قورتان
روستای قورتان
شهرستان اصفهانعاشقان و دوستداران ایران زمین
به سرزمین خشت وگل ، آب و آیین ، نورو نیایش ، خاک وخلوص ، باد و برکت به سرزمین پاسداران آیین و تمدن این مرزو بوم به سرزمین سادگی و صفا، پاکی وراستی ، به سرزمین مردمانی مهربان و گشاده رو ، درب های گشوده ، میهمان نواز و چهره های متبسم ،دست های پینه بسته و میراث داران کهن با گذشته ای تابناک ،به سرزمین خداجویان و خداپرستان به گورتان با هویت ایران ـ قورتان خوش آمدید .در کشور پهناور ایران ، در بستر زمان و در پهنه مکان مردمانی بوده اند که خوب می اندیشیدند ، خوب می ساختند و خوب می زیستند. و آن گاه که چشم از جهان فروبسته و رخت بر بسته، میراث ماندگار از خویش به یادگار گذاشته اند .
هنوز مکانهای بکر بسیاری وجود دارند که پر ازرمز و رازند که روزمردگی و گذشت زمان و حافظه ناپایدار مردمان به تدریج این میراث را به فراموشی سپرده و به فرسودگی برده ویا به خاک یا به تاریخ سپرده است. آنچه که امروزتبلور کالبدی آن هوش از دل و عقل از سر می برد ، عینیت ذهن ها و تجلی دل مشغولی های بشر سخت کوش و کنجکاو و تلاشگری بوده که در پی پاسخ یابی به نیاز ها و کشف و شهود بوده است. هنوز شواهد بسیاری از هویت و فرهنگ این مرز و بوم وجود دارد . زندگی همچنان در این نقاط جریان دارد ، هرچند به سختی و دشواری بیش از آنکه میراث طبیعی و فرهنگی تهدید و تخریب گردد باید تدبیری اندیشید و بیش از همه باید به مشارکت مردم دل بست و امیدوار بود . اما پیش از آن ، باید امروزین را مهیا کرد . هنوز هستند بازماندگان پاسداران کهن این مرزو بوم که بی تکلیف در پی حفظ میراث با ارزش گذشتگان برآمده و بر می آیند. آنان که عاشقان این سرزمین و این تمدن و این هویت و تاریخ اند. آنان که به این ارزش ها با دید احترام وستایش می نگرند ، باید در پی نگاهداشت و پاسداشت آن بکوشند. میراث طبیعی ، میراث کالبدی و میراث فرهنگی این سرزمین ، گنجینه های بی نظیر ، ثروت بزرگ و میراث ماندگار است. دست یاری و همکاری به سوی همه دراز می کنیم پس بفشاریدتا پاسش بداریم.
پیشینه ی تاریخی قورتان[ویرایش]
از پیدایش قورتان تاریخ دقیق و درستی دردست نیست اما به گواهی نام ها و محل هایی که وجود دارند قدمت این روستا به سالهای۴۲۱- ۴۳۹ میلادی که زمان حکومت بهرام پنجم (بهـرام گور فرزند یزدگرد اول) بوده ، بر میگردد. درمورد مرگ بهرام گور چنین نقل شده است که هنگام شکار، اسبش در تالابی فرورفته و بهرام را باخودش فرو بردو دیگر اثری از او پیدا نشد. که به احتمال زیاد این تالاب ، تالاب گاوخونی بوده است.
(تاریخ جامع ایران)
بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت(خیام)
درنزدیک کبوترخانه ای که درشمال غربی روستا واقع گردیده، قلعه ای وجود داشته که به زبان محلی به این مکان (بارام شاه) میگویندومخفف کلمه بهرام شاه است.که بعد با ساختن قلعه ی اصلی روستا این مکان قلعه کِنی ( قلعه ی کهنه) نام گرفت که بعدها تخریب و به زمین کشاورزی تبدیل شد. با پیداشدن بقایای ظروف سفالی در شرق روستا و درکنار زمین های کشاورزی حاشیه رودخانه زاینده رود وبا تشخیص باستان شناسان ، این تکه های سفالی به دوره ی هخامنشیان نسبت داده شده که دلالت براین موضوع است که قدمت روستا چند هزار ساله می باشد.
قورتان
مناطق شرقى اصفهان در امتداد رودخانه زنده رود تا تالاب گاوخونى از تاریخ و قدمتى کهن برخوردار است ، وجود آثار تاریخى و باستانى سالم و نیمه مخروبه در طول مسیر و اطراف نشانگر همین است و قورتان نیز از این قاعده مستثنى نیست. روستای قورتان مرکز دهستان گاوخونی در فاصله حدود ۱۲۰ کیلومتری شرق اصفهان واقع شده است، فاصله این روستا تا شهر ورزنه (مرکز بخش بنرود) حدود ۱۲ کیلومتر می باشد و در ۳۵ کیلومتری تالاب گاوخونی واقع گردیده است. ارتفاع آن ۱۴۸۰ متر از سطح دریاست و جمعیت آن بالغ بر ۱۵۰۰ نفر میباشد این روستا از شمال به بیابان و از جنوب به رودخانه زاینده رود متصل که چشم انداز زیبایی به این روستا بخشیده است. بله آب زاینده رود سرانجام با گذر از کنار قلعه قورتان به باتلاق گاوخونی می ریزد یعنی زاینده رود با سمت جنوبی حصار و دیوار قلعه مجاورت دارد. چنین بر می آید که قلعه را درشیب ساحل رود بنا نمودند تا یک طرف قلعه از سوی مهاجمان در امان باشد یا منابع آبی اهالی را تامین کند و روایتی دیگر حاکی از آن است که در ابتدا مسیر آب رودخانه زاینده رود مسیر دیگری بوده است و بعدها مسیر آن را تغییر داده و به کنار قلعه آوردند. اما همین رودخانه در مواقع ظغیان آب و سالهای پر آب باعث تخریب قلعه بخصوص دیواره جنوبی قلعه شده است.
مردم آن درکنار فارسى به لهجه یا زبانى خاص صحبت مى کنند که ویژه ساکنان شرق اصفهان و برخى نقاط دیگر است که به اعتقاد زبان شناسان در فارسى قدیم و پهلوى ریشه دارد و زبانی بومی و برگرفته از زبان زردشت می باشد. سید علی جناب در کتاب الاصفهان راجع به این زبان می نویسد: در جرقویه و اواخر رودشت و بعضی از دهات کوهستانی (کوهپایه) و سده و ماربین نزدیک اصفهان و همچنین گز و برخوار ، زبان مخصوصی دارند که سایر مردم آن را نمی فهمند. اسم این زبان ولایتی است و اکثر لغات آن پهلوی است که عموم زردشتیان استعمال می کنند.
شغل اصلى مردم آن نیز همانند همه روستاییان کشاورزى و دامدارى است قدمت روستا به قبل از اسلام می رسد واین را وجود قبرهایی که در قبرستان های قدیمی روستا یافته شده تایید می نماید که لحد آنها برخلاف لحد مسلمانان است یعنی بجای آنکه سمت راست بدن آنها بطرف قبله باشد پای آنها به طرف قبله می باشد.
وجه تسمیه قورتان[ویرایش]
روستای قورتان دارای چند وجه تسمیه است. واژه قورتان از دو جزء « قور= گور» و « تان = دان » که از نظر دستور زبان فارسی پسوند ظرفیت است تشکیل شده است. قورتان=گوردان یعنی محلی که گور فراوان دارد. شهر ها و محل هایی که نام آن ها با گور شروع شده است ، منطقه ی آن ها از زمین های اطراف پست تر و گود تر است که روستای گورتان نیز یکی از این محل ها می باشد. با ورود اعراب در سال ۲۲ هجری به ایران ، چون در زبان عربی چهار حرف (گ- پ- چ- ژ) وجود ندارد تغییراتی در زبان فارسی به وجود آورد. نام روستاهای شرق اصفهان نیز دچار تغییراتی شد. گورتا ن به قورتان، پارپان به فارفان ، گندان به جندان ، گرگویه به جرقویه (جعفری زند- اصفهان پیش از اسلام) تغییر پیدا کرد ، همچنین به علت وجود گورخر فراوان در این منطقه این روستا گورتان نام گرفته است.
موقعیت قلعه نشان می دهد که این واژه شبیه واژه های ترکی قور= سلاح یا قورچی= رئیس اسلحه خانه ، قورخانه= کارخانه اسلحه و قوریلتای به ضم قاف و کسر را ماخوذ از زبان مغلی و به معنی مجلس شورای نظامی است وبه زبان اهالی خوارزم قورلتان به معنی شورا و مشاورت با هم است و چنین استنباط می شود که قلعه قورتان جنبه نظامی و دفاعی داشته و به احتمال قوی انبار مهمات و با محل شورای نظامی گروهی از جنگجویان سلسله های دیلمی و سلجوقی بوده است. در حقیقت از شهر اصفهان تا این قلعه ارتباطی وجود داشته و امکان خبر و علامت دهی از روی قلعه های که با فواصل از اصفهان تا قلعه قورتان بوده امکان پذیر بوده است. همچنین از نوشته های ابن حوقل بغدادی (اولین جهانگرد خارجی که در کتاب خود راجع به اصفهان مطالب نوشته است.۹۴۱ میلادی) بر می آید که قدمت آن به بیش از ۱۰۶۱ میلادی می رسد.
مناطق دیدنی قورتان[ویرایش]
۱- ارگ قورتان
۲- قلعه نواب
۳- مسجد پایین
۴- مسجد بالا
۵- مسجد ابراهیم
۶- مسجد غلامرضا
۷- مسجد جامع
۸- کبوترخانه
۹- آسیاب آبی
۱۰- آسیاب ها یا ارگاه
۱۱- حمام
۱۲- نخلدان
۱۳- بازار
۱۴- جوی آب
۱۵- باغ های داخل ارگ
۱۶- آب انبار روستای بلان
خانه های قدیمی با معماری سنتی و مناطق بکر و زیبای دیگر
← ارگ قورتان روستای قورتان که بسیار جالب و دیدنی است و علاوه بر کشاروزی و زیبایی های طبیعی منطقه، قلعه قدیمی قورتان در آن جلب توجه می کند و از مهمترین آثار تاریخی قورتان ، ارگ عظیم و تاریخی آن است که قدمتش به قرن چهارم هجری (۳۶۶-۳۲۳ ه،ق) که به دوره ی دیلمیان (دیالمه) برمی گردد (حدود۱۰۹۰ سال قبل) و به واسطه موقعیت ممتازی که دارد (در کنار زاینده رود) از تاریخ بنا تا به امروز سکونت در آن وجود داشته است و به جرات می توان گفت ارگ قورتان تنها قلعه خشت و گل جهان است که هنوز مسکونی است و در آن زندگی می کنند. آری شاید کسى باور نکند اگر بشنود درایران هنوز قلعه ی مسکونى وجود دارد. قلعه چهار هکتارى قورتان با وجود ویژگى هاى ارزشمند میراثى که آن را شایسته ثبت در فهرست آثار ملى مى کند، آخرین و تنها بازمانده از قلعه روستاهاى کشور است که این روزها نفسهاى آخر خود را مى کشد اگر همین چند خانوار (هفت خانوار) باقى مانده که کمتر از تعداد انگشتان دستند نیز از درون قلعه کوچ کنند و مانند هم ولایتى هایشان ساکن بیرون قلعه شوند آن وقت دیگر دامها و پرندگان تنها ساکنان و شاهدان تخریب آرام آرام آن خواهند بود و البته اهالى روستا نیز شاهدان بیرونى آن ! این در حالى است که تا سال ۱۳۳۵ شمسی تمامی مردم در داخل ارگ سکونت داشتند و قلعه قورتان مملو از جمعیت بوده ، وجود فشار حکومتی ، لزوم همبستگی مردم برای دفاع در برابر اشرار و بیگانگان ، عدم مالکیت شخصی زمینها و نبود توان مالی برای ساخت وساز خانه در محدوده های خارج ارگ ، باعث باقی ماندن مردم در داخل ارگ برای سالیان طولانی شد. قصه مهاجرت از قلعه بعد از اجرای قوانین اصلاحات ارضی و با افزایش احساس امنیت، ازدیاد جمعیت و ایجاد امکان بهره بردارى و ساخت و ساز از زمینها آغاز شد و به مرور زمان مردم ارگ را رها کرده و در حاشیه ی شمال و شمال شرقی ارگ شروع به احداث خانه های جدید نمودند. اما در سالهاى قبل و بعد از انقلاب به اوج رسید و مردم زندگی در بیرون قلعه را به داخل آن ترجیح داده اند تا تقریباً خالى از سکنه و نیمه متروکه شد. با مستقر شدن مردم در خانه های جدید، اغلب خانه هاى سالم و نیمه سالم داخل ارگ ، به محلی برای نگهداری دام و انباری برای ذخیره ی علوفه و محصولات کشاورزی تبدیل شد و این روزها طویله دام هاى روستاییان شده اند و کوچه ها و دالانها و هشتى هاى مسقف زوزه کش بادهاى کویرى است که همین امر باعث تخریب شدید بافت قدیمی بناها گردیده است.
