تاثیر فرهنگ اسلامی بر نام آبادی های کشور
تاثیر فرهنگ اسلامی بر نام آبادیهای کشورمقدمه[ویرایش]
در خصوص اهمیت فرهنگ نام در جغرافیا سخن بسیار است. بشر از زمانی که با مکانی سروکار یافته لزوم شناسایی و نامگذاری مکانها را دریافته است. اولین گام در لزوم نامگذاری مکانهای جغرافیایی ارتباط انسان با آن مکان است، در غیر این صورت ممکن است سالها بگذرد و مکانی بی نام بماند. نامگذاری بر مکانهای مختلف بدان سبب است که اولا مکانهای مختلف شناسایی شوند، و ثانیا مکانهای مختلف از یکدیگر تمیز داده شوند.
درباره اهمیت نام در جغرافیا همین بس که بهترین تصاویر ماهواره ای که امروزه توسط ماهواره های پیشرفته در اختیار بشر قرار می گیرند و از مشکلات امر نقشه برداری زمینی می کاهند، تا زمانی که گویا نشده اند یعنی نام جغرافیایی بر مناطق مختلف آن نهاده نشده است کاربردی نمی یابند و در حکم نوعی تابلو جلوه می نمایند و این اسامی جغرافیایی هستند که به مکانهای مختلف هویت و شخصیت می دهند. (۱)
بخشی از نامهای جغرافیایی را اسامی آبادیها (مسکون و یا خالی از سکنه) تشکیل می دهند. در این خصوص که بر چه مبنایی اسامی مکانها و کلا اسامی جغرافیایی انتخاب گردیده اند باید اذعان کرد که پژوهش در اسامی مکانهای مختلف جغرافیایی نیازمند بازگشت به پیشینه دیرینه مکانهاست. مسلما همانند مکانهای مختلف جغرافیایی، اسامی آنان نیز به مرور زمان دستخوش تحول و تغییر شده است و شاید بتوان گفت کمتر مکانی را می توان یافت که در طول اعصار مختلف به یک نام شناخته شده باشد. (۲)
منشا اعلام جغرافیایی[ویرایش]
در این زمینه کثرت نام آبادی ها وجود نوعی طبقه بندی را ایجاب می کند. این طبقه بندی ممکن است براساس منشا و وجه تسمیه آنان و یا بر پایه حروف الفبایی، دوره های تاریخی همچون قبل و بعد از اسلام و یا براساس زبان و گویش های مختلف همانند فارسی، ترکی، لری و عربی باشد. از جمله ملاکهایی که انسان را به یافتن منشا طبیعی یا غیرطبیعی آبادیها رهنمون می سازد اسامی آنهاست. با نگاهی گذرا بر اسامی آبادیها می توان آنها را چنین طبقه بندی نمود:
الف: اسامی آبادی هایی که منشا طبیعی دارند که خود به چند دسته تقسیم می گردند:۱ - اسامی آبادیهایی که منشا طبیعی آنها به لحاظ پستی و بلندی و عوارض سطح زمین است همانند: دامنه (فریدن)، صحرا (بندرعباس)، برکوه (داراب)، میانکوه (کرمانشاه)، آغ دره «دره سفید» (تبریز). (۳)
۲ - اسامی آبادیهایی که منشا طبیعی آنها منابع آب است همانند: میاندوآب، میان رود (آمل)، قنات (بیرجند)، خشکرود (خوانسار).
۳ - اسامی آبادیهایی که منشا طبیعی آنها آب و هوا و شرایط جوی است همانند: گرم دره (فریدونشهر)، برآفتاب (الیگودرز)، زمستانه (فریدونشهر)، نساء (مشهد).
۴ - اسامی آبادیهایی که منشا طبیعی آنها پوشش گیاهی و رستنی ها است همانند: مرغزار (مشهد)، ترنج (گلپایگان)، شلغم زار (نیشابور).
ب: اسامی آبادی هایی که وجه نامگذاری آنها مسایل انسانی است که به چند دسته تقسیم می شوند:۱ - اسامی آبادیهایی که وجه نامگذاری آنان مسایل روستایی و عشایری است همانند: آلاچیق (هشترود)، ایلچی (بندرلنگه)، ایل (اهواز)، شاهسون (کرمانشاهان).
۲- اسامی آبادیهایی که وجه نامگذاری آنان ویژگیهای جمعیتی است همانند ویژگی نژادی مانند: کرد (گرگان)، عرب (اسلام آباد)، لر (هشتپر)، ترک (خلخال). و یا برگرفته از ویژگی زبانی همچون: ترکی (شهرکرد)، کردی (زنجان)، و غیره که تفصیل این بحث از چهارچوبه این مقال خارج است.
۳- اسامی آبادیهایی که معنا و مفهومی نظامی دارند. اکثر آبادیهایی که جزء پیشین آنان قلعه می باشد. از این نمونه اند همانند: قلعه بابامحمد (خوانسار)، قلعه اخلاص (فریدن).
۴- اسامی آبادیهایی که معنا و مفهومی شخصی دارند و نشانگر آن است که توسط شخص معینی پایه گذاری و یا آباد گردیده اند همانند حسن آباد (خوانسار) و...
در این میان بخش قابل توجهی از اسامی آبادیهای کشور برگرفته از ویژگیهای مذهبی است. صرف نظر از معنا و مفهوم اسامی می توان این بخش را به دو دسته تقسیم نمود:
الف: آبادیهایی که صرف نظر از زمان پیدایش و علل وجودی آنها در دوران اسلامی تغییر نام داده و یا القابی ویژه یافته اند.
ب: آبادیهایی که پس از طلوع خورشید درخشان اسلام بنا گردیده و از فرهنگ غنی این آیین مقدس نشات گرفته اند و اسامی آنان نیز برگرفته از القاب ویژه در فرهنگ اسلامی است القابی همچون «زیارتگاه »، «امامزاده »، «شهید»، «پیر»، «قدمگاه » و... همه نشانگر تاثیر انکارناپذیر اسلام در نام و نشان مکان هاست.
به جرات می توان گفت بسیار اتفاق می افتد که انسان در طی مسافرت های دور و دراز از آبادیهای متعددی می گذرد و اسامی مختلف آبادیها را مرور می کند اما هنگامی که با اسامیی همچون زیارتگاه، شهید، پیر، قدمگاه، امامزاده و یا هر نام دیگر برگرفته از فرهنگ غنی اسلام مواجه می گردد ناخودآگاه احساس دیگری بر انسان غالب می گردد; گویی انسان به آشنایی دیرین رسیده است.
