نقش زنان در فرآیند توسعه روستایی




مقدمه[ویرایش]

زنان با توجه به نقشي که در خانواده ايفا مي کنند، مي توانند به عنوان یکی از محورهای اصلي پیشرفت و توسعه محسوب شوند با توجه به واقعيت هاي ملموس جهاني متاسفانه زنان ازموقعيتي نامطلوب در سطح بين المللي برخوردارند. بطور مثال تفاوت در سطح سياست گذاري، سرمایه گذاری و دريافت حقوق براي کار مساوي پديده اي جهان شمول است. ميزان مشارکت زنان در فعاليت هاي اقتصادي تائيدي بر عدم توجه کافي به امور زنان و ارزش افزوده آنان است، زيرا زنان روستایی در تمام مراحل تولید محصولات کشاورزی و توليدات دامي و به طور کلي تمامي امور دوشادوش مردان به فعاليت مي پردازند و اوقات اندک فراقتشان را نيز صرف توليد صنایع دستی مانند گليم و قالي و .. مي کنند .
بنابراين ايجاد زمينه هاي خود آگاهي هدايت توانائي هاي اقتصادي و اجتماعي زنان و برنامه ريزي جهت جلب مشارکت آنان در فعاليت هاي گوناگون الزامي است. در مناطق روستايي زنان نقشي به مراتب بيشتر از مردان در اقتصاد خانوار و فعاليت هاي درون منزل به عهده دارند و موجب رونق اقتصادي جامعه هستند.
هنوز زنان جايگاه خود را در بيشتر کشورهاي جهان به ويژه کشورهاي در حال توسعه به عنوان شهروندان فعال و برخوردار از استعداد مشارکت در عرصه هاي اقتصادي – سياسي – اجتماعي و فرهنگي به دست نياورده اند و کماکان فعاليتهاي زنان در محاسبات اقتصادي مد نظر قرار نمي گيرد و از آنان به عنوان نيروي کار نامرئي ياد مي شود. تخمين بسيار مأيوس کننده تعداد زنان فعال روستايي و برآورد بسيار کم ميزان مشارکت زنان در فعاليت هاي اقتصادي تأييدي بر عدم توجه کافي به امور زنان و ارزش افزوده آنان است .
زنان نيروي عمده براي ايجاد تحول و منبعي بالقوه براي پيشبرد اقتصاد روستا و افزايش هر چه بيشتر نرخ رشد توليد محصولات غذايي هستند اگر چه کشاورزی و دامداری به طور سنتي شغلي مردانه بوده اما نقش زنان هرگز محدود به خانه و خانواده نشده و زنان علاوه بر فعاليت هاي درون منزل در بيرون ( کشاورزي ، دامپروری ، جنگلداری و غيره ) نيز فعال هستند.
اهميت موضوع زنان در ايران به ويژه مناطق روستايي از يک سو با محدوديت امکانات و منابع توليدي و از سوي ديگر با رشد سريع جمعيت و انبوه بيکاران در فرآيند دستيابي به رشد و توسعه روستايي مواجه مي باشد و زنان روستايي در تمامي مراحل توليد محصولات کشاورزي و توليدات دامي دوشادوش مردان به فعاليت مي پردازند به طور کلي، توسعه فرآيندي است چند بعدي و داراي ابعاد مختلف اقتصادي ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي ... مشارکت زنان روستايي در اين فرآيند، مشارکتي فعالانه و تاثير گذار يوده است و مهمترين جنبه اين مشارکت تاکنون بعد اقتصادي آن براي زنان روستايي بوده است .

بيان مسئله[ویرایش]

