نگرشی نهادی هنجاری به جهادسازندگی


نگرشی نهادی- هنجاری به جهادسازندگی
-دكتر محسن ابراهیم پور
از متن:

مصاحبه‌ها و مشاهدات اكتشافی و پیمایش نگارنده در مناطق روستایی كشور، حاكی از آن است كه اصولی نظیر كاركردگرایی، نوسازی استاندارد، رشد صرفاً اقتصادی كه سربنیان همه تئوری‌های جریان عمده توسعه روستایی، و در آن شرایط به مثابه داده پیش از تجربه مورد پذیرش صاحبنظران توسعه روستایی در سطح بین‌المللی بودند، نه تنها مورد پذیرش جهادگران نبودند بلكه فعالیت‌های بنیانگذاران، صاحبنظران، مدیران و حتی كاركنان جهادسازندگی در تقابل با آن اصول قرار داشت و اصول نوینی كه در سال‌های اخیر وارد ادبیات توسعه روستایی جهان شدند، تحت عناوینی چون توسعه مشاركتی، سرزمین‌گرایی توسعه‌ای، تكثرگرایی مبتنی بر تنوع فرهنگی، هویتی و هنجاری، توسعه انسانی (در مقابل رشد صرفاً اقتصادی)، پایداری اكولوژیكی كه به لحاظ فلسفی و وجودی دارای وحدت نظری و بنیان واحدی هستند و اساس نظریه جدید توسعه روستایی هستند، را پذیرفته و مبنای فعالیت‌ها قرار دادند.
به عنوان مثال، شناخت نیازهای جامعه روستایی از زبان خود آنها، هم‌ذات‌پنداری و همدلی جهادگران و روستاییان، مشاركت جهادگران با روستاییان (فراتر از برچسب مشاركتی و مشاركت روستاییان با آنها كه در گذشته هنجار شده بود) اعتماد متقابل جهادگران و روستاییان، كاهش شدید فاصله اجتماعی و فاصله قدرت و توجه جهادگران به همه خواسته‌های روستاییان اعم از نیازهای غایی، فرهنگی، هنجاری، شبكه روابط اجتماعی، كنش‌های سیاسی و هدف جویانه و در نهایت خواسته‌های اقتصادی و محیطی از جمله مواردی هستند كه جز در پرتو اتخاذ رویكرد جدیدی و مستقل از رویكردهای جاری توسعه، قابل تجزیه و تبیین نیست
نگرشی نهادی- هنجاری به جهادسازندگی
-دكتر محسن ابراهیم پور

مقدمه :
گذشته چراغ راه آینده است. بدون گذشته، آینده ابتر است. این وجهه نظر اثباتی و تجربه‌پذیر هم به لحاظ علمی و شناختی و هم در سطوح خرد و ساختاری، پذیرفته شده است. در ساحت اندیشه، نیز گسترش و ژرفش معرفت، متكی به پویش گذشته‌نگر است، تا از گذشتگان آموخت، بر آن افزود و به دست آیندگان سپرد. این مهم، علاوه بر اینكه از ندانم‌كاری، دوباره‌كاری، تشتت، آزمودن آزموده، اشتباهات اتفاقی و تورش (اشتباهات سیستماتیك) می‌كاهد مقدمه اختراع ـ ابداع و نوآوری است.
در حوزه عینی و اجرایی نیز پویایی نیز پویایی، استمرار، كارآمدی و اثربخشی ریشه در بهره‌گیری از فعالیت‌ها و تجارب گذشته دارد. بررسی و تبیین جهادسازندگی از موفق‌ترین و محبوبترین[۱]     نهادهای برخاسته از اندیشه‌های عالمانه و داهیانه امام خمینی، شمارها و شرائط انقلاب اسلامی بوده است. از بدو شكل‌گیری تاكنون، در ابعاد نیروی انسانی تشكیلات سازمانی، نقش‌ها، وظائف و مسئولیت‌ها، پیامدها و یافته‌ها، نتایج و آثار، مراحل و تجاربی را طی كرده كه شناخت جامع، دقیق و معتبر آنها، هم «الگویی توسعه‌ای» است و هم بدون شك چراغ راه آینده خواهد بود.
طرح مسأله
در شرایط بی‌اعتمادی تاریخی به عمال دولتی كه ریشه در ظلم و جور حكام محلی، وضع انواع مالیات‌ها، بیگاری كشیدن از روستائیان داشت. و در رژیم قبلی به انحاء و اشكال بارزی باز تولید گردید. و در وضعیتی كه فاصله اجتماعی و احساس حقارت و فقدان همدلی در تعامل یكسویه با «مأموران دولت» در جامعه روستایی نهادی شده بود و احساس بیگانگی دوسویه را به شدت تقویت كرده بود و به همین علت، كارگزاران دولتی در همه مراحل برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های عمرانی، مستقل از مردم روستایی تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرا می‌كردند و بالطبع سازه‌های آن بعد از چند سال مخروبه می‌شد، جهادگران موفق شدند، اعتماد متقابل و روابط اجتماعی را در فضای عاری از سلطه و احساس فاصله قدرت (بین جهادگران و مردم روستایی) تقویت كنند و به بالاترین سطح ممكن (بر اساس یافته‌های پژوهشی) ارتقاء دهند. و با بهره‌مندی از این سرمایه اجتماعی فعال، هم نیازها و سلسله مراتب نیازهای مردم روستایی را تبیین كنند و هم با همكاری و همیاری آنها فراگردهای تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری، اجراء، نظارت، ارزشیابی و بازخور را در همه وجوه اعم از تشكیل شوراهای اسلامی روستا، عمران و آبادانی روستاها به سرعت پیش ببرند.