مطلب قابل توجه در این میان این است که در اغلب چنین آبادیهایی وجود امامزاده و یا بقاع متبرکه، مشترک و حائز اهمیت است، هر چند پیشینه بسیاری از این مکانها چندان روشن نیست و منابع موثقی که بیانگر وجه نامگذاری چنین مکانهایی باشد بسیار اندک است و متاسفانه مطالعات فراگیر در این زمینه کمتر صورت گرفته است. به تازگی بنیاد پژوهشهای اسلامی در این زمینه مطالعات وسیع و قابل ستایشی را آغاز کرده است. (۴)
اگر چه احوال و تبار بسیاری از بزرگان مدفون در چنین مکانهایی بدرستی روشن نیست اما این امر نمی تواند دلیل عدم توجه به چنین مکانهایی باشد.
«این آثار ارزنده همچون کانون پخش امواج حقیقت و انوار دیانت و عظمت روحی و علو نزولت حضرت ختمی مرتبت و تجلی بخش خدمات برجسته آن حضرت به بشر و جهان انسانیت اند که به صورت حق شناسی ملت از ذراری وی تجلی یافته است و از نظر دیدگاه جلوه گاه عشق و علاقه و خلوص عقیده و ایمان مردم ایران درباره این خاندان است و خوشبختانه کشور ایران به میزان حداکثر از این آثار برخوردار است.» (۵)
با وجود آن که امروزه ثابت شده است بسیاری از رویدادهای تاریخی چندان قابل اطمینان نمی باشند اما به هر حال از آنها نمی توان گذشت. همچنین است احوال برخی از چنین آبادیهایی با نام و نشان منبعث از مذهب اسلام; و به قول استاد باستانی پاریزی اینها در حکم اوتاد و خرگاه مدنیت ما هستند و جوامع ما با این آثار پیوند خورده اند و جداشدنی نیستند.
مردم افغانستان مزارشریف را در کنار بلخ آرامگاه حضرت علی(ع) می دانند و سالها و قرنها به زیارت آن می شتابند و؟ بویژه در ایام نوروز در آنجا مراسمی خاص برپا می کنند. باورهای مردمان را چگونه می شود انکار کرد؟
در همین بلخ تا همین اواخر مردم خانه «ابراهیم ادهم » را نگاهداری و حفظ می کردند. (۶)
هنوز در قندهار مسجدی هست که خرقه مبارک حضرت رسول در آن نگاهداری می شود. در همین سبزوار خودمان «همام بن زید وابصة » از صحابه پیغمبر در دیه «ایزی » سبزوار مسکن داشت. «با وی کاسه مصطفی ۹ بود و فرمان حق به وی رسید و در این خاک (بیهق) او را اولاد و اعقابند.» (۷)
از جمله آبادیهایی که نام و نشان از فرهنگ اسلام برگرفته اند مکانهای ملقب به مشهداند. در کشور حدود بیست و شش مکان با این عنوان وجود دارد که در میان آنان تربت پاک حضرت علی بن موسی الرضا(ع) موسوم به «مشهدالرضا» در صدر قرار دارد. در مقاله ای دیگر اشاره هایی به چنین مکانهایی کرده ایم (۸)
و اینک برآنیم تا برخی دیگر از تاثیرات فرهنگ اسلام را در نامگذاری و القاب و عناوین آبادی ها پی گیریم.
فرهنگ اسلامی و عناوین آبادی ها[ویرایش]
← امامزادهدر بین آبادیهای عنوان یافته از فرهنگ اسلام امامزاده رایج ترین لفظ آبادیهای ایران می باشد. وجود مزارات متبرکه امامزادگان و احفادشان که در سرتاسر ایران پراکنده است به وقایع تاریخ صدر اسلام و حداکثر به قرن سوم هجری برمی گردد. مهاجرت سادات حسنی و حسینی به نقاط گوناگون سرزمینهای شرقی اسلامی از همان صدر اسلام و در حکومت جابرانه امویان خاصه در عصر حجاج بن یوسف خونخوار و زمان تسلط او بر «عراقین » (۹) از سوی امویان (۷۵-۹۵ق) با همه بیدادگریها و سفاکیهایش نسبت به فرزندان علی(ع) آغاز شده بود (۱۰) مبحث مهاجرت این بزرگواران به ایران خود بحثی است در خور توجه و نیازمند صحابی دیگر. بطورکلی برخی از آبادیهای ایران به واسطه آن که مدفن این بزرگواران قرار گرفته اند عنوان امامزاده یافته اند. حدود یازده آبادی در ایران عنوان امامزاده دارند. این عنوان با قید پسوند حدود ۴۵ آبادی در کشور است. (۱۱)
که به ذکر چند نمونه به اجمال اکتفا می کنیم:
روستای امامزاده جعفر یا «پیشوا» در۶ کیلومتری شمال ورامین که به واسطه وجود بقعه امامزاده جعفر بدین نام موسوم است و بقعه ای مرتفع از عهد صفویه به نام امامزاده جعفر با گنبد کاشی و صحن بزرگی داراست. (۱۲) و یا روستای امامزاده داود در شمال تهران در۳ کیلومتری «کیگا» که بقعه ای به نام امامزاده داود در آن قرار دارد و موجب نامگذاری این روستا بدین نام گشته است. (۱۳) و یا روستای امامزاده قاسم در شمال شرقی تجریش که امامزاده ای به همین نام محل زیارت است. (۱۴) و روستای امامزاده قاسم (چاپلق لرستان). امامزاده قاسم بقعه ای است متبرک و مدفن دو بزرگوار به نام «قاسم » و «زید» که در قریه ای به همین نام در ۳۰ کیلومتری شمال شهر «ازنا» برپا شده است و از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) می باشند.
