فرهنگ جهادی،‌تعریف، ‌توسعه، ‌تغییر، ‌افول، ‌تدوین، تداوم


فرهنگ جهادي ،‌تعريف ،‌توسعه ،‌تغيير ،‌افول ،‌تدوين ، تداوم
مقدمه: " جهاد " شمائل دنياي آزادي و استقلال در عرصه كار و تلاش و پيكار عليه فقر و تنگدستي و رذالت و ذلت است . « امام خميني »‌ فرهنگ جهادي چيست ؟ و با چه مشخصه هايي تعريف مي شود ؟‌ داراي چه ابعادي است ؟ از چه زماني شكل گرفته است ؟ تا چه زماني تداوم يافته و خواهد يافت ؟ با چه فراز و نشيب هايي همراه بوده است ؟ در شرايط فعلي چه جايگاه و و ضعيتي دارد ؟ چگونه استمرار مي يابد ؟ در اين مقاله تلاش مي شود تا به سوالات فوق پاسخ داده شود و با اشاره و تأكيد بر خاطرات، مصاديقي كه شخصاً‌ با آنها مواجه بوده ام به صورت عيني تر و مستندتر به تحليل سير تطور در فرهنگ جهادي بپردازم . آنچه مسلم است دو عامل اساسي موجب پيدايش و شكل گيري جهاد سازندگي شد . ابتدا شرايط خاص زمان و نيازهاي كشور و شعارهاي انقلاب در راستاي رفع محروميت و استقرار عدالت در جامعه _ فقر شديد و عقب ماندگي گسترده روستاها به دليل كم توجهي ؛‌ و غفلت هاي رژيم ستم شاهي و ديدگاه ها و نظرات ارزشي و مردم گراي برخاسته از انقلاب ضرورت عيني اقدامي مؤثر و فراگير براي محروميت زدايي و سازندگي روستاها انجام پذيرد . عامل دوم فرمان و پيام تاريخي حضرت امام در آغاز حركت جهاد سازندگي بود كه در اين پيام امام از همه قشرهاي جامعه براي پيوستن به حركت فراگير جهاد سازندگي دعوت به همراهي و مشاركت نمودند . جهاد با شور و نشاط و انگيزه برخاسته از ايمان و اخلاص جوانان عاشق خدمت و پيرو امام پايه ريزي شد . جهاد اداره نبود _ سازماني نداشت ،‌ساختمان و امكاناتي مستقل نداشت . ساده و بي آلايش و كم توقع شكل گرفت. در جهاد اوليّه بالا و پائين ،‌رئيس و مرئوس _ مدير و كارمند _ وزير و معاون و ... جلوه اي نداشت . كار بود و تلاش ،‌خدمت بود و ايثار،‌همكاري بود و همدلي . در جهاد اوليه كسي براي مال و منال ،‌نام و نشان ،‌حقوق و دستمزد نيامده بود ،‌حقوق و دستمزدي پيش بيني نشده بود . اصلاً حقوقي در كار نبود ،‌ قول و قراري نبود ،‌حداقل ساعت كاري تعيين شده بود و كمك هزينه اي در روزهايي كه جهاد و روحيه جهادي زبانزد همگان بود ،‌تشريفات و تجملاتي در كار نبود ،‌سادگي بود و بي آلايشي . اسراف و تبذيري ديده نمي شد ،‌استفاده از حداقل امكانات و وسواس فراوان به حفظ بيت المال شعار اصلي بود . در روزهاي درخشان جهاد ، در سراسر اين نهاد به ندرت دروغي يا تهمتي از كسي شنيده مي شد ،‌راستي و درستي ،‌صداقت و تعهد ،‌فرهنگ جهاد بود و رفتار جهادي _ همه به هم اعتماد داشتند و به قول يكديگر احترام مي گذاشتند . از سياسي كاري و نيرنگ و دو رويي خبري نبود _ صدق و صفا بر همه جاي جهاد حكمفرما بود. در سالهاي اوليه ،‌جهاد عرصه ابتكار و خلاقيت ،‌شهامت و جسارت و تلاش براي رشد و شكوفايي توانمندي و استعداد جهادگران بود ،‌ مديران جهاد در اين فضا رشد نمودند و مراحل پيشرفت را طي نمودند و عرصه براي ديگران مهيا ساختند . در فضاي اوليه جهاد ،‌ عشق و ايثار،‌جهاد و شهادت ،‌ حضور در مناطق محروم و دور افتاده و استقبال از حضور در عرصه هاي دفاع مقدس يك فضيلت و ارزش ،‌يك رويه و يك باور بود . در ايّام شكوفايي ارزشهاي انقلابي در جهاد خبري از تملق و تعريف و تمجيدهاي نادرست نبود . انتقاد دلسوزانه ،‌صراحت لهجه،‌طرح ديدگاه ها و نقطه نظرات ،‌انتقاد پذيري و تحمل ،‌ سعه صدر و خوشرويي و شور و مشورت در امور به عنوان يك فرهنگ و منش در همه بخش ها و حوزه ها موج مي زد . و البته در جهاد اوليه دهها ارزش و ويژگي ارزشمند فرهنگي ديگر همچون _ احترام به مردم به ويژه روستائيان محروم ، عشق به خدمت و تلاش ،‌ سخت كوشي،‌ خستگي ناپذيري ،‌اعتماد متقابل در همه سطوح . نبود بروكراسي زائد و كاغذ بازي ،‌تفاهم و همكاري ،‌ خدا باوري و خدا ناظري كه امروزه هر يك از آنها به عنوان يكي از ويژگيهاي برجسته مديريت ها و سازمانهاي كارآمد و اثربخش تلقي مي شوند؛ فراوان جاري و ساري بودند به گونه اي كه جهادگري _ كار جهادي _ جهادي كار كردن ،‌مديريت جهادي زبانزد همه بزرگان نظام و عاشقان انقلاب گرديده بود . و اينك اين سووالات اساسي پيش روي ماست كه :‌