این نوشتار با پرهیز آگاهانه از جانبداری و پیشداوری، فقط در پی بیان شمه‌ای موجز از ویژگی‌ها و كاركردهای جهادسازندگی خاصه در حوزه‌های توسعه روستایی، جنگ تحمیلی، پیشرفت و خودكفایی محصولات كشاورزی (اعم از تولیدات دامی، زراعت و باغبانی، شیلات و آبزیان، منابع طبیعی و آبخیزداری، صنایع و خدمات روستایی) است.
انگارش بنیادین مقاله، این است كه :
جسارت در عمل فرزند بصیرت در نظر است. بر این اساس، فرآیند شكل‌گیری، گسترش و ژرفش حوزه فعالیت‌های جهادسازندگی، متكی بر بینش نظری و علمی ویژه‌ای بوده كه هم در تقابل با جریان عمده نوسازی و توسعه غربی و هم در تعارض با اندیشه‌های ساختاری و توسعه‌ای ماركسیستی و نئوماركسیستی بوده است.
در تشریح این انگارش و بیان هدف نوشتار، مسأله آغازین بر محور چرایی و چگونگی موفقیت و محبوبیت جهادسازندگی و همچنین استفاده از رهیافت‌های علمی است كه حداقل یك دهه بعد وارد ادبیات مدیریت، اقتصاد، جامعه‌شناسی، مدیریت و توسعه روستایی شدند. تحدید و تدقیق شده است.
بدین منظور از منابع مكتوب موجود، مشاهدات، مصاحبه‌ها و تجارب فردی استفاده شده است و تلاش شده تا تئوری و روش‌شناسی علمی رعایت گردد.
رویكرد نظری موضوع
هویت‌نگری و نهادگرایی در مقابل ساخت‌گرایی و ناظرگرایی پدیدار گشت. در دیدگاه‌های منفعت‌گرا كه ساخت‌گرایی و ناظر بر پدیدارها از ویژگی‌های آنهاست. اصولی نظیر عقلانیت ابزاری، حداكثر سود، تلقی انسان به مثابه حیوانی اقتصادی، تأكید بر عناصر، مؤلفه، نقش‌ها و كنش‌های صرفاً سودجویانه، مبنای تحلیل رفتار انسان‌ها تلقی شده و در بین اقتصاددانانی نظیر ریكارد و سمبارت پذیرفته و بسط داده شده است. در جامعه شناسی نیز افرادی نظیر پارتو دوركیم.
ریشه‌های فلسفی چنین رویكردهایی به دیدگاه‌های بنتام و جان دیویی كه بر مصلحت‌گرایی (پراگمانیسم) و بر بنیان‌های گریز از درد و كسب لذت استوار هستند، در روانشناسی بسط داده شد و از طریق دیدگاه‌های تفریدی وارد جامعه‌شناسی كنش متقابل نمادین، مبادله، پدیدارشناسی و مردم‌ روشن گردید.
در مدیریت تیلوریسم و نیز چنین رویكردی، مبنای تحلیل و ارزش‌گذاری رفتارهای انسانی حتی حركات فیزیكی حین كار وی گردید. در این دیدگاه نیز انسان حیوانی صرفاً منفعت‌گرا تلقی شده كه انگیزه‌ای جز كسب حداكثر منافع صرفاً مادی ندارد.
چالش و نقد هستی شناسی، معرفت شناسی، اگزسیستالیستی (وجودی) و روش‌شناختی، دیدگاه‌های مدیریتی، جامعه‌شناسی و اقتصادی با ظهور سازمان‌های عقلانی كه بوروكراسی، دنیایی شدن امور، حسابرسی دقیق، از خصوصیات ذاتی آنها برشمرده‌اند حتی در آثار صاحبنظران كلاسیك نظیر كنیز، دوركیم، ماكس وبر و اندیشمندان متاخر نئوكلاسیك نیز وجود دارد. اینكه
- آیا انسان موجودی صرفاً منفعت‌گرا است؟
- آیا كنش‌ انسانی همواره بابت‌های هویج و چماق قابل تحلیل است؟
- آیا هستی انسانی متعین در دنیایی شدن امور (سكولاریزم) است؟
- آیا می‌توان كنش‌های متقابل جهان اجتماعی ـ انسانی را به عنوان یكی ناظر و از بیرون (همانند یك فیزیكدان یا شیمیدان) مطالعه و تحلیل نمود؟
- آیا چنین رویكردی به عالم انسانی موجب قفس آهنین، از خود بیگانگی، دلزدگی و نابودی هویت و خلاقیت انسانی نمی‌شود؟
- آیا همه كنش‌های انسانی عقلانی (در قاموس مدرنیزم) است، در این صورت «عقلانیت ناآگاهانه» و انتظام حاصل از «عواقب ناخواسته» كنش‌های انسانی چگونه قابل تحلیل و تبیین است؟
- آیا حداكثر منافع در سازمان‌های نوین تابع روابط رسمی و تیلوریستی (فقط مشوق‌های فیزیكی و مادی مانند نور اتاق، ابزار كار، دستمزد و...) است؟
