شکوه آباد


داغ فراموشی در دیار آشنا؛
سوسوی چراغ یادمان‌ها روشن می شود/شروه؛ پایه‌گذار آموزش نوین نقاشی
قروه- مترجم، مدرس، نقاش، سفالگر و مجسمه ساز برجسته ایرانی که آموزش نقاشی و طراحی نوین را در ایران بنیان نهاد، این روزها یادش زیر سوسوی چراغ یادمانها به ذهن تلنگر می زند.
خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها - زیبا امیدی فر: مدتی است که در شهر عکسی در گوشه ای دنج نشانی یک هنر و هنرمند را می دهد و چشمان احساس را ذوق زده کرده و به سمت خود می کشاند.
کمی با فاصله، درست در ورودی یک روستا همین عکس با مختصری توضیحات است که سرمشق هنر می دهد و خیره می کند چشمان را برای قدم نهادن به دیار هنرمندی که مدتها در تاریکخانه های ذهن، خاموش می زیست و این روزها زنده جاوید است و به یادمانها آمده است. هنرمندی که مترجم، مدرس، نقاش، سفالگر، مجسمه ساز برجسته ایرانی بود و مهم تر از همه پایه گذار آموزش نقاشی و طراحی نوین در ایران بوده است.


روستایی که می درخشد[ویرایش]

شکوه آباد؛ روستایی در ۱۲ کیلومتری بخش مرکزی شهرستان قروه که در دومین روز از اولین ماه برگریزان در سال ۱۳۱۸ صدای گریه نوزادی را به خود شنید که بعدها آوازه اش در ترکیب رنگ و بوم و قلم پیچید. هنرمندی که بوی خاک را با تمام وجود در خود حبس کرد و از خاک آب دیده شکل می ساخت.
هنگام تولد، پدر و مادر نامش را «عربعلی» نهادند و این گونه بود که «عربعلی شروه» به صحنه زندگی پیوست و چه کسی می دانست که این نوزاد روزی هنرمند بزرگ ناشناخته معاصر می شود!؟
میان اهالی زادگاهش ناشناس است و خیلی او را نمی شناسند و اینجاست که باید گفت دریغا... گرچه اخیراً به همت شهرداری قروه ورودی روستا به نامش مزین شده اما دیر است و گرد فراموشی ریشه دوانده میان اهالی.
غم انگیزترین بخش ماجرا اینجاست که اهالی چندان به یادش ندارند و آنانی هم که کم تا بیش آشنایند به خاطر نشانی های جدیدی است که خبر از یک افتخار ملی می دهد. شاید این فراموشی و غریبگی به دلیل این باشد که این هنرمند چندان در دیار خود نبوده و از همان دوران کودکی به شهری دیگر رفته است.

در روستا سراغ خانه اش را که می گیری به جایی نمی رسی چرا که هیچ اثری از مکان زندگی این هنرمند برجسته دیده نمی شود. به ناچار آدرس جمع آوری اطلاعات، گفته ها و دست نوشته های نویسندگان و پژوهشگرانی می شود که بعدها درباره زندگی «عربعلی شروه» این هنرمند چیره دست نگاشته اند. یکی از این دست نوشته ها؛ مقاله پژوهشگر قروه ای «محسن صالحی» است که به زیبایی نقش بومی هنرمند را بر اذهان خاطره زده است.
دوران آموزش تا ازدواج
«عربعلی شروه» پس از اخذ دیپلم، با استخدام در آموزش و پرورش، عاشقانه به کار تمرین و تقویت علایق و گرایش های هنری خود مانند طراحی و نقاشی نیز می پردازد. در همین مقطع، تصمیم می گیرد تحصیلات عالی خود را در رشته‌ های هنری ادامه داده و در سال ۱۳۴۸ در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران که راهیابی به آن جزو رؤیاها و آرزوهای بسیاری از جوانان آن روزگار بود، پذیرفته می شود.
حضور در تهران و دانشکده هنرهای زیبا، دنیای جدیدی را با امکانات و فرصت های بیشتر به روی «شروه» دوستدار حقیقت و زیبایی که تازه به مرز سی سالگی رسیده بود، می گشاید. این هنرمند در این فضای جدید، آموزش طراحی را با جدیت و پشتکار دنبال می کند و افزون بر آن سفالگری، نقاشی، مجسمه سازی و کالبدشناسی انسان را به شکل نظری و عملی فرا گرفته و با خودآموزی زبان انگلیسی، کار ترجمه متون تخصصی هنر را نیز جسته و گریخته، در همین دوران آغاز می کند.
نقاشی از منظره؛ یکی از شگفتی های هنری بود که «شروه» با شوق فراوان آن را انجام داد. وی سال های متوالی، به کشیدن نقاشی از مناظر طبیعی و خلق تابلوهای زیبا با رنگ و روغن پرداخت. «عربعلی شروه» در سال ۱۳۵۴، تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان می رساند و دیری نپایید که برای تدریس آناتومی و بعدها سفالگری و هنرها و دروس دیگر به دبیرستان هنرهای تجسمی تهران و دانشکده هنرهای زیبا دعوت می شود. تعطیلی دانشگاه ها در زمان انقلاب فرهنگی وی را به سمت ترجمه متون علمی و آموزشی رشته های هنری سوق داد و این اتفاق مبارکی بود که آثار سازنده و پربارش در سال های بعد، بیشتر و عمیق تر نمایان شد و سرفصل درخشانی را در تاریخ آموزش هنر نوین کشور به نامش ثبت کرد.