این روستا قبلا «کنده سفید» نامیده می شد و پس از خوابنما شدن مزارات پدید آمده و روستا به نام امامزاده قاسم تغییر نام می دهد. (۱۵) و یا روستای امامزاده «یوجان » شهرستان خمین که از روستاهای بسیار آبادان دهستان حمزه لو است و دارای امامزاده ای است از بناهای عصر صفوی که بر کتیبه در منبت کاری جبهه شرقی آن تاریخ ۱۰۲۲ نوشته شده است. (۱۶) و در همین شهرستان خمین روستای امامزاده «فارسیجان » (۱۷) و روستای امامزاده «ورچه » در۲۳ کیلومتری شمال باختر خمین،۳ کیلومتری راه شوسه خمین به اراک در کوهستان. (۱۸)
و نیز آبادی موسوم به امامزاده در چند کیلومتری ویرانه های «ریشهر» در نزدیکی بوشهر که بقعه عبدالمهیمن در آن واقع گردیده است و بنایی است نسبتا وسیع شامل هسته مرکزی بقعه و غرفه های پیرامون آن. نمای خارجی مجموعه در هر ضلع شامل طاقنماهای باز و بسته با قوس های تیزدار است. امامزاده را از اعقاب حضرت عباس بن علی بن ابی طالب(ع) دانسته اند که فقیهی عالیقدر بوده و پس از سفر به مصر در بازگشت در این محل رحل اقامت افکنده و در سال ۳۱۲ ق درگذشته است. در چوبی ورودی بقعه با وجود سادگی از نمونه های جالب توجه شیوه نجاری منطقه خلیج فارس به شمار می رود. (۱۹)
← آستانهآستانه در ایران لقب دو شهر است. آستانه «اشرفیه » مرکز شهرستانی به همین نام در استان گیلان که در قدیم «کوچان » نام داشته و پس از به خاک سپردن آقا سید حسین یا ابراهیم معروف به سلطان جلال الدین اشرف(ع) فرزند امام موسی کاظم(ع) در آن جا، «آستانه اشرفیه » نامیده شد. (۲۰) و آستانه از توابع شهرستان «سربند» در استان مرکزی واقع در چهل کیلومتری جنوب غربی شهر اراک که مدفن و مشهد چهار تن از خاندان عصمت و طهارت قرار گرفته یعنی حضرت «سهل بن علی(ع)»، «طالب بن علی(ع)»، «جعفربن علی(ع)» و «فضل بن جعفر(ع)» که زیارتگاه آنان به زیارتگاه سهل بن علی(ع) شهرت یافته است و به همین سبب این شهر آستانه نام گرفته است.
منظور کلمه آستانه در روزگاران پیشین آستانه سهل بن علی(ع) بوده است که در ادوار بعد عنوان آستانه رها و منفردا سهل بن علی(ع) به آنجا می گفتند. شهر آستانه به واسطه آستان مبارک حضرت امامزاده واجب التعظیم و التکریم حضرت سهل بن علی به آستانه مقدسه مشهور شده است و از پیش از دوره اسلامی تاکنون به نامهای کره، بوهن (بویین)، کمره، کرج، کرج ابودلف، سهل بن علی، آستانه سهل بن علی(ع)، اشتهار داشته و از دوران صفوی به بعد منحصرا با نام آستانه شهرت یافته است. (۲۱)
محقق ارجمند حجت الله عباسی پس از سالها تلاش و جستجو به تازگی به سندی ارزشمند دست یافته است که نسبت امامزاده های بزرگوار آستانه با شش واسطه به حضرت علی بن الحسین امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان جهان می رسد. (سهل بن علی بن ابی طالب بن یوسف بن محمدبن حسین بن علی بن الحسین ابن زین العابدین در آستانه مبارکه مدفون است. و جعفر بن محمدالباقر و فضل برادر جعفر در نزد آن بزرگوار مدفونند)، براساس همین سند طوقان ترک نوه پسری هلاکوخان مغول هم به آنجا آمده و به حضرت امامزاده سهل متوسل شده است. براساس همین نیت در این بارگاه مخارجی انجام داده و به اتفاق پسر و چند نفر از نزدیکانش در آن جا اقامت گزیده است. تا اینکه در زمان فوت به واسطه ارادت آنان به امامزاده و احیانا وصیت آنها در این محل مدفون گردیده اند. (۲۲)
← پیریکی از عناوین مصطلح و مهم مزارات ایران کلمه پیر است. از قدیم معمول بوده است که در هر جا می خواسته اند قداستی برای شخص یا مکان زیر نظر او قایل شوند از کلمه «پیر» استفاده می کرده اند همانند پیر دیر به معنای راهب پیر، شیخ و مرشد کامل، رهبر، پیشوا و شخص بسیار آزموده و با تجربه. آنچه در این مقال مورد نظر است پیرانی هستند که پیروان و مریدانی داشته اند که بعد از مرگ تربتشان را زیارتگاه ساخته اند. (۲۳) و در این میان برخی از مکان ها نام و نشان از آن یافته اند. در فرهنگ آبادیهای کشور هفت آبادی به این نام موسوم و تعداد بسیار زیادی نیز با قید پسوند بدین نام خوانده می شوند. (۲۴)
همانند شهر «پیر بکران » واقع در شهرستان لنجان در استان اصفهان. این شهر در بیست و شش کیلومتری شهر اصفهان واقع است و به خاطر وجود مقبره «پیربکران » در آن، بدین نام موسوم گشته است. توضیح آن که هنگامی که پیر بکران در سیزدهم ربیع الاول سال ۷۰۳ ه درگذشت او را در ایوانی که در آن تدریس می کرد به خاک سپردند و به این طریق ایوان تبدیل به مقبره شد. دیواری مزین به محراب گچبری بسیار زیبا بنا را مسدود کرد. سپس تالاری کوچک با سردری زیبا که در حکم سرسرای بنا است به آن اضافه شد.