نهادگرایان و بالاخص نئونهادگرایان در چند دهه اخیر، به خوبی به نقد بنیان‌ها و اصول توسعه و انگارش‌های سازمان‌های نوین پرداختند و كاركردگرایی، تعامل استاندارد با همه انسان‌ها و كاركنان، تلقی صرفاً مادی و اقتصادی از انسان، دیوان‌سالاری، نظم افراطی منضبط به ضوابط، ناظرگرایی (در مقابل عامل‌گرایی كه شناخت كنش انسانی را منوط به قرار گرفتن در موقعیت و فضای خودمفهومی كنشگر می‌داند)، عقلانیت ابزاری، استعمار زیست جهان توسط نظام سلطه و... پرداخته و بحران‌های هویتی، هنجاری، بحران‌های زیست محیطی و تعارضات قومی ـ مذهبی، شكاف فزاینده و بین انسان گرفتار در چنبره مدرنیزم از جمله سازمان‌های نوین با حقیقت انسان بودن، جنگ‌ها و تعارضات بین‌المللی و شكاف دایم التزایر نابرخورداری‌ها از پیامدهای آنها می‌دانند. و راه‌حل برون از وضعیت بحرانی را بازگشت به نهادگرایی (مثلاً نهاد خانواده و...) توجه به همه ابعاد وجودی انسانی، پذیرش تكثر فرهنگی ـ هنجاری، تأكید محوری بر هویت و نظام هنجاری جهان اجتماعی ـ انسانی، توجه به تنوع نیازها و خواسته‌های انسانی به اقتضای وجهه نظر و گرایش‌های فرهنگی و مذهبی، و از همه مهمتر تلقی از انسان به مثابه جهانی مركب و پیچیده از شناخت‌ها، وجهه نظرها، گرایش‌ها، ارزش‌ها، هنجارها، نقش‌ها، روان جمعی اجتماعی شده، در جهت‌گیری‌های توسعه، مدیریت، اقتصاد، جامعه‌شناسی، مدیریت و روانشناسی می‌دانند. همچنین شناخت و بهره‌مندی از ترتیبات نهادی، روابط نهادی و ملاحظات نهادی و فراتر رفتن از شناخت سطحی و بسیار ناقص متكی به مصلحت‌گرایی و منفعت گرایی و كاركردگرایی فردی ـ ساختاری را جهت پرهیز از تعمیم‌های ناروا (اینكه همه انسان‌ها فقط در پی كسب سود مادی هستند) سطحی‌نگری‌ها، توصیف‌های ساده و برای تحقق زیست جهان بهره‌ور و عاری از سلطه و تأمین رفاه و صلح و تحقق هفت امنیت انسانی، ضروری می‌دانند.
حال سؤال اساسی و بنیادین این است كه :
«چرا و چگونه هم فرآیند شكل‌گیری جهادسازندگی و هم نیروی انسانی بالاخص بنیانگذاران آن در همه فراگردها و فعالیت‌های برنامه‌ریزی، سازماندهی، جذب نیروی انسانی، هماهنگی درون و برون سازمانی، بودجه‌ریزی، تعاملات با جامعه هدف (توسعه روستایی و...) هم پارادایم جهان عمده توسعه كه در برنامه‌های عمرانی ایران قدمتی سی ساله داشت و هنوز هم در ادبیات توسعه جهان و در قاموس نظریه‌پردازی، تردیدی در كارآمدی و اثربخشی آنها وجود نداشت (برخلاف چند دهه اخیر كه ناكارآمدی آنها در بسیاری از كشورهای جهان بالاخص جهان در حال توسعه، اثبات شده است). را نفی كردند و هم فارغ از اصول كلاسیك سازمان‌های عقلانی و مدرن (دنیایی شدن، بوروكراسی، عقلانیت ابزاری، ناظرگرایی) كه تا آن زمان (برخلاف سال‌های اخیر) حداقل در سطح نظری پذیرفته شده بودند. نضج، گسترش و ژرفش یافتند و در كمتر از یك دهه، جهادسازندگی در روستاها به محبوب‌ترین و كارآمدترین نهاد (در مقایسه با سازمان‌هایی كه حضوری پنجاه ساله در روستا داشتند) تبدیل گردید؟
مصاحبه‌ها و مشاهدات اكتشافی و پیمایش نگارنده در مناطق روستایی كشور، حاكی از آن است كه اصولی نظیر كاركردگرایی، نوسازی استاندارد، رشد صرفاً اقتصادی كه سربنیان همه تئوری‌های جریان عمده توسعه روستایی، و در آن شرایط به مثابه داده پیش از تجربه مورد پذیرش صاحبنظران توسعه روستایی در سطح بین‌المللی بودند، نه تنها مورد پذیرش جهادگران نبودند بلكه فعالیت‌های بنیانگذاران، صاحبنظران، مدیران و حتی كاركنان جهادسازندگی در تقابل با آن اصول قرار داشت و اصول نوینی كه در سال‌های اخیر وارد ادبیات توسعه روستایی جهان شدند، تحت عناوینی چون توسعه مشاركتی، سرزمین‌گرایی توسعه‌ای، تكثرگرایی مبتنی بر تنوع فرهنگی، هویتی و هنجاری، توسعه انسانی (در مقابل رشد صرفاً اقتصادی)، پایداری اكولوژیكی كه به لحاظ فلسفی و وجودی دارای وحدت نظری و بنیان واحدی هستند و اساس نظریه جدید توسعه روستایی هستند، را پذیرفته و مبنای فعالیت‌ها قرار دادند.
به عنوان مثال، شناخت نیازهای جامعه روستایی از زبان خود آنها، هم‌ذات‌پنداری و همدلی جهادگران و روستاییان، مشاركت جهادگران با روستاییان (فراتر از برچسب مشاركتی و مشاركت روستاییان با آنها كه در گذشته هنجار شده بود) اعتماد متقابل جهادگران و روستاییان، كاهش شدید فاصله اجتماعی و فاصله قدرت و توجه جهادگران به همه خواسته‌های روستاییان اعم از نیازهای غایی، فرهنگی، هنجاری، شبكه روابط اجتماعی، كنش‌های سیاسی و هدف جویانه و در نهایت خواسته‌های اقتصادی و محیطی از جمله مواردی هستند كه جز در پرتو اتخاذ رویكرد جدیدی و مستقل از رویكردهای جاری توسعه، قابل تجزیه و تبیین نیست.
