تحلیل شبکه تعاملی ترویج اثربخش برای توسعه پایدار منابع طبیعی


دستیابی‌ به‌ مقوله‌ پایداری‌ - خصوصاً در زمینه‌ منابع‌ طبیعی‌ تجدید شونده‌ - مستلزم‌وجودزمینه‌های‌ ساختاری‌ ونهادینه‌ شده‌ می‌باشد.رسیدن‌ به‌ فهم‌ مشترك‌ از مقوله‌های‌ منابع‌ طبیعی‌ و پایداری‌آن‌ و نیز درك‌ و تفاهم‌ متقابل‌ میان‌ كنشگران‌ شبكه‌ مدیریت‌ توسعه‌ منابع‌ طبیعی‌ (اعم‌ از محققان‌،مروجان‌، كارگزاران‌ اجرایی‌ و ازهمه‌ مهمتر بهره‌برداران‌ منابع‌ طبیعی‌ ) از مهمترین‌ آنها می‌باشد.
‌بر‌ این اساس‌ مساله‌ اصلی‌ مورد توجه‌ در تحقیق‌ حاضر این‌ است‌ كه‌: "وضعیت‌ موجودتعامل‌ بین‌ كنشگران‌ فعال‌ در عرصه‌ مدیریت‌ توسعه‌ پایدار مراتع‌ چگونه‌ است‌؟ چگونه‌ می‌توان‌ به‌ تبیین‌شبكه‌ تعاملی‌ ارتباط‌ بین‌ كنشگران‌ مزبور پرداخت‌؟ این‌ شبكه‌ تعاملی‌ در چه‌ زمینه وچارچوبی‌ مفهوم‌یافته‌ و پویایی‌ آن‌ مستلزم‌ چه‌ شرایطی‌ است‌؟ وچگونه‌ می‌توان‌ مدیریت‌ اثربخش‌ توسعه‌ پایدار مراتع‌مبتنی‌ بر شبكه‌ تعاملی‌ بین‌ كنشگران‌ مزبور را محقق‌ ساخت‌؟"
‌ هدف‌ كلی این‌ تحقیق‌ شناخت‌ دقیق‌ كنشگران‌ فعال‌ در عرصه‌مدیریت‌ مراتع‌ و‌ تبیین‌ نوع‌ و نحوه‌ ارتباط‌ و پیوندها بین‌ آنان‌ در چارچوب رهیافت تحلیل شبكه می باشد تابر مبنای‌ شناخت‌ حاصل‌ در قالب‌ نظریه‌های‌ اثربخشی‌، زمینه‌لازم‌ برای‌ طراحی‌ مدل‌ اثربخش‌ ترویج‌ برای‌ نیل‌ به‌ توسعه‌ پایدار مراتع‌ فراهم‌ آورد.در این تحقیق كلیه محققان، كارگزاران اجرایی و كارگزاران ترویجی فعال در مدیریت مراتع در سطح كشورمورد مطالعه قرار گرفته اند. لیكن جامعه بهره برداران در این تحقیق محدود به بهره برداران استان تهران می باشد. از دیدگاه طبقه بندی تحقیقات برمبنای هدف، تحقیق حاضر از نوع تحقیقات كاربردی توسعه ای میباشد. تحقیق حاضر از حیث امكان كنترل متغیر ها ،به دلیل عدم امكان چنین امری از نوع تحقیقات شبه تجربی بوده و بر حسب زمان وقوع زمینه تحقیق از نوع تحقیقات پس رویدادی است . در این‌ تحقیق‌ برای‌ جمع‌آوری‌ اطلاعات‌ از روشهای‌ مختلفی‌ همچون‌ مطالعه‌ اسناد و مدارك‌ كتابخانه‌، جستجو درشبكه‌ اینترنت‌ و بانكهای‌ اطلاعاتی‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ اطلاعات‌ بخش‌ نظری‌ و نیزمشاهده‌ ومصاحبه‌حضوری برای‌ جمع‌آوری‌اطلاعات‌ میدانی‌ استفاده‌ گردیده‌ است‌.برای داده پردازی نیز از نرم افزارهای ‌spss۱۱‌ و آخرین نسخه ‌multinet‌ استفاده شده است .
- از جمله عمده یافته های تحقیق می توان به موارد زیر اشاره كرد:
‌- بهره برداران بیشترین تمایل و آمادگی خود برای همكاری با كارگزاران دولتی در زمینه مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع را به ترتیب در زمینه های "معرفی منطقه و ارائه دانش بومی"و "تعهد به اجرای فعالیتهای متعهد شده"و بیشترین تمایل و آمادگی خود برای همكاری با سایر مرتعداران به ترتیب در زمینه "مشورت و ‌كمك فكری"، "تعهد به اجرای فعالیتهای متعهد شده"و "تبادل دانش بومی"، و نهایتا "كمك نقدی" ابراز داشته اند.‌
۱- بیشترین ارزیابی توانایی كارگزاران ترویجی،محققان ، كارگزاران اجرایی و بهره برداران در انجام مراحل مختلف فعالیتهای ترویج مرتعداری به ترتیب در مراحل تهیه و تدوین طرح آموزشی ترویجی،ارزشیابی ، اجرای طرح ومسئله یابی می باشد.
