وارونگی فقر


تهران- ايرنا- روزنامه جام جم در صفحه جامعه در گفت و گو با كارشناسان درباره آسيب اجتماعي فقر گزارشي انتشار داد و در آن به گسترش اين آسيب به سمت شهرها تاكيد كرد.

در اين گزارش كه در شماره يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ خورشيدي به قلم مريم خباز منتشر شده است، مي خوانيم: برج‌هاي بلند، اتوبان‌هاي پيچ در پيچ، خودروهاي لوكس چند صد ميليون توماني، مراكز گران‌قيمت تفريح و خريد، شب‌هاي شاد و بزم‌هاي پرخرج شهرهاي بزرگ اگرچه به خانه‌هاي سست محقر، امكانات حداقلي، كسب و كارهاي بي‌رونق، سفره‌هاي جمع و جور و بيكاري‌هاي بي‌پايان روستا ربطي ندارد، ولي از اين پس بايد شهر و روستا را شبيه به هم ديد وقتي پاي فقر وسط مي‌آيد.
فقر، اين واژه سه حرفي، ديگر شهر و روستا نمي‌شناسد و از هر نقطه‌اي روي نقشه قرباني مي‌گيرد چه از ميان آن بيست و چند ميليون نفري كه در روستاها زندگي مي‌كنند و چه از جمعيت چند ده ميليون نفري كه در ۱۱۴۸ شهر بسر مي‌برند.
پيش از اين‌كه احمد ميدري، معاون رفاه اجتماعي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي در گفت‌وگو با ايسنا توضيح دهد كه فقر در شهرها در حال گسترش است؛ مردمي كه در شهرها زندگي مي‌كنند، هرروز طعم فقر را بيشتر از روز قبل و هر سال بيشتر از سال قبل احساس مي‌كنند، مردمي كه مي‌دوند تا به نان برسند، درست مثل روستايياني كه زيرسايه فقر قد كشيده‌اند.
••جيب خالي و مهاجرت
برندفروشي‌ها، برج‌هاي چندقلو، خودروهاي خوش‌آب و رنگ، ويترين‌هاي پرزرق و برق مغازه‌ها و خانه‌هاي بي‌سروته اشرافي را كه فاكتور بگيريم، واقعيت زندگي قاطبه مردم در شهرهاي بزرگي مثل تهران اينها نيست. مردم شهرنشين همان‌اند كه در اتوبوس‌هاي شلوغ، متروي در حال انفجار، صف انتظار بيمارستان‌هاي پرازدحام دولتي و در خودروهاي بي‌كيفيت داخلي مي‌نشينند و در حسرت خانه‌دار شدن زيربار انواع و اقسام وام مي‌روند، تازه اگر شغل فعلي‌شان را از دست ندهند و روي ديوار آرزوهاي محال يادگاري ننويسند.
از گسترش فقر در كشور كه مي‌نويسيم يا احمد ميدري كه از آن سخن مي‌گويد، منظور همين اكثريت پرتعداد است كه از اين به بعد بايد مطمئن بود ديگر ردشان را نبايد فقط در روستاها دنبال كرد بلكه در همين حوالي در شهري كه زندگي مي‌كنيم بايد سراغشان را گرفت.
ميدري براي اين پديده چند توضيح دارد، اول اين‌كه مردم از روستاها به حاشيه شهرها كوچ مي‌كنند و فقر خود را به اين نقاط مي‌برند و دوم شهرنشين‌هايي كه به‌ظاهر در مكان‌هاي برخوردار زندگي مي‌كنند، اما از قافله تورم جا مي‌مانند و دچار فقر درآمدي مي‌شوند؛ اين در زبان عاميانه خودمان مي‌شود دخل به خرج نخواندن.
با اين‌كه معاون وزارت رفاه توضيح مي‌دهد كسي كه از روستا به شهر مهاجرت مي‌كند چون در آنجا نيز شانس كمي براي يافتن شغل دارد، احتمال فقير شدن خود را بالا مي‌برد ولي بايد به جاي روستايياني بود كه هم ممر درآمد مطمئني ندارند و هم فقر زيرساختي دارند تا ضرورت مهاجرت را درك كرد.
فقر زيرساختي هماني است كه باعث مي‌شود يك منطقه را منطقه محروم بناميم؛ جايي كه امكانات اوليه زندگي مثل آب آشاميدني بهداشتي، خدمات بهداشتي و درماني و امكانات آموزشي در آن در دسترس نيست، جايي كه زندگي هنوز نيز با مشقت در جريان است، نقطه‌اي عقب‌مانده كه شوق زندگي در آن نمي‌جوشد.
آن چند ده هزار روستايي كه در دهه‌هاي اخير خالي از سكنه شده است(حدود ۳۳ هزار روستا و آبادي) در همين چرخه معيوب افتاده و بار خود را به دوش مناطق شهري انداخته‌اند كه ناخواسته به فقير شدن شهرها دامن زده‌اند، روستاهايي كه به باور مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددكاري اجتماعي ايران اگر سيستم كشاورزي در آنها پا مي‌گرفت و روستاها خصلت توليدكنندگي خود را حفظ مي‌كرد، موج بيكاري گريبانگيرشان نمي‌شد.
او در گفت‌وگو با جام تصريح مي‌كند حتي با كشاورزي سنتي و كم بازده فعلي، چون سيستم توزيع محصولات كشاورزي نيز مشكل‌دار است محصولات يا از بين مي‌رود يا با از دست دادن كيفيت، درآمد چنداني نصيب روستاييان
نمي‌كند.
با اين حال موسي خدمتگزار، جامعه‌شناس، در گفت‌وگو با جام‌جم ترجيح مي‌دهد بي‌توجهي به بخش توليد و كشاورزي در روستاها را در كنار توزيع ناعادلانه امكانات ميان شهرها و روستاها تفسير كند كه باعث ايجاد فقر مطلق و نبود امكانات براي زيست اوليه در برخي نقاط شده است.
••


