دوران بزرگ مالکی جامعه روستایی ایران


ساختار اجتماعی جامعه روستایی ایران طی ۵۰ سال اخیر دستخوش تغییرات و دگرگون‌های زیادی قرار گرفته است. این تغییرات در سطحهای مختلف جامعه روستایی ، الگوهای فرهنگی ، شیوه‌های زندگی مردمان روستایی در زمینه‌های مختلف مشاهده می‌شود. در دوران بزرگ مالکی جامعه روستایی ایران بطور کلی از دو طبقه اجتماعی مالک (ارباب) و دهقان (رعیت) تشکیل می‌شد. مالک(ارباب) طبقه مسلط جامعه بود و در راس هرم قدرت ده جای داشت و رعیت تحت سلطه و در قاعده هرم قدرت قرار می‌گرفت.
از نظر نوع بزگ مالکی در ایران قبل از اصلاحات ارضی به چهار نوع زیر می‌توان اشاره کرد


مالکیت دولتی[ویرایش]

بخشی از آبادی‌های ایران تحت عنوان خالصه به دولت تعلق داشت و دولت مانند مالکان خصوصی برده حاکم بود. املاک دولتی بوسیله اداره خالصجات وابسته به وزارت دارایی - به افراد اجاره داده می‌شد و در آمد حاصله به صندوق دولت می‌رفت. با اجرای قوانین ارضی در ایران قسمت زیادی از اراضی دولتی میان دهقانان صاحب نسق زراعی تقسیم شد.

مالکیت سلطنتی[ویرایش]

قسمتی از روستاهای آباد ایران بویژه روستاهای مناطق برنج خیزتحت عنوان املاک سلطنتی به دربار تعلق داشت و بوسیله اداره املاک سلطنتی اداره می‌شد و درآمد آن به دربار اختصاص می‌کرد. در جریان اجرای قوانین اراضی در ایران ، دربار بخشی از این املاک را به دهقانان صاحب نسق زراعی واگذار کرد.

مالکیت وقفی[ویرایش]

مالکیت وقفی زیر نظر اداره اوقاف قرار داشت که درآمد آن به منظور اداره و نگهداری مساجد ، مدارس ، حوزه‌های علمیه، مکانهای متبرکه و آرامگاه ائمه و موسسات خیریه نظیر درمانگاه‌ها و بیمارستانها مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این گونه وقف ، عام گفته می‌شود. گونه دیگر وقف خاص است که بنابر مصلحت و بطور عمده برای جلوگیری از فروش و انتقال ملک در آینده ، از طرف مالکین انجام می‌گرفت و در واقع تضمینی برای وراث به شمار می‌رود. در وقف خاص معمولا واقف املاک و اموال خود را به نام فرزندان یا خویشاوندان دیگر وقف می‌کند.

مالکیت بزرگ اربابی[ویرایش]

مالکین بزرگ براساس برآورد وزارت کشاورزی ایران بین ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر بوده‌اند که حدود ۵۷ درصد یعنی بیش از نیمی‌از دهات ایران را در تملک داشتند و از میان آنها ۱۵هزار ده به مالکینی تعلق داشت که بیش از ۵ ده را مالک بوده‌اند.

بزرگ مالکان از لحاظ چگونگی وضعیت اقامت[ویرایش]

گروه اول مالکینی بودند که در شهرهای بزرگ ، مراکز استانها ، پایتخت و یا حتی در خارج از ایران اقامت داشتند و دهات تحت مالکیت آنها به وسیله مباشران و نمایندگان آنها اداره می‌شد و ممکن بود بخشی از املاک وسیع خود را به اجاه واگذار کنند که در این صورت اجاره کنندگان به منزله مالک ده محسوب می‌شدند.
گروه دوم مالکانی بودند که در ده اقامت داشتند و شخصا به املاک خود رسیدگی می‌کردند. وجود خانه‌های اربابی ، باغهای اربابی درپاره‌ای از روستاهای ایران که هنوز آثاری از آنها برجای است مبین این واقعیت می‌باشد و نشان می‌دهد که مالکان دست کم بخشی از سال را در ده می‌گذراندند و اداره املاک مزروعی خود را برعهده داشتند.
گروه سوم مالکانی بودند که در ده سکونت نداشته‌اند ولی معمولا به هنگام برداشت محصول ، برای دریافت بهره مالکانه به ده می‌آمدند و در تولیدات زراعی کم و بیش نظارت داشتند.