۲- بیشترین ارزیابی توانایی كارگزاران ترویجی،محققان ، كارگزاران اجرایی و بهره برداران در انجام مراحل مختلف فعالیتهای اجرایی مرتعداری به ترتیب در مراحل مسئله یابی،ارزشیابی و اجرای طرح می باشد.‌
۳- بیشترین ارزیابی توانایی كارگزاران ترویجی،محققان ، كارگزاران اجرایی و بهره برداران در انجام مراحل مختلف فعالیتهای تحقیقاتی در زمینه مرتعداری به ترتیب درمراحل مسئله یابی،ارزشیابی، انتخاب محل اجرای طرح واولویت بندی مسائل و مشكلات می باشد.‌
درمجموع كنشگران درهر چهار زیر شبكه نگرش مساعدی نسبت به مدیریت تلفیقی توسعه پایدار مراتع ابراز داشته اند
در بخش آزمون فرضیات متعارف در مجموع ۱۶ فرضیه مورد تایید قرار گرفت .همچنین بر اساس تحلیل عاملی انجام شده ۱۸ عامل انسانی موثر بر دستیابی به اهداف مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع به چهار عامل"جو ارتباطی مطلوب برای كنشگری اداری (سازمانی)"، "كنشگری میدانی" ، "تفاهم و تعامل كنشگری توسعه پایدار" و" سازگارسازی كنشگران" تقلیل یافت. ‌
به‌ منظور تعیین‌ درجه‌ تأثیر۲۲ متغیرمستقل‌ برمتغیروابسته‌ تحقیق( نگرش‌ نسبت‌ به‌ مدیریت‌ جامع‌ توسعه‌ پایدار مراتع‌)‌ از تحلیل‌ رگرسیون‌ چند متغیری‌ به‌ روش‌ پس‌ رونده استفاده‌ شد.نهایتا متغیر های سن (بیشترین تاثیر منفی )،سابقه كار اداری (بیشترین تاثیر مثبت )‌ ، میزان‌ اعتقاد به‌ تاثیر عامل‌های "جو ارتباطی‌ مطلوب‌ برای‌ كنشگری‌ ادرای‌" و "سازگار سازی‌ كنشگران‌" در دستیابی‌ به‌ اهداف مدیریت جامع ‌توسعه‌ پایدار مراتع‌،میانگین نگرش نسبت به كارگزاران اجرایی ،سابقه كار ترویجی ،سابقه كار تحقیقاتی و كل كارگزاران اجرایی موجود در شبكه فردی كنشگران به ترتیب با بیشترین مقدار تاثیر بر متغیر وابسته وارد معادله شدند و بر روی هم بیش از ۶۴ درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می كنند.در رگرسیون‌ ویژه جامعه‌ بهره‌ برداران نیز جهار متغیرمستقل‌ "نگرش‌ نسبت‌ به‌ سایر بهره‌ برداران‌ "،" سواد " میزان‌ تمایل‌ به‌ همكاری‌با سایر بهره‌ برداران "و نگرش‌ نسبت‌ به‌ كارگروهی ‌ به ترتیب با بیشترین مقدار تاثیر در متغیر وابسته( نگرش‌ نسبت‌ به‌ مدیریت‌ جامع‌ توسعه‌ پایدار مراتع‌)‌ وارد معادله شدند و روی هم بیش از ۳۱ درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین كرده اند.در بخش آزمون فرضیات شبكه ای نیز ۴۲ فرضیه مورد آزمون قرار گرفت كه ۲۲ مورد آن تایید شد.در مجموع نتایج حاصل از تحلیل شبكه نشان از ارتباط ضعیف بین زیر شبكه های چهارگانه شبكه كنشگران مدیریت عرصه های مرتعی می باشد.به نحوی كه به عنوان مثال تراكم شبكه ارتباطات فنی بین كنشگران تنها ۰۰۳۴/ ۰ محاسبه شده است.از نتایج كلی تحقیق حاضر می توان به موارد زیر اشاره كرد:
●نتیجه كلی۱:
آنچه مسلم لازمه عملی سازی ایده مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع ایجاد تعامل اجتماعی بین دست اندركاران بسیار متفاوتی نظیر بهره برداران، محققان، كارگزاران ترویج و كارگزاران اجرایی (كارشناسان فنی مرتع) به طور اخص و سایر كنشگران فردی و جمعی (كه در مدل نظری از آنها نام برده شد) به طور اعم می باشد. كه هر كدام در جایگاه خود سعی در بهبود آنچه كه در این راستا رسالت و وظیفه خود میدانند، دارند.
لیكن پرواضح است كه هر كدام از این كنشگران (فردی و جمعی) از دیدگاه بعضا كاملا متفاوتی به این مهم می نگرند كه پیامد آن مقاصد و اهداف متفاوتی در اذهان ایشان می باشد.تا به حال تعاملات این كنشگران در گستره وسیعی از توسعه فنی مشخص و معلوم می گردید. لیكن به نظر می رسد كه برای دستیابی به مدیریت جامع توسعه پایدار مرتع نیازمند به توجه به تعامل اجتماعی بین كنشگران مرتبط در این خصوص می باشیم.
در اینجا با شبكه كنشگران فعال در عرصه مدیریت مراتع روبرو هستیم كه در یك تقسیم بندی كلی به دو زیر شبكه كنشگران مردمی و كنشگران سازمانی قابل تقسیم بندی هستند. متاسفانه شواهد بدست آمده نشان از پیوند ضعیف بین این دو زیر شبكه می باشد كه خود ضعفی عمده را در كل شبكه ایجاد كرده اند. چنانچه ملاحظه شد عمده كارگزاران دولتی خصوصا در زیر شبكه ها كارگزاران اجرایی و محققان از نگرش چندان مساعدی نسبت به بهره برداران برخوردار نمی باشند. این در حالی است كه با اتكا به نتایج مطالعه زیر شبكه كنشگران مردمی و مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمقی بعمل آمده توسط نگارنده، شبكه كنشگران مردمی از زیر ساختهای لازم جهت ایفای نقش در شبكه كلی كنشگران فعال در عرصه مدیریت مراتع برخوردارند.
درشبكه كنشگران دولتی كه خود مشتمل بر سه زیر شبكه كارگزاران ترویج، محققان و كارگزاران اجرایی می باشد نیز كاستیهایی وجود داردكه كاركرداثربخش شبكه را با مخاطره روبرو می سازد. آنچه در این میان اهمیت می یابد مبحث "شبكه سازی۱ اثربخش" می باشد كه متضمن برقراری پیوندهای قوی، متنوع و بهنگام باشد.نكته اساسی در مبحث شبكه سازی اثربخش چینش صحیح گره های شبكه (كنشگران) متناسب با ویژگیهای ساختاری و كاركردی ایشان می باشد.
