جورد


ˈجوردˈ؛ روستایی به پهنای بی کرانه آسمان ایمان، اما محروم از امکانات
دماوند- ایرنا- جورد روستایی آسمانی با ۳۷ کبوتر پرپر شده دوران حماسه ساز دفاع مقدسکه عرش را از عطر شهدای خویش خوشبو کرده است، اما این روزها از صولت تازیانه مشکلات زندگی مادی در رنج و عذاب است.

به گزارش ایرنا، در کوهستان های اطراف شهر رودهن دهکده ای هست با نام جورد و در آن دهکده خانه ای وجود دارد که پنج قربانی در راه خدا داده است: ˈسیدحمزهˈ (پدر خانواده)، ˈسیدکریمˈ، ˈسید داودˈ، ˈسیدکاظمˈ و ˈسیدقاسمˈ و مادر شهیدان که در حادثه مکه (حمله به حجاج ایرانی) به فیض شهادت نائل شد.
جورد در اطراف رودهن است و رودهن در اطراف تهران. اما مظاهر دلفریب مدنیت و تمدن انسانی نتوانسته اهالی آن را از وطن ایمانی شان دور کند.
رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان دماوند به ایرنا گفت: روستای جورد دارای ۳۷ شهید دوران دفاع مقدس است و علاوه بر آن با داشتن ۹۰ جانباز و آزاده، سرافرازانه در دروان جنگ تحمیلی ایفای نقش کرده است و شایسته است برای ورود به این روستا وضو داشت.
ˈامیر مرادیˈ افزود: این در حالی است که در ایام جنگ شاید جمعیت این روستا حتی به ۲۰۰ نفر هم نمی رسید و با این اوصاف بیش از ۹۰ درصد مردان و جوانان این روستا در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند.
وی تصریح کرد: این روستا با داشتن یک خانواده با پنج شهید (شهید سید حمزه سجادیان و چهار فرزندش) و یک خانواده دو شهید (شهیدان سید جعفر و سید مصطفی سجادیان)، سرآمد روستاهای منطقه است و فداکاری و ایثار بی بدیلی به اسلام و انقلاب داشته اند.
می گویند روستای جورد غریب و دورافتاده است و جاده اش با نخستین برف زمستانه مسدود می شود. اما غریب آن کسی است که از وطن ایمانی خویش دور شده باشد. سید یحیی، کاظم و قاسم و کریم و داود نشان دادند که دهکده جورد از خیلی جاهای دیگر به عرش الهی نزدیک تر است و همین خود حدیثی مفصل است.
ای جورد! تو چه رشادت ها و دلاورمردی ها به چشم دیده ای! و چه غیور مردانی در دل پاکت خفته اند!
ای جورد! کوه های سر به فلک کشیده ات چه بلندنظری ها خلق کرده و چه جوانان رشید و والامقامی تقدیم مادر میهن داشته است!
جاده این روستا صعب العبور و تنگ است و طی این مسیر تداعی گر تردد انسان در جاده پر پیچ و خم و کوهستانی چالوس است؛ باریک و خطرساز.
بالاخره به روستا می رسیم. راهنما قسمتهای مختلف این روستای کوهستانی را نشان می دهد. یکی از اهالی به استقبال می آید. سلام گرم او سرمای هوای زیر صفر را جبران می کند و همگان را به سوی حسینیه روستا دعوت می کند.
راه پلکانی و پر پیچ و خم است. ناخودآگاه به یاد ایام قدیم می افتم. زمانی که امکاناتی نبود. رفاه و راحتی نبود. مردم چگونه رفت و آمد می کردند؟ چگونه نیازهایشان را از شهرها و مناطق اطراف برآورده می کردند؟
حسینیه روستا، اما بزرگ، جادار و وسیع است. چهار سوی آن مزین به عکس و تمثال فرزندان شهیدش است. تعداد شهدا آنقدر زیاد است که عکسها را فشرده و نزدیک به هم قرار داده اند. عظمت و بزرگواری در چهره شهدا نهفته است.
مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان آغاز می شود.
مداح می خواند و از مصائب حسین(ع) و یارانش می گوید.
اهالی هنوز آیین و سنن قدیمی خود را حفظ کرده اند و از برخی رفتارها و اصول های نامتعارفی که در برخی دستجات عزاداری این روزها مشاهده می شود، خبری نیست.
مداح می خواند و می گریاند. صدای شیون مردان و زنان بلند می شود.
