تقی دیزج


روستاي تقي ديزج/ پارس آباد / اردبیل
روستای تقی دیزج، از نظر جغرافیایی، در استان اردبیل و در شمال شرقی شهر اردبیل، بین جاده اردبیل- مشکین شهر با طول جغرافیایی ۳۸ درجه و ۲۹ دقیقه شمالی و عرض ۴۸ درجه و ۱۶ دقیقه شرقی قرار دارد.

میدان وحدت، میدانی وسیع در شمال شهر اردبیل است که تا چندی پیش و قبل از آتش سوزی در آن ، مجسمه بسیار بزرگ و با شکوه دو ماهی که آب بیرون پریده و رو به آسمان چشم دوخته بودند، نگاه هر بیننده ای را نوازش می کرد.

سمت شمالی این میدان، جاده گرمی و مشکین شهر قرار دارد. جاده ای باریک و پیچ در پیچ که اطراف آن را تا چند سال پیش مزارع و باغات سرسبز تزئین کرده بود و پس از تأسیس استان اردبیل، کارخانجات و مراکز صنعتی جای آن را اشغال کرده است.

با این حال کمی که از شهر دور می شویم، مزارع سرسبز و باغهای پر میوه از دور پدیدار می شوند حدود ۲۵ کیلومتر که از شهر فاصله می گیریم، به جاده ای فرعی که از سمت راست جاده اصلی جدا می شود می رسیم. این جاده فرعی ما را به سمت روستاهای کوچک و بزرگ اطراف اردبیل هدایت میکند. بعد از حدود ۴ کیلومتر، باغهای ده و پس از آن امامزاده ای کوچک که بر بالای تپه ای نزدیک ده قرار دارد، دیده می شود.



امام زاده روستا[ویرایش]


و بعد از دقایقی، وارد روستای تقی دیزج می شویم. خانه های خشت و گلی قدیمی، در کنار ساختمانهای تیر آهنی جدیدتر در کنار یکدیگر دیده می شوند و زندگی به سبک روستایی در همه جای ده دیده می شود. بسته به اینکه در کدام فصل وارد روستا شده باشید، چشم انداز و فضای کلی روستا و فعالیت مردم آن، وضعیت خاصی دارد.

سرسبزی و طروات بهار، در فصل پاییز و زمستان دیده نمی شود و فعالیت و تلاش مردم روستا در تابستان، در فصل زمستان و بهار کمتر می شود و فعالیتهای گوناگون کاشت، داشت و برداشت و پرورش دام و غیره، در هر فصلی از سال، دارای ویژگیهای خاص خود است.

خانواده در این روستا از نوع گسترده است و مرکز اصلی تجمع افراد پس از کار روزانه می باشد. همه مردم این روستا مسلمان و پیرو مذهب تشیع می باشند و از نظر عقیدتی، بسیار پایبند عقاید دینی خود می باشند. آب و هوای منطقه کوهستانی و سردسیر می باشد و زمستانهای سرد و طولانی از مشخصات آن است. پس از این مقدمه نسبتاً مختصر، می پردازیم به ذکر خصوصیات اجتماعی و فرهنگی روستای تقی دیزج و یکی پس از دیگری به مطالعه آن می پردازیم.

جمعیت روستا[ویرایش]

هر چند بنده نتوانستم آمار مستندی در مورد جمعیت و وضعیت سنی اهالی این روستا بدست بیاورم اما با مراجعه به شواهد امر، این نتیجه به دست می آید که جمعیت روستا بین دو الی سه هزار نفر بسته به فصول مختلف سال متغیر است. روستا از جمعیت جوانی برخوردار بوده (میانه سنی حدود ۲۰ الی ۲۵ سال) و امید زندگی نیز از میزان بالایی برخوردار می باشد. (مسن ترین فرد روستا پیر مردیست که در حدود ۱۰۵ سال سن دارد)

وضعیت سواد[ویرایش]