در مباحث پیشین رهیافت مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع مطرح و اتفاق نظر كلی كنشگران در هر سه زیر شبكه كارگزاران اجرایی، ترویجی و محققان محرز گردید در حالیكه تفاوت در جهت و میزان نگرش نسبت به ابعاد مختلف مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع از سوی هر كدام ازكنشگران مورد مطالعه نیز واقعیتی انكار ناپذیر می باشد.
به واقع امر این تفاوت در نگرش نسبت به ابعاد مدیریت جامع توسعه پایدار - به نحوی كه خللی در اعتقاد به اصل رهیافت مدیریت جامع وارد نیاورد - نه تنها به صورت بالقوه یك نقصان محسوب نمیشود بلكه در فرایند "شبكه سازی" می توان با درایت این تفاوت در نگرشها كه پشتوانه ای از توان حامیان آنرا دارا است به یك فرصت در دستیابی به اهداف همه جانبه مدیریت توسعه پایدار مبدل ساخت.
نكته مهم مرتبط در ان خصوص نیز ارزیابی متفاوت از توان كنشگران توسط سایرین به طور كلی و در مراحل مختلف اجرای فعالیتهای توسعه ای مراتع می باشد. كه لازم است با در نظرگیری ابعاد مختلف از توان كنشگران در هر زیر شبكه به نحو مقتضی در ابعاد ویژه بهره گرفت.
به طور سنتی ارتباط بین كنشگران به صورت زنجیره تحقیق - ترویج - بهره بردار تعریف شده است. یافته های تحقیق حاضر ضمن تاكید بر ضرورت در نظرگیری دیدگاه شبكه ای، ضرورت در نظرگیری نقش انكارناپذیر یك دسته دیگر از كنشگران در این زنجیره را یادآور می شود. اگر این زنجیره را به دو بخش ارتباط تحقیق - ترویج و ترویج - بهره بردار تقسیم كنیم، دو نكته اساسی می بایست مدنظر قرار گیرد. اول اینكه بر اساس یافته های تحقیق زیر شبكه كنشگران اجرایی (كارشناسان فنی در دفتر فنی مرتع و ادارات زیربط در استانها) دارای نقش پراهمیتی بعنوان یك پل ارتباطی بین دو زیر شبكه محققان و كارگزاران ترویج قرار می گیرند. شواهد زیادی در این خصوص در پژوهش حاضر به تایید رسید. از جمله اینكه:
- تعداد كارگزاران اجرایی موجود در شبكه فردی كارگزاران ترویج به مراتب بیشتر از تعداد محققان است.
- كارگزاران اجرایی مهمترین گروه مرجع جهت اطلاعات فنی و اداری مرتعداری برای كارگزاران ترویج می باشد.
‌- میانگین ارتباط فنی و اداری برقرار شده بین كارگزاران ترویج و كارگزاران اجرایی به مراتب بیشتر از میانگین مربوط به محققان می باشد.‌
- قوت پیوندهای برقرار شده بین كارگزاران ترویج و كارگزاران اجرایی به مراتب بیشتر از قوت پیوندهای این دو گروه با محققان است.
- به زعم كارگزاران ترویج، كارگزاران اجرایی از توان همكاری بیشتری در انجام فعالیتهای ترویج مرتعداری نسبت به محققان برخوردار می باشند
- میانگین تحصیلات كنشگران در دو زیر شبكه كارگزاران ترویج و كارگزاران اجرایی برابر می باشد. این در حالی است كه طبق یافته های تحقیق در شبكه تعاملی، كنشگران با همتایان خود از نظر سطح تحصیلات‌ ارتباط فنی بیشتری برقرار می كنند.‌
- در اكثر قریب به اتفاق استانها و نیز در سطح ملی كارگزاران ترویج واجرا در یك مجتمع اداری مشمول به فعالیت هستند.- مهمترین عوامل انسانی موثر در دستیابی به اهداف توسعه پایدار در بین كنشگران در زیر شبكه ترویج و اجرا (صرف نظر از اولویت بندی بین عوامل اول تا چهارم) یكسان است.‌
- در مجموع كنشگران دو زیر شبكه ترویج و اجرا قایل به نوعی انگاره در حال گزار در مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع می باشند.
- در تحلیل رگرسیونی، ارزیابی توان كارگزاران اجرایی و نگرش آنها نسبت به كارگزاران اجرایی، بعنوان متغیرهای تاثیر گذار بر متغیر وابسته تحقیق مشخص شده اند. از سوی دیگر كارگزاران اجرایی تشابهات موثری نیز با گروه محققان دارند. ازجمله اینكه:
- اكثر كارگزاران اجرایی و محققان فارغ التحصیل رشته مرتع می باشند.
- گروه مرجع اصلی برای كسب اطلاعات فنی مرتعداری برای كارگزاران اجرایی محققان می باشند. در حالیكه خود گروه مرجع اصلی برای كسب اطلاعات فنی برای كارگزاران ترویج می باشند.
- ۹۰ درصد كارگزاران اجرایی از نگرش مساعد وكاملا مساعدی نسبت به محققان برخوردار می باشند.
- به طور كلی كارگزاران اجرایی محققان را دارای توان بالایی برای مشاركت ر انجام فعالیتهای طرحهای عملیاتی مرتعداری خصوصا در مراحل "مساله یابی" و "ارزشیابی" معرفی نموده اند.
همگی این شواهد مؤید نقش واسطی است كه این گروه از كنشگران می تواند برای اثربخشی بیشتر ارتباط بین تحقیق و ترویج عهده دار شوند:
محققان - كارگزاران اجرایی (كارشناسان فنی) - كارگزاران ترویج - بهره برداران ضمن اینكه در این فرایند نیز با توجه به یافته های تحقیق كارگزاران ترویجی همچنان نقش بی بدیلی را برای برقراری ارتباط كنشگران سایر زیر شبكه ها با شبكه كنشگران مردمی برخوردار هستند.
