روستای رحیم آباد شهرستان کرمان
این روستا یکجا وقف شده!
خبرگزاری تسنیم: چند کوچه بالاتر یا پایینتر، این ساختمان یا آن ساختمان، چه فرقی میکند؟ اینجا روستایی متفاوت است که مردمانش خوب یادگرفتهاند پولهایشان را چگونه باید خرج کنند؛ خرج کردنی که تا وقتی در دنیا نفس میکشند منفعت کارشان را میبینند.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، چند کوچه بالاتر یا پایینتر، این ساختمان یا آن ساختمان، چه فرقی میکند؟ اینجا روستایی متفاوت است که مردمانش خوب یادگرفتهاند پولهایشان را چگونه باید خرج کنند؛ خرج کردنی که تا وقتی در دنیا نفس میکشند منفعت کارشان را میبینند و وقتی دنیا را ترک میکنند، با کولهباری از دعای خیر و دل شاد مواجه میشوند که بدرقه روزهای نبودنشان است.
دل مردم روستای رحیم آباد که روزهایشان را با گرمای خشک کرمان سپری میکنند، به وسعت دریاست. دلیلش ساده است؛ اغلب ساختمانهای عمومی و مهم روستای رحیمآباد بهدست خیرین و بهصورت وقفی ساخته شده است.
مسجد الزهرا[ویرایش]
در کوچه پسکوچههای رحیمآباد که قدم بزنید، سراغ قدیمیترین مسجد روستا را که بگیرید، همه شما را فقط به یک محل راهنمایی میکنند: مسجد الزهرا. حاج عباس رحیمآبادی کسی بوده که زمانی تصمیم میگیرد، دستی به سر و روی قدیمیترین مسجد روستا بکشد و همین انگیزه موجب میشود که او مسجد را از نو بازسازی کند. رحیمآبادی از صفر تا صد بازسازی مسجد را خود برعهده میگیرد. او مسجدی فرسوده را تحویل میگیرد و پس از نوسازی و تجهیز، آن را در اختیار اهالی قرار میدهد تا این خانه خدا میزبان برپایی هزاران مجلس دعا و وعظ شود.
منزل روحانی[ویرایش]
«این یک باب منزل (ساختمان) توسط حاج محمد گنجهکویری بهعنوان منزل روحانی تا هنگامی که مسجد پابرجاست تقدیم روحانیون گردیده است.» این نوشته سفیدرنگ بر در خانه شخصی حاج محمد گنجهکویری، از ریشسفیدان روستای رحیمآباد ثبت شده است. حاج محمد خانهاش کنار مسجد روستا بوده است. او زمانی تصمیم میگیرد که خانه خود را تا هنگام پابرجا بودن مسجد در اختیار روحانیون دعوتشده به این روستا قرار دهد. اکنون سالهاست که روحانیون از همان ابتدا که به روستا میآیند، خانهای از پیش آماده برای اقامت دارند. اهمیت این کار را باید در رسمهای جاری برای اقامت روحانیان جست.
مجید رحیمآبادی، مدیر جوان پستبانک روستای رحیمآباد، میگوید: «رسم بر این است که اگر یک روحانی تنهایی به روستایی بیاید، در منزل بانی مسجد ساکن شود و حتی برای ناهار و شام مهمان سفره خانه آنان شود ولی اگر روحانی همراه خانوادهاش باشد، اهالی، خانهای را برای او فراهم میکنند. حاج محمد لطف کرده است و خانهاش را در اختیار مسجد و روحانیون قرار داده تا آنها از همان ابتدا با خاطری آسوده در روستا اقامت کنند و خانهای مشخص داشته باشند».
چند قدم که از مقابل در خانه حاج محمد گنجهکویری بگذری و به سرکوچه برسی، در اصلی مسجد را میبینی. این مسجد هم قدیمی است ولی خیرین، هم یک سالن جدید برای آن ساختهاند و هم یک آشپزخانه بزرگ و مجهز تا در ایام محرم و دیگر مراسم مذهبی، مردم را مهمان سفرههای نذری کند.
