جنگ رسانه ای
جنگ رسانهاي
[۱] آنچه مسلم است جنگ رسانهاي از برجستهترين مولفههاي جنگ نرم و جنگهاي مدرن در جهان كنوني محسوب ميشود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژي انتخابي نظام سلطه براي تسلط بر افكار و اراده ملتها تدوين و طراحي شده است. تعريف جنگ رسانهاي استفاده از رسانهها براي تضعيف كشور هدف و بهرهگيري از توان و ظرفيت رسانهها اعم از رسانههاي نوشتاري، ديداري شنيداري و به كارگيري اصول تبليغات و عمليات رواني، به منظور كسب منافع، را جنگ رسانهاي مي گويند. آنچه مسلم است جنگ رسانهاي از برجستهترين مولفههاي جنگ نرم و جنگهاي مدرن در جهان كنوني محسوب ميشود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژي انتخابي نظام سلطه براي تسلط بر افكار و اراده ملتها تدوين و طراحي شده است. اما بيشترين كاربرد جنگ رسانهها در هنگامه نبردهاي نظاميشدت مييابد، البتهاين به آن معنا نيست كهاين كاربرد از اهميت رسانهها در ديگر زمانها ميكاهد، بلكه ميتوان گفت جنگ رسانه در شرايط صلح نيز بين قدرتها و دولتها به صورت غيررسمي مورد استفاده قرار ميگيرد. آنجا كه قدرتها توان به ميدان آوردن نيروي نظامي را ندارند و يا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انساني نيست. به جنگ رسانهاي روي ميآوردند و از اين ابزار به بهرهبرداري ميكنند. جنگ رسانهاي از جمله جنگهاي بدون خونريزي و آرام محسوب ميشود. با توجه به آرام بودن جنگ رسانهاي، ميزان تخريب آن آنقدر زياد است كه حتي شهروندان كشورهاي هدف، متوجه حجم سنگين اين جنگ بر فضاي روحي و رواني خود و اطرفيانشان نميشوند.
اهداف جنگ رسانهاي[ویرایش]
هدف اين جنگ تغيير كاركرد و عملكرد دولتها و ملتها در پشتيباني از ديگر دولتها، و به ويژه كنترل افكار و اذهان عمومي مردم است.
كاركردهاي جنگ رسانهاي اين جنگ برخلاف جنگهاي نظاميكه بين دو كشور يا چند ائتلاف و اتحاد با يك كشور صورت ميگيرد، ممكن است بين يك گروه از كشورها صورت پذيرد، همچون جنگ رسانهاي غرب با جهان اسلام يا نظام سلطه عليه انقلاب اسلامي. رسانهها در تماميجنگهاي قرن بيستم به مثابه ابزاري براي جنگ رواني و تبليغات جنگي از سوي بسياري از كشورها مورد استفاده قرار گرفتند در جنگ جهاني دوم در حالي كه نيروهاي آلمان نازي در فوريه ۱۹۴۳ شكست سختي خورده بودند، راديو آلمان به دروغپردازي مبني بر مقاومت سربازان آلماني در برابر سربازان روس مشغول بود. اما واقعيت اين بود كه نيروهاي آلماني در برابر رزم نيروهاي روسي تسليم شده بودند.
