تعزیهخوانی
تعزیه خوانیروایت احمد مسجدجامعی از تعزیه
از تلاش میرزا تعزیهگردان تا نقش خاله حسنی و خسرو شمر
» سرویس: فرهنگي و هنري - سينما و تئاتر
کد خبر: ۹۳۰۸۱۹۰۸۹۱۵
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۰
احمد مسجدجامعی ضمن مرور تاریخچه تعزیه به نقش زنان در ادامه این هنر در زمان پهلوی اول اشاره کرد.
این عضو شورای شهر تهران و وزیر سابق ارشاد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، درباره تاریخ تعزیه و اینکه تعزیه از چه زمانی در ایران شروع شد، گفت: در این رابطه نظرات مختلفی وجود دارد، اما همه بر این موضوع که دوره ناصرالدین شاه، دوره طلایی و نقطه اوج این هنر بوده، متفقالقول هستند. تکیه دولت، مهمترین مکان برگزاری تعزیه در آن دوره بود. تعزیههایی که در اینجا برگزار میشد بسیار باشکوه بود چرا که خود شاه از آن حمایت و پشتیبانی میکرد. علاوه بر مردم عادی، خود شاه به همراه زنان حرم و همچنین اعیان و رجال درباری برای تماشای تعزیه به این تکیه میآمدند. کارگردان اصلی این برنامهها، شخصی بود به نام میرزا محمدتقی خان که از شاه لقب «معینالبکاء» داده بود.
وی گفت: معینالبکاء وظیفه تربیت تعزیهخوان، انتخاب افراد برای ایفای نقشهای مختلف، طراحی صحنه، انتخاب اشعار، تهیه نمایشنامه و از همه مهمتر نحوه اجرای آن را برعهده داشت. او برای این کار دستیاری هم داشت که پسرش بود و در این کارها او را یاری میداد. شخصی که به این کار مشغول میشد لقب ناظمالبکاء را داشت.
مسجدجامعی خاطرنشان کرد: میرزا محمدتقی خان که ریش خرماییرنگ پهنی داشت و لباده مشکی پوشیده و چوب آلبالو سر و ته نقرهای را به دست داشت، در بین مردم به «میرزا محمد خان تعزیه گردان» معروف بود. وی برای هر یک از نقشهای تعزیه به دنبال افراد بااستعدادی در سراسر کشور میگشت و در تعزیههایی که برگزار میشد، آنها را انتخاب میکرد. البته علاوه بر استعداد، چهره و صورت نیز در انتخاب نقشها دخیل بود. او معمولاً بیشتر افراد را از اصفهان و کاشان انتخاب میکرد. معینالبکاء در اجرای تعزیه نیز بسیار کاردان بود و این وظیفه را به خوبی اداره میکرد. در مراسم تعزیه تکیه دولت معمولاً حدود صد نفر شبیهخوان به بازی گرفته میشدند. این صد نفر همگی تحت فرمان او بودند؛ در ضمن اینکه دسته موزیک نیز باید با اشاره او در صحنههای مختلف، قطعات متناسب با آن صحنه را مینواختند.
وی گفت: شبیهخوانها معمولاً تمام آنچه را که باید در هنگام اجرای نقش میخواندند، از حفظ بودند،اما برای احتیاط و یا در صورتی که قسمتهایی را از حفظ نبودند، در روی صحنه نمایش نسخهای از نقششان را با خود همراه داشتند. البته معینالبکاء نیز خودش محض احتیاط بیشتر تمامی این نسخهها را به صورت خیلی مرتب همراه داشت و آن را جلو شال کمر خود جا میداد. او معمولاً برای فرمان دادن به هر یک از افراد دخیل در تعزیه، از دستها، عصا و چشمان خود استفاده میکرد.
اجرای آیین تعزیه در کرمان
به گفته وی، هر یک از شبیهخوانها برای خواندن اشعار، با توجه به نقشش باید از دستگاه موسیقی خاصی تبعیت میکرد. بهعنوان مثال نقش حضرت عباس (ع) باید چهارگاه میخواند، نقش حرّ «عراق»، نقش عبدالله ابن حسن (ع) «راک» میخواند. در سؤالها و جوابها هم تناسب آوازها انجام میگرفت: اگر امام با حضرت عباس (ع) صحبتی داشت و امام شور میخواند، نقش عباس هم باید در همان دستگاه شور جواب میداد. این موضوع نشان میداد میرزا محمدتقی خان دستگاههای موسیقی را هم خوب میشناخت.
