روستای بالاده کازرون
روستاي بالاده/
کازرون /
فارسبخش جره _ بالاده در شرق و جنوب شرقی شهرستان کازرون واقع و بر روی طول جغرافیایی ۳۸/۵۱ قرار گرفته و در عرض ۳۷/۲۹ و ارتفاع آن از سطح دریا ۸۲۰ متر می باشد که حدود اربعه آن عبارتند از: از شمال: به کوهمره نودان و شهرستان کازرون و شرقا: به کوههای سر به فلک کشیده کوهمره سرخی از شهرستان شیراز از جنوب : به شهرستان فراشبند از توابع فیروز آباد.
بخش جره _ بالاده در میان دنباله های کم ارتفاع سلسله جبال زاگرس قرار گرفته که شاخه ای از این رشته کوه در شرق فامور از کوهمره سرخی و کوهمره نودان و شاخه ای دیگر از این رشته کوه دشت سر مشهد را از منطقه ی دشتستان بوشهر تفکیک می نماید و منطقه از نظر اقلیمی متنوع و حاصلخیز و با وسعت ۱۵۷۰ کیلو متر مربع و ظاهرا سندی که از این منطقه نام برده فارسنامه ناصری می باشد که به تفصیل این چنین بیان می کند : بلوک جره در اصل گره بوده و چنانچه گفته اند :
برو از خطه ی شیراز و گشایش مطلب __ ز آنکه از زیر گره دارد و از بالا بند
گره منظور از جره بلوک جره و بند منظور از بند امیر در شمال شیراز است و دارای چندین قصبه می باشد. که معروفترین قصبه اشفاقان که همان جره است و باغدشت جنوب اشفاقان مزرعه نصر آباد که حریم باغدشت از موقوفات مدرسه منصوریه شیراز است و بالاده دو فرسخ میانه شمال و مغرب اشفاقان است.
"بالاده" در فرهنگ دهخدا[ویرایش]
دو فرسخ میانه شمال ومغرب شمال اسفایقان است . (فارسنامه ناصری ). دهی است از دهستان جره بخش مرکزی شهرستان کازرون که در ۵۴ هزارگزی جنوب خاور کازرون و برکنار راه فرعی کازرون به فراشبند در جلگه واقع است . ناحیه ایست گرمسیر و دارای ۵۰۱ تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه جره و چشمه تامین میشود. محصول عمده آن غلات و برنج و خرما و کنجد و ماش و شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷). و رجوع به جغرافی غرب ایران ص ۱۱۲ شود.
← بالاده در ویکی پدیاجِرِه و بالاده ، بخشی در جنوب شهرستان کازرون در استان فارس. از شمال به بخشهای مرکزی و خشت و کَمارَج • در شهرستان کازرون، از مشرق به بخشهای کوهْمَره و ارژن در شهرستان شیراز، از جنوب به بخش فراشبند در شهرستان فیروزآباد، و از مغرب به بخش مرکزی شهرستان دشتستان (در استان بوشهر) محدود میشود و مشتمل است بر سه دهستان فامور در شمال و مشرق (به مرکزیت آبادی نرگسزار)، جره در مشرق و جنوب (به مرکزیت آبادی جره)، و دادین در مغرب (به مرکزیت آبادی دادین علیا). مرکز بخش، شهر بالاده است. دریاچه پریشان • در شمال بخش قرار دارد.
بسیاری از آبادیهای این بخش در کوهپایه و تعدادی نیز در دشت واقعاند (رجوع کنید به مرکز آمار ایران، ۱۳۷۶ ش، ص ۲ـ۱۴). رشتهکوه زاگرس جنوبی در آن امتداد دارد. از کوههای مهم این بخش است: باهیم (مرتفعترین قله ۹۳۰ ، ۱ متر) در حدود ۵۴ کیلومتری، خون (مرتفعترین قله ۴۴۳ ، ۱ متر) در حدود ۵۷ کیلومتری و دادین (مرتفعترین قله ۰۲۷ ، ۱ متر) درحدود ۳۳ کیلومتری جنوبشرقی شهر کازرون (جعفری، ج ۱، ص ۹۴، ۲۴۱ـ۲۴۲). از عوارض طبیعی آنجاست: غارهای کرعلیجان و حاجنصیر نزدیک آبادی دِهپاگاه، غار بزاره نزدیک آبادی سَرْتاوه، تَنگِ گلزار در سه کیلومتری شمال آبادی جدول ترکی (در حدود ۵۷ کیلومتری جنوبشرقی کازرون)، گردنه کَلهدون نزدیک آبادی سیسخت، گردنه جعبه نزدیک آبادی باغدشت، و تنگ گاو نزدیک آبادیای به همین نام (فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج ۱۰۲، ص ۱۹، ۶۲، ۶۶، ۱۱۳، ۱۲۸، ۱۳۸). این بخش دارای ذخایر نفت، و معادن قیر، نقره و سنگ گچ است (مظفریان، ص ۳۱).
