ده زیار


روستای ده زیار و حکایت نیم قرن طبخ حلیم به عشق امام زمان (عج)
هزاران نفر در روستای ده زیار ، احیاء شب ولادت امام زمان (عج)را در کنار پخت حلیم امام زمان می گیرند تا خیل مشتاقان و ارادتمندان به حضرت در صبح ولادتش، صبحانه ای از جنس حلیم ده زیاری نوش جان کنند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از بوتیا ، خیلی وقت پیش است؛ خیلی سال پیش، پنجاه و سه، پنجاه و چهار سالی می شود، آقا سید مرتضی هنوز زنده بود، خدا بیامرزدش، دور هم جمع شده بودیم که برای جشن امام زمان (عج) چکار کنیم، یکدفعه یکی از بچه ها گفت: حلیم بپزیم و برای امام زمان (عج) در روستا پخش کنیم.
این گفته کربلایی حسین افضلی است که ارادتش به اهل بیت بویژه امام حسین (علیه السلام) آنقدر زیاد است که کافی است نام حسین (علیه السلام) را جلویش ببری، چشمانش که خیس اشک می شود بماند، با دست چنان به پیشانیش می زند و حسین، حسین می گوید که دیگر شهره اهالی روستا شده است.
پرسیدم: برای چه آرزوی ظهور امام زمان (عج) را داری؟ باز هم پشتش لرزید و در حالی که صدایش از هق هق گریه پر بود، گفت: برای اینکه بیاید و ریشه ظلم را بخشکاند،‌بیاید و انتقام حسین (علیه السلام) را بگیرد.
کربلایی حسین که همنام اربابش اباعبدالله (علیه السلام) است و تا حالا بیش از ۷۰ سال عمر از خدا گرفته، دستانش کمتر یاری هم زدن دیگ حلیم را به او می دهند.
وی با یادآوری خاطرات گذشته، گفت: خوب یادم هست آنوقت ها ۲ من، سه من‌ گندم و مقداری نخود بیشتر نمی خواست، روی هم رفته ۲۰، ۳۰ تومان می شد، تا ظهرم باید توی روستا می چرخیدیم تا تمام حلیم توزیع شود، ‌مثل الآن که نبود ۲۰ تا دیگ حلیم، می دونی اینجا چه خبر میشه، از همه جا می آیند.
راست می گوید اگر شب نیمه شعبان گذرت به سقاخانه و دارالشفاء حضرت ابوالفضل (علیه السلام) روستای ده زیار کرمان بیفتد، می بینی که هزاران نفر احیاء شب ولادت امام زمان (عج) را در کنار پخت حلیم امام زمان می گیرند تا خیل مشتاقان و ارادتمندان به حضرت در صبح ولادتش، صبحانه ای از جنس حلیم ده زیاری نوش جان کنند.
اینطرف تر جمعیت جوانی را دیدم که با ضربات تبر و پتک به جان کنده های درخت افتادند تا هیزم آتش حلیم را آماده کنند؛ حسن پوردرانی بهترین لحظات زندگی اش را شب نیمه شعبان می داند و می گوید: هر ضربه ای که بر روی این کنده ها می زنم نام امام زمان (عج) را تکرار می کنم و آرزویم این است که شاید چشمانم به جمال زیبایش روشن شود.
پرسیدم مشکلی در زندگی ات وجود دارد که آقا کمکت کند، گفت: هیچ مشکلی ندارم، فقط آرزویم است که آقا به اندازه قطره ای از دریا مرا دوست داشته باشد، اگر امام زمان (عج) بیاید دیگر مشکلی وجود ندارد که من از ایشان طلب حاجت داشته باشم و سختی ها و گرفتاری ها همه آسان می شود.
۲۵ سال است که برای خرد کردن کنده به جشن نیمه شعبان می آید، پرسیدم: الآن که دیگر نعمت گاز است، هیزم برای چه می خواهید؟ در جوابم سریع، گفت: نه! پخت حلیم با هیزم در مزه و طعم آن خیلی اثر دارد، حلیم را خوشمزه تر می کند، ‌بعد کمی مکث کرد و گفت: ما فقط برای خرد کردن کنده ها می آییم، چند سال است، دیگر رسم شده است، اگر هیزم نباشد ما چه کار کنیم، هر کسی دلش می خواهد برای امام زمانش کاری کند.
تازه فهمیدم که حسن آقا بیشتر از آنکه دلش برای مزه حلیم بسوزد، دندانش برای خرد کردن کنده های درخت درد می کند که اگر نباشد، برای امام زمان (عج) چه بکند.