تنگ دستي هم وارونه مي‌شود[ویرایش]


برج‌هاي بلند، اتوبان‌هاي پيچ در پيچ، خودروهاي لوكس چند صد ميليون توماني، مراكز گران‌قيمت تفريح و خريد، شب‌هاي شاد و بزم‌هاي پرخرج هيچ‌كدام به تنهايي معني رفاه نمي‌دهد بخصوص اين‌كه استفاده از اين امكانات فقط شامل حال درصدي ازجمعيت شود.
اين امكانات ظاهري را نيز كه فاكتور بگيريم، مي‌رسيم به شهرهاي ايران كه به اذعان معاون وزير رفاه و موسي خدمتگزار، گاهي فقر در آنها به‌قدري ملموس است كه نياز به اثبات ندارد.
البته فقر حاكم بر جمعيت شهري را فقط نبايد به مهاجرت روستاييان ربط داد زيرا طبق توضيح اين دو كارشناس، فقر در مناطق شهري را مي‌توان به بالا رفتن هزينه‌هاي زندگي، تداوم افزايش تورم و ناهمخوان بودن دخل و خرج مردم نسبت داد.
به گفته خدمتگزار، در سال‌هاي اخير با وجود پرداخت يارانه به مردم و افزايش نسبي درآمدها، اما شوك تورمي به اندازه‌اي زياد بوده كه بيشتر مردم نمي‌توانند وضعيت معيشت خود را ثابت نگه دارند و در نتيجه سال به سال فقيرتر مي‌شوند.
اين همان نكته‌اي است كه مصطفي اقليما به آن اشاره مي‌كند و مي‌گويد پرداخت يارانه اگرچه حركتي در جهت افزايش رفاه بود، اما چون با برنامه‌هاي توسعه‌اي همخواني نداشت موجب افزايش فقر شد به طوري كه حالا مي‌توان با اطمينان گفت ما با طراحي سيستم‌هاي نادرست و برنامه‌ريزي‌هاي غلط باعث افزايش فقر در كشور شده‌ايم.
پديده فقر به اين علت مهم است كه سرمنشا بروز آسيب‌هاي اجتماعي است، حتي در تحقيقات متعدد رابطه ميان فقر، قانون‌گريزي و آسيب‌هاي اجتماعي به اثبات رسيده. پس فقر چه در روستا حاكم باشد و چه در شهر، در مضر بودن آن به حال اجتماع توفيري ايجاد نمي‌شود، حتي اگر هنوز بر سر تعيين خط فقر و ميزان درآمدي كه انسان‌ها را بالا و پايين اين خط قرار مي‌دهند، اتفاق نظر وجود نداشته باشد.
••فقر چهره شهرها را مي‌خراشد
دركشورما به طور معمول فقر روستايي بيشتر از فقر شهري بوده؛ به اين معني كه شدت و گستره فقر در نقاط شهري همواره كمتر از روستاها بوده است. اما اكنون كه گفته مي‌شود فقر شهري در حال افزايش است اصطلاح وارونگي فقر معنا پيدا مي‌كند، نه به اين معني كه فقر در روستاها كمتر از شهرها شده بلكه به اين معنا كه وضعيت سنتي شكسته شده و فقر در نقاط شهري درحال افزايش است .


منبع:[ویرایش]

روزنامه جام جم



جعبه‌ابزار