رود جِرِه و چند رود کوچک دیگر (از ریزابههای رود دالکی) در بخش جره و بالاده جریان دارند. رود جره، که از کوههای کوهْمَرِهْ سُرخی (در بخش کوهمره) سرچشمه میگیرد، ابتدا با جهت شمالی ـ جنوبی و سپس شرقی ـ غربی، زمینهای بخش را آبیاری میکند. این رود با عبور از بخش جره و بالاده، رود شور جره نامیده میشود (جعفری، ج ۲، ص ۲۱۴؛ زارعی، ص ۲۱). این بخش از گیا دارای درختان ارژن، بنه، کُنار، بوتههای گون کتیرا و گیاهانی با مصارف دارویی چون گلگاوزبان، شیرینبیان، کاسنی، شاهتره و شیرخشت است. از زیا نیز بز کوهی، قوچ، میش، آهو، روباه، شغال، گرگ، خرگوش، گراز، کبک، تیهو، مرغابی و دُرّاج در آن یافت میشود. مهمترین محصولات کشاورزی بخش، گندم، جو، برنج، انگور، سیب، نارنج، انار، نارنگی، خرما، لیمو و پرتقال است. فرشبافی با طرح قشقایی و نقشهای حوضی و خیابانی، جاجیمبافی، گلیمبافی و خورجینبافی در آنجا رواج دارد ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج ۱۰۲، ص ۱۹، ۴۰ـ۴۲، ۴۶، ۶۶ـ۶۷). راه اصلی کازرون ـ فراشبند ـ فیروزآباد از بخش جره و بالاده میگذرد. آبادیهای بخش نیز عمدتاً با راه فرعی با شهرها ارتباط دارند.
از لحاظ تقسیمات کشوری، در ۱۳۲۳ ش دهستانهای جره و فامور جزو شهرستان کازرون در استان هفتم (فارس) ذکر شدند (ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال، ج ۲، ص ۳۱۸، ۳۲۰). در ۱۳۳۰ ش، این دو دهستان جزو بخش مرکزی بودند (رزمآرا، ج ۷، ص ۶۰، ۱۶۱) و در تقسیمات کشوری ۱۳۵۵ ش، جزو بخش حومه همین شهرستان ذکر شدند (ایران. وزارت کشور، ص ۱۷). در اول مرداد ۱۳۶۶ (به موجب مصوبه شماره ۱۱۰۴۳۸/ ت ۳۰۸) دهستانهای جره دادین و فامور، و در ۱۴ مرداد ۱۳۶۸ (به موجب مصوبه شماره ۴۹۳۹۴/ ت ۶۳۵) بخش جره و بالاده، مشتمل بر سه دهستان مذکور در شهرستان کازرون تشکیل شد (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی، ۱۳۸۲ ش ب ، ذیل «استان فارس»). در سرشماری ۱۳۷۵ ش، جمعیت جره و بالاده ۵۸۴ ، ۳۵ تن بوده است که از این تعداد ۸۳۷ ، ۳۱ تن (ح ۸۹%) روستانشین بودهاند (مرکز آمار ایران، ۱۳۷۶ ش، ص ۲). این بخش، قشلاق ایل قشقایی و چند طایفه مستقل است (رجوع کنید به همو، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۱۱؛ بیات، ص ۱۴ـ ۱۵؛ عبداللّه شهبازی، ص ۴۹). اهالی بخش شیعه دوازده امامیاند و به فارسی و ترکی سخن میگویند (مظفریان، ص ۶۲).