نگارنده كه توفیق حضور در همایش آخرین رویكردهای مدیریتی تحت عنوان مدیریت به مثابه فرآیندی «یادگیرنده و یاد دهنده» كه در پس نقد و نابكارایی مكاتب علمی مدیریت (تیلوریسم)، مكتب روابط انسانی، نظریه مبادله و روابط غیررسمی، تئوری منابع انسانی و دیدگاه سرمایه انسانی، و همچنین رویكردهایی نظیر مدیریت كیفیت، مدیریت كیفیت فراگیر، مدیریت اقتضایی و مدیریت استراتژیك، در سال‌های اخیر مطرح شده و عمدتاً بر تعاملات چندسویه به مثابه رمز و راز موفقیت در مدیریت تأكید دارد، را داشته‌ام. با مفاهیم و راه‌كارهایی كاملاً آشنا كه در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ در جهادسازندگی مصداق عینی داشتند، همان اصول، شیوه‌ها، و تعاملاتی كه جهادگران در آن سال‌ها داشتند، امروزه بنیان‌های نظریه‌های نوین مدیریتی شده‌اند.
در پاسخ موجز به سؤال آغازین و در تشریح فعالیت‌های روستایی جهادسازندگی می‌توان گفت كه در جهادسازندگی سه جهت‌گیری عمده وجود داشت؛ توجه و بكارگیری آنها، چراغ راه آینده است. این سه مهم در همه فعالیت‌های آنها در توسعه روستایی و در جنگ تحمیلی، الگویی پایدار از رموز موفقیت و كارآیی را به منصم ظهور رساند و می‌رفت تا به الگویی پویا در آینده بیانجامد.
این سه عبارتند از :
- تلقی از كار به مثابه عبادت و تكلیف الهی در قاموس و برای آن (Calling). در مقابل منفعت‌گرایی و پراگماتیسم كه اساس سازمان‌های مدرن است.
- سرزمین‌گرایی و منطقه‌گرایی و توجه به تنوع فرهنگی ـ هنجاری در مقابل نوسازی و توسعه استاندارد شده و یكنواخت (مثلاً رد مدل رشد روستو در عمل كه نسخه‌ای برای همه زمان‌ها و مكان‌هاست)
- توسعه جامع و هماهنگ در مقابل رشد صرفاً اقتصادی كه اساس نظری همه برنامه‌های عمرانی رژیم قبلی بود.
این اصول ، به همراه مؤلفه‌هایی نظیر سرمایه اجتماعی ، اعتماد سیاسی ـ اجتماعی ، انعطاف‌ پذیری ، مسئولیت‌پذیری، مردم محوری و انطباق هنجاری و ارزش بر كارآمدی و مقبولیت جهادسازندگی مؤثر بودند. در صفحات بعدی به تشریح ابعاد برجسته با ایجاز پرداخته می‌شود.
مقایسه نظریه ظهور سرمایه‌داری وبر با تأسیس جهادسازندگی:

نظریه وبر در مورد ظهور سرمایه‌داری و رابطه آن با اخلاق پروتستان بر عوامل و شرائط ذهنی و فردی در تغییر و پیشرفت تاكید دارد و بر خلاف ماركس كه عوامل و شرائط عینی و جبری (زیر بنای اقتصادی) را موجب تغییر و پیشرفت تلقی می‌كند، وبر عوامل و شرائط عینی و اقتصادی را روبنا و تابعی از عناصر و انگیزه‌های ذهنی می‌داند. از نظر وبر ظهور سرمایه‌داری و پیشرفت در غرب ناشی از اخلاق پروتستان بود. مفهوم محوری و درونی در مذهب پروتستان، تلقی از كار به مثابه تكلیف الهی (Calling) است، وبر معتقد است، این اعتقاد در بین پروتستان‌ها موجب رشد عقلانیت توجه به عمران و آبادنی، نظم، حسابرسی و برخورداری از مواهب زندگی شد و این عناصر موجب ظهور سازمان‌های عقلانی كار و پیشرفت در كشورهایی شدند كه مذهب پروتستان در آنجا عمومیت داشت.
در جهادسازندگی نیز تلقی از كار به مثابه وظیفه‌ای دینی و تكلیفی الهی و عمران و آبادانی روستاها به عنوان وظیفه‌ای دینی یكی از عوامل موفقیت این نهاد بوده است.
در سال‌های اولیه تأسیس جهادسازندگی، تلاش صادقانه و خالصانه جهادگران، شبانه روزی و بدون كمترین چشمداشت مادی بود.
احساس تكلیف دینی جهت محو فقر رفع محرومیت از روستاها و انجام فعالیت‌های عمرانی و آبادانی روستایی كه در فرمان تاریخی امام خمینی (ره) به خوبی تشریح شده بود و شیوه‌های فعالیت جهت آبادانی روستا از جمله « همه باهم جهادسازندگی» الگوی عملی جهادگران در عرصه كار و تلاش گردید، و جهادگران همان‌گونه كه جهت اقامه نماز وضو می‌ساختند، هنگام كار و فعالیت نیز با وضو بودند، علاوه برآن، مردم روستا را به مثابه برادران و خواهران دینی خود تلقی می‌كردند و سعی می‌كردند لباس و غذای ساده‌ای همانند مردم روستا داشته باشند، این همدلی و هم ذات پنداری موجب كاهش شدید بی‌اعتمادی تاریخی به كارگزاران دولتی شد كه در طول قرون متمادی ظلم حكام یكی از ویژگی‌های شخصیتی روستائیان شده بود. همچنین چنین اعتقادی به فعالیت و تعامل موجب افزایش فزاینده و بی‌سابقه اعتماد وجودی و بنیادین جهادگران به همدیگر و بین جهادگران و مردم بومی گردید.
اعتماد متقابل بین جهادگران، بسیاری از امور و فعالیت‌ها را تسهیل نمود بوركراسی را به حداقل رساند، امكان بروز خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها را میسر ساخت و شرائط تربیت نیروی انسانی مدیر و با تجربه را فراهم نمود. همچنین اعتماد راسخ جهادگران به همدیگر، بهداشت روانی در محیط كار را به بالاترین سطح رسانید و مانع بروز تنش‌ها در روابط كار شد و از روابط ناسالمی كه در سایر سازمان‌ها بود (از جمله تظاهر، تهمت، پرونده سازی، مچ بگیری و ...) جلوگیری كرد.
