روحیه جهادی


گذري بر روحيه جهادي از ابتداي انقلاب تا كنون [۱]


مقدمه[ویرایش]

در اين مقاله با عنايت به اينكه «روحيه و تفكر جهادي» به عنوان شاه كليدي ترين راهبرد و سياست دين مبين اسلام مي باشد، به بررسي فراز و نشيب هاي سازماني و اداري به وجود آمده بر اين تفكر در ايران از ابتداي انقلاب تا كنون مي پردازد. در اين راستا لازم است مروري بر تفكر و روحيه جهادي در بيانات بزرگ جهادگران انقلاب بپردازيم:
- «آن جايي كه حركت و روح جهادي وجود دارد انسان در ايمان آرمان و خدمت به ديگران حل مي شود و خود را فراموش مي كند.» (۲)
- «وقتي انسان براي اعلاي كلمة حق، اعلاي كلمة اسلام، عزت بخشيدن به امت اسلامي و ملت مؤمن و مسلمان ايران تلاش مي كند، اين جهاد ميشود، جهاد فيسبيلاللَّه.» (۳)
- «با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبيعي كافي نيست؛ بايد در اين ميدان، حركت جهشي و مجاهدانه داشته باشيم.» (۴)
- «روحية جهادي داشته باشيم؛ يعني كار را براي خدا، با جديت و به صورت خستگيناپذير انجام دهيم - نه فقط به عنوان اسقاط تكليف - بلاشك اين حركت پيش خواهد رفت.» (۵)
گزاره هاي اصلي شكل دهنده تفكر جهادي در صورت مصاحبه با جهادگران نيز به دست خواهد آمد كه عمده ترين گزاره هاي شكل دهنده انديشه آنان عبارتند از:
• جهاد وظيفه اي غير قابل اجتناب است كه گاهي صورت عيني و گاهي صورت كفايي به خود مي گيرد.
•جهاد "جان دادن" نيست بلكه "جان كندن" است.
• مهمترين جزء تفكر جهادي مبتني بر جلوه هاي دروني آن است كه عرفا آن را جهاد اكبر در مبارزه با نفس مي دانند(صحيفه امام، جلد ۲۱، ص ۲۰۵).
• يكي از مهمترين جلوه هاي جهاد بيروني، مجاهدت در راه خداست كه در صريحترين شكل در جهاد دفاعي در جبهه جنگ متجلي مي گردد.
• پس از جهاد در جبهه جنگ، جهاد براي رفع استضعاف و فقر از ارزشمندترين فعاليت هاي هر انسان است.
• مرتبه جهادگران و مجاهدان به تقواي آن ها بستگي دارد و هيچ يك بر ديگري برتري ندارند. در ابتدا جهادگران قديم همه شبيه هم بودند، ولي سيستم جديد همه چيز را رها كرد و به تحصيلات بها داد!
• ارزش افزوده حاصل از فعاليت جهاد، هديه¬اي است از جهادگران به كل جامعه.
• جهادگران قديم قبلا به اندازه توان كار مي كردند و به اندازه نياز حقوق مي گرفتند، ولي اكنون بايد به اندازه اي كه ديگران تشخيص مي دهند كار كنند و به اندازه اي كه آنان تعيين مي كنند حقوق بگيرند.
• جهادگران قديم هنگامي كه شب ها در تهران قدم مي زدند، مي ديدند كه غذاي اسراف شده كه در يك سطل آشغال مردم شمال تهران ريخته شده، به حدي است كه در صورت اسراف نشدن مي توانست به راحتي يك خانواده روستايي جنوب كشور را سير نمايد. بغض در گلويشان مي تركيد!
• يك جهادگر به فكر خشكاندن ريشه مشكلات است؛ نه به فكر تعامل با مشكلات... .
• يك مبارز به فكر حذف كامل موانع است؛ نه به فكر دور زدن و رفع مقطعي آن... .
• يك مجاهد به فكر تحول، آباداني و شكوفايي است؛ نه به فكر كاري سطحي و كليشه اي... .
• يك فرد انقلابي به فكر ياد دادن ماهيگيري است؛ نه به فكر تحويل ماهي درب منزل... .
• جهاد اصلي براي اصلاح طلبي است؛ نه براي مصلحت طلبي و محافظه كاري... .
• جهاد اصلي براي برپايي عدالت است؛ نه براي تحميل حقارت... .
بنابراين هدف عاليِ يك مبارز و مجاهد واقعي، جهاد براي خشكاندن ريشه¬هاي مشكلات مادي و معنوي، بدور از محافظه كاريها و مصلحت طلبي هاست و به كارهاي ظاهري و مقطعي اكتفا نمي كند.