انواع شگردهاي جنگ رواني[ویرایش]
← تكنيك تصويرسازي يا انگاره سازي انگاره سازي يكي از شيوه هاي عمليات رواني است كه در نبرد رسانه اي از آن استفاده مي شود. در اين روش، نيروهاي مهاجم سعي مي كنند با ايجاد تصويري مطلوب از خود، تصويري مخدوش و ناموجه از نيروهاي مدافع در اذهان مخاطبان ايجاد كنند. كارل هوسمن در مورد انگاره سازي رسانه ها مي گويد: رسانه ها، فضايي ساختگي ارائه مي دهند، برداشتي ذهني از جهان كه ضرورتاً با جهان واقعي منطبق نيست. در رسانه ها، خبر، الزاماً همان چيزي نيست كه اتفاق مي افتد بلكه چيزي است كه منبع خبري آن را ارايه مي دهد. براي هدايت افكار عمومي از واقعيات، انگاره هايي خلق مي شود كه تنها در راستاي اهداف كارگزاران ارتباطي است. مانند ايجاد انگاره اي از ايران در رسانه هاي آمريكايي و غربي كه درصدد است ايران را كشوري خشونت طلب جلوه دهد. اين انگاره باعث مي شود كه در صورت تجاوز كشوري به ايران، افكار عمومي همسو با آن عمل كرده و به اعمال خلاف ديگران مشروعيت داده شود. در تصويري كه رسانه هاي غرب از اسلام ارايه مي دهند، مسلمانان را افرادي بي رحم و با عقايد افراطي معرفي مي كنند. در رسانه هاي جهان شاهد انتشار گزارش جنايتي جديد بوديم و آن، سربريدن گروگانهايي با مليت هاي مختلف به بهانه حضور هم ميهنان آنها در عراق بود كه به ويژه انتشار تصاوير اين جنايات از برخي شبكه هاي تلويزيوني، بخش عظيمي از مردم دنيا را تحت تأثير قرار داد. جالب آنكه در اين تصاوير، مردان نقابدار سياهپوشي كه سر مي برند، در پشت خود پرچم «لااله الاا...» و «محمد رسول ا...» نصب كرده و پيش از كشتن گروگانها، فرياد «ا... اكبر» سر مي دادند و روشن است كه اين تصاوير چه تأثير قابل توجهي در ايجاد نفرت از دين اسلام دارد. كافي است، تصور كنيد، وقتي يك شهروند فيليپيني يا آمريكايي و اروپايي، تنها شناختش از اسلام را با چنين فيلم هايي كه از تلويزيون مشاهده مي كند، دريافت كند، چه ديدي از اسلام و مسلمانان در ذهن خود پيدا مي كند؟
تكنيك دروغ دروغ، بخشي از تاكتيكهاي جنگ رواني محسوب ميشود. در فريب با استراتژي دروغ بزرگ، كوشش ميشود تا مخاطب مورد نظر، به سمت يك فضاي رواني متفاوت با واقعيت سوق داده شود. اين فضاي دروني بايد به گونهاي ساخته و پرداخته شود كه گروه هدف بدون ابزار مقاومت، در آن فضا قرار گيرد و مفاهيم و علائم انتقالي، مورد قبول و پذيرش او باشد. از ديدگاه روانشناسي، فردي كه در حال منازعه با دشمن است، همواره ميكوشد تا خود را در موضع هوشيارانه و غالب نسبت به او قرار دهد؛ زيرا، احساس ميكند كه هر لحظه از ناحيه دشمن در معرض خطر قرار دارد و طبيعي است كه در برابر هر حركت و رفتار او نيز حساس باشد و در نتيجه، در مقابل آنها مقاومت كند؛ بنابراين، هنر تاكتيك فريب، شكستن اين مقاومت در حريف يا دشمن است و البته، ترديدي نيست كه اين عمل با ظرافت و با دقت خاصي انجام ميشود و بيشتر به تجربه و شناخت مجري طرح از گروه هدف بستگي دارد به منظور روشن شدن بحث و براي نمونه، چند دروغ بزرگ، كه در راستاي منحرف كردن ذهن گروههاي هدف و ديگر دولتها آمده است، ارايه ميشود. دروغ القاعده ريچارد پل، مشاور پنتاگون، مدعي بود كه احمدالعاني يكي از اعضاي برجسته القاعده در ماه آوريل سال ۲۰۰۱، در پراگ با محمد عطا از هواپيماربايان انتحاري عمليات ۱۱ سپتامبر ملاقات كرده است. در حالي كه اكنون ثابت شده كه بين صدام و القاعده هيچگونه همكاري وجود نداشته است. در پاييز ۲۰۰۲ دولت آمريكا مطلع شد كه چنين ملاقاتي بين محمدعطا و العاني نيز وجود خارجي نداشته است. العاني در دوم ماه جولاي سال ۲۰۰۳ در عراق دستگير و منكر چنين ملاقاتي شده است. دولتهاي بزرگ براي تهييج افكار عمومي و همسو كردن ديگر كشورها براي حمله به كشور هدف رسماً دروغ ميگويند. تاريخ معاصر جهان موارد فراواني از اين گونه دروغپردازيها را به ياد دارد. به نظر ميرسد توسل به اين شيوه براي آغاز يا مديريت جنگ به سنت ديپلماسي قدرتهاي بزرگ تبديل شده است.جنگ به سنت ديپلماسي قدرتهاي بزرگ تبديل شده است.