← تربتتربت از دیگر نامهای تاثیرپذیر از فرهنگ اسلامی است. تربت در لغت به معنای گور، قبر، مزار، مقبره و آرامگاه است. (۲۵) دو شهر تربت حیدریه و تربت جام تنها شهرهای کشور می باشند که به این نام شناخته می شوند. تربت حیدریه در استان خراسان در یکصدوچهل کیلومتری جنوب مشهد واقع و مرکز شهرستانی به همین نام در شرق خراسان است و وجه نامگذاری آن وجود مزار قطب الدین حیدر عارف مشهور قرن ششم هجری است. (۲۶) و شهر تربت جام که مرکز شهرستانی به همین نام در استان خراسان است و وجه نامگذاری آن این است که تربت (مدفن) شیخ احمد جام عارف ملقب به ژنده پیل می باشد و به همین علت تربت جام نامیده شده. (۲۷)
احمد جام، احمد منسوب به جام یا احمد جامی، صوفی ایرانی در دوران سلجوقی، معاصر غزالی و عدی بن مسافر و عین القضاة همدانی و سنائی. نام کاملش شهاب الدین ابونصر احمدبن ابی الحسن بن احمد بن محمد نامقی جامی بود. و یا به قولی نسبتش به «جریربن عبدالله بجلی » از صحابه پیامبر می رسد. احمد جام در قصبه نامه یا نامق از نواحی «ترشیز» (قهستان) در ۴۴۱ ه به دنیا آمد و در۵۳۶ ه. در خانقاه خود در حالی که مریدان بسیار داشت درگذشت و به خواست خودش در بیرون معدآباد در محلی که یکی از دوستانش به خواب دیده بود دفن شد. چندی بعد از مرگ وی مسجد و خانقاهی بر مقبره اش ساختند که بعد بناهای دیگر بر آن افزوده گشت و هسته محل جدیدی را تشکیل داد که به نام تربت شیخ جام معروف شد. (۲۸)
← زیارتگاهزیارتگاه به معنای محل بازدید مشاهد متبرکه است. (محل زیارت). این واژه به عنوان اسم در برخی از مکانها تعین خاص یافته است. پنج آبادی در ایران منحصرا «زیارتگاه » و چهار آبادی دیگر با قید پسوند (زیارتگاه، حضرت سلیمان، شاه اشرف و شاه چراغ همگی در جیرفت) و (زیارتگاه شیخ علی در اشنویه) به این نام موسوم اند.
در این جا به اجمال مروری به روستای زیارتگاه از توابع شهرستان شهرضا می کنیم. در ده کیلومتری جنوب شرقی شهرضا قریه ای به نام زیارتگاه وجود دارد. در این قریه دو امامزاده به نامهای محمد و ابراهیم فرزندان امام موسی کاظم(ع) به خاک سپرده شده اند. سر امامزادگان فوق در حرم سید محمد و در شیراز دفن است. بر روی قبور فوق گنبدی قرار دارد که به لحاظ سبک بنا متعلق به عهد سلجوقی است. (۲۹)
← شاهزادهگاهی بناهای زیارتگاهی امامزاده ها را به اسامی محلی معصوم زاده و شاهزاده نیز می خوانند. در حدود نوزده آبادی در کشور با قید پسوند به شاهزاده موسوم اند. از آن جمله روستای شاهزاده علی اکبر در شهرستان شهرضا، استان اصفهان در هجده کیلومتری شمال شرقی شهرستان شهرضا. بر سر راه اصفهان به شهرضا گنبدی زیبا با نمایی عالی و کاشی درخشان در زیر نور آفتاب می درخشد. این گنبد بر مزار امامزاده شاه سید علی اکبر برادر حضرت امام رضا(ع) و شاه چراغ(ع)قرار دارد که زیارتگاه مردم شهرضا و اطراف می باشد. ساختمان گنبد همچون گنبد مدرسه چهارباغ اصفهان است. (۳۰)
از همین نمونه است قریه شاه کوچک شهرستان شهرضا که به واسطه وجود امامزاده شاه کوچک بدین نام موسوم گردیده است. (۳۱)
← شهیدشهید از دیگر عناوین آبادیهای ایران برخاسته از فرهنگ اسلامی است. با عنوان «شهید» و نیز با قید پسوند حدود هشت مورد از آبادیهای ایران لقب یافته اند. (۳۲) به این هشت مورد باید آبادی موسوم به «هفت شهیدان » را نیز افزود. توضیح آن که این آبادی در فاصله سی و شش کیلومتری شمال مسجد سلیمان واقع گردیده است. در وجه تسمیه این آبادی چنین حکایت شده است که در آن امامزاده ای قرار گرفته که مدفن هفت تن از اولاد حضرت امام موسی کاظم(ع) می باشد و این هفت تن شامل پنج برادر و دو خواهر بوده اند که هنگام سفر به خراسان به دستور بنی عباس در این محل به شهادت رسیده و در همین جا مدفون گردیده اند لذا بدین جهت نام این دهکده هفت شهیدان خوانده شده است. (۳۳)
← شیخرایج ترین نام برگرفته از فرهنگ اسلامی در آبادیهای ایران «شیخ » است. در حدود دویست و هشتاد آبادی در ایران به نام شیخ به صورت منفرد و یا با قید پسوند موسوم اند. (۳۴) که از آن جمله است روستای «شیخ ابوالقاسم » تربت حیدریه در استان خراسان. علت نامگذاری این روستا بدین نام وجود مزار شیخ ابوالقاسم گورکانی (گرکانی) متوفای ۴۵۰ ه. ق از مشاهیر عرفای خراسان است. در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر تربت حیدریه در مسیر راه اصلی شهرهای جنوب خراسان روی تپه ای مشرف بر جاده و ارتفاعات، مزار شیخ قرار گرفته است.
تا قبل از تعمیر مزار در سال ۱۳۴۰ شمسی این روستا به کلاته درویش معروف بود کلاته درویش بعدا کلاته ابوالقاسم نام گرفت و فعلا شیخ ابوالقاسم نامیده می شود. نام صاحب مزار مطابق سنگ نوشته آن شیخ ابوالقاسم الکورگانی از سران عرفان صوفیه معروفیه در اواخر قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم ه . ق است. (۳۵)
← قدمگاهقدمگاه از دیگر اسامی آبادیهای ایران و منبعث از فرهنگ اسلامی است. در حدود شانزده آبادی در ایران منحصرا و نیز با قید پسوند بدین نام موسوم اند. (۳۶) لازم به ذکر است که در بسیاری از مکانها چنین موقعیت هایی وجود دارد ولی نام آبادی نمی باشد و تعداد فوق الذکر تعین خاص یافته و به عنوان نام آبادی موسوم گردیده اند.در اکثر این موارد اعتقاد بر این است که مکانهایی خاص در آبادی به عنوان قدمگاه ائمه اطهار: وجود دارند و مورد احترام عامه مردم می باشند.
← مسجدمسجد از دیگر عناوینی است که بر برخی از آبادیها نام نهاده شده است. مسجد با ویژگیهای خاص خود در تمام طول تاریخ اسلام یکی از پدیده های آشنای جغرافیایی است. نقش های گوناگون آن انگیزه ای است مؤثر در گسترش جغرافیایی آن. شاید بتوان گفت که آوازه برخی از شهرهای اسلامی به واسطه مساجد جامع آن باشد.