۱_ اين ويژگيها چرا و چگونه به عنوان فرهنگ حاكم بر جهاد و رفتار جهاديها شكل گرفتند ؟ ۲_ آيا در جهاد سازندگي طرح يا برنامه ويژه اي براي حفظ فرهنگ جهادي وجود داشت ؟ ۳_ كداميك از اين ويژگي ها در سير گردش زمان از جهاد رنگ باختند ،‌كداميك ماندند و كدام كمرنگ شدند ؟ ۴_ چرا پاره اي يا بخش عمده اي از اين ارزشها مورد بي توجهي قرار گرفتند يا دچار افول شدند ؟ چه عواملي و در چه مقاطعي در اين زمينه تأثيرگذار بوده اند ؟ ۵_ آيا در گذر زمان ويژگي هاي مثبت جديدي در جهاد پديدار گشته است ؟ در چه زمينه هايي ؟ ۶_ آيا ارزشهايي بوده اند كه جاي خود را به ضد ارزشها داده باشند ؟ ۷_ آيا پيدايش يا افول پاره اي از شاخصه هاي فرهنگ جهادي ناشي از افراط يا تفريط بوده است ؟‌ ۸_ در ساختار جديد كه وزارت جهاد كشاورزي وارث بخشي از ويژگي ها ،‌ارزش ها و فرهنگ جهادي است وضعيت چگونه ارزيابي مي شود ؟ آيا امكان حفظ ،‌بازسازي يا انتقال اين فرهنگ وجود دارد؟!‌ و سوالاتي ديگر از قبيل در اين موضوع قابل طرح و پاسخگويي مي باشد .
همايش بررسي و ارزيابي فرهنگ جهادي فرصتي است براي يك مرور و تأمل صادقانه و منصفانه با نگاه و بررسي ،‌نقد و اتخاذ و انتخاب راه كارهايي براي اصلاح در پاسخ به سئوالاتي كه ذكر شد _ ابتدا لازمست از فرهنگ و فرهنگ جهادي تعريفي بنمائيم . فرهنگ در برداشت مشتركي از نظر اهل نظر شامل ويژگي هاي حاكم بر رفتار و روابط فردي و اجتماعي جامعه كه برخاسته از باورهاي ديني – آداب و رسوم ،‌ خصائص تاريخي آن جامعه مي باشد . به عبارتي فرهنگ فضا و محيط زندگي است . فرهنگ تعيين كننده هنجارها و ناهنجاريها ،‌ارزش ها ،‌اصول و آداب مثبت و منفي در رفتار عمومي يك قوم ،‌جامعه يا ملت است . با استفاده از همين تعريف امروز براي معرفي سازمانها و قشرهاي مختلف و مؤثر جامعه نيز از واژه فرهنگ استفاده مي كنند . عبارت فرهنگ سازماني يا فرهنگ پزشكان ،‌معلمان – دانشگاهيان – رانندگان – با فرهنگ شهري و فرهنگ عشايري – فرهنگ يزديها ،‌اصفهانيها با كردها – آذريها همه برداشتهايي از واژه فرهنگ است . امّا فرهنگ جهادي قدري متفاوت است نه فرهنگ جامعه است نه صرفاً‌ از آن تلقي فرهنگ سازماني مي شود . تلقّي ما از فرهنگ جهادي مجموعه اي از ويژگي ها و ارزشهاي مثبت برخاسته از رفتار و روابط كاركنان « جهادگران » ، سازمان «جهاد» مديريت و مديران جهادي است كه به نوعي نقش الگويي و مثال زدني براي جامعه ، رفتار اداري و رويه هاي اجرايي و مديريتي در ساير حوزه ها و ارگانها داشته است . به گونه اي كه يكي از كاركردها و انتظاراتي كه از وجود جهاد در اذهان و انديشه پاره اي از مسئولين و سياستگزاران نظام اداري مورد توجه بود استفاده از روشهاي موفق جهاد در تحّول اداري بود . اين نگاه مورد توجه مسئولين جهاد نيز بود و يكي از اهداف مهم تأسيس واحدي با عنوان جهاد ادارات با ايجاد دفتر جهاد در بسياري از وزارتخانه ها و سازمان ها همين گرايش بود .
الف : ملاحظاتي در پيدايش و شكل گيري فرهنگ جهادي در ارتباط با فرهنگ جهادي چند ملاحظه مهم در پيدايش ،‌رشد ، تغيير يا افول آن مورد توجه مي باشد : ۱- فرهنگ و ارزشهاي جهادي برخاسته از انديشه و باورهاي مذهبي و انقلابي جهادگران و با الهام از سيره و انديشه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بوده است . عمده ارزشهاي جهادي به عبارتي ارزشهاي ديني نيز شناخته مي شدند – مثل اخلاص – ايثار – تعاون و تلاش – تعهد – سادگي – پرهيز از اسراف – مشورت – مشاركت ... يا پاره اي از اين ويژگي ها برخاسته از شرايط خاص انقلاب و روحيّات انقلابي مي باشد . از جمله سخت كوشي – حضور در مناطق محروم – جسارت – خطرپذيري- خط شكني
۲- پيدايش و رشد فرهنگ جهادي به صورت طبيعي ،‌خود جوش و با تأثيرجمعي و متقابل در مجموعه جهادگران بوده است و البته توجه ،‌تأكيد و ترغيب مسئولين و بزرگان جهاد بر توسعه و تعميق آنها تأثير گذار بوده است . به عنوان مثال ايثار يا ابتكار يا اقدام و رفتار ويژه اي كه از يك جهادي يا يك واحد جهاد ديده مي شد . با نقل قولها ،‌بازگويي ها و ذكر آنها در جمعهاي جهادي و ارزش نهادن و تقدير از آنها موجب گسترش اين رويه مي گرديده است .