جمعیت زیادی اطراف دیگ های حلیم را گرفته و برای هم زدن دیگ ها نذر دارند، همهمه زیادی اینجاست و این انتخاب فرد دیگری برای مصاحبه را مشکل می کند، صدای فریاد " ابوذر بیا، ابوذر بیا، این واجب تر است، صبح شد باید سر دیگ ها را ببندیم" مرا به خود جلب کرد، جلوتر رفتم، در حال بلند کردن ظرفی پر از حبوبات بود که برای ریختنش به داخل دیگ کمک می خواست.
از او پرسیدم: چند ساعت است که حلیم پزی شروع شده؟ گفت: از ساعت گذشته، سه روز است اینجا کار می کنیم، شروع کرد به توضیح دادن که: از سه روز پیش کار پاک کردن گندم ها و حبوبات شروع شده، از امروز صبح خیسشان کردیم،‌همین صبحی چند نفر گوسفند کشتند، کار زیاد است،‌زیاد.
پرسیدم این همه وسیله برای حلیم از کجا آمده؟ چگونه جمع آوری شده است؟ پاسخ داد: از یکماه مانده به نیمه شعبان، علم را روی صحن سقاخانه می گذارند و اعلام می کنند هر کس برای حلیم نیمه شعبان نذری دارد، بیاورد. همه این وسایل نذورات مردم است، یکی گوسفند می دهد، یکی گندم،‌ روغن، یکی نخود،‌ بعضی ها هیزم می آورند،‌ خلاصه هر چه که داخل این دیگ هاست همه را مردم کمک می کنند.
وقتی که از عباس افضلی که از سال ۶۵ در پخت حلیم برای امام زمان (عج) همکاری دارد،‌پرسیدم که در برابر این همه زحمت از آقا چه می خواهی؟ گفت: عاقبت به خیری، همین که خداوند بواسطه کار برای اهل بیت (ع) بچه های سالم به من داده است، ممنونشم،‌ هیچ چیز دیگری نمی خواهم.
اما حجت الاسلام شیخ محمد افضلی از روحانیون منطقه که دیدش هم بواسطه طلبه بودنش عالمانه است، می گوید: جشن ولادت، جشن با ارزشی است اما هدف اصلی این جشن غافل نماندن از یاد امام زمان (عج) است. بعضی وقت ها آنقدر سرگرم برگزاری مراسم می شویم که یاد خدا و امام زمان (عج) را فراموش می کنیم.
آقا شیخ محمد که محبوبیت خوبی در بین جوانان روستا دارد، سخنانش انسان را به عمق ماجرا می برد و می گوید: منتظر واقعی در این جشن باید غصه داار باشد، غصه دار از اینکه چرا عید دیگری رسید امام زمان (عج) ظهور نکرد.
حجت الاسلام افضلی فرازی از دعای ندبه خواند و با حالتی غیر قابل توصیف گفت: دروغ می گوئیم : " سخت است بر من که شما را نمی بینم" " عزیز علی ان اری الخلق و لا تری "
ادامه داد: اگر یکی از خانواده ما در سفر باشد، چکار می کنیم؟ هر دم زنگ می زنیم و از احوالش جویا می شویم، اگر در حال برگشتن از سفر باشد،‌نگرانیم که چرا نرسید، در راه اتفاقی افتاده است، حالا آیا نسبت به امام رمان (عج) و ظهورش اینگونه هستیم؟
نزدیک سحر است، کم کم آتش را کم می کنند تا بشود حلیم را در ظرف های کوچک ریخت، بیرون آشپزخانه صف طولانی از مردم تشکیل شده استکه برای گرفتن حلیم نذری امام زمان (عج) به ده زیار آمدند.
حالا دیگر حکایت ۵۳ ، ۵۴ ساله حلیم سقاخانه ابوالفضل (علیه السلام) ده زیار کرمان،‌ آنقدر زبانزد است که از همه جای استان برای گرفتنش به آنجا بیایند.
اما در واقع حکایت چیز دیگری است که نه تنها مردم ده زیار که از یکماه به نیمه شعبان، برای پخت حلیم آماده می شوند، بلکه و این عشق و علاقه به امام عصر (عج) است که ساعاتی را در نیمه شب برای گرفتن حلیم در صف بگذرانی.
عشق و علاقه ای که تنها امام زمان (عج) از آن آگاه است ، همان امامی که در دعای ندبه همین صبح جمعه خواندیمش که: " متی ترانا و نراک"



جعبه‌ابزار