بومگردی
بومگردی، گردشگری بومشناسی و زیرمجموعهای از طبیعتگردی است، که به سفرهای خردمندانه و مسئولانه در مناطق طبیعی نیمهدست خورده به هدف شناسایی و حفاظت از آن میانجامد.
مطالعه، تماشا و رفتارشناسی جانوران و گیاهان و آشنایی با زیستگاه طبیعیِ آنها، سفر به مناطق ییلاقی، میهمانی عشایری و ساکنان بومی، سفر به روستاها و مزارع اطراف آن به منظور تفرج و آشنایی با آثار تاریخی و فرهنگی مردمان بومی از انواع سفرهای بوم گردی هستند.
بومگردی، زندگی به سبک نوستالژی روستایی[ویرایش]
تهران – ایسکانیوز:
زیر یک آسمان آبی در حالی که گرمای آفتاب را روی پوستت احساس میکنی بیآنکه نگران تاثیر منفی آلودگیهای مختلف باشی پایت روی خاک حاصل خیز روستا است و دهها کیلومتر دورتر از زندگی ماشینی و دردسرهایش میان یک مزرعه یا باغ راه میروی از میوههای باغ میچینی یا حتی در برداشت محصول مزرعه کمک میکنی. میتوانی شب را در یک کلبه چوبی یا گلی بگذرانی و در کنار یک خانواده روستایی سر کنی در حالی که سر سفره آنها نشستهای و داری از نان دست پخت بانوی خانه لقمه میگیری. ماست و پنیر و کره گاوی را میخوری که خودت صبح شیرش را دوشیدهای. غذایی را در بشقابت میکشی که سبزیجاتش را بعد از ظهر از باغچه کنار کلبه چیدهای و... یک زندگی کاملا روستایی را دور از تکنولوژی شهری تجربه میکنی مانند همان چیزی که خیلی مواقع در فیلمها دیدهای یا از زبان پدربزرگها شنیدهای.
حتی شاید بارها که پای صحبت پدر و مادرت نشستهای دیدهای که با حسرت روزهای خوش روستا تنها منتظر رسیدن زمان بازنشستگی هستند تا دوباره به طبیعت بازگردند و از نو زندگی بیآلایش روستایی را تجربه کنند. همینها تصاویر زیبا و رنگارنگ است که موجب میشود بسیاری از ما حتی اگر نتوانیم از زندگی شهری دل بکنیم و طاقت تحمل زندگی سخت و تمام وقت یک روستایی را نداشته باشیم باز هم همیشه گوشه ذهنمان آرزو داشته باشیم چند روزی را مانند یک روستایی زندگی کنیم . یا حتی دل به دریا زده و چند روزی را دور از تمدن در دل جنگل میان یک کوهستان بگذارنیم. شاید هم چند روزی را مانند یکی از عشایر در کوچ همراهشان شویم و مانند آنها کوه و دشت را زیر پا بگذاریم و ییلاق و قشلاق کنیم.
گردشگری و سفر و شاید قدمتی به طول زندگی بشری داشته باشد اما قطعا بومگردی نوع جدیدی از گردشگری است که پس از تسلط زندگی ماشینی شهری و احساس نیاز انسان به بازگشت به دامن طبیعت شکل و رونق گرفتهاست. بومگردی یا گردشگری محلی شاید قدمتی کمتر از یک قرن داشته باشد و از زمانی به وجود آمده است که کلان شهرها شکل گرفتند و تکنولوژی ما را هر روز بیشتر به زندگی ماشینی وابسته کرد. اما نیاز انسان برای بازگشت به طبیعت هر روز رونق بیشتری به این نوع گردشگری میدهد. به ویژه که کارشناسان محیط زیست و گردشگری متفقالقولند که این نوع از گردشگری راهحلی است برای توسعه گردشگری پایدار و حفظ محیط زیست.
