فقرزدایی
فقر يكي از خطرناك ترين پديده هاي اجتماعي است كه مي تواند حيات اقتصادي، سياسي و فرهنگي ملت ها را تهديد كند.
[۱]در طول دهه هاي اخير فهم دانشمندان و صاحبان نظران علوم اجتماعي از پديده فقر گسترش و تعميق يافته است؛ به گونه اي كه اكنون مي توان ادعا كرد تعاريف و در نتيجه سياست ها و راهكارهاي مبارزه با فقر بسيار جامع تر و فراگيرتر از آن چيزي است كه در دهه هاي پيش وجود داشته است.
به رغم تلاش هاي فراوان انجام گرفته پس ازپيروزي انقلاب اسلامي متاسفانه پديده فقر همچنان به عنوان يكي از مشكلات اساسي كشور باقي مانده است. به گونه اي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها و بارها مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را به عنوان اولويت نخست كشور مطرح نموده اند.
راهکارهاي فقر زدايي[ویرایش]
← ايجاد اشتغال(
کار آفرینی )
حکومت اسلامي تنها وسیله و ابزار برای برقراری عدل و عدالت و ایجاد آسایش و رفاه برای تمامی افراد، و دفاع از حقوق مظلومان و محرومان و اعاده حیثیت و شخصیت انسان ها است. اينکه جز از طریق فراهم نمودن شرایط کار، تلاش و سازندگی برای همه آنانی که توان کاری دارند، میسر نخواهد بود.
پس با توجّه به عواملی که ممکن است سبب بازدارندگی از کار و تلاش گردد و زمینه بیکاری و یا کم کاری را در جامعه فراهم سازد و شاهرگ حیاتی اقتصاد جامعه را که تولید است از تحرّک بازدارد.
بدون شک اشتغال عامل اصلی فقر زدایی می باشد و به قول معروف به جای دادن ماهی می بایست ماهیگیری بیاموزیم. اصولاً پیشگیری بهتر از درمان است ونسخه های مقطعی، موقتی وبرنامه های کوتاه مدت یک مُسکن است.
امام باقر علیه السلام مي فرمايند:« مَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا حَلَالًا اسْتِعْفَافاً(استغناء)عَنِ الْناس وسيعا علي أهلهوَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِيَ اللَّهَ عز و جل يوم القيامهوَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ
[۱] » ؛ «هر كس كه براى بى نيازى از مردم و تلاش براى رفاه خانواده خود، و نيكى كردن به همسايه، به طلب دنيا (مال و امكانات زندگى) برخيزد، روز قيامت در حالى خداى بزرگ را ملاقات مى كند كه صورتى همچون ماه شب چهاردهم دارد».
← تمرکز زداييهرچه دولت ها بتوانند قدرت بخشی بیشتری به مناطق مختلف بدهند و اجازه تخصیص منابع را به آنها بدهند، آنها نیز با توجه به شناختی که از وضعیت و شرایط آن منطقه یا بخش خود دارند می توانند هدف گذاری را با شناخت بهتری انجام بدهند.
← زکاتیکی از راه حل های اساسی اسلام براي فقر زدايي، وضع قانون مالیاتی از نوع« زکات» می باشد. اسلام اندوختن پول را غیرمجاز شمرده است؛ بدین سان که مالیات زکات را بر پول «راکد» ـ به طوری که هر سال تکرار می شود ـ وضع کرده است.
فلسفه اسلامى زکات مبتنى بر اين است که مالک واقعى ثروت، خداست و اینکه مالکیت صرفاً به انسان ها سپرده شده است تا از آن ثروتى که به دست آورده اند استفاده کنند.
قرآن مى فرماید:«وأَنْفِقوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ
[۲] » ؛ «و از آن مال که به وراثت به شما رسانده است، انفاق کنید».
اسلام براى افزایش ثروت افراد با توجه به رفاه کل جامعه مقررات خاصّى تعیین کرده است. تمام مخلوقات آفریده هاى خدایند و او روزى دهنده آنان است و به سبب این علت است که به مؤمنان دستور مى دهد تا مراقب نیازمندان و فقرا باشند.