مداح دیگری تریبون را در اختیار می گیرد. او به شیوه دیگری مجلس را گرم می کند و این موضوع، تا چهار مداح کهنسال و جوان و به صورت گردشی ادامه می یابد.
پس از اتمام مراسم عزاداری سفره ساده ای پهن می شود و اهالی در حین تناول اطعام امام حسین(ع) از مشکلات می گویند.
اهالی به گویش مازنی تکلم می کنند. صفا و سادگی از کلامشان پیداست.
از جاده روستا می گویند که خطرناک و خطرساز است و سالی چند نفر را به کام مرگ فرو می برد. از تنها مدرسه روستا می گویند که در شش پایه ابتدایی فقط یک معلم دارد. از مدرسه راهنمایی می گویند که تعطیل بودن آن اهالی را مجبور کرده فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به شهر بفرستند و هزینه های زیادی متقبل شوند و . . . .
مشکلات زیاد است و دل دردمند را ریش ریش می کند، اهالی از کم توجهی مسؤولان به این روستا گلایه ها دارند.
اهالی از خبرنگاران و گزارشگران ایرنا می خواهند تا مشکلات را به خوبی منعکس کرده و کانون توجه مسؤولان را که بارها و بارها وعده و وعیدهای فراوان به آنان داده اند، دوباره به روستا جلب کنند.
. . . اما جورد همواره هست و خواهد ماند. آنان در دوران حماسه ساز دفاع مقدس ثابت کرده اند به رغم مشکلات همچون کوه های سر به فلک کشیده جورد، نستوه و استوارند و اجازه عرض اندام به سختی ها نخواهند داد.
خودرور آرام آرام در میان تگرگ شدید و هیاهوی مردم سادات روستا که از مجلس عزای جدّ خویش به سوی منازل بر می گردند، گم می شود و راه شهر در پیش می گیرد و من در افکار خود غرق می شوم که می شود روزی از بار غم روستاییان کاسته شده! و مردم با آرامش ناشی از کاهش مشکلات به زندگی روزانه خود مشغول شوند.
سادات این روستا با فداکاریها و جانفشانی هایشان دین خود را به انقلاب ادا کرده اند و اکنون وظیفه مسوولان است که با توجه هر چه بیشتر به این روستا قدردان دنیای انسانیت و شعور آنان باشند.
بخش رودهن در ۳۵ کیلومتری شمالشرق استان تهران و در دامنه های ارتفاعات و آبروفتهای کوهپایه ای دیواره جنوبی البرزواقع شده است.
ارتفاع متوسط این شهر از سطح دریا ۱۸۵۰ متر و وسعت آن بیش از ۲۰۰ کیلومتر مربع است.این منطقه بین طول جغرافیایی ۵۵ و ۵۱ و عرض جغرافیایی ۴۳و ۳۵ قرار دارد. به عبارت دقیق تر، مرز شمالی آن را خط الراس کوههای شمال لواسان تا گردنه امامزاده هاشم تشکیل داده است و در جنوب ، ارتفاعات کوه قوچ، سوری قلعه و ... این منطقه را از ناحیه مرکزی ایران جدا می کنند و آب و هوای معتدل دارد.
این بخش که در حوزه شهرستان دماوند واقع است از دو شهر (رودهن) و (آبعلی) و دو دهستان( مهرآباد) و (آبعلی) و ۱۵ روستا وآبادی تشکیل گردیده و در مجموع بیش از ۳۰ هزار نفر جمعیت دارد که در حدود ۲۵ هزار نفر آن در حوزه شهری و مابقی در روستا ها ساکن هستند.
بخش رودهن از شمال با شهرستان آمل در استان مازندران، از شرق با بخش مرکزی دماوند، از غرب با بخش مرکزی تهران( شهرهای بومهن و پردیس) و از جنوب با کو ها و کویر های ورامین و پاکدشت همسایه می باشد.
روستا های این بخش را می توان به روستا های( مهرآباد، جورد، گلاهک، چنارغرب، وسکاره، آردینه،عباس آباد، خورین، چشمه ها، تخته ها،هزاردشت،تیرک، تجرک بالا و تجرک پایین) نام بردکه از این تعداد چهار روستا از جمله جورد، مهرآباد، وسکاره و گلاهک دارای دهیاری و شوراو روستا های چنارغرب و آردینه فقط دارای شورا می باشند. و مابقی روستاها بدلیل ثابت نبودن جمعیت در فصول مختلف فاقد شورا و دهیاری هستند.



جعبه‌ابزار