نخستين جهادگران انقلاب[ویرایش]

ايده ابتدايي تشكيل نهادي دانشجويي براي اداره مناطق بحراني محروم و دورافتاده از جمله كردستان، سيستان و بلوچستان، گنبد و تركمن صحرا، مسجد سليمان و خوزستان و چهارمحال و بختياري و هدايت امور سياسي و فرهنگي و فعاليت هاي انقلابي و مردمي اين مناطق با استفاده از امكانات ارتش توسط برخي از دانشجويان و اساتيد دانشگاه هاي مختلف مطرح گشت.
اولين گروه اعزامي از گروه¬هاي زير بودند كه تا تاريخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ اعزام شدند و به مدت سه ماه در اين مناطق فعاليت كردند.
- گروه اعزامي پلي تكنيك به سرپرستي محسن ميردامادي و علي اكبر مهر فرد به كردستان.
- گروه اعزامي دانشگاه صنعتي آريامهر به سرپرستي حسين شوريده و ابراهيم اصغرزاده به گنبد و تركمن صحرا.
- گروه اعزامي دانشگاه صنعتي اصفهان به سرپرستي محمود حجتي به شهركرد.
- گروه اعزامي دانشگاه تهران به سرپرستي مرحوم جواد خياباني (احتمالاً) به سيستان و بلوچستان.
پس از اعزام اين گروه ها لزوم ايجاد نهضت جهاد سازندگي با مشاركت دانشجويان در كشور احساس شد اين طرح در ارديبهشت ۵۸ در دانشگاه هاي ايران مورد نظرخواهي قرار گرفت كه با موافقت دانشجويان روبرو شد، بنابراين طرح تشكيل نهضت مدون شد و توسط شهيد بهشتي به استحضار رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) رسيد. ايشان مهلتي يك ماه را براي تشكيل اين نهضت در نظر گرفت و در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ چهار ماه بعد از انقلاب اسلامي فرمان تشكيل جهاد سازندگي را صادر كرد. در ابتدا شهيد بهشتي به عنوان نماينده شوراي انقلاب فرهنگي در جهاد سازندگي تعيين و سپس حجت الاسلام ناطق نوري به عنوان نماينده امام خميني(ره) و آقاي محمدحسين بني اسدي به عنوان نماينده نخست وزير و آقايان رضا افشار، عباس احمد آخوندي و مجتبي آلادپوش به عنوان اولين شوراي مركزي جهاد سازندگي تعيين و كار خود را آغاز نمودند. فراز و نشيبهاي جهاد سازندگي يكي از موفق ترين وزارتخانه هاي اقتصادي كشورمان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وزارت جهاد سازندگي محسوب مي شد.
نمونه اي عيني از الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت، وزارتخانه اي كه ساختار اوليه و اساس نامه اش چهار ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي با فرمان حضرت امام(ره) در ۲۷ خرداد ماه ۱۳۵۸ تصويب و بنيان نهاده شد. واقعيت آن است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ضرورت تشكيل و پي ريزي نهادي مستقل براي زدودن آثار ستم شاهي از چهره ي روستاها و مناطق محروم كشور به صورت يك خواست عمومي مطرح شد. اين ضرورت از آن جا ناشي مي شد كه تشكيلات اداري و دواير دولتي كه در رژيم پهلوي بناشده بود، بر اساس توسعه ي نظام شهري پايه ريزي گرديده بود و اصولاً در الگوي توسعه ي اقتصادي رژيم شاه، تشكيلات و سازماني براي رفع نيازهاي روستاييان كه تأمين كننده ي امنيت غذايي كشور و به ويژه توليد كنندگان فرآورده هاي زراعي و دامي بودند، پيش بيني نشده بود. با پيروزي انقلاب اسلامي، ضرورت بازسازي روستاها و احياي كشاورزي به عنوان نخستين گام در دست يابي به آرمان و اهداف انقلاب مطرح و منجر به تأسيس نهادي مستقل و مردميتحت عنوان «جهاد سازندگي» شد. امام(ره) در اين فرمان، بر نكاتي قابل تأمل تأكيد كردند: «... اين ديوار شيطاني بزرگ كه شكست، پشت اين ديوار خرابي هاي زيادي هست و ناچاريم كه براي سازندگي، به ملت متوجه بشويم.
براي اين كه خرابي هايي را كه در طول مدت حكومت جائر پهلوي در مملكت ما حاصل شده است ترميم كنيم و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگي مهيا بودن خود را اعلام كردند. دانش جوهاي عزيز، متخصصين، مهندسين و بازاريان،كشاورزان همه ي قشرهاي ملت داوطلب اند كه ايراني كه به طور مخروبه به دست ما آمده، بسازند. از اين جهت بايد ما اين جهاد را به سازندگي موسوم كنيم»( صحيفه امام، ج ۸، ص ۱۸۱). امام(ره) حتي ثواب اين جهاد را بالاتر از زيارت مكه و مدينه دانستند و گفتند: «من از اشخاصي كه براي زيارت هايي مثل زيارت مكه ي معظمه و مدينه ي منوره مي خواهند به طور استحباب بروند، از آن ها مي خواهم و تقاضا مي كنم كه شما كه براي ثواب مي خواهيد به مكه مشرف بشويد و يا مي خواهيد به مدينه ي منوره و يا به عتبات عاليات مشرف بشويد، امروز ثوابي بالاتر از اين نيست كه به برادران خودتان كمك كنيد و اين سازندگي را همه با هم شروع كنيم كه ايران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجاتيابند». بدين ترتيب بود كه جهاد سازندگي به صورت يك نهاد مردمي با فرمان امام خميني در تابستان ۱۳۵۸ تشكيل گرديد و از همان آغاز توانست خيل عظيم نيروهاي دلسوز و جوان و نيز متخصصين متعهد را در رشته هاي گوناگون براي احيا و نوسازي روستاها به سوي خود جلب نمايد.
در ۲۷ شهريور ۱۳۵۸، اساسنامه جهاد به تصويب هيئت وزيران رسيد.
طبق اساسنامه ،هدف از تشكيلِ جهاد سازندگي ، بسيج امكانات و استعدادهاي مردم و دولت براي همكاري در امور تهيه و اجراي سريع طرحهاي سازندگي باتوجه و تأكيد بر نيازهاي روستاها و نقاط دورافتاده مملكت اعلام گرديد (ايران . قوانين و احكام ، ص ۱).
زمينه فعاليت جهاد سازندگي در سالهاي نخست آن ، به عمران ، خدمات رساني و آموزشهاي فني منحصر بود، ولي بنا به ضرورت و مقتضيات جامعه ، مسئوليتهاي جهاد، دائماً در حال تغيير و تحول بود و رسيدگي به اموري چون امور فرهنگي ، بهداشت و اشتغال را نيز برعهده گرفت (ميرزايي ، ص ۱۱۴).