از آثار قدیمی این بخش است: آتشکده بزرگ جره یا چهارطاق جره (ساخته شده از سنگ و گچ، به اضلاع چهارده متر) متعلق به دوره ساسانی، بر روی تپهای نزدیک شهر بالاده و مشرف بر شهر قدیمی جره که احتمالاً معبد ساکنان آنجا بوده است (گدار و دیگران، ج ۱، ص ۳۵؛ مصطفوی، ۱۳۳۸ ش، ص ۱۹؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله)؛ نقش برجسته بهرام دوم به ابعاد ۲•۵ ر۴ متر با نوشتهای به خط پهلوی؛ کتیبهای از دوره ساسانی به ابعاد ۱۷۰ر۲•۲۰ر۵ و ارتفاع ۲۵ متر در آبادی سرمشهد (حدود ۶۳ کیلومتری جنوب کازرون) که به لحاظ اندازه بزرگترین کتیبه پهلوی دوره ساسانی است و نخستین بار در ۱۳۰۳ ش/ ۱۹۲۴ هرتسفلد آن را بررسی کرد؛ بنای سنگی گور دختر یا آرامگاه بُسْپَر به ارتفاع ۴۵ر۴ متر، متعلق به دوره هخامنشی که شبیه آرامگاه کوروش است؛ ویرانههای شهر قدیمی خندجان نزدیک آبادی سرمشهد (علیرضا شاپور شهبازی، ص ۹۲ـ۹۳، ۹۷؛ مصطفوی، ۱۳۴۳ ش، ص ۱۱۶ـ ۱۱۸؛ مظفریان، ص۱۰۰ـ۱۰۲؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج ۱۰۲، ص۱۳۰ـ۱۳۱)؛ آتشکده تون سبز نزدیک آبادی جره؛ آتشکده فراشبند؛ آرامگاه شیخابوالحسن در آبادی پریشان؛ قلعه دختر در آبادی پشتِ پرِسلیمان؛ قلعه امیرکبیر در آبادی سَرْتاوِه؛ و امامزاده اسماعیل و امامزاده پیرعلوی در آبادی حسنآباد بالا (مصطفوی، ۱۳۴۳ ش، ص ۱۱۴ـ۱۱۵؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج ۱۰۲، جاهای متعدد). از میان آثار مذکور، نقش برجسته و کتیبه در ۱۳۱۸ ش جزو آثار ملی به ثبت رسیدند (مصطفوی، ۱۳۴۳ ش، ص ۱۱۸).
شهر بالاده، مرکز بخش، در دشتی در قسمت میانی بخش، در فاصله حدود ۴۵ کیلومتری جنوبشرقی کازرون و در ارتفاع ۷۳۰ متری قرار دارد (جعفری، ج ۳، ص ۱۵۶). رود جره از جنوب آن میگذرد. بالاده در راه اصلی شهرهای کازرون ـ فراشبند قرار دارد. فاصله آن در جنوب با آبادی جره حدود شش کیلومتر و با شهر فراشبند حدود ۵۸ کیلومتر است. این شهر از راههای فرعی با آبادیهای بخش مرتبط است. آبادی قدیمی جره، واقع در ارتفاع هشتصد متری، در حدود ۵۱ کیلومتری جنوبشرقی شهر کازرون (همان، ج ۳، ص ۳۳۰) با جمعیت ۴۴۰ ، ۱ تن (طبق سرشماری ۱۳۷۵ ش)، در این بخش اهمیت دارد.
پیشینه[ویرایش]
نام جره در منابع به صورتهای گوناگون آمده است. طبری (ج ۲، ص۸۰)، یاقوت حموی (ذیل «جره»)، شیروانی (ص ۱۹۹) و رزمآرا (ج ۷، ص۶۰) آن را جِرِه، و بلاذری (ص ۵۴۶) و ابنحوقل (ص ۲۶۹) آن را جِرّه ضبط کردهاند. نام خُرَّه، که در منابع سدههای سوم و چهارم آمده، نیز همان جره است (رجوع کنید به حدودالعالم ، ص ۱۳۶؛ ابنخرداذبه، ص ۴۵؛ اصطخری، ص ۱۱۸؛ مقدسی، ص ۴۲۴). گفتهاند که در فارسی و در میان عوام گَرّه نامیده میشود (رجوع کنید به ابنبلخی، ص ۱۴۲؛ یاقوت حموی، همانجا؛ حمداللّه مستوفی، ص ۱۲۷). به نوشته فسائی (ج ۲، ص ۱۲۷۵؛ نیز رجوع کنید به مصطفوی، ۱۳۳۸ ش، ص ۱۵، پانویس ۱) نام صحیح آن گره است (قس شوارتس ، ص ۶۴، پانویس ۱).
جره پیش از اسلام، از مراکز مهم فارس شمرده میشد و احتمالاً به همین سبب، مِهْرنِرْسِی (قرن پنجم میلادی)، وزیر دوره ساسانیان، آتشکده بزرگ جره را در آنجا بنا کرد (رجوع کنید به طبری، همانجا)، با این حال اصطخری (همانجا) و مؤلف حدودالعالم (همانجا) بنای آتشکده جره را به دارابن دارا/ دارای اصغر، پادشاه هخامنشی، نسبت دادهاند.
در زمان خلافت عمربن خطّاب (۱۳ـ۲۳)، مسلمانان به فرماندهی عثمانبن ابیالعاص، این شهر را فتح کردند و اهالی آنجا ملزم به پرداخت جزیه و خراج و راهنمایی مسلمانان
فتح بقیه فارس شدند (بلاذری، همانجا). بهنوشته ابنبلخی (ص ۱۱۵)، این شهر مانند کازرون قبل از سال شانزدهم هجرت فتح شده است.