وی در سال ۱۳۶۶ با یکی از شاگردانش به نام مرضیه قره داغی آشنا می شود و این آشنایی منجر به ازدواج می گردد. «مرضیه قره ‌داغی» با ترجمه و تألیف کتاب ‌هایی چون «مبانی هنرهای تجسمی کودکان، آموزش نقاشی برای دانش‌آموزان دبستان، نجوم به زبان ساده، نقاشی پروانه‌ها، مبانی و مقدمات سفالگری، سفالگری با چرخ و...» دوشادوش همسرش به فعالیت هنری خود در این سال ‌ها می پردازد. «شروه» همچنین کارهای متعددی در زمینه مجسمه‌ سازی انجام داد که از آن جمله می ‌توان به برپایی نمایشگاه‌ هایی اشاره کرد که در آن به داستان ‌ها و شخصیت‌ های شاهنامه پرداخته شده ‌است.
جامعه هنری ایران، وی را به‌ عنوان یکی از بی ‌ادعاترین هنرمندان معرفی كرده که آزادگی، وارستگی، فروتنی و تواضع را به حد کمال رسانید. «شروه» تشنه یادگیری و عاشق یاد دادن بود، به شاهنامه عشق می ‌ورزید و آن را چراغ راه می‌خواند و معتقد بود شاهنامه گوهر گرانبهای فرهنگ و زبان فارسی ا‌ست و آدمیان را از بدی کردن دور و به نیکی و خرد دعوت می ‌کند.

پایه گذار آموزش نوین طراحی[ویرایش]

