شهید سید علی اصغر سیادت پژوه


روز بيست و يكم فروردين ماه سال ۱۳۳۵، در خانواده سيادت پژوه از سادات روحاني و عاشق اهل بيت (ع) در شهر عاشقان ولايت نجف اشرف، كودكي به دنيا آمد كه مژده تولدش را در عالم رويا به پدرش داده بودند. پدر ومادر نام او را علي اصغر نهادند. او چهارمين فرزند خانواده بود و بعد از او تنها يك فرزند ديگر به جمع خانواده افزوده گشت. علي اصغر سه برادر و دو خواهر داشت.
سيدعبدالرحيم پدر سيد علي اصغر روحاني بود و به عنوان دبير آموزش و پرورش فعاليت مي كرد. سيدعبدالرحيم در جواني به شهر نجف مهاجرت كرده و افتخار كسب علم در محضر بسياري از علماي نجف و كربلا را يافته بود. خانواده سيادت پژوه از سادات ايراني تبار و خوشنام شهر نجف بودند كه در همسايگي حضرت امام خميني (ره) زندگي مي كردند، از اين رو با خانواده حضرت امام (ره) رفت و آمد صميمانه داشتند.
دوران كودكي سيد علي اصغر با مراقبت و تحت تعليم پدر و مادر متدين اوسپري شد. قبل از ورود به دبستان براي آموختن قرآن روانه مكتب خانه شد. او علاقه و استعداد فراواني در يادگيري قرآن از خود نشان داد. او در دوران دبستان قرائت قرآن را با صدايي دلنشين بر عهده داشت. وي زياد اهل تفريح و بازي نبود و بيشتر اوقات دست در دست پدر به مجالس درس و علوم ديني و محافل قرآني و منازل علما و بزرگان ديني رفت و آمد داشت.
يكي از خاطرات سيد علي اصغر حضور در منزل امام خميني (ره) و قرائت اشعار سروده شده در مدح اهل بيت (ع) توسط پدرش سيد عبدالرحيم بودكه تبسم زيباي حضرت امام (ره) را در پي داشت و خاطره شيرين آن روزها هميشه در ذهن وي باقي ماند به طوري كه پس از ورود به ايران همواره مي گفت: ياد آن تبسّم ها بخير.
سيد علي اصغر دوران تحصيلات ابتدايي را در شهر نجف اشرف گذراند. اما روزگار در پايان تحصيلات ابتدايي و در سن يازده سالگي دستهاي گرم پدر را از سر او برداشت. سيد عبدالرحيم به دار بقا پيوست. غم مرگ پدر براي او بسيار سخت و ناگوار بود. براي تسكين او، شوهر خواهرش (حجت الاسلام فتوت) سيد علي اصغر را با خود به زيارت خانه خدا برد تا قدري از آلام او بكاهد و بدين ترتيب توفيق زيارت خانه خدا در كودكي براي او فراهم آمد.
سيد علي اصغر از دوره نوجواني علاقه زيادي به برپايي نماز و به جا آوردن نماز اول وقت داشت. او درباره نماز مي گفت: « ما آدم ها نيستيم كه نماز را ترك مي كنيم بلكه اين نماز است كه در اثر گناهان ما دلگير مي شود و ما را ترك مي كند.»
او براي برادران و خواهرانش خيلي دعا مي كرد. بسياركم حرف و تو دار بود. با مردم محبّت مي كرد ويژگي هايي، خوب وي محبوبيت او را نزد خانواده و ديگر خويشاوندان و دوستان او دو چندان مي ساخت.
سيد علي اصغر با شهيد سيد مصطفي خميني فرزند حضرت امام (ره) دوستي عميق و صميمانه اي داشت. سال ۱۳۴۸، سيد اصغر علي ۱۳ سال داشت كه حسن البكر زمام امور عراق را در دست گرفت و قرارداد ۱۹۳۷ را لغو نموده و اخراج فراگير ايراني هاي مقيم عراق را در سال ۱۳۵۰ شروع كرد به طوري كه در مدت ۲۴ ساعت تعداد ۴۱ هزار نفر از عراق به جرم ايراني و شيعه بودن اخراج شدند.
خانواده سيادت پژوه از اولين مهاجرين اجباري بودند كه از عراق رانده شدند. آنها پس از ورود به ايران در تهران در خيابان هفده شهريور، خيابان قيام، اقامت كردند. سيد علي اصغر در اين زمان پانزده سال بيشتر نداشت. او هميشه از سالهاي ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به عنوان مهمترين دوران زندگي سياسي اش مي كرد.
سيد علي اصغر در خلال اين سالها تحصيلات دوران متوسطه را در تهران گذراند و سال ۱۳۵۷ وارد دانشگاه شد. او در حالي وارد دانشگاه شد كه نهضت اسلامي ايران از اواخر سال ۱۳۵۶ اوج گرفته بود. در سال ۱۳۵۷ با رويدادهاي مهم، انقلاب به فرازهاي خود نزديك مي شد. روز به روز بر تظاهرات و راهپيمايي هاي مردم عليه رژيم پهلوي افزوده مي گشت به دنبال آن مدارس و دانشگاهها تعطيل شده و دانشجويان نيز به صف مبارزه و انقلاب پيوستند.