قلعه قورتان در کنار جاده اصلى و رودخانه زاینده رود واقع شده،که با عبور ماشین های سنگین و آب رودخانه در مواقع پر آبی و مواقعی که آب زیادی از پشت سد آزاد می کنند بر تخریب هر چه بیشتر آن دامن می زنند یکى از برجهایى که اکنون تخریب شده درست در محلى بوده که هم اکنون رودخانه جریان دارد. سالم ترین بخش قلعه ضلع شرقى آن است که کنار جاده اصلى قرار گرفته است. قلعه دارای دو درب یا دروازه شمالی وجنوبی بوده و هر دروازه دارای هشتی بزرگ به قطر ۶ متر است که متاسفانه دروازه جنوبی آن بدلیل ظغیان آب رودخانه تخریب شده است ،گفته می شود این قلعه ، از قلاع نـظامی بوده است و در مواقع نا امنی زندگی بیش از ۵۰ خانوار را به خوبی تامین می کرده است. از همان ابتدا ورود به آن عظمت دیوارهای قلعه اش چشمگیر است و کوچه های آن به گونه ای طراحی شده که تازه واردها نمی توانند راه خروج را به آسانی بیابند و می بایست ساعتها جستجو کنند ، بلندی دیوارها هم سبب می شود که نتوان پیرامون قلعه را دید و جهت و مسیر را تشخیص داد ،گوئی به عمد این کوچه ها را پیچ در پیچ کرده اند تا اگر مورد حمله قرار گرفتند دشمن نتواند به آسانی راه را بیابد ولی بسیاری از این کوچه ها و کوچه بازارهای آن به علت فرسایش یا راحتی عبور و مرور مردم تخریب شده است. قلعه قورتان در زمان سکونت اهالی دارای ۴ محله بوده است. در ضلع شمال شرقى طایفه رحمانى ها ساکن بوده اند، در جنوب شرقى سادات زندگى می کرده اند، جنوب غربى طایفه دیگرى که به مساح معروف بودند ساکن بودند که فامیلى آنها هم
رحمانى بوده است و در وسط قلعه و شمال غربى نیز باقى فامیلها ساکن بودند، سالم ترین محله آن نیز محله رحمانى است.
قلعه قورتان دارای حصاری کنگره دار از خشت و خام و بسیار محکم و دارای عظمت فوق العاده ای است ، ارتفاع حصارها از زمین تا کنگره ۹ متر و ارتفاع برج ها از زمین تا کنگره ۱۲ متر می باشد. قلعه وسعتی حدود ۴۰ هزار متر مربع را در برگرفته و مصالح به کار رفته مطابق با آب وهوای کویری و تماما از خشت وگل ساخته شده است. باروی شمالی آن ۲۵۰ متر طول وبا ۵ برج دیدبانی و باروی جنوبی نیز تقریباً با همان ابعاد و دارای ۵ برج است و فاصله برجها از یکدیگر حدود ۵۴ متر می باشد. قطر دیوار قلعه در پایین متغیر است به طوری که در پایین بین ۳ الی۵ متر می باشد و راهروی باریکی بر روی حصار برای دیدبانها ایجاد شده است که سرتاسر دیوار قلعه را در بر دارد و هم اکنون به علت باران و فرسایش در بعضی نقاط از بین رفته یا فقط عبور یک نفر امکان پذیر است در صورتی که روایتی دیگر حاکی از آن است که از این مسیر ارابه ای عبور می کرده است. در سرتاسر حصار بر روی آن نزدیک لبه یا کنگره، حفرهایی وجود دارد که برای تیر اندازی به سمت مهاجمان بیرون قلعه درست کرده اند. حصار شرقی و غربی قلعه ۱۸۰ متر طول دارد و هرطرف دارای ۲ برج دیدبانی است وبدین وسیله ۱۴ برج دورادور قلعه را احاطه کرده است علت وجود ۱۴ برج یا به افتخار ۱۴ معصوم ساخته شده یا جنبه معماری داشته است. ارتفاع حصار جنوبی از بستر رودخانه تا کنگره ی دیوار ۹ متر است. درگذشته قلعه دارای آسیابی بوده که آب آن از زاینده رود تامین می شده است.
منطقه بن رود یک سایت کامل گردشگرى است و قابلیت هاى بسیارى دارد و گردشگرى که وارد منطقه شود مى تواند به خوبى چند روز کامل براى بازدید از جاذبه هاى طبیعى تاریخى مانند تالاب ، تپه هاى شنى ، ارگ قورتان، کبوتر خانه ها اختصاص دهد. قلعه وسیع قورتان ، هر بیننده ای را به یاد ارگ تاریخی بم می اندازد ، و بی توجهی در حفظ و نگهداری آن اشک هر بیننده را در می آورد ، در برخی قسمتهای این قلعه قدیمی دامها ، نگهداری می شد و در بخشهای دیگر ، آن افرادی ساکن هستند در حالی که این قلعه می تواند به یک شهرک بزرگ علمی، تحقیقاتی ، توریستی ، سینمایی و نمادی از شهر نشینی و فرهنگ مردم و جامعه شناسی و بوم شناسی ، بدل شود. چنانچه بخشهایى از فیلم شیخ بهایى در این ارگ بازى شده است.گچ بریها، بخاریها یا شومینه ها ، موزاییک هاى آجرى کف اتاقها و کنگره هاى لب بام برخى خانه ها هنوزسالم است وتنها به یک مرمت ساده و استحکام بخشى سقف نیاز است تا بتوان از آن به عنوان یک مکان قابل سکونت یا اقامتگاه سنتى یا چایخانه و...استفاده کرد. اما با رها کردن قلعه توسط اهالی و مسئولین هر بارانی که می بارد یکی از این خانه های خالی از سکنه داخل قلعه که خود آنها نیز از نظر معماری بی نظیر است فرو می ریزد.
← قلعه نواب نواب افرادی بودند که توسط نایب های بنی امیه و بنی عباس مشخص می شدند. در زمان حکومت بنی امیه و بنی عباس سیصدو شانزده نواب در اصفهان و اطراف آن حکومت میکردند و این قلعه محل حکومت نواب بوده است. درون قلعه چهار هکتارى قورتان قلعه کوچکتر و قدیمى تری قراردارد که به قلعه نواب معروف است ، قلعه ای حاکم نشین که بنای آن قبل از ساخت ارگ بوده است و تا پیش از انقلاب قلعه بکر بکر بوده است. این قلعه مربوط به اوایل ورود اسلام به ایران (دوره بنى امیه) است، خلفاى بنى امیه براى هر ولایت یک نایب و هر نایب نیز براى مناطق زیرمجموعه خود یک نواب انتخاب مى کرده که قلعه نواب محل زندگى نواب منطقه رودشت بوده است. این قلعه درضلع جنوب غربی ارگ واقع شده است. رودخانه ی زاینده رود از طرف غرب وجنوب این قلعه عبور می کند و باعث ایجاد امنیت در دوطرف قلعه گردیده است. قلعه۳ طبقه بوده که اکنون بیشتر قلعه به واسطه چرخش مسیر رودخانه، طغیان آب و عدم رسیدگى تخریب شده است.
مساجد قورتان :
چهار مسجد درون قلعه اى نیمه متروکه ارگ قورتان واقع شده است که هر یک از آنها از نظر معماری منحصر به فرد است. اگرچه این مساجد به ظاهر متولى ندارد ولی به همت اهالی درب تمامى مساجد قلعه همیشه باز است تا اگر رهگذرى از ساکنان یا غیر ساکنان از اینجا عبور کرد، بتواند از مسجد استفاده کند. علت وجود این تعداد مسجد را می توان در مقایسه با مقیاس قلعه ، جمعیت ساکنان گذشته و همچنین سایر دسترسى ها وخدمات و مذهبى بودن مردم آن دانست که از نظر قدمت عبارتند از:
مسجد شبستان یا مسجد اهله یا مسجد پایین (به زبان محلی مسجد گاره) :
این مسجد از مساجد داخل قلعه می باشدکه در زیر مسجد بالا واقع شده است و در عین سادگی بسیار زیبا و روحانی است و دالان و سقف جالب توجهی دارد و از نظر معماری بادیگر مساجد داخل ارگ تفاوت دارد و از جالب ترین و دیدنی ترین مکان های داخل ارگ به حساب می آید. نکته جالب در معمارى آن وجود مکانى به نام غریبخانه است و آن اتاقى است در ورودی مسجدکه به آن غریبخانه مى گویند و این اتاق براى مسافرانى ساخته شده که در راه مانده اند و آشنایى در روستا ندارند. غریبخانه هنوز هم قابل استفاده است.
مسجد بالا :
این مسجد درست بالا سر مسجد پایین قرار دارد و قدمت آن به اوایل اسلام می رسد ، این را از محراب این مسجد می توان فهمید که دارای دو محراب است. به گفته ی آقای جعفری زند ، در اوایل اسلام چون مسلمانان سمت قبله را به طور دقیق نمی دانستند ، حدودی از سمت جنوب را قبله قرار می دادند که بعد با مشخص شدن سمت دقیق قبله ، محراب جدیدی در داخل محراب اولی ، ایجاد کردند. گلدسته ای زیبا بر روی این مسجد خودنمایی می کند که گویا برای اذان گفتن از آن استفاده می کردند.
