حاشیه نشینی
مقدمه:
اصطلاح حاشیه نشینی یا زاغه نشینی و .. در کشورهای در حال توسعه به محلات فقیر نشینی اطلاق میشود که در اطراف شهرهای بزرگ به وجود آمده و ساکنین این مناطق به علل گوناگون نتوانستهاند جذب نظام اقتصادی- اجتماعی شهر شده تا از امکانات و خدمات شهری استفاده نمایند.
حاشیه نشینان به کسی گفته میشود که در شهر سکونت دارد ولی به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادی شهر شود و از خدمات شهری استفاده نماید. حاشیه نشینان بیشترافراد مهاجر و روستایی و عشایر و کمتر شهری (از شهرهای دیگر یا خود شهر) هستند که اغلب فاقد مهارت لازم شهری و بعضا غیرماهرند این افراد بیشتر به علت عوامل رانش زادگاه خود افزایش بی رویه جمعیت، توزیع نامتناسب و ناعادلانه امکانات در سطح کشور به بهانه عدم توجیه اقتصادی، عدم حمایت از مشاغل بومی و پایه ای در روستاها و شهرهای کوچک و از سوی دیگر پدیده های طبیعی مانند سیل، خشکسالی، سرمازدگی محصولات کشاورزی، آفات دامی، ناامنی و....و به دلیل عوامل جاذب شهری زادگاه خود را ترک کرده و به شهرها روی می آورند آنها به دلیل عدم تطبیق با محیط شهری از یک سو و بر اثر عوامل پس ران شهری از سوی دیگر از محیط شهری پس زده می شوند و به تدریج در کانونهای به هم پیوسته و یا جدا از یکدیگر در قسمت هایی از شهر سکنی می گزینند. ( جهت ادامه روی عنوان کلیک کنید )
حاشیه نشینی عبات است از وضع زندگی تمام کسانی که در جامعه شهری ساکنند ولی از نظر درآمد، بهرهگیری از امکانات و خدمات در شرایط نامطلوبی به سر میبرند. در واقع کلیهی کسانی که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها سکنی میگزینند. حاشیه ، فرهنگ مخصوص به خود دارد و این فرهنگ یک شوهی زندگی است. فرهنگ حاشیه نشینی بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین اجتماع است که معمولاً فرهنگ فقر شناخته میشود. تقریبا اکثر کشورهای جهان اعم از پیشرفته یا عقب نگه داشته شده دوره هایی از حاشیه نشینی را در شهرهای خود تجربه کردهاند اما مشکل اصلی در کشورهای جهان سوم نهفته است. •به نظر من حاشیه نشینی یا اسکان غیر رسمی از جمله پدیده های ناشی از شهرنشینی شتابان معاصر و از جلوه های بارز فقر شهری است که در شکلی برنامه ریزی نشده و خودروی در درون یا اطراف شهرها ظاهر شده اند .•
مثلاَ (در هند جمعیت زاغه نشین شهرهای این کشور چیزی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد کل ساکنین آنهاست و یا اینکه بیش از ۲۴ هزار واحد مسکونی رو به ویرانی در نواحی حاشیه نشین شهرهای ترکیه وجود دارد. در حدود ۵۴ درصد جمعیت شهر آنکارا در مناطق حاشیه ای شهر با استاندارد پایین زندگی میکنند. شهر بغداد در حدود ۶۰ هزار نفر و شهر بصره ۲۰ هزار نفر حاشیه نشین دارند. قسمت اعظم جمعیت شهر مکزیک در مناطق حاشیهای زندگی میکنند.) پیدایش سکونتگاه های نامتعارف در جهان سوم، اولا" پدیده ای است که پس از جنگ جهانی دوم در ابعادی خیره کننده و به عنوان مساله ای شهری سربرآورده است و ثانیا" تمامی جوامع جهان سوم این پدیده را تجربه کرده اند و می کنند. حاشیه نشینی را در یک جمله میتوان چربی دور شکم یک فرد نامید که او را از تحرک و پویایی باز میدارد و زمینه را برای انواع بیماریها فراهم میکند هر چند این یک تعریف کامل نیست اما دیدگاهی از نظر یک کارشناس برنامه ریزی شهری است
ویژگیهای مناطق حاشیه نشنی[ویرایش]
از دیدگاه سیمون چپمن (Simon chapman) هشت ویژگی برای مناطق حاشیه نشین میتوان نام برد: ۱- عموماً غیر قانونی هستند.۲- غالباً خلق الساعه هستند و از مواد و مصالح مختلف ساخته شدهاند. ۳- معمولاً بوسیلهی خود ساکنان احداث شدهاند. ۴- فاقد خدمات شهری مانند راه آسفالته، برق و سیستم دفع فاضلاب هستند. ۵- توسعهی آنها بدون برنامهریزی و غالباً به صورت اتفاقی صورت میگیرد. ۶- مکان گزینی آنها غالباً در لبههای شهری ، حواشی خطوط آهن و بزرگراه ها و یا زمینهای خالی از سکنه ای که در مجاورت مناطق مرکزی شهرها قرار دارند، صورت میگیرد. ۷- معمولاً در مناطق نامناسب شهری (مانند زمینهای ناهموار حواشی کارخانجات، در مجاورت زمینهای رها شده و بلا استفاده) تشکیل میشوند. ۸- جمعیت متراکم دارند که از خانوادههای پرجمعیت تشکیل شده است.