●نتیجه كلی ۲:‌
پیش از این رهیافت مدیریت تلفیقی (جامع) توسعه پایدار مراتع مطرح گردید كه ضن اینكه ابعاد مختلفی را در برمی گیرد، كنشگران بر بعد یا ابعاد خاصی از ابعاد چند گانه مدیریت تلفیقی تاكید بیشری دارند. (مدل نظری تحقیق)
نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده آن است كه كنشگران مورد مطالعه در دو زیر نظام اجتماعی و فنی مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع با یكدیگر اختلاف نظر معناداری ندارند لیكن در دو زیر نظام طبیعی و زیر نظام سیاسی - مدیریتی با یكدیگر تفاوت نظر معناداری دارند كه همین امر سبب شده از نگرش كلی یكسانی نسبت به مدیریت جامع توسعه پایدار برخوردار نباشند. به نحوی كه مساعدترین نگرش نسبت به مدیریت تلفیقی توسعه مراتع به ترتیب مربوط به كنشگران زیر شبكه اجرایی، محققان و نهایتا كارگزاران ترویج باشد. ضمن اینكه در زیر نظام طبیعی نیز همین رویه حاكم است. در زیر نظام دیگر اختلاف معناداری وجود دارد.
بر این اساس ضرورت دارد در حد امكان با فراهم آوردن فرصت های مقتضی نسبت به ایجاد تفاهم بیشتر در بین كنشگران مورد مطالعه در زیر نظام هایی كه محل اختلاف هستند اقدام لازم بعمل آورد و با ایجاد تعاملات اقناعی به تعدیل نگرشها در این خصوص اقدام نمود.
●نتیجه كلی ۳:
در مدل نظری "مدیریت مشاركتی" فعالیتهای توسعه پایدار مراتع بعنوان رهیافت عملیاتی مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع مطرح گردید. در واقع مدیریت مشاركتی بعنوان یك سبك مدیریت اثربخش و كارا بیش از هر چیز نیازمند دانش، مهارت، منابع و مزایای نسبی گروه متنوعی از كنشگران دارد.
در پژوهش حاضر توان هر دسته از كنشگران به تفكیك در فعالیت تحقیقاتی، اجرایی و ترویجی مورد ارزیابی قرار گرفت. ‌fبر اساس نتایج تحقیق هر دسته از كنشگران در هر كدام از انواع فعالیتهای مورد نظر (ترویجی، اجرایی و تحقیقی) در مراحل خاص دارای مزیت نسبی می باشند و به زعم كنشگران در نقش ارزیاب دارای توان بالقوه زیادی در مراحل مشخص می باشند. به عنوان مثال به زعم محققان ،كارگزاران ترویج و بهره برداران حتی بیش از خود محققان در مرحله مساله یابی و اولویت بندی مسایل جهت انجام پژوهش مربوطه دارای صلاحیت می باشند.بر این اساس پذیرفتن مدیریت مشاركتی بعنوان رهیافت عملیاتی غالب در به سرانجام رساندن مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع ضرورت تام دارد.چرا كه برای تحقق پذیری عینی مدیریت جامع توسعه پایدارمراتع ،ضروری است كنشگران جمعی زیر شبكه های فعال از طریق مشاركت در فعالیتهای بین بخشی پیوند های لازم را رقم زنند.لذا پیشنهاد كلی در این زمینه این است كه اولا فعالیتهای مربوط به مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع در سطوح ملی ،استانی و محلی به صورت یك كل در نظر گرفته شود و فعالیتهای اجرایی ،ترویجی و تحقیقی در قالب یك برنامه كلان مدون هماهنگ شود تا ضمن جلوگیری از دوباره كاری و موازی كاری ها ،شبكه از اثرا ت تعاملی فعالیتهای بین بخشی نیز بهره مند و اثربخشی و بهره وری فعالیتهای مربوط به مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع افزایش یابد.
در واقع برای تجلی یافتن اهداف شبكه ،دیدگاه تبدیل كثرت به وحدت می بایست بعنوان یك اصل پذیرفته شود.در این حالت مساله یا مسایل ویژه عرصه های مرتعی (در سطوح مختلف ملی تا محلی )توسط كنشگران صاحب صلاحیت تعیین و اولویت بندی شده و به همین ترتیب مراحل در هر یك از ابعاد ترویجی ،تحقیقی و اجرایی با محوریت كنشگران صاحب صلاحیت بیشتر دنبال می شود.این امر را می توان بصورت شبكه ای در مدل (۱) نشان داد.