سالن ورزشی[ویرایش]
وقتی حاج مصیب گنجهکویری پسرش را در جبهه از دست میدهد، برای زنده نگهداشتن نام او در روستا، و پدری کردن در حق دیگر جوانانی که بسان پسرش بودهاند، کمر همت میبندد و شروع میکند به ساختن یک سالن ورزشی بزرگ، آن هم با تمام امکانات تا مردم روستا در آنجا والیبال، بسکتبال، هندبال و ژیمناستیک را بیاموزند و از سالن بدنسازی آن استفاده کنند. یکی از بزرگترین خرجهای ساخت این سالن ورزشی، مربوط به تهیه کفپوش مناسب بوده که آن هم بهدست همین انسان نیکوکار به نتیجه رسیده است.
برنامهریزی این سالن ورزشی آنقدر دقیق و منظم است که نهتنها بانوان و مردان روستای رحیم آباد، آن هم در سنهای مختلف بلکه ساکنان روستاهای اطراف نیز میتوانند به این سالن بیایند. راستی، اینجا محل برگزاری بعضی از جامهای ورزشی بخش چترود کرمان نیز هست.
این روزها نام شهید محمد گنجه کویری بر سردر این سالن ورزشی ثبت شده و خدا میداند که چقدر دعای خیر پشت سر او و پدر مرحومش است؛ دعای خیر آنهایی که ورزش میکنند، آنهایی که مربیگری میکنند، آنهایی که برای مدیریت و نظمدهی به اینجا مشغول کار شدهاند و شاید خیلیهای دیگر.
دارالقرآن[ویرایش]
در رحیمآباد رسم است نام هرکس را که میپرسی، نام پدر را هم بلافاصله بشنوی؛ زیرا اینجا خیلی از اسمها و فامیلیها شبیه است؛ مثلا همین دارالقرآنی را که حاج عباس رحیمآبادی ساخته است، همان حاج عباسی نیست که مسجد الزهرا را ساخته بود؛ اینها ۲نفرند!
دارالقرآن ساختمان چند طبقهای است که هنوز سردر و تبلیغات خاصی ندارد ولی کار اصلی ساخت بنای آن تمامشده و حتی افراد به این ساختمان خیریه میآیند و قرآن میآموزند.
امروز، دارالقرآن کنار مسجد جامع رحیمآباد قرار دارد که پیشترها، گرمابه عمومی روستا بوده تا مردم از آن استفاده کنند. وقتی خانههای مردم مجهز میشود و گاز و آب لولهکشی به روستا میرسد، حاج شیخ مهدی سازندگی، حدود سال ۷۵تصمیم میگیرد که جای حمام عمومی را تغییر دهد. همین تغییرات موجب میشود که دارالقرآن بهدست حاج عباس در این محل ساخته و تجهیز شود.
از صفر تا صد گرمابه جدید را هم شخصی به نام بیگزاده میسازد تا مردم درصورت نیاز استفاده کنند. گرچه این روزها دیگر گرمابه عمومی کارایی خاصی ندارد و شاید بهزودی تغییراتی در آن نیز صورت دهند تا دوباره مورد استفاده مردم قرار بگیرد.
مسجد جامع رحیمآباد[ویرایش]
این مسجد را فردی به نام حاج کربلایی حسین رحیمآبادی ساخته است. حاج کربلایی حسین که خانه بهداشت رحیمآباد را نیز برای استفاده عموم مردم ساخته، مدتی است دارفانی را وداع گفته. او بازسازی مسجد جامع رحیمآباد را از صفر آغاز کرد و تصمیم داشت تا آن را به پایان برساند که اجل فرصت را از او گرفت ولی نه آنکه گمان کنید مردم رحیمآباد بیاعتنا از کنار این مسئله گذشتهاند. پسر او، حاج عباس رحیمآبادی مسئولیت انجام باقیمانده کار را بر عهده گرفته است.