در فرهنگ آبادیهای کشور در حدود بیست و یک آبادی به نام مسجد و یا با قید پسوند بدین نام شناخته می شوند. (۳۷) از دیگر آبادیهایی که بنیان اصلی آنان را مساجد تشکیل داده اند می بایست از مسجد حضرت ولی عصر (عج) واقع در جمکران قم و نیز مسجد حضرت ابوالفضل(ع) در شهرک ابوالفضل استان یزد یاد کرد. (۳۸)
آبادی های با سایر مفاهیم فرهنگ اسلامی[ویرایش]
آنچه ذکر آن در این جا ضرور است آن است که اگر چه بسیاری از آبادیهای کشور با عناوینی که ذکر آنان گذشت ارتباطی ندارند ولی بسیارند آبادیهایی که در غالب مفاهیمی دیگر نام و نشان از فرهنگ اسلامی یافته اند:
همانند «هفت تن - آمل و بابل »، «صالح کوتاه - فریدونشهر»، «قروجان - خوانسار»، «نجف آباد - نجف آباد»، «احمدرضا - نجف آباد». آنچه در این میان ذکر آن به تاخیر افتاد آن است که تعداد هجده آبادی در کشور با نام و نشان امام منحصرا و با قید پسوند شناخته می شوند همانند قریه امام حسن(ع). مؤلف کتاب جغرافیای تاریخ خلیج و دریای پارس در این خصوص گوید بعد از بندر دیلم به طرف گناوه در کنار دریا پس از طی مسافت بیست و دو کیلومتر به خور امام حسن می رسیم که در کنار آن قریه امام حسن نیز قرار دارد و یکی از مراکز نفتی خلیج فارس محسوب می شود و بندر خور امام حسن در بریدگی ارتفاعی قرار دارد که موقعیت اراضی پست آن برای باراندازی و بارگیری در ساحل آن مناسبت دارد. (۳۹)
← هفت تندر ایران دو آبادی به این نام خوانده می شوند یکی از توابع شهرستان آمل و دیگری از توابع شهرستان بابل. براساس اطلاعاتی که دکتر ستوده در این مورد ارائه می دهد امامزاده هفت تن در دهکده ای به همین نام از دهستان بهرستاق بخش لاریجان آمل بیست و چهار کیلومتری شمال شرقی «دینه » و چهار کیلومتری شرق «بایجان » قرار دارد. بقعه مزبور شامل یک بنای هشت ترک و دوبدو مساوی است که قطر جنوب به شمال بلندتر از قطر شرق به غرب است. صندوقی بسیار بزرگ در وسط این بناست که مدفن هفت تن از امامزادگان را می پوشاند. در متن کتیبه (در ورودی) از افراد متعددی نام برده می شود از جمله نام امامزادگان مدفون به نامهای «نبی »، «ولی »، «مالک »، معصوم »، «کنانه »، «یسعه » و «خدیجه » از فرزندان هادی ابن موسی الکاظم(ع). (۴۰)
← نجف آبادشهر نجف آباد در استان اصفهان نیز یکی دیگر از آبادیهایی است که نام و نشان از فرهنگ غنی اسلام دارد. هسته اولیه این شهر در حدود سال ۱۰۲۲ ه . ق پایه گذاری گردید بدین طریق که شاه عباس مقداری پول و جواهرات جهت مقبره حضرت علی(ع) اختصاص داد و تصمیم به ارسال آن به نجف اشرف گرفت. با تدبیر شیخ بهایی از خروج این ذخایر از کشور جلوگیری شد و به کمک آن بنیان شهر جدیدی به نام نجف آباد گذارده شد. (۴۱) همچنین است نام آبادی احمدرضا در همین شهرستان در بخش تیران و کرون که به واسطه وجود امامزاده احمدرضا آبادی نیز به این نام شهرت یافته است.
← قودجانروستای قودجان از توابع شهرستان خوانسار در استان اصفهان از جمله آبادیهایی است که نام و نشان از فرهنگ غنی اسلام دارد. این روستا را در گذشته کودکان می گفتند و این بدان سبب است که دو کودک به نامهای حلیمه و نرگس که از دختران اعقاب موسی بن جعفر(ع) می باشند به این آبادی پناه آورده و از آن روز این مکان را کودکان نامیدند. آرامگاه حلیمه و نرگس اکنون زیارتگاه اهالی است. (۴۲)
بنابر بررسی های انجام شده خطوط قبر حلیمه و نرگس خط کوفی و مربوط به قرن سوم هجری است. اطراف سنگ این آیه مبارکه نقش شده: «شهدالله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هوالعزیز الحکیم ». مقبره حلیمه و نرگس را به نام دختران بک (بکر) هم می نامند. سنگ قبر ایشان که متصل به یکدیگر و یکپارچه است دارای شکل خاصی است و بر روی پنج منشور مربع القاعده بطور برجسته حجاری شده است. و بدین سان وجود امامزاده حلیمه و نرگس موجب نامگذاری این مکان به کودکان کودگون و امروز نیز قودجان گشته است. (۴۳)
← صالح کوتاهصالح کوتاه از جمله آبادیهای شهرستان فریدونشهر واقع در استان اصفهان می باشد. سبب نامگذاری این مکان به صالح کوتاه آن است که یک سلسله از اولاد امامزاده سید صالح قصیر مدفون در شهر خوانسار در پشتکوه فریدونشهر ساکن بوده اند و بدین سبب این روستا را صالح کوتاه نامند. توضیح آن که در شهر خوانسار واقع در محله ای موسوم به «بیدهند» امامزاده ای وجود دارد به نام سید صالح قصیر اول که با هفت واسطه به امام هفتم شیعیان حضرت امام موسی بن جعفر(ع) می پیوندد. امامزاده سید صالح از آن جهت لقب قصیر یافته است که خود و فرزندانش کوتاه قد بوده اند. سید صالح قصیر مدفون در بیدهند خوانسار را سید صالح قصیر اول، و سید صالح قصیر مدفون در پشتکوه فریدونشهر را سید صالح قصیر دوم می نامند. (۴۴)
آقا سید صالح قصیر دوم بن سید محمدبن محمود چنانچه در مشجرات است از فضلا و زهاد و عباد عصر و زمان خود بود و قبرش اکنون در ناحیه پشتکوه فریدونشهر مزاری معروف است. سبب نامگذاری این روستا به صالح کوتاه، وجود اولاد سید صالح قصیر است. برخی از اولاد سید صالح قصیر نیز در روستاهای «کلوسه » فریدونشهر و اطراف آن ساکن اند. (۴۵)
لازم به ذکر است که دو آبادی نیز در شهرستانهای شوشتر و کهکیلویه به نام سید صالح وجود دارد. (۴۶)
← صالح آبادصالح آباد نیز از جمله آبادیهایی است که تحت تاثیر فرهنگ اسلامی بدین نام موسوم گردیده است. شهر صالح آباد واقع در بخش صالح آباد در شهرستان مهران (استان ایلام) قرار دارد. وجود امامزاده ای به همین نام در منطقه موجب گردیده است تا این مکان را صالح آباد نامند. سنگ یادبودی در بنای امامزاده حکایت از تعمیر آن در سال ۱۳۰۸ ق دارد. در شجره نامه امامزاده چنین ذکر شده است: علی صاحل بن عبیدالله الاعراج بن الحسین الاصغر بن زین العابدین بن حسین بن علی بن ابی طالب:. (۴۷)
زنده یاد دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی در این باره آورده است که مقبره امامزاده خاص علی - نواده امام زین العابدین(ع) - در این ده واقع است و آن مزار سکنه بخشهای ایلام است و به همین جهت این ده را «خاصعلی » نامند. لازم به ذکر است که امامزاده ای به همین نام «امامزاده صالح) در تجریش و در مرز رود ساری وجود دارد.