همذات پنداری و اعتماد متقابل جهادگران و مردم بومی موجبات مشاركت ارادی، آگاهانه و اثربخش را در فعالیت‌های عمرانی فراهم كرد، امكان دستیابی به نیازها و انتظارات واقعی روستائیان را فراهم نمود، زمینه را جهت خودیاری همكاری روستائیان در اجراء و نگهداری از پروژه‌های عمرانی را فراهم كرد و جهادسازندگی را به محبوبترین نهاد تبدیل نمود.
نكته دیگر چنین نگرشی به كار و سرمایه اجتماعی موثر در درون و بین جهادگران با روستائیان موجب نضج شیوه جدیدی از مدیریت توسعه روستایی گردید كه تا آن زمان قدمت نداشت، بسط و گسترش مدیریت مشاركتی و تفویضی و اقناع در انجام فعالیت‌های عمرانی، همه مواردی هستند كه در پرتو چنین وضعیتی پدیدار شدند و پرورش مدیرانی خلاق در جهادسازندگی كه ده‌ها نفر از آنها وزیر و معاون وزیر و استاندار شده‌اند، از پیامدهای آن بود.

به موازات پرورش نیروی انسانی مدیر و كارآمد و در پرتو تعهد كاری و مدیریت مشاركتی، آموزش نیروی انسانی نیز وجهه همت قرار گرفت و جهادسازندگی را به یكی از وزارتخانه‌های تخصصی كشور تبدیل نمود.
نكته حایز اهمیت اینكه، پیامدهای Calling در جهادسازندگی برخلاف مواردی است كه ماكس وبر در اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری برشمرده است، وبر دنیایی شدن امور، نظم منضبط به ضوابط، عقلانیت ابزاری، پولی شدن (مادی شدن) روابط را از جمله مولفه‌های اخلاق پروتستان برشمرده، در صورتیكه در جهادسازندگی، انجام تكلیف جهت حیات طیبه، پویایی و انعطاف پذیری، اعتماد وجودی و توسعه مشاركتی از مولفه‌های درونی و حاصل Calling هستند.

مبانی روشی و مشخصات جامعه مورد بررسی
روش بررسی:
روش بررسی اسنادی و آماری است.
مشخصات جامعه مورد بررسی(روند تاریخی شكل‌گیری و پویایی جهادسازندگی)
احساس ضرورت وجودی نهادی كه قادر به توسعه جامعه روستایی و محرومیت‌زدایی باشد، هم در شعارهای انقلاب و سخنرانی‌های امام (قبل از فرمان تاریخی تشكیل جهادسازندگی) قابل درك است و هم در نیروهای انقلابی بالاخص دانشجویان و بطور اعم در همه مردمی كه امیدوارانه، تشنه عدالت و قسط اسلامی هستند، در همان روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی نضج یافت. خاستگاه اولیه این مهم، دانشگاه بود و تعداد بسیاری از دانشجویان دانشگاه‌های مختلف كشور با جمع شدن در مسجد دانشگاه تهران، در تلاش شبانه‌روزی (حدود ۲۰ درصد)، اهمیت و ضرورت، اهداف و وظائف، ساختار تشكیلاتی و شیوه‌های كمك‌رسانی به مردم محروم و روستایی را تبیین و تدوین نمودند و جهت تحقق این مهم، راهی استان‌های كشور شدند. در این ایام كه تا زمان صدور فرمان تاریخی امام خمینی (ره) جزو فترت و عزلت (به علت عدم همكاری دولت موقت و موقت تلقی كردن جهادسازندگی) بنیانگذاران جهادسازندگی برخی از استان‌ها بود. با شناخت نسبی از جامعه روستایی و ادارات دولتی توأم گردید و زمینه‌های صدور فرمان تاریخی امام را مهیا نمود. پس از صدور فرمان، در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ فعالیت‌های شبانه‌روزی جهادگران و استفاده آنها از همه نیروهای انقلاب (اعم از دانش‌آموزان و دانشجویان جهت كمك به كاشت و داشت و برداشت محصولات روستاییان) و به‌ویژه اعتماد و پذیرش روستاییان، شكوفایی جهادسازندگی را كه از ۲۷/۷/۱۳۸۵ (كمتر از ۴ ماه) به صورت یك نهاد زیر نظر شورای انقلاب قرار گرفت و در پی داشت و گستره‌ای از اقدامات كشاورزی (زراعت و باغبانی، دام و طیور) واكسیناسیون و درمان دام، آموزش روستاییان، عمران روستایی (مسجد، درمانگاه، خانه بهداشت، آب آشامیدنی سالم، راه روستایی) در حیطه وظائف آن قرار گرفتند و در درون تشكیلات، دارای شورای مركزی (برخلاف شورای عالی جهادسازندگی كه اعضای آن بیرونی و اغلب از هیأت دولت بودند) گردید، و سه نفر به همراه نماینده امام هم در جهاد مركزی و هم در استان‌ها، عهده‌دار امور در قالب كمیته‌ها (روابط عمومی، امور استان‌ها (شهرستان‌ها)، هماهنگی كمیته‌ها و واحدها، و... شدند.