بازگشت به طبیعت فرصتی برای سلامتی[ویرایش]
سرعت ویژگی زندگی ماشینی و شهری است و در این نوع زندگی است که هر ثانیه میتواند ارزش حیاتی داشته باشد. در طبیعت خبری از ترافیک و شلوغی نیست که برنامهها را برهم بزند. برای رفتن به مزرعه نیازی نیست که ساعت کوک بگذارید یا سرساعت خاصی کارت بزنید. زندگی همچنان روی روال طبیعی خود میگذرد. آدمهای روستا همچنان پس از غروب خورشید روزشان پایان مییابد و با صدای خروس محلی کارشان را شروع میکنند. نان سفرهشان را خودشان میپزند و برای هیچ چیز نیاز ندارند وقتشان را در صف تلف کنند. نه کسی از آنها ساعت کار میخواهد و نه نیاز دارند به کسی پاسخگو باشند. برنامه زندگیشان را خودشان براساس نیازهای روزمرهشان میچینند. همینها است که سرعت زندگی در روستا را پایین میآورد و برای کسی که تمام عمرش را میان اضطراب دیر رسیدن و کمبود زمان گذرانده همان چند روزی که دور از تمام این برنامهریزیهای زمانبندی شدهاست، آرامشی غریب به همراه دارد. در بیشتر روستاها و مناطقی که مستعد بومگردی هستند استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی مانند موبایل و اینترنت یا بسیار کم است یا اصلا وجود ندارد. همین موجب میشود گردشگری که بومگردی را انتخاب کرده کمتر در معرض اخبار روزمرهای قرار گیرد که بیشترشان اخبار ناخوشایندی مانند جنگ و بحران و ... است. همین دوری از هیجان خبر آرامش بسیاری را برای فرد به همراه دارد. همچنان که در این نوع گردشگری به جای برجهای سر به آسمان کشیده، اتوبانهای پیچ در پیچ و بتون و آسفالت و آسمان سربی، چشمانتان آبی واقعی آسمان، سبزی دشت و جنگل و رنگهای متنوع طبیعت را میبیند و همین آرامش بصری را جایگزین تصاویر مخدوش شهری میکند. علاوه کنید که در این مناطق نه خبری از آلودگی هوا هست نه آلودگی صوتی نه آلودگی نوری و نه امواج انواع دکلهای مخابراتی و پارازیتها.
بومگردی حافظ محیط زیست[ویرایش]
«بومگردی، گردشگری بومشناسی و زیرمجموعهای از طبیعتگردی است، که به سفرهای خردمندانه و مسئولانه در مناطق طبیعی نیمهدست خورده به هدف شناسایی و حفاظت از آن میانجامد.» این تعریف علمی است که از این نوع گردشگری ارائه میشود و به خوبی نشان میدهد که علاوه بر تمدد اعصاب و گذراندن اوقاتی خوش حفظ مسئولانه محیط زیست نیز بخشی از این نوع گردشگری آگاهانه است.
امیر فیروزیراد، فعال محیط زیست و یک بومگرد که مدتها زندگی در جنگل و روستا را تجربهکردهاست، در این زمینه میگوید:« روستایی وقتی میبیند طبیعت برایش محل ارتزاق و کسب درآمد است بیش از پیش مراقب است تا صدمهای به آن نزند. علاوه بر اینکه هنگامی از طریق حضور گردشگران کسب درآمد میکند زمان کمتری دارد تا به فعالیتهای مخربی مانند کشاروزی و دامداری بپردازد.»
او ادامه میدهد:« کشاورزی یعنی نابود کردن تنوع گونههای گیاهی برای قالب کردن یک گونه در یک منطقه مشخص که باعث برهم خوردن زیست بوم منطقه میشود. علاوه بر اینکه در کشاورزی استفاده از سموم، کودها و آفتکشهای شیمیایی موجب آلودگی آبهای زیرزمینی و پیامدهای بعدی آن میشود. دامداری نیز موجب میشود مراتع بسیاری نابود شوند علاوه بر اینکه روستاییان برای اینکه زمین کشاورزی یا مرتع بیشتری داشته باشند هر روز به قسمت دیگری از جنگل یا دشت مجاور روستا تجاوز میکنند. اما کسی که محل کسب درآمدش بشود بومگردی و زمانش هم صرف این بشود کمتر سراغ این نوع تخریبها میرود.»
درآمد بومگردی رونقبخش مهاجرت معکوس[ویرایش]
مهاجرت در دنیا به ویژه در کشور طی دهههای اخیر تبدیل به یک مشکل جدی شدهاست. روستاها کمکم خالی شدهاند و به جای آن شهرها و کلانشهرها هر روز پرتر شدهاند و این روند آسیبهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، زیستمحیطی و ... را به همراه داشتهاست. اما کارشناسان معتقدند حالا رونق بومگردی فرصتی است تا نه تنها جلوی پیشرفت این روند مخرب را بگیریم، بلکه روند مهاجرت معکوس را بیشتر کنیم.
رضا فیاضی، مدیرکل همکاری و توافقات ملی گردشگری و دبیرکمیته ملی طبیعتگردی در این زمینه میگوید:« توجه به اقامتگاههای بومگردی حفظ محیط زیست، تقویت زندگی بومی و محلی مردم را به دنبال دارد که این امر موجب مهاجرت معکوس میشود.»
فرجی راد مدیر گروه جغرافیای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی نیز با تاکید بر اینکه باید طوری برنامهریزی شود تا درآمد حاصله از این نوع گردشگری به جیب خود روستاییان برود نه فقط افراد شهری که در این زمینه فعالند، میگوید:« با توجه به مشکلاتی که در زندگی ماشینی شهرها هست و از سوی دیگر با وجود توسعه امکاناتی مثل برق و تلفن و اینترنت و ماهواره فاصله فرهنگی روستاها تا شهرها بسیار کم و تمایل بازگشت به روستاها و مناطق خوش آب و هوا بیشتر شدهاست. اما باید این روند را سیستماتیک کرده و برای آنکه از این شرایط برای کسب درآمد در گردشگری استفاده کنیم، برنامهریزی کنیم.»