← شوش دانیالبقعه دانیال پیامبر در شهر شوش در استان خوزستان واقع است و از چنان اهمیت و اعتباری برخوردار است که در بیشتر نوشته ها شهر شوش را همراه با آن و به صورت «شوش دانیال » نوشته اند و زیبنده است تا اکنون نیز چنین گوییم. لسترنج در سرزمینهای خلافت شرقی گوید: «در جنوب باختری دزفول خرابه های شوش یعنی سوسای قدیم نزدیک رود کرخه قرار دارد. شوش در قرون وسطی شهری آباد و مرکز ولایتی بوده که چندین شهر از توابع آن بوده است. گویند قبر دانیال پیغمبر در بستر رود کرخه که شهر شوش نزدیک به کنار آن است واقع گردیده و کنار رود کرخه در نزدیکترین نقطه به قبر مزبور مسجدی زیبا واقع است که موضع آن قبر را معین می کند. (۴۸) حمدالله مستوفی نیز درباره شوش گوید «گور دانیال پیغمبر به جانب غربی آن شهر است ».
در بعضی کتابهای تاریخ از ابوموسی اشعری منقول است که چون عساکر اسلام شوشتر را مفتوح نمودند در آنجا تابوتی از سرب یافتند که میتی در آن بود و کیسه زری با او بود که هر که ضرور داشت به قدر احتیاج از آن زرها به عنوان قرض برمی داشت و چون رفع احتیاج شده بود ادا می نمود و به جای خود می گذاشت و اگر بدون سبب تاخیر نموده بود بیمار می شد این امر غریب را به صحابه که در مدینه بودند عرض نمودند و صحابه در جواب نوشتند که این میت حضرت دانیال است و امر نمودند که او را دفن نمایند و در حال، مدفن دانیال در شوش مشهور است و بارگاهی بر آن ساخته اند که آب نهر جندیشاپور از زیر آن جاری است و موید این شهرت حدیثی است که در بعضی کتب معتبره روایت شده که مردم شوش از کثرت باران به خدمت امام علی النقی صلوات الله علیه شکایت نمودند و آن حضرت فرمود این سبب آن است که استخوانهای حضرت دانیال را شمال دفن نکرده اید و هر گاه از استخوانهای انبیاءالله چیزی منکشف شود آسمان بر او گریه می کند و ایشان را به آنجا بازگردانیدند و استخوآنهارا دفن نمودند و باران قطع گردید. (۴۹)
← شاهرضا (قمشه)شاهرضا که در گذشته قمشه نامیده می شد اکنون مرکز شهرستانی به همین نام در جنوب استان اصفهان است و به واسطه وجود بقعه متبرک موسوم به شاهرضا بدین نام خوانده می شود. بقعه امامزماده شاهرضا یکی از آثار ارزشمند عصر صفویه است. ساختمان اولیه بقعه متعلق به عهد شاه اسماعیل اول مؤسس سلسله صفویه (۹۰۵-۹۳۰ ه. ق) است. شاهرضا را بعضی از محققان از نسل امام حسن(ع) و بعضی فرزند امام موسی بن جعفر(ع) می دانند.
← گوشه محمد مالکگوشه محمد مالک از جمله آبادیهای شهرستان خمین (استان مرکزی)، دهستان رستاق می باشد. آبادی محمدمالک در هشت کیلومتری باختر خمین در دامنه واقع گردیده است و بقعه متبرک محمدبن مالک اشتر در آن واقع و به همین سبب این آبادی را محمد مالک نام نهاده اند. در کتاب زینت المجالس (مربوط قرن دهم و یازدهم) راجع به گوشه محمدمالک آمده است که «و مزار متبرکه و مرقد منوره محمدبن مالک اشتر رضی الله عنهما در مواضع علیای ولایت مزبوره است و چنین مذکور است که در محلی که آن خاک پاک مدفن آن حضرت شده از کرامت آن جناب چشمه آبی در غایت عزوبت از زیر مرقد منوره قریب دو آسیاگرد جریان یافته و از یمن کرامت آن حضرت ناقص و زاید نمی شود. (۵۰)
دکتر فرهادی در نامه کمره با اشاره به واژه گوشه آورده است: «گوشه از نامهای مکرر آبادیهای ایران و کشورهای همجوار است در ایران نام بیست و سه آبادی یا گوشه است و یا با واژه گوشه آغاز می شود». وی معتقد است به احتمال قوی واژه گوشه مخفف «گوشیه » از اصطلاحات کهن آبیاری در ایران و کشورهای همجوار و همزمان بوده باشد». (۵۱) ساکنان گوشه محمد مالک روایت می کنند محمدبن مالک اشتر نخعی به هنگام عبور از کوه «کمربسته » در حوالی این روستا مورد حمله دشمنان قرار گرفته و به غاری پناه می برد.