۳- جهادگران به نوعي مؤثر خاصه در سه سال اوّل به حفظ فرهنگ و ارزشهاي جهادي تعصب و اصرار مي ورزيدند . به عنوان مثال پيدايش يا رشد هرگونه تجمل و تشريفاتي در جهاد مورد انتقاد و اعتراض قرار مي گرفت. استفاده شخصي از امكانات جهاد به شديت زير سئوال بود. ورود مظاهر اداري مثل دستگاه كارت زني براي ثبت حضور و غياب كه به نوعي جو اعتماد و تعهد را زير سئوال مي برد با مقاومت و مقابله جهادگران روبرو مي شد .
۴- حوزه يا واحد يا برنامه خاصي براي پايش و ترويج ارزشهاي جهادي وجود نداشت . هر چند كه به نوعي دفاتر نمايندگي امام و رهبري در مركز و استانها چنين رسالتي را براي خود قائل بودند امّا به طور مشخص از برنامه روشن و مشخص مدوّن يا مصوّبي كه به طور قانونمند ،‌روشمند و هدفدار اين موضوع را مورد پي گيري قرار دهد برخوردار نبودند و عمدتاً‌ به وعظ و تذكر محدود مي گشت . ضمن اينكه بعضاً‌ فاقد امكانات و اختيارات لازم براي پيشبرد اين هدف بودند .
۵- ارتباط و حضور مؤثر جهاد و جهادگران در عرصه هاي دفاع مقدس با پذيرش نقش تعيين كننده در پشتيباني و مهندسي جنگ تأثير مستقيم و به سزايي در حفظ و تقويت فرهنگ جهادي داشته و مي توان چنين اظهار نمود كه تجليّات و مصاديق ارزشها و شاخص هاي فرهنگ جهادي در مناطق عملياتي بروز و ظهور روشن تري يافته بود . خاصه در چهار – پنج سال اول يعني تا سال ۶۴ كه خود جبهه و عرصه هاي دفاع مقدس به نحوه بارزتري از اين خصايص برخوردار بود .
ب : سير تطوّر فرهنگ و ارزشهاي جهادي «ارزشها تغيير نمي يابد ، انسانها به ارزشها مفهوم متفاوتي مي بخشند» در يك نگاه و قضاوت كلي با استناد به دلايل ،‌ مستندات و برداشت از اقدامات و اتفاقات وقوع يافته در جهاد برداشت شخص اينجانب اين است كه با كمال تأسف بايد اظهار داشت كه وجه غالب و بخش عمده ويژگي ها و ارزشهاي مثبت جهاد يا كمرنگ شدند يا رنگ باختند يا به دليل تغيير شرايط زماني و موقعيت ها تغيير يافتند يا بعضاً‌ حتي تبديل به ضد خود يا پيدايش ناهنجاري جديدي شدند – البته براين باورم كه اين قضاوت براساس برداشت ها ،‌ بررسي ها و جمع بنديهاي شخصي و البته با استفاده از رايزني ها و تبادل نظر با دوستان مختلف جهاد بوده است . بديهي است كه چه بسا دوستان و عزيزاني هستند كه نظرات متفاوت و ديگري دارند و با اين برداشته ها نظر موافق با كاملاً‌ موافقي ندارند و لذا پيشنهاد مي شود كه اين قضاوت به عنوان يك فرضيه نيازمند پژوهش و مطالعه مورد تأكيد و پي گيري برگزاركنندگان عزيز همايش قرار گيرد .
لازم به ذكر و يادآوري است كه اين قضاوت و برداشت كسي است كه همواره از مدافعان و تأكيد كنندگان بر حفظ فرهنگ و ارزشهاي جهادي بوده است . هر چند كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به عنوان يك مسئول نه تنها نقش مثبت و سازنده اي در پاره اي از موارد در جهت تعالي اين فرهنگ برنداشته ام بلكه چه بسا و در مواردي در افول يا كمرنگ شدن آنها سهيم بوده باشم . ضمن پوزش از آن بخش از دوستان و عزيزاني كه با اين برداشتها هم نظر نيستند انتظار سعه صدر ،‌تأمل ،‌نقد و اصلاح آن را دارم . ويژگي هاي تشكيل دهنده فرهنگ جهادي كه به سير تطوّر آن پرداخته مي شود به دو بخش كلي تقسيم مي شود .