مسجدجامعی با بیان اینکه در ابتدای ورود، تعزیهخوانها به تکیه دولت هم معمولاً همگی نوحهای را به صورت «چهارگاه» میخواندند، گفت: محتوای آن چنین بود:
بزن چهچهه بلبل بلبل / گل به گلستان آمد
بیا پیچان سنبل سنبل / نوبت بستان آمد
بنا ای عندلیب! / ز داغ اکبر شب و روز
فغان کن این قمری / ز هجر اصغر شب و روز
اجرای تعزیه سیار پس از ۳۲ سال وقفه در بازار اراک
وی افزود: البته مخالفخوانها، از سرداران تا تابعین آنها، معمولاً در هیچ دستگاهی نمیخواندند و شعرهای خود را با صدای بلند و بدون تحریر و با پرخاش و صدای نازیبا ادا میکردند.
مسجدجامعی با بیان اینکه مراسم تکیه دولت ۱۰ روز اول محرم و در دو نوبت برگزار میشود؛ گفت: یک نوبت قبل از غروب که بیشتر مختص خانمها بود و یک نوبت شب. در یکی از شبها تکیه قرق بود و تعزیه فقط برای نمایندگان کشورهای خارجی مقیم تهران به نمایش درمیآمد. از این نمایندگان در طاقنمای بزرگ تکیه پذیرایی میشد. شب نهم هم تعزیه برگزار نمیشد. در این شب شاه به طاقنماها میرفت و صاحب هر طاقنما که معمولاً از رجال و بزرگان و حاکمان یکی از ولایتهای کشور بودند، به رسم تشکر از این توجه شاه، پیشکش نفیسی تقدیم شاه میکردند.
وی افزود: تعزیهخوانی علاوه بر آن که به صورت کامل و مفصل در تکیه دولت برپا میشد، در دیگر تکیههای شهر و همچنین تکیههایی که در خانههای اعیان و رجال برپا میشد، اجرا میشد. در تکیههای محلات اگر تعزیهای برپا میشد، به وسیله گروههای محلی آن را اجرا میکردند، اما در تکیههای اعیان و رجال، بیشتر میرزا محمدتقی خان معینالبکاء به همراه شبیهخوانهایشان تعزیه را برپا میکردند. البته این مراسم با وسایل و شبیهخوانهای کمتر برگزار میشد. از این تکیهها میتوان به تکیه عزتالدوله (خواهر شاه و همسر سابق امیرکبیر که بعد از مرگ امیرکبیر با پسر میرزا آقاخان نوری و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج کرد) و همچنین تکیه حاجی بهاءالدوله (نوه فتحعلیشاه) در عودلاجان و پامنار اشاره کرد و همچنین در روستاهای اطراف تهران بمانند شمیران،نیاوران، تجریش،دزاشیب و.. برگزار میشد.
اجرای آیین تعزیه در منبر مشهدی سکینه - بندرعباس
«رشته پلو با شکر»، راز پذیرایی از عزادارن
رئیس پیشین شورای شهر گفت: با ترور ناصرالدین شاه، از اهمیت تعزیهخوانی کاسته شد و برپایی مراسم در تکیه دولت و تکایای دیگر تهران روز به روز کمرنگ و کمرنگتر شد، بهطوری که گفته میشود این مراسم در اواخل دوره قاجار دیگر در تکیه دولت برگزار نمیشد. با برپا نشدن مهمترین مراسم تعزیه، بالطبع دیگر مراسم نیز دچار افول شدند تا اینکه در زمان پهلوی اول، اجرای این مراسم به همراه روضهخوانیها و عزاداریهای ماه محرم و صفر ممنوع اعلام شد، تکیه دولت هم به کارهای دیگر اختصاص یافت و بالاخره در اوایل پهلوی دوم از بین رفت. با این اتفاق، بعد از برقراری مجدد مراسم عزاداری در این دوره تعزیه دیگر به روال سابق خود باز نگشت و بعد از این در حد بسیار ساده در روستاها و مناطق حاشیهای برگزار میشود. یکی از این روستاها که شکلگیری تعزیه در آن به همین سالها (اوایل دهه ۲۰) میرسد، قریه دولتآباد (محله امروزی دولتآباد) در بین ری و تهران بود.
