خلاقیت کارآفرینانه:تعریف و انواع آن
خلاقیت کارآفرینانه : تعریف و انواع آن ● مقدمه این مقاله انواع کارآفرینی خلاق را با ذکر مثالهایی برای روشن کردن هر یک ارایه میکند. در منابع مختلف، کارآفرینی مترادف با ایجاد یک کسبو کار جدید دیده شده است(قاسمزاده، ۱۳۸۲). از جمله جذابیت های کارآفرینی که منجر به ایجاد یک کسب و کار جدید میگردد میتوان رضایت خاطر حاصل از پروژهای چنین پیچیده که مستلزم مداومت و پافشاری و خلاقیت قابلتوجهی در به ثمر رساندن آن است، دانست. سازمانهای مختلف در درون خود شرایطی ایجاد کرده و آزادیهای لازم برای مبادرت به اقدامهایی که منجر به وضعیتی کاملاً قابل مقایسه با ایجاد یک کسبوکار جدید توسط کارآفرینان بالقوه است را به وجود آورده، بخش کاملاً قابل ملاحظهای از نتایج حاصل از دستاورد به دست آمده را نصیب کارآفرین درون سازمانی مینمایند. درموارد بسیاری، چنین افرادی به صورت یک واحد مستقل با تمام امکانات یک کارآفرین آغازگر عمل میکنند. ● شکلهای مختلف کارآفرینی خلاق اگر منشاء تقریباًهر کسبوکاری را در دنیا ردیبی کنیم، یک کارآفرین مییابیم – فردی که یک ایده یا یک فرصت برای ارائه یک فرآورده یا خدمت را به نحوی سودآور تشخیص داده و صرفنظر از اشکالاتی ه در سر راهش وجود داشته آن را به ثمر رسانده است. با توجه به مانعهای زیادی که بر سر راه یک کارآفرین در چنین طرح پیچیدهای وجد دارد، خلاقیت قابل ملاحظهای لازم است. در اینجا خلاقیت را ایجاد راهحلهای بدیع و مناسب باری مسایل باز انتها در هر حوزه از فعالیتهای بشری، و نوآوری را پیادهسازی آن ایدههای بدیع و مناسب تعریف میکنیم. و اما کاآفرینی برحسب نوآوری تعریف میشود. شوپیتر( ۱۹۳۴ schumpeter ) میگوید کارآفرینی شامل اجرای ترکیبهای جدید است، ”درهم شکستن خلاق“ تعادل موجود در درون یک صنعت خاص( Amabile,۱۹۹۶ ). این دیدگاه کارآفرینی که به نحوی گسترده در جامعه آکادمیک پذیرفته شده است،توسط دیگارن نیز مورد تعمق قرار گرفته ، به صورت ”فرآیندی که در آن اختراع به مرحله عمل در آمده، ایدهای خام ب عملیاتی که از نظر اقتصادی معتبر است دگرگون شده“ نیز تعریف شده است( آمابلی، ۱۹۹۷). بدین ترتیب کارآفرینی شکل ویژهای از نوآوری است و عبارت از پیادهسازی موفقیتآمیز ایدههای خلاق برای ایجاد کسبوکار جدید( entrepreneurship ) یک ابتکار جدید در درون یک کسب وکارموجودئ، که مورد اخیر را میتوان به فارسی” کارآفرینی درون سازمانی“ ( intraprenership ) نامید، میباشد. خلاقیت میتواند به راههای مختلف در کارآفرینی واردشود. کارآفرین ممکن است ایدهای جدید برای محصول یا خدمت خاص داشته باشد، کاری که از آنچه قبلاً وجود داشته است متفاوت بوده توسط مشتریان مفید یا مطلوب تلقی گردد. این چیزی است که وقتی افراد نوعاً واه ”خلاقیت“ را در قالب کسبوکار میشنوند، انتظار دارند. به علت آنکه فکر میکنند خلاقیت فقط به درجه بالایی از ابداع در ایجاد ایدههیی بنیادی برای محصول یا خدمت اطلاق میشود، ممکن است نتیجه گیری کنند که خلاقیت مطقاً نقشی