مکانیزاسیون


یك چهارم اقتصاد در اختیار كشاورزان



مكانیزاسیون كلید توسعه صنعت كشاورزی

























۲۲ درصد از تولید ناخالص داخلی كشور مربوط به بخش كشاورزی است. با این حال برای رونق آن در طول سال های گذشته چندان چاره اندیشی نشده است.
برخی بر این باورند كه مشكلات بخش كشاورزی ناشی از علمی نبودن و استفاده نكردن از دانش روز است. عده ای دیگر تكنولوژی و وسایل مدرن را راه حل برون رفت از مشكلات كشاورزی می دانند. این مطلب مروری است بر مشكلات این بخش با تكیه بر استفاده از مكانیزاسیون در صنعت كشاورزی.
امنیت غذایی و تأمین غذا یكی از محوری ترین استراتژی های تدوین شده دهه های اخیر در متن برنامه های توسعه اقتصادی فرهنگی كشور بوده كه نقشی بسزا در عرصه حركت، توسعه و پویایی بخش كشاورزی كشور و استقلال آن را به دنبال خواهد داشت. غذا به عنوان اساسی ترین نیاز بشر، اگرچه در نگاه اولیه تأمین و تهیه آن، نما و ماهیتی كشاورزی و مزروعی داشته لیكن تأمل و تعمق در آن لزوم برانگیختن عزم و اراده ملی و گسترده را مورد تأكید و تأیید قرار می دهد. لذا داشتن نگرشی برای تأمین این امنیت كه به خودی خود ملاحظات متنوع سیاسی، اقتصادی، تكنولوژیكی و ... را دارد، صرفاً و لزوماً متوجه بخش كشاورزی و دست اندركاران، برنامه ریزان و فعالان این عرصه نیست. چرا كه امنیت غذایی با در نظرگیری مؤلفه های تأثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با آن، موضوعی ملی بوده و نیازمند همسویی، همراهی و انسجام بخش های مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری در سطح كلان كشور است.
علی رغم ظرفیت های غنی و بالقوه موجود در حوزه كشاورزی و توانمندی های تخصصی و انسانی، لیكن به دلیل بروز محدودیت های منطقه ای و گاهاً جهانی در منابع پایه ای تولید این بخش از جمله محدودیت در منابع آب كشاورزی، زمین و عرصه كشت و زرع، ملاحظات اكولوژیك و زیست محیطی و ... هر اهل فنی را متقاعد بر بهره گیری و استفاده از دانش و تكنولوژی در این راه می سازد. ضمن این كه رشد روزافزون جمعیت جهان و از طرفی ثبات و در برخی موارد كاهش در منابع اصلی تولید محصولات كشاورزی مشخص می گردد، دستیابی به استقلال و امنیت در تولید محصولات كشاورزی، دیگر از طریق راهكارها و راه حل های مرسوم و موجود چاره ساز نبوده و نیاز به ترسیم، معرفی و به كارگیری تكنیك های جدید و مؤثر دارد و همین امر مؤید لزوم و ضرورت دانش محوری و برنامه محوری در دستیابی به اهداف و افق های ترسیمی خواهد بود.
باید مدنظر داشت بخش كشاورزی نیز به عنوان یكی از بخش های اصلی اقتصاد در كنار صنعت و خدمات، با داشتن سهمی حداقل ۲۲ درصدی از تولید ناخالص ملی، نقشی بسزا در اقتصاد كشور دارد. لذا نظر به وابستگی متقابل این بخش با سایر حوزه های اقتصادی از جمله صنعت و معدن، خدمات و ... ارتقا و پایداری آن حقیقتاً بدون در نظرگیری آثار و تعاملات سایر حوزه ها میسر نخواهد بود.
با این اوصاف اگرچه ملاحظه ساختار عمومی كشور، ساختاری سنتی، با ملاحظات و تمایلات صنعتی را به ذهن متبادر می سازد لیكن می بایست برنامه ها و اهداف به گونه ای ترسیم گردند كه ضمن در نظر گیری وجوه فرهنگی و اجتماعی موجود در ساختار فعلی زمینه لازم جهت صنعتی شدن و برقراری نگرش فرآیندی در توسعه و تكمیل بخش كشاورزی نیز فراهم آید.
وجه تمایز اصلی كشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته در دو عنصر صنعت وسرمایه مشخص شده است. كشورهای توسعه یافته با تلاش و حضور مؤثربخش خصوصی و آزادسازی اقتصادی و سرمایه گذاری در بخش تحقیقات به یك پیوستگی كامل تكنولوژیك، طی سیری طبیعی، دست یافته اند و در مقابل كشوهای توسعه نیافته علی رغم اذعان و پذیرش این امر به دلیل ملاحظات سیاسی و اجتماعی و همچنین انحصارطلبی و مدیریت كشورهای توسعه یافته در انتقال دانش، صرفاً مصرف كننده و به نوعی وابسته بی چون و چرا به كشورهای گروه اول گردیده اند.