این روستا، از یک مدرسه ابتدایی، یک مدرسه راهنمایی و یک دبیرستان برخوردار است. بعلت اهمیتی که مردم منطقه به امر آموزش و وضعیت رفاهی و آموزشی مدارس قائل هستند، مدارس در این روستا از وضعیت ساختمانی و رفاهی مناسبی در مقایسه با منطقه برخوردارند.
در مقیاس کلی روستا، تقریباً ۳۰ درصد از اهالی این روستا بی سواد هستند و این به علت اهمیت کار کشاورزی در گذشته و نبود امکانات و ماشین آلات فعلی و دستی بودن همه فعالیتهای کشاورزی و بکار گماردن کودکان و نوجوانان در امور مربوط به کشاورزی و دامداری بوده است. چنانچه افراد سالخورده تعریف می کنند، در گذشته همه امور مربوط به کشاورزی بوسیله نیروی بدنی خود روستائیان و دامهای آنها انجام می گرفته است و به همین علت کودکان، از همان دوران طفولیت در خدمت امور معیشتی خانواده قرار می گرفتند و فرصتی برای تحصیل و کسب علم باقی نمی ماند. از این میان، فقط کسانی که از مال و مکنت خوبی برخوردار بوده اند مانند خان ها، کدخدایان و زمینداران بزرگ می توانستند فرزندان خود را برای تحصیل، روانه مکتب خانه یا شهر کنند که آن هم با توجه به سختی رفت و آمد و نبود امکانات جاده ای و وسایل نقلیه، به سختی امکان پذیر بوده است.

حرکات جمعیت[ویرایش]

به علت بهبود فرهنگ زندگی مانند رعایت بهداشت عمومی و فردی، بهداشت کودکان ، رسیدگی به سلامت مادران، و شیوه معیشت خانوار، از میزان مرگ و میر در سالهای اخیر بشدت کاسته شده است و مرگ و میرها اکثراً بعلت کهولت سن و یا حوادث مختلف روی می دهد. این در حالی است که هنوز ریشه های فرهنگ گذشته که مبتنی بر زندگی معیشتی بود، کمابیش پا برجاست و زاد و ولد به نسبت میزان مرگ و میر در حد بالایی قرار دارد. با این حال تعداد جمعیت روستا، در سالهای اخیر افزایش قابل ملاحظه ای نیافته است و این بعلت حرکات مکانی جمعیت است که متعاقباً مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
حرکات مکانی
حرکات مکانی که با واژه مهاجرت تعریف می شوند، به مفهوم جابجایی و انتقال جمعیت در مکان یا تحرک جغرافیایی جمعیت می باشد.
از نظر حرکات مکانی، روستای تقی دیزج، هر دو نوع میان مدت (فصلی) و بلند مدت (دائمی) را تجربه کرده است. (در این روستا مهاجرت از نوع کوتاه مدت وجود نداشته است).

← مهاجرت میان مدت
بعلت اینکه پایه اقتصاد روستای تقی دیزج، بر کشاورزی و دامداری قرار گرفته است و کشاورزی در آن نیز از نوع دیم می باشد و عمده محصولات آن را نیز گندم و جو تشکیل می دهد، کشاورزان روستا بعد از تابستان تا فصل کاشت و برداشت بعدی عملاً بیکار می شوند. از گذشته های دور، در روستا رسم بر این بوده است که در ماههای پائیز و زمستان، مردان جوان روستا، برای کار و کسب درآمد بیشتر به سوی شهرهای دور و نزدیک روانه می شدند و در مراکز صنعتی مشغول به کار میشدند. به مرور، و با جذب جوانان کم سن و سال تر بسوی مراکز صنعتی که افراد مسن تر در آن فعالیت می کرده اند، اکثر جوانان به طرف کارخانه های تولید آسفالت کشیده شدند و در این کار مهارت پیدا کردند و امروزه، اکثر جوانان این روستا، در مهاجرت های فصلی خود، در این کارخانجات در اقصی نقاط کشور به فعالیت مشغول می شوند.

← مهاجرت بلند مدت
رفت و آمدهای پی در پی در مهاجرت های فصلی از یک طرف و جاذبه های شغلی و رفاهی شهر از طرف دیگر، رفته رفته مقدمات مهاجرت بلند مدت یا دائمی روستائیان را فراهم کرد.
همانطور که در مبحث «مراحل مهاجرت» در کتاب «جامعه شناسی روستایی» اثر نعمت الله تقوی اشاره شده است، مهاجرت های دائمی که در ایران از آن می توان با عنوان «مهاجرت از روستا به شهر» عنوان نمود، دارای ۳ مرحله بوده است که بدلیل جلوگیری از اطاله مطلب، از ذکر جزئیات آن خودداری می نمائیم.
روستای تقی دیزج نیز از همان الگویی که در این مراحل بر کل کشور حاکم بوده تبعیت کرده است و پس از سال ۱۳۴۰ و علی الخصوص پس از سال ۱۳۶۵ شاهد مهاجرت گسترده خانوارهای روستایی به شهر بوده است.
مقصد این مهاجرت ها، عمدتاً دو شهر اردبیل و تهران بوده است و هم اکنون شهرک اندیشه و اسلامشهر در تهران و محله «دروازه مشکین» در شهر اردبیل، مقصد عمده مهاجران دائمی از روستای تقی دیزج را تشکیل می دهند.
مهاجرتهایی که از روستای تقی دیزج به سمت شهر صورت می گیرد نیز عیناً همان ویژگیهای مهاجرت در کل کشور را دارا می باشد مانند: مرد گزینی- جوان گزینی، فردی، حاشیه نشینی، تک مرحله ای بودن و رابطه معیشت و مهاجرت.