قدر مسلم رهیافتهای مدیریت مشاركتی نظیر ‌FSRE‌ و ‌PRA‌ و غیره وجود دارند كه می توانند به فراخور مناسبت با شرایط مورد استفاده عملیاتی قرار گیرند.‌
●نتیجه كلی ۴:
در پژوهش حاضر به منظور تعیین دیدگاههای كنشگران در زیر شبكه های ترویج، تحقیق و اجرا پیرامون دو انگاره مطرح در زمینه مدیریت توسعه پایدار عرصه های مرتعی (انگاره سنتی و انگاره نوین مدیریت جامع) شاخصهای اساسی هر دو انگاره در زیر نظامهای چهارگانه فنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ـ مدیریتی به كنشگران مورد مطالعه عرضه شد. نتایج حاصل حاكی از آن است كه كنشگران در هر سه زیر شبكه با وجود گرایش كلی به انگاره نوین مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع، هیچكدام، انگاره سنتی مدیریت توسعه مراتع نیز به طور كامل نفی نكرده اند. از دلایل عمده این امر عدم تطبیق كامل شاخص های انگاره نوین با وضعیت فعلی مراتع و بهره برداران كنونی می باشد. بعبارت بهتر كنشگران در هر سه زیر شبكه قایل به نوعی انگاره در حال گذار از انگاره سنتی به انگاره نوین می باشند. در مصاحبه های بعمل آمده با برخی از كنشگران مورد مطالعه، استنادات بر این نكته بود كه در وضعیت كنونی جامعه بهره بردار و عرصه های مرتعی كشور، شرایط جهت اعمال كامل ابعاد مختلف انگاره مدیریت نوین به صورت كامل مهیا نیست. لذا اگر بخواهیم تعدیلی در انگاره مدیریت جامع توسعه پایدار مراتع بعمل آوریم می بایست تاكید بیشتری بر ابعاد اجتماعی، سیاسی- مدیریتی اقتصادی با در نظر گرفتن شرایط جامعه كنونی بهره بردار و فضای كلی كشور (از حیث مشكلات بیكاری و...) داشته باشیم. ‌
●نتیجه كلی ۵:
آنچه در قالب این پژوهش ارائه شد مؤید قابلیت كاربرد رهیافت تحلیل شبكه در حل مسایل ترویج و آموزش كشاورزی می باشد. چنانچه پیش از این گفته شد تحلیل شبكه به عنوان رهیافتی نوین در اواخر قرن بیستم در مدیریت، جامعه شناسی، ارتباطات، اقتصاد و غیره به كار گرفته شد. لیكن بسیاری از محققان بدلیل عدم آشنایی با این رهیافت از آن بهره ای نجسته اند. این در حالی است كه حتی در علوم اجتماعی بعنوان علم پایه برای علوم كاربردی نظیر ترویج نیز نه تنها در ایران، بلكه تا حدودی در سطح جهانی نتوانسته به تولید داده های رابطه ای و تحلیل آنها در مقیاس نسبتا وسیع بپردازد.
بر اساس روش شناسی بكار گرفته شده در این تحقیق می توان رهیافت"تحلیل شبكه" را بعنوان روش شناسی نوین در انجام پژوهش های ترویجی معرفی نمود. البته ذكر این نكته ضروری است كه رهیافت تحلیل شبكه بسیار گسترده، پیچیده و دارای ابعاد متنوع می باشد كه به فراخور نیاز می تواند در موقعیتهای مختلف ترویجی به كار گرفته شود. بعنوان مثال بكارگیری وش شناسی تحلیل تمام شبكه ها در بررسی تشكلهای ترویجی (نظیر باشگاههای جوانان روستایی، گروههای سازندگی، تعاونی های روستایی، تشكلهای زنان روستایی و غیره) بسیار سودمند خواهد بود.‌
●مدل پیشنهادی
آنچه مسلم است یك مدل پیشنهادی اثر بخش می بایست واجد شرایط زیر باشد.
۱- بر مبنای نتایج پژوهش ارائه شود.
۲- قابلیت توجیه و تفسیر بر مبنای مدلهای پایه ای ترویج را داشته باشد
۳- قابلیت كاربرد در شرایط پژوهش را داشته باشد.
با در نظر گرفتن موارد فوق مدل "شبكه ای ترویج " كه در واقع یك مدل اصلاح و بهبود یافته نسبت به مدل "وابستگی متقابل "كلود بنت با كاركرد "نظام دانش منابع طبیعی "به عنوان مدل پیشنهادی ارائه شده است.
بنت مدل وابستگی متقابل را به عنوان یكی از سه مدل الگویی كه مبین ارتباط بین ترویج ،سازمانهای تحقیقاتی و استفاده كنندگان وجود دارد معرفی می نماید(فرج ا.. حسینی ۱۳۸۰ )بنت معتقد است " مدل وابستگی متقابل " وظایف مختلف سازمانهای تحقیقاتی و ترویجی و همچنین وابستگی درونی آنها به یكدیگر را ‌-‌ كه شامل چگونگی نفوذ آنها بر اعمالشان می باشد-شناسایی می كند.(همان منبع )‌
وی میگوید "در سایر مدلها(نظیر مدل آموزش بزرگسالان و مدل انتقال تحقیقات )روابط بین سازمانهای تحقیقاتی و ترویجی به صورت مرحله ای است كه با فعالیتهای تحقیقی یا ترویجی شروع می شود .لیكن در مقایسه مدلهای وابستگی متقابل یك روابط موازی بین وظایف سازمانهای ترویجی و تحقیقی را تعریف كرده است .بعبارت دیگر در مدلهای وابستگی متقابل ،وظیفه سازمانهای تحقیقی و ترویجی موازی یكدیگر می باشند و سپس وظایف بر اساس وابستگی داخلی آنها انجام می شود .در حقیقت مدل وابستگی متقابل بنت " شبكه ها" را به عنوان نقش اولیه ترویج و تحقیق شناسایی كرده است .مدل جدید ، شبكه ها و سایر وظایفی كه سازمانهای تحقیقاتی و ترویجی انجام می دهند را بررسی و با یكدیگر مقایسه می كند .
