عدالت و جایگاه آن در سیاست و حکومت
عدالت، مفهوم وسیعی است که در هر حوزهای کاربرد ویژه خود را دارد و اختصاص به مکان، زمان یا فرد خاصی ندارد و مراد از آن، انجام کارها به نحو بایسته و به موقع است، به گونهای که انجام آن کار بهتر از آن ممکن نباشد و هیچ افراط و تفریطی صورت نگرفته که امکان رفع آن وجود داشته باشد. در زندگی بشر، از حیات فردی گرفته تا نهاد خانواده و نهادهای بسیار پیچیده اجتماعی و پیچیدهترین و مهمترین نهاد اجتماعی، یعنی دولت و سیستم سیاسی، هر کدام لوازم و مقتضیات خاص خود را دارند و ( ۵۸ ) عدالت خاص خود را میطلبند و اجرای عدالت در هر مجموعهای نیازمند علم، تخصص، خلاقیت، مدیریت و اصول اخلاقی خاص خود است. مؤلّف نظم الغرر و نضدالدرر مینویسد: «... بر هر صاحب بصیرتی واضح و روشن است که هر صنفی از اصناف خلایق را در شغل و عملی که دارند ناچار است از استاد و معلمی که به تعلیم آن معلم راه و روش آن عمل برایشان معلوم و صواب و خطای آن ایشان را مفهوم گردد؛ مثلاً شبانی نمودن چند رأس گوسفند که مهمترین امور است اگر شخصی بدون تعلیم مرتکب شود، البته گوسفندان را از سرما یا گرما یا تشنگی یا گرسنگی یا به گرگ دادن، هلاک سازد. همچنین است بنایی و نجاری و خیاطی و امثال آن از اشتغال و مهمات جزئیه. و چندان که آن عمل عظیمتر باشد، احتیاج به معلم و مرشد بیشتر خواهد بود و پرظاهر است که هیچ کاری عظیمتر و دشوارتر از پادشاهی و جهانداری و سیاست ملک و ملت نیست.»(۱)
|