← آثار مهاجرت دائمی
هر چند مهاجرت مخصوصاً مهاجرت دائمی، باعث بر هم خوردن تعادل جمعیتی مبدأ و مقصد می شود، اما بدلیل وجود زاد و ولد بالا، مهاجرتهای صورت گرفته از میزان جمعیت روستا نکاسته است و جمعیت در چند سال اخیر تقریباً ثابت باقی مانده است. البته بهبود امکانات رفاهی و بهداشتی و ورود ماشین آلات کشاورزی مانند تراکتور، کمباین، خرمنکوب، و خدمات دولتی نظیر مخابرات ، جاده آسفالته ، دبیرستان ، آب لوله کشی ، برق رسانی و غیره نیز در جلوگیری از مهاجرت بیشتر اهالی روستا مؤثر بوده است.

ساختار اقتصادی روستا[ویرایش]

روستای تقی دیزج به لحاظ واقع شدن در نزدیکی دشت مغان و حاصلخیزی نسبتاً خوب خاک آن، از لحاظ کشاورزی بسیار مستعد می باشد. البته بعلت عدم برخورداری منطقه از ذخیره قابل قبول آبهای زیر زمینی، و اجازه نداشتن روستائیان برای حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق، کشاورزی منطقه مبتنی بر کشت دیم می باشد. به همین لحاظ و عدم بهره وری مناسب از زمین، تا قبل از ورود ماشین آلات جدید کشاورزی، اقتصاد روستا بر پایه اقتصاد معیشتی استوار بود و پس از ورود ماشین آلات کشاورزی و بالاتر رفتن بازده تولید و آزاد شدن قسمتی از نیروی کار و خروج آن از روستا، اقتصاد این روستا تقریباً به سمت تک محصولی شدن و کشت گندم و جو بطور عمده به پیش می رود.البته کشت سیب زمینی و عدس نیز کمابیش رواج دارد. در این روستا دیگر کسی حتی زحمت آرد کردن گندم و پختن نان را که قبلاً مرسوم بوده و از خصوصیات روستاهای منطقه بود، به خود نمی دهد و همه اهالی، آرد مورد نیاز را از بازار خریداری می کنند و نان خود را نیز از نانوایی روستا تهیه می نمایند.
نظام بهره برداری از زمینهای زراعی، نظام خانوادگی می باشد و اعضای خانواده بسته به نقش خود در این نظام در امر کاشت ، داشت و برداشت محصول شرکت میکنند.
در کنار کشاورزی، دامداری اهمیت بعدی را در اقتصاد روستای تقی دیزج دارا می باشد. در این روستا حیواناتی مثل گاومیش، گاو، گوسفند، بز، مرغ و خروس و اردک نگهداری می شود. ولی هدف از نگهداری و پرورش این حیوانات، عمدتاً رفع احتیاجات خانواده می باشد و ارسال محصولات دامی به بازار صرفاً بصورت موردی و گهگاه اتفاق می افتد. با این حال، شیر و گوشت و پوست و دیگر مواد لبنی روستا بواسطه نگهداری دام، تأمین می شود.