مسجد ابراهیم :
این مسجد در ضلع شمال شرقی ارگ و نزدیک حمام واقع گردیده است که با توجه به سنگ نوشته ی بالای در ورودی مسجد ، ساخت این مسجد به دوره ی شاه سلیمان صفوی برمی گردد. روى سنگ بالاى سر در آن نوشته «این مسجد را وقف نمود على با شهربانو در سنه۱۰۸۴ هجرى قمرى» نکته جالب مسجد این است که نزدیک حمام ساخته شده و عرفاً مسجدى مردانه بوده و بیشتر هم نماز صبح در آن خوانده مى شده است براى همین یک کلون بیشتر ندارد که آن هم زنانه است. وجود کلون زنانه هم براى مواقعى بوده که اگر زنى بامردى در مسجد کار داشت آن را به صدا در مى آورد. معمارى مسجد چهارایوانى ساده است وباغچه کوچک و پر گلى دارد.کف آن با سنگ فرش است و منبری کوچک از جنس سنگ وکاملاً ساده و قدیمی دارد وداخل آن هم با فرش و پتو مفرش شده است.برای آن برق کشیده شده و همه وسایل عبادت نیز در آن مهیاست.
مسجد غلامرضا :
این مسجد در ضلع شمالی و جنب درب ورودی ارگ واقع گردیده است. و بازسازی شده که هم اکنون با ساختی جدید و به نام مسجد المهدی (عج) شناخته می شود و یک درب آن هم به بیرون قلعه باز می شود درست در مقابل دروازه ارگ !
مسجد جامع یا مسجد جمعه :
در ضلع جنوب شرقی ، بیرون ارگ و در حاشیه ی رودخانه ی زاینده رود بنایی خودنمایی می کند که قدمت آن به دوره ی ایلخانان قرن هفتم برمی گردد و مشهور به مسجد جمعه است. ساختمان این مسجد دو طبقه بوده و بزرگی آن نشانگر جمعیت زیاد روستا در آن زمان بوده است که به علت نزدیکی با رودخانه و عدم توجه کافی و مناسب و دلایل دیگر کاملاً تخریب و ویرانه شده است که جای تاسف دارد.
کبوترخانه :
در بیرون قلعه با فواصلی برج هایی وجود دارد که برای ارتباط با قلعه های نواحی دیگر و اعلام خبر و علامت دهی بوده که اکثراً تخریب شده اند. در ضلع شمال غربی ارگ و در حاشیه ی رودخانه ی زاینده رود کبوترخانه ای خودنمایی می کندکه معماری آن با معماری کبوترخانه های دیگر بسیار تفاوت دارد. به طوری که نمای بیرونی کبوترخانه ها صاف بوده و فشار کمتری را تحمل می کند ولی این کبوترخانه در نمای بیرونی خود دارای ۱۲ سیلو به طور هلالی است که هرکدام از این سیلوها کار یک پایه را برای این بنا انجام می دهد . ارتفاع آن ۱۵ متر و قطر آن ۱۲ متر می باشد. این برج را به صورت حفره حفره درست کرده اند تا کبوتران بتوانند درآن لانه گزینند و این امر را می توان به این دلیل دانست که از فضله های آنان جهت مصارف کشاورزی استفاده کنند اما دست روزگار به این برج ها نیز رحم نکرده و در کشاکش روزگار ساز ویرانی به خود گرفته اند و دیگر از آن کبوتران خبری نیست اما در کنار ارگ قورتان هنوز یکی از این کبوترخانه ها وجود دارد که توانسته خود را همچنان محکم و استوار بماند که اهالی روستا بخصوص دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ارگ زنده رود با صرف وقت و هزینه توانستند این برج را از خفقان ویرانی برهانند و با بازسازی گوشه های ویران شده آن توانستند دوباره این برج را مملو از کبوتر نمایند و می توان گفت که این برج هم اکنون تنها کبوترخانه ایران است که کبوتر دارد. اما برای جلوگیری از تخریب آن در سالهای آتی و فصول باران نیاز مبرم به مرمت و بازسازی آن می باشد. امید است که سازمان میراث فرهنگی همچنان که بسیاری از این برجها را در نقاط مختلف استان مرمت و باز سازی نموده این برج را همچون آنها بازسازی نماید.
آسیاب ها یا ارگاه :
در داخل ارگ ، چهار آسیاب یا ارگاه بود که اکنون فقط ساختمان های آن ها باقی مانده است. ارگاه به زبان محلی به آسیابی گفته می شود که سنگ آسیاب آن توسط حیوان (گاو، اسب، الاغ) چرخانده می شود. با استفاده از آسیاب های آبی در کنار رودخانه، آسیاب های داخل ارگ رونق خود را ازدست داد.
آسیاب آبی :
در غرب کبوترخانه آسیاب آبی وجود داشته که تا اواخر دهه ی چهل سالم و گندم مردم را به آرد تبدیل می کرد. هنگامی که موتورهای دیزلی جای نیروی آب را گرفت این آسیاب به مرور زمان از بین رفت ، هم اکنون فقط قسمتی از چاه آن که با ساروج ساخته شده است باقی مانده است.
حمام :
حمام ارگ در ضلع غربی ارگ نزدیک رودخانه واقع گردیده است و در زمان قدیم به صورت خزینه ای بود و آب آن توسط هیزم گرم می شد و هیزم آن را از مسافت های طولانی به روستا می آوردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با همکاری جهاد سازندگی ، حمام تعمیر و به طور بهداشتی ساخته شد و تاچندی پیش نیز مورد استفاده قرار می گرفت.
نخلدان :
یکى دیگر از سازه هاى جالب درون قلعه ساختمان موسوم به نخلدان است که در گذشته نخل و علم مربوط به مراسم عاشورا حسینی را در آن نگهدارى میکردند.
بازار:
در مرکز ارگ ، بازاری وجود داشت که از دو قسمت تشکیل شده بود. قسمت اول، بازارچه ی نجارها و کاروانسرا و قسمت دوم دیگر کسبه ها مانند سلمانی، قصابی و … فعالیت می کردند.که بیشتر قسمتهای بازارچه و کاروانسرا به مرور زمان ریزش تخریب شده است.ا
جوی آب :
جوی آبی از ضلع شمالی ارگ و زیر مسجد غلامرضا ، وارد ارگ می شدکه آب آن ، از آب کشاورزی زمین های شمالی ارگ تامین می شد و در طی مسیر سنگ چین شده ی خود از کنار حسینیه ، مسجد ابراهیم و پس از پر کردن خزینه ی حمام از کنار بازارچه ی نجارها گذشته و از ضلع جنوبی ارگ خارج می شدو به رودخانه ی زاینده رود می ریخت.که این مسیر آبی هم در اکثر جاهای خود تخریب و مملو از آوار شده است.
باغ های داخل ارگ :
این ارگ در طی هزارواندی قدمت دچار دگرگونی های فراوانی گردیده ، که یکی از این دگرگونی ها ، ایجاد چند باغ به نام های باغچه گل ، باغ حاج میراکبر و باغ کربعلی (کربلایی علی) در مکان های مختلف ارگ بوده که هم اکنون فقط نام و دیوارهایی از آن باغ ها به جای مانده است .
آب انبار :
روبه روی ارگ در مقابل ضلع جنوبی ، آن طرف زنده رود آب انباری قدیمی وسنتی وجود دارد که از نظر معماری بسیار با ارزش است و قسمتی ار سقف و جاهای دیگر آن تخریب شده که خوشبختانه به همت میراث فرهنگی جدیداً در دست مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
حسینیه اى نوساز در وسط قلعه :
وقتى وارد ارگ مى شویم درست در وسط آن عمارت بلند نوسازى وجود داردکه کوک ناسازگارى در وسط یک بافت تاریخى و قدیمی را می زند. سال ۱۳۷۷ ساکنان روستا حسینیه کوچک و قدیمى قلعه را تخریب کرده و به جاى آن ساختمانى نوسازى با ارتفاع ۱۰ متر برپا میکنند.که از بیرون و بلندى بخصوص از مسیر ورودی روستا قبل ازآن به خوبى نمایان است. متأسفانه ساخت این حسینیه نوساز در این مکان نه تنها با باقى بافت ناهمخوان است بلکه اهالى براى برگزارى مراسم زار(عزادارى مخصوص محرم) دست به تخریب بخشهایى از بازار قدیمى ، خانه ها و کوچه ها نیز زده اند. کارشناس سازمان میراث فرهنگى اصفهان مى گوید : اصلاً نیازى به چنین فضایى درون قلعه نبوده است.این در حالى است که حسینیه در اکثر مواقع کم استفاده است و تنها در روزهاى عزادارى ایام محرم از آن استفاده مى شود البته امکان آن وجود داشت که با برنامه ریزی و کار کارشناسی حسینیه را طوری درست نمایند که با بافت قلعه همگون باشد و ارتفاع آن را نیز در حد حصار قلعه بگیرند زیرا اولین عاملی که ثبت ارگ قورتان را در فهرست آثار ملی با مشکل روبه رو می کند وجود همین حسینیه با بافت جدید است.
کندى یا سستى میراث فرهنگى ؟
چندى قبل محور گردشگرى شرق اصفهان یا به عبارتى محور گردشگرى زاینده رود به تصویب رسید بحث مرمت آثار تاریخى این محور نیز از دوسال قبل با تخصیص اعتباراتى از محل اعتبارات ملى و استانى آغاز شد، اما به نظر مى رسد قورتان در این میان تقریباً فراموش شده است. با وجود این که به گفته کارشناس سازمان میراث فرهنگى اصفهان نقشه بردارى از قلعه به پایان رسیده و در شرف ثبت در فهرست آثار ملى قرار دارد اما آنها که از نزدیک دستى بر آتش دارند این را کافى نمى دانند.تخریب مداوم قلعه در اثر بارندگى ها بخصوص بارندگى هاى اخیر که منجر به ریزش سابات (دیوار سقف دار) و هشتى ورودى قلعه باغچه گل شد ، طغیان و بالا آمدن آب رودخانه (همانگونه که به تخریب دروازه یکى از دروازه ها و ارگ نواب انجامیده) ، تبدیل برخى خانه ها به طویله و محل نگهدارى دام از مهمترین عوامل تخریب ارگ قورتان است. مهمترین مسأله این است که به روستاییان مجوز ساخت مجتمع دامدارى نمى دهند تا بتوانند دامهاى خود را از درون قلعه به بیرون منتقل کنند. در حال حاضر چون روستاییان دامهاى خود را در خانه هاى اجدادى یا قبلى خود درون ارگ نگهدارى مى کنند نمى توان به راحتى آنها را مجبور به تخلیه کرد ، حداقل کارى که مى توان کرد این است که زمینى جایگزین آن به روستاییان بدهند. لذا با توجه به اینکه قورتان در فهرست روستاهاى گردشگرى استان و کشور قرار گرفته است و منابع مالى روستا و مردم نیز در حدى نیست که جوابگوی هزینه هاى نگهدارى و مرمت قلعه را باشد ، به همین علت به توجه بیشترى نیاز دارد و براى جلوگیرى از تخریب بیشتر قلعه و حفظ آن در وضعیت موجود به حداقلى از اعتبار نیاز است که متأسفانه نه از سوى میراث فرهنگى و نه استاندارى اقدامی صورت نمی گیرد. ظاهراً تا زمانى که این ارگ به ثبت نرسد هیچ کارى نمى توان براى آن انجام داد البته مسئله ارگ قورتان یک مسئله بسیار مهم و متفاوت با دیگر مسائل است و نیاز به یک بازسازی فوری دارد.
