اورامان تخت
سروآباد استان
کردستانسفر به اورامان
خانههايي در همسايگي آسمان
نويسنده[ویرایش]
• آسو محمدي
"اورامان تخت" سرزميني با طبيعت بکر و مردماني اصيل، که ناگفته هايي به وسعت سده ها و هزاره ها دارند.اين روستاي زيبا و کهن درمحاصره ي کوه هاي "تخت"، "شاهو" و "کوهسالان" قرار گرفته و جمعيتي بالغ بر سه هزار نفر، بساط زندگي و معيشت خود را بر دامن پر سخاوت طبيعت آن گسترده اند.
جذابيت هاي خاص منطقه اورامان، هر ساله تعداد زيادي توريست هاي خارجي و داخلي را، مخصوصا در فصل بهار به خود جذب مي کند.اورامان تخت از توابع شهرستان سروآباد است، که در سال ۹۱ صاحب شهرداري شد. شهر شدن اورامان واکنش هاي زيادي در پي داشت، که برخي از مسئولان حوزه ي روستايي و گردشگري در استان کردستان معتقد بودند، که اگر اورامان روستا مي ماند، بهتر بود. جنوب شرقي شهر مريوان ميزبان اورامان است، که جادهاي به طول هفتادوپنج کيلومترآنرا به شهر مريوان متصل ميکند. پيچ و خم هاي جاده ي کوهستاني منطقه ي اورامانات را که طي کني، به روستايي تاريخي مي رسي، که در نگاه اول مجذوب معماري پلکاني و بافت سنتي روستا خواهي شد. اگر بايک حساب سرانگشتي،حفظ اصالت و فرهنگ ابيانهاي هاو معماري ماسوله را کنارهم قراردهيم، جواب صورت مسئله ي ما شهراورامان تخت خواهدبود.
سفر به سرزمين سنگها و پلهها[ویرایش]
درکوچه پس کوچه هاي پلکاني روستا که پاي بگذاري، قدم نزده نفست بند مي آيد، ولي با يک نگاه به معماري ظريف و مناظر زيباي طبيعت اطراف، خستگي ات پر مي کشد و مسيرت را بدون هيچ دغدغه اي تا انتها طي خواهي کرد. در مورد قدمت روستاي اورامان اطلاع دقيقي در دست نيست. مردم منطقه معتقدند،اورامان تخت زماني شهري بزرگ بوده و مرکزيتي خاص داشته، به همين دليل از آن به عنوان تخت يامرکز حکومت ناحيه ي اورامانات ياد مي کردهاند.
به غير از وضعيت خاص روستاازنظر معماري، چشمههاي پرآب، طبيعت بکر،مراسم خاص،آداب و رسوم، وجود مقبره و مسجد «پيرشاليار» و به ويژه جمعيت و تعداد سکنه قابل توجه آن،نشانگراهميت منطقه از زمان هاي قديم است.
«اورامان» يا به کردي «هورامان»، نام منطقهاي در ايران و عراق بادرههاي سرسبز و پرپيچ و خم وعميق، با مناظر زيبا وچشم انداز هاي وسيع و رودبارهاي متعدداست.از مجموع آب اين چشمههاورودبارهارودخانه ي «سيروان»تشکيل مي شود،که درنهايت به درياچهي«دربندي خان»در کشور عراق مي پيوندد.
سکوت سرد زمستان سوار بر موج بادي طبيعت هورامان را ترک مي کند. اينجا صداي طبيعت راخواهي شنيد. زيباترين گلها و زيباترين رنگ ها را خواهي ديد؛گل خوشبوي محمدي، گلرز، بنفشه، ريحان، نرگس، شقايق،اينجا سرمين لاله هاي واژگون است. رود پس از در آغوش گرفتن جويبار ها، صخره ها را نوازش مي کند و با هم، پيچ و خم هاي کوهستان را در مي نوردند و ميهمان رودخانه ي سيروان مي شوند.
در بهار اورامان، طبيعت ساز و نوايش هميشه جاري است و کنسرتش هميشه به پاست نسيم با مهرباني نوازش مي کند، باد مي نوازد و با نسيم هم ساز است. نواي تو اينجا مکمل طبيعت است، صداي تو جريان زندگي است.