وی در مورد پایهگذار تعزیه در روستا گفت: برخلاف عرف معمول، یک زن به نام «حسنیه سیدصادقی» پایه گذار بود، در اواخر دوره پهلوی اول که عزاداری ماه محرم ممنوع اعلام شده بود، در داخل روستا که به صورت قلعه و دارای حصار و برج و دروازه بود، مراسمی به راه انداخت و اهالی به دور از چشم مأموران شهربانی به عزاداری پرداختند. این اولین مراسم عزاداری بود که در اینجا برپا میشد. پیش از اینها اهالی بهخصوص جوانها برای اقامه عزا به شهرری (میدون کوچیکه) میرفتند. خانم حسنیه صادقی که اهالی دولتآباد او را «خاله حُسنی» صدا میزدند، با همکاری خانمهای دیگر، در خانه رشتهپلو با شکر پختند و به این ترتیب از عزاداران پذیرایی کردند. از آنجا که این مراسم اولین عزاداری دولتآباد بود، حتی مداح هم نداشتند، چه برسد به وسایل و امکانات عزاداری. خاله برای حل این موضوع از یکی از نوجوانانهای روستا به نام «ماشاءالله فرخرو» خواست که این کار را انجام دهد. او هیچ سابقهای در این زمینه نداشت، اما خاله حُسنی با دادن اعتماد به نفس به او گفت: «بخوان، کمکم یاد میگیری». او که ماشاءالله فرخرو نام داشت، پس از مدتی و با تمرین، مداحی را فرا گرفت. خاله در سالهای بعد عزاداری را گسترش داد و در کوچههای روستا، دسته به راه انداخت. بعد از مدتی هم در کنار این دسته، چند شتر را که نمادی از کاروان کربلا بود نیز به حرکت درآوردند و به این ترتیب هر سال چیزی به این مجموعه اضافه کردند. به این ترتیب به همت خاله حُسنی اولین بنیاد تعزیه در دولتآباد گذاشته شد.
تولد خسرو شمر در تعزیه ایران
استانها/ تعزیه
مسجد جامعی افزود: اولین مرکز آن نیز، خانه خاله بود. خاله بهتدریج نقشهای مختلفی را در تعزیه دولتآباد اضافه میکرد و به کمک اهالی برای آنها لباس، تجهیزات و شعرها و جملاتی که آنها در هنگام اجرای نقش باید بیان کنند، آماده میکرد او برای نقشهای مختلف از خود اهالی دولتآباد استفاده میکرد. مثلاً کربلایی اصغر نانوا اولین کسی بود که نقش شمر را داشت و یا محمد شفیعی که قصاب روستا بود، نقش حضرت ابوالفضل (ع) (شهادتخوان) را بازی میکرد. خاله از بچههای دولتآباد هم برای اجرای نقش استفاده میکرد: یکی از آنها «رمضان» نام داشت که برای اولین بار نقش «طفل زیر بته» را در پنجسالگی بازی کرد. او پسر ماشاالله فرخرو (اولین مداح دولتآباد) بود و بعدها جانشین خاله شد و هماکنون نیز راه او را ادامه میدهد و لقب معینالبکاء را به او دادهاند.
وی افزود: رمضان بعد از اینکه بزرگ شد نقشهای مختلفی را به او دادند. یکی از این نقشها، نقش شمر روز عاشورا بود. این نقش یکی از نقشهای مهم در اجرای تعزیه است. او آنقدر این نقش را خوب ایفا میکرد که کم کم به «خسرو شمر» معروف شد. همچنین بعد از انتقال مرکز نگهداری و آمادهسازی تعزیه از خانه خاله به خانه پدرش، خاله او را رییس گروه تعزیه نیز کرد. برادر او به نام حسین نیز نقش امام را بازی میکرد.
لقب معین البکاء بع خسرو شمر رسید
مسجدجامعی با بیان اینکه تا پیش از انقلاب خاله تعداد زیادی از اهالی دولتآباد را برای تعزیهخوانی تعلیم داد و هر سال عاشورا تعداد افرادی که برای دیدن مراسم از تهران و روی و روستاهای اطراف به تهران میآمدند، افزایش مییافت، گفت: به این ترتیب به علت کمبود فضای قلعه، آنها زمینهای کشاورزی و بایر اطراف قلعه را (شهرک وحدت فعلی) برای اجرای تعزیه انتخاب کردند. به علت وسعت این زمینها، آنها به راحتی میتوانستند صحنه کربلا را بازنمایی نمایند.
وی گفت: امروز «خسرو شمر» تنها شاگرد باقیمانده خاله حسنی است. پس از آن که ۱۵ سال پیش خاله از دنیا رفت، او جای خاله را گرفت و از آن به بعد تاکنون کار برگزاری تعزیه دولتآباد در حسینیه دو شهید را ادامه میدهد. این حسینیه را خود او در سال ۱۳۶۹ بنیان گذاشت و در حال حاضر یکی از مهمترین و تخصصیترین مراسم تعزیه در تهران در این حسینیه برگزار میشود؛ او چند سال پیش نیز لقب «معینالبکاء» را از بنیاد ملی تعزیه دریافت کرد و در حال حاضر تنها معینالبکای تهران به حساب میآید.