تاریخ شفاهى و مکتوب قورتان جمع آورى مى شود.
دبیر جمعیت دوستداران ارگ زنده رود درحال جمع آورى تاریخ شفاهى و مکتوب گذشته قورتان است. ایشان در این کتاب به دست نوشته ها ، اسناد ، کتب خطى و چاپى قدیمى ، بازیها ، ضرب المثل ها ، و اصطلاحات خاص روستا اشاره مى کند و از طریق اعضاى انجمن که از جوانان اهالى روستا هستند، در حال گرد آورى همه اینهاست تا به نوعى به ایجاد موزه اى زنده از گذشته قورتان دست بزند.
توجه :
منطقه قابلیت تبدیل شدن به یکی از مهمترین مناطق تفریحی و تحقیقاتی در زمینه های تاریخی و زیست محیطی را داراست . فرهنگ اصیل و بومی منطقه ، آداب و رسوم آنها در مراسم مذهبی و جشنها و ... قابل تامل است .
از دیدگاه گردشگری هر یک از آثار یادشده هم برای علاقمندان داخلی و هم برای گردشگران خارجی که علاقمند به مشاهدات و بررسی های فرهنگ اصیل ایرانی اعم از: معماری کویری، اجتماعات اصیل و جلوه های بکر مناطق کویری از جمله: چشم انداز و افق وسیع کویر ، مشاهده بدون مانع ستارگان در شبهای کویر هستند ، محیط مناسبی را در اختیار قرارمی دهد. این دست نخوردگی نه تنها مربوط به خود منطقه است، بلکه حتی برای مردم اصفهان نیز ناشناخته و مجهول باقی مانده است برای اکثر دست اندرکاران توسعۀ استان نیز منطقه ای ناشناخته و سرمایه گذاری های مناسب در آنجا انجام نشده است. به عبارتی دیگر مردم اصفهان اکثراً هنوز نمی دانند با کدام وسیله و یا از کدام راه و در کدام فصول سال امکان دسترسی به این منطقه میسر است ویا احتیاجات اولیه آنان در منطقه چگونه فراهم خواهد شد؟ لذا ابتدا باید نسبت به معرفی توانمندیهای گردشگری این منطقه اقدام پیگیر به عمل آید و از تخریب آثار معماری کویری اعم از قلاع قورتان ، اشکران و غیره به شدت جلوگیری بعمل آید تا در آیندۀ نزدیک نسبت به مرمت آنها اقدام و ترتیبی اندیشیده شود تا مردم منطقه نسبت به حفاظت و تعمیر برجهای کبوترخانه باقی مانده و نیز احیای شبکه برجهای کبوترخانه در حال تخریب در منطقه تشویق گردند و از تخریب آب انبارهای سنتی منطقه جلوگیری شود و نسبت به، به روز کردن کاربری آنها (نه بمنظور ذخیره آب شرب) اقدام ویژه صورت گیرد وهمچنین امکانات مورد نیاز بیتوته و یا استراحت گردشگران و علاقمندان مهیا گردد.
منبع : http://ghortan.persianblog.ir
عزاداری محرم در روستای قورتان[ویرایش]
السلام علیک یا ابا عبد الله حسین علیه السلام
روستای قورتان مرکز دهستان گاوخونی در فاصله حدود ۱۲۰ کیلومتری شرق اصفهان واقع شده است. فاصله این روستا تا شهر ورزنه (مرکز بخش بنرود) حدود ۱۲ کیلومتر میباشد ودر ۳۵ کیلومتری تالاب گاوخونی واقع گردیده است.
ارتفاع آن ۱۴۸۰ متر از سطح دریاست و جمعیت آن بالغ بر ۱۶۰۰ هزار نفر میباشد که در ایام محم الحرام ، عزاداری سید و سالار شهداء حضرت ابا عبدالله الحسین واصحاب وانصارش را به نحوسنتی و مخصوصی بر گزار می کنند.
این روستا از شمال به بیابان و از جنوب به رودخانه زاینده رود که چشم انداز زیبایی به این روستا بخشیده است .
زبان اصلی مردم روستا و منطقه زبانی بومی و برگرفته از زبان زردشت می باشد. قدمت روستا به قبل از اسلام می رسد واین را وجود قبرهایی که در قبرستان های قدیمی روستا یافته شده تایید می نماید که لحد آنها برخلاف لحد مسلمانان است یعنی بجای آنکه سمت راست بدن آنها بطرف قبله باشد پای آنها به طرف قبله می باشد .
مراسم عزاداری قورتان
و محرم دوباره فرا می رسید، ماه قیام، ماه شهادت، ماه مردانگی، ماه انسانیت، غیرت، حمیت، ایثار، اصلاح، انقلاب، مسئولیت، عقیده، جهاد، شجاعت، حرکت، آگاهی و ماه حسین !! فلسفۀ این قیام چقدر زیباست و عمیق و در عین حال چقدر فراموش شده !
سالهای سال است که ماه محرم مردم ایران برای امام حسین مراسم عزاداری برپا میکنند. گوشه گوشه ایران در هر شهرو روستایی مردم سیاه می پوشند و هر کدام مراسم خاص خود را دارند. نگاهت را که بچرخانی میبینی که همه جا سیاه شده، لباسها، پرچمها، هر کسی یک حال و هوایی دارد.
دربرخی از نقاط کشورمان مراسم مذهبی ماه محرم به شکل خاص وقابل توجهی برگزار می شود که علاقمندان از نقاط مختلف کشور برای دیدن این مراسمها می آیند یکی از این نقاط روستای قورتان می باشد که مراسم زار ایام محرم در این محل می تواند دلیلی برای جذب توریسم فرهنگی باشد و با تبلیغ و اطلاع رسانی در مورد این مراسم می توان گردشگر جذب کرد.
عزاداری و بزرگداشت آقا ابا عبد الله واصحاب وانصارش سنت قدیمی و دیرینی دارد ولی از حدود ۱۲۰ الی ۱۳۰ سال قبل سادات و بزرگان وعلمای بنی الزهرای قورتان با توجه به شناخت وعلمی که از اهل بیت خوصوصاً امام حسین (ع) داشتند این نحوه ازعزاداری را بنا نهادند بطوریکه اصل عزاداری مبنی بر زنده نگه داشتن یاد وحماسه کرببلا و ابراز عشق و ارادت خود به امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و شهیدان کربلا و وحدت کلیه اهالی روستا بوده است. اهالی قورتان نیز بنا به سنت دیرین که متأثر از احترام آنان به سادات، علما و بزرگان می باشد به عزاداری، زنجیر زنی، دعا و تعزیه خوانی می پردازند.
مراسم عزاداری روستای قورتان علاوه بر، به پاس احترام بزرگداشت سید و سالار شهداء واصحاب و انصارش کلاً یک وحدت و انسجام و همبستگی را نیز در کل اهالی روستا حفظ کرده است و یکی از اهدافی بوده که در زمانی که این عزاداری را بنا نهادند همین موضوع بوده است.
در داخل قلعه حسینیه ای بود که معماری آن با معماری قلعه همخوانی داشت ولی با بی توجهی مسئولین و ناآگاهی مردم تخریب شد وبجای آن حسینیه ای با معماری جدید ساخته شده است.و مراسم عزاداری در آن طبق سالهای پیشین و با همان سنت قدیمی برگزار می شود.
در سنوات قبل که هنوز حسینیۀ قدیمی وجود داشت، محرم که فرا می رسید اهالی روستا وکلیه فامیل ها دست به دست هم می دادند و حسینیه را برای محرم آماده می کردند از تمییز کردن، جارو کشیدن، تزیین کردن گرفته تا چادر کشیدن بر روی حسینیه که در این کاربزرگ و کوچک شرکت کرده وهمکاری می کردند. البته کار به شکلی است که هر قسمت کار به عهده یک فامیل است وفامیل ها در کار دیگری دخالت نمی کند و فامیل مذکور نیز خود را ملزم به انجام آن کار می داند لذا محرم که فرا می رسد می توان گفت اکثر اهالی روستا خود را ملزم به ماندن در روستا یا آمدن به روستا می کنند و بدین صورت یک اتحاد و انسجام خوبی را بوجود آورده و حفظ می کنند نمونه بارز این اتحاد را می توان در بر پایی این مراسم و در روز تاسوعا و عاشورای امام حسین (ع) دید.
مراسم زار روستای قورتان علاوه بر قدمت وسنتی بودنش از یک معنویت خاصی برخوردار است و همه اهالی را مجذوب خود نموده، بطوریکه تمام اهالی روستا در این ایام، در روستا حاضر می شوند، خوصوصاً در روز تاسوعا وعاشورا تمام کسانی که به شهرهای مختلف کشور مهاجرت کرده اند وبه ندرت به روستا می آیند در این روزها به روستا می آیند وبه تازگی در این سالهای اخیراین مراسم پای دیگران را نیز به روستا باز کرده که جای بسی خوشحالی است اما باید توجه و دقت لازم را داشت تا اصل عزاداری حفظ شود وسنتی بودن آن ازبین نرود.
زار
واژۀٔ زار در زبان فارسی به دو معنی است:
یکی به معنی حالت آشفته و نزار و خراب و دیگری نام یکی از موجودات تخیلی در جنوب ایران و کرانههای خلیج فارس است، ریشه افسانههای پیرامون زار از قارۀ افریقاست.
مراسم عزاداری در روستای قورتان با عنوان زار مطرح است. این مراسم زار در روستای قورتان در دهه اول محرم انجام می شود و از روز اول شروع وتا روز دوازدهم محرم ادامه دارد. کودکان نیز در این مراسم شرکت داده می شوند و اهالی روستا به دو دسته تقسیم می شوند، البته اهالی روستای بلان (روستای بلان درجنوب و ۱۰۰ متری روستای قورتان واقع است که رودخانۀ زاینده رود این دو را از هم جدا نموده است. ) نیز در این مراسم همپای اهالی روستای قورتان شرکت می کنند.
یکی دستۀ سادات و دیگری دستۀ عام ها (عموم مردم) می باشد. سادات شال سبز یا مشکی (البته بیشتر سبز رنگ) به گردن می آویزند وعام ها هم از رنگهای دیگر استفاده می کنند و در هنگام شروع کردن وگفتن ذکر ها شالها را می گردانند که اصطلاحاً به آن شال گردانی گویند واین مطلب در داخل حسینیه بیشتر نمود پیدا می کند.
دسته ها را به صورت دایره تشکیل می دهند و کودکان ونوجوانان نیز در وسط دسته ها دایره ای تشکیل می دهند البته دستۀ عام ها به علت فراوانی و زیادی نفرات، بیشتر حالت تجمع دایره ای است.
نخل
نخل، گاهواره ای، یا تابوتی چوبین است که «نخل» یا «نقل» نمادی از تابوت امام حسین(ع) است. و یک علامت و نشانه سنتی قدیمی است که بسیار پرمعناست. نخل گردانی خاص مناطق کویر مرکزی ایران است.
نخل بزرگ قورتان، دارای چهار پایه اصلی، برای استقرار روی زمین است،نخل سنگین است و وظیفه لباس پوشاندن و به دوش گرفتن نخل بر عهده یک فامیل و طایفه است بدین صورت که هر پایۀ آن را دو فامیل بزرگ روستا که مسئول و متصدی آن هستند بلند می کنند و این کار در خاندان آنها موروثی است، یعنی افرادی که در زیر نخل قرار گرفتهاند این افتخار را از اجداد خود به ارث بردهاند.
