محرم در گوگ تپه خالصه


گوگ تپه خالصه :عرض تسلیت بمناسبت سوگوارسی سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین درمحرم سال ۱۳۹
گوگ تپه خالصه :محرم سال ۱۳۹۴
سر مبارک امام عشق بر بالای نی، رمزی است بین خدا و عشاق،
یعنی این است بهای دیدار...
... آنكه با پاي اختيار قدم در طريق كربلا نهاده است مي داند كه خون، حرم سر سيدالشهدا است و اين نه رازي است كه بر اغيار فاش شود.
نازک دلی آزادگان،چشمه ای زلال است که از دل صخره ای سخت جوشد. دل مومن را که می شناسی؛ مجمع اضداد است. رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم. زلزله ای که در شانه های ستبرشان افتاده غلیان آتش درون است؛ چشمه اشک نیز از کنار این آتش می جوشد که این همه داغ

«حسین(ع) سرسلسله شیدائیان عشق است و شیدایی را به هر کسی نمی بخشند، شیدایی حق پاداش از خودگذشتگی است... شهداکلیدداران کعبه شیدایی هستند و کعبه شیدایی کربلاست... ما سرگردان های مدار نفس را چه می رسد که از ستارگان کهکشان حسین بن علی(ع) سخن بگوییم؟ ما را چه می رسد که از ساکنان حریم قدس و شاهدان محفل انس سخن بگوییم.» (شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی)
«برادران بدانید که زندگی و شهادت پرافتخار امام حسین(ع)سرمشقی بود برای تمام جهانیان و نیک اندیشان، و ما می کوشیم تاحیات و مرگ خویش را بر اساس ایده آن حضرت قرار دهیم.» (شهید محمدرضا پورقدیری)
«درود بر عاشقان زیارت کربلای تو یا حسین! که عاشقانه در راه تو جان می سپارند و به عشق این که بر خاک می روم که دنباله رو خطسرخ ابا عبد الله الحسین باشم. (شهید علیرضا زارع بجستانی)
«یا حسین، یا حسین، یا حسین آن قدر فریاد «هل من ناصرینصرنی »ات نافذ بود و آن چنان تنهایی ات سر آن تفتیده دشت برهوت دامان را به آتش کشید که اکنون در لبیک به تو ای وارث رسولان همه سختی ها را با لذت ایثار بر دوش خواهیم کشید.» (شهید مجتبی طبرانی)
«ما وارثان خون حسین(ع) هستیم و ما را درمبارزه کردن با کفار هیچ ترس و واهمه ای نیست.» (شهید عبد الحسین رضایی)
«ای حسین، اکنون شهیدان بر ما شاهدند و توی ای سید شهیدان،قافله سالار این کاروان هستی، مرا، راه عشق نما و به این کاروان متصل فرما. ای بزرگ آموزگار شهادت، و ای دلسوخته شعله های سرکش عشق، به تو اقتدا کردم و تو شاهد باش که هم چون یاران تو به یاری ات برخاستم و ندای پر صدایت « هل من ناصر ینصرنی » تو رالبیک گفتم.» (شهید زین العابدین عابدنیا)
«عاشورا، روزی که ظهرش نه هم چون ظهرهای دیگر بود و آفتاب تابانش نه هم چون روزهای دیگر، خورشید اشعه سوزانش را هم چون شعله های آتش بر زمین می تابانید در صحرای نینوا، در کنار شطفرات خیمه گاه حسین(ع) در مقابل خرگاه یزید و یاران حسین(ع) درمقابل لشگریان یزید صف آرایی کرده اند و لحظه انتخاب فرا رسیده است.» (شهید زین العابدین عابدنیا)
«ما در اسلام روزی تاریخی تر از عاشورا نداریم، به خاطر این که عاشورا سرمنشاء پیروزی های اسلام بود ما که در این زمان زندگی می کنیم باید بدانیم که عاشورا را باید از یادهایمان نبریم وآیا چگونه می شود از یاد برد روزی که تمام یاران حسین(ع) وحسین(ع) به شهادت رسیدند.»
«... به میدان آزمایشی می روی که در یک طرف کفر است با تمام امکانات و در طرف دیگر جوانان سلحشور با ایمان که برای حق مبارزه می کنند، برای هدفشان و مکتبشان و وقتی این چنین می اندیشی خود را در کنار همه آنها و جزو یارانشان احساس می کنی گویی در کنار حسین(ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی »اش را پاسخ گفته ای و دیگر برایت مرگ مفهومی ندارد، چه زیبا و باشکوه است این گونه زیستن و این گونه مردن.» (شهید بهروز ابو حمزه)
«هر زمان خواستی گریه کنی برای امام حسین(ع) و فرزندان واصحابش گریه کن، که این عزیزان خدا که بهتر و باوفاتر از آنان خلق نشده چگونه غریبانه تحت عنوان خارجی کشته شدند و بدن های پاکشان سه روز و دو شب روی زمین گرم کربلا ماند.» (شهید مسعود رستگار)
«باید کلمه عشق را در صحنه عاشورا یافت. چگونگی پیوستن وبرگشتن عاشق به حضور معشوق، عشقی که دل را روانه باری تعالی کرده و فکر دنیوی را سلب می کند. حسین(ع) این عاشق بزرگ و مظهرعشق چگونگی این امر را به ما رهروان حق آموخت.» (شهید سیف الله روستازاده) «ای امام حسین(ع) اگر چه در کربلا نبوده ام که به ندای «هل من ناصر ینصرنی »ات جواب دهم ولی ببین که به ندای حق طلبانه فرزندت خمینی لبیک گفته و در کربلای خوزستان جان فشانی می کنم.»
با قلم:اسماعیل عبادی
نویسنده:اسماعیل عبادی

ادامه نوشته
برچسب‌ها: محرم۱۳۹۴, اسماعیل عبادی
+ نوشته شده در جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۷:۲۹ ق.ظ توسط اسماعیل عبادی | نظرات



جعبه‌ابزار