با اينکه ضرورت الزام اقتصادي اشتغال و مشارکت زنان در فعاليتهاي اقتصادي همواره در تاريخ پشيرفت جوامع بشري مطرح بوده لکن هنوز در کشور ما بين زنان و مردان تعادل مطلوب و قابل قبولي در اين زمينه در فعاليتهاي مختلف ايجاد نشده است و اين امر به علل مختلف اقتصادي – اجتماعي – فرهنگي و سياسي کشور از گذشته تا بحال مربوط مي شود. زنان تقريباً نصف جمعيت جهان را تشکيل مي دهند؛ دستمزد آنها فقط برابر ۱۰ درصد از درآمد جهان است؛ زنان روستايي قشري زحمتکش و فعالند که در تمامي فعاليتهاي روزانه اعم از کشاورزي ،دامداري ، توليد لبنبات، فرش، گليم، شالبافی، نخ، حصير، چادر، هيزم، پرورش ماکيان، ظروف و صنايع دستي و .. همپاي مردان علاوه بر امور خانه داري ، همسرداري و بچه داري سهيم مي باشند و ازاين بابت نصيبي منطبق با تلاش و فعاليت خود بدست نمي آورند حمايت از زنان و آموزش آنان و همچنين مهارت سازی در آنان و توانمند ساختن زنان بعنوان قشر تاثير گذار و انتقال دهنده فرهنگ و ارزش ها، امري است که بايد در برنامه ريزيهاي تصميم گيران و سياستگذاران مورد توجه قرار گيرد.
حال با توجه به نکات ياد شده براي رسيدن به پاسخ اين سوال که در نقاط روستايي زنان چه نقشي در اقتصاد خانواده و توسعه روستا دارند سوالات زير مطرح مي شود :
۱ – نقش زنان در برنامه هاي توسعه چه اندازه مي باشد؟
۲ – زنان تا چه حد در فعاليت خود آزاد هستند؟
۳ – مشارکت زنان در توسعه روستا تا چه اندازه در فرآيند توسعه موثر است؟
۴ – مشکلات زنان در رابطه با فعاليت آنان در روستاي مورد نظر و نارسايي هاي آن چيست؟

توسعه روستايي[ویرایش]

پيشينه توسعه بسيار وسيع است و داراي قدمتي همزمان با تغييرات طبيعي و اجتماعي در سطح کره زمين مي باشد . از ديدگاه طبيعي ، سابقه توسعه همزمان با تحولات زمين شناسي است و از منظر اجتماعي برابر با ظهور جوامع بشري اوليه مي باشد . در ابتدا بحث از توسعه بيشتر با اصطلاح تکامل و پيشرفت انجام مي شد.
توسعه اي که در مناطق روستايي بيشتر مورد نظر است و لازم است برنامه ريزان روستايي مد نظر داشته باشند به شرح زير است:
۱ . توسعه بايد « تغييري » در جهت بهبود شرايط براي اکثريت مردم باشد .
۲ . مردمي که از توسعه سود مي برند بايد بيشتر از مردمي باشند که از آن متضرر مي شوند.
۳ . توسعه بايد دست کم مردم را نسبت به تامين حداقل نيازهاي زندگيشان يا نيازهاي ضروي زندگيشان مطمئن سازد.
۴ . توسعه بايد با نيازهاي مردم هماهنگي و مطابقت داشته باشد .
۵ . توسعه بايد باعث تشويق خود اتکايي گردد.
۶ . توسعه بايد بهبود طولاني و مستمر را به ارمغان آورد.
۷ . توسعه نبايد باعث تخريب محیط زیست طبيعي باشد.

زنان و توسعه[ویرایش]

يکي از مسائلي که مي بايست امروزه دولت ها و حکومت هاي دنيا بدان توجه نمايند بحث توسعه روستايي بخصوص در کشورهاي توسعه نيافته است. در اين کشورها به جهت عدم سياستگذاري و برنامه ريزي صحيح در ارتقاء سطح کيفي زندگي مردم اين مناطق، مهاجرت روستائيان به شهرها به طور قابل ملاحظه اي افزايش و موجبات رشد شهرنشینی و بروز مسائل و ناهنجاري هاي رواني ،اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بخصوص در بخش هاي کشاورزي و دامداري را فراهم مي آورد و همچنين راهکارهاي رشد و توسعه روستايي، نيازمند مطالعه و تحقيقات عميقي در اين زمينه مي باشد که مي تواند حکومت ها را در برنامه ريزي و سياستگذاري هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ياري نمايد.
ايجاد تشکل های محلی و سازمان هاي منطقه اي با ضور مؤثر زنان و با مشارکت اهالي روستا جهت حل و فصل مشکلات نيز از جمله موارد پر اهميت و تاثير گذاري است که بايد در برنامه ريزيهاي منطقه اي لحاظ شود. درفرآيند توسعه و تغيير نظام اقتصاد کشاورزي پيشرفته، ارزش کار زن که قبلا به صورت نيروي کار بدون مزد در خانواده بود به پول تبديل شده و در اختيار او قرار مي گيرد، جز بخش کشاورزي که حوزه اصلي کار زنان روستایی است، در دو بخش ديگر اقتصاد، يعني صنعت و خدمات نيز حضور زنان روستانشين بسيار حائز اهميت است در بحث مشارکت اجتماعي و سياسي زنان، مهمترين موضوع، شرکت در برنامه ريزي، تصميم گيري، اجراي تصميمات و ارزشيابي نتايج حاصله است.

