تیمورتاش


قدم به قدم با مردمان سرزمين روياها
سرزمين رؤياها ۷۰۰ ساله شد
خراسان شمالی - مورخ پنج‌شنبه ۱۳۹۳/۰۲/۱۸ شماره انتشار ۱۸۶۸۲


سلسله گزارش هاي ۲۱ تيم اعزامي به روستاهاي استان
نسيم شيرازي – جاده قديم بجنورد به سوي شمال ايران، غرق زيبايي هاي دلنشيني است که نمي گذارد پلک ببندي و ذره اي حيات را از دست بدهي.
هواي بهاري اين روزها، در پس شکفتن هر برگ و جوانه زدن هر ميوه اش مسافران و رهگذران اين مسير را سر ذوق مي آورد.
اين بار به سرزميني سفر مي کنيم از جنس نرمي و لطافت آدم هايش، سرزميني که مردم آن به واسطه سرسبزي روستاي شان دل هاي گشاده و مهربان دارند.
ساده مي پوشند و ساده مهمان نوازي مي کنند. آدم هاي اين سرزمين از جنس شفاف باران بهاري، بي ريا و بي آلايش ميزبان گروه اعزامي روزنامه خراسان شمالي به «تيمورتاش» شدند.اغراق نيست اگر اين جا را سرزمين رؤياها بناميم.
پيچ و تاب جاده خاکي را که پايين مي رويم «محمد حسين شيردل» نگاهي به انتهاي دره مي اندازد، نفسي مي گيرد و از زيبايي سرزمين پدري اش صحبت مي کند.
از خانه هايي مي گويد که بر اثر زلزله سال ۷۵ ويران و به همت بنياد مسکن، شهرکي در جاده اصلي ساخته شد تا خانه ها از باغ جدا شود و باغ ها بکرتر از هميشه باقي بمانند.
وي از دلي صحبت مي کند که نمي تواند ترک ديار کند و با وجود سکونت در بجنورد همچنان آخر هفته هايش را در باغ پدري روزگار مي گذراند.
وي نفس مي گيرد و با اشاره به خانه هاي ويران شده انتهاي دره که از بالاي جاده خاکي هم ديده مي‌شود، بيان مي کند: اين خانه ها ويران شد ولي هنوز با تک تک آجرهاي باقي مانده اش خاطره بازي مي کنم و کوچه به کوچه اش پر از دنياي شيرين کودکي است.
از جاده خاکي هم سؤال مي کنم که دستي به سوي جاده دراز مي کند و ادامه مي دهد: در فصل زمستان و در زمان بارندگي هاي زياد، به دليل شيب تندي که دارد، رفت و آمد غير ممکن است ولي خاکي بودن جاده هم براي اين روستاي بکر چندان ناراحت کننده نيست.
بالاخره به دره اي مي رسيم که طبيعت هم با روحت سخن مي گويد دلت مي خواهد جذب شوي در ذره ذره اين سرزندگي و رها شوي در خيال و روياهايت را ببافي و فارغ از دنيا چند ساعتي لذت ببري.
وي از تاريخي بودن «تيمورتاش» مي گويد و قصه هايي که نسل به نسل نقل شده و معتقد است که واقعيت هم دارد.
وي به مکان سنگي اشاره مي کند که در بالا دست روستاي قديم «تيمورتاش» قرار داشت و به «سنگ امام داشه» معروف و روي آن اسامي مقدسي مانند ا... ، محمد(ص) و علي(ع) به صورت برجسته نقش بسته بود که حتي اثري از کنده کاري و قلم هم روي آن نمانده است. وي بيان مي کند: حدود ۱۰ سال است که سنگ سر جايش نيست و شنيده ام به سرقت رفته است.
بارها شنيده بودم که زير اين روستا شايد روستاي خيلي قديمي بوده و آثار باستاني دارد ولي تاکنون اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري هيچ تحقيق و تفحصي براي آن نکرده است.
«عباس شيرازي» که مهمان اين روستاي زيباست و بساط چاي آتشي شان هم پهن است، مي گويد: سعي مي کنم براي استفاده از طبيعت بجنورد، هر از چند گاهي به «تيمورتاش» بيايم و زير درخت هاي سبزش استراحت کنم.
گشتن در باغ هاي اين روستا که نمي داني اسمش را روستا بگذاري يا يک سرزمين زيبا و رويايي هم عالم خودش را دارد. آن چه که مي بيني درخت يا رودخانه خاص و يا حتي گل هاي ويژه نيست؛ اين جا همه چيزهاي ساده به زيبايي کنار هم چيده شده و همين است که جذبت مي کند تا هيچ فرصتي را براي ديدن از دست ندهي.