جهاد سازندگي و دفاع مقدس[ویرایش]

جهاد سازندگي با شروع جنگ تحميلي نقش مؤثر و چشمگيري در زمينه فعاليتهاي فني و مهندسي در جبهه ها ايفا كرد. شايد بتوان بخش بزرگي از پيروزيهاي رزمندگان اسلام در عمليات گوناگون جنگ را ناشي از ايثار و فداكاري جهادگران دانست.
انتخاب واژه «سنگرسازان بي سنگر» از سوي امام(ره) بيانگر عمق فداكاري و اخلاف جوانان جهادي بود كه در زير باران گلوله و ديد مستقيم دشمن به احداث خاكريز و پل و سنگر و استحكامات مي پرداختند. عبور نيروهاي ايران از روزدخانه مرزي اروند و غافلگيري نيروهاي عراقي در عمليات والفجر ۸ (فتح فاو ـ سال ۱۳۶۵) از شاخص ترين عمليات مهندسي رزمي جهاد محسوب مي شود كه با حيرت جهانيان روبرو شد و نقش برجسته جهاد سازندگي در جنگ را نشان داد.
جنگ عراق با ايران ، زمينه هاي فعاليتهاي جهاد را متحول كرد و بر مقدار آن افزود.
وظايف محول به جهاد سازندگي ، در طول جنگ ،
پشتيباني امور مهندسي جبهه و بازسازي و نوسازي مناطق جنگ زده بود. (ايرواني ، ص ۲۲۵).
جهاد سازندگي تا ۱۳۶۲ نهادي دولتي محسوب نمي شد، اما انجام كارهاي زيربنايي و توليدي ، اهتمام به مشاركت در سياست گذاريهاي كشور و مهم تر از همه تلاشهاي بي وقفه آن سبب شد تا به وزارتخانه تبديل شود. بدين منظور، مجلس شوراي اسلامي در آذر ۱۳۶۲ لايحه تشكيل وزارت جهاد سازندگي را تصويب كرد (ايرواني ، ص ۱۹۵؛ ايران . قوانين و احكام ، ص ۸).
وزارت جهاد سازندگي از ۱۳۶۳ ش عهده دار وظايف جديدي شد. پس از پايان جنگ ، جهاد سازندگي به بازسازي مناطق جنگ زده پرداخت (وزارت جهاد سازندگي ، ۱۳۷۲ ، ص۸۰).