آنچه از تعاریف گوناگون بر میآید آن است که : حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه ، غالباً از مهاجرین تشکیل میشود که بنا به علل مختلف ، شهرهای بزرگ را هدف قرار دادهاند، ولی به دلیل پایین بودن سطح مهارتهای فنی و فقدان سرمایهکافی ، قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته و ناگزیر به پذیرش زندگی حاشیه ای شدهاند، مکان گزینی این قبیل اجتماعات، اغلب، در زمینهای نامرغوب و یا اراضی حاشیهی شهرها و به صورت غیر قانونی صورت گرفته است. فقر اقتصادی، پایین بودن سطح سواد و بالا بودن میزان جرائم و کمبود خدمات زیر بنایی و مساکن بیدوام و خلق الساعه ، از خصوصیات مشترک مناطق حاشیه نشین به شمار میرود. به عبارت سادهتر میتوان گفت، مناطق حاشیهنشینی، محدودههای خاصی از شهرها هستند که به لحاظ شرایط اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و کالبدی ، تفاوت آشکاری با سایر مناطق شهر دارند.
دیگر ویژگی های حاشیه نشینی ۱- منطقه واحدهای مسکونی رو به ویرانی ، فرسوده و با تجهیزات ناقص در حاشیه شهرها۲- تسلط فرهنگ فقر در منطقه ۳- جدایی گزینی تودهای از مردم روستایی از جامعه شهری ۴- شهرک های چسبیده به شهر با مواد و مصالح کم دوام ساختمانی ۵- گوشهگیری مردم منطقه از زندگی شهر۶- مهاجرت و سکونت بخشی از مردم روستاها در حاشیه شهرها. شرایط گفته شده فضایی را بوجود میآورد که در آن بسیاری از رفتارهایی که در فرهنگ جامعه ناهنجار و یا غیر عادی تلقی میشود در این مکانها عادی محسوب شود.
همچنین میتوان در مورد مشخصات فیزیکی و ویژگیهای اجتماعی مناطق حاشین نشین موارد زیر را بر شمرد: ۱- جمعیت متراکمی که در آن جای گرفتهاند۲- فاقد ابتدایی ترین و سادهترین وسایل بهداشتی ، خدماتی و فرهنگی هستند در اکثر مناطق حاشیه نشین سه نفر یا بیشتر در یک اطاق زندگی میکنند ۳- زاغه در پایینتر از سطح معمول زمین قرار دارد و یا اینکه در دیوار گود یا کوهکنده میشود در این سکونتگاهها مصالح ساختمانی بکار گرفته نمیشود (نمونه، منطقه شرق تهران)۴- آلونک با مصالح کهنه مختلف از قبیل قطعات بیمصرف اتومبیل ، وسایل منزل ، مقوا، حلب، نایلون ساخته میشود (همدان، تهران، کرمان) ۵- تعمیر محل پختن خشت در کوره پز خانه ها (کوره پز خانههای شهرها) ۶- کپر جایگاه سکونتی که تقریباً اساس آن از حصیر ساخته میشود و در بعضی از نواحی اسکلت آنرا از نی ساخته و روی آن را با نمد میپوشانند. (بلوچستان ، خوزستان). ۷- زیر زمین پایین تر از سطح زمین با مصالح ساختمانی ساخته میشود. ۸- چادر با پارچه و نایلون و مواد مشابه برپا میگردد.۹- اتاق از خشت و گل و آجر به صورت بلوکهای ساختمانی و شکل و فرم یکسان ساخته میشود (همدان، باختران، تبریز ، تهران) ۱۰- گرگین دارای دیوار معمولی با مصالح ساختمانی و سقف حصیری است (تهران ، خوزستان، بندرعباس) ۱۱- اتاق حلبی این واحدهای سکونتی عمدتاً از پیتهای حلبی ساخته میشود. (تهران، تبریز) ۱۲- مناطق حاشینه نشین در برگیرندهی مکان جغرافیایی مشخص هستند۱۳- منافع مشترک ساکنان را به هم پیوند میدهد. ۱۴- الگوهای مشترکی بر روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنین آنها حاکم است. ۱۵- تجانس گروهی و همبستگی نسبتاً بالایی خاصه در مواجه با مسائل مشترک و افراد خارج از اجتماع خود بروز میدهند. ۱۶- نهادهایی خاص خود پدید آوردهاند ۱۷- یکدیگر را به خوبی کنترل میکنند ۱۸- عمدتاً جمعیت حاشیه نشین را جوانان تشکیل میدهند ۱۹- در ساختن محیط مسکونی خود و در برابر عملیات تخریب رویه بسیار قوی همکاری دارند. ۲۰- به افراد غیر ساکن در منطقه اعتماد ندارد و در مسایل خود آنها را شرکت نمیدهند. ۲۱- به لحاظ عدم وجود فضای کافی اغلب اوقات خود را در خارج از چهار چوب مسکونی می گذارند. ۲۲-با ناهنجاریهای اجتماعی به لحاظ از بین ر رفتن ارزشهای انسانی در حاشیه شهرها به سرعت پرورش مییابد و اعمالی چون دزدی، اعتیاد، قاچاق، فحشاء در آنجا بیش از متن اصلی شهر دیده میشود.