مالکیت دهقانی[ویرایش]
(خرده مالکی)
در روستاهای ایران معمولا از گذشته‌های دور در کنار مالکیت بزرگ اربابی نوعی مالکیت کوچک دهقانی یا خرده مالکی وجود داشت. خرده مالکان زمین زراعی کمی‌ در اختیار داشتند ولی میزان آن در مناطق مختلف ایران فرق می‌کرد و از ۴ - ۳ هکتار تا حدود صدهکتار در نوسان بود.
رعیت در نظام بزرگ مالکی از لحاظ چگونگی پایگاه اجتماعی به دو قشر متمایز تقسیم می‌شود

زارعان صاحب نسق[ویرایش]

وسیعترین قشر اجتماعی جامعه روستایی ایران قبل از اصلاحات ارضی زارعان صاحب نسق زراعی بودند. نسق در لغت به معنی رسم ، روش ، نظم و ترتیب ، یعنی نظم و ترتیبی که براساس آن روستایی به کشت و زرع اشتغال داشت و ازبابت استفاده از زمین بنابر عرف و قانون شفاهی محل سهمی ‌از محصول را به مالک می‌پرداخت که این امر بر حسب در اختیار داشتن یک یا چند عامل از عوامل پنجگانه زراعی و در مناطق مختلف متفاوت بوده است. بنابر نسق زراعی حق کشت و بهره برداری از مقدار معینی از زمین زراعی ، براساس عرف محل در نسق زارعی بود که به کشت و زرع اشتغال داشت و این حق کشت برای او محفوظ بود و بعد از او به فرزندانش به ارث می‌رسید.
زارعان صاحب نسق بر اساس مزارعه و پرداخت قسمتی از محصول به عنوان بهره مالکانه و یا پرداخت اجاره مقطوع در زمین ارباب زراعت می‌کردند. رعیتها فقط نیروی کار انسانی را تامین می‌کردند و از لحاظ پایگاه اجتماعی در سطح پایین‌تری قرار داشتند. در برخی از مناطق روستایی گاوبندها ، گاو و بذر را در اختیار زارعان صاحب نسق زراعی قرار می‌دادند و خود عملا در فعالیت زراعی نقشی نداشتند و تنها از بابت گاو و بذر خود سهم می‌بردند. با وجود این برخی از زارعان صاحب نسق زراعی دهقانان مرفه ده بودند که از گاو در کار زراعی استفاده می‌کردن و در نتیجه سهم بیشتری از محصول را به دست می‌آوردند.

خوش نشینان روستایی[ویرایش]
(دهقانان بی نسق)
خوش نشین به گروهی از جمعیت روستانشین اطلاق می‌شود که نسق زراعی نداشته باشند و از طریق اشتغال به فعالیتهای گوناگونی نظیر چوپانی ، دشتبانی ، بنایی ، نجاری ، بقالی ، معامله گری ، دستفروشی و کارگری تامین معاش کنند. خوش نشینان روستایی دهقانانی هستند که در روستا سکونت دارند ولی فاقد زمین زراعی‌اند، در مناطقی که آب در زراعت دارای اهمیت حیاتی است، خوش نشینان روستایی ممکن است از زمین دیم که در اطراف آبادی به مقدار زیادی وجود دارد، کشت و زرع کنند ولی زمین آبی ندارند یعنی فاقد حق آب‌اند.
بنابراین در این مناطق تعریف خوش نشین تغییر می‌کند و به گروهی از جمعیت ده اطلاق می‌شود که در ده ساکن اند ولی حق آب ندارند و می‌توانند زراعت دیم داشته باشند. در مناطق روستایی سبزوار ، اراضی وسیعی در اطراف دهکده‌ها وجود دارد که به صورت دیم به کشت هندوانه اختصاص دارد، خوش نشینان روستایی هم حق دارند در این اراضی که مشاء است و به کل آبادی تعلق دارد و همه اهالی می‌توانند از آن بهره برداری کنند.

پيوندها[ویرایش]

دانشنامه رشد    



جعبه‌ابزار