از این دیدگاه کلّى زکات براى از بین بردن فقر واجب شده است. جالب اين که کشورهاى بسیار پیشرفته در غرب تا اولین ربع قرن بیستم در مورد اجراى یک نظام فراگیر امنیت اجتماعى فکرى نکرده بودند. مسلمانان به دلیل ماهیت مذهبى زکات از زمان پیامبر اکرم «صلى الله علیه و آله» تا کنون به پرداخت آن ادامه داده اند.
در جهان اسلام شش کشور وجود دارد که زکات را بر اساس قانون جمع آورى مى کنند: یمن، عربستان سعودى، لیبى، سودان، پاکستان و مالزى، در حالى که هفت کشور دیگر مؤسسات خاصّى براى جمع آورى زکات به صورت داوطلبانه ایجاد کرده اند یعنى مصر، اردن، کویت، ایران، بنگلادش، بحرین و عراق
[۳] .
خصوصیت زکات آن است که کاملاً مشخص شده از چه کسى باید گرفته شود و به چه کسى باید داده شود. دولت ها نمى توانند هر طور که مى خواهند زکات را به مصرف برسانند.
از آن جا که مهم ترین مورد مصرف زکات فقرا هستند، و خط مشى توصیه شده در مطالعات معاصر مشخص مى کند که براى از بین بردن کامل فقر، «هر کشور نیازمند یک شبکه ایمنى اجتماعى مناسب براى جذب افرادى است که از بازار کار اخراج مى شوند
[۴] ».
زکات به دلیل ماهیت ثابت و همیشگى خود به حکومت اجازه مى دهد تا نوعى راهبرد دراز مدت را در مقابله با فقر بنا نهد. در مصرف زکات، اولویت باید به فقراى همان منطقه اى داده شود که از آنجا زکات جمع آورى شده است. این حکم احساس مطلوبى از همبستگى بین فقرا و ثروتمندان آن ناحیه ایجاد مى کند. زکات بر خلاف مالیات، بین افرادى که زکات را مى پردازند و آنهایى که آن را جمع آورى و توزیع مى کنند، اختلاف ایجاد نمى کند و با پایین ترین هزینه جمع آورى مى شود. چون زکات به طور سالانه از سرمایه برداشت مى شود باعث تشویق سرمایه گذارى هم مى شود.
← ايجاد فرصت هاي برابرفقر محصول بی عدالتی در توزیع فرصت هاست. بنابراین یکی از مهم ترین سیاست های فقرزدایی، ایجاد فرصت های برابر است. قابلیت دو وجه دارد: قابلیت فردی و محیطی. فردی را در نظر بگیرید که به او امکاناتي داده می شود؛ یعنی فرصتی در اختیارش قرار می گیرد تا استفاده بهينه از آن نمايد، اما اگر فرد استفاده از آن را بلد نباشد، روشن است که نمی تواند از آن استفاده لازم و شايسته را انجام دهد.
بنابراین در اختیار داشتن فرصت به تنهایی کافی نیست، فرد باید توانایی فردی استفاده از فرصت را داشته باشد. قابلیت فردی با ارتقای دانش و مهارت فرد امکان استفاده از فرصت را فراهم می کند اما ایجاد فرصت های برابر قابلیت محیطی را خلق می کند. بنابراین لا زم است فرد هم توانایی نقش آفرینی وهم قدرت انتخاب و فرصت دستیابی به امکانات را داشته باشد.
← اثر تقوا در کارآمدی و افزایش بهره وری اقتصادیقرآن کریم تقوا را وسیله آبادانی زمین و فراوانی نعمت های الهی قرار داده، می فرماید:«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
[۵] » ؛ «اگر اهالی قریه ها ایمان آورده، تقوا پیشه می کردند، بی تردید درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم، امّا آنها به جای ایمان و پرهیزگاری) تکذیب پیامبران را پیش گرفتند، ما نیز آنها را به سزای اعمالشان گرفتار ساختیم).
این که تقوا چگونه سبب آبادانی جهان و فراوانی نعمت های الهی شده، در نتیجه بیشترین و بهترین کارآیی را در فرهنگ اقتصادی اسلام به ارمغان خواهد آورد،بنابراين معنای تقوا حرکت براساس قانونمندی های قرار داده شده- چه در عالم تکوین و چه در عالم تشریع که همان سنت های الهی است-می باشد.