حاشیه نشینی در جهان[ویرایش]
از سالهای ۱۹۵۰ بحث های مرتبط با حاشیه نشینی درجهان و به خصوص جهان سوم بصورتی گسترده مطرح شد. تحلیل های متفاوت و راهکارهای گوناگونی در این رابطه ارائه شد. اما هیچ یک از تجارب جهانی ۵۰ سال اخیر منجر به حذف حاشیه نشینی نشدند. تنها در جوامع فراصنعتی حاشیه نشینان شهری دهه های ۵۰ و ۶۰ جای خود را به رانده شده های قافله توسعه دهه های ۸۰ و ۹۰ دادند. در کشورهای جهان سوم مهار و ساماندهی حاشیه نشینی همچنان از بحث های مطرح آغاز هزاره سوم است. اما مهار و ساماندهی حاشیه نشینی به ابزارهای گوناگونی نیاز دارد .
در ۱۳ سال آینده (یعنی ۲۰۲۰) رقم کل حاشیه نشینان شهری جهان تقریباً به ۱۴۰۰ میلیون نفر افزایش خواهدیافت. میزان افزایش کشورهای صنعتی ثروتمند در این مدت حدود پنج میلیون نفر و حجم جمعیت آلونک نشین جهان درحال توسعه به رقم ۱۳۵۵ میلیون نفر خواهدرسید که از این مقدار حدود ۷۵ میلیون نفر از آن کشورهای غرب آسیاست
ایران به عنوان شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان طی سالهای ۱۳۳۵ - ۱۳۸۰ جمعیتش ۳/۶ برابر افزایش یافته درحالی که این رشد برای جمعیت جهان کمتر از ۲/۳ برابر بوده است. رشد جمعیت شهری کشور طی همین مدت (۴۵ سال) بیش از ۷ برابر بوده است.
حاشیه نشینی در ایران[ویرایش]
در ایران بعد از وقوع اصلاحات ارضی، این پدیده رخ عیان کرد در یک بررسی گسترده که در سال ۱۳۵۱ در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفت مشخص شد که ۹۱ درصد از سرپرستان خانوادههای حاشیهنشین در تهران روستایی بودهاند ۷۲ درصد آنان قبلاً دهقان محسوب میشدند و ۵۹ درصد خرده مالک بودهاند .
همچنین یافتههای پژوهشی مشابه در سال ۱۳۴۵ نشان داد که ۶۲ درصد از حاشینهنشینان تهران کارگر ساده، ۱۲ درصد کارگر نیمه ماهر ۱۴ درصد کارگر ماهر بودهاند. این موارد تا حدودی نشانگر ابعاد حاشیهنشینی در ایران پیش از انقلاب بود، در آن سالها به دلیل اصلاحات ارضی و همچنین عدم کارائی اقتصاد کشاورزی روستاها، موج مهاجرتهای گستردهای به شهرهای بزرگ رخ داد که به نمود یافتن زیست حاشیه وی منجر شد. اما این روند در ایران پس از انقلاب نیز با گستردگی بیشتری ادامه یافت، موج مهاجرت و در کنار آن رشد بیوقفه جمعیت نیز به مثابه علتی ثانویه که باعث رقابت شدید برای تسلط بر امکانات شهری گردید موجب شد تا حاشیهنشینی، در قامت یک معضل ملی رخ بنمایاند.