دستاوردهاي جهاد سازندگي در دوران فعاليتش[ویرایش]

دستيابي به خودكفايي و بي نيازي از واردات در بخش دام و طيور؛
بهره گيري از روشهاي مناسب صيد در بخش شيلات ؛
پرورش و توليد سالانه هزاران تُن ميگو و ماهيان سردابي و گرمابي ؛ اجراي بيش از دو هزار طرح راه سازي ، ساخت مدرسه ، جايگاه سوخت ، چاه كشاورزي و برق رساني و احداث جايگاههاي توزيع سوخت در بخش عشاير؛ اجراي طرح ساماندهي خروج دام از جنگل ، مديريت و احيا و غني سازي جنگلهاي ديگر كشور، اجراي طرح ملي تعاون دام و مرتع ، توسعه فضاي سبز و جنگل كاري و ايجاد كمربندهاي سبز حفاظتي در بخش منابع طبيعي (همان ، ص ۸۴ ـ ۸۸). جهاد سازندگي به منظور برقراري پيوند بين فعاليتهاي اجرايي با مراكز تحقيقاتي ، اقداماتي كرد؛ از جمله راه اندازي شش مؤسسه تحقيقاتي مادر شامل رازي (فعال در زمينه توليد واكسنهاي پزشكي و دامپزشكي )، جنگل و مرتع ، دامپروري ، شيلات ، آبخيزداري و مهندسي ، مركز اطلاع رساني و خدمات علمي جهاد سازندگي به عنوان نخستين مركز اطلاع رساني علمي كشور (تأسيس ۱۳۷۲)، مؤسسه آموزش عالي علمي ـ كاربردي جهاد سازندگي (همان، ص ۸۹). كمك به مناطق محروم كشورهاي مسلمان نيز از اهداف جهاد سازندگي بود. جهاد سازندگي با تأسيس دفاتري در كشورهاي تانزانيا، سيرالئون ، غنا و لبنان به اجراي طرحهايي چون كشت آبي و ديم ، تهيه و توزيع ادوات صيادي ، آموزش روستاييان و كشاورزان ، ارائه خدمات و احداث مراكز درماني در اين كشورها پرداخته است (همان، ص ۷۷ـ ۷۸).

جهاد سازندگي پس از جنگ[ویرایش]