دانش زنان روستايي[ویرایش]

زنان ايران در روستاها نيز مانند ديگر نقاط كشور همواره فعاليت چشمگيري دارند . بيشترين دانش زنان روستايي در مرحله کاشت محصول و كشت هاي معيشتي و كمترين آن به روش هاي شيميايي مبارزه با آفات زراعي مربوط مي شود .
۷۳/۳% زنان كشاورز دانش بالايي از نحوه قطعه بندی اراضي و نقشه كشت دارند . ۵۸% دانش نحوه کشت مخلوط و جنبي و حاشيه ای، ۴۵% تناوب زراعي ، ۸۴% نيز از مفهوم آیش اطلاع كافي داشتند . همچنين تعدادي از زنان از عمليات پيش از كاشت ( مانند شخم و شيار ، تسطيح ، پل بندي و رج بندي زمين ) آگاه هستند . گرچه مشاركت آنان در اين مرحله بسيار اندك ارزيابي شده است .
۷۰/۵%آنان نيز آگاهي بالايي از نحوه بذرگيري محلي دارند و در كشت هاي معيشتي از آن استفاده مي كنند ، اما در اين مقايسه مشخص شد كه بيشتر مردان بذرهاي اصلاح شده را به كار مي بردند . ۵۸/۸% زنان هم با عمليات ضدعفوني بذر آشنا بودند .
۷۸% زنان نشاکاری و کشت خزانه را بهتر از مردان (۶۰%) مي دانستند . دانش زنان از مسائل آبیاری و كوددهي و مبارزه با آفات و پيشگيري و وجین کاری و تنك كردن گياهان بالاست و آگاهي خوبي در زمينه آبياري دارند .
به اين معنا كه بيشتر آنان با منابع و امكانات و محدوديت هاي آبي روستا و مدارهاي آبياري و نيازهاي آبي و محصولات كشاورزي آشنايي دارند و ۷۸% هم روشهاي بومي تقويت خاك و محدوديت كاربرد کودهای حیوانی و شیمیایی را مي دانند . در اين ميان فقط ۴۱% زنان با آثار منفي زيست محيطي ناشي از كاربرد كودهاي شيميايي آشنا بوده و مبارزه با آفات بويژه كاربرد سموم شيميايي از وظايف عمده مردان تلقي مي شود .
وجين و تنک كردن گياهان هم از وظايف خاص تقسيم كار جنسيتي زنان در روستاها ارزيابي شد و ۹۴% آنان دانش مناسبي در اين باره دارند .

نقش زنان در روستا[ویرایش]