خانههايي که بخشي از طبيعتاند[ویرایش]
در روستا، از خانه که پا بيرون مي گذاري، هيچ مرزي، نرده اي و ديواري بين خودت و طبيعت زيبا و آراسته نمي بيني، لاجرم وارد پارک تزيين شده ي طبيعي شده اي که دست هيچ بشري، نقشه ي هيچ شهرداري و طرح هيچ مهندسي، قادر نيست به اين زيبايي طبيعت را بيارايد. کوچه هايش بوي مست نرگس و ياس هايي را مي دهد که نسيم از کوهستان با خود آورده است.مناظري زيباكه آدمي را با خود به رنگينترين لحظه ها مي برند.
مردم اين منطقه به گويش هورامي، که يکي از چهار گويش زبان کردي است،تکلم ميکنند. هورامان بطور کلي به چندبخش تقسيم ميشود،که عبارت انداز هورامان لهون،هورامان تخت وهورامان ژاورو. ازنظر جغرافياي سياسي نيز به دو قسمت شرقي(ايران) و غربي(عراق) تقسيم شدهاست. درايران در استان هاي کردستان و کرمانشاه سکونت دارند. ازمناطق مهم شهري آن نيز ميتوان به پاوه،نوسود و نودشه اشاره کرد، که البته در شهرهايي نظير مريوان، کامياران،روانسر، سنندج، کرمانشاه، جوانرود و تهران نيز از طريق مهاجرت مردم،ساکن شدهاند.
وجه تسميه هورامان[ویرایش]
درموردکلمه هورامان و وجه تسميه ي آن نظرات گوناگوني وجود دارد،امابه نظرميرسد که اصل آن از کلمه«هورامان» به معني برافراشته و بلند باشد.
از ديدگاهي ديگر واژه اورامان يا هورامان از دو بخش«اهورا» که همان اهورامزدا و «مان» به معني خانه، جايگاه و سرزمين تشکيل شدهاست. پس اورامان يعني سرزمين اهورايي و جايگاه اهورامزدا. «هور» معني ديگري هم دارد. هور در اوستا به معني خورشيداست. هورامان راميتوان جايگاه خورشيدهم معني کرد.
مردم هورامان همواره ساز زندگي خود را به نظم طبيعت آنجا کوک مي کنند. وقتي که باغ هاي پر ثمر آنان را فرابخوانند، به يک اشارت خانه و آبادي را رها و دل به نداي طبيعت مي سپارند. آن هنگام که درختان سکوت تنهايي را مي طلبند، آنان هم باغ را به خلوتگه خويش مي سپارند.
تنوع محصولات باغي و زراعي اورامان تخت، حاصل غنا و سخاوت طبيعت و تلاش مردمان منطقه است.اقتصاد مردم اورامان برپايه ي باغداري، زراعت و دامپروري است.گردو، بادام، انجير، گلابي و انواع انگور از محصولات باغي اورامان تخت است. در اين ميان انگور و گردو بيشترين مقدار توليد را به خود اختصاص مي دهند.
پنامل؛ چهار چرخ جادههاي اورامان[ویرایش]
درگذشته با توجه به موقعيت جغرافيايي بيشتر روستاهاي منطقه ي اورامانات و کوهستاني بودن آنها و همچنين عدم وجود جاده هاي مناسب، کمتر خودرويي قادر به رفت و آمد و عبور از آنها مي بود. بهترين اتومبيل براي عبور و مرور در اين مناطق، «تويوتاي ژاپني» يا به اصطلاح مردم منطقه «پنامل» بود. هرچند، هم اکنون وضع جاده ها نسبتا بهتر است و براي اين خودرو جايگزين هاي تازه اي بوجود آمده است.
روستاي اورامان تخت در تقسيم بندي آب و هواي کشور در منطقه ي معتدل کوهستاني قرار گرفته و به واسطه ي ابرهاي باران زاي مديترانه اي که همواره به سمت کوه هاي آن سرازير هستند، ساليانه به طور متوسط داراي ۵۰۰ ميلي متر بارندگي است، و از اين لحاظ جزء مناطق مطلوب بارشي در کشور است. در واقع اين سرزمين هيچگاه از باران رحمت الهي بي نصيب نبوده و حتي سالخوردگان آبادي هم به ياد ندارند که زماني آسمان اورامان خصاصتي بر مردم آن روا داشته باشد.