در این دوران طلایی یعنی از ۲۷/۷/۱۳۵۸ تا ۸/۹/۱۳۶۲ كه جهادسازندگی به وزارتخانه تبدیل شد. فعالیت‌ها و خدمات شایانی با همراهی و همدلی مردم روستایی انجام دادند و شعار همه با هم، جهادسازندگی را بارها و بارها تحقق بخشیدند. فعالیت‌های گاه شبانه‌روزی همه جهادگران و همیاری همه در تخلیه دهها تریلر سیمان، حفر كانال‌های آبرسانی، كاشت‌ـ‌داشت و برداشت محصولات كشاورزی، هماهنگی و تعامل مستمر با مردم روستایی و ادارات، پویایی و استمرار نوآوری، سرمایه اجتماعی گرانسنگ درون تشكیلاتی و در ارتباط با مردم روستایی، احساس تكلیف الهی در كار (Calling)، موارد برجسته‌ای هستند كه مصادیق آن در تئوری‌های و نئونهادگرای چند سال اخیر پیدا می‌شود. و در آن زمان هم به لحاظ نظری و هم عینی در تمام جهان فقط خاص جهادگران بود. با تبدیل به وزارتخانه نیز بسیاری از ویژگی‌های جهادگران حفظ و استمرار یافت و فعالیت‌های اغلب شبانه‌روزی (بدون حق مأموریت و اضافه‌كار كه در سال‌های ۶۸ و به بعد معمول گردید) تداوم یافت و جهادی و روستایی را همذات كرد.
نیروی انسانی، هماهنگی طاقت‌فرسا در تعامل به سازمان‌های سنتی، و استفاده از حداقل امكانات كه در دولت موقت به سادگی قابل تأمین نبود جز در پرتو اراده قوی و پایداری در اهداف عالیه، میسور نبود.
در سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ با قبول وظائف قانونمند دیگری از جمله توسعه صنایع روستایی بهسازی روستا، راه‌سازی و نگهداری راه روستایی، تأمین آب و تأسیسات آب روستایی، تنوع و تكثر وظایف جهادسازندگی نمایان‌تر گردید. تشكیل مركز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی و مؤسسه‌های جهاد توسعه، جهاد نصر و جهاد استقلال، در راستای انجام بخشی از وظایف متكثر صورت‌گرفت كه با الحاق سازمان امورعشایر (۱۳۶۳) و شركت سهامی شیلات ایران (۱۳۶۶) گسترده‌تر شده بودند. از سال ۱۳۶۷ (۲۱/۳/۱۳۶۷) با تصویب قانون مقررات مالی، اداری، استخدامی و تشكیلاتی، مسیر انطباق پویا با ساختار اداری كشور در پیش گرفته شد.
با تصویب قانون تفكیك وظائف وزارتخانه‌های كشاورزی و جهادسازندگی، در ۱۱/۶/۶۹، تعداد هفت سازمان و شركت از جمله سازمان‌های جنگل‌ها و مراتع، دامپزشكی كشور، دامپروری و شركت‌های سهامی صنایع شیر ایران، سهامی گوشت ایران، تهیه و توزیع علوفه و سهامی طیور ایران به جهادسازندگی واگذار گردید و جهادگران نیز زمینه‌های خودكفایی در شیر، پنیر، گوشت سفید فراهم آوردند و ایده‌های نوینی نظیر آبخونداری را در حوزه جنگل و مرتع عینیت بخشیدند.
در آخرین مرحله از تغییرات و پویایی ساختار و وظایف، ادغام وزارت كشاورزی و تشكیل وزارت جهادكشاورزی است كه در پی آن خودكفایی در محصولات زراعی و باغی (تنها وظیفه باقی‌مانده در تشكیلات وزارت كشاورزی سابق) بالاخص گندم، اعلام گردید.
همان‌گونه كه ملاحظه می‌شود، تغییرات تشكیلات و نقشی در جهادسازندگی جاوی چند نكته زیر است :
الف) استعداد و توانایی بالقوه و بالفعل در پذیرش مسئولیت‌های متكثر
ب) آمادگی اندیشیده و آگاهانه و برنامه‌ریزی شده جهت ایفای نقش‌های كارآمد و اثربخش در مسئولیت‌ها و وظایفی كه در آینده به جهادسازندگی محول شدند، از طریق جذب نیروی انسانی متخصص از دانشگاه‌ها و تربیت نیروی انسانی در درون وزارتخانه
ج) تأكید محوری بر توأمانی تعهد و تخصص، كمیت و كیفیت، ارزش و دانش، عام و خاص، ساختار و پویش، ثبات و تغییر و پرهیز شدید از یكسونه نگری
د) سرعت در انجام وظائف و ایفای نقش‌ها
و) تقدم وجودشناختی مشروعیت و مقبولیت بر عقلانیت ابزاری بالاخص در توسعه روستایی
ز) احیاء شیوه نوینی از مدیریت روستایی با كارآمدی بالا (در زلزله رودبار و منجیل، شاهد مفیدیت و كارآمدی این شیوه بوده‌ایم ولی در زلزله بم، فقدان آن موجبات ده‌ها میلیارد ریال خسارت شده و خواهد شد). رهاشدگی روستاها بدون مدیریت كارا در اكنون
ح) امكان خودشكوفایی، خودیابی و دیگرشكوفایی : سازوكارهای تحقق این مؤلفه‌ها كه در عالی‌ترین و بالاترین سطح از سلسله مراتب خواسته‌ها جای دارند، هم در مشاركت از پایین به بالا در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها و تمركز زدایی نهفته است و هم در ایجاد شرایط لازم جهت تحصیل و آموزش‌های حین خدمت جهادگران ریشه دارد و یكی از پیامدهای آن، حضور جمع برجسته‌ای از جهادگران در كسوت وزیر، استاندار، معاون وزیر در همه دولت‌ها است.
در ادامه تشریح موجز فعالیت‌های جهادسازندگی كه ویژگی‌های پویایی، مسئولیت‌پذیری، همدلی، وجدان كاری و سایر مؤلفه‌های سرمایه و نهاد را دارا است. به بیان نقش جهاد در جنگ پرداخته می‌شود.