در ماههایی که مراتع سرسبز می باشد و می توان گاو و گوسفندان را برای چرا به دشتهای سرسبز برد، تعدادی از اهالی روستا یا روستاهای مجاور، از طرف صاحبان دامها بعنوان چوپان استخدام می شوند. آنها هر روز صبح هنگام طلوع آفتاب حیوانات را از روستا به مراتع می برند و هنگام غروب آنها را به روستا برگردانند.
در ماههای سرد سال، دامها در طویله نگهداری می شوند و بوسیله علوفه جمع آوری شده در طول بهار و تابستان تغذیه می شوند. تأمبن علوفه نیز از مراتع متعلق به روستا انجام می شود و روستا نیازی به خرید علوفه از مناطق دیگر ندارد.
سومین عامل اقتصادی در روستای تقی دیزج، صنایع دستی علی الخصوص قالیبافی می باشد. قالیبافی، یکی از هنرهای دستی بسیار مهم روستای تقی دیزج است که از نسلهای قبل به ارث رسیده است و در میان زنان روستا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اهمیت به دو دلیل می باشد:
اول اینکه قالیبافی، نقش مهمی در اقتصاد خانواده به خود اختصاص می دهد و زنان خانواده از اوقات فراغت خود، در جهت بالا بردن سطح درآمد و در نتیجه بهبود وضعیت معیشتی و رفاهی خانواده استفاده می کنند. توضیح اینکه خانواده در روستای تقی دیزج از نوع گسترده می باشد و معمولاً مادر هر خانواده به همراه دختران و عروسهای خود فعالیتهای مربوط به زنان را انجام می دهند.
دوم اینکه قالیبافی در این روستا به نوعی باعث ارتباط نسلهای گذشته و آینده با یکدیگر می شود. قالیهای مورد نیاز برای جهیزیه دختران معمولاً به وسیله خود دختر و خواهران، زیر نظر مادر خانواده بافته می شود و فرش دستباف هنوز هم یکی از ملزومات قطعی جهیزیه هر دختر را تشکیل می دهد.
اهالی روستا چه ساکن روستا باشند و چه به شهر مهاجرت کرده باشند، هر وقت قدم بر روی قالیهای بافته شده توسط دستان پینه بسته مادران و مادربزرگان خود می نهند، به یاد خاطرات خوش روزگاران گذشته می افتند و عطر دل انگیز گذشتگان خود را از میان تار و پود قالیها استشمام می نمایند. نقش قالیهای بافته شده در روستای تقی دیزج نیز عموماً از طبیعت منطقه الهام گرفته شده است. نقشهای گل و بته و بز و گوسفند، از نقشهای عمده این قالیها هستند. مواد بکار رفته در این قالیها نیز از طبیعت اطراف گرفته می شود یعنی پشم و کرک.
در قدیم، پشم ها را می ریسیدند و نخهای بدست آمده را با رنگهای طبیعی (رنگهای بدست آمده از گیاهان و میوه ها و سایر عناصر طبیعی) رنگ آمیزی می کردند و در بافتن قالی بکار می بردند ولی امروزه این نخها از بازار تهیه می شود.
در کنار قالیبافی صنایع دستی دیگری مثل گلیم بافی و اوزریک بافی نیز در میان زنان روستا رواج دارد. قبل از اینکه درباره این دو توضیح بدهم، لازم است متذکر شوم که صنایع دستی، در این روستا فقط به وسیله زنان تولید می شود و مردان در این رابطه جز تهیه مواد اولیه تقریباً هیچ نقشی ندارند.
گلیم بافی از قدیم در میان زنان روستا رواج داشته است ولی مانند قالی در اقتصاد خانواده مؤثر نبوده است. گلیم تنها برای رفع احتیاج خانواده بافته می شود و طرح آن هم عموماً به شکل راه راه در رنگهای گوناگون می باشد.
اوزریک، در میان روستائیان اطراف اردبیل، جایگاه خاصی دارد. در میان مردم منطقه این عقیده رواج دارد که اوزریک بافته شده، چشم بد را از خانه و اهالی آن دور می کند. اوزریک، همان اسفند در زبان فارسی است. تپه های اطراف روستا، در فصل بهار و تابستان پر است از بوته های اسفند. دانه های اسفند داخل غلافهای کروی شکل که به اندازه نخود هستند بر شاخه های این بوته ها قرار دارند.
کار چیدن اسفند، به دختران اختصاص دارد. آنها در فصل بهار و تابستان به تپه های اطراف می روند و دانه های اسفند را چیده و درون کیسه های پلاستیکی بزرگ می ریزند. برای بافتن اسفند، آنها را مانند دانه های تسبیح، از نخهای مخصوص بوسیله سوزن رد می کنند و از یک چوب نازک که قبلاً بوسیله نخهای رنگی تزئین شده است آویزان می کنند. قسمت بالایی اوزریک نیز به شکل لوزی می باشد که با گرداندن نخهای رنگی بدور دو تکه چوب که به شکل بعلاوه در کنار هم قرار گرفته اند تشکیل می شود.