مدرسه نورنیا با کلاسهای هوشمند[ویرایش]
حاج علی نورنیا، وقتی برادرش از دنیا میرود، مدرسهای را برای زندهنگهداشتن یاد او در این روستا میسازد. اگر از اهمیت کار مهمی که در احداث این مدرسه انجام داده، بگذریم، نورنیا به فکر نیازهای روز دانشآموزان نیز بوده است. فعلا مدرسهای که او ساخته، تنها مدرسه روستای رحیمآباد است که کلاس هوشمند نیز دارد. نکته مهم دیگر اینکه، اگر در این مدرسه، دانشآموزی ثبت نام کرد که خانوادهاش قدرت پرداخت هزینههای تحصیلی او را نداشت، اولیای مدرسه هزینه او را تقبل میکنند تا هم دانشآموزشان بدون سرخوردگی به درس خواندن ادامه دهد، هم مدرسه به لحاظ مالی دچار مشکل نشود.
دبیرستان دخترانه حکمت[ویرایش]
گمان نکنید که دست به جیب شدن خیرین این روستا فقط سنت قدیمیها بوده و امروزیها دیگر منفعتطلب شدهاند. اینجا دبیرستان دخترانه حکمت (دوره اول) است که فقط یک سال از زمان بازگشایی آن میگذرد. حاج رضا میرزازاده وقتی برای ساختن این مدرسه همت میکند، از همان ابتدا تصمیم میگیرد کار اساسی انجام دهد، نه اینکه اکتفا کند به ساختن در و دیواری مدرسهمانند و جمعآوری چند میز و نیمکت و تخته. تمام کلاسهای این مدرسه سیستم گرمایشی و سرمایشی مجهز دارند. او علاوه بر ساختن سالنی بزرگ برای نمازخوانی دانشآموزان، اتاقی نیز برای سرایدار آماده کرده است.
مرکز بهداشت[ویرایش]
گویی در این روستا انجام کار خیر موروثی است و واگیردار. یک نفر که نیکی میکند، دیگران نیز در این خوبی از او الگوبرداری میکنند. گرچه گاهی مهم است که اولینها در انجام یک کار شناسایی شوند ولی گاهی اهمیت در آن است که خوبی رایج شود. مثل ماجرای ۲برادری که هر دو دست بهکار خیر میزنند. زمانی حاج کرمعلی رحیم آبادی، برادر حاج کربلایی حسین (که مسجد جامع را بازسازی کرده بود) تصمیم میگیرد مرکز بهداشت روستایشان را خودش احداث کند. او خانه شخصیاش را به این کار اختصاص میدهد و کار را شروع میکند. چند سال بعد، از دنیا میرود و بازماندگان راه او را ادامه میدهند.
البته نه اینکه گمان کنید، او بخشش از اموالش را فقط به اهدای خانهاش برای مرکز بهداشت محدود کرده، خیر. حاج کرمعلی در زمان حیاتش ساختمان پایگاه بسیج را نیز با هزینه شخصی بنا و تجهیز کرده است.
مسجد حضرت ابوالفضل[ویرایش]
از همه مسجدهای رحیمآباد که بگذریم، مسجد حضرت ابوالفضل چیز دیگری است. ساخت صفر تا صد این مسجد بزرگ و زیبا را خیرین مختلف با کمک یکدیگر برعهده گرفتهاند. اما بیشترین و مهمترین بخش کار را حاج علی رحیمآبادی پذیرفته است. ۲گلدسته بلندی که در آسمان پاک رحیمآباد خودنمایی میکنند، رواقهایی که با طرحهای اسلیمی جان تازهای به مسجد بخشیدهاند، دیوارهای کاشیکاریشده، حیاط بزرگ، آبخوری متناسبی که در بخش بیرونی قرار داده شده تا حتی عابران نیز امکان استفاده از آن را داشته باشند و خیلی جنبههای کارآمد دیگر، همه از ویژگیهای این مسجد است.