در بسیاری از ماجراهای کارآفرینی ندارد(قاسمزاده، ۱۳۸۲). با این حال ابداع ممکن است نه د خود محصول بلکه در پیادهسازی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، ابداع ممکن است در وسیله خلق یا عرضه محصول باشد – یعنی در شناسایی فرصتهای جدید در بازار، یا سازماندهی برای به بازار آوردن محصول یا ایجاد نظامی جدید به همین منظور، علاوه بر آن، راهحلهای بدیع و مناسب ممکن است برای بسیج منابع مورد نیاز باشد. درحقیقت، کارآفرینی غالباً به صورت پیگیری فرصتها بدون توجه به منابعی که اکنون در اختیار قرار دارد، تعریف میشود. بعید است که یک ماجرای کارآفرینی به میزان قابل تجهی درهمه این ابعاد باشد( فوقالعاده بدیع و در عین حال مناسب). اما کارآفرینی موفق احتمالاً حداقل نیاز به این شکلهای خلاقیت کارآفرینانه دارد. چند مثال از خلاقیت کارآفرینانه در شکله ای مختلف آن به برقراری چارچوبی بار تعریف آن کمک میکند: ۱) دو مهندس مکانیک بیکار یک سیستم اطلاعات مدیریت ابداع میکنند. نرمافزارهای آن را تهیه کرده و آن را آزمایش میکنند. کار خود را به یک گروه سرمایهٔ گذار ارایه میکنند، بدین امید که گروه مزبور آنها را برای تأسیس کسبوکاری که سیستم را بفروشد تأمین مالی نموده و در برقراری زیرساختهای لازم برای کسب وکار نقشی اساسی ایفا نماید. در این مثال، خلاقیت اصلی درخلق خود محصول، یعنی سیستم پایگاه دادههای مدیریت است. ظاهراً خلاقیت کمتری برای یافتن منابع لازم برای تأسیس سازمان وجود داشته است. باید توجه شود که از آنجاکه این مخترعان برای فروش سیستم جدید خود تلاش نکردهاند، و برای این کار از خود تلاش به خرج ندادهاند ولی از خود خلاقیت نشان دادهاند( تولید یک سیستم بازانتها) ولی کارآفرینی بروز نداده اند. ۲) یک شیمی دان که در اواخر دهه ۷۰میلادی در یک شرکت بزرگ و معتبر کار می کند در نظام سنتی پیشنهادات برای بررسی ایدههای جدید محصول وفرآیند نارساییهایی مییابد. وی وچند همکار در پیشنهادی اظهار داشتهاند که ا رؤسای بالادستی واکنشی بسیار سطحی دریافت میکنند. با تشویق برخی از این همکاران، شیمیدان مزبورنظام جدید برای آنکه به ایدهها از نظر ارزیابی دقت کافی مبذول گردد، تدبیر مینماید. این نظام شامل تهیه” شرح کوتاهی از ایده“ توسط مبتکر ایده (با کمک یک کارشناس ارشد) و” بررسی این شرح کوتاه از ایده“ توسط گروهی از کارشناسان داخلی شرکت که مبتکر پیشنهاد میکند، بود. مراحل بعدی این نظام مشتمل بر پرورش و حمایت هدایت شده از ایدههایی بود که ارزیابی مثبت دریافت میکنند. پس از گفتگو با چند مدیر ارشد داخل شرکت، برای این سیستم یک حامی مییابد. وی با ”دفتر نوآوری“ شرکت که متشکل از خود او و دو تسهیلکننده (ناظر خبره) پاره وقت است آغاز نمده، درعرض پنج سال آن را به یک ”شبکه نوآوری“که نمایندگیهایی درهشت شعبه جهانی شرکت داردگسترش میدهد. در این مدت، ایدههایی که به ”شبکه نوآوری“ راه یافتهاند به دوازده طرح جدید برای شرکت منجر میشوند. توجه کنید که این نوآوری در قالب یک شرکت جاافتاده