واقعيت آن است كه پس از پذيرش قطع نامه و پايان جنگ تحميلي عراق برضد ايران، به يك باره جريان‌هاي اقتصادي فعال شدند و جريان‌هاي فرهنگي در انزوايي مظلومانه قرار گرفتند و پس از مدت كوتاهي، فرهنگ تابع اقتصاد ليبرالي شد. اين سير به همه دنيا و من جمله ايران سرايت كرد. ايران كه به شدت در برابر ليبراليسم فرهنگي و سياسي مقاومت مي كرد، ناگهان ليبراليسم اقتصادي و شايد بتوان گفت ليبراليسم اداري را مشتاقانه پذيرا گشت.
حاصل اين پذيرش شتابزده، فراموشي مواضع فرهنگي و حتي سياسي جهاد بود. در واقع در اين شرايط كه آشفتگي موضع ايران در برابر تحولات جهاني كاملا آشكار بود، آنچه وجه المصالحه پيشرفت اقتصادي قرار گرفت، ارزش هاي فرهنگي بود. در اين شرايط، اقتصاد ليبرال ‌زده اي كه دولت وقت به عملياتي شدن آن به شدت اهتمام مي ورزيد، مشوق فرهنگ ليبرالي گرديد و كارگزاران آن، تغيير چهره و ساخت اداري كشور با ظرفيتي منفعل را دنبال كردند.
به دليل شرايط حاكم بر وزارت جهاد سازندگي، طيفي خاص از جريان سياسي مورد اشاره در اين وزارتخانه نيز حاكم شد. اين طيف با تفكراتي خاص موضوع انحلال وزارت جهاد سازندگي را با همان تفكري كه «بني صدر» براي مقابله با اين نهاد انقلابي در سر مي پروراند، دنبال كرد البته بايد به اين نكته نيز اشاره نمود كه برخي منافع و رانت هاي اقتصادي نيز در كنار اين تفكر وجود داشت كه طي سال هاي پس از جنگ توسط تيم اقتصادي كارگزاران در اين وزارتخانه دنبال مي شد.
در فاصله ي كوتاهي پس از پايان جنگ تحميلي، «اكبر هاشمي رفسنجاني» سكان اجرايي كشور را بر عهده گرفت و اجراي نخستين برنامه ي ۵ ساله ي توسعه ي اقتصادي پس از انقلاب آغاز شد. در اين دوره، هم زمان با افزايش درآمدهاي نفتي و دريافت وام هاي خارجي، با نفوذ طيف ليبرال ها در تيم اقتصادي دولت و چراغ سبز رييس جمهور وقت، سياست درهاي باز اقتصادي عملياتي شد.
در اين دوران بازخواني و حتي يادآوري ارزش ها، شعارزدگي و دهه اولي(دهه اول انقلاب) ناميده مي شد. سپس به تدريج جرياني تقويت شد كه در امتداد آن، دهه اولي ها و دهه دومي ها، جاي خود را به دهه سومي ها دادند كه در آن همه چيز فراموش شده بود، جز خاطراتي داستانگونه كه از قصه رستم و سهراب جديدتر بودند ولي عمق تراژديك آن ها كمتر از آن بود؛ زيرا از اين به بعد هنرمندان حقوق بگير (نه هنرمندان مجاهد غيرقابل خريد و فروش) مدافع آن ارزش ها شده بودند. پس روحيه و فرهنگ جهادي به تاريخ پيوست؛ زيرا حتي هنرمندان مجاهد نيز به تدريج از جريان هنر پس از جنگ حذف شدند و زيبايي هنر براساس معيارهايي جديد تعريف شد. اما جهاد به تدريج به يك بوروكراسي ماشيني تبديل شد كه از مجموعه اي از افراد حرفه اي، متخصص، مأموريت گرا و داوطلب، در كنار عده اي بوروكرات تشكيل شده بود. به تدريج فراگردهاي رسمي استخدام از طرق قراردادي، رسمي و طرح سربازي، به تدريج بر تعداد بوروكرات ها افزود و از نسبت تعداد داوطلبان به كل شاغلين جهاد كاست و اينچنين بود كه جهاد سازماني شد كه وزارت جهاد كشاورزي نام گرفت.
ابوالفضل حسن بيكي فرمانده قرارگاه پشتيباني و مهندسي حمزه سيد الشهدا(ع) در برنامه تلويزيوني «راز» كه آخرين برنامه پيش از ماه مبارك رمضان ۱۳۸۹ با "موضوع دلايل انحلال جهادسازندگي" بود، اظهار داشت: بعد از جنگ و با پذيرش قطعنامه ۵۹۸، مثلث شومي در كشور ايجاد شد كه برخاسته از نظرياتي خاص بود؛ سه نفر از سه طيف فكري احساس مي كردند بايد در اين مقطع با شعارهاي امام (ره)، تير خلاص را به ارگان هاي انقلابي بزنند و اين بحث را مطرح مي كردند كه "چه كسي مي خواهد به پابرهنگان برسد"؛ در حالي كه قبل از اتمام جنگ همواره از طريق مسئولان مطرح مي شد كه وقتي جنگ تمام شود، نيروهايي كه در جبهه ها عاشقانه و شهادت طلبانه كار مي كنند، كشور را مي سازند؛ چون به موازات انقلابي كه كردند يك فرهنگ جديد در كشور و در دنيا به وجود آوردند.
بحث ديگري كه آن مثلث شوم مطرح مي كرد، موضوع توجيه اقتصادي بود؛ آنها مي گفتند "بايد هزينه ها را پايين بياوريم" بالاخره شرايط سختي حاكم بود؛ نفت بشكه اي ۸ دلار بود كه به جنگ هم فشار بسياري مي آورد؛ درست است كه مردم بسيار كمك مي كردند و نواقص را تأمين مي كردند، اما امام و مقامات كشور همواره در صدد اين بودند كه به مردم فشار نيايد. توجيه مثلث شوم اين بود كه جهاد، توجيه اقتصادي ندارد.
وقتي اين مسئله مطرح شد توجه ها معطوف ارگان هاي انقلابي شد.
