مدیر شایسته از منظر قرآن کریم
مدير شايسته از منظر قرآن کريم چکيده از آنجايي که مسأله مديريت يکي از مسائل پر اهميت عصر حاضر مي باشد، دانستن اين نکته که مدير شايسته چه کسي است و بايد چه ويژگي هايي داشته باشد، اهميتي دو چندان پيدا کرده است و رعايت اهليت در انتخاب افراد و واگذاري کارها، از مهمترين مسائل مديريت است، يعني فردي که قرار است مديريت گروهي را بر عهده بگيرد، بايد شايستگي هاي لازم را جهت احراز آن مسئوليت دارا بوده و به اصطلاح اهليت داشته باشد. مطالعه ي آيات قرآن کريم و تأمل در سيره و شيوه رهبري و هدايت انبياء الهي از آدم (ع) تا خاتم پيامبران حضرت محمد(ص) ما را به اين نتيجه مي رساند که سنت الهي چنين است که خداوند هيچ کس را جز بر اساس شايستگي ها و اهليت هاي لازم، مسئوليتي نمي دهد و ما با الگوگيري از اصول و ويژگي هايي که قرآن کريم براي رهبر، و مدير برشمرده است مي توانيم مديراني شايسته براي جامعه اي شايسته انتخاب کنيم و به اين ترتيب مسير رشد و پيشرفت آنرا هموار نماييم. مقدمه شرايط مختلف و نيازهاي گوناگون انسان ها در عصر حاضر، باعث ظهور و گسترش روزافزون سازمان ها و مؤسسات مختلف شده است و ضرورت وجود اين سازمان ها در اداره شئون زندگي انسان امروزي، بر هيچ کس پوشيده نيست. بديهي است که سازمان ها زماني مي توانند در انجام رسالت و رسيدن به اهداف خود موفق شوند که از مديريتي توانمند و کارآمد برخوردار باشند، زيرا «مديريت» مهمترين عامل تداوم حيات موفق يک سازمان است و نقشي بسيار مهم و حياتي در رشد، بالندگي و پيشرفت سازمان، بر عهده دارد. با توجه به اهميت مديريت در جهان معاصر، هر يک از صاحبنظران سعي کرده اند که تعاريف بهتر و جامع تري را براي آن ارائه دهند و شايد بر اين تعريف اتفاق نظر داشته باشند که: ((مديريت عبارت است از دانش و هنر به کار گيري منابع سازماني (انساني، مالي، فيزيک و اطلاعاتي) براي دستيابي به اهداف سازمان، به شيوه مطلوب)) در منابع ديني، اهميت، مديريت و مديران شايسته چه در سطح خرد و چه در سطح کلان جامعه، بسيار مورد توجه قرار گرفته است. پيامبر اکرم (ص) ضرورت مديريت در سطح خرد و کوچک را چنين بيان مي فرمايند: «إذا کان ثلاثه في سفرٍ فليؤمّروا أحدهم»؛ هنگامي که سه نفر در سفر بودند، بايد از يک نفرشان، فرمان ببرند و اميرمؤمنان علي (ع) نيز در روايتي ضرورت مديريت در سطح کلان جامعه را چنين بيان مي فرمايند: «لابدّ للناس من أمير برّ أو فاجرٍ»؛ (نهج البلاغه، خطبه ??) چاره اي نيست براي مردم که امير(مديري) داشته باشند، خواه نيکوکار باشد و خواه تبهکار.
|