سيد علي اصغر نيز همپاي مردم در تظاهرات در راهپيمايي ها شركت داشت و با تمام وجود براي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران تلاش مي كرد تا اينكه انقلاب اسلامي در روز ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ به پيروزي رسيد.
چهارماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در پي فرمان امام خميني (ره) نهاد انقلابي جهاد سازندگی در روز ۲۷ خرداد ماه سال ۱۳۵۸، براي سازندگي روستاها و زدودن چهره فقر و ويراني از كشور تشكيل شد. سيد علي اصغر در روزهاي اول جهاد سازندگي به عضويت آن در آمد و حسن زرقومي كه از دوستان نزديك وي بود را نيز به جهاد سازندگي دعوت كرد.
حكومت بعث عراق شرايط انقلاب اسلامي در ايران را اهرمي براي فشار بر شيعيان عراق و ايرانيان مقيم آن كشور ساخت. در آن زمان خواهر زاده هاي سيد علي اصغر كه در شهر نجف بودند، عليه رژيم عراق فعاليت داشتند و بدين علّت سه تن از خواهر زاده هاي او به تناوب دستگير شدند. دوخواهر زاده او پس از از اعمال شكنجه هاي فراوان اعدام شدند و خواهر زاده سوم او به ۱۲ سال حبس گرفتار شد. رسيدن اين اخبار خانواده سيادت پژوه را سخت نگران مي ساخت. در اين زمان سيد علي اصغر مسئوليت واحد راه سازي جهاد سازندگي لرستان را بر عهده داشت و پس از آن در سمت مسئول كميته عمران روستايي جهاد سازندگي ايلام خدمات شاياني را در اين مناطق محروم انجام داد.
با آغاز شهريور ماه سال ۱۳۵۹ عمليات خصمانه و تجاوزات مرزي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران شدت گرفت تا روز ۳۱ شهريور ماه كه جنگ رسماً آغاز گشت.
سيد علي اصغر در اولين روزهاي جنگ، داوطلبانه به ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی پيوست و همراه با دوست و شوهر خواهرش حسن زرقومي به جبهه هاي نبرد اعزام گشت. او كه رژيم بعث عراق و ماهيت صدام حسين رهبر كشور عراق را به خوبي مي شناخت با تمام وجود به جنگ ارتش متجاوز عراق شتافت و شجاعت هاي زيادي در برابر دشمن از خود نشان داد.
شايستگي هاي فراوان سيد علي اصغر، او را به سمت فرماندهي عمليات در ستاد پشتيباني جنگ جهاد سازندگي رساند و بر مسئوليت حضور وي در جبهه ها افزود. سيد علي اصغر از نخستين روزهاي جنگ در جبهه و مناطق ایلام و دشت عباس حضوري پايدار داشت.
در پايان سال ۱۳۶۰ و با آغاز سال ۱۳۶۱، جنگ به مراحل مهم و سرنوشت سازي رسيده بود. عمليات فتح المبين در پيش بود. روز دوم فروردين ماه سال ۱۳۶۱، علي اصغر حال وهواي ديگري داشت. سيد علي اصغر پر نشاط و شادمان تر از هميشه بود. عمليات آغاز شد. او درآن روز شجاعت و شهامت بي نظيري از خود نشان داد. رگبار گلوله ازهر سو مي باريد. اما او ترسي از گلوله ها و خمپاره ها نداشت. او براي شهادت آمده بود و آن روز به آرزوي خويش رسيد. سيد علي اصغر در لحظه اي با برخورد گلوله دشمن به قلب مالامال از عشق و ايمانش بر زمين افتاد و وجود تشنه شهادت وي با جاري شدن خون سرخش سيراب گشت.
منطقه دشت عباس ميزبان پيكر پاك او گشت و جسم مطهرش را هشت ماه در آغوش خود به امانت گرفت. پس از هشت ماه و با انجام عمليات مسلم بن عقيل، و پاكسازي منطقه اي از وجود دشمن، جسم مطهر آن سلاله پاك هويدا گشت و به آغوش خانواده اش بازگشت.
عمر كوتاه شهيد سيد علي اصغر كه در ۲۴سالگي به شهادت رسيد، فرصت ازدواج به او نداد . مادر بزرگوارش خانم سيده صغري رضايي اصفهاني، لوازم و وسايل ازدواج او را تهيه كرده بود و هر بار كه سيد از جبهه مي آمد، از او مي خواست براي تشكيل خانواده اقدام كند اما سيد علي اصغر در پاسخ مي گفت: « همه اينها ( لوازم ) را براي برادرم محمد صادق نگهدار. زندگي دنيوي به كار من نمي آيد. »
پيكر شهيد سيد علي اصغر سيادت پژوه از خيابان ۱۷ شهريور در ميان جمعيت انبوه مردم و همكاران جهاد سازندگي به سوي بهشت زهرا تشييع شد و در قطعه ۲۶ در جوار شهيدان انقلاب اسلامي به خاك سپرده شد، تا نامش براي هميشه در تاريخ انقلاب اسلامی ایران بماند.


رده‌های این صفحه : شهدای جهادسازندگی




جعبه‌ابزار