تنوع و توازن رنگهای قرار گرفته در کنار یکدیگر، زیبایی اوزریک را دو چندان می کند و به رنگین کمانی می ماند که دانه های اسفند از آن آویزان است.
تقریباً هیچ خانه و حتی اطاقی را نمی توان یافت که حداقل یک اوزریک در آن وجود نداشته باشد.
باغداری یکی دیگر از فعالیتهای اقتصادی در روستای تقی دیزج می باشد که البته بعلت محدود بودن زمینهای اختصاص داده شده و نیز کمبود آب جهت آبیاری، فقط محدود به تأمین قسمتی از نیاز خود اهالی روستا می باشد.
محصول این باغها، عموماً زردآلو، سیب، گیلاس، و آلبالو می باشد و بعلت سردسیر بودن منطقه، فصل چیدن میوه در اواخر تابستان است. روستای تقی دیزج دارای یک رشته قنات می باشد که آب مصرفی روستا و مصرف آبیاری باغها را فراهم می کند و باغها در امتداد جوی آبی که از قنات سرچشمه می گیرد و جاری می شود قرار گرفته اند.
به هر یک از باغها، بر حسب مساحت و تعداد درختان، زمان معینی آب تعلق میگیرد. و صاحب هر باغی، طبق ساعت معینی که بصورت قراردادی بین روستائیان پذیرفته شده است، آب را بطرف باغ خود هدایت می کند.
داد و ستد: داد و ستد که در فرهنگ منطقه به «آل وِر» معروف است، یکی دیگر از فعالیتهای اقتصادی روستا می باشد که فقط مخصوص رئیس خانواده بوده و مستقیماً زیر نظر او انجام می شود. بعلت گسترده بودن خانواده، معمولاً مسن ترین مرد خانواده، رئیس خانواده محسوب می شود. بنابراین، «آل وِر» همیشه بین دو رئیس خانواده صورت می گیرد.
«آل وِر» همیشه بصورت معامله پایاپای صورت می گیرد. یعنی جنس یا اجناس معینی با اجناس دیگر معاوضه می شود. مقدار اموال مبادله شده در این داد و ستد، معمولاً قابل توجه می باشد و حداقل آن معمولاً در حد پنج شش گوسفند می باشد. مثلاً یکی از طرفین ممکن است چند گاو را با یک دستگاه اتومبیل معاوضه کند. این معامله ها معمولاً در شب نشینی های طولانی انجام می گیرد. به این صورت که یکی از طرفین، دیگری را به خانه خود دعوت می کند و ضمن پذیرایی، در مورد جنس مورد معامله و مقدار آن با هم صحبت می کنند و اگر به توافق رسیدند، «آل ور» را انجام می دهند. معمولاً با توجه به نیاز هر یک از طرفین، آل ور نقش مثبت و مهمی در رفع احتیاجات خانواده ها و تبدیل سرمایه های مادی به اقلام مناسب تر و پر فایده تر ایفا می کند.
«آل ور» علاوه بر نقش اقتصادی خود، بعنوان یک رسم دیرین در منطقه محسوب می شود که دارای فرهنگ و آداب و رسوم مخصوص به خود است. به عنوان مثال، دو طرف به قول و قرارهایی که در جلسه «آل ور» گذاشته می شود سخت پایبندند و به قول معروف زیر حرفشان نمی زنند و دیگر آنکه آن طرفی که از نظر اقتصادی، وضعیت بهتر و مال و اموال بیشتری دارد، در مورد مقدار و میزان مورد معامله، خیلی سخت گیری نمی کند یا به سود کمتر رضایت می دهد و از این جهت نیز به نوعی تقسیم مجدد ثروت بین اهالی ده صورت می گیرد و به ضعفا کمک می شود.
هر چند سرمایه گذاری عمده ای از نظر صنعتی در این روستا نشده ، ولی پست برق ۲۳۰ کیلو ولت تقی دیزج یکی از مهمترین پستهای برق شمال غربی کشور میباشد و خط ۴۰۰ کیلو ولت تقی دیزج – آذربایجان یک خط برون مرزی است که تبادل انرژی کشور را با جمهوری آذربایجان برقرار میکند .
قشر بندی در روستا
ملاکهای عمده ای که در مبحث قشر بندی در جامعه وجود دارد، عبارتند ازشغل، پایگاه و منزلت اجتماعی، علم و آگاهی، تحصیلات، درآمد و ثروت که هر کدام تعیین کننده جایگاه فرد در زمینه قشر بندی اجتماعی می باشد.
در روستای تقی دیزج، مهمترین عوامل تأثیر گذار بر قشر بندی اجتماعی، یکی نفوذ معنوی و سنتی ودیگری مالکیت زمین و دام می باشد.
روحانی ده، با نفوذترین فرد از نظر معنوی می باشد و هر چند از نظر ثروت در مرتبه بالایی قرار نداشته باشد، در میان مردم ده از بیشترین منزلت و پایگاه اجتماعی برخوردار بوده و اکثر اختلافات و مرافعات مردم با پا در میانی وی حل و فصل می شود. روستای تقی دیزج، عالمان دینی بسیاری را پرورش داده است که از معروفترین آنها، آیت ا.. نورانی تقی دیزج، نماینده مردم استان اردبیل در مجلس خبرگان بود که چندی پیش دعوت حق را لبیک گفت و به جوار رحمت حق شتافت.