این مسجد ۲سالن بزرگ اجتماعات نیز دارد که یکی برای بانوان و دیگری برای آقایان است. یکی از این سالنها را حاج محمد رحیمآبادی ساخته است. ماجرای آماده شدن هزینه ساخت این سالن هم شنیدنی است. حاج محمد یکبار تصادف میکند و در این تصادف دیهای به او تعلق میگیرد. او پس از دریافت دیه، این سالن را برای اهالی روستایش میسازد. سالن دیگر را حاج محمد گنجه کویری ساخته است. او که چند سال پیش پسر جوانش، علیرضا گنجه کویری، را از دست میدهد، برای زنده نگه داشتن نام او، این سالن اجتماعات را در سال ۸۵به نفع عموم مردم بنا میکند و تمام هزینههای ساخت آن را متقبل میشود.
اورژانس ۱۱۵رحیمآباد[ویرایش]
حاج احمد رضازاده که به فکر روزگار بیماریهای ناگهانی مردم روستایش و حتی مسافران و ساکنان اطراف رحیمآباد بوده است، در آذر ۹۳نخستین کلنگ ساختمان اورژانس ۱۱۵رحیمآباد را در بلوار کوثر بر زمین میزند که تا کنون بیش از ۹۰درصد کار پیشرفته است. امید رضازاده آن است که اواسط امسال ساختمان اورژانس تکمیل و به مرکز اورژانس ۱۱۵کرمان واگذار شود.
پارک[ویرایش]
باورتان میشود که کسی همت کند و پولش را خرج ساخت پارک کند؟ یعنی کسی با خودش فکر کند که وقتی ما مسجد و مرکز بهداشت و اورژانس و مدرسه و سالن ورزشی داریم، حال باید جایی هم برای بازی سالم فرزندانمان داشته باشیم؟ یا با خودش بگوید ما باید چندین آلاچیق برای مسافرانی که از این مسیر میگذرند و میخواهند چادر بزنند، آماده کنیم؟ این است ماجرای همت مردانی که حتی پارک روستایشان را خودشان میسازند. آنها نزد دهیار جوانشان میروند و پیشنهادشان را ارائه میدهند: زمین از ما، ساخت از شما! گرچه ما در میان راه تنهایت نمیگذاریم.
محمدرضا قوامآبادی، دهیار روستای رحیمآباد، پیشنهاد را میپذیرد و پارکی بزرگ و زیبا میسازد. وقتی با دهیار از بالای کوه مشرف بر پارک صحبت میکردم، از رویاهایش برای پارک میگفت. از اینکه میخواهد کلی درخت در اینجا بکارد، یک آبنما درست کند، زمین بازی بچهها را بهروزتر و بزرگتر کند. مردم روستا بارها پنهانی برایم گفتند که میدانستی کمتر روستایی در این اطراف هست که چنین پارک مجهزی داشته باشد؟
ساختمان دهیاری[ویرایش]
خب، بسیاری از ما فکر میکنیم که بعضی از کارها را فقط دولت باید انجام دهد ولی مردم روستای رحیمآباد متفاوت از همان خیلیها مسائل را بررسی میکنند. مثلا آنها معتقدند که دهیاری برای خودمان است و به نفع خودمان، پس خودمان هم باید برای ساخت آن اقدام کنیم. همین طرز تفکر متفاوت موجب شده تا زمین و بنای اصلی ساختمان دهیاری روستای رحیمآباد را مردم هدیه کنند و بسازند. فقط آخرین بخش کار که ساخت نمایی متفاوت برای ساختمان است، از بودجه دهیاری هزینه شده؛ این هم مشارکت دیگری است میان مردم و دهیار.
شاید شما هم با خواندن طرز فکر متفاوت مردم این روستا، این شعر قدیمی را زیر لب زمزمه کنید که
دست بر دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
سالن مدرسه شیخ فضلالله نوری[ویرایش]
مدرسه شیخ فضلالله نوری از سوی آموزش و پرورش ساخته شده، ولی پس از مدتی دانشآموزان به سالن مناسب برای انجام فعالیتهای غیردرسی نیاز پیدا میکنند. همین نیاز موجب میشود تا ملاحسین عربپور برای رفع نیاز بچههای روستایشان، آستین همت بالا بزند و یک ساختمان بزرگ در فضای مدرسه بنا کند.