در سدههای سوم و چهارم، جره را رستاق و ناحیهای وسیع، پرجمعیت، پرنعمت و گرمسیری، در کوره سابورِ فارس و از شهرهای مهم آباد و بزرگ این کوره با ساختمانهایی از گچ و سنگ، در فاصله ۲۵ فرسخی شیراز و با مردمانی شیعهمذهب وصف کردهاند (رجوع کنید به ابنخرداذبه، همانجا؛ اصطخری، ص ۱۱۲، ۱۲۷، ۱۳۴، ۱۳۹؛ ابنحوقل، ص ۲۶۸ـ۲۶۹، ۲۸۷ـ ۲۸۸). مؤلف حدودالعالم (ص ۱۳۵ـ۱۳۶) از شهرک جره، و مقدسی (ص ۴۲۴، ۴۳۴، ۴۵۶) از شهر جره واقع در دامنه کوهی در یک مرحلهای کازرون و دو مرحلهای سابور، که نخل فراوان داشت و مرکز خرما بود، یاد کردهاند. آب این شهر در این سدهها از رود جَرشیق (یا جره رجوع کنید به لسترنج ، ص ۲۶۷) تأمین میشد. این رود از رستاق ماصَرَم/ ماسَرْم در هفت فرسخی شیراز سرچشمه میگرفت و به ترتیب رستاقهای مُشْجان، جره و داذین (دادین) را آبیاری میکرد. بر روی این رود، میان رستاقهای مشجان و جره، پل سنگی سَبوک احداث شده بود (اصطخری، ص۱۲۰ـ۱۲۱؛ ابنحوقل، ص ۲۷۶؛ ابنبلخی، ص ۱۵۱).
در سده ششم به گزارش ابنبلخی (ص ۱۴۲ـ۱۴۳، ۱۶۳)، جره مسجدجامع و منبر داشت، خرما و غله از محصولات آنجا بود و مردمش جنگجو بودند. فاصله جره تا شیراز شانزده فرسنگ و سه منزل بود و مورجَرّه از اعمال جره بهشمار میرفت.
در سده هشتم، حمداللّه مستوفی (ص ۱۳۶) با اشاره به برخی مطالب پیشینیان، از مرغزاری مشهور به نرگس، در نزدیکی جره خبر داده و در سده بعد، حافظ ابرو (ج ۲، ص ۱۳۲) آنجا را شهرکی کوچک خوانده است.
در نیمه دوم سده دوازدهم/ هجدهم، کارستن نیبور، مستشرق آلمانی، از آنجا دیدن کرد. وی جره را دِهی جدید در محل تلاقی رود جره و یک رود کوچک دیگر، در فاصله هشت ساعتی از کازرون وصف کرده و در باره قلعه جدیدالاحداث نزدیک جره، جره قدیمی واقع در فاصله یک ساعتی از جره جدید که زمانی مقر بیگلربیگی بود، آبادیهای تابع جره، مزارعآباد و قناتهای آنجا و نیز از منازعه کریمخان زند و خانهای محلی میان جره و کازرون مطالبی آورده است (رجوع کنید به ص ۵۹ ۶۰). در سده سیزدهم، جره بلوکی از فارس با هوایی گرم وصف شده است (رجوع کنید به شیروانی، همانجا). در اواخر این سده و در دوره ناصرالدینشاه قاجار (حک : ۱۲۶۴ـ۱۳۱۳)، فسائی (ج ۲، ص ۱۲۷۶، ۱۵۸۱، ۱۶۱۶ـ ۱۶۱۸) نوشته است که این بلوک به طول هفت و عرض شش فرسخ با ۲۳ قریه آباد و خانههایی از خشت و گل در کنار بلوکات کوهمره، فامور و نواحی کازرون و بلوک فراشبند قرار داشت و قشلاق ایل قشقایی و طوایفی مانند سُقُلْمِهچی و بَکَکی به شمار میرفت. همچنین این بلوک خوک فراوان داشت، بز، پازن، قوچ، میش کوهی، کبک، تیهو و دراج در آن شکار میشد و در آنجا گندم، جو، پنبه، کنجد و شلتوک کشت میگردید. ضابطی آنجا را خانهای قشقایی برعهده داشتند و مرکز بلوک، آبادی اَشْفایقان (نام دیگر آبادی جره رجوع کنید به مصطفوی، ۱۳۴۳ ش، ص ۱۱۲) بود. تقریباً در همین زمان، اعتمادالسلطنه (ج ۴، ص ۲۱۹۲ـ۲۱۹۳) بلوک جره را دارای شانزده قریه بیست تا صد خانواری، واقع در میان جنوب و مغرب شیراز و از مغرب متصل به اراضی کازرون و دارای مرغزاری مملو از گل نرگس در زمستان وصف کرده و ضمن اشاره به محصولات و شکار آنجا، گفته که کمتر قریه آن بدون مسجد است.