بخش اول : ويژگي هاي مرتبط با شعار و خصايص جهادگران
عمده ويژگي هاي در اين حوزه شامل اخلاص و توجه به رضايت خدا و توجه به اصل خداناظري در اقدامات ، رفتار ، ايثار و از خودگذشتگي و استقبال از حضور در كارهاي سخت و مناطق دوردست ، پرهيز از استفاده شخصي از امكانات ، سادگي ، بي آلايشي ، تواضع و احترام به مردم ، كم توجهي به پاداش هاي مادّي ، روحيه همكاري و تعامل ، راستي و صداقت ، پرهيز از تملق ، چاپلوسي و دورويي و مواردي از اين قبيل مي باشد . اگر جلوه جهادگري اتصاف به اين صفات باشد و اين اتصاف به صورت وجه غالب در رفتار و سلوك اكثريت بايد هويدا باشد . از مجموعه ارتباطات و تعاملات چنين استنباط مي شود كه تقريباً بخش عمده اين اوصاف به عنوان فضائل حاكم نوعاً كمرنگ يا بسيار كم رنگ يا بعضاً كاملاً رخت بربسته اند . هر چند كه هنوز در نقاط مختلف كشور به ويژه در نقاط دورافتاده تر جهادگراني هستند كه بر اين ويژگي ها پايبندند و بر حفظ آنها نيز اصرار دارند . به عنوان مثال در موضوع پرهيز از استفاده شخصي از امكانات در سال هاي اوليه جهاد مثالها و مصاديق زيادي در رفتار جهادگران در احتياط فراوان از استفاده شخصي از امكانات اداري و جهاد ديده و شنيده مي شد . از جمله پرداخت وجه تلفن شخصي در جعبه هاي كنار آن – يا عدم استفاده از وسيله دولتي براي پاره اي از خريدهاي جزيي در مسير كار ، با دقت در استفاده از آب و برق جهاد و ... امّا آيا الان چنين حساسيت ها يا توجهاتي وجود دارد يا بعضاً عكس آن هم ممكن است رخ دهد يا در حوزه بي توجهي به امكانات مادّي – در سال هاي اوّل به ندرت ديده مي شد كه يك فرد جهادي براي حقوق – مزايا – فوق العاده كار – حق مأموريت مذاكره نمايد يا چانه زني و اعتراض داشته باشد . براي انجام وظيفه ساعت كار نمي شناخت . تعطيل و غير تعطيل قائل نبود ، راه دور و نزديك هواي سرد و گرم مطرح نبود وليكن الان به هر دليلي گاهي براي برخورداري درصد بيشتري از امكانات رفاهي يا مزايا يا فرار از مأموريت هاي دشوار تلاش هايي غيرقابل انتظار رخ مي دهد . در مورد ساير ويژگي هاي نيز مثال هاي مشابهي وجود دارد .
بخش دوم : ويژگي هاي مرتبط با حوزه مديريت جهادي و ويژگي هاي ساختاري
در حوزه مديريت جهادي اصولي حكمفرما بود از جمله: ۱- اصل اعتماد متقابل: مدير به زير مجموعه خود كه از بعد توانايي ، سلامت و صداقت اعتماد داشت و بنابراين بر ميدان دادن به نيروها و اعتبار قائل شدن براي آنها باور داشت . متقابلاً نيروها به حمايت صادقانه مديران در پذيرش نظرات و پيشنهادهاي خود و كمك در رفع موانع احتمالي در مسير اجرايي طرح ها و برنامه هاي خود در كليه سطوح اعتماد داشتند و اين اصل زمينه هاي رشد و شكوفايي استعدادها ، خلاقيت و ريسك پذيري را فراهم مي ساخت .
۲- سياليت و انعطاف پذيري : مقررات و ضوابط جهاد خيلي سخت و شكننده نبود دست مديران در سطوح مختلف براي انجام كار و تصميم گيري به اقتضاي شرايط و امكانات باز بود و البته اين اعتماد نيز وجود داشت كه از اختيارات سوء استفاده نمي شود .
۳- اصل عدم تمركز و توزيع اختيارات : اين اصل بر توزيع اختيارات اداري مالي و پرهيز از بوركراسي زائد و نامه نگاريهاي بي مورد و اعمال ضوابط دست و پا گير و محدود كننده تأكيد مي ورزيد . هر حوزه ، هر استان و هر شهرستان در چارچوب سياست ها و ضوابط كلّي از اختيارات لازم براي چگونگي هزينه كرد اعتبارات ، جذب يا جابجايي نيروها – سياليت در تشكيلات و ... برخوردار بودند و همه اينها به افزايش بهره وري و محصول كار بهتر منجر مي گشت .
۴- اصل شور و مشورت و مديريت مبتني بر مشاركت : اصولاً جهاد شورايي مديريت مي شد ، تصميمات جمعي و از پائين به بالا طراحي و اتخاذ مي شد . جلسات بحث و بررسي وحل مسئله و راه كاريابي در جهاد فراوان بود . مدير بالا خود را بي نياز از شنيدن و استفاده از نظرات همكاران خود نمي دانست و اصلاً چنين فضايي نبود . اين اصل هر چند گاهي موجب طولاني شدن تصميم گيري ها مي شد امّا از مزاياي كار و مديريت جمعي و مشاركتي كه پختگي در تصميمات و همدلي و همراهي در اجراي تصميمات بود برخوردار بود و به نوعي در همه اركان و اجزاء جهاد نسبت به سرنوشت طرح ها – پيشرفت كار – بهبود و ارتقاء جهاد احساس مسئوليت و تعهد پديدار بود .