در طول سال در حسینیه نگهداری می شود و قبل از محرم نخل را با پارچه سیاهی پوشانده و با پارچه های زربفت و شالهای ابریشمی رنگارنگ آن را می پوشانند که اصطلاحاً به آن جامه یا لباس پوشاندن نخل می گویند.
در هنگامی که نخل گردانی می شود به خصوص هنگامی که نخل در داخل حسینیه بر روی شانه های می گردد و تکان داده می شود جوانان و نوجوانان چندین بار از زیر آن عبور می کنند و بر این اعتقادند که با عبور از زیر نخل حاجاتشان برآورده می شود لذا نذر می کنند.
عَلَم
عَلَم یکی از وسیلههای نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان است. این وسیله معمولاً چوبی بلندی به ارتفاع پنج شش متر که سر آن پنجهای برنجین میگذارند و پارچههای رنگین قیمتی به چوب میبندند.
عَلم که به طرز زیبایی از فلز ساخته شده، توسط علم دار حمل میشود. هنگامی که از دوردستها و یا از میان انبوه مردم پدیدار میشود، یادآورِ گنبدها و گلدستههای آرامگاه امام حسین (ع) در کربلا است. عَلم معمولاً در پیشاپیش صف سوگواران حرکت داده میشود.
علمهای قدیمی تر معمولاً پایهای دارند که واژههای دینی بر روی آن برنگاشته شده است و دو اژدها با دهان باز از آن پاسداری میکنند. گاهی پهنای علمها به ۳ متر هم میرسد و غالباً ۷ الی ۱۱ زبانه دارند که زبانه میانی بزرگ تر از بقیه میباشد. حد فاصل زبانهها را هم با اشیاء فلزی که به شکل کبوتر و طاووس و لاله و گنبد و بارگاه و ... ساخته شده بود، پر میکردند. به کسی که علم را با خود حمل میکند، عَلمکِش میگویند. این شخص پایه علم را داخل بند تسمهای که به کمر و شانه خود بسته، قرار میدهد و با خم و راست شدن در برابر اماکن متبرکه، حالتی به وجود میآورد که به نظر میرسد علم در حال تعظیم و سلام کردن است. علم و لواء از وسائلی است که در جنگها از اهمیت اساسی برخوردار بود. البته بین علم و لواء تفاوتهایی وجود دارد.
روستای قورتان دو علم بزرگ چوبی دارد که هر کدام مخصوص دو فامیل بزرگ است و اینه قبل از محرم این علم ها را مرتب و منظم می کنند وبه آنها لباس می پوشانند و آنها متصدی بلند کردن و حمل آن هستند و کس دیگری در کار آنها دخالت نمی کند.
شخصی که نذر و نیتی دارد پارچه سبز رنگی را به عشق امام حسین(ع)، حضرت علی(ع) و دیگر ائمه اطهار بر علم میبندد و در حقیقت هر تکه پارچهای که بر علم بسته میشود در حقیقت خواهش و تمنایی است.
علم ها معمولا در طول سال در حسینه نگهداری می شوند.
روستای قورتان یک علم فلزی ۷ زبانه ای دارد که توسط جوانان پر زور و بازوی عاشق ابا عبد الله و اهل بیت جهت عرض ارادت به محضر ایشان، آن را بلند کرده و حمل می کنند. حمل این علم های بزرگ چوبی و فلزی بخاطر سنگین بودن و نیز لنگر زدنشان بسیار دشوار است و علامت گیرها پی در پی تعویض می شوند.
پرچم و علمی که در جلوی دستههای عزاداری و برای مشخص کردن دستهها از هم استفاده میشود،و یادگاری از علم (پرچم) حضرت عباس است، به همراه دو علم کوچک توسط نوجوانان حرکت داده می شود.
طبال و سنجیان
دیر بازی است که طبل، سنج و نی یا فلوت و دیگر آلات موسیقی جای خود را در عزاداری باز کرده است. در ماههای عزاداری همهجا نوحههایی با آهنگهای پاپ به گوش میرسد و کم، کم مرز میان موسیقی پاپ و آهنگهای مذهبی از بین رفته،به طوریکه نمیتوان مرزی میان این دو نوع موسیقی تشخیص داد.
در قورتان طبل زنان و سنج زنان هم هر کدام یک فامیل جدا هستند که آنها هم این کار را از اجداد خود به ارث بردند و اجداد آنها هم طبل زن و سنج زن بودند، و مثل تمام طبل زنها و سنجیان این گونه ارادت خود را به مولایشان نشان می دهند.
سینه زنی و زنجیرزنی
سینه زدن هم رسمی ایرانی است که از ایران باستان به جا مانده. همچنین رنگ سیاه پوشیدن در عزاداری (برای اعلام و نمایش عزادار بودن) خاص ایرانیان بود و هنوز هم در میان عرب رسم نیست. برای همین، متعصبان اهل سنت به این امور "شعار الجاهلی" میگفتند.
هیات های سینه زن و زنجیر زن معمولاً فعالترین و پرطرفدارترین دسته های عزاداری شهرها و روستاها هستند. معمولا در شبهای محرم، اعضا و جوانان این دسته ها، با تاریک شدن هوا در تکیه ای جمع شده و پس از سخنرانی یک روحانی و شنیدن مداحی، شروع به به سینه زنی و زنجیر زنی می کنند. در روستای قورتان عکس این قضیه است یعنی هیئت و دستۀ سینه زنی و زنجیر زنی از مسجدی در شرق روستا حرکت خود را شروع کرده وبه حسینیه می آیند.برای یادآوری دم، معمولا از قطعات شعری کوتاه استفاده می شود. کلیه دسته ها در انتهای دم خود، یک بخش مشترک با گروه دیگر دارند مثل "حسین یکه و تنهاست" که با رسیدن به آن دسته بعدی شروع به سینه زنی و خواندن دم خود می کند.چندین طبل و سنج زن مسئول ریتم بخشیدن و هماهنگ کردن سینه زنان و زنجیرزنان هستند.با رسیدن دستۀ عزاداران به حسنیه افراد حاضر در حسینیه به احترام عزاداران برخواسته و همراه آنان سینه زنی می کنند مدتی به همین منوال سینه زنی می کنند و مردان و زنان هم از شنیدن صدای طبل و سنج به حسینیه می آیند و با اتمام عزاداری ، روضه شروع می شود.
روضه
یکی از پر مخاطب ترین برنامه های مذهبی برپایی روضه است. روضه مجلسی مذهبی است که در خانه ها، مساجد،حسینیه ها و تکیه ها برگزار می شود و معمولا زنان مخاطبان اصلی آن هستند. در قورتان اهالی روستا پس از نماز جماعت مغرب و عشاء به خانه های خود می روند و پس از استراحت
چاوش خوانی
چاوش نوعی آواز است که با صدا و آواهای خوش شوق زیارت را در دل ها برمی انگیزند.
در قورتان چاوش خوانان به همراه کاروانان زیارتی، زائران را همراهی می کنند یا با چاوش خوانی به استقبال آنها می روند، در قورتان تعزیه ها هم معمولاً با چاوش خوانی شروع می شود که این سنت هم رسمی قدیمی و دیرینه دارد.
مراسم زار
قبل از برگذاری مراسم زار در حسینیه با گذاشتن نوار در پشت میکروفن اهالی روستا را دعوت به شرکت می کنند، که زمان برگذاری مراسم زار تقریباً نزدیک غروب آفتاب است و کیفیت آن بدین صورت است که دستۀ سادات در جلو دستۀ عام ها حرکت می کند و شروع کنندۀ زار می باشد به این صورت که در ابتدای مسیر ابتدا دستۀ سادات ذکر « امام محمد است و علی، لعن بر قاتلان امام حسین » را می گویند و سپس دستۀ عام ها ذکر « رحمت خدا بر موالیان امام حسین » را در جواب دستۀ سادات می گویند.
متصدیان علم ها نیز علم ها را از حسینیه خارج کرده و در اول هر دو دسته قرار می گیرند.
برای هر روز از محرم ذکرهای خاصی را تعیین کرده اند (آخر مطالب ذکر ها آورده شده است.) که دسته عام ها در هر روز ذکرشان ثابت است و آن همان ذکر اولی است که دستۀ سادات پس از شروع مراسم می گوید ، اما دستۀ سادات برای هر دو منزل یک ذکر دارند که جمعاً ۱۲ منزل داخل قلعه و اطراف حسینیه می گردند یعنی ۶ ذکر برای هر روز تا اینکه به درب حسینیه برسند.
نخلیان، نخل را از درب جنوبی آن خارج می کنند و به استقبال دسته ها میر وند ، دستۀ سادات که به درب حسینیه رسید پس از جواب دادن دستۀ عام ها در جواب آخرین ذکر دستۀ سادات ، ذکر های کوچک دیگری را با لحنی متفاوت بیان میکند و دستۀ عام ها نیز فرد اول آن را تا آخر در جواب دستۀ سادات می گوید در این حین گروه طبل زنان وسنجیان نیز بعد از تمام شدن اولین فرد دستۀ سادات فعالیت خود را شروع می کند و پشت سر نخل وارد حسینیه می شوند، هر دو دسته نیز ذکر گویان وارد حسینیه می شوند در داخل حسینیه نیز ذکر هایی خوانده می شود و ختم مراسم بدین صورت است که دستۀ سادات پس از جواب آخرین ذکر دستۀ عام ها پر شال خود را به گردن مس آویزند و ذکر حسن را با تعظیم می گوید، دستۀ عام ها نیز همین کار را با ذکر حسین انجام می دهند. بعد از آن حسن ختام کار دعایی به سبک قدیمی و سنتی خوانده می شود که اهالی در جواب هر فرد آن آمین می گویند، سپس اهالی برای نماز جماعت حاضر می شوند.
مراسم زار در این دوازده روز به همین منوال است با این تفاوت که هر روز ذکرهای مخصوص به خودش را دارد و در روز تاسوعا دو زار می گیرند یعنی علاوه بر زار معمول یک زار دیگری هم برگزار می کنند که به آن زار خاک می گویند.
زار خاک
روز تاسوعا که فرا می رسد یک حالت غم و اندوه همه را می گیرد گویی جهان یکباره متحول می شود آری تمام کائنات برای امام حسین و اصحاب و یارانش عزاداری می کنند بخوصوص از غروب تاسوعا تا غروب عاشورا (شام غریبان) این حزن اندوه به خوبی مشخص است .
اما کیفیت زار خاک در روستای قورتان بدین نحو است که عصر روز تاسوعا کمی زود تر از روزهای دیگر، زار معمول و همیشگی را برگزار می کنند چوی در این روز باید زار خاک هم بگیرند پس از اتمام زار و حسن ، حسین گفتن کلیۀ اهالی روستا برای مراسم زار خاک آماده می شوند .
وسط راه (طول مسیر حرکت دسته ها) را بعد از اتمام زار معمول و قبل از شروع زار خاک کاه می ریزند، در این زار نخل را در جلو کاروان و دسته ها پس از شروع مراسم حرکت می دهند و طول مسیر زار را نخل گردانی می کنند. بعد از نخل دستۀ سادات به همراه گروهی از طبل زن ها و سنجیان هستند وبعد از دستۀ سادات عموم مردمند که در زار خاک شرکت می کنند و همه سر برهنه وپا برهنه می شوند و به خاک می افتند.