زنان روستايي در فعاليت هاي كشاورزي ، منابع روستايي و خدمات در مناطق روستايي به عنوان توليد كننده نقش بسيار كليدي دارند . زنان روستايي بهره ورترين زنان جامعه هستند و از جمله افرادي هستند كه در مشاغل توليدي اشتغال دارند ، بنابراين روشن است كه توجه به زنان روستائي به عنوان يك بازوي قدرتمند در توسعه روستايي مي تواند اثرات بسيار مثبت و انكارناپذيري را در اين راستا بهمراه داشته باشد دسترسي زنان به زمين كشاورزي به آنها در قائل شدن اين حق براي خود و توليد محصولات كشاورزي و تحقق اهداف كشاورزي به منظور افزايش بهره وري زنان از اهميت بسزايي برخوردار است . دسترسي زنان به اعتبارات كشاورزي نيز موجب افزايش و بهبود بهره وري آنها در كشاورزي مي گردد .
عضويت زنان در تعاوني ها نيز به آنها در دريافت [[|تسهيلات]] جهت تامين نهاده هاي كشاورزي موردنياز ، فروش محصولات و فرآوري برخي توليدات بمنظور افزايش بهره وري كمك مي كند .
بسياري از پژوهشها به اين نتيجه دست يافته اند كه آموزش زنان با بهره وري كشاورزي آنها ارتباط دارد . در واقع سالهايي كه زنان از برنامه های آموزشی استفاده كرده اند ، بطور معني داري با درآمد و توليدات آنها ارتباط دارد .
اقتصاد روستایی كشور بشدت به توجه از نقطه نظر افزايش بهره وري فعاليت هاي اقتصاد روستايي نيازمند است ، زيرا افزايش ضایعات ، كاهش بهره وری نيروي كار و سرمایه در سيكلي بسته سبب از دست دادن جذابيت فعاليت هاي اقتصادي در اين مناطق شده و توجه خاص به اين مورد به عنوان يكي از علل دفع دامنه فعاليت هاي اقتصادي روستا عمل خواهد كرد . در اين ميان با توجه به نقش بسيار عمده زنان روستايي در فعاليت هاي كشاورزي ، تمركز و توجه ويژه به اين قشر عظيم از جامعه و فراهم ساختن خدمات حمايتي ، آموزشي و ترویجی براي آنها مي تواند به رفع موانع و مشكلات بي شمار پيش روي آنها كمك كرده و در نهايت منجر به افزايش و بهبود بهره وري آنها در امر كشاورزي و در نتيجه افزايش رفاه و آسايش جامعه روستایی گردد .
بنابراين ، با شناخت نيازها ، خواسته ها و علايق زنان و تعيين مسايل ، منابع و اولويت هاي آنان بايد برنامه هاي ترويجي و آموزشي مناسب براي آنها فراهم و تهيه شود . همچنين به برنامه هاي سوادآموزي و به طور كلي آموزشهاي پايه آنها با هدف بهره مندي بهتر زنان از برنامه هاي ترويجي و آموزشي توجهي خاص مبذول گردد . ضمن آنكه بايد تا حد امكان فرصت دسترسي به انواع منابع و نهاده هاي موردنياز در فعاليت هاي كشاورزي براي آنها فراهم شود . بنابراين زنان در روستا با كمك در امر كشاورزي و ساير امور مربوط به روستا مثل دامداري ، پرورش ماکیان ، باغداری و ... و در سالهاي اخير شركت در برنامه هاي مربوط به توسعه روستايي اعم از ساماندهي تشكلهاي تعاوني مربوط به زنان ، ايجاد و راه اندازي كارخانجات كوچك صنايع دستي در روستا و مكان فروش آنها ، ساماندهي طرح اشتغال براي زنان و دختران ساكن روستا ، فعاليتهاي مربوط به پر نمودن اوقات فراغت زنان روستائي ، مشاركت در امور مربوط به روستا كه قبلاً فقط توسط مردان اداره مي شد و ... فعاليت دارند .
زنان هم اكنون پابپاي مردان در كليه امور روستا دخالت دارند و حتي در مواردي ديده شده است كه برنامه ريزيهايي در رابطه با ارائه نوع خدمات توسط زنان در روستاها انجام ميگيرد . در مجموع مي توان گفت كه زنان در روستاهاي كنوني از آزادي عمل بهتري برخوردار هستند و امور روستا را اكنون با مديريت انجام مي دهند نه به مانند گذشته از روي اجبار و وظيفه ، ديگر به زن ها بصورت دريافت كنندگان منفعل كمك براي ارتقاي رفاه شان نگريسته نمي شود ، بلكه به آنها بصورت ترويج كنندگان پوياي دگرگوني هاي اجتماعي اي كه مي توانند زندگي زنان و مردان هردو را متحول سازند ، نگريسته مي شود .

موانع فعاليت زنان در روستا[ویرایش]