حسن بيكي با اشاره به جلسه ادغام جهادسازندگي با وزارت كشاورزي گفت: وقتي از جلسه ادغام بيرون آمديم، من و شرعي خيلي ناراحت بوديم؛ گفتم "آقاي شرعي خدمت حاج آقا (مقام معظم رهبري كه در آن دوران رئيس جمهور بودند) برويم "؛ آقاي شرعي به دلايلي نتوانست بيايد و بنده خدمت آقا رسيدم و گفتم " آقا وضعيت اينگونه است. اينها مي خواهند پادگان هاي سپاه و ارتش را بفروشند و چند تا شعار هم در جامعه توي بوق كرده اند مثل مستضعفين و پابرهنگان و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش "؛ آقا آن روز خيلي ناراحت شدند؛ گفتم "اينها مي خواهند پادگان هاي فلان و فلان را تحت عنوان اينكه مردم را خانه دار كنند، بفروشند " و آقا فرمود: "اگر اينها مي گفتند ما مي خواهيم پادگان ها را پارك كنيم من ناراحت نمي شدم.
محيط سبز تهراني ها و اكسيژن ساز تهراني ها اين پادگان ها است؛ اگر مي گفتند مي خواهيم پارك درست كنيم، ناراحت نمي شدم".
پس از اين دوران و روي كار آمدن دولت اصلاحات، نيروهاي نهادينه شده در وزارت جهاد سازندگي، تحركات خود براي انحلال اين وزارتخانه را سرعتي بيش تر بخشيدند و عاقبت با فشار به وزير وقت (محمد سعيدي كيا)، وي را وادار به امضاي طرح ادغام وزارت جهاد سازندگي با وزارتخانه ي كشاورزي كردند. پس از انحلال جهاد سازندگي، وزارتخانه ي جديد تحت عنوان وزارت «جهاد كشاورزي» تشكيل شد كه اين موضوع با مخالفت هاي بسياري روبه رو گرديد.
رهبر معظم انقلاب نيز با نارضايتي از اين ادغام در سخناني فرمودند: «بايد ويژگي هاي مثبت جهاد سازندگي و روحيه ي جهادي در وزارتخانه ي جديد حفظ شود و گسترش يابد تا مشكلات كشاورزي ، روستاها و مسأله ي مهاجرت حل گردد.» اما برخلاف اين توصيه ي رهبري، وزارتخانه ي جديد با تفكراتي انحرافي تشكيل شد. «محمود حجتي» كه از سوي «سيدمحمد خاتمي» به عنوان وزير وزارتخانه ي جهاد كشاورزي به مجلس معرفي شده بود، در جريان اخذ رأي اعتماد آشكارا اعلام كرد كه من مقلد «آيت الله منتظري» هستم. وي پس از اخذ رأي اعتماد، با حذف نيروهاي انقلابي از اين وزارتخانه، تيم مورد نظر خود را كه عمدتاً از باند «عبدالله نوري»، وزير كشور دولت هاي كارگزاران و اصلاحات بود را در اين وزارتخانه، حاكم كرد. اين تيم كه سال ها انتظار چنين فرصتي را مي كشيد، در مدت كوتاهي توانست با حاكم شدن بر بخش هاي استراتژيك اين وزارتخانه، صادرات و واردات بسياري از بخش ها نظير واردات پروتئين، لبنيات، ميوه و علوفه ي كشور را در دست بگيرد و ثروت عظيم و باد آورده اي را به جيب باندها و جريان هايي خاص بريزد.
به منظور رفع نابساماني ها و نارسايي ها در بخش كشاورزي! براساس قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در جهت اصلاح نظام اداري!، كاهش تصدي هاي غير ضروري!، ارتقاي بهره وري و كارايي نيروي انساني و مديريت دستگاههاي اجرايي، حذف موازي كاري ها و تجمع امور كشاورزي، دام، توسعه و عمران روستايي لايحه ادغام وزارت جهاد سازندگي و وزارت كشاورزي و تشكيل وزارت جهاد كشاورزي توسط سازمان مديريت و برنامه ريزي تهيه شد و در تاريخ ۲۶ مرداد ۱۳۷۹ با قيد يك فوريت به مجلس شوراي اسلامي رفت. اين لايجه در تاريخ ۶ دي ۱۳۷۹ به تصويب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي رسيد و در تاريخ ۱۰/۹/۱۳۷۹ توسط شوراي نگهبان تاييد شد.
واقعيت اين است كه نظام فكري جديد ايران پس از پيروزي انقلاب، به سازه هاي سازماني جديدي نياز داشت و نهاد جهاد سازندگي نويدبخش توسعه چنين سازماني بود. ولي اين نهاد در سير تطور خود، به وزارتخانه اي بوروكراتيك تبديل شد و سپس با يك بوروكراسي سنتي ادغام گشت و به تدريج در آن استحاله شد(عزت پور، ۱۳۹۰).
جهاد سازماني بود متفاوت با همه سازمان هاي معاصر خود! ولي متاسفانه به لحاظ برخي سهل انگاري ها در ثبت و ضبط مختصات ويژه فرهنگي آن و اصرار بر تبديل آن به بوروكراسي ماشيني، بسياري از ويژگي هاي منحصر به فرد خود را از دست داد و به سازماني معمولي با مختصات سازمان هاي متداول ايراني تبديل شد.
بدينسان سازهاي متناسب با اهداف انقلاب، به سازهاي متناسب با نظام هاي اداري پيش از آن تغيير ماهيت داد؛ در حالي كه ماهيت اين نهاد، با ادهوكراسي هاي (۶) مستقل تناسب بيشتري داشت؛ ادهوكراسي¬هايي وابسته به يك سيستم بوروكراتيك مركزي؛ ادهوكراسي هايي كه در قالب هسته هاي مستقل جهادي، در شبكه اي از گروه هاي حرفه اي و تخصصي مي توانستند، سيستم خدمت رساني بي نظيري را در جهان تحولات ساختاري معرفي نمايند و سازماني ايجاد نمايند ماموريت گرا، هدف مند، كم هزينه، و ايثارگر كه همواره موجوديت خود را وقف شده در جهت نيل به هدف انگاشته، مهياي رفع استضعاف از محرومين جامعه گردد.
اما شرايط دوره هاي پس از جنگ و استراتژي هاي توسعه اقتصاد محور، وجود چنين سازماني را تاب نياورد و در جريان استحاله فرهنگي، جهاد سازماني شد كه اكنون فقط خاطره اي دارد از سازماني كه بقاي خود را در استمرار خدمت به جامعه مي يافت؛ و اكنون فقط انگاره هايي ذهني از آن بر جاي مانده است.