۵- اصل نقد و انتقاد سازنده – صداقت و صراحت در اظهار نظرها: از آنجا كه كار و فعاليت در جهاد بر مبناي اعتقاد و تعهد شكل گرفته بود ، همه نسبت به چگونگي اداره جهاد و حفظ ارزش هاي آن حساس بودند . در جلسات و همايش ها باب انتقاد از سياست هاي مديران بالاتر ، نقد عملكرد دولت ،مجلس و ... يك رويه بود، افراد براي خوشايند اين مقام يا آن مسئول خود را سانسور نمي كردند يا نظر خود را تعديل نمي ساختند و دچار دوگانگي در برخورد يا سياسي كاري نمي شدند . حرف درست و حقي كه به نفع جهاد ميديدند صادقانه و صريح مطرح مي ساختند – البته سعه صدر لازم هم براي شنيدن نظرات انتقادي و مخالف هم وجود داشت .
۶- در حوزه تعالي انساني : جهاد عرصه رشد و پيشرفت نيروها و شكوفايي استعدادها ، خلاقيت ها و توانمندي ها بود ، اين اصل ناشي از احساس مسئوليت و تعهد جهادگران و مسئوليت پذيري مديران بود – سازمان جهاد به صورت طبيعي به يك سازمان يادگيرنده تبديل شده بود – يكي از دست آوردهاي مستمر سال هاي اوليه جهاد رشد و تربيت نيروهاي نظام بود ، بسياري از افرادي كه در حوزه هاي مختلف مورد نياز نظام در ساير ادارات به عنوان مدير يا مسئول برگزيده شدنداز ميان جهاد برخاستند . اين فضا در جبهه و جنگ ، در تحقيقات ، در اجراي طرح هاي مهندسي و با سطح تخصصي بالا بيشتر خودنمايي مي كرد . خلق و اجراي پروژه هايي چون پل خيبر – پل بعثت – جاده محرم ، سيلو سازي – سد سازي و ساخت موشك هاي دور برد برخاسته از چنين عرصه هايي بود. كه بحمداله بقاياي آن با تلفيق اصول نوين مديريتي و برخورداري از فن آوري اطلاعات در شركت هاي تحت پوشش جهاد تحقيقات و جهاد توسعه و شركت هاي وابسته به وزارت نيرو و ...ديده مي شود .
۷- اصل شايسته سالاري : اين اصل كه امروزه يكي از مهم ترين چالش هاي مديريتي كشور است در جهاد به عنوان يك باور پذيرفته شده بود كه كارها و مسئوليت ها بايد به افراد واجد شرايط و صلاحيت واگذار شود در سالهاي اوليه جهاد كسي عهده دار شدن مسئوليت را مقام طلبي نمي دانست ،و البته مقام و مسئوليت نيز مزايا و امكانات مادي فراواني را به همراه نمي آورد ... افرادي كه در مسئوليت هاي مختلف گمارده مي شدند به طور طبيعي در مجموعه رشد و بالا مي آمدند . جابجايي مديران به ندرت سياسي بود يا تغير نمودار مركزي يا وزير در مركز يك جريان جابجايي گسترده رخ نمي داد . اصولاً در انتخاب مديران مسئوليت هاي لازمي انجام مي شد حتي با فردي كه نا مزد آن مسئوليت بود خود افراد صادقانه اظهار مي داشتند فلان برادر در آن حاصل اين اصل انسجام و پايداري تصميمات و اقدامات بود .
۸- اصل تكريم ارباب رجوع : تكريم ارباب رجوع به صورت واقعي در جهاد اتفاق مي افتد چون فرهنگ و رويه در جهاد رفتن و حضور مستمر و پياپي در عرصه هاي كار ، در روستا ، در مزارع ، در جمع شوراها ، روستاييان و توليدكنندگان بود . ساعت ها رايزني و گفتگو با مردم ، نظرخواهي و نيازسنجي از مردم – باز بودن درب اتاق مسئولين به روي مردم – تشكيل نشست هاي مكرر با شوراها و نمايندگان مردم با پرهيز از تكلفات و تشريفات متداول بسياري از ارزش هايي كه امروز براي تكريم ارباب رجوع با مشتري مداري در مديريت قائل هستيم در بطن و متن جهاد وجودداشت و چنين ارتباط نزديك و صميمانه اي موجب همراهي مردم در اجراي طرح ها و برنامه هاي اجرايي و ترويجي جهاد مي شد .