او همچنین به دیگر مزایای رونق این نوع گردشگری اشاره کرده و میگوید:«به این ترتیب روستایی میتواند محصولات مستقیم و غیرمستقیم حاصل از فعالیت کشاورزی و دامداری خود را به طور مستقیم و بدون واسطه بفروشد، صنایعدستی بیشتری تولید کند و در نتیجه سود بیشتری به دست آورد که این تشویقی برای این است که افزایش تولید و درآمد داشتهباشد و تمایلش برای ترک روستا کمتر شود.»
آموزش فراموش نشود[ویرایش]
بومگردی نیز مانند بسیاری دیگر از فعالیتهای بشری میتواند نقش یک تیغه دو لبه را بازی کند. بومگردی همانطور که میتواند حافظ محیط زیست باشد، اگر بدون آگاهی و آموزش لازم افزایش یابد میتواند باعث نابودی طبیعت و حتی فرهنگ محلی شود.
گردشگری که برای ورود به یک منطقه طبیعی یا جامعه محلی برنامهریزی میکند باید پیش از هر چیز بیاموزد که چگونه باید رفتار کند و چه چیزهایی را رعایت کند تا پس از بازگشتش آثار مخرب رفتار ناآگاهانهاش راه رفتن بومگرد بعدی را مسدود نکند.
اسماعیل قادری، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این مورد میگوید:« گردشگری که میخواهد وارد جامعه روستایی شود باید با هنجارها و بایدها و نبایدهای آن جامعه آشنا باشد. چارچوب رفتاری حضور در جامعه بومی را بشناسد و بداند چگونه باید به مراوده در این جامعه بپردازد. به گردشگر روستایی یا گردشگر مزرعه باید آموخت که چگونه وارد یک خانواده روستایی شود و چه نکاتی را باید رعایت کند. باید مشخص کرد که گردشگر تا چه حد و در چه مواردی میتواند در زندگی روزمره روستاییان مشارکت داشته باشد. اگر قرار است در اموری مثل کشاورزی مشارکت کند باید در این زمینه هم آموزش ببیند تا موجب خسارت نشود..»
او ادامه میدهد:« از سوی دیگر افراد جامعه روستایی که میخواهند بستر این نوع گردشگری باشند هم باید آموزش ببینند که چگونه میتوانند از این طریق درآمدزایی داشته باشند. باید شیوه نرخگذاری و قیمتها را برایشان مشخص کرد و نوع فعالیتهایی که میتوانند در این زمینه داشته باشند را برایشان تعریف کرد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد این که ارائه این آموزشها وظیفه چه کسی است گفت:«سازمانهای متولی این امور یعنی سازمان میراث فرهگی و گردشگری و سازمان شهرداریها و دهداریهای وزارت کشور باید در این زمینه اقدام و مفاد آموزشی لازم را تدوین کنند و بر آموزش آنها نظارت کنند. البته این که میگویم این افراد باید آموزش ببینند به این معنی نیست که گردشگران بروند سر کلاس بنشینند، بلکه در همان جلسههای توجیهی که پیش از شروع تور برگزار میشود نیز میتوان این موارد را آموخت.»
امیر فیروزیراد، بومگرد نیز در مورد لزوم آموزش بومگردان میگوید:« کسانی که فضاهای نیمدستخورده طبیعی و روستاها را برای سفر انتخاب میکنند باید پیش از سفر توجیه شوند که در مرحله نخست این نوع گردشگری در صورتی پایدار میماند که نفع آن به مردم محلی برسد بنابراین باید تا آنجا که میشود خریدهای سفر را در محل انجام داد. از صنایع دستی و محصولات کشاورزی و دامی آنها خرید کرد و حتی میتوان از مردم بومی که مایلند خواهش کرد تهیه خوراک و نوشیدنی را تقبل کنند و در ازایش مزد بگیرند.»
او همچنین در مورد نحوه حفاظت ازمحیط زیست میگوید:« گردشگری که به این مناطق میرود باید بداند که هر جایی نمیتواند آتش روشن کند چرا که در هر نقطهای که ما آتش روشن کنیم تا مدتها هیچ گیاهی نخواهد رویید. بومگرد باید بداند که در این گونه مناطق اجازه ندارد برای شستشو از مواد شیمیایی مانند پودر و مایع ظرفشویی استفاده کند و موجب آلودگی منطقه شود. به این افراد میتوان آموخت که با استفاده مواد غذایی محلی میتوان هم غذای خوشمزه و تازه خورد و هم با نبردن انواع غذاهای بستهبندی از تولید زباله جلوگیری کرد. علاوه بر اینکه به روستایی نیز باید آموخت که وجود این طبیعت زیبا مم این درآمد شدهاست و نباید حالا که درامد بیشتری دارد در فکر تصرف بخشهای بیشتری از مناطق طبیعی باشد.»
پيوندها[ویرایش]
سرویس اجتماعی ـ رویا کاکاوند