در ۱۳۲۹ بلوک جره به مرکزیت آبادی اشفایقان، مشتمل بر ۲۳ آبادی و پنج هزارتن جمعیت، در کنار بلوکات فامور، کازرون، کوهمره و فراشبند قرار داشت (دومورنیی ، ص ۹۶). در اوایل دوره پهلوی (ح ۱۳۰۹ـ۱۳۱۰ ش)، جره ناحیهای با پنجهزار تن و فامور با ۲۰۰ ، ۱ تن جمعیت در کازرون ذکر شدهاند (کیهان، ج ۲، ص ۲۲۹ـ۲۳۰). در ۱۳۳۰ ش، جره دهستانی با ۲۷ آبادی بزرگ و کوچک، از جمله سِریزجان، سرمشهد، بالاده، ایلان و جدول ترکی بود و آبادی جره مرکز آن بهشمار میرفت (رزمآرا، ج ۷، ص۶۰). در ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ ش، قیام عشایری در کوهمره، به این نواحی نیز کشیده شد (رجوع کنید به عبداللّه شهبازی، ص ۲۷۴ـ۲۷۵).
منابع: ابنبلخی؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ اصطخری؛ اعتمادالسلطنه؛ ایران. وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران ، تهران ۱۳۵۵ ش؛ ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور ، ج ۲، تهران ۱۳۲۹ ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات کشوری، نشریه اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراکز )، تهران ۱۳۸۲ ش الف ؛ همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن ، تهران ۱۳۸۲ ش ب ؛ بلاذری (بیروت)؛ کاوه بیات، شورش عشایری فارس: ۱۳۰۹ـ۱۳۰۷ ه. ش .، تهران ۱۳۶۵ ش؛ عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۹ ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، جغرافیای حافظابرو ، ج ۲، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۸ ش؛ حدودالعالم ؛ حمداللّه مستوفی، نزهة القلوب ؛ گوستاو دومورنیی، عشایر فارس: اصلاحات اداری ، ترجمه جلالالدین رفیعفر، تهران ۱۳۷۵ ش؛ رزمآرا؛ محمد زارعی، سیمای کازرون: گلزار فضیلت،
[۲] : ابرار، ۱۳۷۵ ش؛ پاول شوارتس، جغرافیای تاریخی فارس ، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۷۲ ش؛ عبداللّه شهبازی، ایل ناشناخته: پژوهشی در کوهنشینان سرخی فارس ، تهران ۱۳۶۶ ش؛ علیرضا شاپور شهبازی، «گور دختر»، باستانشناسی و هنر ایران ، ش ۹ و ۱۰ (زمستان ۱۳۵۱)؛ زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه ، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست
[۳] ؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج ۱۰۲: کازرون ، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، ۱۳۶۲ ش؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصّل ایران ، تهران ۱۳۱۰ـ ۱۳۱۱ ش؛ آندره گدار و دیگران، آثار ایران ، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدّم، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸ ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۷۷: جمعیت عشایری دهستانها، کل کشور ، تهران ۱۳۷۸ ش؛ همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۷۵: شناسنامه آبادیهای کشور، استان فارس، شهرستان کازرون ، تهران ۱۳۷۶ ش؛ محمدتقی مصطفوی، اقلیم پارس ، تهران ۱۳۴۳ ش؛ همو، «اهمیت تاریخی جره در سرزمین فارس»، مجله باستانشناسی ، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۳۸)؛ منوچهر مظفریان، کازرون در آیینه فرهنگ ایران، شیراز ۱۳۷۳ ش؛ مقدسی؛ نقشه راهنمای استان فارس، مقیاس ۰۰۰ ، ۰۰۰ ، ۱:۱، تهران: گیتاشناسی،
[۴] ؛ کارستن نیبور، سفرنامه کارستن نیبور ، ترجمه پرویز رجبی، ] تهران [ ۱۳۵۴ ش؛ یاقوت حموی؛
نـــژاد مردم بالاده[ویرایش]
نژاد مردم شهربالاده، همانندمردم جنوب ایران ، از نژاد پارسه یا ( پاراسواش) شعبه ای از نژاد آریاست که تقریبا ۳ هزار سال پبش از میلاد از ناحیه جنوب دریاچه ارومیه به ایران و فارس آمده اند . مردم بالاده تا اندازه زیادی اصالت نژاد خود را حفظ کرده اند ، زیرا وقتی در میان رعایای بالاده گردش می کنیم و صفات و عادات آنان را مورد دقت قرار می دهیم ، قرابت و نزدیکی زیادی با نژاد آریائی قدیم در آنان می بینیم .(از جمله ابروان به هم پیوسته لب نازک زنخدان در چانه چانه کوچک که پایین تر از آرواره های بالائیست سینه هاپهن ساختار اسکلتی متناسب رنگ چهره سرخ وسفیدکه گاها گندمگون مینماید) واژه های محلی و آداب و رسومی که نسل به نسل حفظ کرده اند نشانگر این واقعیت می باشد.