طرح بسيج سازندگي در اين مقطع بود كه تدبير هنرمندانه، تيز بينانه و هوشيارانه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت ا... العظمي خامنه اي(مدظله) جهت تشكيل سازمان بسيج سازندگي كاملا مشهود است. ايشان به منظور برون¬رفت از مشكلات بروكراتيك ذكرشده و همچنين حفظ روحيه جهادي و خودجوش اقشار مختلف در تاريخ ۱۷/۲/۷۹ فرمان تشكيل بسيج سازندگي را به شرح صادر فرمودند:
«بسيج يك نعمت بزرگي است كه امروز در اختيار ماست، اگر از اين نعمت خوب استفاده نشود كفران نعمت شده است. هر نعمتي كه كفران بشود خداي متعال، آن كفران كننده را مجازات خواهد كرد و اولين مجازات اين است كه از آن نعمت محرومش مي كند. يك چيز ديگري به ذهن من آمد كه گفتيم آقاي حجازي و آقاي سعيدي كيا شايد بتوانند آن كار را راه بياندازند، نمي دانم حالا به كجا رسيده، طرح «بسيج سازندگي».
يعني اين سه ماه تابستان بچه ها بيكارند عده اي بعد از تابستان هم بيكارند .پشت كنكوريها و ... اينها را سازماندهي كنيد. سازماندهيش با شما، سازماندهي و اعزام با شما، شناسائي هاي قبلي با جهاد سازندگي و دفتر مناطق محروم رياست جمهوري و بقيه جاها، بودجه هم با دولت، پول بگذارند بروند روستاهاي فراواني را پيش بيني كنند، بروند در اين روستاها، اينجا مسجد ندارد، اينجا غسالخانه ندارد، اينجا جاده ندارد، اينجا مزرعه چهار تا خانواده درو نشده است... مثل كارهائي كه اول انقلاب مي كردند. بچه ها از خدا هم مي خواهند، يك چيز مختصري هم مثل دهان¬شيريني كه توي جنگ به بچه ها مي داديد وقتي به دوره هاي بيست روزه مي رفتند.
هر كسي بيست روز در بسيج كار بكند. البته در اين بين مهندس هم لازم است، كارگر فني هم لازم است، موتوري هم لازم است، بنا، همه جور آدمي ممكن است لازم باشد. جنس را جور كنيد، سازماندهي و دسته بندي و اعزام و اداره كار با شما، شناسائي و بقيه ي كارها با جهاد سازندگي، پشتيباني هم با دستگاههاي دولتي، راه بيافتيد امسال الان در ارديبهشت هستيم يك ماه و اندي وقت داريد. امسال تمريني عمل بكنيد، تجربه درست كنيد، از سال آينده به طور مبسوط عمل كنيد.
آخر تابستان مي توانيد آمار بدهيد، اين نيروها رفتند كمك كردند، اين تعداد مدرسه توي روستاها ساخته شده است، كه در بوشهر آن منظره رقت بار بوجود نيايد كه توي خانه آنچناني ، صد تا پنجاه تا بچه دختر به آنجا بروند، پول هم ازجيبشان بدهند آنجا درس بخوانند كه انسان واقعا نمي تواند اين طور مناظر را تحمل كند.» با اين فرمان دوباره روحيه و تفكر جهاديِ دردمند از طريق گروه هاي خودجوشي از بطن جامعه(دانش آموزان، دانشجويان، هيئات، سازمانهاي مردم نهاد(NGO)، پايگاههاي بسيج محلات و ...) با همان اهداف عالي جهاد سازندگي يعني خدمت بنا به ضرورت و مقتضيات جامعه، تقويت شد كه با نام زيباي حركتهاي جهادي(اردوهاي جهادي) به همان شكل خودجوش اوايل انقلاب آغاز شد.
اكنون كه ۱۱ سال از فرمان تشكيل بسيج سازندگي توسط مقام معظم رهبري(مدظله) مي گذرد؛ حدود ۱۸۰۰ گروه جهادي خودجوش از اقشار مختلف مردم به منظور خدمت¬رساني در عرصه¬هاي مختلف(فرهنگي، آموزشي، عمراني، بهداشت و درمان، كشاورزي و ...) در ايام تعطيلات عيد نوروز و تابستان هر سال به روستاهاي محروم اقصي نقاط كشور هجرت نموده و در مدت ۱۰ الي ۲۰ روز به انجام فعاليت¬هاي خويش مي پردازند.
البته نبايد فراموش شود اگر روزي همين سازماني كه يدك كش نام زيباي جهادي مي باشد، اين روحيه جهادي را به دام بروكراسي هاي اداري و فعاليتهاي امنيتي انداخته و با واهمه و ترس به اين فعاليتهاي خودجوش و با كيفيت نگاه كند، آن روز، روز مرگ روحيه جهادي خواهد شد بايد با نگاه اعتماد و همياري به گروه هاي بسيجي، جهادي و چريكي فعال در كشور نظر نمود و بسياري از فعاليتهاي روي زمين مانده را با مديريتي پدرانه و مرادگونه به آنها واگذار كرد.
بيانات جالب رهبر معظم انقلاب، در جمع برخي از دانشجويان ۱۹/۵/۹۰ :
«جهتهاي كلي تقريباً با هم يكسان است، خوب است. نميخواهيم هم بگوئيم كه اين تشكلها با مختصاتي كه هر كدام دارند، بايستي اين مختصات را همه يك كاسه كنند؛ نه، تنوع و مختصات گوناگون در تشكلها هيچ ايرادي ندارد؛ منتها در جهتگيري ها، در پيشرفت به سمت اهداف انقلاب، يك هماهنگي انجام بگيرد تا بتوانيد بر محيط دانشجوئي اثرگذاري كنيد».
بايد مقداري از بودجه هاي اين سازمان را به امر پژوهشي اختصاص يابد يعني اين اعتبار مستقيم به اين امر اختصاص يابد تا پشتوانه هاي علمي و فكري خوبي براي حفظ، هدايت و ساماندهي اين شور جوانان توليد كرد البته موج سازي و شبكه سازي براي برانگيختن انگيزه هاي نسل جوان نيز يك كار فكري است.