اجرای آیین تعزیه در همدان
فلسفه لباس تعزیه خوانها
مسجدجامعی افزود: دوره قاجار کار تربیت تعزیهخوان، انتخاب افراد برای ایفای نقشهای مختلف، طراحی صحنه، انتخاب اشعار، تهیه نمایشنامه و از همه مهمتر نحوه اجرای آن را بر عهده دارد. بیشتر کسانی که در اجرای تعزیه او را کمک میکنند، افرادی هستند که او از شش سالگی آنها را برای این کار انتخاب کرده است و این تعزیه در ایام محرم به مدت پنجشب و همچنین ظهر روز عاشورا برگزار میشود. در حیاط این حسینیه سن بزرگی ساختهاند و نمایش در آن برگزار میشود. مردم برای تماشای تعزیه در حیاط و داخل حسینیه که به حیاط و سن مشرف است مینشینند. در انتهای حسینیه هم دو اتاق وجود دارد که «اتاق جنگ» نام دارد و تمامی وسایل، تجهیزات و لباسهای تعزیه در آنجا نگهداری میشوند. بر خلاف تصور عمومی نحوه استفاده از تجهیزات و لباسها در تعزیه هر کدام دارای دلیل و منطقی است و معمولاً ابن سعد و حرّ لباس زرد میپوشند، چرا که دودل هستند و رنگ زرد نشانه این تردید و دودلی است. رنگ قرمز مختص مخالفخوانها و گروه اشقیا است و لباس سیاه را هم اولیاخوانها میپوشند و هم اشقیا، مخصوصاً حرمله که با لباس سیاه و چند پررنگی (جز سبز) قابل شناختن است و این نشانه سنگدلی و شقاوت زیاد اوست. لباس عبیدالله بن زیاد هم سیاه است که به طرز زیبایی زربافی شده و بیشتر این زربافتها در لباس او مورد نظر است. بعضی از سرداران لشگر اشقیا آبی پوشند که اشعث و خولی از آن جملهاند. امام معمولاً عبای سبز به تن میکند، اما اگر بخواهد در صحنهای خطبه بخواند، لباس سفید بر تن میکند. دیگر نقشها همچون علیاکبر و قاسم هم سبز پوشند. نقشهای حضرت عباس و حضرت مسلم تنها کسانی هستند که فقط سفید میپوشند. لباس سفید به همراه پرهای سبز رنگی که بر روی کلاهخود زده شده، حضرت عباس (ع) را از سایر اولیاخوانها جدا میکند. اشعاری را هم که خسرو شمر برای تعزیه انتخاب میکند، معمولاً از نسخههای مختلف معتبر است. شبیهخوانها در خواندن آن هم از دستگاههای موسیقی خاص پیروی میکنند. یکی از اشعار مهم تعزیه مربوط به صحنه آخری است که امام پس از، از دست دادن یارانش در حال جنگ است و بعد از آن به وسیله شمر به شهادت میرسد. در هنگام نمایش، جبرئیل به امام خبر میآورد که برای رسیدن به وصال معبود، وقت آن است که دست از جنگ بکشد و سر خود را در این راه بگذارد، امام در جواب او میگوید:
منت میکشم سر میدهم / حنجر نازکتر از گل را به خنجر میدهم
کوفیان آیید صد چاکم کنید / بر سر کوی منی خاکم کنید
در این لحظه شمر بالای سر امام میآید و با کلامی به هم ریخته میگوید:
بگو شهادت خود را سر از تنت جدا سازم / میان سر و تنت طرح دوری بیندازم
وی گفت: پس از آن شمر ۱۰ ضربه به سر حضرت میزند و در اثر هر ضربت امام نامی را بر زبان میآورد: الله اکبر، وامحمدا، وافاطمه، واعلیا، واحسنا، وازینبا، واعترتا، واکلثوما، واسکینه، وارقیه. در اثر هر یک از ضربهها نیز یک کبوتر در هوا آزاد میشود. بعد از آن امام این شعر را میخواند و به شهادت میرسد:
روم ز شوق کنون جانب رسولالله / اقول اشهدان لاالهالاالله، محمد است رسول و علی ولیالله
معمولاً در انتهای این بخش از تعزیه، شمر نیز خود از خود بی خود میشود و با داد و فغان و آه با صدای ناله جمعیت در روی صحنه به عزاداری میپردازد.
http://isna.ir/fa/news/۹۳۰۸۱۹۰۸۹۱۵/%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%AA%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۸%B۴-%D۹%۸۵%DB%۸C%D۸%B۱%D۸%B۲%D۸%A۷-%D۸%AA%D۸%B۹%D۸%B۲%DB%۸C%D۹%۸۷-%DA%AF%D۸%B۱%D۸%AF%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۸%AA%D۸%A۷-%D۹%۸۶%D۹%۸۲%D۸%B۴-%D۸%AE%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۷-%D۸%AD%D۸%B۳%D۹%۸۶%DB%۸C