نگاهی به شکل گیری بسیج مستضعفین
نگاهي به شکل گيري بسيج مستضعفين نهادي براي مقاومت شکل گيري بسيج مستضعفين که ۵ آذر سال ۱۳۵۹ به فرمان امام خميني(ره) صورت گرفت ناشي از ضرورت هايي بود که بازخواني تاريخ انقلاب آن را به خوبي نشان ميدهد. فضاي انقلابي اواخر دهه ۵۰ شمسي با تسخير سفارت آمريکا و بعد حمله عراق به ايران وارد مرحله ديگري شد. به گفته مرکز اسناد انقلاب اسلامي «پس از تسخير لانه جاسوسي امريكا و تهديداتي كه در كمين نظام اسلامي بود، حضرت امام خميني طي فرماني دستور تشكيل بسيج مستضعفين را صادر كرد.» بسيجي که پير و جوان و حتي نوجوان را شامل ميشد و با هدف مشارکت در حفاظت از مرزهاي کشور و جانفشاني براي انقلاب نوپاي اسلامي تشکيل ميشد. امام آن زمان در انديشه شکل دهي ارتش ۲۰ ميليوني بود و به گفته فعالان سياسي آن دوران، اولين اقدام در راه شكل گيري ارتش ۲۰ ميليوني شکل گيري بسيج مستضعفين بود چرا که امام گفته بود؛ مملکتي که ۲۰ ميليون جوان دارد، بايد بيست ميليون نفر ارتش داشته باشد. هنوز يک سال از صدور فرمان امام نگذشته بود که رژيم بعث عراق با هدف براندازي نظام نوپاي اسلامي و با حمايت استکبار جهاني، عليه ايران دست به حمله همه جانبه زد. به دنبال فرمان امام بسيج كار خود را با آموزش نظامي مردم عادي شروع كرد و طي چند ماه تعدادي از داوطلبان را به آموزش هاي مقدماتي نظامي آشنا ساخت ولي به منظور حفظ روال عادي زندگي و انجام كارهاي روزمره و فعاليت هاي اجتماعي هسته هاي مقاومت تشكيل شد.بعد از ماجراي طبس بسيج مستضعفين در اطلاعيه اي مردم را به تشكيل گروه هاي مقاومت ۲۲ نفره در سطح شهر و روستا دعوت كرده بود كه قسمت هايي از مواد آن جهت آشنايي با چگونگي شكل گيري و عملكرد هسته هاي مقاومت ذكر ميشود.مردم از فرمان شکل گيري بسيج عمومي استقبال بي نظيري کردند و به شکل خود جوش گروه هاي اعزام به جبهه شکل دادند و با حماسه هاي بزرگي که هنوز در تارک انقلاب ميدرخشند توانستند جنگ را با تمام هزينه هايش اداره کنند. رشادت مردمي در جنگ به اندازه اي بود که توانست خود را به قاب پرده هاي نقره اي سينما برساند و ستايش هنرمندان و فرهيختگان جامعه را همراه کند و خود را به عنوان ايثارگران راه وطن براي هميشه جاودانه سازد. با اين حال اهميت مردمي بودن مفهوم بسيج در انقلاب و جنگ و بعد هم مشارکت گسترده در آباداني و بازسازي کشور توانست از بسيج نمادي نه صرفا نظامي، بلکه به قول بزرگان نظام « عنوان يک مکتب فرهنگي و ارزشي و کلمه طيبهاي که در بين همه اقشار ملت ايران ريشه دوانيده است.» اگرچه بسيج در آغاز شکل گيري هرگز با نيت فعاليت صرفا نظامي شکل نگرفت و هدفي جز مشارکت عمومي براي به سرا انجام رساندن جنگ و ايجاد بستر توسعه جهادي در کشور شکل گرفت اما در دهه هاي بعدي بعد نظامي و امنيتي اش بيش از بعد مشارکت خواهانه اش برجسته شد. با اين حال بسيج به عنوان يک نهاد مردمي در ساختارهاي اداري و دولتي راه پيدا کرد. با اين حال به قول مقام معظم رهبري: « بسيج عبارت است از مجموعهاي که در آن پاکترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور، در راه اهداف عالي اين ملت و براي کمال رساندن و به خوشبختي رساندن اين کشور جمع شدهاند. بسيج عبارت است از تشکيلاتي که در آن افراد متفرق و تنها، به يک مجموعه عظيم و منسجم، به يک مجموعه آگاه، متعهد، بصير و بينا به مسائل کشور و به نياز ملت، تبديل ميشوند. مجموعهاي که دشمن را بيمناک و دوستان را اميدوار و خاطر جمع ميکند؛ در حقيقت همه انسانهاي مؤمن، آگاه، بصير، عاشق، متعهد و علاقهمند و آگاه به کار، در هر ميداني از ميدانها هستند که براي ملت مفيد است، جزء بسيجاند؛ لذا بسيج يک نام مقدس است. » تاريخچه مديريت بسيج در ابتداي تشكيل نيروي مقاومت بسيج، “حجتالاسلام امير مجد” فرماندهي اين نيرو را بر عهده داشت و پس از او “حجتالاسلام احمد سالک” اين مسئوليت را عهدهدار شد. سپس با حكم بنيانگذار انقلاب اسلامي “حجتالاسلام محمدعلي رحماني” از سال ۱۳۶۲فرماندهي بسيج را بر عهده گرفت و تا پايان جنگ تحميلي در اين سمت باقي ماند.