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر تقوا می فرماید:َ« أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاک
[۶] » براین اساس، تقوا یعنی ترک نکردن هیچ یک از اوامر الهی، و نزدیک نشدن به هیچ یک از منهیات. به تعبیر دیگر، حرکت نمودن در چارچوب قوانین و مقررات الهی. اگر جامعه ای تلاش ها و کوشش های خود را در تمام مسائل اعم از اقتصادی، اجتماعی، و... براساس قانونمندی های الهی قرار داد، یقینامَثَل چنین جامعه ای مثل آن کلمه طیّبه ای است که مانند درختی تنومند، به علت وجود شرایط مساعد و نبود مانع، در همه فصول میوه و ثمر خواهد داد؛ در نتیجه جامعه را در تمام امور به یک ضریب اطمینان بالایی خواهد رساند.
به عکس اگر جامعه ای دچار بی تقوایی شد و در آن منکرات جای معروف ها را گرفت و به عنوان مثال در تجارت خارجی اش کالاي نامرغوب صادر کرد، یا بدون توجّه به حمایت از صنایع و تولیدات داخلی، بازار داخلی را از کالاهای مشابه خارجی اشباع ساخت، ثمره این بی تقوایی چیزی جز فلج نمودن اقتصاد کشور و بازداشتن فعالیت های بنگاه های تولیدی و در نتیجه گسترش فقر و بیکاری نخواهد بود.
← دفاع از حقوق اقشار آسیب پذیرامام علي علیه السلام در نامه ای که به مالک اشتر می نویسد و آن را به عنوان یک دستورالعمل اجرایی قرار می دهد تا مالک براساس آن برنامه های خود را تنظیم کند، با به کار بردن لفظ جلاله«َّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى
[۷] » سعی می کند اهمیّت این موضوع را به مالک بفهماند، و او را به حقیقت این مطلب آگاه سازد که عمل به این بخش از دستورالعمل می تواند خشنودی خدا و بی توجهی به آن، خشم و غضب الهی را به همراه آورد، و آن پناه دادن به مردمانی است که همه درهای امید به روی آنها بسته شده و زندگی با همه گوارایی و زیبایی اش مانند زهری تلخ درکام آنها و شب تار در پیش چشم آنها خود را نمایان می سازد.
حضرت در این منشور حکومتی از مالک می خواهد که برای رفع مشکلات آنها، درصدی از بیت المال و بخشی از درآمدهای خالصی را که حکومت در اختیار دارد، به آنها اختصاص دهد. به نظر حضرت هیچ گونه عذری پذیرفته شده نزد خدا در بی توجّهی نسبت به آنان نخواهد بود، و معتقد است که حقوق دورترین آنان با نزدیکترین آنان هیچ فرقی ندارد، و تمامی آنها را باید مورد حمایت قرار داد.
← پرهيز از اسراف و تبذيرنظارت همگانی یا امر به معروف و نهی از منکر، تبلیغات و ارائه الگوی صحیح مصرف و سرانجام برخورد عملی و قانونی قاطعانه با اسرافکاران می تواند بستري در فقر زدايي به وجود آورد و از فاصله طبقاتي شديد در جامعه جلوگيري نمايد. مقوله اسراف و تبذير نبايد در قلمرو فردي تقليل يابد، چنان که در خود نهادها و ادارات دولتي استفاده بي رويه و اتلاف انرژي، عقد قرار دادهاي مفسده آميز، برگزاري سمينارها و همايش هاي پُر خرج و دادن هداياي بي مورد و... از جمله مهم ترين مصاديق فقرآور است که اگر با برنامه ريزي درست، مديريت بشود گام بزرگي در جهت فقر زدايي خواهد بود.