منابع[ویرایش]

- مسئول سابق معاونت سازندگي و كارآمدسازي سازمان بسيج دانشجويي استان قم و مسئول سابق گروه جهادي دانشگاه امام حسين(ع)، دانشجوي كارشناسي ارشد مهندسي طراحي دانشگاه امام حسين(ع)،
۲- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار جمعي از جهادگران كشاورزي، ۱۴/۱۰/۸۲.
۳- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جمع مردم و كاركنان صنعت نفت عسلويه، ۸/۱/۱۳۹۰ .
۴- پيام نوروزي رهبر معظم انقلاب اسلامي به مناسبت تحويل سال ۱۳۹۰ .
۵- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در حرم مطهر رضوي ۱/۱/۱۳۹۰.
۶- «Adhocracy»، "Ad hoc" درلغت به معني ويژه، خلق الساعه و برحسب ضرورت است.
در اين ساخت سازماني گروه¬هاي كاري تشكيل مي شوند و بر حسب ضرورت مأمور انجام امور مي¬شوند.
ويژگي هاي برجسته ادهوكراسي عبارتند از:
۱- گروههاي كاري موقت
۲- عدم تمركز در اختيارات
۳- مسئوليت بخشي اقتضائي
۴- قوانين و ضوابط محدود(رضائيان، علي؛ اصول مديريت، تهران، سمت، ۱۳۷۶، چاپ هشتم، ص۱۷۹).

جستارهای وابسته[ویرایش]

جهاد سازندگی



جعبه‌ابزار