روابط خانوادگی در روستاهای ایران


روابط خانوادگی در روستاهای ایران


نگاه اجمالی[ویرایش]

خانواده در روستایی ایران از نوع دو تباری است. فرزندان هم از طرف پدر و خویشاوندان پدری و هم از طرف مادر و خویشاوندان مادری نسب دارند. با وجود این مطالعاتی که در زمینه روابط میان خویشاوندان در خانواده‌های روستایی به عمل آمده است، نشان می‌دهد که گرایش‌های افراد خانواده بیشتر در جهت تبار پدری است. به استثنای برخی موارد فرزندان نسبت به خویشاوندان پدری احساس نزدیکی بیشتری می‌کنند. وجود تعداد بیشتری از خویشاوندان پدری در خانواده‌های (زن و شوهری با اضافات) که خود بازمانده خانواده پدری قدیم است، از نشانه‌های بارز این گرایش هاست.
به علاوه به علت وجود خویشاوندان پدری در خانواده و تماس بیشتر ، فرزندان تحت تاثیر الگوهای تربیتی و فرهنگی آنها قرار می‌گیرند و نسبت به آنان احساس نزدیکی بیشتری می‌کنند. روابط متقابل میان زن و مرد در خانواده سنتی روستایی ایران بطور عمده بر اساس سلطه و فرمانروایی مرد ، اطاعت و فرمانبرداری زن استوار است. مرد دارای قدرت اقتصادی است و نان آور خانواده به شمار می‌رود، وظیفه دارد معاش اعضای خانواده را تامین کند و در برابر آن احساس مسئولیت می‌کند، بار خانواده بردوش اوست، فرهنگ جامعه روستایی تحت تاثیر اقتصاد خانگی قرار دارد و این ساختار اقتصادی برتری و تسلط مرد را بر زن تائید می‌کنند.

انواع مختلف روابط خویشاوندی[ویرایش]

روابط متقابل فرد-پدربزرگ و مادربزرگ
ازنظر پدربزرگ نوه پسری فرزند خود اوست و نوه دختری فرزند دیگران است. با وجود این ، رابطه‌اش با نوه دختری محبت آمیز است، در حالی که با نوه پسری رابطه‌ای به نسبت آمرانه دارد. در واقع همان رفتاری که با پسر و دختر خود دارد، با اندکی تفاوت و تعدیل نسبت به فرزندان آنها نیز اعمال می‌کند. نوه‌ها هم نسبت به پدر بزرگ رفتاری احترام آمیز دارند که برای نوه پسری گاه با ترس آمیخته است. مادر بزرگ نسبت به نوه‌های پسری‌اش علاقه و توجه بیشتری دارد و نفوذش در آنها بیشتر است و در موقع سالخوردگی و فرسودگی نسبت به همه نوه‌ها چه دختری و چه پسری محبت می‌ورزد.
روابط متقابل فرد-عمو و عمه
رفتار عمو با برادرزاده بیشتر جنبه آمرانه دارد و رابطه متقابل میان آنها مبتنی بر تسلط عمو و اطاعت برادرزاده است و به تدریج این روابط با نوعی محبت احترام آمیز توام می‌شود. از این جهت عمو نفوذ و تسلط خود را بر برادرزاده‌اش در بزرگی تقریبا حفظ می‌کند. روابط عمه‌ها و برادرزاده‌ها بسیار نزدیک است و این روابط نزدیک حتی در نسلهای بعد هم ادامه دارد و نوه‌های برادری راهم شامل می‌شود.
روابط متقابل فرد - دایی و خاله
میان دایی و خواهرزاده رابطه محبت آمیز برقرار است و این روابط در کودکی عمیق‌تر می‌نماید، دایی در کودکی خواهرزاده‌اش را مورد نوازش قرار می‌دهد. به همین جهت خواهرزاده در بزرگی کمتر تحت نفوذ دایی قرار دارد و از آنجا که احترام به بزرگتران یکی از ارزش‌های اجتماعی جامعه به شمار می‌رود، و اطاعت از بزرگتران نیز نوعی احترام است، می‌توان گفت که رفتار خواهرزاده در بزرگی نسبت به دایی که تقریبا به صورت عدم اطاعت جلوه می‌کند، در جامعه جنبه بی‌احترامی ‌دارد و امری ناپسند به شمار می‌رود. در این مورد گفته می‌شود که خواهرزاده تکلیف و وظیفه خود را نسبت به دایی انجام نمی‌دهد. خاله‌ها نسبت به خواهرزاده‌ها گرایش زیادی ندارند و روابط میان آنها سست است و در نسلهای بعدی به تدریج سست‌تر می‌شود.
روابط متقابل داماد - پدر زن و مادر زن
رابطه داماد با پدرزن احترام آمیز است، پدرزن هر چند نسبت به داماد خود باطنا محبت دارد اما کمتر آنرا ابراز می‌دارد و رفتار او با داماد به گونه‌ای است که داماد ازاو به اصطلاح حساب می‌برد و برایش احترام خاصی قایل است. اگر داماد پیش پدرزنش ، فرزندش را درآغوش بکشد و نوازش کند به امری نابهنجار دست زده و حرمت پدر زن را نگاه نداشته است. در مقابل رابطه داماد و مادر زن بسیار نزدیک ، صمیمانه و عاطفی است و گاه با هم گفتگوهای آمیخته به شوخی و طنز دارند.
روابط متقابل عروس - پدر شوهر و مادر شوهر
پدر شوهر به عروس دلبستگی و گرایش زیادی دارد و رفتارش با او پدرانه است. عروس هم به پدر شوهر احترام می‌گذارد و علاقه خاصی به او دارد. در مقابل رابطه متقابل میان عروس و مادر شوهر گسسته است و گاه اتفاق می‌افتد که براثر بگومگوها و ناسازگاریها میان عروس و مادرشوهر خانواده گسترده تجزیه می‌شود، پسر خانواده با زن و فرزند ازخانواده پدری جدا می‌شوند، خانواده هسته‌ای مجزایی را تشکیل می‌دهند و یا اینکه مادر از پسر جدا می‌شود و در مکان دیگری به سر می‌برد.
روابط متقابل داماد - برادر زن و خواهرزن
روابط داماد با برادر زن گرم و صمیمانه است و نسبت به هم محبت دارند، بطوری که گاه خود را برادر همدیگر خطاب می‌کنند. رابطه داما با خواهرزن به نسبت گسسته وسست استو شاید همین امرموجب می‌شود که میان شوهران دو خواهر یا باجناق‌ها رابطه نزدیکی وجود ندارد. باجناق‌ها اغلب نسبت به هم رابطه‌ای سرد دارند از حال همدیگر بی‌خبرند. به نظر می‌رسد که ضرب المثل معروف هفت باجناق را در باغ شغال خورد، از حال هم خبردار نشدند، نشانگر این پدیده اجتماعی است.
در این جامعه ارتباط و وابستگی میان برادران پشت و خواهران پشت یعنی برادران یا خواهران پدری که از یک پدر و مادر هستند، از برادران یا خواهران شیری یا شکمی ‌که از یک مادر و دو پدر باشند، بیشتر است. بنابر آنچه که در زمینه روابط و مناسبات میان خویشاوندان آمده است چنین استنباط می‌توان کرد که خانواده روستایی هر چند ظاهرا تبارش از دو جهت پدر و مادری است، لیکن تبار و خط پدری اهمیت زیادتری دارد و گرایش فرد بیشتر در جهت تبار و خویشاوندان پدری است.

منبع[ویرایش]

دانشنامه رشد



جعبه‌ابزار