حجتالاسلام رحماني توانست با روشي نوين، نيروهايي را اعم از پير و جوان از نقاط دور افتاده و روستاها تا ادارات و دانشگاهها و دانشآموزان و روحانيون را سازماندهي كرده و با افزايش پايگاههاي مقاومت از ۷۰۰۰ به ۲۱۵۰۰ پايگاه، در راستاي فرمان امام خميني(ره)، مبني بر تشكيل ارتش ۲۰ ميليوني، نيروي شكوهمند و عظيمي را به وجود آورد.پس از حجتالاسلام رحماني، سردار عليرضا افشار با حکم مقام رهبري در تاريخ دهم اسفند ماه ۱۳۶۸ به فرماندهي نيروي مقاومت بسيج منصوب شد؛ او هم با تداوم توسعه و ايجاد معاونتها، سازمانها و مراکز جديد در بسيج به توسعه بيشتر بسيج به تناسب نياز هاي جديد انقلاب در سراسر کشور همت كرد که مجموعه اين فعاليتها در بخشهاي نظامي، فرهنگي، اقتصادي، و سياسي، منشاء اثر و تحولات بسياري در ساختار و سازمان بسيج شد. پس از گذشت ۸ سال از مسئوليت سردار افشار، سردار حجازي با حکم مقام معظم رهبري در اواخر سال ۱۳۷۶ به فرماندهي اين نهاد منصوب شد و با تداوم فعاليتهاي بسيج در ابعاد مختلف با رويکرد و توجه خاص به بخشهاي فرهنگي، آموزشي، ورزشي و اقتصادي به جذب، سازماندهي، آموزش و بکارگيري بسيجيان پرداخت و از جمله فرماندهان موفق در عرصه فرهنگي شناخته شد.در تاريخ دوازدهم مهر ماه ۱۳۸۸ نام بسيج از «نيروي مقاومت بسيج» به «سازمان بسيج مستضعفين» تغيير پيدا كرد و سردار سرتيپ محمدرضا نقدي فرماندهي اين سازمان را عهدهدار شد. ساختار تشکيلاتي نيروهاي بسيج از بدو تأسيس تا پايان مسئوليت سردار سيد يحيي(رحيم) صفوي، زيرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بودند. سال ۱۳۸۷ با انتصاب سرلشکر جعفري (فرمانده جديد سپاه پاسداران) و با اجراي طرح تحول در سپاه و راه اندازي سپاههاي استاني، سرلشکر جعفري فرماندهي بسيج را خود به عهده گرفت و حجتالاسلام طائب را به عنوان جانشينش در نيروي مقاومت بسيج برگزيد. مناطق و نواحي بسيج در اين تحول به سپاههاي استاني ملحق و تحت فرماندهي واحد، مستقيما به فرماندهي کل سپاه متصل و ادامه ماموريت يافتند. در ستاد نيروي مقاومت بسيج نيز معاونتهايي در قالب نيروهاي ستاد تخصصي نمسا به فعاليت خويش ادامه دادند. نيروي انساني بر اساس ماده ۱۳ قانون مقررات استخدامي سپاه، بسيجي به فردي اطلاق ميشود که داوطلبانه جهت تحقق ارتش ۲۰ ميليوني تحت پوشش سپاه در ميآيد. به موجب همين ماده قانوني بسيجيان به سه دسته «بسيجي عادي»، «بسيجي فعال» و «بسيجي ويژه» يا «پاسداران افتخاري» تقسيم ميشوند. بسيجي عادي: عموم اقشار معتقد به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هستند که پس از گذراندن دوره آموزش عمومي به عضويت بسيج درآمده و سازماندهي ميشوند. بسيجي فعال: آن دسته از بسيجيان عادي داوطلب هستند که واجد شرايط لازم بوده و پس از گذراندن دورههاي آموزشي سازماندهي شده و با سپاه پاسداران همکاري ميکنند. بسيجيان ويژه: اين گروه که به پاسدار افتخاري هم شناخته ميشوند افرادي هستند که صلاحيتهاي يک پاسدار را دارا بوده و پس از گذراندن آموزشهاي لازم در اين زمينه، سازماندهي ميشوند. اهداف بسيج مستضعفين - تحقق فرمايش امام خميني (ره) مبني بر تشکيل هستههاي حزب الله - ايجاد تواناييها و آمادگيهاي لازم دفاعي در آحاد مردم در دفاع از کشور - ايجاد تواناييهاي لازم رزمي در نيروهايي که توانايي شرکت در عملياتهاي کلاسيک و بزرگ را دارند - ايجاد تواناييهاي لازم در آحاد مردم بمنظور کمک به هنگام بروز بلايا و حوادث غير پيشبيني - کمک به دولت در امر سازندگي
|