سیمای اقتصادی[ویرایش]
۱: کشاورزی: سه دهستان به علت شرایت آب و هوایی و سیستم خاک آنها دارای کشاورزی متفاوتی می باشند. الف ) دهستان جره: که در مرکز بخش واقع گردیده و به علت آب جاری که از رودخانه ای که از وسط دهستان می گذرد دارای زمین های مناسب برای کشت گندم_ جو_ پیاز _ سیب زمینی – که عمده ترین محصولات آن پیاز و سیب زمینی است که سالانه مقدار قابل توجهی از آن صادر می شود . ب ) دهستان داد ین: به علت چشمه سار های فراوان و زمین های حاصلخیز برای کشت شلتوک (برنج کاری) مناسب و علاوه بر این گندم – جو - خیار سبز _ کدو _ بادمجان _ و سیب زمینی هم کشت می شود و بخشی از این منطقه به نام سر مشهد به علت عدم وجود آب کافی به صورت دیم کشت و زرع می نمایند. ج ) دهستان فامور: اکثرا به علت وجود دریاچه پریشان در آن مبادرت به حفر چاه و احداث تلمبه نموده اند و بیشتر کشاورزی آنها عبارتند از : خیار سبز _ سبزیجات _ گوجه فرنگی _ فلفل سبز. ماهی گیری یکی دیگر از منابع درآمد ساکنان آن می باشد . ۲ دامداری و دامپروری : این بخش به علت وجود کوهستان های سرسبز و مراتع فراوان خدادادی و دشت و به دلیل بارش نسبتا کافی در طول سال در این ناحیه مراتع قابل توجهی بخصوص اواخر زمستان و اوایل بهار توجه عشایر را به طرف خود جلب می کند و دامداری به صورت سنتی اداره می شود و مطابق آمار ارائه شده در این بخش حدود ۵۰۰ هزار بز و گوسفند و حدود ۲۰ هزار راس گاو که تقریبا سالانه حدود ۲۰ هزار تن گوشت قرمز تولید می کنند و برای مردم منطقه در آمد نسبتا خوبی می باشد ۳ ) باغات:از آنجائیکه پیامبر اکرم (ص) و ائمه ی اطهار به خصوص حضرت علی (ع) علاقه ی شدیدی به کاشت خرما داشته و هم در آیات و روایات هم سفارش بسیار شده مردم منطقه به تبعیت از بزرگان دین مبادرت به کاشت نخل نموده اند که خرمای منطقه به خصوص روستای جدول ترکی از شهرت خاصی برخوردار است و زبان زد خاص وعام است و می توان ادعا کرد که بهترین خرما در ایران می باشد و به طور کلی جهت سوغات خریداری شده و به سراسر ایران و حتی خارج فرستاده می شود . صنایع دستی : زنان عشایر منطقه با آن تبحر و زبر دستی هم دوش مردان خود جهت تامین نیازهای زندگی خود به کارهای سختی همچون قالی بافی _ جاجیم بافی _ گلیم بافی مبادرت می ورزند که هم صادر می شود و هم شهرت جهانی دارد . سیمای فرهنگی :اقدام برای با سواد کردن فرزندان این دیار محروم و مظلوم به دلایل موقعیت خاص جغرافیایی روستاها و عشایر و عدم وجود امکانات آموزشی و سیاستهای غلط رژیم ستم شاهی که قصد انزوا و کشاندن روستائیان و عشایر و عظیمت آنها به گوشه ی شهر ها و اجرای سیاستهای مصرفی اربابان خود دارای سابقه ی طولانی می باشند اگر چه کسانی بودند که دارای مکنت مالی و معنوی بودند و برای با سواد شدن فرزندان خود چه از طریق دعوت از ملا های با سواد از مناطق دیگر و یا فرستادن فرزندان خود به مکتب خانه و یا اعزام آنان به شهر ها از هیچ کوششی دریغ نمی کردند اما باید اذعان نمود که خستین روزنه های علم و دانش باعزام معلمان عشایری وبر افراشته شدن چادر های سفید به نام مدرسه عشایری گشوده شدند.