البته در سنوات قبل دستۀ زنجیر زنی هم به راه می انداختند که در آخر دسته ها حرکت می کرد اما در سالهای اخیر به دلیل ازدیاد جمعیت و طولانی شدن صفوف زار خاک ودستۀ زنجیرزنان، و نشان دادن عظمت بیشتر این واقعه ونیز جنبه معنوی بودن زار خاک ونیز گذشتن زمان زیاد از اذان مغرب و تداخل مراسم با تاریکی کامل هوا، دستۀ زنجیر زنی از برنامه مراسم حذف شده است و آحاد مردم در زار خاک شرکت می کنند.
زار خاک با آن حالت غمناک غروب و اندوه مردمی که گریه کنان و از روی اخلاص و بدون ریا فریاد حسین سر می دهند شکوه وعظمت خاص وفوق العاده ای دارد که تعریف شدنی نیست ودر این مقوله نمی گنجد.
پس از شروع مراسم که با ذکر « امام محمد است و علی، لعن بر قاتلان امام حسین» توسط دستۀ سادات و ذکر « رحمت خدا بر موالیان امام حسین » توسط عام ها شروع می شود ، دستۀ سادات ذکر اول را می گوید که عبارت است از:
« بهر حسین در کربلا، امشب ملامت می شود این شام را صحبش مباد، فردا قیامت می شود. »
پس از اتمام این ذکر، در حین اینکه نخل به حرکت درمیآید مردم بر سر و سینه زده و یاحسین وشاه حسین گویان به سوگواری میپردازند.و دستۀ عام ها نیز آن را دوباره جواب می دهد. دستۀ سادات ذکر بعدی را که می خواهد شروع کند به دستۀ زار خاک علامت می دهد تا آنها به خاک بیفتند وسپس دستۀ سادات ذکر بعدی را می گوید و بعد از آن یا حسین ، شاه حسین سر می دهند تا ذکر دستۀ زار خاک تمام شود وهنگامی که دستۀ زار خاک بلند شدند دستۀ سادات ذکرهای بعدی خودش را می گوید. هنگامی که دستۀ زار خاک به خاک می افتند سجده می کنند وبعد از آن به حالت تشهد نشسته و با زدن بر روی پاهای خود ذکر اول دسته سادات را می گویند یعنی بیت :
« بهر حسین در کربلا، امشب ملامت می شود این شام را صحبش مباد، فردا قیامت می شود. »
ذکردستۀ زار خاک در طول مراسم ثابت است اما ذکر دستۀ سادات متغیر است ودر هر منزل عوض می شود. که بعضی از ذکر های آن عبارت است از:
« ای مومنان عشور است، آفاقُ پُر زشور است از بهر آل حیدر، جانها زتن نفور است »
« بگذار تا بگرییم، چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران »
« ای شیعه گر تو را هست، عقل و بصیرت و هوش آل علی و اولاد یکدَم مکن فراموش »
« زهرا به محشر آید، با حوریان سیه پوش پیراهن حسین را، افکنده بر سر دوش »
« درکربلا گذر کن، تا کشته ها ببینی کز موج خون هر یک، خاک زمین زده جوش »
و...
دستۀ سادات که به درب حسینیه رسید طبق زارهای معمول فرد های کوچک دیگری را با لحنی متفاوت بیان میکند و دستۀ عام ها نیز فرد اول آن را در جواب دستۀ سادات می گویند دستۀ سادات فرد اولیه را که عبارت است از « ای میکند یاران وداع امشب حسین » دو بار می گوید تا وارد حسینیه شوند. ودور حسینیه می گردند تا تمام عام ها داخل حسینیه شوند.
پشت سر سادات، عام ها وارد حسینیه می شوند و گرداگرد حسینیه می ایستند. در داخل حسینیه دستۀ سادات پس از آمدن عام ها در حسینیه به صورت دایره وار در قسمتی از حسینیه می گردند و ذکر های زیر را می خواند.
ای در مدینه مصطفی گوید حسین
ای در نجف شیر خدا گوید حسین
ای در سما عرش عُلا گوید حسین
ای مادرش خیرالنساء گوید حسین
که در جواب هر بند آنها ، عام ها ذکر« ای میکند یاران وداع امشب حسین» را می گویند.
سپس سادات فرد « شام وداع است ، واویلا » را دو بار می گویند وعام ها این ذکر را درجواب فرد های بعدی دستۀ سادات می گویند ، که فرد های سادات عبارت است از :
عالم سیاه است واویلا
واویلا صد واویلا
بگذار تا بگرییم
چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد
روز وداع یاران
زهرا به محشر آید
با حوریان سیه پوش
پیراهن حسین را
افکنده بر سر دوش
ای شیعه گر تو را هست
عقل و بصیرت و هوش
آل علی و اولاد
یکدَم مکن فراموش
درکربلا گذر کن
تا کشته ها ببینی
کز موج خون هر یک
خاک زمین زده جوش
و فرد هایی امثال اینها که مناسبت داشته باشد که در جواب هر فرد، عام ها فرد «شام وداع است، واویلا» را می گویند. چراغها نیز خاموش می شود وحسن، حسین می کنند و زار به اتمام می رسد ودر همان حسینیه نماز خوانده می شود.
مراسم عزاداری در روز عاشورا
این مراسم در صبح روز عاشورا شروع می شود و تا اذان ظهر طول می کشد یعنی با نماز ظهر روز عاشورا به اتمام می رسد. مسیر حرکت عزاداران در روز عاشورا نسبت به روزهای دیگر کمی متفاوت است و مسیر راه از منزل نهم منحرف می شود و از قسمت بریدگی قلعه که توسط طغیان رودخانه ایجاد شده از قلعه خارج شده و در امتداد حصار قلعه حرکت می کند تا از دروازه شمالی قلعه وارد قلعه وحسینیه می شود. به علت طولانی بودن مسیر در طول راه دو استراحت کوتاهی انجام می شود یعنی در منزل نهم ودر نقطه مقابل آن در بیرون قلعه که در این نقاط علاوه بر استراحت توسط مداحان اهل بیت هم نوحه سرائی می شود.
وکیفیت بدین صورت است ابتدا اهالی روستای قورتان با تشکیل دسته ای در داخل حسینیه و سینه زنی ضمن اعلام شروع برنامه به اهالی روستا منتظر اهالی روستای بلان می شوند تا دستۀ عزاداری آنها نیز بیاید، هنگامی که دستۀ عزاداری روستای بلان وارد حسینیه شد پس از استقبال و خوش آمد گویی توسط اهالی روستا و اجتماع اهالی دو روستا مراسم شروع می شود .
اسبی را که به شکل ذوالجناح در آورده و بر آن کفن خونی می اندازند و دو شمشیر بر زین آن می بندند و پا ها و یال های او را نیز به رنگ قرمز در می آورند که همۀ اینها حاکی از اسب امام حسین (ع) یعنی ذوالجناح که از قتلگاه به سوی خیمه ها برگشته است. این اسب در جلو دسته ها حرکت می کند و در جلو این اسب عده ای از خردسالان با بستن صورت با پارچه های سبز و مشکی یاد و خاطره کودکان امام حسین (ع) را گرامی می دارند این گروه در زیر گلوی اسب نشسته و با زدن بر سر ذکر هایی را می گویند که این اذکار عبارت است از :
وای ذوالجناح غرقه در خون ، آقایم چه شد ، مولایم چه شد ، ای مرکب هوادارم چه شد.
یا
وای ذوالجناح غرقه در خون ، عباسم چه شد ، سقایم چه شد ، ای مرکب هوادارم چه شد.
وای ذوالجناح غرقه در خون ، اکبرم چه شد ، اصغرم چه شد ، ای مرکب هوادارم چه شد.
وای ذوالجناح غرقه در خون ، ما بی چادریم ، ما بی غذائیم ، ای مرکب اَلیل و مضطریم.
بعد از آنها عده ای از کودکان و نوجوانان بدنبال آنها حرکت می کنن وذکرهای آنها را دوباره جواب می دهند .
سپس دو دسته بزرگ سینه زنی متشکل از اهالی دو روستا قرار دارد که در بین آنها طبل زنها وسنج زنها قرار دارند و ذکرهایی را می گویند و بر سینه می زنند به این صورت که با تمام شدن ذکر دسته جلویی ، دستۀ عقبی قسمت آخر آن را همراهی کرده و پس از پایان ذکردسته جلویی ، ذکر مخصوص خود را می خوانند و دستۀ جلویی هم به همین صورت عمل می کنند. معمولاً در این روز از بیت های زیر استفاده می کنند.
عزیزان روز عاشوراست امروز (۲) عزای شاه دین بر پاست امروز (۲)
حسین ابن علی با یاورانش (۲) شهید لشکر اعداء است امروز (۲)
امیرالمومنین بهر شهیدان (۲) قبا چاک و گریبان باز امروز (۲)
فقان در آسمان ودر زمین است (۲) که قتل زاده زهراست امروز (۲)
بعد از دسته های سینه زنی زنجیر زنها قرار می گیرند که جلودار آنها یکی از جوانان می باشد که علم فلزی ۷ زبانه ای را حمل میکند.
پس از اتمام مراسم یعنی زمانیکه دسته ها وارد حسینیه می شوند ابتدا توسط یکی از اهالی روستا چاوشی خوانی انجام می شود و سپس تعزیه امام حسین (ع) شروع می شود که معمولاً تا ظهر طول می کشد و کل مراسم با برگزاری نماز ظهر عاشورا به صورت جماعت تمام می شود .
شام غریبان
شام روز دهم یعنی عاشورا به عنوان شام غریبان است و با تاریک شدن هوا در غروب عاشورا، گروههایی از زنان و مردان در اکثر نقاط کشور با روشن کردن شمع و با بر سر نهادن طبق هایی حاوی کاه و خرما ویا عروسکهایی است یاد وخاطره کودکان و غریبی و بی کسی آنان را زنده نگه می دارند.
در قورتان نیزدر پایان مراسم زار در این روز هنگامی که دسته ها وارد حسینیه شدند پس از خاموش کردن چراغها، با روشن کردن شمع در حسینیه یاد غریبی زینب و کودکان امام حسین (ع)را زنده نگه می دارند.
عاشورا تمام می شود، شام غریبان می رود، لباسهای سیاه کم کم از تن ها بیرون می آیند اما یک چیزی است که ما از آن بی خبریم، به نظر ما عزاداری تموم شده است اما نه تمام روز ها عاشوراست و تمام زمین ها کربلاست، تازه غریبی زینب (س) شروع شده زینب (س) تازه زینب (س) شده تازه تنهایی زینب (س) آغاز شده غریب حسین است (ع) اما غریبتر زینب (س) مظلوم حسین (ع) است، اما مظلومتر زینب (س)
زینب (س) در کربلا خواهر نبود، بلکه مادر بود زینب جانشین مادرش زهرا (س) بود.
امام حسین (ع)، عباس (ع)، قاسم (ع)، علی اکبر (ع)، علی اصغر (ع) و یاران همه رفتند اما زینب (س) با تمام غریبی، تنهایی و بی کسی با شامیان ماند شامیانی که به طفل ۶ ماهه امان ندادند.
