تاریخ شهرستان دزفول
به نحو اجمال میتوان تحولاتی را که طی دورههای مختلف تاریخی، در بیش از یک هزاره، به برقراری شهری آباد و دارای اعتبار فرهنگی و تاریخی در سرزمین باستانی خوزستان انجامیده است، بدین شرح برشمرد:
در نوشتههای باستانی پس از طوفان نوح، از شهری به نام «آوان» (avan) نام برده شده است، این شهر پاتخت تمدن «عیلام» و سرآمد شهرهای مشرق زمین بوده است، کاوشگران غربی در نیم قرن اخیر، پس از مطالعات و تحقیقات فراوان تصریح نمودهاند که «آوان» همان دزفول کنونی است.
اندمیشن (andmishn)، نام دیگر دزفول کنونی پس از تمدن عیلام، و در دوره ساسانیان میباشد. این نام به تصریح «آرتور کریستن سن» در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» مأخوذ از زندان و قلعهای میباشد که برای زندانی نمودن افراد سرشناس در عهد ساسانی مورد استفاده قرار میگرفته است.
اندامش (andamesh)، پس از فتح شهرهای خوزستان توسط سپاه اسلام در سال هفدهم هجری قمری و پس از آن، کمتر از این شهر نام برده شده است، ولی در نیمه دوم قرن چهارم هجری، ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی استخری از شهری بنام «اندامش» در محل فعلی «دزفول» نام برده است.
قصر روناش (ghasr-e ronash)، ابو عبدالله یاقوت بن عبدالله حموی رومی بغدادی در کتاب معروف «معجمالبلدان»، پیرامون «قصر روناش» چنین نوشته است: «روناش شهرستانی از خوزستان و جایی است که امروز «دزپول» گفته میشود».
روناش (ronash)، این نام تا اوایل قرن دهم ه. ق رواج داشته است، تا اینکه سرانجام در سال ۹۱۴ ه.ق، در دوره صفویه و در زمان شاه اسماعیل اول دگرگونی یافته و «رعناش» ( raanash )، گردیده است. در حال حاضر نیز، برآمدگیهای ساحل غربی «دز» را «رعنا» ( raana )، میگویند، که «ش» آخر آن حذف گردیده است.
اندیمشک (andimeshk)، مرحوم حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ ه.ق، در کتاب «نزهتالقلوب» پیرامون «دزفول»، آن را «اندیمشک (اندلشک، اندالمشک، اندلمشک) نامیده است.
به عبارت دیگر، نام «اندمیشن» پس از هزار سال به صورت «اندیمشک» دگرگون گشته است و پس از آنکه مدتها «دزفول» را بدان نام نامیدهاند، به بوته فراموشی سپرده شده است تا سرانجام به قریهای مجاور دزفول که سابقاً «صالح آباد» نامیده میشده است، اطلاق گردیده است. (اندیمشک کنونی، از شهرهای استان خوزستان و مجاور دزفول است.)
دزفول، این نام از قرن هفتم هجری قمری در کتابها دیده میشود و تا کنون نیز به این نام مشهور میباشد.
و در کتاب جغرافیای تاریخی خوزستان درباره نام و گذشته تاریخی شهرستان دزفول چنین آمده است:
کی لسترنج در کتاب «بلدان الخلافة الشرقیه» که ترجمه عربی آن در دست است، درباره دزفول مطالبی نوشته است که ترجمة فارسی آن چنین است:
دزفول یا دژپل یا قلعه پل، بر کنار رودخانه دز در جنوب جندی شاپور واقع است و چون پل مشهوری که به گفتة تاریخ، شاپور دوم فرمان ساختن آن را داده در آنجا واقع است،آن شهر بدین نام مشهور گشته است. این پل را استخری «پل اندامش» نامیده است. در قرن چهارم، شهر دزفول به نام «شهر قنطره»، یعنی شهر پل، نامیده شده است.
اسامی دیگری هم بر این شهر و پل مشهور آن نهادهاند. به طوری که «ابن سرابیون» آن را «پل روم» نامیده و اسم دز را به رودخانة جندی شاپور داده است و «ابن رسته» آن را «پل رود» و ابن خرداد «پل زاب» نامیده است. زیرا به عقیدة ابن خرداد، «زاب» نام رودخانه دز است.
«نجمالملک» در سفرنامه خوزستان مینویسد:
رود دز از طرف شمال شرقی وارد میشود. در نصف شهر {دزفول} میپیچد، و از طرف مغرب و جنوب شهر جاری میشود و به سمت شرق میرود، و پلی عظیم بر روی رود از قدیم زدهاند، که از آثار غریبه است، فیالجمله تعمیری لازم دارد. این پل ۳۶۰ ذرع است و ارتفاع ۳۰ ذرع و عرض ۷ ذرع و عدد چشمهها ۲۰ عدد.
عباس میریان درباره موقعیت امروز جندی شاپور مینویسد که آن برجای شاهآباد فعلی (صفیآباد) است که در زمان ساسانیان شهری بزرگ و زیبا بوده، و شاپور دوم بیمارستان جندی شاپور را در آن بنا نهاد و انوشیروان اولین کنگرة پزشکی جهان را در آن افتتاح کرده است. خلفای اسلامی از، جندی شاپور بعنوان یکی از پادگانهای نظامی خود استفاده میکردند.
یعقوب لیث صفار در سال ۲۶۲ هجری، علیه خلفای عباسی قیام کرد و جندی شاپور را مقر حکومت خود نمود، تا این که در سال ۲۶۵ هجری درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. در نیمة دوم قرن چهارم هجری جندی شاپور رو به ویرانی نهاد و شهر دزفول به جای آن به آبادانی رسید و توسعه یافت که به «قصر روناش» معروف گردید و دزفول در غرب جندی شاپور جای دارد و از این جهت مردم دزفول پس از چندین سال به نام «دژپل» شهر خود را «دزفول» نامیدهاند.
دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند ولی بعد تحت فرمان ایلخانان در آمد. در مقابل امیر تیمور مقاومتی از خود نشان نداد. نادرشاه چندبار به دزفول آمد و برای حفظ آن در مقابل لران، قلعة دزشاه را در چند کیلومتری شمال شرقی شهر بنا نهاد. در نیمة اول قرن نوزدهم میلادی، زراعت نیل در اطراف دزفول رایج شد و به سرعت توسعه یافت و تا هنگام رواج رنگهای خارجی، رونق بسیار داشت. از دیگر کالاهای عمده و تجاری آن قلم نی بود که تا قسطنطنیه و هند صادر می