براساس مطالعات جامعهشناختی، ۶۷ شهر کوچک و بزرگ کشور در ۱۶ استان در سال ۱۳۸۰ (بدون احتساب تهران، آذربایجان شرقی و مرکزی) با پدیده حاشیهنشینی مواجه هستند، در این محدودهها که بیش از دو میلیون نفر ساکن هستند، تراکم جمعیت مناطق حاشیهنشین به طورمتوسط حدود ۲۰۰ نفر در هکتار است .همچنین مطابق با برآوردهایی که در پژوهش حاشیهنشینی در ایران توسط مرکز مطالعات و تحقیقات معماری شهرسازی ایران، صورت پذیرفت، جمعیت حاشیهنشینی در ۱۰ شهر بزرگ ایران نظیر تهران، مشهد، شیراز، اهواز حدود ۵/۳ میلیون نفر تخمین زده شد که اکنون قطعاً بسیار بیشتر از این رقم است.
روند برابر شدن شهر و حاشیه آن در ایران
موردی که از لحاظ جامعه شناختی و اصول شهرسازی فوقالعاده حائز اهمیت است روند همسان شدن کمیت و کیفیت شهرهای ایران با حاشیههای خود است، چه آنکه با استمرار روند فعلی تاچند سال آینده جمعیت حاشیههای هر کلان شهر اختلاف اندکی با جمعیت کلان شهرها پیدا نمیکند. هم اکنون ۳۴ درصد از جمعیت حاشیه نشین کل کشور در حاشیه کلان شهرها استقرار یافتهاند که روز به روز بر تعداد آنها اضافه میشود،عدم پویایی مدیریت شهری درکلان شهرهای ایران نیز مزید بر علت شده تا حاشیه شهرها همانند متن شهر ارتقای عمرانی پیدا نکند. به همین دلیل هم اکنون از لحاظ عمرانی بعضی از نقاط کلان شهرها هیچ فرقی با حاشیه خود ندارند و از لحاظ جمعیتی نیز، افزایش روز افزون جمعیت حاشیه نشین باعث میشود که در آیندهای نه چندان دور حاشیه و متن از هر لحاظ برابر شوند! تبعات حاشیه نشینی و معضلات ملی
حاشیه نشینی در ایران براساس دلایل بیشماری اکنون یک معضل ملی محسوب میشود که با ادامه روند فعلی بی شک به یک فاجعه ملیمنجر خواهد شد. ابعاد معضلاتی که حاشیه نشینی باعث نشو و نمای آنها شده است، بسیار فراتر از عدم هماهنگی در بافت فیزیکی شهرها است.
حاشیه نشینان که متشکل از مهاجران روستایی هستند که از روستا به شهر روی آوردهاند حامل خصلتهای اجتماعی communal هستند که با خصایص جامعوی social شهر هیچ سنخیتی ندارد.
پیامدهای زیستی حاشیه نشینی در ایران[ویرایش]
آسیبهای اجتماعی، سهم بالایی از وقوع جرم و جرائم در کشور به حاشیه نشینان اختصاصی یافته است، به دلیل عدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت جامعوی social cognation حاشیه نشنیان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه جامعوی، social class یک نوع انحرافات نهادینه شده در کنش آنها به چشم میخورد، قاچاق مواد مخدر وجنایتهای مبتنی بر هیچ انگاری ارزشهای جامعوی از موارد قابل ذکر هستند. رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی فقرمفرط اقتصادی و همچنین عدم مهارت فنی درمیان مهاجران حاشیه نشین ایران، مشاغلی را رواج داده که در متن زیست شهری به وضوح قابل رویست است ، دستفروش قاچاق، کالا، دلالیهای کاذب امروز نه تنها درحاشیه شهر بلکه در متن شهرها نیز نمود تام دارد.
سطح نازل آموزش و پرورش و سواد در حاشیه شهرهای ایران، آموزش و پرورش به بدویترین شکل ممکن رواج دارد، به این معنا که عدم تخصیص بودجه متناسب برای امر آموزش و پرورش این نقاط جدای از آنکه باعث کم سواد شدن حاشیه نشینان شده است، موجب گردیده که تا فرآیند جامعه پذیری socialization، درمیان کودکان و نوجوانان حاشیهنشین فرآیندی ناقص و عقیم باشد نقصانی که در رشد بالای انحرافات جامعوی نمود می یابد. رابطههای قومی، اجتماع در دل جامعه
رشد مناطق حاشیهای موجب شده است که اجتماعاتی communitys در دل جامعه society رخ عیان کند. در مضرات این بد سامانی جامعوی همین بس که به واسطه آن آداب شهرنشینی و کنش شهروندی به فراموشی سپرده می شود و خصایص کنش روستایی که سنخیتی با زیست شهر ندارد، به شاکله عقیدتی زیست شهری مبدل میشود.
عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی
تراکم بالای جمعیتی در کنار فقدان امکانات شهری باعث شده که از لحاظ بهداشتی مناطق حاشیهای شهرها در وضعیت وخیمی به سر ببرند. آمار بالایی بیماریهای واگیردار و بیماریهای پوستی و گوارشی گواهی بر این مشکل عمده مناطق حاشیهای شهرهای ایران است .
با تشکر از دکتر مغانی