تكنيك فريب فريب عبارت است از ارائه وارونه واقعيت براي دستيابي به برخي برتريها. فريب سياسي از طريق داشتن روابط ديپلماتيك يا بينالمللي و فريب نظامي از طريق عملكرد نيروهاي نظامي حاصل ميشود. اگر يكي از طرفين موقعيت تهاجمي بيشتري داشته باشد ميتواند در عمليات فريب نيز موفقتر باشد. طرف آغازگر عمليات فريب ميتواند در ماهيت مقابله نقش تعيينكنندهاي ايفاء كند و به اين ترتيب ميزان كنترل او بر عمليات بيشتر خواهد بود. مزيت عمده براي طرف آغازگر، بهرهبرداري مناسبتر از زمان است. هرچند ممكن است مخاطب موردنظر بر پايه عناوين عمليات فريب طرف آغازگر، اقدامي به عمل نياورد، اما بايد زماني را براي ارزيابي سناريوهاي فريب و يا كسب اطلاعات ديگر، صرف كند كه اين امر به نفع طرف آغازگر است.
فريب (نظامي يا سياسي) عبارت از دستكاري، تحريف، كتمان، تزوير يا شواهد موجود كه در دسترس طرف مقابل است. تاريخ نشان داده است كه با تقويت دريافتها و باورهاي كنوني دشمن، بهتر ميتوان عمليات فريب را اجرا كرد تا با متقاعد كردن او به تغيير افكارش. كاركنان عمليات رواني بايد به دشمن تلقين كنند كه راهي را كه انتخاب كرده، بهترين گزينه ممكن است تا بدين ترتيب او را از انديشيدن به طرحها و راههاي جايگزين ديگر، باز دارند. اگر مردم دو گزينه پيش رو داشته باشند، گزينهاي را انتخاب ميكنند كه با ديدگاه كنوني آنها مطابقت دارد. اغلب مردم آنچه را كه به آن ميانديشند، باور دارند. از ديدگاه روانشناسي، مردم شواهدي را ميپذيرند كه تصورات و عقايد از قبل شكل گرفته آنها را تأييد كنند. مردم عموماً به شواهد مطابق با ديدگاههايشان، بيش از حد لازم اهميت ميدهند و شواهد مغاير با اين ديدگاهها را رد ميكنند. كاركنان عمليات رواني بايد تا حد امكان از تلقين برخي چيزها كه مخاطبان آمادگي و استعداد باور آن را ندارند، اجتناب كنند. در جنگ جهاني دوم هيتلر بر اين باور بود كه متفقين به دليل مشكلات پوشش هوايي و لزوم وجود يك فرودگاه بزرگ، هرگز از سمت بندر كلايزدر درياي شمال حمله نخواهند كرد. اما متفقين نيز از اين باور وي بهرهبرداري كردند.
← تكنيك نامگذاري معكوساين شيوه تبليغاتي از روشهاي بسيار رايج تبليغات غرب است. در اين روش تلاش مي شود به تناسب هدفهاي تبليغاتي براي مفاهيم نامگذاري شود. به عنوان مثال، «استعمار» در لغت به معني طلب آبادي و عمران است؛ اما غرب اين كلمه را در مورد تسخير و اشغال كشورها به كار گرفته و امروز حتي در اثر تكرار اين كاربرد معكوس، مفهوم واقعي كلمه عوض شده است. چنين است كلماتي كه در فرهنگ تبليغات با مقاصد ويژه به كار گرفته مي شود.
تكنيك فرافكني فرافكني كه در انگليسي «PROJECTION» خوانده مي شود، واژه اي است كه از دنياي روانشناسي به حوزه ارتباطات راه يافته است. نسبت دادن ناآگاهانه اعمال عيبها و عادتهاي ناپسند خود به ديگران كه سازوكاري دفاعي است ، نمادي از فرافكني در حوزه روانشناسي است. فرافكني در حوزه سياست و رسانه اما ناآگاهانه نيست بلكه طبق يك سناريوي خبري هوشمندانه صورت مي گيرد. تصميم سازان رسانه بيشتر براي تبرئه كردن يك طرف و انداختن گناه به گردن طرف ديگر مناقشه از اين روش استفاده مي كنند. فرافكني در صورتي كه در رسانه بخوبي مديريت شود ، مي تواند با برانگيختن واكنش هاي هيجاني افكار عمومي جامعه هدف را به سمت دلخواه سوق دهد.