اما آن هم گره گشای مشکلات آموزشی در همه ی مقاطع تحصیلی نبود بطوری که اکثریت فرزندان روستاها و عشایر فقط تا پایان دوره ی ابتدایی تحصیل می کردند اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری زعیم عالیقدر امام خمینی (ره) مشکلات آموزشی این خطه همچون سایر مناطق کشور تا حدودی مرتفع گردید تا جایی که در سال تحصیلی ۶۱_ ۶۰ جهت هدایت و پیشرفت آموزش و پرورشی نمایندگی اداره در مرکز بخش دایر گردید و به مدت ۱۰ سال به فعالیت خود ادامه داد که با افزایش جمعیت دانش آموزی و توجه بیدریغ مسئولین دلسوز و خدمتگزاران مخلص در سال ۷۱_ ۷۰ آموزش و پرورش این منطقه از شهرستان کازرون جدا شد و به صورت مستقل هدایت بیش از ۱۱ هزار نفر از فرزندان این دیار محروم را در همه ی مقاطع تحصیلی بر عهده گرفت و با عنایت ویژه ی مسئولان آموزش و پرورش منطقه هر روز شاهد امکانات آموزشی مناسبی در اکثر روستاهای دور افتاده هستیم و با گسترش امکانات آموزشی عده ی کثیری از جوانان که تحصیلات متوسطه خود را به پایان رسانده اند به مراکز عالیه راه یافته اند تعداد قابل ملاحظه ای هم تحصیلات عالیه را طی کرده اند و به زاد گاه خود بازگشته اند و هر کدام به نحوی در رفع مشکلات کشور و منطقه می کوشند که حتی به سطح وزارت هم راه یافته اند و پزشکان _ مهندسان _ دبیران _ معلمان _ جهاد گران _ پاسداران _ کارمندان مختلف این منطقه خود گواهی است بر این مدعا که الحمد الله میرود که منطقه از نیروی انسانی به خد کفایی برسد.
اماکن متبرکه[ویرایش]
امام زاده ها و آثار و ابنیه ی تاریخی چندی در جره و بالاده وجود دارد که هر کدام برای خود افسانه ها و حکایتهایی از گذشته ی تاریخ اسلامی و باستا نی دارند که تعدادی از آنها به شرح زیر می باشد: ۱-امام زاده سید کمال الدین که در قسمت غربی شهر بالاده قرار دارد که گلزار شهدای عزیز مرکز بخش در جوار آن قرار دارد ۲- امام زاده پیر علوی واقع در شرق روستای جره می باشد که مورد احترام اهالی منطقه می باشد و طبق اظهار بعضی از زائران افراد مریض را شفا و حاجتشان را روا داشته است . ۳- امامزاده سید حسین در جنوب غربی روستای ابو الحسنی واقع گردیده است .۴- شاهزاده محمد واقع در شرق روستای جوالیقان و امامزاده سید محمد در روستای سر مشهد .
رودخانه جره[ویرایش]
این رودخانه از ارتفاعات کوهمره سرخی سرچشمه گرفته و بعد از مشروب نمودن اراضی جره به طرف غرب متمایل می شود و وارد منطقه کوهستانی می گردد . این رودخانه پس از عبوراز شرق کتل « ملو» و پل دالکی از شهرستان کازرون خارج می گردد و به رود دالکی معروف می شود و در سعدآباد شبانکاره (استان بوشهر) به رودخانه شاپور متصل می شود و به خلیج فارس میریزد .
نرگس زارهای بالاده:
اطراف بالاده مملو است از گل های نرگس و نرگس زارهای متعدد. گل های نرگس بالاده از طراوت و مرغوبیت خاصی برخوردار است که گونه های متعددی همچون نرگس شش پر، شهلا و معمولی را شامل می شود که از میان آنها نرگس شهلا به جهت داشتن زیبایی و بوی ویژه مشهور است. بخش اعظم نرگس زارهای ۲۵هکتاری در منطقه « جره » ، « بلبک » ، « سرمشهد» ، « فامور» که همگی در بخش جره و بالاده قرار دارد.این گیاه پیازدار با ارتفاع بین ۳۰ تا ۴۵سانتی متر و با گل های ۳ تا ۸ تایی در فصل زمستان به گل می نشیند حدود گل دهی نرگس های بالاده ۴۵ روز یعنی از اوایل دی ماه تا اواسط بهمن ماه می باشد. نرگس های بالاده به خاطر مرغوبیت زیاد خواهان زیادی دارد و به شهرهای اصفهان ، تهران، حاشیه های جنوبی خلیج فارس و ... صادر می شود. اخیراً به همت اداره منابع طبیعی کازرون سطح زیر کشت نرگس های بالاده به چهار برابر افزایش یافته و امید می رود که با آغاز به کار تعاونی نرگس داران کازرون به توسعه کمی و کیفی بهتر و بیشتری بیانجامد.
