جشنواره بازیهای سیزده نوروز در روستای درو شاهرود خلخال
بازی مردم "درو" در روز سیزده » سرویس: استان ها - اردبيل کد خبر: ۹۴۰۱۱۳۰۲۴۴۵ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۹ جشنواره بازیهای سیزده نوروز در روستای درو شاهرود خلخال از جمله میراث معنوی است که در بخش شاهرود خلخال تا این تاریخ حفظ شده و البته این آیین که شکل ویژه و خاص آن در منطقه بینظیر است، نیازمند توجه بیشتری است. مهدی ویسانیان، کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اردبیل، با تاکید بر اینکه آیینها همواره تنظیم کننده توازن بخش مادی و فرهنگی جامعه بوده و هستند، خاطرنشان کرد: بخش شاهرود خلخال دارای اقوامی است که از سدههای دور حافظ میراث گذشتگان بودهاند. شاهد این ادعا، زبان آنهاست. زبان تاتی رایج در این منطقه به گواه بسیاری از محققین، یکی از زبانهای کهن ایران است که از دوران ماد و یا اشکانیان به یادگار مانده است. وی ادامه داد: مردم این روستا از سالها و سدههای دور این آیین را از پدران و نیاکان خویش گرفته و به دست ما رساندهاند و اگر ما نتوانیم این میراث کهن را حفظ کنیم، برای فرهنگ خویش وارث خوبی نخواهیم بود و آیندگان نیز تمام آیینهای امروزی ما را به فراموشی خواهند سپرد. ساسان حسین پور، پیشکسوت بازیهای محلی روستای درو در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: خوردن نهار در منزل به طور جمعی یا فامیلی، دعوت تازه عروس به میهمانی نهار، درست کردن خورشت فسنجان از گوشت خروس، بریدن سبزه در منزل توسط عروس یا داماد و دادن هدیه به آنها، آوردن گل نوروزی "گیزگیزا" توسط کودکان و نوجوانان و گرفتن هدیه و انعام، پوشیدن لباسهای نو در بعد از ظهر این روز، انجام بازی "خاجنگ" در مرکز روستا، انجام بازی در « خانهرز »، پریدن از روی آب و انداختن سبزه به درون آب و برگزاری بازی نهایی مسابقات فوتبال در بعد از ظهر سیزده از جمله آئینهای این مراسم است. وی تصریح کرد: از بین همه خرده فرهنگهای این روز که در سایر مناطق ایران و چند کشور همسایه انجام میشود، فقط انجام بازی و یا جشنوازه بازیها در روستای درو به شکل خاصی اجرا میشود که شایسته توجه بیشتری است. مردم منطقه بعد از دوازده روز، دید و بازدید و نشستن بر سر سفره عید، از صبح روز سیزدهم برنامه غذای ظهر آن روز را تنظیم میکنند. در ظهر این روز لازم است هر کسی تازهعروس و خانوادهاش را برای ناهار سیزده به منزل خود دعوت کند. این ساکن قدیمی روستای درو خاطرنشان کرد: بزرگ خانواده یا خاندان در حین بریدن سبزه به عروس یا داماد، هدیه و انعام میدهد و کودکان اگر در این روز گل نوروزی یا به زبان تاتی "گیزگیزا" به دیگران نشان بدهند، انعام و هدیه میگیرند؛ همچنین جوانان و مردان در صبح این روز اغلب در میدان یا مرکز روستا جمع میشوند و "خاجنگ" یا بازی با تخممرغ را انجام میدهند. وی افزود : در این روز شگون ندارد کسی، تنهایی در خانهاش غذا بخورد، بهتر است حتما با فامیل و همسایهای جمعشوند و ناهار بخورند. بعد از صرف ناهار، همه مردم با پوشیدن لباس نو، آماده رفتن به باغ و اجرای بازیها و مراسم خاص آن روز میشوند؛ در این روز کل روستا به باغی موسوم به خانَهرز (باغ خانها یا باغ بزرگ یا شاهباغ ) میروند و کمتر پیشمیآید کسی در این روز در خانه بماند، مگر آنکه پیر یا مریض باشد. باغ خانهرز در پایین دست روستا و در کنار رودخانه شاهرود قرار دارد و مردم پیاده به آنجا میروند. پیشکسوت بازیهای محلی روستای درو ادامه داد: جشنواره بازیها در این روز تقریباً از ساعت ۱۴ تا ۱۹ طول میکشد؛ مردم منطقه بعد از ورود به باغ ضمن گشتن در باغ، این ایام را به همدیگر تبریک میگویند و کمکم آماده بازی میشوند؛ در بعد از ظهر این روز، هیچ کسی غذایی به باغ نمیآورد و کسی در این روز وسایل گستردنی با خود حمل نمیکند، چرا که همواره در حال گشت و گذار و انجام بازی هستند. در این روز طبیعت آلوده نمیشود و با توجه به شکل خاص باغ که در وسطش هیچ درختی وجود ندارد، تخریبی هم در باغ صورت نمیگیرد و بدان خاطر برای انجام بازی بسیار مناسب است. این کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی معتقد است: امروزه هجوم وسایل ارتباطی و انواع بازیهای رایانهای که اغلبشان نیز انفرادی انجام میشود، جامعه انسانی را منزوی و گوشهنشین کرده است، به طوریکه نه تنها تحمل کردن دیگران کم شده، بلکه انسان امروزی حتی حوصله و توان تحمل