پس از روحانی ده، ریش سفیدان قرار دارند که در رأس آنها، کدخدای ده قرار دارد. هر چند سمت کدخدایی، قوت و اهمیت گذشته را از دست داده است اما هنوز موقعیت ریش سفیدی، یکی از با اهمیت ترین مراتب ده را تشکیل می دهد.


مالکیت زمین و دام و غیره پس از مراحل فوق قرار دارند و نشان دهنده موقعیت فرد در روستا می باشند.
نوع مالکیت زمین، در روستای تقی دیزج بصورت مالکیت شخصی است به این صورت که تمامی اهالی ده، مالک زمین هستند و زارع نسقدار و اجاره کار صرف در روستا وجود ندارد البته ممکن است خانواده ای بر حسب توان کاری و مالی خود، زمینهای دیگری را اجاره کند ولی این، فقط در صورتی است که زمان و نیروی اضافی علاوه بر زمینهای خود را در اختیار داشته باشد. بنابراین، پس از نفوذ معنوی و سنتی، مالکیت عوامل مادی و میزان مال و ثروت تعیین کننده قشر اجتماعی می باشد.
در روستای تقی دیزج، اقشاری مانند خوش نشینان و نسقداران و گاوبندان وجود ندارد. مشاغل فنی مانند تعمیرات و رانندگی و نجاری و آهنگری نیز در حد رفع نیاز معمول توسط خود افراد انجام می گیرد و جهت خدمات فنی پیچیده به شهر مراجعه می شود.

نهادهای اجتماعی[ویرایش]

مهمترن نهاد اجتماعی در روستای تقی دیزج، خانواده می باشد. خانواده در این روستا، از نوع گسترده بوده و خصوصیات خانواده های سنتی همراه با اقتصاد معیشتی خانواده های روستایی ایران را دارا می باشد.
د راین روستا نیز مقدار زمین زراعی و ثروت هر خانواده با بُعد خانواده نسبت مستقیم دارد و کشاورزان زمیندار، باروری و بُعد خانواده بالاتری دارند. همچنین، مانند دیگر روستاهای ایران، خانواده پدر نام و پدر مکان است و شیوه پدر سالاری آن هم از نوع افراطی، بر آن مسلط است.
هر چند با تأسیس مدارس، تا اندازه ای از نقش کارکرد خانواده کاسته شده و مدرسه بعنوان نهاد آموزشی رسمی جای خود را باز کرده است ، اما هنوز هم قسمت عمده ای از کارکردهای دینی، آموزشی، حمایتی، عاطفی، تفریحی، اقتصادی و اجتماعی کردن کودکان بر عهده خانواده هاست. فرزندان ذکور از ارزش بیشتری برخوردارند و زنان در مراودات اجتماعی جایگاه چندان مهمی ندارند و سنتهای اجتماعی و فرهنگی در اداره امور خانواده مسلّطند. خویشاوندی در تعیین روابط خانواده ها در روستا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. و شبکه های خویشاوندی (طایفه) از خانواده های مربوط به خود به شدت حمایت می کنند. و ازدواجهای درون گروهی در هر یک از طایفه ها رواج بسیاری دارد.
پس از شکل گیری انتخابات شوراهای شهر و روستا و تشکیل شورای ده، این شورا که البته اعضای آن اغلب همان ریش سفیدان روستا می باشند، جایگاه خاصی را بعنوان جایگزین نهاد اداری در روستا بدست آورده و رئیس شورا، بعنوان رابط ده با نهادهای اداری و دولتی علی الخصوص در موراد مربوط به امور کشاورزی و خدماتی عمل می کند.
مسجد روستا بعنوان نماد نهاد دینی و معنوی ده در مرکز آن و در کنار چشمه قنات قرار دارد. علاوه بر برگزاری نمازهای جماعت، مرکز تجمع اهالی روستا در مناسبتهای مذهبی، اعیاد و عزاداری ها نیز می باشد. می توان گفت ساختمان مسجد، بزرگترین ساختمان ده نیز محسوب می شود. و این نشاندهنده اهمیت مسجد نزد اهالی روستاست.