کربلا کرب و بلا بود ، امام حسین (ع) و یارانش خود را فدای اسلام کردند اما این زینب (س) بود که امام حسین (ع) و یارانش را باز زنده کرده است زینب (س) بود که اسلام را زنده کرده است. زینب (س) بود که با صبر و استقامت امام حسین (ع) را بر دلهای عاشقانشان تصویر کرد. زینب (س) بود که عاشورا را عاشورا کرد.
زینب (س) بود که ما الان بعد از هزار و چند صد سال امام حسین (ع) و یارانش را در دلهایمان داریم و هر ساله در عزای حسین (ع) بر سر و سینه می زنیم و یاد فداکاری ثارالله می افتیم .
اگر ۱ بار می گوییم غریب مادر حسین (ع) یابد هزار بار بگوییم غریب مادر زینب (س) !
ذکر روزهای محرم در قورتان
قابل ذکر است که در این ذکرها بیت ها و فرد های اول را دستۀ عام ها در جراب دستۀ سادات تکرار می کنند ومراسم با حسن ، حسین تمام می شود و آخر کار دعا خوانده می شود، که قسمتی از آن در انتهای مطالب ذکر شده است .
ذکر روز اول زار در طول مسیر
محرم است و دگر تازه شد، عزای حسین به های های بگرئید، از برای حسین
بازین چه شورش است، که در خلق عالم است بازین چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است
بازین چه رستخیز عظیم است، کز زمین بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمیده ازکجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست این رستخیز عالم، که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
ذکر روز اول در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
آه وای، واویلا صد واویلا
ای مومنان عشور است ، آفاقُ پُر زشور است
از بهر آل حیدر ، جانها زتن نفور است
بگذار تا بگرییم ، چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد ، روز وداع یاران
زهرا به محشر آید ، با حوریان سیه پوش
پیراهن حسین را ، افکنده بر سر دوش
ای شیعه گر تو را هست ، عقل و بصیرت و هوش
آل علی و اولاد ، یکدَم مکن فراموش
درکربلا گذر کن ، تا کشته ها ببینی
کز موج خون هر یک ، خاک زمین زده جوش
ذکر روز دوم زار در طول مسیر
ماه محرم است و عزیزان، فغان کنید سیلاب خون زدیده، دمادم روان کنید
روزی که شد به نیزه سر آن برزگوار خورشید سر برهنه برآمد زه کوهسار
موجی به جنبش آمد وبرخواست کوه، کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار، زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن گفتی فتاد از حرکت چرخ بیقرار
عرش آنچنان بلرزه در آمد که چرخ پیر افتاد در گمان که قیامت شد آشکار
آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود شد سرنگون زباد مخالف حباب وار
آه از دمی که لشکر اعداء نکرد شرم کردند رو به خیمه سلطان کربلا
ذکر روز دوم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
حسینم، حسینم، حسینِ نوجوانم
ای شیعه گر تو را هست ، عقل و بصیرت و هوش
آل علی و اولاد ، یکدَم مکن فراموش
زهرا به محشر آید ، با حوریان سیه پوش
پیراهن حسین را ، افکنده بر سر دوش
ای مومنان عشور است ، آفاقُ پُر زشور است
از بهر آل حیدر ، جانها زتن نفور است
بگذار تا بگرییم ، چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد ، روز وداع یاران
درکربلا گذر کن ، تا کشته ها ببینی
کز موج خون هر یک ، خاک زمین زده جوش
ذکر روز سوم زار در طول مسیر
یاران عزای کیست که در دشت کربلاست ماتم نشین محمد و صاحب عزا خداست
کشتی شکست خورده طوفان کربلا در خاک وخون طپیده بمیدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار می گریست خون می گذشت از سر ایوان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دَد همه سیراب می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنه گان هنوز بعیوق می رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا
نگرفت دست دَهر گلابی به غیر اشک زان گل که شد شکفته به بستان کربلا
ذکر روز سوم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
آید به محشر فاطمه، گوید حسینم، کو حسن
ای مومنان عشور است، گوید حسینم، کو حسن
آفاقُ پُر زشور است، گوید حسینم، کو حسن
از بهر آل حیدر گوید، حسینم، کو حسن
جانها زتن نفور است، گوید حسینم، کو حسن
زهرا به محشر آید، گوید حسینم، کو حسن
با حوریان سیه پوش، گوید حسینم، کو حسن
پیراهن حسین را گوید، حسینم، کو حسن
افکنده بر سر دوش، گوید حسینم، کو حسن
ای شیعه گر تو را هست، گوید حسینم، کو حسن
عقل و بصیرت و هوش، گوید حسینم، کو حسن
آل علی و اولاد، گوید حسینم، کو حسن
یکدَم مکن فراموش، گوید حسینم، کو حسن
درکربلا گذر کن، گوید حسینم، کو حسن
تا کشته ها ببینی، گوید حسینم، کو حسن
کز موج خون هر یک، گوید حسینم، کو حسن
خاک زمین زده جوش، گوید حسینم، کو حسن
ذکر روز چهارم زار در طول مسیر
عالم عزا گرفت چه ماتم سرات این فریاد از این عزا، که قیامت عزاست اسن
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا، به سلسلۀ انبیاء ، زدند
نوبت بر اولیاء چو رسید آسمان طپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
بس آتشی ز اخگر الماس ریزها افروختند و بر، حسن مجتبی زدند
وانکه سرادقی که مَلک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند
آن در، که جبرئیلِ امین بود خادمش اهل ستم، به پهلوی خیرالنساء زدند
بس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند
ذکر چهارم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
مظلومان، مظلومان، مظلومان کرببلا (۲)
محرومان، محرمان، محرومان کرببلا (۲)
ای مومنان عشور است، آفاقُ پُر زشور است
از بهر آل حیدر، جانها زتن نفور است
بگذار تا بگرییم، چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران
ای شیعه گر تو را هست، عقل و بصیرت و هوش
آل علی و اولاد، یکدَم مکن فراموش
زهرا به محشر آید، با حوریان سیه پوش
پیراهن حسین را، افکنده بر سر دوش
درکربلا گذر کن، تا کشته ها ببینی
کز موج خون هر یک، خاک زمین زده جوش
ذکر روز پنجم زار در طول مسیر
باز بنشسته بخاک ماتم ودار وعزا فاطمه گریان ونالان در زمین کربلا
کربلا را ای فلک صحرای محشر کرده ای بس که بیداد و ستم بر آل حیدر کرده ای
کرده ای پشت محبان را زغم همچون کمان زینب و کلثوم را تو بی برادر کرده ای
برسکینه داغ هجران پدر بنهاده ای آن یتیم دل حزین را خاک بر سر کرده ای
کام قاسم را ندادی از وصال نو عروس درد هجرش را دوا از نوک خنجر کرده ای
ذکر روز پنجم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
چرخ و فلک تو دانی، واویلا ، در کربلا چِها شد، واویلا
ای مومنان عشور است، واویلا ، آفاقُ پُر زشور است، واویلا
از بهر آل حیدر، واویلا ، جانها زتن نفور است، واویلا
زهرا به محشر آید، واویلا ، با حوریان سیه پوش، واویلا
پیراهن حسین را، واویلا ، افکنده بر سر دوش، واویلا
ای شیعه گر ترا هست، واویلا ، عقل و بصیرت وهوش، واویلا
آل علی و اولاد، واویلا ، یکدَم مکن فراموش ، واویلا
بگذار تا بگرییم، واویلا ، چون ابر در بهاران، واویلا
کز سنگ ناله خیزد، واویلا ، روز وداع یاران، واویلا
درکربلا گذر کن، واویلا ، تا کشته ها ببینی، واویلا
کز موج خون هر یک، واویلا ، خاک زمین زده جوش، واویلا
ذکر روز ششم زار در طول مسیر
ابر غم بارانِ محنت باز باریدن گرفت بر سرخاک شهیدان فاطمه شیون گرفت
خیمه زد شاه شهیدان تا بِدشت کربلا شد ستونش نخلِ ماتم ، برسرش چتر سیاه
آه و واویلا بر آمد خیمۀ خیر النساء سر برهنه پا برهنه، عورتان در کربلا
کربلارا ای فلک صحرای محشر کرده ای بس که بیداد و ستم بر آل حیدر کرده ای
کرده ای پشت محبان را زغم همچون کمان زینب و کلثوم را تو بی برادر کرده ای
برسکینه داغ هجران پدر بنهاده ای آن یتیم دل حزین را خاک بر سر کرده ای
کام قاسم را ندادی از وصال نو عروس درد هجرش را دوا از نوک خنجر کرده ای
• (عورتان به معنی اهل بیت امام حسین می باشد.)
