جنوبی و در آجر تالار ستون دار غربی ساخته شده است. ساخت هر تالار جدید باعث منزوی شدن تالار قبلی شده است. شواهد حفاری موید آن است که هر سه بنای ستون دار به عنوان یک مرکز مذهبی مورد استفاده بودند. تپه حسنلو دژ حسنلو و دیوار دفاعی آن:
دور تا دور قلعه را دیواری به قطر سه متر و ارتفاع هفت متر فرا گرفته بود. در فاصله سی متری از باروی قلعه، برج های مربع شکلی به ابعاد ۱۰×۱۰ متر ساخته شده و بخشی از آن (حدود پنج متر) از بارو (دیوار قلعه) بیرون زده بود.
حیاط مرکزی: در مرکز دژ حسنلو یک حیاط چند ضلعی نامنظم ساخته شده است. دور تا دور این حیاط را تالارهای ستون دار، ایوان های دراز و اتاق های کوچک و بزرگ تشکیل می دهند. در انتهای جنوبی حیاط قربانگاه قرار دارد و در انتهای شمالی آن چند لوح سنگی به ارتفاع سه متر و بدون هیچ گونه علامت دیده می شود. تپه حسنلو
بناهای وابسته به حیاط مرکزی: این بناها عبارت اند از:
بناهای شرقی: در جنوب شرقی حیاط مرکزی یک تالار وسیع با چند انباری از زیر خاک بیرون آمده است. در این تالار خمره های بزرگ متعددی یافت شد. در شمال این انبار قدیمی ترین و اولین تالار ستون دار به طول شش و عرض چهار متر قرار گرفته و راه ورودی آن از انبار است. در مرکز این تالار دو ردیف چهار ستونی تعبیه شده و فاصله ستون ها از یکدیگر پنج متر است. در کنار دیوارها ته ستون های سنگی دیده می شود. محراب یا محل اصلی معبد در جنوب تالار قرار دارد. در شمال این تالار چند اتاق کوچک و بزرگ ساخته شده است. در میان این تالار اسکلت دو اسب پیدا شده است.
بناهای جنوبی: در جنوب حیاط مرکزی یک واحد ساختمانی شامل اتاق ها و تالارهای متعدد ساخته شده است. معبد دوم که شامل تالاری ستون دار است، بخشی از این واحد ساختمانی را تشکیل می دهد. به فاصله ۵/۳ متری از در ورودی سمت شمالی تالار، سکویی به اضلاع ۲×۳ متر قرار دارد. این سکو احتمالاً جهت انجام پاره ای از مراسم مذهبی چون تقسیم قربانی یا قرار دادن پی سوز به کار می رفته است. در وسط جبهه جنوبی تالار، محلی شبیه محراب ساخته شده است که از آن به اتاق کوچک پشت معبد راه دارد. در داخل معبد محلی برای روشن کردن آتش مقدس در نظر گرفته شده بود و در جنوب غربی معبد اجاقی مستطیل شکل دیده می شود. تپه حسنلو
بناهای غربی: در گوشه جنوب غربی حیاط مرکزی معبد سوم یا تالار ستون دار سوم قرار دارد. این واحد ساختمانی از سمت شرق به حیاط مرکزی، از غرب به دیوار غربی قلعه (برج و باروی حسنلو)، از جنوب به راهرویی باریک و از شمال به راهی که در گذشته از معابر دژ حسنلو بود و به دروازه غربی حسنلو می رسید، محدود می شود. این دروازه تنها راه ورودی دژ حسنلو از غرب است. واحد ساختمانی جنوب غربی که تالار ستون دار آن جدیدترین تالار ستون دار حسنلو به شمار می رود، در شمال غربی معبد دوم (واحد ساختمانی جنوب حیاط مرکزی) احداث شده است. از گوشه جنوب غربی حیاط مرکزی دری به سوی تالار ستون دار این واحد باز می شود. تالار ستون دار این مجموعه به ابعاد ۱۵×۶۰×۱۵ متر و تقریباً مربع شکل است. سبک استقرار ستون های آن شبیه واحد جنوبی حیاط مرکزی است. دو ردیف چهار ستونی به انضمام دو پایه ستون هایی که در کنار دیوار قرار دارند، سقف را نگهداری می کردند. شیوه ساخت این تالار با حذف پایه های ستون های کنار دیوار، شبیه بناهای دوره هخامنشی مخصوصاً تالارهای ستون دار کاخ های تخت جمشید است. تپه حسنلو
حیاط مرکزی با ورودی بزرگی به اتاق های غربی حیاط که بخشی از فضاهای واحد غربی را تشکیل می دهند و سپس به تالار ستون دار این واحد ارتباط پیدا می کند. این واحد ساختمانی در شمال دارای ورودی بزرگی است. این ورودی با پله های درازی به طول نه تا یازده متر به داخل راهروی بلندی به طول بیست و دو متر و عرض نه متر راه پیدا می کند.