تكنيك برجسته نمايي رد پاي تكنيك برجسته نمايي را مي توان به راحتي در بيشتر طرحهاي عمليات رواني آمريكا عليه ايران يافت. امروزه، كمتر خبر، پيام، گزارش يا تحليلي در راديوهاي ضد ايراني پخش مي شود كه در آن، يك يا چند نارسايي اقتصادي، اجتماعي، اداري و امنيتي در ايران برجسته نشده باشد. براي مثال آنان حادثه اي مانند وقوع يك تصادف خونين در جاده هاي ايران را به بهانه اي براي پخش ساعتها برنامه در خصوص ناكارآمدي و بي توجهي دولت اسلامي در حفظ جان شهروندانش تبديل مي كنند.
تكنيك برجسته سازي برجسته سازي، شايع ترين روش مورد استفاده رسانه ها است.آنان در خصوص استفاده رسانه ها از اين روش به نقل از كورت لنگ و گلاريز، از پيشگامان فرضيه برجسته سازي رسانه اي مي نويسند: رسانه هاي جمعي توجه را به موضوعات خاص سوق مي دهند. آنها از چهره هاي سياسي تصاوير عمومي مي سازند. آنها همواره موضوعاتي را مطرح مي كنند كه افكار عمومي ناگزير بايد درباره آنها فكر كند. براون مدعي شده است كه «عمليات رواني يعني گزينش برخي اخبار، اطلاعات و تصاوير و برجسته سازي و تكرار آنها».
تكنيك شايعه يكي از آسيبهايي كه اخيراً شاهد آن هستيم رواج شايعات است. البته شايعات به مقتضيات زمان و در برهههايي خاص، ماهيتي متفاوت داشته و بنا به نيازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهي كمرنگ و در زماني پررنگ ميشود. شايعات با توجه به ماهيت و قدرت تأثيرگذاري آن ميتوانند اضطراب اجتماعي را افزايش داده و ميزان بهرهوري و توليد را كاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج كرده و اعتبار اجتماعي افراد، مؤسسات و كشورها را خدشهدار كنند. بعضاً ممكن است شايعهاي به طور فوقالعادهاي قوت يابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ كند كه اطلاعيهها و توضيحات منابع رسمي دولتي هم به سهولت نتواند آن را تكذيب و از افكار مردم خارج كند. شايعه در همه جا و در تمامي طبقات اجتماعي وجود دارد و قديميترين رسانه گروهي است. پيش از آنكه نوشتار به وجود آيد، گفتار، تنها شيوه ارتباط بود و شايعه خبرها را منتقل ميكرد، كساني را خوشنام و برخي را بدنام ميساخت و جار و جنجال و حتي جنگ به راه ميانداخت. امروز نيز، به رغم ظهور روزنامه، راديو و تحول عظيم رسانههاي ديداري شنيداري، شايعات خاموش نشدهاند و عموم مردم كماكان برخي خبرها را دهان به دهان منتقل ميكنند. پيدايش رسانهها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شايعه شود، بلكه آن را به گونهاي تخصصي ساخته است، به طوري كه امروزه هر شيوه ارتباطي، محدوده خاصي دارد» (موقر ۱۳۸۰). وسيله انتقال شايعه، عموماً كلام است. البته گاهي نيز شايعات در روزنامهها به چاپ ميرسند يا از راديو پخش ميشوند. در عين حال، ناشران و مسئولان پخش راديو، كه احساس مسئوليت ميكنند، در حال آموختن چگونگي حفاظت از رسانههاي گروهي خود در قبال انتشار شايعاتاند. از سوي ديگر، اعلاميههاي بدنامكننده و پخش بيمسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهاي متداول انتقال و انتشار شايعات زيانآور شدهاند
وظيفه دستگاههاي مسئول جمهوري اسلاميدر اجرا و مقابله با جنگ رسانهاي
- برنامهريزي ميانمدت و بلندمدت درخصوص مقابله با جنگ رسانهاي نظام سلطه و اجراي طرحهاي اطلاع رساني بين المللي.
- توسعه كميو كيفي دستگاههاي مرتبط و امكانات و تجهيزات مورد نياز.
- شناسايي عوامل و امكانات داخلي، و منطقهاي مرتبط و امكانات و تجهيزات مورد نياز.
- شناسايي عوامل و امكانات داخلي، منطقهاي و فرامنطقهاي اين جنگ.
- آموزش، توجيه و تربيت متخصصين مورد نياز اين نبرد.
- برگزاري همايش، نشستهاي تخصصي و همانديشي، ارتقاء سطح فعاليتهاي رسانهاي.
- بهرهگيري از فناوري برتر رسانهاي و امكانات نوين ارتباطي در جهت مقابله با هجوم رسانهاي.
منبع[ویرایش]