۹- اصل خودباوري براي ساختن كشور و توكل به خداوند براي تحقق آنچه كه بايد مي شد ۱۰- حاكميت ارزش هاي ديني و اصل خدمت به مردم به جاي گرايش هاي سياسي ، جناحي يا شخصي
جنبه هاي منفي در فرهنگ جهادي در كنار همه ويژگي هاي مثبت و ارزشمندي كه بر مديريت و فرهنگ سازماني جهاد حكمفرما بود نارسائي هايي نيز مشاهده مي شدند . از جمله
۱- ضعف در نظم و انضباط : توجه بيش از حد به سرعت عمل در اجراي طرح ها و پرهيز از مقررات دست و پاگير در موارد زيادي منجر به بي نظمي ها و بي برنامگي هاي زيادي مي شد كه گاهي اشكالات يا نقايص و ضررهاي پنهان و آشكاري را به همراه داشت . ۲- ضعف در بررسي هاي كارشناسي و تخصصي :‌ در سال هاي اوليه جهاد به دليل كمي تجربه و نداشتن تخصص در پاره اي از موارد تصميمات غير كارشناسي ،‌غير دقيق يا اقدامات عجولانه در مكان يابي يا شيوه اجراي طرح ها و پروژه ها رخ مي داد كه نتيجه آن هدر رفت امكانات و تحميل هزينه هايي بر بيت المال بود كه البته اين نقيصه با گذشت زمان كمرنگ و در بسياري از زمينه ها منتفي شد . ۳- مقاومت در مقابل نو گرايي و تغييرات : جمعيت بيش از حد و افراطي نسبت به جهاد گاهي براي جايگزيني يك رويه مثبت به جاي شيوه اي غير كارآمد با مقاومت ها و مقابله هاي غير اصولي روبرو مي شديم . به گونه اي كه هزينه هايي را بر جهاد تحميل يا جهاد را در آن حوزه دچار ركود و عقب افتادن نسبت به ساير دستگاه ها مي ساخت . ۴- ضعف در تعامل و همكاري با ساير دستگاه ها : ويژگي ها و ارزش هاي حاكم بر جهاد گاهي به طور ناخودآگاه يك روحيه جهاد محوري و خود بزرگ بيني غير منطقي ناشي از خصلت هايي چون غرور انقلابي كاذب بر رفتار و محيط جهاد حاكم مي ساخت و اين روحيه مانع تفاهم و پذيرش ديگران و جلب همكاري و مشاركت آنها در طرح ها و برنامه هاي مشترك يا مختص به جهاد مي شد . در يك قضاوت كلي نسبت به ارزش ها و ويژگي ها و فرهنگ جهادي در حوزه مديريت و سازمان برداشت شخصي اينجانب به اين شرح است :
۱- جهاد در روند تطور در ارتباط با اصولي چون ، اعتماد متقابل – انعطاف پذيري و سياليت رشد و تعالي انساني و شايسته سالاري دچار افت شديدي شده است و مستمراً سير كاهنده داشته است به گونه اي كه نمي توان از اين ويژگي ها به عنوان فرهنگ غالب يا حتي رايج در جهاد نام آورد . البته هنوز در مقايسه با اكثر ادارات و سازمان هاي دولتي با وجود بقاياي اين ويژگي ها شاهد شرايط بهتري هستيم .
۲- در مورد ويژگي هاي مثبت ديگري كه ذكر شد مثل تكريم ارباب رجوع ،‌شور و مشورت ،‌ عدم تمركز و توزيع اختيارات و فضاي نقد و انتقاد در مسائل در مقايسه با دسته فوق به ميزان كمتري افت و افول مشاهده مي شود هر چند كه در مقايسه با سال هاي اوّل از كيفيت و فراگيري آنها به ميزان قابل توجهي كاسته شده وليكن با تلفيق روش هاي نوين در حوزه تشكيل سازمان هاي استاني گسترش طرح تكريم – با اجراي نظام پيشنهادها – مي توان اميدوار بود كه اگر تصميم بر بازسازي و احياء اين اصول باشد و عزم اراده اي در اين زمينه وجود داشته باشد امكان پذير مي باشد .
۳- در مورد ضعف هاي رفتاري جهاد در حوزه هاي نظم وانضباط – توجه به كيفيت و اصول كارشناسي – نوگرايي و تعامل با ديگران كه بيشتر ناشي از شرايط خاص سال هاي اوليه جهاد بود به مرور و با گذر زمان برطرف و در اين زمينه ها مي توان گفت نارسائيهاي گذشته كمتر به چشم مي خورد .
ج : عوامل مؤثر در افت و افول فرهنگ و ارزش هاي جهادي بدون مقدمه به ذكر دلايل و عواملي كه هر يك به نحوي در تضعيف و كمرنگ شدن ارزش هاي جهادي نقش داشته اند مي پردازم . ۱- افت ارزش ها ناشي از تغييرات اجتماعي ، فرهنگي در سطح جامعه جهاد به عنوان جزيي از جامعه و يكي از سازمان هاي اجرايي و انقلابي نظام به طور طبيعي از تغييرات جامعه و رفتار آن تأثيري پذيرفته و مي پذيرد . روحيات و ارزش هاي انقلابي تا سال هاي اوليه جنگ در سطح جامعه رو به رشد بود و بعد سير نزولي به خود گرفت . به همان ميزان كه جو ايثار در جامعه افت پيدا كرد در جهاد هم اتفاق مشابهي در همان جهت رخ داد . اخلاص – سخت كوشي – سادگي و بي آلايشي – تواضع و فروتني و ديگر موارد مشابه از اين تغييرات تأثير پذيرفتند .
۲- سير نزولي ارزش ها و فرهنگ جهادي ناشي از سير تحول در جايگاه و ساختار جهاد جهاد در چند مقطع زماني از نظر تشكيلاتي با اتفاقاتي روبرو شد كه به نحو كاملاً‌ مستقيم برارزش هاي حاكم بر آن تأثير گذاشتند . اولين موضوع تصويب اساسنامه جهاد در مجلس و تبديل جهاد به وزارت جهاد در سال ۶۲ بود . بسياري از مسئولين و نيروهاي جهاد در آن مقطع نگران تأثيرپذيري جهاد از فرهنگ حاكم بر ادارات دولتي بودند و وزارت شدن جهاد را گام اول و اساسي و به عبارتي الف اين انحراف مي دانستند و چنين هم شد . شايد هيچ مسئولي هم چنين قصدي را نداشت و نوعاً‌ از ديد توجه و رفع مشكلات جهاد چنين تصميمي را گرفتند . چون ظرف مناسب و معتبر ديگري طراحي و مطالعه نشده بود و در آن زمان گام به گام در ابتدا آرام و در مراحل پيشرفت سريع تر به سمت اداري شدن حركت نمود .