دریاچه پریشان ( فامور)[ویرایش]
این دریاچه که به زبان محلی « پیرشون » نامیده می شود در فاصله ۱۵کیلومتری غرب شهر بالاده واقع شده که آبهای سطحی حاصل از ریزش های جوی حوضه ای به مساحت ۲۶۳کیلومتر مربع را در خود ذخیره می کند . آب این دریاچه از صدها چشمه کوچک و بزرگ مناطق دشت ارژن و دشت فامور فراهم می شود. از مساحت فوق ۱۴۷ کیلومتر مربع دشتها و ۱۱۶ کیلومتر مربع مساحت کوه و کوهپایه هاست . چشمه های زیادی در کف دریاچه وجود دارند که خود منبع آب دریاچه است .
این دریاچه زیستگاه گونه های نایابی از پرندگان و آبزیانی چون درنا، پلیکان، فلامینگو، غاز، اردک، چنگر و... است. پریشان تنها دریاچه آب شیرین فلات ایران است که عمق آب آن از ۵/۳ تا ۵ متر گزارش شده است. ویژگی های مهم این دریاچه نه به خاطر داشتن ماهیان خوش طعم و آب شیرین آن است بلکه از نظر اکوسیستمی بسیار مهم و با اهمیت تلقی می شود به طوری که ۳۵۳ نوع پرنده بومی و غیربومی را در خود جای می دهد. پرندگان غیربومی و مهاجر این دریاچه از راههای بسیار دور یعنی از سیبری، کانادا و دانمارک، کیلومترها راه را طی کرده به آنجا می آیند و پس از گذران فصلی، دوباره به محل زندگی اولیه خود باز می گردند.
چشمه های دادین[ویرایش]
این چشمه ها در ۵۰ کیلومتری جنوب شهر کازرون و در بخش جره و بالاده و در ابتدای مسیر جاده دادین به سر مشهد ( ۵ کیلومتر) و مسیر جاده شاهی روزگار باستان، دهستان دادین واقع گردیده است. چشمه های مذکور با تالابی زیبا وچشم اندازی زیباتر دارای قابلیت های بسیار زیادی برای تبدیل شدن به یک منطقه گردشگری است و در حال حاضر سالانه پذیرایی تعداد زیادی گردشگران می باشد. این منطقه از یک چشمه اصلی و تعداد زیادی چشمه کوچک تشکیل شده است.
آثار تاریخی[ویرایش]
آثار تاریخی چندی در منطقه وجود دارد که مهمتر از همه یکی از آثار باستانی آتشکده بهرام کور از دوره ی ساسانیان معروف به چهار طاق است و همجوار با آن تپه ای است در وسط رودخانه معروف به تل منظری ( منطر بانو دختر یا همسر بهرام بوده است) در شرق بالاده قرار دارد و آثار تاریخی گل اندام که متعلق به زمان بهرام گور در غرب روستای تل گاو و هفت خان واقع در روستای گیخ و قلعه بیگی در روستای نرگسزار متعلق به قبل از دوره ی ساسانیان و نقش بهرام دوم در دامنه ی کوهی واقع در روستای سر مشهد حک گردیده است
آتشکده بالاده(چهارطاق):چهار طاقیِ بزرگِ "گره" یا "جره" در بیرون شهر بالا ده واقع است. این بنا از سنگ و ملات گچ ساخته شده و ارتفاع آن ۱۴ متر است.
این بنای زیبا و عظیم مربوط به زمان ساسانی می باشد که در بخش جره و بالاده و در فاصله ۵۰ کیلومتری از کازرون به طرف جاده کازرون به فراشبند واقع گردیده است. این چهار طاقی بیرون شهر بالاده در جانب شمالی شرقی آن و بر فراز بلندی مشرف به رودخانه جره ساخته شده و مواد و مصالح آن از سنگ و ملاط گچ می باشد. احتمالاً این بنا با ارتقاع ۱۴ متر یکی از چهار آتشکده ایی بزرگی است که توسط مهرنرسی وزیر بزرگ بهرام پنجم پادشاه ساسانی در بین کازرون تا فراشبندساخته شده و تا امروز همچنان پا برجاست. از این بنا بعنوان مکانی برای نگهداری آتش مقدس ( یکی از چهارعنصر مقدس ایران باستان) استفاده می نموده اند .به نظرمی رسد که در قدیم اطراف این چهار طاقی شهری وجود داشت
منبع[ویرایش]
وبلاگ روستای بالاده