وی یكی از وظایف ترویج را " شبكه بندی " معرفی می كند.و معتقد است كه شبكه بندی به مفهوم مداخله ،ایجاد ، ادامه و وابستگی به ارتباطات می باشد تا نیاز ها مورد بررسی قرار گرفته ،به منابع دسترسی پیدا شود و مسوولیتها تقسیم گردد.شبكه بندی كمك می نماید تا ارتباطات ،آگاهی ،نفوذ،هماهنگی و همكاری بین افراد ،گروهها و سازمانها به دست آید.ترویج ،سازمانهای تحقیقاتی‌ ‌دولتی و بهره برداران هر یك از شبكه بندی می توانند به عنوان پایه اساسی برای شناسایی نیازها و اجرای وظایف به نحو احسن استفاده كنند.بنت با بیان اینكه شبكه ها شامل چند نوع ارتباط است كه بدون كنترل مركزی وابستگی متقابل بوجود می آورد تنها به ذكر چهارنوع ارتباط بین سازمانهای ترویج و تحقیقات و بهره برداران شامل ارتباط درون سازمانی ،ارتباطشخصی ،ارتباطات رسانه های جمعی و ارتباطات انفرادی الكترنیكی اكتفا كرده ودر نهایت شمای خاصی ارائه نمی دهد.از سوی دیگر رولینگ و همكارانش در دانشگاه واگنینگن هلند،رهیافت نرم سیستمی را برای تفكر درباره چارچوب نهادی حمایت كننده از ترویج ارائه داده اند كه‌ AKISنامیده می شود ‌AKIS;Roling(۱۹۹۴,۱۹۹۷) ‌را در برگیرنده یكسری كنشگران شامل محققان ،متخصصان موضوعی و نهادهایشان،كاركنان ترویج روستایی و مدیران منابع ،دخیل در مدیریت ،خلق و كاربرد دانش (متضمن تولید تكنولوژی )برای تولید می داند.وی معتقد است كه بر حسب شرایط ،كنشگران نهادی متفاوت نقش های مرتبط در فرایند نوآوری ،بازی می كنند .و در واقع نواوری از هم افزایی مشاركت این كنشگران نهادی متفاوت ایجاد می شود.وی همچنین معتقد است كه اگر كنشگران در یك ‌ AKISخودشان و دیگر كنشگران را به عنوان ایفاگران نقشهای مكمل ببینند.‌AKIS‌ خود بهبود (‌auto improved‌)خواهد شد.۱تركیب نظرات بنت و رولینگ در زمینه و فضای نتایج تحقیق حاضر ما را به سمت مدل " شبكه ای ترویج " با رویكرد" شبكه سازی اثر بخش " برای كاركرد بهره ور نظام دانش منابع طبیعی (مراتع )رهنمون می سازد .منطق این مدل بر موارد زیر استوار است : وجود كنشگران وفردی و جمعی با اهداف مشترك با یكدیگر برقراری پیوند های مورد نیاز و مكفی افزایش فعالیتهای هدفمند مشترك برقراری پیوند های قویتر هم افزایی بیشتر نظام قویتر عملكرد بالا تر در این تحقیق كنشگران اصلی و فعال در عرصه مدیریت مراتع مورد مطالعه قرار گرفت ونگرش كنشگران نسبت به كنشگران سایر زیر شبكه ها و نیز مقوله مدیریت توسعه پایدار مراتع مشخص گردید.همچنین توان هر كدام از كنشگران جمعی به منظور مشاركت و همكاری در هركدام از مراحل فعالیتهای تحقیقی ،ترویجی و اجرایی ونیز انواع پیوند های بین آنان و عوامل موثر بر آنها مشخص شد.
.نكته اساسی كه می بایست همواره مد نظر قرار گیرد آنست كه مدل شبكه ای ترویج ویا.‌ AKISدر بهترین حالت تداعی كننده یك دیدگاه است كه می بایست با فراگیری اصول آن توسط برنامه ریزان شبكه و همه كنشگران و اعتقاد به این اصول در عمل بكارگرفته شود .قدر مسلم پس از تغییر اساسی در كنشگران و ا لتزام عملی در انجام فعالیتها در قالب شبكه نتایج و پیشنهادات عملی این تحقیق و پژوهشهای مشابه می تواند كارساز باشد .نكته اساسی دیگر آنست كه می بایست از شبكه تعاملی كنشگران كه در این تحقیق مشخصا مورد مطالعه قرار گرفت .به شبكه سازی پروژه های عملیاتی توسعه پایدار مراتع رسید .بدین صورت كه با در نظر گیری كلیه فعالیتهایی كه منجر به توسعه پایدار مراتع می شود در قالب یك پروژه شبكه ای كلان به تعریف و تهیه ساختار عملیاتی شبكه پروژه متناسب با وضعیت خاص منطقه عملیاتی پرداخت. انجام این مهم جز اهداف تحقیق حاضر نمی باشد لیكن در بخش پیشنهادات به ارائه پیشنهاداتی در این خصوص در قالب فضای كلی مباحث تحقیق حاضر مبادرت شده است. ‌
●پیشنهادات:
الف: شبكه بهره برداران
-در حال حاضر جامعه بهره برداران، كه بدلیل دارا بودن پروانه چرا بعنوان بهره برداران اصلی مراتع شناخته می شوند عمدتا دارای سنین بالا بوده و همین امر برقراری ارتباط موثر با آنها را با معضل روبرو ساخته است. با توجه به اینكه در خانوار این قبیل بهره برداران افراد جوان و با سواد نیز وجود دارد كه تحت مدیریت پدر خانوار به امور مرتعداری و دامداری مشغول هستند لذا پیشنهاد می شود با ارائه آموزشهای لازم از این طریق به جامعه بهره برداران با سهولت بیشتری تزریق گردد ضمن اینكه نمایندگان طرحهای مرتعداری نیز كانال مناسبی جهت برقراری ارتباط با سایر كنشگران می باشند كه می توان با برقراری ارتباط موثر با ایشان دانش و اطلاعات مورد نیاز را به جامعه كنشگران انتقال داد.
- با توجه به پایین بودن سطح سواد كنشگران مردمی برای برقراری ارتباط فنی با ایشان پیشنهاد می گردد از كانالهای ارتباط بومی استفاده بیشتری بعمل آید. برای این منظور لازم است كانالهای ارتباط بومی شناخته شود و با در نظر گرفتن مزایای نسبی هر كدام در ارائه انواع مختلف اطلاعات و دانش مورد استفاده قرار گیرند.
- نظر به اینكه عمده كنشگران موجود در شبكه فردی كنشگران مورد مطالعه از اعضاء خویشاوند یا اعضاء همقطار در طرح مرتعداری می باشند. لذا ضرورت استفاده از كانالهای ارتباطی بومی بیشتر احساس می شود چرا كه این نوع ارتباطات، نه تنها انتقال اطلاعات فنی، بلكه در برگیرنده تمامی پیامها نظیر سرگرمی و تفریحات، اخبار، اظهارنظرها، آگهیها و مبادلات اجتماعی متنوع می باشد و به نوعی در برگیرنده ابعاد مختلف زندگی واقعی كنشگران می باشند.