در خواب حضرت علی(ع) را می بیند که به او خبر شهادتش را می دهد و به او می گوید برای رفع تشنگی نیزه اش را بر زمین زند تا آبی گوارا ظاهر شود. وی چنین کند و چشمه پدید آید و ایشان به دست دشمنان به شهادت می رسد و توسط پیروان حضرت علی(ع) در کنار چشمه به خاک سپرده می شود. درویشی به نام «ماندنی » از اهالی «کمربسته » تولیت بقعه آن حضرت را به عهده می گیرد. چشمه گوشه محمدمالک در گذشته آبی فراوان داشت و در سفره های زیرزمینی آب بطور طبیعی ماهی قزل آلا تولید و تکثر می شد که به اعتقاد اهالی این ماهیها نظرکرده هستند و به سبب اعتقادی که به آن حضرت داشتند هیچ گاه به ماهیها دست نمی زدند حتی در هنگام قحطی و گرسنگی. چشمه به دلیل این که از زیر بقعه متبرک محمدبن مالک اشتر نشات گرفته بود و به همین نام معروف است و مورد توجه زائران می باشد. (۵۲)
سید احمد[ویرایش]
در منطقه هفت تپه واقع در استان خوزستان آبادیی به نام سیداحمد واقع است. همچنین بقعه ای به همین نام «سید احمد تفاح » در آن موجود است که سبب نامگذاری آبادی بدین نام گشته است. داخل بقعه هشت ترک و بیرون آن چهارگوشه است. آجرکاری سقف با هنرمندی انجام گرفته، گنبد آن شلجمی و کاشی کاری شده است. (۵۳)
منبع مقاله:[ویرایش]
فصلنامه مشکوة، شماره ۵۷، محمدی، حمید رضا؛
پی نوشتها و مآخذ[ویرایش]
۱- گنجی، محمد حسن، «ملاحظاتی درباره نام در جغرافیا»، فصلنامه سپهر، شماره ششم، زمستان ۱۳۷۱، ص ۱۸.
۲- میرمحمدی، حمیدرضا، «پژوهشی بر مکانهای ملقب به مشهد در ایران »، فصلنامه مشکوة، شماره ۴۸، پاییز ۱۳۷۴، ص ۶۴.
۳- در حدود ۲۰۰ آبادی در ایران وجود دارد که نامشان با دره آغاز می شود و این شاید به خاطر اهمیت دره ها در کشاورزی و دامداری ایران بوده است.
۴- زنگنه، ابراهیم، «مزارات ایران »، فصلنامه مشکوة، شماره ۴۳، تابستان ۱۳۷۳، ص ۱۸۰.
۵- پیشین، ص ۸۲.
۶- باستانی پاریزی محمدابراهیم، حماسه کویر، جلد دوم، چاپ سوم، نشر خرم (قم)، ۱۳۷۱، ص ۸۰ به نقل از مرآت البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶.
۷- پیشین، ص ۸۰۰ به نقل از تاریخ بیهق ص ۲۵; لازم به ذکر است که در فرهنگ آبادیهای کشور روستای «ایزی » از توابع «اسفراین » آمده است.
۸- «پژوهشی بر مکانهای ملقب به مشهد در ایران »، مشکوة ۴۸، ص ۶۴.
۹- ذکر این نکته ضرور است که ناحیه کوهستانی پهناوری که یونانیان آن را «مدیا Media » می گفتند و از غرب به جلگه های بین النهرین و از شرق به کویر بزرگ ایران محدود بود نزد جغرافیدانان عرب به نام ایالت جبال معروف بود. این نام بعدها متروک شد و در قرن ششم هجری در زمان سلجوقیان به غلط آن را عراق عجم نامیدند تا با عراق عرب که مقصود قسمت سفلای بین النهرین بود اشتباه نشود. چگونگی این تغییر اسم ظاهرا بدین قرار بود. کلمه عراق را مسلمانان بر نیمه سفلای بین النهرین اطلاق می کردند و اعراب دو شهر بزرگ کوفه و بصره را «عراقین » می گفتند که به معنی دو «پایتخت » عراق است. اما در نیمه دوم قرن پنجم که سلجوقیان بر تمام مغرب ایران استیلا یافتند و همدان را پایتخت خود قرار دادند نفوذ و استیلای آنها تا بین النهرین مقر خلافت عباسی نیز رسید و از مقام خلافت لقب «سلطان العراقین » به آنان اعطا گردید. از این لقب این طور استنباط می گردد که مقصود عراق دوم ایالت جبال است یعنی همان جا که مقر سلاطین سلجوقی بود. از این رو مردم برای این که این عراق با عراق اصلی اشتباه نشود آن جا را عراق عجم نامیدند. رک: گای لسترانج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، صص ۲۰۱-۲۰۰.
۱۰- «مزارات ایران »، مشکوة ۴۳، ص ۸۲.
۱۱- پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،۱۳۶۷، ص ۶۷.
۱۲- مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، جلد اول، انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۵، ص ۲۳۵.
۱۳- معین محمد، فرهنگ فارسی، جلد ۵، اعلام، ص ۱۷۹.
۱۴- پیشین، ص ۱۷۸.
۱۵- میرمحمدی، حمیدرضا، «تاثیر فرهنگ اسلامی بر پیدایش و دگرگونی شهرها، مشکوة ۵۲، پاییز ۱۳۷۵، ص ۸۵; به نقل از غضنفری حسین، «امامزاده قاسم چاپلق لرستان »، میراث فرهنگی، شماره ۹ و ۸، بهار و تابستان ۱۳۷۲، ص ۳۸.
۱۶- فرهادی، مرتضی، نامه کمره، جلد اول، امیرکبیر،۱۳۶۹، ص ۱۸۹.
۱۷- پیشین، ص ۲۳۹.
۱۸- دایرة المعارف تشیع، جلد سوم، ص ۳۵۸.
۱۹- تاثیر فرهنگ اسلامی بر پیدایش و دگرگونی شهرها، مشکوة ۵۲، ص ۸۵.
۲۰- عباسی، حجت الله. چشم اندازی از زوایای ناشناخته امامزاده سهل بن علی، فصلنامه راه دانش، شماره های ۴ و۳، صاحب امتیاز انجمن علمی - فرهنگی و هنری استان مرکزی (اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی) پاییز و زمستان، ۱۳۷۴، ص ۱۰۲.