«شروه» را باید پی افکن و بنیان گذار آموزش طراحی و نقاشی نوین در ایران دانست و این فضیلتی است که اهالی و اساتید برجسته هنر جملگی بر آن اتفاق نظر دارند.
در همین زمینه «محسن صالحی»؛ پژوهشگر قروه ای، در مقاله خود تحت عنوان «شروه، پایه گذار آموزش نقاشی و طراحی نوین در ایران» چنین بیان می کند: «این هنرمند برجسته حدود صد جلد کتاب را به علاقمندان هنر تقدیم کرده است. کاری جاویدان که می توان گفت حاصل نهضت ترجمه یک نفره متون آموزش هنر به زبان و قلم ایشان بود و با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت «شروه» با انجام این حجم انبوه کار ترجمه و تألیف، به طور متوسط، هر سال حدود سه عنوان کتاب را به بازار نشر روانه می کرده است».
صالحی اشاره ای نیز به آثار این هنرمند دارد و می نگارد: «از جمله این آثار می توان به کتاب های «تکنیک و روش طراحی»، «طراحی با سمت راست مغز»، «مبانی پرسپکتیو»، «پایه های هنر نو»، «زیبایی شناسی هنری»، «تحلیل آثار هنری»، «رنگ شناسی مدرن»، «کلیدهای طراحی»، «تاریخ هنر نقاشی ایران و جهان» و دهها عنوان دیگر اشاره کرد».
قسمتی دیگر از نوشته های محسن صالحی به مصاحبه «شروه» اشاره دارد، که پاسخ وی را در خصوص اینکه فکر ترجمه و گردآوری کتاب های آموزشی و پژوهشی در ذهن استاد چگونه شکل گرفت را بیان می دارد: «در سال های جوانی، تقریباً هیچ کتابی در این حوزه وجود نداشت و بی دانشی در آن روزگار، ما را از پیگیری جریان هنر غرب، دور کرده بود. در همان موقع به این نتیجه رسیدم که تنها داشتن معلم برای دانستن کافی نیست. در شروع قصدم این بود که اطلاعاتم را گسترش دهم ولی بعد متوجه شدم بقیه دوستانم هم سخت به دانستن این اطلاعات نیازمند هستند. انتشار مستمر این کتاب ها، از همین جا آغاز شد».
در واقع باید گفت از اواسط دهه ۵۰ خورشیدی، «عربعلی شروه» با درک عمیقی که از جامعه تحول خواه و نوگرای ایرانی به ویژه دنیای هنرمندان داشت، در پاسخ به نیاز عمومی هنرجویان و دانشجویان، برای دسترسی به منابع و متون آموزشی معتبر و به منظور رفع عطش علاقمندان تشنه فراگیری رشته های نقاشی و طراحی، به ترجمه مجموعه ای از آثار جدید و جذاب در این زمینه پرداخت. این اقدام نه تنها موجی از گرایش به رشته های هنری را در میان جوانان آن زمان پدید آورد بلکه موجب شد انتشارات معروف و مشهوری مانند بهار، یساولی، مارلیک، شباهنگ، موج و گوتنبرگ و برخی مؤسسات دیگر در حوزه آموزش رشته های هنری پا به عرصه وجود بگذارند یا شاهد تولدی دوباره در عرصه بازار نشر شوند.
در ادامه صالحی چنین نگاشته است که: «به اعتقاد کارشناسان، یکی از امتیازات و ارزش های اختصاصی مجموعه متون و منابع آموزشی که شروه آنها را در دسترس علاقمندان رشته های هنری قرار داد، جنبه کاربردی و عملی این آثار بود. در واقع شروه به موازات ترجمه متون آموزشی، آنچه را که خود از این ترجمه ها می آموخت، در روند آموزش و تدریس دروس به کار می بست زیرا بر این باور بود که تئوری می تواند مسیر آموزش را کوتاه و در عین حال با درک بیشتری همراه کند و در مقام عمل است که تئوری ارزش و اهمیت خود را نشان می دهد. وی مبانی نظری و تجربه عملی را لازم و ملزوم یگدیگر می دانست و معتقد بود هیچکدام از اینها به تنهایی نمی توانند تأثیر کافی داشته باشند».

داغ فراموشی در دیار آشنا[ویرایش]

این درخت پرثمر و چراغ پرفروغ علم و هنر، سرانجام در ۱۳ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰، در سن ۷۲ سالگی بر اثر بیماری و در سکوت سرد رسانه های خبری، روی در نقاب خاک کشید و خاموش شد.
باید گفت از شروه مدرس، شروه نقاش، شروه سفالگر، شروه مجسمه ساز، شروه عکاس و شروه های دیگر سخن به میان آوردن سخت خواهد بود اما سخت تر این است که این هنرمند در شهر و زادگاه خویش پوستین فراموشی به تن دارد.
با دریغ و درد بسیار تاکنون در استان کردستان و به ویژه شهرستان قروه که زادگاه این شخصیت علمی و هنری است، مراسم و یادواره ای درخور پاسداشت مقام و منزلت وی، برپا نشده است و این در حالی است که همه ساله در تهران برای یادبود این هنرمند اصیل رنگ و بوم، نمایشگاه ها برگزار می شود و نیز این جشنواره هنرهای تجسمی است که با نام «جایزه شروه» خاطره وی را زنده نگه می دارد.
حال با گذشت از ۵ سال از درگذشت این هنرمند، تنها چراغ یادمانی که اخیراً آن هم به همت اهالی فرهنگ و هنر روشن شده است نامگذاری یکی از خیابانهای شهرستان قروه به نام وی می باشد و نیز معرفی «شروه» در ورودی روستای محل زادگاهش دیگر سوسوی چراغی است که خودنمایی می کند.



جعبه‌ابزار