آشنا و فامیل را نیز ندارد. به همین دلیل بازیهای دستهجمعی قدیمی امروزه کمتر انجام میشود. در قدیم، مردم شاداب و پرتوان بودند و پرداختن به بازیهای بومی و محلی دقیقاٌ شبیه مانور و عملیات آزمایشی برای سربازان بوده است، چون همیشه آنها را آماده نگه میداشت. ویسانیان با بیان اینکه در روستای درو بازیهای فراوانی در طول سال انجام میشد که اوج این بازیها در روز سیزده نوروز بود، تصریح کرد: از بازیهای محلی این منطقه میتوان به بازیهای آرده مزا، پاسَر پاسَره، پاولنگی، پولَک مزا، پیت مزا، تاکه جفت، تَپ مزا، توت اَل قایمیشَم، چَش بردن، چک مزا، خاجنگ، خرش مزا، خَر وششتن، خَط مزا، درَک مزا، سَر گردسن، شنبه درزن، غَیش مزا، فرنَه، لَپ مزا، لس مزا، مسل مسله، موشَه لکا، میانه بدر، وَرزا وَرزایه، وره گوله مزا، یوز مزا، آمان آمان، ای شَی لِه، ایمچَه سَر، باجی باجیه، عَروس مزاه و هاولیمان اشاره کرد. وی خاطرنشان کرد: در این نیم روز هر گروه سنی، بازی مخصوص به خود را انجام میدهد؛ مثلاً مردان مسن یا میانسال اغلب « میانهبدر » بازی میکنند، زنان مسن «آمانآمان» بازی میکنند، پسران جوان، عدهای « غشمزا » و عدهای « خروشتن » و عدهای « خرش مزا » بازی میکنند. همچنین دختران جوان « باچی باچیه » و دختران نوجوان « وسطی » و گاه « خط مزا » بازی میکنند. تعدادی از این بازیها همانهایی هستند که در سایر اوقات سال هم انجام میشود، اما چند بازی است که اغلب مختص این روز است. ممیش قربانعلیزاده، یکی از مجریان بازیهای محلی روستای درو در تشریح برخی از انواع بازیهای مردانه و زنانه این روستا گفت: بازی غَیش مزا بازی با کمربند، نوعی بازی مردانه است. یک دسته از آنها در وسط دایره میایستند و از کمربندی که سرش بر خط اطراف دایره است و خودش در داخل دایره محافظت میکند و هرکس بخواهد آن را بردارد او را با پا میزنند و اگر گروه مقابل موفق به چنین کاری شد با همان کمربند به آن گروه حمله میکنند و آنها هم تا زمانی که داخل دایره تیم حمله کننده را با پانزنند، باید کتک بخورند. وی ادامه داد: بازی "میانه بدر" که در لفظ یعنی میانه یاران رقیب یا قلب دشمن را بدر و پاره کن، نوعی بازی مهیج مردانه است که در محیطی بزرگ مثل باغ انجام میشود و دسته ای با ایستادن دور یک دایره فرضی از آن محافظت میکنند، دسته دیگر هم باید این خط را بشکنند و میانه سپاه را بدرند یعنی از وسط آنها رد شوند، طوری که کسی نتواند او را بگیرد یا بزند. "خروشتن" نوعی بازی است که عدهای به طور خمیده میایستند و دستان خود را بر زانو میگذارند تا دیگران با پریدن از روی آنها عبور کنند و هرکس که پرید، خود بعد از آن نفر آخر می ایستد و به جایش نفر اول شروع به پرش میکند و الی آخر. "پاسر پاسره" نوعی بازی پسرانه است. بازیکنان همدیگر را در محیط مشخص آنقدر دنبال میکنند تا به هم برسند و به همدیگر تیپا و لگد بزنند. "تپ مزا" تیز بازی مردانهای است. عده ای با فریب دادن یکی از اعضا او را میزنند، مثلا بعد از اعلام شروع بازی به دروغ می گویند به اسب نگاه کن، و اعضا نباید نگاه کنند، هرکس نگاه کرد، میشود "تپ" و همه با کف دست محکم بر پشت او میزنند و او هم باید هر کسی را که آخرین بار او را زده بگیرد، اگر او را گرفت، همان شخص میشود "تپ" و بعد او را میزنند و همین گونه بازی ادامه پیدا میکند. این بازی معمولا ایستاده و سرپایی اجرا میشود و به نوع نشسته آن سرگردسن گویند. قربانعلیزاده افزود: "آمان آمان" بازی مخصوص زنان هست. در این بازی، زنان دست به دست هم داده، دایره ای بزرگ تشکیل میدهند و با چرخش دایره وار خود، خواننده اصلی را با گفتن شعر تکراری « آمان آمان آمان ، آمان ها لَیلِه » یاری میدهند. در این بازی در هر چند قدم که چرخ میزنند یکبار میایستند و در همان حالت دستهای همدیگر را به بالا میبرند. قسمتی از شعر این بازی نیز چنین است : « قَده را بمرم، قَد قامتی را / سَ سیی را بمرم، خوش صابتی را / همه صابت کرن اِشتَن یاری را / چِمن صابت مَندَه قیامتی را / آمان آمان آمان، آمان ها لَیلِه ... ». "باجی باجیه" نوعی بازی دخترانه است که در آن دو دسته، سه دسته یا چهار نفری از بازیگر با فاصله سه یا چهار متری روبروی هم می ایستند و با گذاشتن کف دست ها روی هم و آوردن آنها به زیرگوش و خم کردن خود به چپ و راست همزمان با جست و خیز به جلو حرکت میکنند و شعر باجی باجیه را میخوانند. گزارش از علی انوار، خبرنگار ایسنای منطقه اردبیل
|