← اصلاح فرهنگ جامعهآنچه محرومیت ها را در جامعه سبب شده و هر روز دامنه آن را گسترده تر می سازد، قبل از آن که ریشه در مسائل اقتصادی داشته باشد، ریشه در بینش ها، باورها، برداشت ها و ارزش های فرهنگی جامعه دارد؛ به عنوان مثال در جامعه ای که نظام طبقاتی و ارزش های برخاسته از فرهنگ تبعیض نژادی و عصبیت های حزبی و قومی حاکم است، و انسان های تحت سلطه این فرهنگ، گرچه به ظاهر در یک کشور یا یک شهر یا یک محلّه زندگی می کنند، امّا فرهنگ حاکم، آنان را در درجات مختلف قرار داده، که براساس آن درجات حتی امکانات عمومی و دولتی به آنها تعلّق می گیرد، و به تعبیری، هر قسمت به اندازه و جایگاه اجتماعی اش از امکانات ویژه ای استفاده مي کند، این دایره بسته خود به خود فقر و محرومیت را برای گروهی و رفاه، آسایش و ثروت را برای دسته ای دیگر فراهم می سازد. از این رو، راه حل آن، تغییر باورهای غلط و از بین بردن فرهنگ جاهلیت اشرافی در جوامع است.
اولین اثر عملی این اعتقاد در تقسیم مساوی امکانات، مسئوليت ها وبیت المال بین افراد است. وقتی به امام علي علیه السلام اعتراض می شود که چگونه میان افراد به ظاهر صاحب نفوذ و جاه و مقام با افراد عادی و به دور از هر نوع عنوان اجتماعی تساوی قائل است، حضرت به تبیین خط مشی خود پرداخته، می گوید:« لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ-فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه
[۸] »؛ «اگر بیت المال حتی مال شخصی خود من بود باز آن را به طور مساوی بین افراد تقسیم می کردم، در حالی که این مال، مالِ خداست».
در راستای تقویت چنین فرهنگی امام علیه السلام در هر فرصت مناسبي، در جهت زدودن ارزش های جاهلی که در قالب دنیازدگی و حبّ به جاه و مقام ظاهر می گردد، به مذمت دنیاپرستی و ترغیب و تشویق مردم به سمت آخرت گرایی و توجّه به محرومیت زدایی و اسیر نشدن به هوا و هوس ها می پردازد؛ به عنوان مثال در خطبه با شکوهي به بیان این که شما در زمانی واقع شده اید که خیرخواهی از آن رخت بربسته و شرور و زشتی به جای آن نشسته و شیطان به نابودی انسان ها طمع بسته است، می فرماید: «فهل تبصر إلّا فقيرا يكابد فقرا، أو غنيّا بدّل نعمة اللَّه كفرا
[۹] »؛ «به اطرافتان نگاه کنید، در یک طرف جز فقر و محرومیت چیز دیگری نمی بینی، و در طرف دیگر زراندوزانی که در صف مترفان قرار گرفته و سر به طغیان گذاشته اند».
حضرت با توجّه به این نکته مهم که آنچه می تواند راه شیطان را سد کند و نظام طبقاتی را در جامعه از میان ببرد، تغییر دادن باورها به سویی است که در آن اخیار به جای اشرار، انسان های صالح به جای انسان های بدکردار، انسان های آزاده به جای انسان هایی که بنده زر و سیم هستند، و انسان های بخشنده و کریم به جای انسان های بخیل و لئیم پرورش یابند.
← اصلاح نظام بازاردر نظام اسلامي هدف اصلی و اولی تولید در جامعه، رفع نیاز انسان هاست، برخلاف نظام سرمایه داری که هدف اصلی از تولید را سود می شمارد؛ بنابراين اگر در نظام سرمایه داری امر دایر شود بین این که دارو تولید شود یا مواد مسکر، هر کدام که سودآورتر باشد سرمایه دار به سوی همان خواهد رفت. در بینش اسلامي همچنانی که نماز و روزه و بقیه واجبات دینی سبب قرب الی اللّه می گردد، کار، تلاش، تولید و توزیع نیز موجب نزدیکی به خداست و حتی بسیاری از کارهای اقتصادی جزء واجبات کفایی می باشد، که اگر کسی اقدام به انجام آن نکند، همگان مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. از این رو، تولید و توزیع در جامعه دینی قبل از آن که سودآوری علت آن باشد، وظیفه داری، نوع دوستی، انگیزه و عامل آن است. بنابراین در بازاری که مبتنی بر این نظام است، جایی برای انحصار، احتکار، گران فروشی و... نخواهد ماند.