- در حال حاضر در شبكه كنشگران مردمی مورد بررسی رابطه معاملاتی اندكی توسط افرادی خاص كه عمدتا دارای گرایش جهان شهری تر بوده و اقدام به توزیع علوفه بین بهره برداران و یا خرید دام و فرآورده های دامی از آنها می نمایند رد و بدل میشود ولیكن همین رابطه معاملاتی اندك تاثیر معنی داری در برقراری ارتباط فنی بین افراد با سایر كنشگران دارد. در واقع این دریافت كنندگان - توزیع كنندگان به نوعی واسطه های غیر رسمی در زنجیره اطلاعات هستند. (در یك نظام ارتباطی، هر فرد در پاره ای از اوقات به عنوان دریافت كننده - توزیع كننده اطلاعات فنی عمل میكند). اینگونه افراد كه در خارج از جامعه محلی دارای ارتباطاتی هستند برای تبادل افقی نوآوریهای بومی و غیربومی مجاری ارتباطی مهمی به شمار می آیند و نقش پل بین جامعه محلی و سایر جوامع ایفا می نمایند. ضمن اینكه نقش "معرف اطلاعات" را برای شبكه ایفا می نمایند. لذا ضروری است این گونه افراد‌ ‌ مورد توجه قرار گرفته و با ارائه اطلاعات فنی كافی و بهنگام، به نشر این اطلاعات در شبكه بهره برداران اقدام نمود.
- با توجه به اینكه عمده كنشگران مردمی به واسطه نمایندگان خود با ادارات منابع طبیعی در ارتباط بوده و لذا این نمایندگان نقش حساسی را بر عهده دارند، بنابراین شایسته است با ارائه آموزشهای مناسب و جلسات توجیهی، جامعه بهره بردار را در انتخاب نمایندگان كه بتواند ایفاگر نقش تسهیلگری در فرایند انتقال اطلاعات فنی مرتعداری باشند، یاری رساند.
- در حال حاضر ارتباط بین كارگزاران دولتی در بخش مرتع با كنشگران مردمی بسیار ضعیف می باشد. بی شك برقراری ارتباط صمیمانه با قشر بهره بردار منجر به ایجاد درك متقابل بین طرفین و القاء این ذهنیت كه هر دو قشر دارای هدف واحد بوده و به دنبال پایداری بهره برداری از منابع حدود طبیعی می باشند، شده و زمینه را برای همكاری موثرتر بین دو قشر فراهم می آورد.‌
- با توجه به بالا بودن میانگین سنی جامعه بهره بردار و عدم توانایی اكثریت ایشان در برقراری رابطه مبادلهای (ارائه نیروی یدی) با كارگزاران دولتی، پیشنهاد می گردد انتظار مشاركت از جامعه بهره بردار ابعاد دیگر مشاركت كه در توان كنشگران میباشد (نظیر مشاركت در نیازسنجی، برنامه ریزی و ارزشیابی طرحهای مرتعداری و تعهد به پایبندی ئبه تفاهمات متقابل و ...) تغییر یابد. قطعا سوق دادن مشاركت بهره برداران به این قسمت خود نیازمند آماده سازی ذهنی و فكری ایشان از طریق ارائه آگاهی های لازم می باشد. ‌ ‌ - ‌ با توجه به اندك بودن خدمات آموزشی ترویجی ارائه شده به جامعه‌
‌ بهره بردار ضروری است با انجام نیاز سنجی های دقیق، نسبت به ارائه مكفی این گونه خدمات به بهره برداران اقدام موثری بعمل آورد.
- یافته ها حكایت از تمایل زیاد مرتعداران برای همكاری با كارگزاران دولتی دارد كه این نكته بعنوان پیش نیاز برقراری ارتباط موثر و كارآمد بین بهره برداران و كارگزاران و انجام فعالیتهای مشاركتی بسیار حائز اهمیت است. لذا ضروری است با اعمال برنامه ریزی های مناسب از پتانسیل موجود در این زمینه در راستای محقق ساتن اهداف توسعه پایدار مراتع استفاده نمود.
- با توجه به تمایل زیاد بهره برداران برای همكاری با سایر مرتعداران در دستیابی به اهداف توسعه پایدار مراتع و نگرش مساعد آنها نسبت به كار گروهی ضروری است سازوكارهای مناسب ترویجی و مشاركتی به نحوی كه مشاركت نهادینه شده ای با تضمین احقاق حقوق همه كنشگران به نسبت سهم در انجام امور مشترك را به دنبال داشته باشد طراحی و به كار گرفته شود.‌
- بر خلاف تصور رایج بهره برداران نگرش كاملا مساعدی نسبت به توسعه پایدار مراتع داشته و تداوم‌ حیات خود را به نوعی وابسته به پایداری وضعیت مراتع تحت پوشش می دانند. بر مبنای این نكته اساسی می توان در یك فرایند مدون، فعالیتهای مربوط به حفظ، احیاء و بهره برداری بهینه از مراتع را به گروههای بهره بردار سپرد و با توجه به محدود بودن امكانات دولتی، صرفا مسوولیت نظارت و پشتیبانی های قانونی و ارشادی را در دستور كار كارگزاران دولتی قرار داد.
ب: شبكه كنشگران دولتی (كارگزاران ترویج، محققان، كارگزاران اجرایی)
- با توجه به اینكه عمده كنشگران معرفی شده در شبكه فردی پاسخگویان در سطح دفتر مركزی یا استان شاغل به كار هستند.لذا ضروری است مكانیزمهایی جهت برقراری ارتباط بیشتر با كنشگران مستقر در سطح شهرستانها و یا استانهای دیگر پیش بینی و به كار گرفته شود. در این خصوص تشكیل گردهمایی علمی، نشست های منطقه ای و تعیین كارشناس معین شهرستانها می تواند موثر واقع شود.