و در كنار تمامی موارد ذكر شده و سایر موارد كه ذكر آن از حوصله این گفتار خارج بوده، نكته كلیدی و اساسی در پیشبرد این هدف، انسجام، هماهنگی و همگنی نگاه و برنامه ها جهت توسعه صنعتی بخش كشاورزی است كه این امر نیز خود نیازمند درك و همگرایی درونی و بیرونی در اركان تصمیم ساز كشور است.
صنعتی شدن كشاورزی و تولید محصولات كشاورزی و خروج از تولید معیشتی به اقتصادی، راهكاری جز استفاده از دانش و تكنولوژی نداشته و این امر نیز صرفاً با استفاده و بهره گیری از محصولات صنعتی سازگار و متناسب به عنوان یكی از عوامل پایه در تولید محصول كشاورزی میسر است. تجربه كشورهای صنعتی و پیشرفته نیز حاكی از تسری و حضور بیش از پیش تكنولوژی جهت دسترسی به تولید پایدار و كافی است. این رویه در عرصه تولید محصولات كشاورزی به مكانیزاسیون كشاورزی و توسعه آن تعبیر گردیده و به مفهوم دیگر مكانیزاسیون كشاورزی با مفهوم كاربرد و به كارگیری دانش، فناوری و ابزار مكانیكی جهت عملیات تولید محصولات كشاورزی نه تنها حلقه اتصال صنعت و كشاورزی به شمار رفته، بلكه زمینه ساز و تسهیل گر اساسی و اصلی در صنعتی گردیدن بخش كشاورزی محسوب می گردد.
حال با این وصف، اگرچه این تعبیر و نظر سالیان درازی است كه مورد توجه و اعتماد فعالان هر دو عرصه قرار گرفته لیكن ماهیتاً و به طور عملیاتی تاكنون زمینه بروز و ظهور آن، چه از حیث درون بخشی و چه از نظر فرابخشی میسور نگردیده است. وضعیت و سیر تحولات پدید آمده در حوزه توسعه مكانیزاسیون و توفیقات و تهدیدات پدید آمده در این امر، بیانگر دو نكته اصلی و اساسی و مؤثر در این رخوت است.
اول آن كه، این رویكرد ابتدا در مواجه و پذیرش درون بخشی دچار تشتت و افتراق نظر و عمل واقع گردیده و دوم آن كه، عناصر و مؤلفه های پشتیبانی نظیر بخش صنعت و خدمات و ... حضوری مؤثر و درخور توجه نداشته اند كه در این راستا، سعی می شود، در ادامه به هر دو بخش پرداخته شود.
مكانیزاسیون كشاورزی به دلیل الگوبرداری و استفاده سطحی و یا بخشی، از یافته ها و دریافت های كشورهای توسعه یافته، متأسفانه یكجانبه و بدون تسری و انتقال تمامی مفاهیم آن در كشور پدیدار گردیده است، گاهاً حتی در مفهوم نیز افتراق نظرها بسیار بوده و اختلاف نظرها دراین خصوص موجب هدایت و یا طرح مسائل ناقص و فاقد جامعیت گردیده است.
با پذیرش مفهوم مكانیزاسیون كشاورزی به عنوان رویكردی در تولید محصولات كشاورزی با استفاده از فناوری و ابزار مكانیكی مناسب جهت عملیات تولید محصولات كشاورزی كه اهدافی همچون كاهش صعوبت كار،كاهش هزینه های تولید اقتصادی نمودن فعالیت، افزایش عملكرد و راندمان كار و بهینه سازی و مدیریت مصرف منابع و ... را به دنبال خواهد داشت، پی به گستردگی و پیچیدگی حضور این رویكرد در فعالیت های كشاورزی می بریم و چنانچه پیگیری همین فضا از انبوه عواید ناشی از تسری و توسعه این رویه در تولید محصولات كشاورزی مدنظر قرار گیرد، دخالت عوامل فرهنگی و اقتصادی مختلف مورد انتظار می گردد.
بایدیادآوری نمود؛ پایه و اساس پذیرش هر پدیده و یا رویكردی نیازمند آماده سازی و مهیا نمودن ظرفیت های فرهنگی جامعه مصرف كننده و عوامل و عناصر مولد دانش آن است. در جامعه كشاورزی ایران، به دلیل ساختار اجتماعی و فرهنگی تولیدگران این عرصه و دورماندن و یا نگهداشتن این جامعه از تحولات علمی و پیشرفته، در بسیاری از موارد راهكارها و راه حل های مبتنی بر سنت و روش های قدیمی مرسوم گردیده است و از طرفی به دلیل فقر فرهنگی این جامعه كه ناشی از كم سوادی قشرهای جامعه و ضعف ارتباط رسانه ای و ارتباطات جمعی است، انتقال و ورود تكنولوژی را نیز با مشكل مواجه ساخته است. كه این عوامل، علاوه بر سایرعوامل فرهنگی دخیل در مقوله توسعه مكانیزاسیون كشاورزی شاید یكی از مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار در توفیق و یا عدم توفیق برنامه های توسعه كشور تلقی گردد.