اتفاق دوم تصويب مقررات اداري ، استخدامي ،‌مالي و تشكيلات جهاد در مجلس بود كه زمينه حذف شوراي مركزي در جهاد در سطح مركز و استانها و به تبع آن افت فضاي كار و روحيه جمعي و ... از جهاد پيش آمد . هر چند كه كار شورايي نيز با اشكالات و نقدهايي روبرو بود وليكن راه حل آن حذف نبود و البته يك اقدام غير قانوني هم بود در مقررات تصويبي هم اين گونه پيش بيني نشده بود .
اتفاق سوم تفكيك وظايف در سال ۶۹ و بخشي شدن مأموريت جهاد و به ويژه در دو زمينه منابع طبيعي و امور دام بود . شيلات هم قبلاز آن اضافه شده بود . اين تفكيك از يك جهت در جهت گسترش جايگاه و موقعيت اجرايي جهاد و جنبه مثبتي داشت امّا به دليل فاصله گرفتن جهاد از ماهيت اصلي خود و ايفاي نقش در حوزه توسعه روستايي ضعف تلقي مي شد .
اتفاق چهارم ادغام وزارت جهاد و كشاورزي به نظر مي رسد هر چند كه اين ادغام از جهاتي آثار مثبتي به همراه داشت و البته اگر روش هاي مناسب تري به كار گرفته مي شد مي توانست آثار مثبت بيشتري هم داشته باشد وليكن در حوزه فرهنگ جهادي به دليل نبود برنامه و سياست روشني در اين زمينه و مشكلات فراوان و گرفتاري هاي طبيعي شرايط ادغام نه تنها براي حفظ و توسعه اين فرهنگ چاره انديشي نشده بود بلكه مي توان گفت تقريباً‌ به فراموشي سپرده شد . هر چند كه در ابعاد ظاهري و شكلي يا در حوزه هاي خاص و محدودي با نام و عنوان فرهنگ و ارزش هاي جهادي اقداماتي اتفاق افتاده است يا در استاني يا مناطقي رئيس سازمان يا واحدي با خوش ذوقي و حسن سليقه برنامه هايي را در اين رابطه دنبال نموده است وليكن به ضرث قاطع مي توان گفت اين رخدادها موردي بوده و حالتي فراگير نداشته است .
۳- افت فرهنگ جهادي ناشي از جايگاه نداشتن موضوع در طرح ها ،‌برنامه و اقدامات جهاد ... به نظر مي رسد يكي از اصلي ترين چالش هايي كه در مسير حفظ و توسعه فرهنگ جهادي وجود داشت ،‌نبود برنامه مشخصي در اين زمينه بود . نوعاً‌ مباحث مرتبط با فرهنگ و ارزش هاي جهاد به ويژه در سال هاي نخستين در همايشها ،‌جلسات و نشست هاي مشترك مديران جهاد مورد تذكر و توجه قرار مي گرفت وليكن به ندرت مصوبه مؤثري در شوراي مركزي يا ابلاغيه از وزير يا نماينده حضرت امام و رهبري در زمينه قانونمند شدن مباحث مرتبط با فرهنگ جهادي را شاهد بوديم . البته ميزان حساسيت مديريت ارشد جهاد ،‌ معاونين و شوراي جهاد استانها نقش تعيين كننده اي در اين حوزه مي توانست داشته باشد كه تا پايان جنگ و پايان دوره اول وزارت جهاد تا حد زيادي به اين مهم توجه بيشتري مي شد . وليكن متأسفانه در دوره دوم وزارت و همزمان با پايان يافتن جنگ و تغيير شرايط عمومي جامعه شاهد غفلت هاي بزرگي در اين زمينه بوديم . در اين مقطع طرح و دفاع از ارزش هاي جهاد به عنوان يك مسئله حاشيه اي سنتّي و حتّي متحجّرانه محسوب مي شد و گاهي نيز اسباب مزاح ، استهزا و نقد و گلايه هاي بي خاصيّت مي شد .
۴-گرايش به سمت واقع گرايي به نظر مي رسد كه بعضي از مشخصه هاي فرهنگ جهادي يا پاره اي از ارزش هاي اوليه جهاد متأثر از جو انقلابي و برداشتي احساسي و عاطفي از ارزش هاي ديني و عدم نگرش همه جانبه به موضوعات بوده است ، لذا با فروكش نمودن اين فضا و تغيير شرايط اين نوع ويژگي ها و ارزش هاي جهادي نيز دچار خدشه مي شد . به عنوان مثال در دو سه سال اول تشكيل جهاد در محاسبه حقوق يا كمك هزينه يا گرايش ضرورت كمك به عائله مندان ،‌حق اولاد و همسر سهم بيشتري از سطح تحصيلات و تخصص داشت و در نتيجه صاحب يك شغل ساده و خدماتي كه داراي ۴ ،‌۵ نفر عائله بود دريافتي اش از مهندس فني از دانشگاه تهران يا صنعتي كه نقش مديريت مؤثري هم داشت بيشتر مي گرفت . پس از گذشت شرايط سال هاي اول انقلاب و باز شدن زمينه فعاليت نيروهاي متخصص و مديريتي جهاد در ساير وزارتخانه ها شاهد رفتن آرام نيروهاي كيفي از مجموعه جهاد شديم و مسئولين جهاد به اين نتيجه رسيدند كه اين ضوابط حقوقي هر چند همراه با ايثار و از خودگذشتگي عوامل جهاد تنظيم شده بود وليكن از آنجه كه با شرايط واقعي تطابق نداشت به نفع نيروهاي تخصصي تغيير يابد .