به وقوع پیوسته است. خلاقیت کارآفرینانه به شکل پیادهسازی یک ایده بدیع که به وسیله مشتریانش – کارکنانی که پیشنهاداتی داشتند و مایل بودند آنها را پرورش دهند، و شرکت، که نهایتا از آن پیشنهادات پیاده شده بهره میبرد – مفید تشخیص داده شده بود، به نمایش درآمد. توجه کنید که در اینجا کارآفرینی شکل یک محصول جدید را به خود نگرفت، بلکه سیستم یا فرآیندی بود که خدمتی باارزش برای داخل شرکت ارایه مینمود. ۳) یک مدیر دارای تخصص در تکنولوژی برتر، یک سیستم عالم ریزکامپیوتر از یک مخترع خریداری میکند.وی سپس از ارتباطات شخصی، شبکهسازی ابتکاری، ومهارتهای معاملهگری برای ارایه حق لیسانس و سازندگان میکروکامپیوترها استفاه مینماید. در اینجا خلاقیت کارآفرینانه اساساً در تدبیر وپیادهسازی راهی برای ارسال این تکنولوژی جدید به یک بازارعمده اعمال شده است. ۴) یک تیم کوچک میانرشتهای در یک شرکت بزرگ سنتی محصولات مصرفی، قدری از وقت خود را در زمینه محصولاتی که در حیطه وظایف رسمی تیم نیست صرف کرده است. در جریان این کار” خارج از وظایف“ تیم مزبور ایدهای برای بهبود یک محصول حفاظت از پوست بدن تدبیر کرده است. آزمایشات فنی اولیه، تجزیه و تحلیل بازار، و آزمایش بر روی مشتریان را برای نشان دادن امکان سنجی و سودآوری بالقوه انجام داده است. ولی پرورش محصول تا وقتی که یک معاون شرکت در یک بخش دیگر را قانع نکنند که میتواد از طریق ”انتخاب“ محصول به یک مزیت رقابتی منحصر به فرد در بازار دست یابد و در صورت قانع شدن، منابع لازم برای پرورش محصول را در اختیار تیم قرار دهد، نمیتواند ادامه یابد. توجه کنید که همانطور که در مورد مثال دوم صادق بود، خلاقیت کارآفرینانه در قالب یک سازمان مستقر و دارای تداوم به وقوع میپیوندد واین امر نشان میدهد که کارآفرینی فقط مترادف با آغاز یک کسبوکار جدید نیست. در این مثال، به علت اینکه محصول فقط با کمی از محصولات موجود متفاوت است، و به علت آنکه سیستمهای تولید وتوزیع را به آسانی میتوان برپاکرد، خلاقیت کارآفرینی اساسا درخلاقیت تیم در یافتن منابع سازمان برای تأمین مالی ایده ظاهر شده است. ۵) گروهی متشکل از سه دبیر دبیرستان میخواهند یک بنیاد غیرانتفاعی برای تدریس مهارتهای کسب وکاری به جوانان تیزهوش مناطق محروم شهر تأسیس کنند. درتلاش برای جلب حمایت مالی و سایر حمایتها از کسبوکارهای محلی برای بنیاد، یک برنامه روابط عمومی تدوین کردند که بر ارزش تبلیغاتی مشارکت دراین بنیاد از طریق پیشرفتی که در نتیجه مشارکت جوانان در برنامههای بنیاد، در وضعیت محل به وجود میآید تاکید گذاشت. در اثر این تلاش معلمین موفق به کسب کل بودجه لازم برای سه سال اول فعالیت بنیاد و نیز جلب همکاری چند نفر از مدیران کسبوکارهایی که داوطلب کار به عنوان مربی پارهوقت در برنامه بودند، شدند. با آنکه این برنامه، یک بنگاه برای سودآوری نبود، خلاقیت کارآفرینانه در رفتار تعدادی ازموسسین، به ویژه تدوین مفهوم یک خدمت جدید وروش آنها برای جلب منابع مشاهده میشود. با بررسی این مثالها