با شروع جنگ تحمیلی، حضور فعال و اقدامات ماندگار جهادسازندگی در همه جبهه‌ها، با تشكیل ستادهای پشتیبانی جنگ و قرارگاه‌های كربلا، نجف، حمزه و نوح، دورانی درخشان از كارآمدی و اثربخش فعالیت‌های سنگرسازان بی‌سنگر را نمایان ساخت. جهادسازندگی با تشكیل ۴۰ گردان مهندسی ـ رزمی، اعزام ۵۰۰ هزار جهادگر و بسیجی، موفق به احداث ۷۵۰۰ كیلومتر خاكریز، ۳۰ هزار سنگر جمعی، ۱۲ هزار كیلومتر راه، ۳۵۰۰ دهنه پل و اجرای صدها پروژه دیگر نظیر بیمارستان صحرایی، باند فرودگاه، سكو و... با مجاهدت‌های شبانه‌روزی گردید. مشاهدات نگارنده در جبهه‌های شیخ صالح، شاخ شمیران و مناطق عملیاتی قرارگاه كربلا، حاكی از تلاش‌هایی است كه گاه چندین شبانه‌روز بی‌وقفه ادامه داشت. این دستاوردهای بی‌بدیل با تقدیم خون ۲۸۵۰ شهید، ۲۰ هزار جانباز و صدها آزاده و مفقود اثر كه از بهترین جهادگران بوده و هستند، حاصل گشت.
ابعاد نیروی انسانی و مدیریتی جهادسازندگی
ویژگی‌های نیروی انسانی (و مدیریتی جهادگران) كه در موفقیت و محبوبیت جهادسازندگی نقش داشتند فهرست‌وار عبارتند از :
- خدمت‌محوری ایثارگونه و عاشقانه
- همدلی و همكاری همه‌جانبه با حداقل تمایزات تخصصی و مدیریتی
- مردم‌محوری و تقدم وجودی توأم با احترام و استفاده از نظرات مردم
- اقدامات اقناعی و از پایین به بالا
- حداقل تكلیف جهت‌گیرانه
- استفاده از حداقل امكانات
- اعتماد و احترام در روابط شخصی و اداری
- فراغت هنجاری در خواستن توانستن است و اثبات عملی آن در عرصه‌های فعالیت
- ایمان راسخ به الهی بودن و عبادی بودن تلاش‌ها و برنامه‌های توسعه روستایی
- یادگیری از مردم روستایی و توانمندسازی آنها در بیان خواسته‌ها و ارائه راه‌كارها
- فراغت از ملاحظات اداری كه خاص سازمان‌های مدرنی نظیر وزارت كشاورزی، وزارت بهداشت و... بوده و
- محو حداكثری فاصله اجتماعی به علت شناخت روابط و شبكه‌های روستایی
- فعالیت‌گاه شبانه‌روزی و مستمر بدون چشمداشت مادی
- ترجمان اندیشه‌های امام و انقلاب در مناطق روستایی
- برنامه‌ریزی و اقدامات از پایین به بالا
- توانایی بالفعل و پتانسیل بالقوه در وضعیت‌های موقعیتی و شروط وضعیتی
- عشق به خدمت به مثابه اجرای تكلیف الهی (Calling) كه آبادانی و عمران روستایی را عبادت والایی تلقی می‌كردند.
- توانایی بالای تعامل به مثابه یكی از شاخص‌های توسعه روستایی
- اعتماد به خویشتن خویش
این مجموعه كه با تأسی از اسلام، رهنمودهای امام خمینی، شعارها و شرایط انقلابی، موجبات تربیت نیروی انسانی كارآمدی جهت تحقق آرمان‌های انقلاب گردید. در همه مراحل انقلاب و در همه دولت‌ها تبلور یافت و نیروی انسانی جهاد كرد.
- توجه بهره‌برداران خرد در مقابل دیدگاه‌های كلان مقیاس كه نابكارایی كشت و صنعت‌ها را در پی داشت بهره‌برداران خرد و خانوادگی بیش از ۵۰ درصد محصولات و ۷۰ درصد محصولات كاربر (علیرغم داشتن ۳۸ درصد اراضی) را تولید می‌كنند.
- تبلور ارزش‌ها و شعارهای انقلاب در مقابل مدرنیزم در قاموس غربی شدن
- منطقه گرایی توسعه‌ای در مقابل نوسازی استاندارد
- جامعیت گرایی در مقابل بخش‌نگری
- انعطاف‌پذیری متناسب با شرایط و مسئولیت‌ها
- پویایی و نو به نو شوندگی مستمر
- برنامه‌ریزی از پایین به بالا
- تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری اقناعی
- تمركز زدایی و مشاركت همه استان‌ها در تهیه اساسنامه‌ها، آیین‌نامه‌ها و در تصمیم‌گیری‌ها
- تمركز زدایی در فرآیندهای تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری، هزینه كردن، استخدام، برنامه‌ریزی، سازماندهی به استان‌ها.
عملكرد و جایگاه جهادسازندگی در توسعه روستایی و كشاورزی با ذكر نمونه‌های نمایی
-
- اجرای بیش ۱۵۰هزار پروژه توسعه و عمران روستایی
- حداث راه روستایی كه قبل از انقلاب ۸۰۰۰ كیلومتر بود، بعد از انقلاب تا ۱۳۷۷ به ۷۵۰۰۰ كیلومتر افزایش یافت.
-
- برق‌رسانی كه قبل از انقلاب به ۴۳۲۷ روستا صورت گرفته بود، بعد از انقلاب تا ۱۳۷۷ به ۳۲۰۰۰ كیلومتر افزایش یافت.
- آبرسانی كه قبل از انقلاب به ۱۲۰۰۰ روستا صورت گرفته بود، بعد از انقلاب تا ۱۳۷۷ به ۳۳۰۰۰ كیلومتر افزایش یافت.