موانع متعددي ، در مسير مشاركت و نقش آفريني زنان وجود دارد كه مي توان آنرا به عوامل فردي، خانوادگي، اجتماعي تقسيم بندي نمود .
الف ـ عوامل فردي :
۱ـ از جمله عوامل پايين بودن سطح سواد زنان روستايي است .
۲ـ حجم زياد فعاليت زنان و افزايش كار داخل و خارج از خانه به دلايل مختلف از جمله مهاجرت فصلي مردان و تنوع زياد كار زنان روستايي ( بچه داري ، امور منزل ، كشاورزي ، صنايع دستي ، دامپروري و ... )
۳ـ كم بودن اطلاعات ، دانش ، آگاهي هاي علمي و كاربردي آنها سبب شده است كه زنان با وجود برعهده داشتن بطور متوسط ۵۰% توليد كشاورزي، فقط توانسته اند ۵ درصد از منابع آموزشها و تعليمات ترويجي را به خود اختصاص دهند .
۴ـ سوء تغذيه و پايين بودن ضريب سلامت و بهداشت فردي .
ب) عوامل خانوادگي :
۱ـ بافت مردسالاري جامعه و تعصبات خانوادگي بصورت موافقت نكردن پدر يا همسر با حضور زنان در فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي به دلايل مختلف فرهنگي
۲ـ باور و نگرش منفي نسبت به توانايي زنان و تبعيض هاي جنسيتي .
۳ـ فقر اقتصادي خانواده
ج ) موانع اجتماعي :
۱ـ آداب و سنن غلط نظير خرافات ، تقديرگرايي و ...
۲ـ دسترسي پايين زنان به اعتبارات و تسهيلات نهادها و عوامل توليد .
۳ـ دور از دسترس بودن خدمات ترويجي ، جهت گيري فعاليت هاي اجتماعي و برنامه هاي مشاركتي به سمت مردان
۴ـ كمبود متخصصان زن در جهت آموزش زنان روستايي
۵ـ مشكلات دسترسي به خدمات و تسهيلات اجتماعي و بهداشتي
۶ـ پايين بودن دستمزد زنان روستايي در مقايسه با مردان
۷ـ حضور بسيار اندك سازمان های غیردولتی زنان براي پيگيري مسائل و مشكلات زنان روستايي
۸ـ حضور كم زنان در مديريت روستا و نهاد دهیاری .

نتيجه گيري[ویرایش]