در مورد حق مأموريت و اضافه كار نيز وضعيت مشابهي داشتيم . اوايل جهاد اكثر نيروهاي مؤثر جهاد مجرد بودند خيلي احساس نياز به حقوق و مزايا نداشتند ولي با گذشت چند سال و متأهل شدن جهادگران جوان توجه به اين ابعاد بيشتر شد و لذا اين مزايا تغيير يافت .
در مورد استفاده از دستگاه ساعت زني براي حضور و غياب در جهاد نيز توجيهي مشابه داشت ،‌در سال هاي اوليه تأسيس جهاد كه نيروهاي جهاد به بچه هاي پر شور و حال و متعهد اوليه محدود مي گشت آنقدر تعهد و تدين افراد بالا بود كه هيچ نيازي به كنترل فيزيكي و ماشيني افراد نبود . هر كس خودش در دفتري ثبت و آخر ماه ميزان حضور يا غيبت خود را علام مي نمود وليكن با گذشت زمان و جذب نيروهاي جديد خاصه در زمينه نيروهاي تخصصي و گسترش جهاد و محدود شدن توان كنترل و نظارت طبيعي و پيدايش پاره اي از تخلفات و سوء استفاده ها و رشد آنها مديريت جهاد را به استفاده از ابزارهاي متداول كنترل اداري وادار ساخت و البته به دليل نبود نظام پايش فرهنگ و ارزش هاي جهادي . براي رفع اين مشكلات راه كارهاي ابتكاري كمتر اتخاذ مي شد و ساده ترين روش حل مسئله در تبعيت از نظام اداري ديده مي شد . - مصداق ديگري از تغيير اين ارزش ها در حوزه سادگي و پرهيز از تشريفات در محيط اداري جهاد بود،‌به عنوان مثال در سال هاي اوليه در هيچ جاي جهاد ميز يا اتاقي براي تشكيل جلسات نبود . جلسات شوراي هماهنگي يا برنامه ريزي جهاد در اتاق هاي كار اعضاء شورا و با استفاده از صندلي هاي قد و نيم قد تشكيل مي شد كه حاصل آن پائين بودن بهره وري جلسات ناشي از شرايط فيزيكي و محيطي محل برگزاري آنها بود . پس از مدتي اين شرايط هم تغيير و واقعيت ها پذيرفته شد ، مصاديق ديگري از جمله رشد بروكراسي و كاغذ بازي ناشي از تحت كنترل رفتن جهاد ، استفاده از وسائل نقليه اسقاطي يا مستهلك ادارات و مشكلات آنها و جايگزين شدن ماشين هاي پاترول وارداتي يا تفكيك پاكيزگي ،‌زيبايي و رعايت ملاحظات بهداشتي از سادگي ،‌ بي آلايشي در محيط هاي اداري وغذاي جهاد و ... قابل ذكر مي باشند .
_ راه كارهاي بهبود و بازسازي : با عنايت به آنچه ذكر شد به نظر مي رسد به دليل نداشتن برنامه هاي اصولي و مستمر ،‌ نهادينه نشدن ارزش هاي جهادي ،‌نبود حساسيت در بين مديران ،‌تغييرات فرهنگي ،‌اجتماعي در سطح جامعه و ديگر دلايلي كه مشروحاً مورد اشاره قرار گرفتند با افت يا ركود ارزش هاي جهادي در بسياري از زمينه ها روبرو بوده ايم ،‌ هر چند كه امكان بازسازي و احياء‌ مجدد اين ارزش ها حداقل در بسياري از موارد با عنايت به مجموعه عوامل موجود امري دشوار و در پاره اي از موارد غير ممكن به نظر مي رسد وليكن در صورتي كه در پي برگزاري اين همايش اراده اي جدّي براي تجديد حيات و يا خلق ارزش هاي نوين در مجموعه سازماني جهاد كشاورزي وجود داشته باشد و همه عوامل مؤثر بر اين مهم اصرار ورزند اقدامات ذيل ضروري به نظر مي رسد :
۱- شناخت وضع موجود و بررسي عالمانه در زمينه شناخت علائق ،‌ گرايشها ، نگرش ها و ديدگاه هاي مسئولين و اركان جهاد در سطوح مختلف و مسئولين اداره امور كشور و شرايط عمومي محيط اجتماعي در اين رابطه ۲- تحليل جامع و عالمانه پيرامون سير تطور و دلايل افت ارزش هاي جهاد در مقاطع و موضوعات مختلف تهيه و سهم هر يك از عوامل مداخله در افت يا تغيير ارزش ها روشن و امكان پذيري راه كارهاي بهبود ، بازسازي و نوسازي ارزش هاي فرهنگ و مديريت جهادي مورد بررسي دقيق قرار گيرد . ۳- بهترين راه كار دست يابي به نتيجه روشن در اين زمينه شناسايي و تشكيل يك تيم پژوهش صاحب صلاحيت با تلفيقي منطقي از صاحبنظران ، جامعه شناسي ، مديريت ، مردم شناسي و مديران و كارشناسان برجسته و با سابقه جهاد و با جلب مشاركت گروه هاي مختلف از جهاد و نظر سنجي مناسب همراه با تأمين امكاناتو منابع مالي مورد نياز براي انجام يك پژوهش جامع و كارآمد و قابل بهره برداريست . ۴- براي تضمين اجرايي شدن راه كارهاي حاصل از اين پژوهش شايسته است نسبت به قانونمند نمودن اصول و شيوه هاي حفظ و اعتلاء ارزش هاي جهادي اقدام شود .
نويسنده: سيد حميد كلانتري خرداد ۱۳۸۶



جعبه‌ابزار