دانش بومی


بومی سازی یکی از گفتمان هایی است که در عرصه پارادایم های جدید توسعه مطرح و مورد توجه زیادی قرار گرفته است. بومی سازی در ارتباط با برخورد جامعه با روند دگرگونی از سنتی به مدرن و نحوه برخورد یا تعامل جامعه درون مدار با جامعه بیرونی مفهوم پیدا می‌کند.
آنچه باعث برجسته شدن موضوع بومی سازی در سالهای اخیر شده است آشکار شدن این موضوع است که به ودیعه گرفتن روشها و تجارب دیگران بدون در نظر گرفتن تفاوتهای بین جوامع، فرهنگها و فضاها نمی تواند منجر به توسعه پایا و بادوامی در این جوامع شود.
علاوه بر بحث بومی سازی که در فرآیند توسعه جوامع از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، تجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیکها و روشهای سنتی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روشهایی هستند که امروزه معرف روشهای رسیدن به توسعه پایدار می باشند.


مفهوم دانش بومی[ویرایش]

تعاریف متعددی به وسیله صاحب نظران در مورد دانش بومی ارائه شده که هر کدام از زاویه ای بدان نگریسته اند و هریک بر ابعاد خاصی از دانش بومی تاکید کرده‌اند. به طور نمونه فرهنگ آکسفورد واژه دانش بومی را" خلق یا تولید شده به صورت طبیعی در یک سرزمین یا منطقه که مربوط و مختص به اهالی آن است" تعریف می‌کند . از نظر "کروما" دانش بومی "دانش محلی است که ازتأثیر متقابل بین مردم و محطیشان بر می خیزد. دانش بومی ویژگی های تمام فرهنگ ها ست و کلیه تجارب بشری چون تاریخ، زبان، سیاست، هنر ، اقتصاد، اداره امور مدنی و روان شناسی را در بر می گیرد و نمونه های فنی این دانش را در کشاورزی، طب، مدیریت منابع طبیعی، مهندسی و صیادی می توان مشاهده کرد."

ویژگی های دانش بومی[ویرایش]

دانش بومی حاصل تجربیات قرن‌ های دراز مدت زنگی انسان است که با این دانش سرو کار داشته اند و طی فرآیند آزمایش و خطا بدان دست پیدا کرده اند. دانش بومی از درون جامعه محلی تراوش کرده و با توجه به نیازهای آن جامعه شکل گرفته است و در طی زمان آنچه که با محیط بومی سازگاری نداشته حذف شده است . از ابن رو آنچه بر جای مانده است با محیط و فرهنگ حاکم سازگاری دارد. از دیگر ویژگی های دانش بومی پویایی است. از آنجا که این دانش با فرهنگ بومی سازگاری دارد، با تغییرات فرهنگی دانش بومی نیز دچار تغییر تحول شده و با فرهنگ سازگار شده است.
دانش رسمی دانشی است که دانشگاه‌ ها، موسسه های پژوهشی و شرکت های خصوصی توسعه یافته از آن استفاده می‌ کنند و این دانش مبتنی بر یک روش علمی - نظری است. ماهیت این دانش معلم محور است که سبب قطع ارتباط میان والدین و کودکان می شود به نحوی که والدین ، آموزش فرزندان را به مراکز رسمی واگذار کرده وهمین، مانع از آموزش تجربیات و دانش والدین به کودکانشان می شود. چمبرز دانش علمی یا رسمی را که با ثروت و قدرت و همچنین ویژگیهای حیثیتی متخصصان توسعه همراه است، عاملی می داند که موجب فراموش شدن و خوار و حقیر انگاشته شدن دانش مردم روستایی می شود.
اگرچه دانش بومی و نوین یا رسمی در بعضی جهات با هم تفاوتهایی دارند ولی این امر بدان معنا نیست که این دو دانش در مقابل هم بوده و در تضاد با یکدیگر باشند. برخی از ویژگی های این دو دانش به شرح زیر است:
۱-دانش رسمی جز نگر و دانش بومی کل نگر است. دانش رسمی دانشی است که حوزه تمرکز آن بر مطالعه اجزای طبیعت است، به طوری که پژوهشگران این دانش،هرجزء از طبیعت را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داده و به گونه ای تخصصی در مورد آن عمل می کنند. برعکس دانش بومی کل نگر بوده و طبیعت را به شکلی یکپارچه و در ارتباط با دیگر اجزای آن مورد بررسی قرار می دهد به طوری که این دانش در پی کشف رابطه بین اجزای طبیعت است.۲- دانش بومی راهی برای رسیدن به کشاورزی پایدار است ودانش رسمی فاقد این خصوصیت است . فلدمن و ولش معتقدند که دست یابی به کشاورزی پایدار و موفق منوط به بهره گیری از دانش بومی و توجه به دیدگاههای بدیل کشاورزان و روستاییان است. حال آنکه دانش رسمی یا همان دانش کارشناسان، تکنیسینها و محققان از نظر کیفی با دانش بومی تفاوت دارد و بدون بهره گیری از دانش بومی، دست یابی به کشاورزی پایدار توسط دانش رسمی ممکن نخواهد بود. ۳- دانش بومی از سوی دستگاه‌های دولتی بی‌اعتبار شناخته شده و دانش رسمی مورد حمایت نهادها و موسسات علمی است. دانش رسمی را دانشی گسترش یافته از طریق ارتباطات و آموزش و پرورش می دانند بنحوی که مورد حمایت جدی نهادها، مؤسسه های علمی و دستگاههای دولتی می باشد در صورتی که دانش بومی با وجود سازگاری با طبیعت و شرایط مختلف اقلیمی، اجتماعی و اقتصادی جامعه روستایی بی اعتبار قلمداد می شود. ۴- دانش بومی در دسترس بومیان و روستاییان منطقه است و دانش رسمی دور از دسترس آنهاست.
به اعتقاد بیشتر صاحب نظران توسعه، شرایط حاضر ایجاب می کند که در راستای مصالح توسعه پایدار، دانش بومی و دانش جدید بایکدیگر تلفیق شوند.


منابع[ویرایش]

- یوسفی، جلال(۱۳۸۳) دانش بومی، استفاده از بلوط در شهرستان ممسنی ، پایان نامة دورة کارشناسی ارشد در رشتة توسعه روستایی، دانشگاه تهران.
- ازکیا ، مصطفی و ایمانی، علی(۱۳۸۷)، توسعه پایدار روستایی، انتشارات اطلاعات، تهران.
- عمادی ، محمد حسین و امیری اردکانی، محمد(۱۳۸۳)، تلفیق دانش بومی و دانش رسمی، ضرورت دستیابی به توسعة پایدار کشاورزی- انتشارات روستا و توسعه، شماره۵۴.
- امیری اردکانی،محمد و شاه ولی، منصور(۱۳۸۲)، مبانی، مفاهیم و مطالعات دانش بومی کشاورزی، سلسله انتشارات روستا و توسعه، شماره۳۴.
-زارع ، حشمت و یعقوبی ، جعفر(۱۳۸۱)، نگرش به دانش بومی، مجله جهاد، سال نوزدهم شماره ۲۳۱-۲۳۰.



جعبه‌ابزار