درباره اینکه چه چیز خلاقیت کارآفرینانه است ، میتوانیم همین روشن کنیم که چه چیز خلاقیت کارآفرینانه نیست. اول آنکه محدود به تأسیس یک کسب وکار جدید نیست زیرا میتوان آن را در کسبوکارهای جاافتاده نیز یافت. علاوه بر آن الزاماً درایجاد هر کسبوکار جدید نیز وجود ندارد. زیرا لازم است در مرحلهای از فرآیند ایجاد کسبوکار، درجه قابل توجهی از نوآوری وجود داشته باشد. به عنوان مثال، تاسیس یک فرانشیز از یک کسبوکار موجود، یا هر نوع عملیات استاندارد، بدون این که هیچ چیز به طور چشمگیری متفاوت باشد، خلاقیت کارآفرینانه محسوب نمیشود مگر آنکه ایدههایی که به نحو چشمگیری بدیعاند در جنبهای از جریان وارد شده باشد، مانند تامین سرمایه یا انتخاب مکان. خلاقیت کارآفرینانه در بسیاری از بهبود بخشیدنهای فزاینده درمحصول یا خدمت در درون نظامهای مستقر وجود نخواهد داشت، مگر آنکه نوعی ابداع قابل ملاحظه برای بسیج حمایت از ایده یا پیادهسازی مؤثرآن لازم باشد. همچنین،حتی وقتی کی ایده واقعا بدیع برای محصول یا خدمت وجود داشته باشد، ی وقتی یک بصیرت بدیع درباره فرصتهای بازار وجود داشته باشد، خلاقیت کارآفرینانه وجود نخواهد داشت مگر آنکه ایدهها برای خلق یک کسبوکار پیاده شود. ● تعریف جامع خلاقیت کارآفرینانه با این مثالها و تعریف ما از خلاقیت، نوآوری وکارآفرینی، میتوانیم تعریفی از خلاقیت کارآفرینانه پیشنهاد کنیم: ایجاد و پیادهسازی ایدههای بدیع ومناسب برای تأسیس یک کسبوکار جدید( یک کسبوکار جدید یا برنامه برای ارایه فراورده یا خدمت). ایدههای بدیع ومفید اولیه ممکن است مربوط باشد با: ۱) خود محصولات یا خدمات ۲) شناسایی بازاری برای محصولات یا خدمات ۳) راههای تولید یا عرضه محصولات یا خدمات، یا ۴) راههای فراهم سازی منابع برای تولید یا عرضه محصولات یا خدمات. توجه کنید که درحالی که تعریف خلاقیت کارآفرینانه بر ایدههای بدیع و مفید تأکید دارد (تعریف استانداردما از خلاقیت)، بخش ”کارآفرینانه“ نیاز به عمل دارد – پیادهسازی آن ایدهها یا نوآوریها. همچنین توجه شود که خلاقیت کارآفرینانه میتواند حتی وقتی محصول یا خدمت الزاماً بدیع نیست، یا وقتی یک محصول یا خدمت بدیع از منبعی دیگر کسب شده است، وجود داشته باشد. تنها شرط لازم آن است که راهحلهای بدیع ومناسب در مرحلهای از فرایند خلق و به بازار آوردن محصول یا خدمت مورد استفاده قرار گیرد. نویسنده: دکتر حسن قاسم زاده فهرست منابع: ۱-Schumpeter, J.A.(۱۹۳۴), The Theory of economic development, Cambridge , MA : Harward University Press ۲- Amabile (۱۹۹۶), Creativity in context, Boulder , CO : West view Press. ۳- دکتر ترزا آمابلی(۱۹۹۷)،کارآفرینی خلاق: انواع وشیوههای حمایت ازآن، ترجمه دکتر حسن قاسمزاده، فصلنامه پژوهش ومهندسی، بهار ۱۳۷۸. ۴- حسن قاسمزاده(۱۳۸۲)، خلاقیت بنیادی و انطباقپذیر وسیاستگذاری جهت ترویج نوآوری ، فصلنامه خلاقیت ونوآوری، بهار، شماره ۲ . منبع مقاله : فصلنامه خلاقیت و نوآوری شماره۳ منبع : خانه کارآفرینان ایران
|