وجود مراسم آييني_مذهبي پيرشاليار در اواسط زمستان، هر ساله تعداد زيادي از مردمان هورامي را از گوشه و کنار جمع مي کند. مردم،هر سال دو بار در نيمه ي بهار و نيمه ي زمستان مراسم «پير شاليار» را جشن مي گيرند، ذكرمي گويند و خدا را ياد مي كنند. در روايت هاي مردم اورامان «پير شاليار»، پيري اسطوره اي است، كه مي گويند صاحب كرامات بوده است. از جمله كرامات عجيبي كه درباره ي او روايت مي كنند؛ ماجراي شفا يافتن «شاه بهار خاتون» دختر شاه بخارا است،كه «پير شاليار» او را شفا مي دهد.لازم به ذکر است که مردم هورامان بر دين اسلام و مذهب شافعي هستند.
مردمي که از بافتههاي خود ميپوشند
لباس مردم اورامان کردي است. پوشاک کردي آميزهاي از رنگ و نقش است.پوششي که در آن ميتوان زيباترين رنگهاي دنيا را در کنار هم ديد. پيش از ورود پارچه و کفشهاي خارجي و ساير منسوجات به منطقه، بيشتر پارچهها و پايافزار مورد نياز آنها توسط بافندگان و دوزندگان محلي بافته مي شده است. صنايع دستي فراوان و متنوع اورامان که از نوعي خودکفايي و البته هنرمندي مردمش حکايت مي کند، مشغله ي روزهاي سرد و بيکاري آنان است.
سبد هاي حصيري، شال، پارچه ها، گيوه، کيف، جوراب و دستکش هاي پشمي، شانه و قاشق هاي چوبي و محصولات متنوع غذايي و... که همگي محصول خود اورامان است، تحفه ارزشمندي براي سوغات بردن است.
در طول قرن ها مردم اورامان همه ي نيازهاي خود را از طبيعتش مرتفع ساختند و در اين ميان سنگ ها هم کاربرد فراواني براي آنان داشته؛ از جمله اينکه براي ساختن آسياب استفاده مي کردند، آسياب هايي که با آنان گندم، ذرت و دانه هاي ديگر را خرد مي کردند و از آن نان تهيه مي کردند. ساختن غلتک براي صاف کردن پشت بام خاکي خانه ها، تراشيدن سنگ به شکل مکعبي براي ساختن بناهاي سنگي، درست کردن هاوني براي بانوان روستا، تا خشک بار و يا هر آنچه را که براي طبخ و يا خوردن نياز به کوبيدن دارد، در داخلش بکوبند.
آوازهاي اورامان[ویرایش]
موسيقي به معناي سازها،آهنگ ها وسرودهايي است که مجموعا زبان حال و مترجم احساسات و عواطف مردم است، که از گذشته ي بسيار دور از نسلي به نسل بعد منتقل شده و به عنوان جزئي از فرهنگ قومي با روح و جان مردم در آميخته و به حيات خود ادامه مي دهد. موسيقي هورامي مانند ساير جلوه هاي فرهنگ و هنر اورامان، اصالت خود را حفظ کرده و از تاثير موسيقي هاي ديگر در امان مانده است.
آوازهاي هورامي به دو دسته ي «چپله» و« سياو چمانه» تقسيم مي شوند. چپله آوازهايي را شامل مي شود که ريتمي مشخص دارند و همراه با کف زدن اجرا مي شوند. سياوچمانه آواز هايي است، که ريتم منظمي ندارند و خوانندگان هنگام اجراي آن يک يا دو دست خود را روي گوش مي گذارند تا تمرکز بيشتري بيابند.يکي از مکان هايي که محل تجمع و تفريح و وقت گذراني مردان آبادي است، چايخانه ها و قهوه خانه هاي اورامان است؛ جايي که با دوستان خود مي نشينند و به همراه نوشيدن يک چاي داغ و دلچسب، از جديدترين اخبار و احوال نزيکان و آشنايان و منطقه مطلع مي شوند.
و بالاخره آفتاب اورامان از زاويه ي گرم بهار به کوه و دشت و طبيعتش مي تابد تا يخ ها محکم و قطور زمستاني را آب کند و چشمه ها را در رگ هاي زمين به جريان بيندازد و با جادوي آب، روح زندگي را در کالبد خفته ي طبيعت از نو بدمد...