بناهای شمالی: در شمال حیاط مرکزی بنای دیگری احداث شده است و مجموعه پیوسته ای را شامل می شود. براساس آثار مکشوفه، این بخش به سکونت حاکمان حسنلو اختصاص داشته است. در این بخش اتاق ستون داری ساخته شده که از نظر فرم و شکل شبیه تالار ستون دار بخش غربی است و شباهت به معماری هخامنشی دارد، با این تفاوت که تعداد ستون های اتاق اصلی این بخش کم تر است. در دژ حسنلو واحدهای دیگری به صورت پراکنده و جدا از حیاط مرکزی کشف شده است. تپه حسنلو آثار مکشوفه از حفاری های باستان شناسی تپه حسنلو:
اشیای قابل توجه و ارزشمندی که تاکنون در کاوش های نقاط مختلف تپه حسنلو- به ویژه از گورهای قدیمی پیرامون آن- به دست آمده است، نمونه کاملی از صنایع ساکنان قدیمی این ناحیه را نشان می دهد. این اشیاء شامل اشیای استخوانی و سنگی، اشیای نقره ای، اشیای سفالی، اشیای مفرغی و اشیای طلایی است. معروف ترین این اشیاء، "جام حسنلو" است. جام جام طلایی حسنلو:
این جام در تابستان ۱۹۸۵ م به وسیله "رابرت دایسون" از تپه حسنلو کشف شد. این جام یک پارچه طلایی بیست سانتی متر بلندی و بیست سانتی متر قطر دارد. این کشف در تاریخ باستان شناسی ایران و جهان یکی از مهم ترین اکتشافات علمی و از نادرترین آثار تاریخی، دینی و هنری دنیای باستان به شمار می رود.
این جام اثر کاملاً خیره کننده ای است، زیرا بیش از حد پر کار بوده و فاقد ترکیب مجلل است. گیرایی آن بیشتر در نیروی حیات نقش های کوچک و تنومند است. کلیه نقش ها به وسیله یک نوار تسمه ای در بالا و یک تسمه در پایین محدود شده اند. صحنه ها بنابر اهمیت شان در یک یا دو ردیف که تنها با خط زمینه فرضی تقسیم شده اند، ترکیب یافته اند. در بالاترین ردیف سه تن از خدایان هر یک سوار بر یک ارابه قرار دارند؛ دو ارابه به وسیله قاطر کشیده می شوند و یکی از آنها با گاو نر. در برابر سومین خدا کاهنی ایستاده است که جام بلندی را به دست دارد. این کاهن موی خود را در جلو پیشانی به طرف بالا شانه کرده است و گویا یک گوسفند قربانی را که به وسیله دو مرد در پشت سر وی آورده شده اند، هدیه می کند. این خدایان احتمالاً عبارت اند از خدای هوا که ممکن است به وسیله گاو نری که ارابه او را می کشد، مشخص شود. دیگری خدای زمین که کلاه شاخداری به سردارد و سرانجام خورشید که با دایره خورشید بالدار روی سرش قابل تشخیص است.

دره سرسبزسلطان یعقوب
دره سرسبزسلطان يعقوب ، كه درفصول بهاروتابستان پذيراي حضور طبيعت دوستان وكوهنوردان مي باشد و چشمه بالاي دره هر خسته از راه رسيده را بخود جلب مي نمايد ودرچهار كيلومتري جنوب شهر نقده و در جوار روستاي باليقچي قرار دارد.
منبع: میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی
سایت روستاهای ایران



جعبه‌ابزار