- وجود كارشناسان فارغ التحصیل رشته ها مرتع و سایر رشته های علوم منابع طبیعی دربین كار گزاران ترویجی كه عمدتا بدلیل كمبود فارغ التحصیل رشته ترویج جنوب ادارات ترویج منابع طبیعی شده اند.در صورت برنامه ریزی صحیح می تواند بعنوان یك نكته مثبت تلقی شود. بدین نحو كه با گماردن این افراد در پست كارشناس متخصص موضوعی می توان از وجود ایشان بعنوان پل ارتباطی بین زیر شبكه ترویج، با زیر شبكه های تحقیق و اجرا بهره مند شد.
- امروزه فن آوری ارتباطات، برقراری ارتباط بین كنشگرانی كه در فواصل مكانی دور از یكدیگر مشغول به فعالیت هستند را به راحتی امكانپذیر كرده است .متاسفانه در حال حاضر از این فن آوری كه در سطح كشور نیز گسترش خوبی یافته است ،كمترین استفاده بعمل می ‌آید.لذا شایسته است با گسترش‌ ‌شبكه های داخلی (اینترانت )و شبكه جهانی (اینترنت )،امكان برقراری ارتباط بین كارگزاران در زیر شبكه های مختلف را فراهم آورد. از این طریق زمینه ارتباط مستقیم محققان ،كارگزاران اجرایی و ترویجی و حتی برخی بهره برداران پیشرو فراهم می آید.‌
‌- با توجه به اینكه عمده كارگزاران اجرایی و ترویجی اذعان داشته اند كه تاكنون اصلا نتایج حاصل از تحقیقات محققان را به كار نگرفته یا خیلی كم آنها را مورد استفاده قرار داده اند، لذا ضرورت بررسی علل این مسئله مهم یادآوری می شود .در این خصوص پیشنهاد می شودبا پیش بینی سازوكارهایی محققان ملزم به تهیه دستورالعملهایی عملیاتی از نتایج تحقیق خود و اجرای آزمایشی دستورالعمل در قالب یك گروه متشكل از كنشگران سایر زیر شبكه ها (كارگزاران اجرایی و ترویجی و نمایندگان بهره بردارا ن )شود.
- به منظور آشنا سازی هر چه بیشتر كنشگران زیر شبكه های سه گانه با اهداف ،رسالتها و وظایف یگدیگر و كمك به ایجاد جو تفاهم بیشتر و بهبود نگرشها نسبت به سایركنشگران ،پیشنهاد می شود در سطوح مختلف (ملی ،استانی و شهرستانها)نسبت به برگزاری نشستهای دوره ای مشترك و نیز بازدید های مشترك و فعالیتهای فوق برنامه مشترك برای كنشگران سه زیرشبكه اقدام بعمل آید .این امر می تواند با سایر كنشگران مرتبط نظیر كارگزارانی كه در سازمان محیط زیست فعالیت می كند نیز بكار گرفته شود .در این زمینه تشكیل انجمن كارگزاران توسعه پایدار مراتع و یا یكNGO ‌ با عضویت كنشگران زیر شبكه های مورد بررسی در خارج از وقت اداری می تواند مورد توجه قرار گیرد.
- به منظور ایجاد پلهای ارتباطی بیشتر بین كنشگران زیر شبكه های مورد مطالعه ،پیشنهاد می شود تسهیلات بیشتری برای جابجایی و انتقال كارشناسان واجد شرایط داوطلب در بین این سه زیر شبكه پیش بینی گردد.
به منظور بهبود نگرش كنشگران دولتی به ویژه در دو زیر شبكه تحقیق و اجرا نسبت به بهره برداران ،پیشنهاد می شود جلسات مشتركی با نمایندگان بهره برداران در محل عرصه به صورت مدون و در قالب رهیافتهای مشاركتی ترویج برگزار گردد تا از نزدیك مساول و مشكلات و محدودیتهای طرفین مورد بررسی قرار گرفته و حس همدلی بیشتری از این رهگذر فراهم آید.‌
‌- با توجه به ارزیابی مثبت كارگزاران ترویج از توان محققان در همكاری موثر در مرحله "ارزشیابی" فعالیتهای آموزشی ترویجی ،ضرورت ایجاد سازوكارهای مناسب همكاری مشترك در این مرحله خاطر نشان می سازد .‌
با توجه به ارزیابی مثبت كارگزاران ترویج از توان كارگزاران اجرایی در همكاری موثر در مرحله "اجرای طرحهای فعالیتهای آموزشی ترویج ضرورت تشكیل تیمهای مشترك با هدف اجرای مشاركتی مرحله مذكور یاد آور می شود. ‌
پیشنهاد می شود به منظور آشنایی هر چه بیشتر كنشگران با مفاهیم ، ابعاد و شاخصهای انگاره مدیریت تلفیقی منابع طبیعی ،سمپوزیومهای تخصصی در این زمینه برگزار گردد.‌
‌- با عنایت به محدودیت تعداد كنشگران درهر زیر شبكه و ضرورت بهره گیری از توان ایشان در حل مسائل مبتابه عرصه های مرتعی ، پیشنهاد میشود انجام هر گونه خدمات غیر كارشناسی به سایر بخشها ازجمله تعاونی های مرتعداران واگذار و از توان كارشناسی صرفا در راستای اهداف شبكه تعاملی و خصوصا اهداف نظام دانش مرتعداری استفاده شود .‌
‌- با توجه به ارزیابی مثبت كارگزاران اجرایی از توان محققان ،كارگزاران ترویجی و بهره برداران به ترتیب در مراحل "ارزشیابی " ،"مساله یابی و اولویت بندی مسائل و مشكلات" و "اجرای طرحهای مرتعداری " ضرورت تدوین سازوكارهای مشاركتی به منظور بهره گیری از توان كنشگران مزبور در مراحل مشخص شده یاد آور می شود.

غلامحسین حسینی نیا

منبع : معاونت ترویج و نظام بهره برداری



جعبه‌ابزار