آداب و رسوم[ویرایش]

روستای تقی دیزج با توجه به دیرینگی فرهنگ آن، دارای آداب و رسوم خاصی می باشد که اکثراً در بین مناطق روستایی اردبیل هم رواج دارند و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
معمولاً وقتی صحبت از آداب و رسوم به میان می آید، اولین مراسمی که جای خود را در ذهن باز می کند، مراسم عروسی و جشن ازدواج است که در میان همه اقوام ایرانی، از اهمیت و خصوصیات خاصی برخوردار است.
در روستاهای اطراف اردبیل، این مراسم بصورت کمابیش مشابهی برگزار می شود در اینجا، به این مراسم به شکل سنتی پرداخته می شود که البته اخیراً دچار تغییراتی شده است که به آن اشاره می شود.
قبل از مراسم عروسی، جهاز دختر را که معمولاً شامل وسایل زندگی می باشد و بسته به مکنت مالی پدر عروس، از لوازم اولیه زندگی تا لوازم لوکس متغیر است، توسط طبق هایی که توسط افراد نزدیک خانواده عروس حمل می شود، به خانه داماد می برند.
شب عروسی، خانواده داماد با مرکب مخصوصی به در خانه عروس می روند و پس از اجرای مراسم رقص سنتی و اجازه از پدر عروس، عروس را که روسری بلند قرمز رنگی بر سر کرده و تمام سر و صورت خود را پوشانده و لباس عروس سفید زیبایی نیز بر تن کرده است، سوار مرکب مخصوص که معمولاً اسب است، می کند.
البته قبل از بردن عروس، معمولاً برادران عروس راه را بر داماد می گیرند و داماد برای اینکه آنها را از سر راه بردارد باید بطوری آنها را راضی کند که معمولاً این کار بوسیله خویشاوندان او و با دادن هدایای ارزنده به برادران عروس صورت می گیرد.
سپس مرکب عروس به طرف خانه داماد حرکت داده می شود و خویشان عروس و داماد اطراف او را گرفته و هلهله کنان بطرف خانه داماد حرکت می کنند.
داماد نیز افسار مرکب عروس را در دست گرفته و عروس را به طرف خانه خود هدایت می کند. البته در سالهای اخیر، در روستاهای منطقه اینکار بوسیله اتومبیل هم انجام می شود و عروس و داماد در میان اتومبیلهای خویشاوندان خود، به خانه بخت می روند.
پس از رسیدن عروس به خانه داماد، معمولاً مادر یا پدر داماد قرآنی را بالای سر آنها می گیرد و ضمن رد کردن آنها از زیر قرآن، برای آنها دعای خیر می کند و خوشبختی آنها را از خداوند می خواهد.
خانه داماد، معمولاً اتاق یا اتاق هایی در درون خانه پدری است و معمولاً کمتر موردی پیدا می شود که عروس و داماد، خانه و زندگی مستقلی داشته باشند. خانه های روستا نیز معمولاً بقدری بزرگ است که همه اعضای خانواده می توانند هم زندگی خصوصی خود را داشته باشند و هم در کنار دیگر اعضای خانواده گسترده زندگی کنند. عروس پس از ورود به خانه شوهر، بعنوان عضو جدید خانواده داماد، فعالیتهای خود را شروع می کند و از عناوینی مانند ماه عسل و غیره خبری نیست. در گذشته رسم بر این بود که عروس، پس از ورود به خانه پدری داماد، تا چهل روز حق صحبت کردن مخصوصاً با رئیس خانواده که معمولاً پدر داماد بود را نداشت. او ملزم بود تا تمام سر و جلوی دهان خود را بوسیله روسری خود بپوشاند و حتی موقع غذا خوردن و سر سفره نیز نباید روی خود را باز می کرد. در این مدت، هر گونه صحبت و تقاضایی در حضور جمع مخصوصاً رئیس خانوداه، بی ادبی و سبک سری به شمار می رفت.
در این مدت عروس تازه وارد فقط باید احترام را رعایت می کرد و قواعد و قوانین مربوط به خانواده شوهرش را فرا گرفته و اجرا می کرد. عدول از این سنت، برای عروس مجازات سختی را در پی داشت که از ضرب و شتم بدنی تا محرومیت از غذا و غیره را شامل می شد. این مجازاتها البته از طرف خانواده عروس نیز پذیرفته شده بود.
دختران در گذشته حق انتخاب شوهر را معمولاً نداشتند و این کار توسط رئیس خانواده انجام می گرفت. بسیار اتفاق می افتاد که دختری شوهر خود را تا شب عروسی ندیده بود و نمی شناخت. با اینحال، نهاد خانواده از استحکام بسیاری برخوردار بود و زن و مرد با وجود تمامی ناملایمات و مشکلات، مصمم به تحمل سختیهای زندگی تا پای جان بودند و موارد طلاق بسیار نادر بوده است.
البته این مسائل در سالهای اخیر مصداق زیادی ندارد و دختران از آزادی عمل بیشتری قبل از ازدواج برخوردارند.
سپس از همه میهمانان پذیرایی مفصلی شده و مجلس جشن و پایکوبی بر پا می شود. یکی از ویژگیهای مراسم عروسی در روستای تقی دیزج که در بعضی نقاط دیگر ایران نیز رواج دارد، هدایای نقدی و غیر نقدی است که از طرف خویشاوندان به عروس و داماد داده می شود. قرار داشتن در شبکه خویشاوندی، این حسن را دارد که درمواقع حساس زندگی، خویشاوندان از یکدیگر به طرق مختلف پشتیبانی می کنند. هدایای شب عروسی، هم حکم حمایت مالی از عروس و داماد در شروع زندگی مشترک را دارد و هم نوعی قرض دادن به حساب می آید چون پدر داماد نیز در فرصت های مشابه، به جبران این هدایا خواهد پرداخت و این رسم، قانون نانوشته ای است که در میان شبکه های خویشاوندی وجود دارد.