امام علي علیه السلام در منشور حکومتی خویش برای حفظ سلامتی بازار و جلوگیری از افتادن در گردابی خطرناک مانند انحصار، احتکار، کم فروشی و... که ناامنی اقتصادی را به وجود می آورد و در نتیجه مردم را دائما در ناامنی و اضطراب روحی و روانی نگه می دارد به مالک هشدار می دهد و از او می خواهد که با آنها به مبارزه برخاسته، جلو افزون خواهی و زیاده طلبی های آنها را بگیرد و از هرج و مرج در بازار جلوگیری کند و نظارت خود را بر آن مستمر سازد؛ زیرا«ِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ
[۱۰] » بی توجهی به وضع بازار و رها ساختن آن به حال خود، برآیندی جز ضرر و زیان و افزایش محرومیت برای عامه مردم نخواهد داشت، و این خود عیب و ننگی است بر زمامدار که از عهده توازن و تعادل در بازار برنیامده است.
این بخش از رهنمود حضرت بسیار حائز اهمیّت است؛ زیرا بهترین شکل ارتباط و برخورد حکومت با بازار را بیان می کند: یکی این که عاملان بازار (اعلم از بازار تولید و توزیع) باید سخت مورد توجّه و عنایت مسؤولان قرار بگیرند، و جایگاه خود را در نظام بیابند، و مورد بی مهری نباشند و هر روز به دلائل و بهانه های مختلف از طریقِ مسؤولان نظام اختلال در امر بازار به وجود نیاید.
این خود نزدیکی و ارتباط تنگاتنگ سیاستگذاران اقتصادی را با نیروهای عمل کننده در بازار و برنامه ریزی جامع برای جهت دادن و هدایت و حمایت نمودن بازار به سمت برآورده ساختن نیازهای جامعه و جلوگیری از انحصارات دولتی در آنچه بخش خصوصی توان انجام آن را دارد، مي طلبد. واگذاری آن به بخش خصوصی امنیّت کشور را به خطر نمی اندازد. دیگر این که به سبب اهمیّت بازار در تولید و توزیع نیازهای جامعه و گرفتار آمدن افراد در دام بخل و تکاثر و دست زدن به احتکار، گرانفروشی و... حکومت موظف است با نظارت خود بر بازار خلا هر نوع اجحاف و نامنی اقتصادی را بگیرد.
← افزايش توليد و توزيع عادلانهدر نفس خود فقر زدايی دو موضوع نهفته است؛ نخست اینکه جامعه را ثروتمند سازیم ودیگر اینکه روش سالمی به وجود آوریم که این ثروت به صورت عادلانه بین گروه ها وافراد جامعه تقسیم شود. به این ترتیب دو مساله ظاهراً جدا از یکدیگر طرح می شود که نخستین آن مربوط به تولید بیشتر کالا واز مقوله مباحث اقتصادی به معنی عام است ودیگری مربوط به توزیع عادلانه واز مقوله اقتصادی اجتماعی است.
توضیح آنکه امروز کالا در مقیاس وسیع برای توزیع، تولید می شود. تولید نه فقط در مبادلات بین المللی هر روز جای خود را بیشتر باز می کند بلکه اقتصادهای ملی را هم تحت تاثیر قرار می دهد؛ به خصوص در جامعه ما که اقتصاد آن بر محوریت نفت استوار است. با توجه به محدودیت منابع طبیعی لازم وضروری است این نگرش تغییر یابد وسیاست تولید به عنوان محور رشد اقتصادی در اولویت اول قرار گیرد . بی شک رونق اقتصادی ، پیشرفت علمی ، تکامل فنی وصنعتی به تولید بستگی دارد که عامل مهمي در فقر زدايي ايفا مي کند.