يک طرف رودخانه دره اي ناب از طبيعت سبز و سمت ديگر مسيري سنگي و چشمه هاي زلال و باز هم رودخانه و گل هاي لاله زرد و وحشي که باورت نمي شود همه چيزهاي خوب يکجا جمع شده باشد.
«قربان قلي ايماني» معتمد روستاي تيمورتاش مي گويد: بعد از انقلاب امکانات بيشتري به تيمور تاش دادند و وضعيت خيلي بهتر شده است.
وي که سن و سال بالايي دارد، دستي بر ريش هاي سفيدش مي کشد و مي افزايد: بيشتر جوان هاي اين روستا بيکار و مجبور هستند براي کار به شهرهاي شمالي کشور و يا تهران بروند.
وي از مسئولان مي خواهد فکري براي جوان تر ها کنند تا اين روستا سرزنده و جوان باقي بماند.
«فرهاد زيبايي» يکي ديگر از اهالي روستا که به خاطر آب و هواي خوش روستا از شهر به آن جا برگشته است، مي گويد: هواي اين روستا زنده ام مي کند و به همين خاطر به خانه اجدادي‌ام برگشتم.
وي از رفت و آمد مهمانان به خاطر زيبايي روستا مي گويد و ادامه مي دهد: کاش کمي هم به نظافت و پاکيزگي اين جا فکر کنند و زباله هاي شان را به نزديک ترين زباله داني بيندازند.وي به تاريخي بودن روستاي تيمورتاش اشاره و تصريح مي کند: اميدوارم مسئولان به اين روستا که مي تواند هدف گردشگري باشد، بيشتر توجه کنند.
چند خانم جوان با گل هايي که از دامن طبيعت چيده اند، کنار رودخانه قدم مي زنند و از تابي مي گويند که کمي آن طرف تر براي تفريح انداخته اند و مي خواهند خود را به آن برسانند.
تاب بازي آن هم از بلندي که زير پايت فقط دره باشد و سر سبزي و البته اگر ايمن هم باشد، حالت را جا مي‌آورد.
«فاطمه ايماني» يکي از جوان هاي روستا مي گويد: استفاده از جذابيت هاي ارديبهشت در اين روستا و قدم زدن در باغ کار هميشگي ماست و وقتي کار شيردوشي از گوسفند ها تمام مي شود، دور هم جمع مي شويم.
وي از شادابي اهالي مي گويد و بيان مي کند: مشکلات هست ولي دل مان نمي خواهد اين غصه ها ما را خسته کند و اين همه زيبايي کمک مي کند تا آرامش را دوباره به دست بياوريم.
وي اظهار مي دارد: کاش امکانات تفريحي، رفاهي، فرهنگي و ورزشي هم به اين روستا آورده مي شد تا اهالي مجبور به ترک روستا نمي شدند.
پايين روستا کنار يکي از باغ ها دهيار را مي بينم که به گفته ميزباني که ما را به ناهار دعوت کرده است، هميشه با موتورسيکلت، از باغ ها و کنار رودخانه ها مي گذرد و بر نحوه آبياري و وضعيت مردم نظارت مي‌کند.
براي خدا قوت گويي مي رويم و سؤال هايي نيز مي‌پرسيم که «طهماسب شيردل» دهيار روستا مي‌گويد: «تيمورتاش» در شمال غرب بجنورد، کيلومتر ۱۸ جاده قديم به سوي تهران قرار دارد که از شمال به جاده قديم، از جنوب به کوه هاي آلاداغ، از شرق به روستاي قره نوده و از غرب به روستاي گُلي مي رسد.
وي که دهيار سرزمين آبا و اجدادي اش است، مي‌افزايد: بر اساس آخرين سرشماري کشور، ۶۴۲ نفر و بر اساس آمار خانه بهداشت در سال ۹۲، ۷۳۰ نفر در اين روستا ساکن هستند.
وي سوئيچ موتورش را مي چرخاند و آن را خاموش مي‌کند، تا با آرامش بيشتري به سؤال هايمان پاسخ دهد. وي بيان مي کند: روستاي «تيمورتاش» حدود ۷۰۰ سال قدمت دارد و اهالي اين روستا از دوره تيموريان اين جا ساکن شده اند و کار اصلي شان ساخت و ساز ابزار جنگي براي ارتش آن زمان بود.