← عید نوروز
از دیگر مراسم سنتی قابل اشاره در روستای تقی دیزج، مراسم مربوط به عید نوروز می باشد. رسوم مربوط به عید و لحظه تحویل سال نو، عمدتاً شبیه به رسوم دیگر مناطق جامعه ایرانی می باشد. سفره هفت سین، دیدو بازدیدهای عید، پوشیدن لباس نو علی الخصوص توسط کودکان و نوجوانان ، دادن عیدی و دعاهای لحظه تحویل سال، کاملاً شبیه به دیگر مناطق ایران می باشد که برای جلوگیری از اطاله مطلب، از ذکر همه آنها خودداری می شود. نکته ای که در اینجا قابل ذکر است و خالی از لطف هم نیست، رسم دیرین مربوط به شب عید نوروز می باشد که بسیار شیرین و خاطره ساز است.
قبل از بیان این رسم، لازم است اشاره ای به نوع معماری خانه های روستایی در منطقه داشته باشیم. مصالح این خانه ها از چوب و گل می باشد از خشت و گل برای بالا بردن دیوارها و از تیرهای چوبی و تخته برای پوشانیدن سقف استفاده می شده است. معمولاً در وسط سقف اتاقها، دریچه ای جهت تهویه و تأمین روشنایی در روز تعبیه شده است که این دریچه در زمستان برای جلوگیری از نفوذ سرما و برف و باران بسته می شد. با فرا رسیدن عید و گرم شدن نسبی هوا، دیگر احتیاجی به بسته نگهداشتن این دریچه نبود و سرپوش آن برداشته می شد. این کار، توسط کودکان ده انجام می گرفت (و البته می گیرد) بدین ترتیب که شب عید، کودکان یک دستمال بزرگ یا شال یا تکه ای پارچه بر می داشتند و به پشت بام خانه ها می رفتند. آنها سرپوش دریچه های سقف که در اصطلاح محلّی «باجه» نام دارد بر می داشتند و یک طرف دستمال را از سقف خانه، آویزان می کردند. صاحب خانه نیز به نسبت توانایی خود، هدیه ای بعنوان عیدی به سر دستمال می بست و پس از دادن علامت، کودک دستمال را می کشید و عیدی خود را بر می داشت. این رسم، در روستای تقی دیزج و روستاهای منطقه بسیار محبوب و دلپذیر است و سالخوردگان هنوز هم در شبهای عید، به یادآوری خاطرات شیرین خود از برگزاری این رسم قدیمی در سالهای دور می پردازند و برای کودکان دیگر تعریف می کنند.


منبع[ویرایش]

وبلاگ روستای تقی دیزج







جعبه‌ابزار