با توجه به اينكه روستا يك مكان مناسب براي كشاورزي و فعالیت های جانبی وابسته به آن است مي توان گفت كه نقش زنان در روستاها بيشتر معطوف به اين نكته بوده و در صورت توسعه بخش كشاورزي در روستاها و امكان نهادينه كردن زير ساخت هاي مناسب مي توان نگاه درستي به فرايند توسعه داشته باشيم .
بخش كشاورزي به عنوان يكي از مهم ترين بخش هاي توليدي كشور در تامين امنيت غذايي مورد نياز مسئوليت بسيار سنگيني بر دوش دارد ، كه با توجه به بهره وري نيروي انساني مي تواند اين بخش را در دست يابي به اين هدف عمده خود در حد بسيار مناسبي ياري دهد .
در اين راستا زنان نيز نقش مهمي را ايفا مي كنند . با اين وجود به دليل محدوديت هاي بي شماري كه زنان روستائي با آن مواجهند هنوز امكان بروز توانمندي هاي خود را در اين زمينه نيافته اند . در اين ميان با توجه به نقش بسيار عمده اين گروه فراموش شده در فعاليت هاي كشاورزي ، تمركز و توجه ويژه به اين قشر عظيم از جامعه و فراهم ساختن خدمات حمايتي ، آموزشي و ترويجي براي آنها مي تواند به رفع موانع و مشكلات بي شمار پيش روي آنها كمك كرده و در نهايت منجر به افزايش و بهبود بهره وري آنها در امر كشاورزي و در نتيجه افزايش رفاه و آسايش جامعه روستايي گردد .
براي آنكه بتوان موانع و مشكلات فعاليت زنان در روستاها را رفع نمود بايد با يك برنامه ريزي دقيق و مدون به تقويت بنيه كاري زنان پرداخت تا با همكاري آنها بتوان در يك مسير صحيح قدم گذاشت. دسترسي روستائيان به آموزش در سطوح مختلف ، امكان برخورداري آنان از فرصتهاي شغلي مناسب و همچنين تجهيزات صنعتي ، فني و درماني موجب خواهد شد كه شهرها از حالت تمركز و جذب سرمايه هاي داخلي و خارجي بيرون رفته و امكان توزیع عادلانه منابع و تسهيلات ميان شهر و روستا فراهم گردد و دولت بجاي تحمل هزينه هاي سنگين کنترل جمعیت شهرنشين ، اين هزينه ها را در جهت توسعه روستائي و حمايت از زنان روستائي كه آسيب بيشتري در مواجهه با عدم امكانات مي بينند و نسبت به مردان از نرخ مهاجرت بسيار كمتري برخوردارند و مجبور به انطباق با شرايط موجود و استفاده از امكانات موجود مي باشند ، به مصرف برساند . در جهان امروز نيل به اهداف توسعه بدون استفاده از توانايي هاي نيمي از افراد جامعه ، يعني زنان غيرممكن است .
در فعاليت هاي اقتصادي مشاركت زنان در امور روزمره اقتصادي در بسياري از كشورها دسترسي نسبتاً كم آنها به منابع اقتصادي است. كه بايد با در اختيار قرار دادن امكانات اقتصادي به زنان توان آنها را در اين زمينه نيز تقويت نماييم. حوزه ديگري كه در آنها حضور زنان در امور اقتصادي را دگرگون كرده ، فعاليت هاي كشاورزي است . فرصت هايي كه زنها در اين حوزه بدست مي آورند مي توانند تاثير تعيين كننده اي بر كاركرد اقتصاد و مناسبات اجتماعي مرتبط با آنها داشته باشند . مباحث مشابهي در شناخت نقش زنان در تحولات محیط زیستی ، به خصوص در حفظ منابع طبیعی، با ارتباط به زندگي و كار زنان مطرح مي شوند . در حقيقت توانمندسازي زنان يكي از مباحث اصلي فرايند توسعه براي بسياري از كشورها در جهان امروز است.
عوامل موجود شامل تحصيلات زنان، الگوي مالكيت آنها، فرصت هاي شغلي آنها و كاركردهاي بازار كار هستند، اما چنانچه از اين متغيرهاي نسبتاً كلاسيك فراتر برويم، اين عوامل همچنين شامل ماهيت مناسبات شغلي، نحوه برخورد خانواده و بطور كلي اجتماع با فعاليت هاي اقتصادي زنان و شرايط اقتصادي و اجتماعي كه تغيير در اين روحيات را ترغيب يا در مقابل آن مقاومت مي كنند هستند. تمركز توجه بر نقش عامليت زنان نتايج مستقيم روي رفاه زنان دارد، اما گستره آن بسيار فراتر از رفاه زنان خواهد بود .
نتيجه آخر اينكه زنان و مردان هردو در برنامه هاي كشاورزي و توسعه روستایی نقش دارند، اما هر كدام بر اساس نوع فعاليت هايي كه انجام مي دهند آگاهيها و نيازهاي متفاوتي دارند از آنجا كه كليه فعاليتهاي انسان براي تامين نيازمنديهايش انجام مي گيرد و مهاجرت روستائيان به شهرها نيز به جهت اميد به دستيابي زندگي بهتر و با كيفيت تر است ، لذا مي بايست دولتها و حكومتها در سياستگذاري هاي خود و برنامه ريزيها ، توجه خاصي به برنامه ريزي منطقه اي داشته باشند و اين امر ميسر نمي گردد مگر با شناخت عناصر اقليمي ، جمعيتي ، فرهنگي ، اقتصادي و سياسي هر منطقه و همچنين نوع ارتباط اين عناصر با عناصر خارج از منطقه و بيروني. چنين مطالعه و شناختي موجبات برنامه ريزي هرچه بهتر و منطبق با نيازهاي منطقه را فراهم كرده و از هدر رفتن سرمایه گذاری هاي انجام شده جلوگيري مي كند .
اگر امكانات آموزش ، بهداشت ، اشتغال ، درمان و ... در روستا فراهم گردد و ارتقاء سطح كيفي زندگي روستائي همانند شهر مورد توجه قرار گيرد ، مهاجرت تعديل مي شود . از طرفي حمايت از توليدات كشاورزي و دامي روستائيان و همچنين صنایع محلی و جذب بازارهاي مناسب براي آن از طرف حكومتها مي تواند در دلبستگي روستائيان به زندگي روستائي موثر واقع شود . در نهايت نگاه مثبت برنامه ريزان امر توسعه به مشاركت زنان روستائی ، كمك شاياني به ارتقاي موقعيت يك خانواده بهره مند روستائي خواهد رساند و عاملي جهت كاهش شكاف ميان خانواده هاي شهري و روستائي خواهد گرديد .

منابع[ویرایش]

تالش شناسی    


رده‌های این صفحه : مقالات




جعبه‌ابزار