ضرب المثل های شهرستان دزفول


سنگین بات سنجننت٬سبک مبات پشکننت:
سنگین و با وقار باش تا تورا با متانت بسنجند٬سبک مباش تا تورا مثل کاه پخش کنند.
بووم(بابام) زنم(مرا بزند) اَ پُرخوری٬مارُم(مادرم) زنم اَ کم خوری:
پدرم از پر خوری کتکم میزند و مادرم از کم خوری ٬در مورد بلاتکلیفی اینکه یکی انجام کاری را منع میکند و دیگری به انجام دادن آن تشویق میکند.
پرخوره منجا بخفته:
کنایه از افراد راحت طلب است
ترات گربه تا در که دونه:ت
اخت کردن گربه تا نزدیک کاهدان است.(معمولا کاهدان محل مناسبی برای جفت گیری گربه ها بوده٬گربه ی نر تا نزدیک کاهدان می تاخت و بعد از نیرو می افتاد).کنایه از توانایی محدود بعضی افراد است.
تندی مگو تحلی(تلخی) مَفم:
حرف تندی به کسی نزن که در جواب سخن تلخی از او نشنوی
جایی خفتک که جات بووَه:
جایی بخواب که جایت باشد٬یعنی جایی برو که عزت و احترامی به تو بگذارند.
چه کور چه نابلد:
آدم ناوارد مثل آدم کور است
چینق دونی نداره:
چینه دانی ندارد.کنایه از شخصی که رازنگهدار نیست.
دِردِی عیب ترَقنیده بکنه :
(جامه ) دریده ای عیب (پیراهن)شکافته ای میکند.افراد خودخواه عیبهای زیاد خود را نمیبینند ولی عیب کم دیگران را می بینند.مصداق حدیث زیبای پیامبر اکرم که می فرماید:خار را در چشم دیگران میبینند اما شاخه را در چشم خود نمیبینند.
دیگی سُ(۳) کوچونه٬دیگلوزی سُُ(۳) کچونه:
دیگی برای پخت هر غذا روی سه پایه گلی اجاق قرار میگیرد و دیگچه ای هم روی سه پایه گلی.(در گذشته برای پخت و پز ٬ از اجاقهای گلی هیزم سوز که دارای سه تا پایه گلی بود استفاده میشد)
حال دیگ چه بزرگ باشد چه کوچک همان سه پایه را لازم دارد٬یعنی کار چه کم باشد چه زیاد همان ابزار را میخواهد.
تهایتا مفهوم این ضرب المثل ٬حفظ تساوی و نداشتن برتری افراد به همدیگر را میرساند.
سی کسی میرات که سیت تو کنه:
برای کسی بمیر که برایت تب کند.مفهوم این ضرب المثل قدر شناسی است.
شو سیه گو سیه:
شب سیاه و گاو هم سیاه.کنایه از کارهای نامعلوم و دور از دید در وضعیت هرج و مرج.
عقله که نی جون در عذابه:
عقل که نباشد جان در عذاب است.
فِِگِر که میا قشه نهاش دسمال بوزی بکنه:
بدبیاری که بیاید نکبت هم (مانند دامادی که از حمام بیاورند) جلوی او به رقص و دستمال بازی میپردازد. معادل ضرب المثل فارسی" زپلشک آید و زن زاید و مهمان زدر آید"
کارمه با ٬مزمه(مزدم را) مبا:
کارم را باشد ولو آنکه مزدی در آن نباشد.کار بی مزد بهتر از بیکاری.
گپته اوموز کچُکِت آمُختس:
فرزند بزرگت را بیاموز (و خوب تربیت کن) فرزند کوچکت خودبخود می آموزد.
گِندِی گوشت صد عیبَه پوش:
با یک تکه گوشت صد عیب را بپوش.(فربهی نازیبایی را جبران میکند)
مَری ترکِی عنار دسشه:
مثل اینکه ترکه انار در دستش میباشد( که با دست خالی برگشته است) در زمانهای گذشته گزمه ها و قراولها برای کلاشی با در دست داشتن ترکه اناری به در خانه ها می رفتند و از آنها برنج و روغن و حبوبات میخواستند و مردم نمیدادند٬از این جهت ترکه انار ضرب المثلی شده است برای با دست خالی برگشتن.
واتو خوَشم نِی٬بی تو نم گِرَم جا:
با تو خوش نیستم و بی تو هم قرار و آرام ندارم.کنایه از کسی که از بستگانش ناراحت است ولی تحمل دوری آنها را هم ندارد.



جعبه‌ابزار