وي به زلزله بزرگي که در سال ۷۵ اتفاق افتاد اشاره مي کند و يادآور مي شود: اين زلزله باعث شد که روستا از محل قديمي خود در کنار رودخانه به کنار جاده منتقل شود که با همکاري بنياد مسکن و نهادهاي مربوطه ، امکان سکونت و رفاه اوليه همچون مسکن، آب، برق، گاز، تلفن خانه سلامت و پارک کودک تأمين شد.«شيردل» نگاهش را به باغ هايي که در بلندي قرار دارد، مي اندازد و اظهار مي دارد: ساختمان دهياري، حسينيه، آسفالت ۴۰ درصدي معابر، فضاي خوب گردشگري، سرچشمه هاي زيبا و مراتع وسيع از مزاياي طبيعي و غير طبيعي روستاست.
وي از خواسته ها هم حرف مي زند و تصريح مي‌کند: تکميل کردن آسفالت تمام معابر و ايجاد فضاي گردشگري مناسب با توجه به توانمندي که وجود دارد، از خواسته هاي ماست.
وي به استعداد هاي ورزشي روستا هم اشاره و عنوان مي کند: نبود فضاي ورزشي يکي از مشکلات بزرگ اين روستاست که نمي توان از فکرش بيرون آمد و بايد جواب ورزشکاران خوب روستا را داد و اين جا حتي زمين خاکي هم براي فعاليت ورزشي وجود ندارد.
وي تصريح مي کند: با توجه به شيب ۱۰ درصدي که روستا دارد، اميدواريم آب هاي آلوده روستا ساماندهي و طرح فاضلاب هم اجرايي شود.
وي به استقبال مردم در فصل بهار و تابستان از اين روستا اشاره و به جمعيتي که مهمان باغ هاي تيمورتاش هستند، نگاه مي کند و مي گويد: اين جا به راه دسترسي درخور، براي رفتن به سر چشمه ها احتياج دارد تا مسافران و مهمانان اين روستا بتوانند از اين مناظر بکر لذت ببرند، در حالي که به دليل تنوع جاذبه هاي طبيعي اين جا، بهتر است تابلو هايي نصب شود تا مردم بدانند براي ديدن مناظر کجا بروند.
وي يادآور مي شود: اين روستا فرصت ايجاد تله کابين را براي ديدن تمام زيبايي هايش دارد و مي توان با ساخت رستوران و هتل، از اين فرصتي که «تيمورتاش» بالقوه در اختيار دارد، استفاده کرد.
«شيردل» از نبود خطوط اينترنت و آنتن دهي موبايل هم گله مند است و بيان مي کند: آنتن دهي موبايل با مشکل مواجه است که اميدواريم اين مشکلات برطرف شود و ترميم آسياب آبي، حمام قديمي روستا و ايجاد مدرسه شبانه روزي با توجه به استعداد هاي خوبي که در روستا وجود دارد، از خواسته هاي مردم روستاست.
وي خاطر نشان مي کند: شهدا ارزشمندند و تيمورتاش اولين زن شهيد خراسان قبل از تقسيم را در سال ۱۳۵۷ دارد و ۹ شهيد ديگر هم عطر بهشتي به روستا داده اند، ولي هنوز گلزار شهدا نداريم که اميدواريم مسئولان فکري هم براي اين موضوع کنند.
آخرين حرف هايش در مورد شهداست.او با احترام و رويي گشاده از ما جدا مي شود تا به بقيه منطقه هم سر کشي داشته باشد.
مسئولان روستا هم از جنس اين مردم هستند و انگار صميميت در تمام سرزمين سبز «تيمورتاش» موج مي زند.
صداي قهقهه کودکان از لا به لاي درختان بر افراشته، تمام وجودت را مسخ مي کند و دوست داري بوي ماهي کبابي را يک نفس فرو ببري و تازه يادت مي آيد ۴ بعد از ظهر است و آن قدر غرق صحبت با مردم بوده اي که فرصت ناهار خوردن پيدا نکرده اي.
نم نم باران و تماشاي غروب آتش گونه خورشيد پشت کوه هاي سبزي که حالا با رنگدانه هاي نارنجي شعله کشيده است، روحت را جلا مي دهد و تنها نفسي عميق مي کشي تا رويايي را که در يک روز خوب تجربه کردي در نوار ذهنت به يادگار نگه داري؛يادگاري از مسيري لطيف که سخت به آن مي رسي و بايد جهش و پرش و تعادل را بلد باشي تا بعضي از مناطق خالص را ببيني و خسته از مسيري که پيمودي نفسي تازه کني و باز هم براي جلوه هاي خدا، شکرش کني.



جعبه‌ابزار