ذکر روز ششم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
آهُ، وای ، واویلا صد واویلا
آهُ، وای ، ای مومنان عشور است آهُ، وای ، آفاقُ پُر زشور است
آهُ، وای ، از بهر آل حیدر آهُ، وای ، جانها زتن نفور است
آهُ، وای ، بگذار تا بگرییم آهُ، وای ، چون ابر در بهاران
آهُ، وای ، کز سنگ ناله خیزد آهُ، وای ، روز وداع یاران
آهُ، وای ، زهرا به محشر آید آهُ، وای ، با حوریان سیه پوش
آهُ، وای ، پیراهن حسین را آهُ، وای ، افکنده بر سر دوش
آهُ، وای ، درکربلا گذر کن آهُ، وای ، تا کشته ها ببینی
آهُ، وای ، کز موج خون هر یک آهُ، وای ، خاک زمین زده جوش
آهُ، وای ، ای شیعه گر تو را هست آهُ، وای ، عقل و بصیرت و هوش
آهُ، وای ، آل علی و اولاد آهُ، وای ، یکدَم مکن فراموش
ذکر روز هفتم زار در طول مسیر
زار و نالید زار گریید ای عزیزان زار زار بهر نو داماد قاسم همچو ابر نو بهار
خیمه زد شاه شهیدان تا بِدشت کربلا شد ستونش نخلِ ماتم ، برسرش چتر سیاه
آه و واویلا بر آمد خیمۀ خیر النساء سر برهنه پا برهنه، عورتان در کربلا
کربلارا ای فلک صحرای محشر کرده ای بس که بیداد و ستم بر آل حیدر کرده ای
کرده ای پشت محبان را زغم همچون کمان زینب و کلثوم را تو بی برادر کرده ای
برسکینه داغ هجران پدر بنهاده ای آن یتیم دل حزین را خاک بر سر کرده ای
کام قاسم را ندادی از وصال نو عروس درد هجرش را دوا از نوک خنجر کرده ای
ذکر روز هفتم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
بهر حسین مظلوم (۲) ، گشته است غرقه درخون، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
ای مومنان عشور است (۲) ، آفاقُ پُر زشور است، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
از بهر آل حیدر(۲) ، جانها زتن نفور است، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
بگذار تا بگرییم (۲) ، چون ابر در بهاران، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
کز سنگ ناله خیزد (۲) ، روز وداع یاران، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
زهرا به محشر آید (۲) ، با حوریان سیه پوش، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
پیراهن حسین را (۲) ، افکنده بر سر دوش، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
ای شیعه گر تو را هست (۲) ، عقل و بصیرت و هوش، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
آل علی و اولاد (۲) ، یکدَم مکن فراموش، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
درکربلا گذر کن (۲) ، تا کشته ها ببینی، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
کز موج خون هر یک (۲) ، خاک زمین زده جوش، آه از حسین محروم، واویلا صد واویلا
ذکر روز هشتم زار در طول مسیر
۱) یا حسینِ علیٓ ، شام غم هر شب شفق بر دامن گردون نشست، یا حسینٓ
لاله از داغ شهیدان کربلا در خون نشست، یا حسینٓ
۲) یا حسینِ علیٓ ، ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای ، یا حسینٓ
وز کین چِها در این ستم آباد کرده ای، یا حسینٓ
۳) یا حسینِ علیٓ ، کام یزید داده ای از کشتن حسین، یا حسینٓ
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای، یا حسینٓ
۴) یا حسینِ علیٓ ، بر طعنت این بس است که با عترت رسول، یا حسینٓ
بیداد کرده خصمُ تو امداد کرده ای، یا حسینٓ
۵) یا حسینِ علیٓ ، ای زاده زیاد نکرده است هیچ گه، یا حسینٓ
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای، یا حسینٓ
۶) یا حسینِ علیٓ ، حلقی که بود بوسه گه مصطفی مدام، یا حسینٓ
آزرده اش ز خنجر فولاد کرده ای، یا حسینٓ
۷) یا حسینِ علیٓ ، با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو، یا حسینٓ
با مصطفی وحیدر و اولاد کرده ای، یا حسینٓ
ذکر روز هشتم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
شاه و مولانا حسین است، آه شهید کربلا یا شاه (۲)
گرکسی بودی خبر بردی، بهندستان زمین یا شاه
گرکسی بودی خبر بردی، بسوی مردگان یا شاه
گرکسی بودی خبر بردی، بصحرای نجف یا شاه
گرکسی بودی خبر بردی، بدشت کربلا یا شاه
مردۀ هفتاد ساله در کفن بگریستی یا شاه
خیمه زد شاه شهیدان تا بدشت کربلا یا شاه
شد ستونش نخلِ ماتم ، برسرش چتر سیاه یا شاه
آه و واویلا بر آمد خیمۀ خیر النساء یا شاه
سر برهنه پا برهنه، عورتان در کربلا یا شاه
کربلارا ای فلک صحرای محشر کرده ای یا شاه
بس که بیداد و ستم بر آل حیدر کرده ای یا شاه
کرده ای پشت محبان را زغم همچون کمان یا شاه
زینب و کلثوم را تو بی برادر کرده ای یا شاه
برسکینه داغ هجران پدر بنهاده ای یا شاه
آن یتیم دل حزین را خاک بر سر کرده ای یا شاه
کام قاسم را ندادی از وصال نو عروس یا شاه
درد هجرش را دوا از نوک خنجر کرده ای یا شاه
ذکر روز نهم زار در طول مسیر
۱) زار و نالید خون بگرئید (۲) کین نه جای خوش دلی است
زان که فردا ظهر قتل شاه حسین ابن علی است
۲) ای محبان حسین امروز (۲) روز ماتم است
روز شادی بر طرف شد کین زمان شام غم است
۳) کربلا را ای فلک (۲) صحرای محشر کرده ای
بس که بیداد و ستم بر آل حیدر کرده ای
۴) کرده ای پشت محبان را (۲) زغم همچون کمان
زینب و کلثوم را تو بی برادر کرده ای
۵) برسکینه داغ هجران (۲) پدر بنهاده ای
آن یتیم دل حزین را خاک بر سر کرده ای
۶) کام قاسم را ندادی (۲) از وصال نو عروس
درد هجرش را دوا از نوک خنجر کرده ای
ذکر روز نهم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
شب شور است وشین است این، شب قتل حسین است این
روا باشد (۲) ، حسین در کربلا باشد
سرش از تن جدا باشد ، میان کشته ها باشد
چو قاسم عزم میدان کرد ، عروسش آه و افقان کرد
در آمد مادر قاسم ، گرفتش دامن قاسم
که ای مادر مرو زنهار ، دلم را خون مکن بسیار
شب شور است و شین است این ، شب قتل حسین است این
روان شد چون علی اکبر ، قفایش آمدی مادر
دلش پر خون وقدش خم ، نمودی ناله آن مضطر
ذکر روز دهم زار در طول مسیر
یاران عزای کیست که در دشت کربلاست ماتم نشین محمد و صاحب عزا خداست
کشتی شکست خورده طوفان کربلا در خاک وخون طپیده بمیدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار می گریست خون می گذشت از سر ایوان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دَد همه سیراب می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنه گان هنوز بعیوق می رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا
نگرفت دست دَهر گلابی به غیر اشک زان گل که شد شکفته به بستان کربلا
ذکر روز دهم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
آید به محشر فاطمه، گوید حسینم، کو حسن
ای مومنان عشور است، گوید حسینم، کو حسن
آفاقُ پُر زشور است، گوید حسینم، کو حسن
از بهر آل حیدر گوید، حسینم، کو حسن
جانها زتن نفور است، گوید حسینم، کو حسن
زهرا به محشر آید، گوید حسینم، کو حسن
با حوریان سیه پوش، گوید حسینم، کو حسن
پیراهن حسین را گوید، حسینم، کو حسن
افکنده بر سر دوش، گوید حسینم، کو حسن
ای شیعه گر تو را هست، گوید حسینم، کو حسن
عقل و بصیرت و هوش، گوید حسینم، کو حسن
آل علی و اولاد، گوید حسینم، کو حسن
یکدَم مکن فراموش، گوید حسینم، کو حسن
درکربلا گذر کن، گوید حسینم، کو حسن
تا کشته ها ببینی، گوید حسینم، کو حسن
کز موج خون هر یک، گوید حسینم، کو حسن
خاک زمین زده جوش، گوید حسینم، کو حسن
ذکر روز یازدهم زار در طول مسیر
عالم عزا گرفت چه ماتم سرات این فریاد از این عزا، که قیامت عزاست اسن
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا، به سلسلۀ انبیاء ، زدند
نوبت بر اولیاء چو رسید آسمان طپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
بس آتشی ز اخگر الماس ریزها افروختند و بر، حسن مجتبی زدند
وانکه سرادقی که مَلک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند
آن در، که جبرئیلِ امین بود خادمش اهل ستم، به پهلوی خیرالنساء زدند
بس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند
ذکر یازدهم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
مظلومان، مظلومان، مظلومان کرببلا
محرومان، محرمان، محرومان کرببلا
ای مومنان عشور است، آفاقُ پُر زشور است
از بهر آل حیدر، جانها زتن نفور است
بگذار تا بگرییم، چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران
ای شیعه گر تو را هست، عقل و بصیرت و هوش
آل علی و اولاد، یکدَم مکن فراموش
زهرا به محشر آید، با حوریان سیه پوش
پیراهن حسین را، افکنده بر سر دوش
درکربلا گذر کن، تا کشته ها ببینی
کز موج خون هر یک، خاک زمین زده جوش
ذکر روز دوازدهم زار در طول مسیر
باز بنشسته بخاک ماتم ودار وعزا فاطمه گریان ونالان در زمین کربلا
کربلا را ای فلک صحرای محشر کرده ای بس که بیداد و ستم بر آل حیدر کرده ای
کرده ای پشت محبان را زغم همچون کمان زینب و کلثوم را تو بی برادر کرده ای
برسکینه داغ هجران پدر بنهاده ای آن یتیم دل حزین را خاک بر سر کرده ای
کام قاسم را ندادی از وصال نو عروس درد هجرش را دوا از نوک خنجر کرده ای
ذکر روز دوازدهم در هنگام ورود به حسینیه و در داخل حسینیه
چرخ و فلک تو دانی، واویلا ، در کربلا چِها شد، واویلا
ای مومنان عشور است، واویلا ، آفاقُ پُر زشور است، واویلا
از بهر آل حیدر، واویلا ، جانها زتن نفور است، واویلا
زهرا به محشر آید، واویلا ، با حوریان سیه پوش، واویلا
پیراهن حسین را، واویلا ، افکنده بر سر دوش، واویلا
ای شیعه گر ترا هست، واویلا ، عقل و بصیرت وهوش، واویلا
آل علی و اولاد، واویلا ، یکدَم مکن فراموش ، واویلا
بگذار تا بگرییم، واویلا ، چون ابر در بهاران، واویلا
کز سنگ ناله خیزد، واویلا ، روز وداع یاران، واویلا
درکربلا گذر کن، واویلا ، تا کشته ها ببینی، واویلا
کز موج خون هر یک، واویلا ، خاک زمین زده جوش، واویلا
قسمتی از فراز دعا
حاجات کل خلق ز الطاف خود برآر
زابن السبیل و شیخُ ز نسوان این دیار
مأیوسمان ز رحمت خود ای خدا مدار
یارب رسان تو مهدیِ هادی ذوالفقار
ما را به پور عسکری خوش لقا ببخش
چشمان ما ز نور جمالش ضیا بده
از لطف جان تعزیه خونان صفا بده
دیدار ما زدیدن مهدی جلا بده
بر گام خشک شربت کوثر جزا بده
ما را به حجتی که بود از خدا ببخش
یارب وجود رهبرمان را نگاهدار
میدار ، عمرُ جان وتنش را تو برقرار
می خوان تو اِن یکاد و فتحنا هزار بار
در سایه دولتش ببرح دشمنش نزار
در دست او تو تیغ شَهِ لافتی ببخش
هر کس که پا نهاده در این تکیۀ عزا
از زارعین قریه و شیخ بی مقام
از کودک صغیر ورجال وچه از نساء
هر کس بِکنده شال به گردن در این عزا
پروردگار جمله به شیر خدا ببخش
هر کس که مطلب است به قلبش روا نما
دانی تو هر که به دلش چیست، مدعا
حاجات کل خلق در این تکیه کن روا
هر کس که قرض دار بود، قرض او اَدا
میساز و جمله را به شَه کربلا ببخش
بیمار هر که هست شفائی بده به او
هر کس که کاسب است برکت ده به کسب او
خواهد کسی رود به نجف دارد آرزو
یا رب زلطف دردِ دل ِ خلق کن رفو
مردان تکیه را به شه نینوا ببخش
هر کس زیارت شهداء بردلش بود
یا رب وسیله ساز به صحت روان شود
خوار محبت شهداء بر تنش خَلد
در مقصد و مطالب شرعیه اش رسد
او را به آبروی دیدۀ زین العبا ببخش
سقا و روضه خوان ودگر ذاکر بنا
هر کس که بست بر علم ونخل جامه را
هر کس که قرض دار بود قرض او ادا
هر کس که دردمند بود دِه به او شفا
او را به پادشاه خراسان رضا ببخش
در وقت جان سپردن و در تنگی لحد
نور علی به یاری هر مومنی رسد
از قبر و از فشار و از سوال های بی عدد
از منکر و نکیر خدایا رسان مدد
ما را به پادشاه معرکۀ کربلا ببخش
جستارهای وابسته[ویرایش]
ارگ قورتانمنبع[ویرایش]
ghortan.persianblog.ir/ ارگ قورتان]
پیوندها[ویرایش]
کانون فرهنگی حسینیه سیدالشهداقورتان