عملكرد در بخش‌ها و زیربخش‌های منتخب
- افزایش ظرفیت صنایع لبنی طی سال‌های ۷۷-۶۹ از ۹۲۳ هزار تن به ۲۸۱۱ هزار تن
- رشد ۷۹ درصدی صنایع كشتارگاهی دام و ۱۱۲ درصد صنایع كشتارگاهی طیور
- رشد ۱۴۰ درصدی صنایع خوراك دام و طیور و ۶۱۶ درصدی مراكز جمع‌آوری شیر
- رشد ۶/۵۸۶ درصدی تولید پودر ماهی، ۲۱۲ درصدی عمل‌آوری كنسرو و صنایع برودتی
- رشد مثبت و تصاعدی تولید گوشت قرمز، گوشت سفید، تخم‌مرغ، پنیر، عسل و صادرات فرآورده‌های لبنی از ۲۹ هزار تن به ۱۰۳ هزار تن
- تولید آبزیان از ۱۵۹۴۰۱ تن در سال ۱۳۶۶ به ۴۰۰۰۰۰ تن در سال ۱۳۷۷ و اشتغال‌زایی از ۳۹۶۰۰ نفر به ۱۲۲۱۷۰ نفر در طول سال‌های مزبور
- افزایش تعداد طرح‌های تحقیقاتی از ۲۶۷ فقره در سال ۱۳۶۹ به ۱۸۶۵ فقره در سال ۱۳۷۷ با رشد تصاعدی ۶۰۰ درصدی و ۵/۴ برابر شدن اعضاء هیئت علمی
- افزایش كیفیت پژوهش و مراكز اطلاع‌رسانی و خدمات علمی
- جذب و تربیت بیش از ۱۰ هزار نفر در سطوح كاردانی تا دكترای تخصصی و رشد تصاعدی كاركنان دارای تحصیلات تكمیلی و تبدیل شدن جهادسازندگی به یكی از وزارتخانه‌های علمی و تخصصی
- دو برابر شدن ارزش افزوده دامپروری در طول سال‌های ۱۳۶۹ (زمان واگذاری این بخش به جهادسازندگی) تا ۱۳۷۷ و ۱۰ برابر شدن آن نسبت به سال ۱۳۵۳. (همان ص‌ص ۱۰۶-۱۰۴)
- ۵/۱ برابر شدن ارزش افزوده جنگلداری و ۵/۲ برابر شدن سطح جنگلكاری پس از واگذاری سازمان جنگل‌ها و مراتع به جهادسازندگی در مقایسه با سال‌های ۶۹-۱۳۵۷ و به ترتیب ۸/۱ و ۱۳ برابر شدن آن در مقایسه با قبل از انقلاب. (همان، ص۱۱۳)
- براساس برآوردهای نگارنده با استفاده از رویكردهای در زمانی، فعالیت‌های توسعه روستایی و بهگشت كشاورزی (در بخش‌های دام و طیور، شیلات و آبزیان، منابع طبیعی، صنایع روستایی) كه جهادسازندگی در طول دو دهه تحقق بخشید، چنانچه با روندهای گذشته، تداوم می‌یافتند، بیش از نیم قرن زمان لازم بود تا كشور به سطح و عمق اقدامات بیست ساله جهادسازندگی برسد.
- نكته بسیار مهم كه امروزه یكی از معیارهای نوین سنجش بهره‌وری، سازمان‌های كاراست، نگرش‌ها و گرایش‌های كنشگران و بهره‌گیران است. جایگاه ذهنی جهادسازندگی در بین مردم جامعه روستایی است.
اینكه جهادسازندگی در مدت زمان كوتاهی (در مقایسه با سازمان‌ها و اداراتی كه حضوری ۵۰ ساله در روستا داشته و دارند) موفق شد. بالاترین سطح مقبولیت، كارآمدی و اثربخشی را در نزد مردم روستایی كسب كند. به گونه‌ای كه ۸۵ درصد از نمونه‌های مورد بررسی در جامعه روستایی، جهادسازندگی را بهتر از همه اداره‌های دیگر دانسته‌اند (رفیع‌پور، ص۸۰) بسیار حائز اهمیت است.
نكته مهمتر این كه در تحقیقات بعدی (سال ۱۳۷۷) نه تنها گرایش و نگرش مثبت روستاییان به جهادسازندگی كاهش نیافته، بلكه افزایش یافته است. (پیلتن ص‌ص ۲۳۸-۲۳۰، تهرانی ص‌ص ۷۸-۲۷۵)
نكته آخر این كه آثار و پیامدهای واسطه‌ای فعالیت‌های جهادسازندگی خاصه در مناطق روستایی به مراتب بیشتر و ژرف‌تر از موارد عینی، ملموس و مشاهده‌پذیر است.
به عنوان مثال تأثیرات فعالیت‌های فرهنگی جهادسازندگی بر وجهه نظرها و افزایش آگاهی‌ها و یا تأثیر فعالیت‌های عمران روستایی بر كاهش مرگ و میر كودكان و بر احساس نیاز به پیشرفت روستاییان همچنین آثار رضایت از عملكرد جهادسازندگی بر رضایت از نظام سیاسی، از جمله مواردی هستند كه پژوهش‌های نوینی را لازم دارند.

ادامه را در اینجا بخوانید:

http://dhrd.agri-jahad.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=۱۶۴۶۷f۸۶-c۹a۸-۴e۸d-۸۹cb-e۱۵۶۲۳f۵۲dae&LayoutID=۹fa۶c۳۶۵-۵d۱۱-۴۸۵۱-۸c۸۳-a۴d۲۰c۰۱۸c۲۵&ID=۰ca۱d۷ce-۵c۴۱-۴cf۰-۸۵bf-۲eff۵۹۰۹۵۴b۵



جعبه‌ابزار