درهمین راستا، فقدان نگاهی جامع نگر در طرح ریزی برنامه های توسعه مكانیزاسیون كشاورزی نیز، چه از حیث نرم افزاری و چه از حیث سخت افزاری، تحقق اهداف تعیین شده را مختل و در نتیجه فرصتها به تهدید تبدیل گردیده اند. بخش صنعت نیز به عنوان پشتیبان و همراه این عرصه، به واسطه فقدان هماهنگی ها در برنامه، زیانده و یكسویه رشد نموده و در عوض رفع معضلات، به دوری و پرهیز ازگسترش سرمایه گذاری و یافتن موقعیت های هدف جدید اندیشیده است و این نیز، نتیجه ای جز ضعف و فراموشی روزافزون در پیگیری برنامه مكانیزاسیون كشاورزی، به دنبال نداشته است.
باید اضافه نمود، در همین راستا، تعیین و تبیین جایگاه اقتصادی مكانیزاسیون كشاورزی نیز امری مهم و ضروری به شمار رفته و طی این سالیان بدان به درستی پرداخته نشده است. گاهاً تصور می رود مكانیزاسیون كشاورزی به دلیل سرمایه بری تولید و عرضه این تكنولوژی و حضور ابزار مكانیكی سریع و كارا، منافات جدی با اهداف اقتصادی و اشتغال دارد و این درحالی است كه مكانیزاسیون كشاورزی با سهم بری بطور متوسط ۲۰ تا ۳۰درصدی از مجموع هزینه های تولید قادر خواهدبود از طریق كاهش سایر هزینه های تولید و مدیریت مصرف سایر منابع پایه و همچنین افزایش در كمیت و كیفیت تولید، سهم هزینه ای آن كاهش و توجیه پذیری این رویكرد بیش از پیش نمایان گردد.
به هرجهت و در راستای تكمیل مباحث فوق و تأكید بر لزوم توجه به فراهم سازی بستر و ابزار مناسب توسعه مكانیزاسیون كشاورزی كه طی یك برنامه عملیاتی قابل تعقیب و پیگیری است، اشاره می دارد ، در حوزه درون بخشی مكانیزاسیون كشاورزی نیازمند به : نگاهی فرایندی در كلیه مراحل تولید محصول كشاورزی از آماده سازی بستر تا تحویل محصول كشاورزی به مصرف كننده و مدیریت كلان و جامع نگر با مشاركت تمامی حوزه های مؤثر نظیر صنعت و اقتصاد است.
همان طوری كه قبلاً نیز به نقش واسطه ای مكانیزاسیون كشاورزی در توسعه صنعتی تولید محصول كشاورزی فی مابین دوحوزه صنعت و كشاورزی اشاره گردید، می بایست تأكید كرد این تعامل دوسویه نیز متأثر از همان مؤلفه های فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی طرح شده است. لیكن حضور صنعت و تأثیر عمومی آن بر جریان مكانیزاسیون كشاورزی را می توان از دو جهت طراحی و ساخت ماشین های كشاورزی و جهت گیری های سرمایه ای و پشتیبانی این بخش از تولید محصول كشاورزی مورد ارزیابی قرار دارد.
وجود و برقراری تعاملی پویا و زنده میان هر دو عرصه صنعت و كشاورزی، ضروری و لازم است، تا این دو عرصه با شناخت از توانمندی ها و نیازمندی های یكدیگر امكان رشد و تكامل و پاسخگویی یكدیگر را فراهم سازند. لذا به دلیل ضعف این ساختار در نظام صنعتی صنایع كشاورزی و تضییع و هدر رفت منابع سرشار مالی ناشی از سعی و خطا تولید صنعتی و پرورش نیروهای متخصص، تأثیر ركنی از اركان توسعه مكانیزاسیون كشاورزی نیز بی اثر باقی مانده است.
تجربه اجرا و پیگیری چند ساله اخیر توسعه مكانیزاسیون كشاورزی نشان داده است، تأمین و تدارك مناسب و پشتیبانی مطلوب از ماشین و یا ابزارهای مورد نیاز در ساختار مزارع مكانیزه، عاملی مهم و مؤثر چه از حیث گسترش و ترویج آن محصول و چه از نظر آمادگی ذهنی پذیرش جهت سایر بهره برداران به شمار رفته است. توفیق و عدم توفیق در این زمینه كه تجارب آن در كشور موجود است، وابستگی و همبستگی خاص و ویژه با موضوع یاد شده داشته و دارد.
نگاهی به دستاوردها و برنامه های تدوین شده و تأمین ماشین در زمینه مكانیزاسیون كشاورزی مؤید تمامی این نكات خواهد بود.










داود سعادت نژاد





روزنامه ایران



جعبه‌ابزار