۲۱- پیشین.
۲۲- زنگنه، ابراهیم، مزارات ایران، مشکوة شماره ۴۳، تابستان ۱۳۷۳، ص ۱۹۰.
۲۳- فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، ص ۱۳۲.
۲۴- گدار، آندره و دیگران. آثار ایران، جلد چهارم، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ۱۳۶۸. ص ۲۱۷ و نیز مراجعه شود به دایرة المعارف تشیع، جلد سوم، ص ۶۴۶. لازم به توضیح است که «پیربکران » در سال ۱۳۷۴ به جرگه شهرهای ایران پیوست.
۲۵- عمیدحسن، فرهنگ فارسی عمید، امیرکبیر۱۳۶۳، ص ۳۸۳.
۲۶- خسروی، محمدرضا، جغرافیای تاریخی ولایت زاوه، انتشارات آستان قدس رضوی ۱۳۶۶، ص ۴۰ و نیز نوبان مهرالزمان، وجه تسمیه شهرها و روستاهای ایران، ص ۴۷.
۲۷- وجه تسمیه شهرها و روستاهای ایران، ص ۴۷.
۲۸- دانشنامه ایران و اسلام، جلد ۱۰، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰، ص ۱۲۶۲.
۲۹- جمالی مسیح الله، تاریخ شهرضا، انتشارات دهاقانی (اسماعیلیان)، قم ۱۳۷۴، ۱۴۲ و نیز دایرة المعارف تشیع، جلد دوم، ص ۴۴۳.
۳۰- تاریخ شهرضا، ص ۱۳۵.
۳۱- پیشین، ص ۱۵۷.
۳۲- فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، صص ۳۵۱-۳۵۰.
۳۳- وجه تسمیه شهرها و روستاهای ایران، س ۱۳۶.
۳۴- پیشین، ص ۳۵۱.
۳۵- امانپور قرائی، ایرج، «مزار شیخ ابوالقاسم »، مشکوة شماره ۴۴، پاییز۱۳۷۳، ص ۱۸۲-۱۸۰; و نیز بنگرید به خسروی محمدرضا، جغرافیای تاریخی ولایت زاوه، ص ۳۹۷.
۳۶- فرهنگ آبادیهای کشور...، ص ۳۹۷.
۳۷- پیشین، ص ۵۳۴.
۳۸- «تاثیر فرهنگ اسلامی بر پیدایش و دگرگونی شهرها»، ص ۸۳-۸۲.
۳۹- میریان، عباس، جغرافیای تاریخی خلیج و دریای پارس، ص ۳۴۶.
۴۰- نوروززاده چگنی، ناصر، «درهای کتبیه دار امامزاده هفت تن و یک بقعه ناشناس »، مجله میراث فرهنگی، سال سوم، شماره ۵، بهار ۱۳۷۱، ص ۲۶; به نقل از ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارآباد، جلد سوم، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۵، ص ۴۵۶.
۴۱- «تاثیر فرهنگ اسلامی بر پیدایش و دگرگونی شهرها»، ص ۸۴.
۴۲- بخشی، یوسف، تذکرة الشعراء خوانسار، تهران، مطبوعاتی میرپور،۱۳۳۶، صص ۱۴۸-۱۴۷.
۴۳- میرمحمدی، حمیدرضا، جغرافیای خوانسار، جلد اول، ناشر مؤلف (چاپ انتشارات آستان قدس رضوی)، ۱۳۷۲، صص ۹۶-۹۵.
۴۴- موسوی جعفری، سید ابوالقاسم (امیرکبیر)، مناهج المعارف یا اصول عقاید شیعه، به اهتمام سید احمد روضاتی، تهران، مسجدالرحمن، ۱۳۵۱، ص هشتادوهفت; نیز بنگرید به روضاتی، سید احمد، شرح حال امامزاده سید صالح قصیر اول ۷، تهران، چاپخانه زیبا، ۱۳۵۴; و دیباچه ای بر جغرافیای تاریخی فریدن، پرتیکان باستان، تالیف نگارنده، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۱۴۲.
۴۵- فرهنگ آبادیهای کشور...، ص ۳۳۰.
۴۶- دایرة المعارف تشیع، جلد دوم، ص ۴۴۹; و نیز: فرهنگ فارسی (معین)، جلد ۵، ص ۱۷۷; و نیز سعیدیان، عبدالحسین، سرزمین و مردم ایران، چاپ چهارم، انتشارات علم و زندگی،۱۳۶۹، ص ۴۴۳.
۴۷- جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ ۱۳۶۷، ص ۲۵۸; و نیز مستوفی، حمدالله نزهة القلوب، دنیای کتاب، ۱۳۶۲.
۴۸- افشار سیامی، ایرج، نگاهی به خوزستان، چاپ دوم، انتشارات بلور،۱۳۶۹، ص ۲۸۶ به نقل از تذکره شوشتر، سید عبدالله بن سید نورالله شوشتری، چاپ کلکته، هند، ۱۹۲۴، ص ۸; و نیز دایرة المعارف تشیع، جلد سوم، ص ۳۳۹.
۴۹- جمالی مسیح الله، تاریخ شهرضا، انتشارات دهاقانی، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص ۱۳۰; و نیز دایرة المعارف تشیع، جلد دوم، ص ۴۴۸. لازم به ذکر است که در دامنه کوه سفیدی و در سمت غربی بقعه شاهرضا غاری است موسوم به قتلگاه که معتقدند امامزاده شاهرضا در آن محل به قتل رسیده، به نقل از تاریخ شهرضا، ص ۱۳۵.
۵۰- فرهادی، مرتضی، نامه کمره، جلد اول، تهران، امیرکبیر، چاپ اول،۱۳۶۹، ص ۱۵۶.
۵۱- پیشین، ص ۱۶۱.
۵۲- جلالی جواد «سرانجام عمر چشمه و ماهی ها سرآمد»، روزنامه ایران، سال سوم، شماره ۷۸۷، مورخه ۲۷ مهرماه ۱۳۷۶، ص ۱۱.
۵۳- دایرة المعارف تشیع، جلد سوم، ص ۳۴۶; به نقل از دیار شهریاران، جلد اول،صص ۱۴۷-۱۴۶.