از سوي ديگر توزيع عادلانه اصل مسلم در تجارت به شمار مي رود. خداوند مي فرمايد:«يا اَيُّهَا الذَّينِ امنَوا لاتَأكلُوا بَيْنَكُم بالباطلَ إلاّاَنْ تَكوُنَ تِجارَةً عَنْ تَراضِ مِنكُمْ
[۱۱] » ؛« اي كساني كه ايمان آورده ايد اموال يكديگر را به ناحق نخوريد مگر آنكه تجارتي باشد كه هر دو طرف به آن رضايت داده باشيد». ۱۱. مدیریت اقتصادی در زندگی
روحية چشم همچشمي، تجمل گرايي و عدم تناسب در آمد با خرج سبب گرفتار شدن انسان در اقساط سنگين وام ها و بدهي ها خواهد شد. امیر المؤمنین علی (علیه السلام) مي فرمايند:«َتَرْكُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ يُورِثُ الْفَقْر
[۱۲] »؛ اینکه اگر انسان در زندگی خود مدیریت اقتصادی نداشته باشد، موجب خواهد شد که او در دام فقر گرفتار آید. بنابراين با عنايت به فرمايش حضرت، بهترين راه فقر زدايي در زندگي؛ رعايت مديريت اقتصادي است.
← وام قرض الحسنهاسلام تأکید دارد که برای رفع نیاز مردم می بایست از طریق قرض الحسنه اقدام کرد. نبايد در جامعه ربا دادن و ربا گرفتن در بین مردم رایج شده و مردم احتیاجات خود را از اين راه بر طرف نمايند. براي جامعه ديني قبيح و ناپسند است که درهاي حلال را به روي مردم ببندد و بعد انتظار معجزه و مدينه فاضله را از آنها داشته باشد. امام باقر علیه السلام مي فرمايند:«الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ
[۱۳] »؛«نيکي کردن و صدقه دادن فقر را از بين مي برد».
← انفاق و احسانیکی از طرق مهم فقر زدايي در جامعه، رفع نیاز مستمندان به وسیله ی انفاق و احسان است. خودداری از انفاق و احسان در طول زمان موجب می شود که فاصله و نفرت مستمندان از اغنیاء بیشتر شده و موجب هلاکت یکدیگر شوند. قرآن در اين زمينه مي فرمايد:«وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ
[۱۴] » ؛« و همان گونه که خدا به تو احسان کرده است تو نيز احسان(و انفاق) کن و دنبال تباهي کردن در زمين مباش که تبهکاران را دوست نمي دارد».
پیوندها[ویرایش]
۱.عظیمی، حسین، ابعاد اقتصادی مؤثر در زمینه های فقر در مجموعه مقالات اولین سمینار فقر و فقرزدایی، سازمان بهزیستی کشور، ۱۳۶۹ تهران.
۲.عظیمی(آرانی)، حسین، مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، نشرنی، ۱۳۷۱، تهران.
۳. رئیس دانا، فریبرز، شادی طلب، ژاله؛ فقر در ایران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، ۱۳۷۹.
منابع و مأخذ[ویرایش]
•قرآن کريم
•نهج البلاغه(ترجمه فيض الاسلام)
۱. حراني، ابن شعبه، تحف العقول، ترجمه محمد باقر کمره اي، تهران:انتشارات کتابچي، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش
۲.حکيمي، اخوان،الحياه، ترجمه احمد آرام، تهران، ناشر:دفتر نشر فرهنگ اسلامي،ج۳و۴ ،۱۳۸۰ش.
۳.زين العابدين، طيب، زکات و کاهش فقر در جهان اسلام، مترجم:محمد عباس پور، مجله مشکوه، ش۵۸ و۵۹، بهار و تابستان۱۳۷۷ش.
۴. مجلسي، محمد تقي، بحار الانوار، مترجم سيد ابوالحسن موسوي همداني، تهران: ناشر کتابخانه مسجد ولي عصر، چاپ اول، مجلدهاي۷۲،۶۸،۶۷،۷۴
۵.شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، قم، ناشر جامعه مدرسين، جلد دوم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق
[۱۵] الحياه، ترجمه احمد آرام، ج۳، ص۲۷۰
[۱۶] حديد، ۷
[۱۷] طيب زين العابدين، مجله مشکوه، ص۶۴
[۱۸] همان، ص۶۵
[۱۹] اعراف، ۹۶
[۲۰] بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۸۵
[۲۱] همان، ج۷۴، ص۲۵۹
[۲۲] بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۵۸
[۲۳] الحياه، ج۴، ص۳۹۲
[۲۴] تحف العقول، ص۱۴۰
[۲۵] نساء، ۲۹
[۲۶] بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۴۷
[۲۷] من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۶۶
[۲۸] قصص، آيه۷۷