امروز ساختمان خیریه عربپور، هم نمازخانه دانشآموزان است و هم سالن کاراته (در فصل تابستان) و هم سالن برپایی مراسم مختلف. این ساختمان مملو از دعای خیر و صدای خنده و شادمانی شاگردانی است که پیش از این طعم داشتن نمازخانه و سالن ورزشی را نچشیده بودند.
منبع آب آشامیدنی[ویرایش]
سالهای سال مردم روستای رحیمآباد با مشکل آب آشامیدنی مواجه بودهاند، یعنی فشار آب آنقدر کم بوده که آب قطره قطره میآمده است. تا اینکه حجتالاسلام شیخمهدی سازندگی مردم را تشویق میکند تا خود هزینه کنند و یک منبع آشامیدنی کاملا پیشرفته و امروزی فراهم کنند و اهالی یک روستا را از دسترسی دشوار به آب نجات دهند. آنها وقتی این منبع استاندارد را که در دل کوه قرار دارد و دستگاه کلرزنی نیز برای آن تعبیه شده، آماده میکنند، به شرکت آب و فاضلاب اطلاع میدهند تا کار نهایی ارسال آب آشامیدنی سالم را مهیا کند. خلاصه، از وقتی این منبع درست شده، مردم نعمت آب سالم، آن هم با فشار مناسب را در تمام ساعات روز چشیدهاند. تلاش مردم این روستا فقط برای آب نیست. شیخ مهدی سازندگی حتی مردم را تشویق میکند که خودشان پول آسفالت روستایشان را جمع کنند و روستایی آسفالتشده داشته باشند.
ساختمان مخابرات[ویرایش]
حدود ۱۵سال پیش، یعنی آن روزهایی که تلفن در خانه هیچیک از اهالی این روستا و حتی اطراف آن نبود، مردم دست بهدست یکدیگر دادند و ساختمان مخابرات را احداث کردند. خودمانی ادامه ماجرا اینگونه است که بعد آنها با شرکت مخابرات ارتباط برقرار میکنند و میگویند ما ساختمان مخابرات را ساختیم لطفا شما تلفنها را بیاورید!
وقتی مجید رحیمآبادی، مدیر کانون فرهنگی ولیعصر که خود از اهالی این روستاست، ماجرای ساختمان مخابرات را تعریف میکند، میگوید تمام این اتفاقات خوب، به ۱۵سال پیش بازمیگردد یعنی زمانی که شیخ مهدی سازندگی مهمان اینجا شده بود. این روحانی انگیزه ساخت بناهای مختلف و تلاش برای آباد کردن روستا را در ذهن خیرین ایجاد کرد. این مرد حضور مؤثر و چشمگیری در روستای رحیمآباد داشت.
آسمان آبیتر، روستایی متفاوت[ویرایش]
روستای رحیمآباد که در بخش چترود کرمان قرار دارد را نباید به همین ساختمانهای خیریه و دست بخشنده مردمانش محدود کرد. جوانان اینجا با کمک دهیارشان، برای زادگاه پدری خود کتابخانه دیجیتال و حتی تلفن گویا ایجاد کردهاند. بماند که مجید رحیمآبادی یک سیستم بانک اطلاعاتی نیز برای روستایشان طراحی و راهاندازی کرده تا در آمارگیریها و محاسبات، اطلاعات کاملا دقیق و به روز در اختیار متقاضی آمار قرار دهد. حتی این سیستم نیز در کار خیر، کمک زیادی به مشتاقان میکند. مثلا اگر روزی کسی بخواهد به لحاظ مالی به تمام زنان بیسرپرست روستای رحیمآباد کمک کند، در کمتر از چند دقیقه میتواند به آمار دقیق و موثق دسترسی پیدا کند.
میگویند، آسمان همه جا یک رنگ است ولی باید باور کنیم که وقتی خیر در جایی جاری میشود، آسمان آبیتر و درختها سبزتر میشوند. این ویژگی روستای منحصر به فردی است که روحیه مردمانش آن را زیباتر و دوستداشتنیتر کرده است.
منبع[ویرایش]
: همشهری